ثابتها و متغیرهای جامعه و دولت مصر (مقاله)
عنوان مقاله | ثابتها و متغیرهای جامعه و دولت مصر |
---|---|
زبان مقاله | فارسی |
اطلاعات نشر | ایران - پژوهشگاه مطالعات تقریبی |
ویکی نویس | رحیم ابوالحسینی و ابراهیم برزگر |
ثابتها و متغیرهای جامعه و دولت مصر عنوان مقاله ای است به زبان فارسی که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی، در موضوع جریان شناسی جهان اسلام به نگارش در آمده است. [۱]
چکیده
در اين مقاله تلاش بر آن است تا با توسل به عناصر ثابت و متغير جامعه و دولت در مصر، چهارچوبي مفهومي و نظري براي فهم حوادث و تحولات مصر ارائه گردد. در اين چارچوب عناصر و اجزاي گوناگون ثابت و متغیر، شناسايي و در قالبهای مفهومی تئوريزه شدهاند. اين مقاله رويكردي آموزشي دارد و توسط آن دانش پژوي مصر ميتواند، اطلاعات را به صورت مستمر در اين سبدها و قالبهاي مفهومي به روز نمايد و به فهم تحولات جاري و ترسيم چشماندازي از آينده دست يابد.
واژگان کلیدی
ثابتها و متغیرهای جامعه مصر، متدولوژي فهم جامعه مـصر، تحـولات سياسـي اجتمـاعي مـصر، مطالعـات منطقهاي خاورميانه
مقدمه
انسجام دادن مواد خامِ پراكنده و ظاهراً بي ارتباط با هم و عرضه آنها در قالبي مفهومي و تئوريزه كردن مطالب، موضوع اين نوشتار است. بنابراین مـسئلهواره ايـن مقاله، چگونگي فهم دستگاهمند از جامعه و دولـت مـصر اسـت و سـوال ايـن اسـت كـه متدولوژي فهم جامعه مصر چيست؟
ثابتها و متغیرهای جامعه مصر
براي يافتن مجاري شناخت مصر، بايد ثابتها و متغيرهاي آن، شناسـايي شود و بر مبناي تحليل و وضعيت اين شكافها و قدرت هر يك از كارگزاران و تعاملات آنهـا با يكديگر ميتوان به ترسيم چشماندازي از آينده تحولات سياسي مصر دست يافت.
رود نیل
1. نخستين و مهمترين «منبع ثابت» در زندگي مصريان، «رود نيل» است، كه منبع حيـات است. حدود 99 درصد جمعيت آن كشور در كرانههاي آن زنـدگي يعنـي در 3/5 درصـد خاك مصر زندگي ميكنند هر مسألهاي در مصر، متكي به نيل و كنترل آبهـاي آن اسـت، و همين امر ضرورت وجود يك قدرت مركزي مقتدر را توجيه پـذير مـيسـازد. «هـردوت، داند» مورخ يوناني، مصر را هديه و عطيه نيل ميداند. [۲] تمدن مصر بـه عنوان يكي از قديمترين تمدنها در حاشيه نيل شكل گرفته است. تجمع مراكـز انـساني جامعه قديم مصر در كنار رودخانه نيل نقش اساسي در شكلگيري تمدن اوليه داشته است. هم اكنون نيز ميتوان گفت مصر چيزي جز شهرهاي اطراف نيـل نيـست. [۳]. نيل بر روحيه مصريان نيز تأثيرگذار بـوده اسـت [۴]. بـه نظر حسين فوزي شخصيت مصريان و حتي وحدت مصريان در طول تاريخ سه هزارسـاله مردم متمدني كه در اطراف نيل روي زمين كـار ميكردنـد. [۵] به واسطه رود نيل بوده است. مجبور بودند سازماندهي زندگي خود را بر محور سيل و طغيان و نقـصان رود نيـل تنظـيم كنند. آنان مجبور بودند متحد شوند تا بر خطرات ناشي از سيل و خشكسالي ناشي از سيل و خشكسالي و بيماريهاي واگيردار همراه آن غلبه كنند. نيل موجـب وحـدت ملـي آنـان و تداوم شخصيت آنان شده است. [۶] تمـدن سـازي مصريان با رود نيل گره خورده است [۷] اهميت نيل تـا آنجاسـت كـه برخـي نويسندگان مصر را مساوي نيل دانستهاند و از استعاره نيل براي اشاره به مصر برگرفتهاند، و پاول براي اشاره به تحولات سياسي دوره ناصر عنوان كتاب خود را چنين برگزيـده اسـت: «ناصر با نيل چه كرد»؟ [۸] در قرن 21 نيز همچنان اهميت نيل بـه قـوت خـود باقي است. زندگي مصر نيز از اين وضعيت خاص جغرافيايي متأثر است. هيكل به درسـتي حق مطلب را ادا ميكند و ميگويد: «احكام جغرافيا پيوسته نقش يك قدرت منطقهاي را بر مصر تحميل ميكند». [۹] مصر به شدت از وضعيت نيل، تأثيرپـذير و منفعل است؛ ايجاد مانعي در سر راه رسيدن آب نيل به مصر، خشكسالي و كمبـود بـاران آفريقا، مصرف فزاينده آب نيل، آلودگي آن و جز آن هر يك بـار سياسـي خـاص خـود را خواهد داشت. احداث سد آسودان توسط ناصر نيز به منظور كاهش انفعالپـذيري مـصر از نيل صورت گرفته است. حتي ايجاد تمدن مصر باستان در حاشـيه نيـل و موقعيـت فعلـي صنعت توريسم و جهانگردان خارجي اين كشور كه يكي از منابع ارزي مهم دولـت اسـت نيز مائده نيل است.
موقعیت استراتژیک مصر
2. ثابت ديگر نيز به جغرافياي سياسي و «موقعيت استراتژيك مصر» مربوط ميشـود. پل زميني دو قاره، ميان دو دريا قرارداشتن و دسترسي به آبهاي آزاد و كانال سوئز، موقعيت بيمانندي را نصيب مصر كرده است. اين موقعيت، موجب تاخت و تاز مهاجمـان خـارجي شده است. [۱۰] مهاجماني كه يكديگر را خنثي ميكردند؛ چـه يونانيهـا، فارسها را و روميها، يونانيها را، اعراب، روميها را... فاطميون، مماليـك را، عثمـانيها، مماليك را، فرانسويها و انگليسيها، عثمانيها را از مصر خارج كردند. در دوره معاصر نيز بعد از ناكاميهاي محمدعلي پاشا براي اصلاحات و توسعه، مـصر بـه اقتـصاد بـينالمللـي ملحق ميشود. ژاك برگ در توصيف آن چنين گفته است: به گفتـه هـردوت، مـصر هديـه رود نيل بود . اما ساليان دراز، اين سر زمين به وثيقه اي براي بدهيهاي دولت اين كـشور بـه طرفهاي اروپايي بويژه انگليسي و فرانسوي تبديل شده بود .[۱۱] همين موقعيت جغرافيايي در كنار عوامل ديگر به مصر جايگـاهي مركـزي يـا ابرنيروي عربي " داده است . ملك عبدالعزيز قبل از مرگ به فر زندش ميگويـد : سـلامتي اعراب در كل ميتواند از روي سلامتي مصر تشخيص داده شود . اگر مـصر مـريض شـود، تمام جهان عرب مريض ميشود. [۱۲]
پیامدهای ناشی از موقعیت استراتژیکی مصر
موقعیت استراتژیک مصر به عنوان یک عنصر ثابت در مصر، داراي پيامدهايي اسـت كـه بخـشي از متغيـرات آن كـشور را رقم زده است. به عبارت ديگر، بيشتر عوامل تغيير در گذشـته، از خـارج وارد مـصر شـده اسـت. مهاجمان خارجي از آن سوي مرز ميآمدند هر كدام بخشي از فرهنگ خود را بـه صـورت گذاشتند. آداب و رسوم در دره نيل، ميراث غني مصر و پيچيـدگي فرهنـگ آن نيز تا حدودي به همين امر مرتبط است. مصر در طول دو هزار سال، سه بار زبان و سه بار دين خود را تغيير داده است: اديـان فرعـوني، مـسيحي و اسـلامي [۱۳] بعد از فتح اسلامي نيز با سلطه فاطميون شـيعي در 909م، مـذهب شـيعه در آن جـا ترويج يافت، تا اينكه بعد از سيطره صلاح الدين ايوبي شافعي مـذهب و تـسلط امپراتـوري عثماني، مذهب اهل سنت، غالب شد. هنوز هم علائمي از دوران فاطميون و مذهب شيعه در فرهنگ جاري مصر مشهود است. [۱۴] آثار سيطره سلسلههاي گوناگون بر فرهنگ مصر را به طور مثال در جشنهاي ويژه مـاه مبـارك رمـضان مـصريان ميتوان يافت. اين جشنها تركيبي و پيچيده و چند رگه است. رگههايي از آن به دورههاي مختلف فرعوني، قبطي و اسلامي رجعت دارد و ميراث آن دوره است. رگـههاي اسـلامي آن نيز خود به قسمتهاي مختلف تقسيم ميشـود. بخـشي از آن بـه ابتكـارات فاطميـان، برمیگردد و بخشي بازمانده عثماني و ساير ملل برميگردد. [۱۵]
تمدن جدید غرب
با ورود ناپلئون به مصر در سال 1798م، اولين برخورد فراگير «تمدن جديد غرب» با جهان اسلام، در سرزمين مصر صورت گرفت. بعدها نيـز در 1882م بـه اشـغال انگلـستان درآمد و در 1914م تحت الحمايه آن كشور قرار گرفته است. بنابراين «ميراث استعماري» نيز هنوز در زواياي نظام سياسي مصر مشهود است. مرزهاي مصنوعي، ايجاد يك طبقـه نخبـه دولتي، قانون اساسي چند حزبي و نهادهاي ليبرال دموكرات ضعيف بدون پـشتوانه و نظـام سكولاري كه مذهب را از سياست جدا ميدانـد. [۱۶] حتـي در قانون اساسي ماده 76 به تبعيت از ساختار اسـتعمار انگلـستان، از تعبيـر «مجلـس عـوام» استفاده ميشود [۱۷] جهان اسـلام از طريـق مـصر بـه سـرعت در جريان تحولات جديد غرب بعد از رنسانس قرار گرفـت و از آن زمـان تـا كنـون، چـالش تمدن غرب و اسلام در اشكال گوناگون ميان «اسلامگرايان و دولتهاي سكولار» و تعـابير سياسي و غيرسياسي از دين ادامه يافته است. [۱۸] صحنه سياسي مـصر شـاهد چالش چهار جرياني است كه به ترتيب در مصر مطرح شدهاند: جريان غرب گرايي، جريان اسلامگرايي، جريان ناسيوناليسم غربي و جريان ناسيوناليسم مصري.
متغیر برون مرزی
3. متغير برون مرزي، شناخت تحولات مصر، اسرائيل و مسئله فلسطين اسـت كـه ايـن مسئله در طول پنج دهه، به صورتي تمام عيار در شكل دادن به سياست داخلـي و خـارجي مصر نقش داشته است. در واقع، فهم رفتار سياسي مصريان جـز از راه چـالش و تهديـد اسرائيل ميسر نيست . فعال شدن و افزايش در جه راديكالي يـا افـول فعاليتهـاي گـروههاي اسلامي، به نحوه رابطه نخبگان سياسي مصر با مسئله اسـرائيل پيونـد ميخـورد. يكـي از دلايل فعاليتهاي اسلام گرايان در دوره ده ساله اول رياست جمهوري مبـارك، تعلـل وي در اجراي مواد كمپ ديويد و عادي سازي روابط بود. آيندهنگري در خصوص تحولات مـصر نيز در گرو تعامل چندجانبه مذاكرات اعراب - اسرائيل و آمريكاست. نميتوان چشماندازي از آينده مصر تصوير كرد، بدون آنكه قبلاً وضعيت سناريوهاي مختلف و ضـريب احتمـال وقوع هر يك بررسي و سپس آينده مصر از دريچه هر يك از آنها ملاحظه شده باشد. از ايـنرو، اسرائيل و مقوله امنيت، مجراي فهم رفتار سياسي در جامعه مصر است [۱۹] شكست در مذاكرات صلح، مانند پيشرفت مذاكرات صلح، منجر به فعـال شـدن اسلامگرايان خواهد شد؛ زيرا هر درجه نزديكي به اسرائيل، به منزله همـان ميـزان دوري از ساخت جامعه مصر خواهد بود. [۲۰] اسلامگرايان مشروعيت مذهبي دولـت مصر را به دليل مذاكره صلح با اسرائيل به طور جدي زير سـؤال بردنـد. [۲۱] شكست مصر در جنگ 1967 از اسرائيل نيز در خيزش دوبـاره جنـبشها و افكـار اسلامگرايي نقش تعيين كنندهاي داشته است. [۲۲]
- ↑ نویسنده: رحیم ابوالحسینی و ابراهیم برزگر
- ↑ (هيكل، 1361 ،ص 118)
- ↑ (تكيـهاي، 1375 ، ص 55)
- ↑ (داژدن، 1357 ،ص 35-34)
- ↑ (براي بررسي بيشتر به اثر تئوريك زير بنگريد: - Fahmy, The Politics of Egypt: State-Society Relationship.2002)
- ↑ (فوزي، 1385 ،ص70)
- ↑ (مورت، 1996)
- ↑ (پاول، 1967)
- ↑ (هيكل، 1361 ،ص 283)
- ↑ (فهمي، 2002 ،ص 36)
- ↑ (استاوريانوس، 1981، صـص 224-223)
- ↑ (هيكل، 1360 ،342)
- ↑ (هيكـل، 1363، ص 118)
- ↑ (كديور، 1373،ص 47)
- ↑ (سايت تقريب نيوز، 26/ 6 /1386 كـد خبـر T/V13932-85(
- ↑ (تامـسون، 1385، ص 59 ،149)
- ↑ (قانون اساسي مصر، 1381)
- ↑ (عنايت، 1363)
- ↑ (هيكـل، 1363 ، ص 122)
- ↑ (عبدالناصر، 1994)
- ↑ (كپـل، 1366 ،ص 132)
- ↑ (تريپ و اوون، 1989، ص90)