آیت الله بروجردی (آیت اخلاص) (مقاله)

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۵:۱۷، ۱ اوت ۲۰۲۲؛


فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5

مقدمه

تقریب و هماهنگى از مهم‌ترین موضوعات مورد نیاز جوامع اسلامى در عصر حساس کنونى است؛ عصرى که تمام قواى کفر، دست به دست هم به رویارویى مستقیم با اسلام برخاسته اند. همه مسلمانان باید به این نکته توجه داشته باشند که یگانه راه غلبه بر جبهه استکبار و استعمار، وحدت مسلمانان جهان با همه تنوع‌هاى اقلیمى، نژادىو مذهبى و مبارزه با تفکر سکولاریسم و جدایى دین از سیاست است. در طول تاریخ، دانشمندان اسلامى(اعم از شیعه و سنى) بیشترین مبارزه را با این تفکر سکولاریسمى داشته و زیباترین تلاش‌ها را در راه وحدت مسلمانان جهان انجام داده اند. نوشته اى که پیش روى شما است، شرح حال دو تن از عالمان سرشناس اسلام یعنى آیت الله العظمى بروجردى و شیخ محمود شلتوت است. معرفى این دو شخصیت بزرگ که به طور مشترک در راه وحدت بین مذاهب اسلامى گام‌هاى مؤثر و چشمگیرى برداشته اند، ضرورت و لزوم حفظ وحدت امت اسلامى را بیشتر نمایان مى‌سازد.

تبارشناسى آیت الله بروجردى

وى از سادات «طباطبایى» شهر بروجرد است و تبارش با سى واسطه درخشان به امام حسن مجتبى(علیه‌السلام)منتهى مى‌شود. در سلسله تبار پدرى و مادرى آیت الله بروجردى، شخصیت‌هاى سرشناس دینى به چشم مى‌خورند که در چند قرن اخیر، همواره مرجعیت و رهبرى جهان تشیع را بر دوش داشته اند. جد پنجم وى، آیت الله سیدمحمد طباطبایى بروجردى از مجتهدان بزرگ نجف و داراى تألیفات بوده است و از طرفى همشیره زاده علامه مجلسى اول شمرده مى‌شود. همچنین علامه بحرالعلوم سیدمحمد مهدى طباطبایى، عموى جد دوم او است که از فقیهان بزرگ و از شاگردان برجسته وحید بهبهانى به شمار مى‌آید؛ چنان که برادر علامه بحرالعلوم یعنى آیت الله سیدجواد طباطبایى، جد سوم او است، و پسرش میرزا على نقى طباطبایى جد دوم و پسرش حاج میرزا احمد طباطبایى جد اول آیت الله بروجردى هستند که همه از مجتهدان بارز به شمار مى‌روند. (براى آگاهى بیشتر، ر.ک: آیت الله بروجردى، 1371 ش، صفحات نخستین).

تولد و آغاز راه

آیت الله سیدحسین بروجردى، ماه صفر سال 1292 قمرى در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش حاج سیدعلى طباطبایى، مردى دانشمند بود و در پرورش علمى سیدحسین سهم بسزایى داشت. وى با رهنمودهاى پدرش به مکتبخانه رفت و در آغاز تحصیل، کتاب‌هاى گلستان سعدى، جامع المقدمات، ، سیوطى و منطق را فرا گرفت؛ سپس براى ادامه تحصیل وارد مدرسه «نوربخش» در این شهر شد و پس از تکمیل دروس مقدماتى، به فراگیرى فقه و اصول اشتغال یافت و در تمام این مدت، تهذیب نفس و فضایل اخلاقى را سرلوحه زندگى اش قرار داده بود تا این که به حد کمال و بالندگى لازم رسید. گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص662).

هجرت به اصفهان

سیدحسین در سال 1310 قمرى در هجده سالگى وارد حوزه علمیه اصفهان شد و در مدرسه صدر این شهر سکونت گزید. در این ایام، حوزه اصفهان رونق چشمگیرى داشت و سیدحسین از این فرصت استفاده خوبى کرد و به مدت چهار سال در محضر استادان بزرگ مانند میرزا ابوالمعالى کلباسى، سیدمحمدتقى مدرس، سیدمحمدباقر درچه اى، جهانگیر خان قشقایى و ملامحمد کاشانى به تکمیل اندوخته‌هاى علمى همت گمارد. مجله حوزه، ش53، ص52 و 57). یک روز که مثل همیشه سرگرم درس و تحقیق بود، نامه اى از پدر به دستش رسید که او را به بروجرد فرا خوانده بود. سیدحسین به ناچار راهى وطن شد و آن جا دریافت که هدف از احضار وى به بروجرد این است که مقدمات ازدواج او فراهم شده و تشکیل خانواده دهد. او نخست از بیم آن که ازدواج مانع ادامه تحصیل شود، از این امر امتناع ورزید؛ اما پس از مشاوره با پدر و اصرار او، با این امر موافقت کرد. وى بعد از توقفى کوتاه در بروجرد این بار همراه خانواده به حوزه اصفهان بازگشت و مدت پنج سال به تحصیل و تحقیق خود در این شهر ادامه داد که مجموعاً در مدت اقامت نه ساله اش در اصفهان، به مرتبه قابل توجه علمى رسید. دوانى، 1372 ش، ص95).

آهنگ نجف اشرف

حاج آقا حسین در سال 1319 قمرى نخست از اصفهان به وطن بازگشت؛ سپس بنا به سفارش پدر، عازم نجف اشرف شد. اقامت تحصیلى او در نجف اشرف حدود نه سال طول کشید و در این مدت از محضر بزرگانى چون آخوند خراسانى، سیدمحمدکاظم یزدى و شیخ الشریعه اصفهانى، علوم عالى فقه، اصول و رجال را آموخت. حضور محققانه او در دروس فقیهان نجف، شور و شوق و تحرک خاصى در آن حوزه ایجاد کرد؛ به طورى که تیزهوشى و سرعت انتقال وى، همه را به شگفتى واداشت و آوازه علمى او در اغلب محافل حوزه آن روز پیچید تا جایى که وى مورد عنایت و توجه استادش آخوند خراسانى قرار گرفت. مجله حوزه، شماره 43 و44، ص314). با آوازه بلندى که آیت الله بروجردى در نجف یافت، زمینه تشکیل کلاس‌هاى درس براى او فراهم آمد و کنار بهره علمى از بزرگان نجف، خود نیز کرسى تدریس به پا کرد و در آن زمان کتاب فصول را براى جمعى از فضلاى حوزه نجف تدریس کرد. تدریس فصول آیت الله بروجردى در نجف، تحقیق و امتیازات بارزى داشت. به گفته خود او، وى در تدریس اصول مى‌کوشید همه اشکالات مؤلف را بر صاحب قوانین، پاسخ گوید. مجله حوزه، شماره 43و44، ص315).

بازگشت به وطن

آیت الله بروجردى پس از یک دهه اقامت در نجف اشرف و با تصمیم این که دوباره به نجف باز مى‌گردد، در سال 1328 قمرى براى دیدار والدین و صله ارحام، به زادگاه خود بازگشت و میان استقبال کم نظیر عالمان و مردم، وارد شهر بروجرد شد. هنوز شش ماه از ورود او به وطن نگذشته بود که پدر دانشمندش حاج سیدعلى طباطبایى را از دست داد و در غم او عزادار شد. وى اگرچه در نجف به استادش(آخوند خراسانى) قول بازگشت به حوزه نجف را داده بود تا در شکوفایى و بالندگى آن مرکز علمى نقش تاریخى ایفا کند، درگذشت پدر سرنوشت او را تغییر داد و او را در وطن ماندگار ساخت. چندى بعد در سال 1329 قمرى داغ رحلت مرحوم آخوند خراسانى که پدر دوم او به شمار مى‌آمد، اندوه او را دوچندان کرد و طاقتش را برید. وى بارها به دوستان خود مى‌گفت: «مرگ دو پدر به دنبال هم مرا به ستوه آورد و سخت منقلبم کرد. دوانى، 1372 ش، ص101)». به هرحال آیت الله بروجردى نتوانست به نجف بازگردد؛ از این رو این بار مدت اقامت او در بروجرد حدود سى سال به طول انجامید. وى در تمام این مدت به طور مستمر مشغول تألیف، تدریس و تعلیم شخصیت‌هاى بارز حوزوى شد. اغلب آثار مکتوب او حاصل این دوره از اقامت وى در بروجرد است. وجود پر برکت او در بروجرد باعث شد تا تشنگان علم و معرفت از شهرهایى چون قم، کاشان، اصفهان و اهواز به سوى او بیایند و مى‌رفت تا این شهر را مرکز دانش قرار دهد. افزون بر این، وى در این شهر مرجع دینى و اجتماعى مردم بود. ظهرها در مسجد «ناسک الدین» و هنگام مغرب در مسجد «حاج آقا مهدى» به اقامه جماعت مى‌پرداخت و در اواخر نیز مدتى این فریضه الاهى را در مسجد «شاه» اقامه مى‌کرد و کنار این‌ها به مشکلات دینى و اجتماعى مردم مى‌رسید. دوانى، 1372، ص 102 و 103).

مسافرت‌هاى دیگر او

آیت الله بروجردى در سال 1344قمرى از راه عتبات عالیات به زیارت خانه خدا مشرف شد و پس از اتمام مناسک حج در اوایل 1345قمرى از مکه معظمه به کاظمین و سامرا آمد و مرقد امامان مدفون در این دو شهر را زیارت کرد؛ سپس از راه بصره وارد ایران شد. این ایام مصادف بود با مبارزات حاج آقا نورالله و آقانجفى از عالمان اصفهان که ضد رضاخان شوریده بودند که آیت الله بروجردى در همین ایام دستگیر و به تهران منتقل شد و مورد بازجویى مأموران قرار گرفت. در تهران رضاخان به دیدارش شتافت و هدفش از این دیدار آن بود که پاى سیدعبدالکریم حائرى را در نظر آیت الله بروجردى سست کند و این دو را در مقابل یک‌دیگر قرار دهد، و دلیل ملاطفت و مهربانى رضاخان با سیدحسین نیز همین امر بوده است. به هر حال، وى حدود صد روز در تهران بازداشت بود و پس از رفع محدودیت، به قصد زیارت حرم امام رضا(علیه‌السلام) عازم مشهد شد. پس از سیزده ماه اقامت در جوار امام هشتم، به قم آمد و پس از اقامتى کوتاه در قم، به وطن بازگشت و با استقبال پر شور مردم بروجرد روبه رو شد و تا 1363 قمرى آن جا حضورى نافذ یافت. دوانى، 1372 ش، ص104؛ مجله حوزه، ش 43 و44، ص333ـ337).

پذیرش مرجعیت

آیت الله بروجردى در سال 1364قمرى به علت بیمارى، به تهران منتقل شد و در بیمارستان فیروزآبادى در دو مرحله مورد عمل جراحى قرار گرفت. سیل عالمان از قم، تهران و شهرهاى دیگر به عیادت وى شتافتند. در این هنگام چند نفر از فقیهان سرشناس حوزه علمیه قم که در رأس آنان حاج آقا روح الله خمینى قرار داشت، از این فرصت بهره گرفتند و از آیت الله بروجردى جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت جهان تشیع و رهبرى و مدیریت حوزه علمیه قم دعوت کردند. محمد واعظ زاده خراسانى، 1421 ق/ 1379 ش، ص53). این موضوع پس از اصرار جمع حاضر، سرانجام مورد قبول واقع شد و آیت الله بروجردى در تاریخ 26 صفر 1364قمرى میان استقبال بى نظیر مراجع، عالمان و مردم قم وارد این شهر مقدس شد. پس از استقرار کامل و با همکارى کامل عالمان و مراجع، تدریس فقه و اصول را آغاز کرد و اغلب فضلا و مدرسان سرشناس از جمله حاج آقا روح الله خمینى و سیدمحمد محقق داماد و حاج آقا مرتضى حائرى در درس وى حضورى پر نشاط داشتند. على آبادى، 1379 ش، ص44؛ مجله حوزه، ش42و23). همچنین آیت الله سیدصدرالدین صدر که خود از مراجع تقلید بود و در صحن بزرگ حرم اقامه جماعت مى‌کرد، جایگاه نماز خود را به آیت الله بروجردى واگذاشت و به احترام او برنامه جماعت خود را تعطیل کرد. مرحوم آیت الله سیدمحمد حجت یکى دیگر از مراجع وقت بود که پایگاه تدریس خویش را در اختیار وى قرار داد. مرحوم آیت الله سیدمحمد تقى خوانسارى هم که از فقیهان بنام قم و نجف شمرده مى‌شد، براى احترام در درس او شرکت جست و همه امور روز به روز بر تقویت بنیه رهبرى و مرجعیت آیت الله بروجردى افزود. دوانى، 1372 ش، ص119 و 120). افزون بر این‌ها در سال 1365قمرى آیت الله سیدابوالحسن اصفهانى از مراجع بزرگ تقلید در نجف اشرف بدرود حیات گفت؛ از این رو عالمان نجف و مقلدان مرحوم اصفهانى و به دنبال آن شیعیان سرتاسر جهان به آیت الله بروجردى روى آوردند و در مدت اندکى مرجعیت على الاطلاق وى به مرحله ظهور رسید. مدیریت واحد و رهبرى قاطع آیت الله بروجردى که حدود شانزده سال و تا 1380قمرى ادامه داشت، تحولات بزرگى را از نظر سیاسى و اجتماعى به بار آورد و در همین جهت ساختار مدیریتى حوزه علمیه قم دچار تحول شد و وحدت و انسجام چشمگیرى میان حوزه، روحانیان و قشرهاى گوناگون مردم پدید آمد. اباذرى، 1383 ش، ص26و27).

نوآورى در استنباط احکام

أ. نوآورى در فقه

روش اجتهادى آیت الله بروجردى، دگرگونى شگفتى در طریق استنباط احکام در حوزه‌هاى علمیه قم و نجف پدید آورد. شیوه بیشتر فقیهان بزرگ در استنباط احکام، فقط مراجعه به کتاب‌هاى احادیث مربوطه است؛ اما وقتى آیت الله بروجردى به عرصه فقاهت گام نهاد، به طور دقیق، سیر اقوال قدما و متأخرین را بررسى کرد و موضوع مراجعه به کتاب‌هاى قدما را به صورت اصل که از آن به «اصول متعلقات» تعبیر مى‌کرد، پى گرفت. وى در استنباط هر فرع فقهى، اگر به حدیثى برمى خورد، به زمان صدور آن از نظر وجود فقیهان اهل سنت و آراى آنان بهویژه در مدینه و نیز در شهرهایى که سؤال کنندگان در آن دیار سکونت داشتند یا در تماس بودند و هم از نظر برداشتى که خود اصحاب و سؤال کنندگان از آن فرع فقهى داشتند و همان برداشت، سبب سؤال از امام مى‌شد، توجه خاصى داشته است. بدیهى است تسلط و احاطه آیت الله بروجردى بر نکات ریز و درشت تاریخى، کمک شایانى به ارائه هر چه بهتر این شیوه از استنباط احکام مى‌کرده است. مجله حوزه، ش 43 و44، با اقتباس از مقاله سیدجواد علوى).

ب. شیوه اصولى

اشراف کم نظیر آیت الله بروجردى بر مسائل علم اصول باعث پیشرفت‌هایى در این علم شده است. وى در مفهوم «إجماع» مبناى خاصى اختیار کرده بود. در بحث «إنسداد» نیز بر خلاف فقیهان مشهور که آن را دلیل بر حجیت مطلق ظن مى‌دانند، وى با بیان خاصى، آن را دلیل بر حجیت خبر واحد نیز مى‌دانست. همچنین بحث این که موضوع علم اصول «حجت» است یا «ادله اربعه»، از ابتکارهاى او به شمار مى‌آید. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص128، به نقل از آیت الله لطف الله صافى گلپایگانى).

ج. ابتکار در علم رجال

یکى از رشته‌هاى علوم اسلامى در حوزه‌هاى علمیه که از ارکان مهم استنباط تلقى مى‌شود «علم رجال) است. آیت الله بروجردى در این رشته نبوغ عجیبى داشت و به اصطلاح، راویان احادیث را با انگشتان دستش مى‌شمرد. على آبادى، 1379 ش، ص83، به نقل از آیت الله میرزاحسین نورى همدانى). وى در اثر این اشراف و تبحر توانست در این رشته ابتکار و نوآورى بدیعى از خود به یادگار گذارد. او در یک اقدام کم نظیر، سندهاى روایات مورد نظر را از متن جدا کرد و مورد دقت و بازبینى تخصصى قرار داد که توضیح درباره جزئیات آن از حوصله این مقاله و مخاطبان آن خارج است؛ اما نمى‌توان از کارى که وى در طبقه بندى راویان حدیث انجام داد، صرف نظر کرد و پیامدهاى مفید آن را ساده گرفت. وى در این تلاش ارزشمند محدثان صدر اسلام، دوره امامان، ایام غیبت صغرا و غیبت کبرا را از هم تفکیک کرد و همه راویان را در یک چارچوب و ساختار نو گنجاند و طبقات هر دوره را معین و این طبقه بندى را به دوره معاصر رسانید و خودش در این ابتکار، در طبقه سى و ششم قرار گرفت. این تلاش بدیع، فواید و آثار بسیار ارزشمندى در اختیار محافل تحقیقاتى و رجال شناسان گذاشت. على آبادى، 1379 ش، ص86؛ دوانى، 1372 ش، ص160، با اقتباس).

پانویس

مطالب مندرج در مقاله برگرفته از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره 5، زمستان 1384 می‌باشد.