نتایج انقلاب اسلامی (مقاله)
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۳:۴۳، ۱۴ اوت ۲۰۲۲؛
فصلنامه | اندیشه تقریب |
---|---|
اطلاعات نشر | سال دوم/ شماره پنجم / زمستان 1384 |
عنوان مقاله | [تحلیل غربگرایانه] نتایج انقلاب اسلامی |
نویسنده | دکتر مرتضی شیرودی |
تعداد صفحات | 23 |
بخش | گزارشی از یک کتاب |
زبان | فارسی |
چکیده
نیکى کدى کتابش را با این جملهها آغاز مىکند: امسال (2003 / 1382) بیست و پنجمین سالگرد انقلاب ایران خواهد بود؛ بنابراین، زمان مناسبى براى مرور کردن پیشینه تاریخى انقلاب ایران و هم تحول ناشى از سال 1357 است؛ البته نگارش هر تاریخى در مورد ایران، به ناچار تفسیرها و انتقادهایى را در بر دارد؛ از این رو هر چه مىنوشتم، اختلاف نظرهایى را برمىانگیخت. اکنون(2003 / 1382) که در امریکا مشغول نوشتن در این باره هستم، متوجه این نکتهام که بسیارى از ویژگىهاى بدى که در امریکا موجود است، در ایران کمتر به چشم مىخورد؛ از جمله شکاف عظیم در توزیع و درآمد، عنایت به ثروتمندان، تکبر در مورد گذشته و آینده کشور و غیره. با آگاهى از این مسأله، وى به تحریر حوادث پس از انقلاب اسلامى مىنشیند. افزون بر این، همه اطلاعات و نقد او از جامعه پس از انقلاب، مطابق واقع نیست که به برخى از اساسىترین آنها در بخش نقد مىپردازیم. قبل از نقد، ارائه خلاصهاى از کتاب، به همان صورتى که نگاشته شده، براى فهم نقدى که بر آن آورده ام، لازم به نظر مىرسد.
مقدمه
متنى که پیش رو دارید، تلخیص و نقدى است از نتایج انقلاب ایران، نیکى آر. کدى، ترجمه مهدى حقیقت خواه (تهران: ققنوس، 1383) 174 ص. این کتاب در سال 2003 / 1382 در امریکا و ترجمه آن، یک سال بعد، در شمارگان 3300 نسخه در ایران منتشر شد. کتاب شامل بخشهاى پیشگفتار، سیاست و اقتصاد در ایرانِ قبل و پس از امام خمینى(قدس سره)، جامعه، جنسیت و فرهنگ است.
خلاصه کتاب
سیاست و اقتصاد در دوره آیتاللّه خمینى
پس از پیروزى انقلاب در سال 1357، آیتاللّه خمینى، مهدى بازرگان غیرروحانى را به نخستوزیرى منصوب کرد. امام خمینى، براى هر شهر امام جمعه منصوب کرد؛ نوعى دولت موازى به نام شوراى انقلاب اسلامى پدید آورد و شاگردانش بهشتى و آیتاللّه منتظرى نیز وى را یارى دادند. گروههاى فراوانى در اواخر سال 1357، با برنامههاى بسیار متفاوت پا به عرصه گذاشتند که برخى از آنها اجازه راهیابى به دولت را یافتند. نهضت آزادى، حزبى لیبرال، ملى گرا و اسلامى، و حزب جمهورى خلق مسلمان، از جمله آن احزاب بودند؛ در حالى که چپ گرایان چنین اجازهاى نیافتند. نهضت آزادى قوى بود، و رهبرى آن را مهدى بازرگان در اختیار داشت. جبهه ملى، جبهه دموکراتیک ملى، مجاهدین خلق نیز در صحنه حاضر بودند. پیروان امام خمینى، در حزب جمهورى اسلامى متمرکز بودند. چهره برجسته آن، بهشتى به شمار مىرفت. این حزب، با سپاه پاسداران و گروه خشونت طلب حزب اللّه، پیوند داشت.
زمان نخستوزیرى بازرگان، اقتدار دولت تقریباً وجود نداشت. گروههاى قومى و چپ گرایان در حال شورش بودند. تولید نفت پایین بود. بیکارى و تورم بالا بود. افراد آموزش دیده گریخته بودند، و.... کمیتهها که در نیمه دوم 1357 در همه جا سر برآوردند، و اعتصاب و تظاهرات را هماهنگ مىکردند، حضورى فعال داشت. بنیاد نوپاى مستضعفان، دارایىهاى پهلوى در غرب را دریافت، و از آنها براى استخدام کارگران، از توده مردم استفاده کرد. جهاد سازندگى، بسیج را به مناطق روستایى اعزام کرد تا به نیازمندان کمک کنند.
آیتاللّه خمینى بر برگزارى رفراندوم اولیه که به مردم اجازه دهد به نفع یا ضد برپایى جمهورى اسلامى رأى دهند، پاى مىفشرد. سرانجام آراى مثبت 98 درصد اعلام شد. وظیفه بعدى تهیه پیش نویس قانون اساسى بود. ابتدا پیش نویس تهیه، سپس از سوى مجلس خبرگان با73 عضو بازبینى شد. در آغاز کار مجلس، 55 کرسى در اختیار روحانیان بود، و چند سکولاریست هم انتخاب شدند. در قانون اساسى جدید، اصل پنجم در مورد ولایت فقیه بود، و اصول بعدى اختیارهاى او را برمى شمرد. و همچنین آموزش و پرورش رایگان، اصول ریشه کن کردن فقر و جلوگیرى از سلطه بیگانگان و... در آن آمده بود.
آیتاللّه خمینى، روحانیان را از نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهورى در سال 1359 منع کرد. در این انتخابات، بنى صدر بیشترین رأى را آورد. بنى صدر به سبب عقایدش و طرفدارى از برنامههایى نظیر ملى کردن صنایع، میان چپ گرایان پشتیبانى مىشد. ریاست مجلس در آن زمان به عهدههاشمى رفسنجانى بود. مجلس چندین کاندیداى بنى صدر را براى نخست وزیرى رد کرد، و سرانجام محمدعلى رجایى نخستوزیر شد. بعدها، مناقشاتى بین حزب جمهورى اسلامى به رهبرى بهشتى و بنى صدر رخ داد، و امام خمینى دو طرف را وادار به مصالحه کرد؛ اما در بهار 1360 از بنى صدر دست شست.
در اردیبهشت 1359 امام خمینى، شوراى انقلاب فرهنگى را با 7 عضو منصوب کرد. در 31 شهریور 1359 صدام به ایران حمله کرد. صدام حسین گمان مىکرد ایران ضعیف و آسیب دیده است، و جمعیت عرب منطقه خوزستان به او کمک خواهند کرد؛ اما اشتباه مىکرد. در ماجراى گروگان گیرى، بنى صدر دو طرح را مطرح ساخت؛ اما با آنها موافقت نشد؛ بدین جهت، بنى صدر بحران گروگان گیرى را رها ساخت و در آن زمان بر جنگ متمرکز شد. در سال 1359 ایالات متحده در عملیاتى براى نجات گروگانها چند هلى کوپتر را به ایران اعزام کرد؛ اما ناموفق بود. پس از آن، دو طرح کودتا در ماه خرداد و مرداد کشف شد، و تعدادى از افسران دستگیر شدند. جبهه ملى به توطئه در کودتا متهم شد، و حزب اللّه، دفتر مرکزى آن را گرفت؛ روزنامههایش را بست؛ سپس پاک سازى دستگاه ادارى و ارتش صورت گرفت. شرایطى براى حل و فصل بحران گروگان گیرى از طرف امام خمینى تعیین شد که پذیرفته شد و مبلغى صورت (دارایىهاى بلوکه شده ایران و ثروت شاه) که باید انتقال مىیافت، کمتر از مقدارى بود که ایران ادعا داشت، و قسمتى نیز صرف بدهىهاى ایران به بانکهاى ایالات متحده شد.
در مراسم سخنرانى بنى صدر درگیرى صورت گرفت، و او به پلیس دستور داد، آنها را دستگیر کند. پس از آن مسائلى پیش آمد؛ از جمله، بنى صدر دولت رجایى را به نقض حقوق بشر، شکنجه و سانسور متهم کرد. مجلس سرانجام بنى صدر را فاقد صلاحیت اعلام کرد. روزنامه او بسته شد؛ از فرماندهى نیروهاى مسلح برکنار شد، و امام خمینى سرانجام او را عزل کرد.
مجاهدین خلق از سال 1357 روابط بدى با پیروان آیتاللّه خمینى داشتند. از شورش کردها حمایت و با ولایت فقیه مخالفت مىکردند. امام خمینى آنها را منافقین نامید. آنها در خرداد 1360 در دفاع از بنى صدر تظاهرات کردند. حزب اللّه آنها را عقب راند. در تیرماه بمبى منفجر شد که بیش از 72 نفر، شامل بهشتى، 4 وزیر، 25 نماینده و. . . کشته که مجاهدین مسؤول شناخته شدند، و سرانجام هزاران نفر آنها از ایران گریختند. رجوى و بنى صدر در مرداد 1360 به فرانسه گریختند و شوراى ملى مقاومت را که جبهه دموکراتیک و حزب دموکرات کردستان نیز به آن پیوستند، تشکیل دادند. در مرداد 1360 رجایى رئیس جمهورى، و باهنر، نخست وزیر شد؛ اما انفجار یک بمب باعث کشته شدن آنها شد. در مهرماه در انتخابات ریاست جمهورى، على خامنهاى به رئیس جمهورى دست یافت.
فعالیت مجاهدین به نفع عراق در جنگ ایران و عراق سبب شد. جبهه دموکراتیک ملى و بنى صدر، از شوراى ملى مقاومت خارج شدند، و در سال 1365 فرانسه آنها را به ترک پاریس واداشت و بعد به بغداد رفتند و تا 1382 متحد دولت صدام بودند. اتحادیه کمونیستها، حزب دموکرات کردستان و حتى حزب توده و فداییان اکثریت، تا اردیبهشت 1362 یا نابود، یا غیرقانونى اعلام شدند، و فقط حزب جمهورى اسلامى و نهضت آزادى، اجازه فعالیت داشتند. در فروردین 1361 قطب زاده به جرم این که براندازى حکومت را طرح ریزى کرده و شریعتمدارى به جرم آگاه بودن از این طرح، محکوم شدند. قطب زاده اعدام و شریعتمدارى تحت بازداشت قانونى قرار گرفت.
دانشگاهها پس از پاک سازى به تدریج بازگشایى مىشدند. در آذر 1361 مجلس خبرگان رهبرى، انتخاب شدند، و در آبان 1364 آیتاللّه منتظرى را در مقام جانشین امام خمینى برگزیدند. در اسفند 1364 خامنهاى دوباره رئیس جمهورى شد. نخبگان جدید در آن دوره سه جناح بودند: 1. چپ اسلامى؛ 2. راست اسلامى و بعدها 3. عمل گرایان یا راستِ مدرن؛ اما نخبگان متحد و کارآمد بودند و اصلاحات بسیارى در جهت خدمت به مردم انجام دادند. در مرداد 1361 شوراى عالى قضایى تمام قوانین حقوق مدرن غیراسلامى را بى اعتبار اعلام کرد.
چپ اسلامى درون حزب جمهورى اسلامى بر قدرت خود افزود، و در سالهاى 67 ـ 1363 اکثریت مطلق را در مجلس در اختیار داشت. در ارتباط با غرب، على اکبر ولایتى وزیر امور خارجه کوشید به اروپا نزدیکتر شود. در اواسط آبان 1365 یک روزنامه کوچک بیروتى به نام الشراع، فروش جنگ افزارهاى امریکایى به ایران را فاش ساخت. ماجرا چه در ایران چه در امریکا با برآشفتگى عمومى مواجه شد. آثار جنگ، سقوط بهاى نفت و. . . مصیبت بار بود. افشاى ماجراى ایران گیت که رخداد اصلى در سیاست خارجى ایران در دهه 60 بود، به ایران آسیب رساند؛ چرا که ایالات متحده تصمیم گرفت موضع شدیدى در برابر ایران اتخاذ کند. در این جهت، جنگ افزار و مواد شیمیایى در اختیار دولت عراق قرار داد، و البته بعد به دروغ اعلام کرد در حملات با سلاحهاى شیمیایى به کردها، خود ایران تا حدى مسؤول است و از این داستان براى جلوگیرى از محکومیت بین المللى عراق استفاده کرد. از شهریور 1366 تا فروردین 1367 ایالات متحده چند کشتى و سکوى نفتى ایران را از بین برد، و در 12 تیر، هواپیماى مسافربرى ایران را به اشتباه، اما با توجه به اطلاعات در دسترس ناخدا با بى پروایى هدف قرار داد، و 290 نفر کشته شدند.
در اواخر جنگ، فرماندهى نیروهاى مسلح از خامنهاى به رفسنجانى انتقال داده شد. سرانجام ایران قطعنامه 598 را پذیرفت. در 29 تیر 1367 امام خمینى گفت: این تصمیم براى او از زهر تلختر است؛ اما براى نجات انقلاب ضرورت دارد. منتظرى در سال 1367 از حمایت از صدور انقلاب دست کشید. او مىگفت: ایران باید فقط یک نمونه و الگو باشد. امام خمینى در بهمن 1367 منتظرى را مورد انتقاد قرار داد و در اسفندماه، منتظرى از مقامش عزل شد. امام خمینى در بهمن 1367 مجمع تشخیص مصلحت نظام را براى حل اختلاف دائم بین مجلس و شوراى نگهبان تشکیل داد. در اردیبهشت 1368، قانون اساسى مورد بازبینى قرار گرفت. در حالى که در 14 خرداد 1368، امام خمینى درگذشته بود، مجلس خبرگان در 15 خرداد خامنهاى را به ولایت فقیه برگزید و رفسنجانى فقط در مقابل یک رقیب، برنده قاطع رئیس جمهورى شد.
سیاست و اقتصاد در ایران پس از آیتاللّه خمینى
این مقطع، شامل 2 دوره اصلى است: اول از 1368 تا بهار 1376: ریاست جمهورى رفسنجانى عمل گرا که با رهبرى خامنهاى، متحد بود. دوم، در سال 1376 به بعد خاتمى و دیگر اصلاح طلبان که با اکثریت عظیم پیروز شده بود.
در مرداد 1368هاشمى رفسنجانى به ریاست جمهورى انتخاب شد و مهدى کروبى جاى او را در ریاست مجلس گرفت. ایران با خسارتها و کمبودهاى عظیم حاصل از جنگ مواجه بود. هدف رفسنجانى بازسازى ویرانههاى جنگ، بهبود زیر ساختها، افزایش تولید رشد از طریق سرمایه گذارى خصوصى و جارى بود. اقدامها شامل بازگشایى بورس تهران، خصوصى شدن برخى از کارخانههاى دولتى، ایجاد مناطق آزاد تجارى در کیش و قشم، کاهش یارانههاى دولتى، تک نرخى کردن ارز، کاهش پول در گردش، ترویج صادرات کشاورزى و. . . بود.
کلینتون در اردیبهشت 1374 ایران را تحریم اقتصادى کرد. این قانون جلو برخى از سرمایه گذارىهاى مورد نیاز را گرفت. ایران در بحران کویت و جنگ خلیج فارس در سال 1370 موضع بى طرفى اعلام کرد که به بازسازى روابط با چندین دولت غربى انجامید. تا سال 1371 بهاى نفت بالا بود و پیشرفت اقتصادى حاصل آمد؛ اما در آزادىهاى سیاسى هیچ افزایشى به وقوع نپیوست.
مجلس چهارم، جامعه روحانیت مبارز را که محافظه کار و از پشتیبانى بازار بهرهمند بود، تقویت کرد. یکى از آنها ناطق نورى بود که به ریاست مجلس انتخاب شد، و چپ گرایان اسلامى قدرت را از دست دادند. رفسنجانى در سال 1372 براى دومین بار، در انتخابات ریاست جمهورى پیروز شد. او با انتقاد چپ و راست روبه رو بود. بهاى نفت سقوط کرده بود. بدهى از 9 میلیارد در سال 1370 به 34 میلیارد دلار در سال 1372 افزایش یافت. نرخ تورم به بیش از 30 درصد در سال و در یک سال به 49 درصد رسید، و ارزش ریال به شدت سقوط کرد. رفسنجانى در آغاز، روابط با اروپا و جهان عرب را بهبود بخشید؛ اما بین سالهاى 76 ـ 1371 با دشمنى فزاینده ایالات متحده روبه رو شد.
موضوعاتى که دولت کلینتون در مخالفت خود با ایران استناد مىکرد: 1. دشمنى ایران با فرایند صلح اعراب و اسرائیل؛ 2. حمایت ایران از تروریسم بین المللى؛ 3. دنبال کردن برنامه انرژى هستهاى و یک سرى قتلهایى که از دهه 1370 به بعد در خارج از کشور رخ داد. این قتلها را به ایران نسبت دادند؛ البته در این مورد اتفاق نظر وجود ندارد.
در سال 1376 مدت رئیس جمهورى رفسنجانى به پایان رسید و از طرف رهبرى، در جایگاه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد. نامزدهاى ریاست جمهورى عبارت بودند از محمد خاتمى، ناطق نورى و دو تن دیگر. نظرسنجىها نشان مىداد که اکثر مردم انتظار داشتند، خاتمى پیروز شود. خاتمى از آغاز فعالیت از پیروان امام خمینى بود. او سمتهاى مختلفى به عهده داشت و فردى روشنفکر شناخته مىشد. خط مشى خاتمى که خواستار آزادىهاى بیشتر، تقویت جامعه مدنى، حقوق بیشتر براى زنان و. . . بود، میان جوانان، دانشجویان، زنان، اقلیتهاو سنّىها پرطرفدار بود. ناطق نورى برعکس خط مشى و رویکردى مطابق وضع موجود داشت. در خرداد 1376 خاتمى با اکثریت قاطع 69 درصد آرا برگزیده شد.
چپ گرایان اسلامى به تدریج مواضع رادیکال را کنار گذاشتند، و پذیراى دموکراسى شدند که مهمترین بخش ائتلاف خاتمى را تشکیل مىداد. پس از انتخابات، برخى جبهه مشارکت ایران اسلامى را بنیان گذاشتند که به تشکیلات اصلى اصلاح طلبان انجامید. ائتلاف طرفداران اصلاحات، دوم خردادى نام گرفت که شامل گروههاى چپ اسلامى، کارگزاران سازندگى میانه رو و دیگران مىشد.
در کابینه، خاتمى هیچ زنى را به مقام وزارت منصوب نکرد؛ اما معصومه ابتکار را به معاونت ریاست جمهورى برگزید. او مجبور شد کاندیداى محافظه کاران را در جایگاه وزارت اطلاعات بپذیرد. در دوره خاتمى آزادى مطبوعات، بهبود روابط با غرب و کشورهاى عربى، برگزارى اجلاس سران سازمان کنفرنس اسلامى تهران در آذر 1376، سفر به پایتختهاى خارجى نظیر رم و پاریس، پایان دادن به مسأله سلمان رشدى، افزایش روابط اقتصادى و تجارى با اروپا و روسیه پدید آمد، و روسیه جنگ افزار و فن آورى انرژى هستهاى را در اختیار ایران قرار داد. دولت خاتمى گامهایى در جهت بهبود اقتصاد برداشت. حقوق کارکنان دولت را افزایش داد. او یارانهها را فقط به کالاهاى ضرور محدود کرد. با تمام اصلاحات و تلاش، نفت هنوز 40 تا 50 درصد مستقیم درآمد دولت و 80 درصد درآمد صادراتى را تأمین مىکرد.
در فروردین 1377 قوه قضائیه، کرباسچى شهردار اصلاحطلب تهران را به فساد مالى متهم کرد. در تیر 1378 قوه قضائیه گفت: مطبوعات از آزادى سوءاستفاده مىکنند و برخى از روزنامهها بسته شدند. در بهمن 1377 خاتمى نخستین انتخابات شوراى شهر و روستا را برگزار کرد. در سال 1378 مقامهاى قضایى، روزنامه سلام را به سبب انتشار سندى که لایحه مطبوعات را با قتلهاى زنجیرهاى مرتبط مىکرد، توقیف کرد. در 17 تیر بسیارى از دانشجویان دانشگاه تهران تظاهراتى را برپا کردند. شب پلیس به خوابگاه دانشجویان حمله برد. یک دانشجو کشته و بسیارى مجروح و عدهاى بازداشت شدند. به دنبال این حادثه تظاهراتى سازماندهى شد و به شهرهاى دیگر از جمله تبریز نیز سرایت کرد. در 21 تیر، تظاهرات ممنوع اعلام شد. رهبرى، رئیس تندروى قوه قضائیه، یعنى یزدى را با یک محافظه کار مشهور به واقع بینى، آیتاللّه محمودهاشمى شاهرودى عوض کرد.
در دور دوم انتخابات در اردیبهشت 1379 پیروزى اصلاحطلبان تثبیت شد. رفسنجانى با دریافت این نکته که نمىتواند رئیس مجلس شود، کناره گیرى کرد. مهدى کروبى از اصلاحطلبان میانه رو رئیس مجلس شد. بهزاد نبوى و محمدرضا خاتمى، معاونان رئیس مجلس شدند. خاتمى در خرداد 1380 دوباره رأى آورد. شاید بزرگترین دستاورد خاتمى کمک به رواج اندیشه دموکراسى و تا حدى بازتر کردن دولت بوده است. زنان نقش فزاینده در جامعه کسب کردند. خاتمى بحث پیشین درباره اسلام امریکایى، در برابر اسلام ناب را به بحث تمایز اسلام مسالمت جو و اسلام سرکوب گر طرفدار خشونت تغییر داد. اخیراً همه پرسىهاى انجام شده نشان مىدهد ایرانیان خواستار تغییر و اصلاح در حکومت هستند. خلاصه تحولات اجتماعى و سیاسى نشان مىدهد که در درازمدت، نیروهاى مردمى آن قدر نیرومند خواهند بود که باعث تغییرات قابل توجه شوند.
جامعه، جنسیت، فرهنگ و زندگى فکرى
جامعه، آموزش، بهداشت: برخى تغییرات اجتماعى مهم بر اثر تلاشهاى عمدتاً توفیق آمیز در جهت بهبود زندگى جمعیت روستاى صورت گرفته است؛ از جمله مراقبتهاى بهداشتى، گسترش تمام سطوح آموزش براى هر دو جنس به سراسر کشور، گسترش شهرنشینى، کاهش رشد جمعیت، جاده سازى، لوله کشى آب، تأمین برق، درمانگاه، مدرسه و کانالهاى آبیارى و... .
آموزش و بهداشت عمومى در عرصه آموزشى مدارس از بودجه دولتى، یارانه دریافت مىکردند. ساخت مدارس در روستاها و نواحى فقیرنشین، افزایش تعداد زنان تحصیل کرده، افزایش دختران پذیرفته شده در دانشگاهها، سوادآموزى بزرگسالان، ایجاد شبکه مراقبتهاى بهداشتى اولیه براى توده مردم، کاهش نرخ مرگ و میر مادران و نوزادان، تنظیم خانواده رایگان از نو برقرار شد، و کمى پس از آن مجاز شدن عقیم سازى و بسیارى موارد دیگر از جمله کارها و اصلاحاتى بود که انجام شد. مشکلات ناشى از ایدز و مواد مخدر قابل توجه است که با برنامههاى مختلف و مراکز ترک اعتیاد و اطلاع رسانى بیشتر به مردم ضد این دو مورد، مبارزه ادامه دارد.
انقلاب فرهنگى در سال 62 ـ 1359 باعث ضعیف شدن ایران در علم و فن آورى شد که براى توسعه مورد نیاز بود. از جمله جداسازى جنسى در مکانهاى عمومى، مقررات لباس پوشیدن، سانسور و برخى محدودیتها در رابطه با فیلم و...؛ البته اکنون آزادىهاى بیشترى وجود دارد. مشارکت فعال زنان در عرصه سیاستهاى انقلابى خودآگاهى بسیارى از زنان طبقه عامه را درباره توانایى سیاسى خود بیدار کرد. تحصیل دختران مورد تشویق قرار گرفت. مخالفتهاى صریح با سیاست و قوانینى که تبعیض بین زن و مرد شمرده مىشد، سیاست چند همسرى، ازدواج موقت، حق طلاق براى مردان، واگذارى صیانت فرزند به پدران و خانواده آنها، عدم امکان ورود به برخى مشاغل از جمله قضا، گرایش تازه زنان به تفسیر اسلام در جهت مساوات طلبانهتر به لحاظ جنسیتى، اهمیت یافت. درهاى آموزش عالى دینى به روى زنان گشوده شد. در مجله زنان (سردبیر: شهلا شرکت) مقالههاى گوناگونى در دفاع از زن به چاپ مىرسید که از جمله نتایج آن، اجازه یافتن زن در مقام قاضى مشاور بود. این پیشرفتها ناشى از همکارى زنان سکولار و مذهبى بود. زنان عشایرى و روستایى نقش مهمى در امرار معاش زندگى به عهده داشتند. ورزش از نظر اسلامى مشروع بود، در جایى که فقط زن حضور داشته باشد. در بعضى ورزشها چنانچه پوشش داشته باشند، حضور مرد هم بلامانع است. روابط بین اعضاى خانواده رابطه خشک پدرسالارى نبود؛ بلکه روابط دوستانه بود. در ازدواج جوانان، گفت و گو بین والدین و فرزندان صورت مىگیرد و در اغلب موارد حق انتخاب با جوانان است.
در سالهاى اول پس از انقلاب، محدودیتهاى بسیارى براى فیلم و سینما وجود داشت، و براى این که یک فیلم ساخته و اکران شود، باید مراحلى را مىگذراند؛ از مرحله نوشتن سناریو تا مرحله بعد از ساخته شدن؛ اما بعدها در آذر 1366 امام خمینى مقررات اخلاقى را جایگزین کرد. بسیارى از فیلمها مجوز گرفتند؛ حتى بعضى از آنها در جشنوارههاى مختلف برنده جایزه شدند و ارز مورد نیاز خود را به دست آوردند. از جمله این فیلمها دو زن، آدم برفى، زیر نور ماه، ارتفاع پست و خانهاى روى آب بود. فیلم سازان موفقى چون مهرجویى، بیضایى، کیارستمى، حاتمى کیا، بنى اعتماد و تهمینه میلانى را مىتوان نام برد؛ البته هنر فقط به سینما محدود نمىشد؛ بلکه در زمینههاى دیگر مثل رمان، شو، موسیقى و نقاشى و. . . نیز رو به پیشرفت و گسترش بودند.
در سالهاى اخیر عقاید جدید سیاسى و دینى شکوفا شد، و دیدگاههاى بسیارى وجود داشت. مطبوعات در توسعه فکرى و سیاسى به ویژه از سال 1368 به بعد یک نیروى عمده بود. سرکوب جدى مطبوعات در بهار سال 1379 پس از حمله حکومت به اصلاحطلبان و از پى کنفرانس برلین آغاز شد. برخى از روزنامه نگاران از جمله اکبر گنجى به انتقاد تند دست مىزدند و به سبب این انتقادها و کتابهایش روانه زندان شد. اصلاحطلبانى که بر اسلام تأکید داشتند، به طور معمول راهى در پیش گرفتند که به مدرن گرایى اسلامى شهرت داشت، و بر این ادعا مبتنى بود که همه ارزشهاى مثبتى که آنها در غرب مشاهده مىکردند، مانند علم، حکومت انتخابى، وضعیت بهتر زنان و نظایر آنها، در اسلام اگر به درستى درک شود، دریافت مىشود.
مجتهد شبسترى مىگوید: تنهاارزش عام حکومت و جامعه باید با دین سازگار باشد؛ اما احکام خاص باید تغییر کند. او از بحث رو در رو با محافظه کاران اجتناب مىورزید. کدیور، عقیده شبسترى را قبول داشت و او ولایت فقیه را مغایر جمهورى خواهى مىداند، و خواستار جدایى دین و دولت است. آیتاللّه طاهرى امام جمعه اصفهان با بیانیهاى تند که حکومت روحانیان را مورد حمله قرار مىداد، استعفا کرد و از آیتاللّه منتظرى که در بازداشت خانگى بود، پیروى مىکرد. صانعى فتواهاى روشن بینانه در مورد زن و تبعیض قومى و جنسى صادر کرد. همچنین یوسفى اشکورى به سبب شرکت در کنفرانس برلین و اظهارات او به ویژه در مخالفت با حجاب اجبارى، بازداشت شد.
در ایران اقلیتهاى مختلف وجود دارند که قانون اساسى نیز یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان را به رسمیت مىشناسد. یهودیان که گاه آنها را طرفدار اسرائیل مىپنداشتند، در رنج بودند و اکثریت به اسرائیل یا امریکا در سالهاى پس از انقلاب گریختند. بهایىها که مرتد از اسلام به شمار مىآمدند، و تعداد آنها خیلى کم بود، در سال 1364 تجربیات تلخى از اعدام و سرکوب را دیدند. افراد سنى که در زاهدان در غرب بین کردها، ترکمن و... زندگى مىکردند و مىکنند، گاه مورد تبعیض واقع مىشدند؛ براى مثال در ساختن مجلس، داشتن نماینده و... قومیتهایى از قبیل کرد و ترک و لر و... تا قبل از انقلاب حتى استفاده از زبان محلى ممنوع بود؛ اما دولت خاتمى از همان ابتدا به حمایت از آنها پرداخت. زبان محلى آزاد شد. روزنامه، نوار، موسیقى، کتاب و برنامههاى مختلف به زبانهاى محلى مىتوانست وجود داشته باشد، و تغییرات در سالهاى اخیر تا حدى در جهت برآوردن خواستهاى اقلیتها حرکت کرده است.
واقعه نگارى حوادث پس از انقلاب اسلامى بر اساس مطالب کتاب
سیاست و اقتصاد در دوره آیتاللّه خمینى(قدس سره)
انقلاب 1357 ایران مثل بسیارى از انقلابها با ائتلاف چندین گروه و حزب ناهمگون که مخالف رژیم پهلوى بودند، به پیروزى رسید که این ائتلاف پس از پیروزى چندان دوام نیاورد. این احزاب که پس از انقلاب به فعالیتهاى کوتاه مدت و بلندمدت پرداختند، عبارت بودند از:
حزب نهضت آزادى: این حزب را مهدى بازرگان با اهداف دموکراسى، ملىگرایى و مخالفت با حکومت عالمان تشکیل داد. در دولت پس از انقلاب نقاط مهمى از جمله یک سوم وزارتخانهها را تحت تصدى داشتند. عدم اختیار کافى و ضعیف شدن و کنارهگیرى و مرگ افراد مؤثر، اصرار به داشتن روابط با امریکا و سرپیچى دانشجویان از تخلیه سفارت امریکا که به کناره گیرى دولت موقت انجامید، باعث ضعیف شدن حزب شد.
حزب جمهورى خلق مسلمان: این حزب را شریعتمدارى با اهداف دموکراسى، ملى گرایى، مخالفت با حکومت عالمان تشکیل داد. این حزب در دولت جدید جایى نداشت. سرکوب شورش این حزب در تبریز در 1358 باعث شد که از صحنه سیاسى ایران خارج، و در سال 1361 منحل شود.
جبهه ملى: این حزب با اهداف ملى گرایى، لیبرال گرایى و غیردینى تشکیل شد. افراد این حزب یک سوم وزارتخانههاى دولتى را در اختیار داشتند. علل انحلال این حزب، تحریم رفراندوم 1358 و متهم شدن به کودتا ضد دولت است.
جبهه دموکرات ملى: این حزب را هدایتاللّه متین دفترى تشکیل داد. در دولت جایى نداشت و به علت تحریم رفراندوم 1358 و حمایت از درخواستهاى قومهاى مختلف ایران و فرار متین دفترى از ایران، منحل شد.
مجاهدین خلق: این حزب پیش از انقلاب هم در ایران فعالیت داشت و در اواخر حکومت رژیم پهلوى به علت پیگیرىهاى ساواک، بسیار ضعیف شد. بعد از انقلاب هم، به علل حمایت از شورش کردها، مخالفت با ولایت فقیه، تحریم رفراندوم و قانون اساسى، مظنون بودن به بمب گذارى و ترور پیروانش، قلع و قمع و از صحنه سیاسى ایران حذف شد. این حزب پس از نابودى در ایران به پاریس رفت و شوراى ملى مقاومت را تشکیل داد، و بعد از آن، به بغداد رفت و تا قبل از اشغال عراق از متحدان حکومت صدام بود.
چپ غیرمذهبى: یکى از آنها حزب توده بود که به اتهام جاسوسى براى شوروى در سال 1361 منحل شد.
فداییان خلق: این حزب به دو دسته اقلیت و اکثریت تقسیم شد: دسته اکثریت از امام خمینى حمایت مىکرد، و تا سال 1362 به کار خود ادامه دادند که در آن سال غیر قانونى اعلام شد. دسته اقلیت به علت حمایت از شورشهاى مختلف در ایران سرکوب، و از صحنه سیاسى کشور حذف شد.
انجمن حجتیه: هدف از تشکیل حزب قبل از انقلاب، مبارزه ضد بهاییان بود که تا سال 1362 بعد از انقلاب هم به کار خود ادامه داد؛ ولى در سال 1362 از صحنه سیاسى حذف شد.
اتحادیه کمونیست: این حزب در سال 1360 تشکیل و به سرعت هم نابود شد.
گروه دمکرات کردستان: این حزب نیز به سبب ایجاد مشکل براى حکومت مرکزى به داخل مرزهاى عراق رانده شد.
حزب جمهورى اسلامى: این حزب بعد از انقلاب به حمایت از حکومت مرکزى(اسلامى)تشکیل شد. دبیر کل آن، شهید آیتاللّه بهشتى بود. در سالهاى بعد از 1362 به علت منفعل شدن به سبب نبودن رقیب، مسکوت ماند. بعد این حزب به دسته راست اسلامى، و چپ اسلامى تقسیم شد، و در سالهاى بعد این دسته به علت منحل شدن حزب به جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز تبدیل شد که اکنون هم وجود دارند. از دیگر نکات برجسته در دوره آیتاللّه خمینى روند قدرت گرفتن حزب جمهورى اسلامى و به تبع آن دولت مرکزى است. این روند را مىتوان در مراحل ذیل خلاصه کرد.
1. دارا بودن قدرت اقتصادى به سبب وصل بودن به بازار؛
2. برخودارى از قدرت نظامى به سبب وصل بودن به سپاه پاسداران و حزب اللّه؛
3. تعیین امامان جمعه براى شهرهاى گوناگون به وسیله امام خمینى؛
4. مخالفت در کار دولت موقت؛
5. ترور مخالفان (به وسیله دیگران)؛
6. سرکوب شورشهاى مختلف؛
7. ملى کردن صنایع و بانکها؛
8. به انحصار درآوردن قوه قضائیه؛
9. تعدیل و پاک سازى سازمانها؛
10. اعدام مخالفان به وسیله دادگاههاى انقلاب؛
11. رهبرى سپاه پاسداران؛
12. پاکسازى نیروهاى مسلح تا حمله عراق به ایران؛
13. تشکیل بنیاد مستضعفان؛
14. تشکیل جهاد سازندگى؛
15. مورد حمله قرار گرفتن دولت موقت به وسیله مخالفان که به تضعیف آن کمک کرد مثل حزب توده؛
16. برگزارى رفراندوم که 98 درصد آن مثبت بود؛
17. پیشنویس قانون اساسى؛
18. تحریم انتخابات خبرگان به وسیله جبهه ملى، جبهه دموکراتیک ملى و چندین گروه قومى و چپ گرا؛
19. قانون مطبوعات: بستن روزنامهها، به تاراج رفتن دفاتر آنها و دادن اداره روزنامهها به بنیاد مستضعفان؛
20. تصویب متن قانون اساسى که قدرت روحانیان را افزایش داد و اختیارات ولایت فقیه را زیاد کرد؛
21. تشکیل مجلس و در اختیار گرفتن نیمى از کرسىها به وسیله روحانیان، رفسنجانى رئیس مجلس شد؛
22. انقلاب فرهنگى؛
23. حمله عراق به ایران که باعث وحدت ایرانیان، همسو شدن شور شیعى و عرق ملى، احیاى نیروهاى مسلح، تقویت سپاه پاسداران و بسیج پیروان امام خمینى شد؛
24. حمله عراق به ایران پیامدهاى دیگرى هم در پى داشت:
أ. به دست گرفتن رهبرى بسیج؛
ب. شدت گرفتن سرکوبى مثل بستن روزنامههاى مجاهدین؛
ج. گرفتن مسؤولیت توزیع ارزاق عمومى از طریق مساجد به وسیله روحانیان؛
د. کارشکنىهاى بنى صدر و حذف او از صحنه سیاسى ایران؛
25. اعلام قائم مقامى رهبرى آیتاللّه منتظرى؛
26. طغیان مجاهدین خلق و سرکوب آنها؛
27. انحلال حزب جمهورى اسلامى و تقسیم آن به دو حزب مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت مبارز؛
28. پذیرفتن قطعنامه 598؛
29. ایجاد دادگاههاى ویژه روحانیت؛
30. اعدام مهدىهاشمى و باند وى؛
31. دستور به منتظرى براى استعفا؛
32. تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام؛
33. بازنگرى قانون اساسى: افزایش ویژگىهاى سیاسى ولایت فقیه؛
34. درگذشت امام؛
35. جایگزین شدن آیتاللّه خامنهاى به جاى وى؛
درگذشت امام خمینى در خرداد 1368، ایران را با یک حکومت نسبتاً قدرتمند، اما با مشکلات عظیم اقتصادى، اجتماعى و بینالمللى باقى گذاشت.
رابطه با امریکا در خلال این سالها فرایند ذیل را پیموده است:
- دولت موقت، خواستار رابطه بهتر بود؛
- امریکا شاه را پذیرفت؛
- عدم ارجاع پولهاى ایران که در امریکا بود، به وسیله آن کشور؛
- تسخیر سفارت به وسیله دانشجویان و گروگان گیرى کارکنان سفارت؛
- انجام عملیات نظامى امریکا براى آزادسازى گروگانها؛
- ترغیب عراق به حمله به ایران؛
- موافقت نامه جهت مبادله گروگانهابا پولهاى ایران و عدم مداخله امریکا در امور ایران؛
- تحریم اقتصادى امریکا ضد ایران؛
- جریان ایران گیت.
روابط ایران با دیگر کشورهاى جهان روند ذیل را پشت سر گذاشته است.
- روابط با عربستان بعد از حج 1366 تیره شد؛
- روابط با اروپا بعد از جریان سلمان رشدى تیره شد؛
- روابط با شوروى و کشورهاى بلوک شرق کمى بهبود یافت؛
- کویت، عربستان و امریکا همه به عراق ضد ایران کمک مىکردند.
سیاست و اقتصاد در ایران پس از خمینى
ایران بعد از سال 1368 روند رو به پیشرفتى را با دو رئیس جمهورى و رهبرى آیتاللّه خامنهاى احساس کرده است. وضعیت اقتصادى در زمان ریاست جمهورىهاشمى رفسنجانى را مىتوان به این شرح برشمرد:
- خرابىهاى ناشى از جنگ؛
- تورم، بیکارى، کسرى بودجه، وابستگى به نفت، کاهش خودکفایى کشاورزى؛
- تدوین 2 برنامه پنجساله(بازسازى خرابىهاى ناشى از جنگ، بهبود زیرساختها، افزایش تولید، رشد از طریق سرمایه گذارى)؛
- بازگشایى بورس تهران؛
- منطقه آزاد اعلان شدن جزایر کیش و قشم؛
- گرفتن وام از صندوق بین المللى پول و اجراى سیاستهاى تعدیلى؛
- رسوایى در خصوصى سازى برنامه پنجساله اول(تعلیق برنامهها)؛
- تصویب قوانین جدید در مجلس به نفع جانبازان؛
- بالا رفتن بدهىهاى ایران؛
- تحریم اقتصادى ایران به وسیله امریکا؛
- پایین آمدن قیمت نفت و کاهش تولید؛
- تورم 31 درصدى سالیانه؛
- کاهش سطح زندگى کارگرى که به شورش کارگران انجامید. این شورشها به وسیله دولت مرکزى سرکوب شدند.
ارتباط با کشورهاى خارجى بسیار بهبود یافت؛ ولى مسائل مبهمى مثل ترور اسرئیلىها در کشورهاى دیگر، هنوز هم مانع روابط کاملا خوب با کشورهاى مختلف جهان است. وضعیت اقتصادى در زمان آقاى خاتمى، عملا مسدود ماند. بعد از 2 سال، با شروع برنامه پنجساله سوم سعى بر تثبیت موارد ذیل شد:
- ترویج حاکمیت قانون؛
- صادرات غیر نفتى؛
- خصوصى سازى؛
- آزادگذارى: یعنى این که خارج از دولت هم مىتوان به فعالیتهاى بزرگ اقتصادى (در واقع طرح اقتصاد آزاد) دست زد؛
- گرفتن مالیات از فراریان مالیاتى و جدى گرفتن بحث مالیات در اقتصاد.
وضعیت سیاسى داخلى ایران در زمان خاتمى به این شرح است:
- انتخاب خاتمى با اکثریت آرا در سال 1376؛
- برگزارى اجلاس سران؛
- سخنان آیتاللّه منتظرى در مورد کاهش شدید اختیارات رهبرى (وى گفت صاحب این مقام باید نظارت کند نه حکومت)؛
- دستگیرى کرباسچى شهردار سابق تهران؛
- تظاهرات دانشجویان ضد دستگیرى کرباسچى؛
- حمله پلیس به دانشجویان؛
- استیضاح وزیر کشور (نورى)؛
- بستن روزنامهها؛
- تشکیل دادگاه مطبوعات؛
- قتلهاى زنجیرهاى؛
- درخواست پاکسازى نیروهاى امنیتى؛
- دستگیرى یهودیان؛
- انتخاب شوراها؛
- انتخابات مجلس پنجم؛
- انتخابات مجلس ششم؛
- سالگرد تظاهرات 1378: تظاهرات دانشجویى ضد بستن روزنامه سلام و دستگیرى سردبیر آن روزنامه بود که با سرکوب شدید همراه شد. این تظاهرات در چند شهر ادامه داشت و تا چند سال بعد براى آن سالگرد گرفته شد؛
- استعفاى مهاجرانى؛
- کنفرانس برلین؛
- پیروزى آقاى خاتمى در انتخابات 1380؛
- حکم اعدام دانشجویى؛
- طرح همه پرسى در مورد اصلاحات.
در این دوره در کل ارتباط با امریکا درهالهاى از ابهام است. از روند اوضاع چنین برمى آید که امریکا نمىخواهد با ایران رابطه داشته باشد. هر چه ایران در مورد افغانستان و عراق حسن نیت نشان داد و هر چه آقاى خاتمى کوشید با نظریه گفتوگوى تمدنها این دو کشور را در واقع ملت این دو کشور را آشتى دهد، امریکا بهانهها و مشکلات دیگرى تراشید که آینده روابط را به هم ریخت. امریکا منتظر سقوط حکومت ایران است که آن هم مسأله سادهاى نیست که به همین راحتى بتوان آن را پیش بینى کرد. در این دوره رهبر انقلاب اسلامى یعنى آیتاللّه خامنهاى به دنبال تحکیم پایههاى قدرت خود بود، و در این بین، گاهى از اصلاحات طرفدارى کرده، و گاهى به مخالفت با آن پرداخته است، و هاشمى رفسنجانى بعد از ریاست جمهورى به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد.
جامعه، جنسیت، فرهنگ و زندگى فکرى
در فصل سوم که جامعه، جنسیت، فرهنگ، و زندگى فکرى را مورد بررسى قرار مىدهد، نکات ذیل قابل تأمل است.
- بهبود بهداشت عمومى؛
- تحصیل رایگان تا قبل از دانشگاه؛
- بالا رفتن نرخ سواد در زنان؛
- پیدایى طرح پیکار با بى سوادى: سواد آموزى بزرگسالان؛
- پیدایى خانههاى بهداشت، با همکارى یک مرد و یک زن که اغلب زن و شوهر بودند؛
- بهبود وضع روستاها؛
- کنترل جمعیت: یک چرخش 180 درج در پایان دهه 60. مجاز شدن تنظیم خانواده با استفاده از فتواى مراجع در دستور کار دولت قرار گرفت؛
- کم شدن مرگ و میر میان مادران باردار و نوزادان؛
- افزایش جمعیت؛
- افزایش ارتباطات: گسترده شدن تلویزیون به چندین کانال، برخوردارى استانهاى مختلف از تلویزیون محلى، وجود رایانه، دسترسى به اینترنت؛
- مشکل مواد مخدر: به ویژه میان جوانان که اغلب تهیدست نیستند، و به علت بدبینى و بى تفاوتى فراگیر، به مواد مخدر روى مىآورند؛
- مشکل ایدز(HIV+) به ویژه در زندانها و میان مصرف کنندگان مواد مخدر؛
- ارائه طرح انطباق که با اعتراضات دانشجویان پزشکى به حق انتخاب پزشک زن به وسیله زنان تبدیل شد؛
- بهبود وضع آب آشامیدنى؛
- وضعیت فرهنگى که یک سیر آزادگرایانه در مقایسه با اوایل انقلاب داشته است؛
- وضعیت زنان که از لحاظ حقوقى به صفر رسیده بود تا حدى بهبود یافت. در مقابل از دست دادن شغل خود، به دیگر مشاغل روى آوردند. در ورزش به کامیابى دست یافتند. در میدان مبارزه براى احقاق حقوق از دست رفته زنان، گروههاى متضاد چه مردانه چه زنانه با هم همکارى مىکنند؛
- سینما نیز رو به بهبود گذاشته است. ورود فیلم سازان زن به عرصه سینما و برداشتن محدودیتها در زمان آقاى خاتمى از جمله علل بهبود است؛
- نگرشهاى جدید به دین و تفسیرهاى متفاوت از آن در این دوره آزادانهتر بحث و عنوان مىشود که از این طریق مىتوان روابط با مردم را بهبود بخشید؛ البته این نگرشها و بحثهاى پیرامون آن، زیر نظر اصلاحطلبان مجاز است و اگر از آن فراتر رود، با مقابله و عکس العمل روبه رو خواهد شد.
- نقد و مخالفت با ولایت فقیه از طرف روحانیان و غیر روحانیان مطرح شده است، و حکومت تا جایى که توانسته با آن مخالفت کرده است.
- جوامع اقلیت چه قومى ـ نژادى و چه دینى در ایران بسیارند که نارضایى گروههاى قومى ممکن است تمامیت ارضى ایران را با خطر مواجه کند؛ چرا که ممکن است از طرف دیگر کشورها هم حمایت شوند؛ البته وضعیت اقلیتهادر زمان آقاى خاتمى بهبود یافته است.
تقریباً در تمام موارد پیش گفته به نظر مىرسد که ایران امروز در دوره گذار است که در آن گرایش به سوى شهرنشینى، آموزش، و تا حدى مدرن سازى اقتصاد و جامعه در کنش با عقاید و خواستهایى نقش داشته است که با منافع خاص حکومت و روحانیان ـ بازار ناسازگار است.
نقد کلیات
تاکنون کتابهاى بسیارى در مورد انقلاب اسلامى نوشته و منتشر شدهاند که بخشى از این کتابها از محققان ایرانى و برخى دیگراز محققان غیرایرانى است. میان کسانى که از بیرون مرزها نگاهى پژوهشى به انقلاب اسلامى داشتهاند، دو گونه رویارویى با انقلاب اسلامى وجود دارد: اول شامل آن دسته از محققانى است که بر اساس مشاهدات مستقیم خود در کوران انقلاب اسلامى به تحقیق و وصف انقلاب پرداختهاند و دیگرى، دربرگیرنده جمعى از محققان است که با استناد به آرا و گزارشهاى نویسندگان ایرانى و خارجى، اثرى در مورد انقلاب اسلامى به رشته تحریر درآوردهاند.
محققان و نویسندگانى چون تدااسکاچ پل، رابرت لونى، مایکل فیشر، جان فوران، میشل فوکو و بسیارى دیگر، اسامى غیرایرانى آشنا براى علاقه مندان به مطالعات در مورد انقلاب اسلامى هستند؛ البته جاى خالى ترجمه مطالعات نظرى دقیق محققان غیرایرانى در بازار کتاب درباره انقلاب اسلامى ایران، خبر از یک ارتباط متقابل میان سطح نازل عرضه این گونه مطالعات و تقاضاى نازلتر آن در بازار نشر دارد. کتاب نتایج انقلاب ایران یکى از جلوههاى افول این مطالعات است که در ردیف آثار ترجمه شده محققان غیرایرانى قرار مىگیرد. کتاب مذکور، سومین کتابى است که از این نویسنده به فارسى ترجمه مىشود.
وى به سال 1966/ 1355 پژوهشى در مورد انقلاب مشروطه و جنبش تنباکو در ایران انجام داد. این پژوهش با عنوان تحریم تنباکو در ایران، در سال 1356 با ترجمه شاهرخ قائم مقامى به وسیله انتشارات تیسفون و با همکارى مؤسسه انتشاراتى فرانکلین منتشر شد. وى در پژوهش خود از تحریم توتون و تنباکو در ایران به صورت جنبشى مردمى و موفق یاد کرده، و آن را متضمن نخستین اتحاد توفیق آمیز میان عالمان، اصلاحطلبان متجدد و جماعت ناراضى ایران تلقى کرد. آثار او در ایران پیش از انقلاب، چنان که خود اذعان دارد، به طور عمده با نقدها و بررسىهاى منفى روبه رو بود. کدى مخالفتها و نقدها را به ملى گرایانى نسبت مىدهد که با عالمان مخالف پهلوى موافق نبودند. وى آورده است: چند سال پیش که ریشههاى انقلاب ترجمه شد، به سبب آنچه درباره توسعه و مشکلات مدرن ایران مىگفت، به سرعت مورد بحث مثبت قرار گرفت.
کتاب ریشههاى انقلاب، در واقع دومین کتابى بود که از او به فارسى ترجمه شد (ریشههاى انقلاب: تاریخ تفسیرى ایران معاصر، نیکى آر. کدى، ترجمه عبدالکریم گواهى، نشر قلم، 1369). ریشههاى انقلاب، کتابى مشتمل بر نه فصل بود که جریان مدرن سازى ایران را از قرن نوزدهم بررسى مىکرد ضمن این که به قاجاریه، رضاشاه و جنگهاى ایران، فصول جداگانهاى اختصاص داده بود. این کتاب با فصل نهم که در مورد انقلاب بود، به پایان مىرسید. پس از گذشت 22 سال از انتشار آن، مدیران انتشارات دانشگاه ییل، تجدید چاپ و بازنگرى کتاب را به نیکى آر.کدى پیشنهاد کردند که کدى ضمن بازنگرى، سه فصل به کتاب پیشین اضافه کرد. کتاب نتایج انقلاب ایران، ترجمه فصول دهم، یازدهم و دوازدهم کتاب بازنگرى شده کدى است که فاقد اصلاحیههاى کدى بر فصول دیگر است. ضمن این که داراى یک نتیجه گیرى تازه، پیشگفتار و کتاب شناسى و پانوشتهاى بازنگرى شده است. فصول الحاقى، ریشههاى انقلاب، گزارشى از وضعیت سیاسى و اقتصادى ایران از سال 1357 تا 1368 است که به مسائل اجتماعى و فرهنگى ایران در دوران کنونى پیوند مىخورد. کدى با تشریح چگونگى تولد احزاب و گروهها در انقلاب اسلامى، گزارش خود را آغاز مىکند و در ادامه به ارائه گزارشى از چگونگى شکل گیرى نهادهاى مهم پس از انقلاب اسلامى مىپردازد. تأثیر احزاب بر جنگ تحمیلى و حتى پیش و پس از آن، کانون تحقیق کدى را معین مىکند. با توجه به این که هر از گاه، گریزى به تحلیلهاى اقتصادى دارد. کدى در تحلیل خود، بحث انگیزترین مسأله اجتماعى را زنان مىداند و در فصل جامعه، جنسیت، فرهنگ و زندگى شهرى، به مسائل اجتماعى زنان و آثار انقلاب اسلامى بر آن، تا دوران سیدمحمد خاتمى تأکید مىکند. پیشرفت زنان در عرصه آموزش، ورزش و هنرها، مهمترین موارد قابل اتکاى کدى براى بهبود وضعیت زنان، طى بررسى او از تاریخ ایران معاصر است. وى رشد جمعیت، مطبوعات و الگوهاى ازدواج شهرى را از عوامل مؤثر در تغییر و تحولات وضعیت زنان در ایران ارزیابى مىکند.
وضعیت ایران پس از 11 سپتامبر و سیاست خارجى آن، یکى دیگر از مباحث عمده کتاب است که به نتیجه گیرى نهایى او از وضع ایران معاصر مىانجامد. کدى معتقد است: خلاقیت و قابلیتهاى مبارزه جویانه اثبات شده مردم ایران، باعث امیدوارى است که آنها قادر خواهند بود بدون هرگونه مداخله خارجى، تغییرات مطلوب خود را در نظام موجود به عمل آورند. کدى وضعیت حاضر ایران را به لحاظ سیاستهاى داخلى و خارجى، پیچیده ارزیابى و سیاست خارجى ایران را واقع بینانه و عمل گرا، وصف مىکند ضمن این که بر ناکامى اقدامهاى مداخله جویانه تأکید مىکند!
نتایج انقلاب ایران، گزارشى از سیاست و اقتصاد تا سینما، روشنفکران و اقلیتهاى قومى را دربر مىگیرد، و از هر واقعه مهم، حتى در حد چند جمله صرف نظر نمىکند. کدى در مقدمه کتاب، مخالفت خود را با کتابهاى ژورنالیستى مطالعات ایران معاصر ابراز مىکند و مىنویسد: چاپ کتابهاى مهم در حوزه مطالعات ایران در دهههاى اخیر، به طور عمده مرهون پژوهشگران ایرانى تبارى است که آثارشان به هیچ وجه نازلتر یا جانبدارانهتر از آثار پژوهشگران غربى نیست. من خود را بسیار وامدار چنین پژوهشگرانى مىدانم.
نقد اجزا
کتاب پیشین اثرى نه چندان قابل توجه در حوزه مطالعات خاورمیانه است. مطالعاتى که با روى کار آمدن نومحافظه کاران در امریکا، اهمیت دوچندانى یافت. علت این امر، رویکرد فعال سیاست خارجى امریکا به منطقه فوق راهبردى خاورمیانه است که با بررسى عملکردها، اقدامها و سیاستگذارىهاى نومحافظه کاران در این ناحیه از جهان، به خوبى قابل لمس است. امریکا اکثر قریب به اتفاق کشورهاى خاورمیانه را حول دو محور حقوق بشریا دفاع از تروریسم، تحت فشار قرار داده است. برخى از کشورها را فقط بایک محور و برخى دیگر را با هر دو محور؛ به طور مثال ترکیه، متحد دیرین امریکا در منطقه خاورمیانه با ابزار حقوق بشر به وسیله نومحافظه کاران تحت فشار است یا عربستان که روزگارى نه چندان دور، نزدیکترین دوست امریکا در منطقه بود، به شدت پس از فاجعه 11 سپتامبر با ابزار حمایت از تروریسم، از سوى دولت بوش تحت فشار است. نظامهایى نیز چون حکومت جمهورى اسلامى ایران که سابقه ربع قرن مخالفت با تمام سیاستگذارىها و عقاید امریکا را دارد، نه تنها با استفاده از هر دو ابزار حقوق بشر و حمایت از تروریسم، تحت فشار امریکا قرار گرفته که ابزار نو امریکا یعنى تسلیحات هستهاى نیز به دو ابزار سنتى وى افزوده شده، و تمام اینها باعث شده تا به گمان امریکا، ایران همراه دو کشور عراق سابق (زمان صدام) و کره شمالى، مثلث (محور) شرارت را در دنیا تشکیل دهد. این اتهام براى ایران که پس از حمله امریکا به افغانستان، بسیار به امریکا کمک کرده بود، گران تمام شد و همین امر باعث شد تا ایران در حمله امریکا به عراق کمکى در تسکین و آرامش سیاسى عراق، چندان که مورد دلخواه نومحافظه کاران بود نکند؛ در صورتى که ایران در این خصوص قدرت و پتانسیل قابل توجهى دارد.
تمام نکات دیپلماتیک پیشین، به همراه اقامت چندین میلیون ایرانى در امریکا و از همه مهمتر این که ایران یگانه کشورى است که رابطه میان دو ناحیه راهبردى در خاورمیانه یعنى خلیج همیشه فارس، و دریاى خزر است، باعث شده نقش ایران در تمام معادلههاى خاورمیانه غیرقابل انکار باشد؛ از این رو مطالعات وضعیت سیاسى، اجتماعى و اقتصادى این کشور (ایران) به وسیله پژوهشگران امریکایى نیز جایگاه ویژهاى دارد. کدى نیز در این کتاب، براى مرورى کاملا اجمالى بر اوضاع ایران، و کمى پیش از انقلاب تا زمان حال کوشیده است. کتاب براى کسى که هیچ گونه آشنایى با اوضاع ایران ندارد مىتواند منبع بسیار جالب، خلاصه و چکیدهاى باشد؛ ولى براى پژوهشگران و متخصصان این امر، حرفى براى گفتن ندارد. گویى وى فقط تیترهاى مهم روزنامههاى چندین سال را مطالعه کرده و کمى نیز آنها را با توضیح در کتاب آورده است. در مجموع کتاب پیش گفته از چندین جهت قابل نقد و بررسى است.
اطلاعات شخصى نیکى آر. کدى از ایران و شرایط ایران
اشاره کدى در اول کتاب به همزمانى انتشار این کتاب با چهار مورد ذیل:
- 50 سال از کودتایى که محمد مصدق، نخست وزیر ملى ایران را سرنگون کرد، سپرى شده است.
- بیست و پنج سال از عمر نظام جمهورى اسلامى ایران سپرى شده است.
- شش سال از انتخاب قاطع سیدمحمد خاتمى به ریاست جمهورى مىگذرد.
- مبارزه ادامه دارد.
اشارههاى پیشین نشان از بررسى دقیق و جالب کدى از همزمانى نشر کتاب با موارد پیش گفته دارد و از این چهار موضوع، موضوعات سوم و چهارم، محورهاى نگارش کتاب واقع شدهاند و از اصلىترین محور با توجه به وضعیت فعلى ایران یعنى «مبارزه ادامه دارد»، به صورت قابل ملاحظهاى چشم پوشى شده است. با توجه به کاربرد لفظ مبارزه، به خوبى مىتوان متوجه شد که افکار و نوشتههاى وى بیشتر ناشى از تبلیغات و اخبار رسانههاى غربى در خصوص ایران است تا منابع داخلى، و حتى مىتوان گفت: وى به شدت در این خصوص تحت تأثیر مخالفان و معاندان نظام است که در خارج از ایران به سر مىبرند و این تأثیرپذیرى تا قبل از خوش بینى وى به آینده وضعیت ایران، در کتاب موج مىزند.