اصحاب اجماع
اصحاب اجماع اصطلاح جدیدی است بین متأخرین از علمای رجال که آن را یکی از موضوعات علم رجال قرار دادهاند و در مقدمه و یا در خاتمه علم رجال از آن بحث کردهاند و به تعداد اندکی از اصحاب امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) و امام موسی کاظم (ع) و امام رضا (علیهالسلام) گفته میشود که آنها از موثقین رواة ائمه (علیهمالسلام) بودهاند و شأن و مقام بزرگی در نزد آنها داشتهاند و به این جهت بوده است که بسیاری از احادیث فقه شیعه به این بزرگواران (اصحاب اجماع) منتهی میشود و فقه اسلامی به برکت اصحاب اجماع پویا شده است، در فقه شیعه اصحاب اجماع آنچنان مقام والایی دارند که اگر اسامی آنها و احادیث منقوله از آنها را از فقه شیعه برداریم، اثری از فقه شیعه نمیماند.
معنا شناسی اصحاب اجماع
اصحاب اجماع عبارت از اتفاق نظر مجتهدان اسلام در هر عصری بر حکمی شرعی است. از پیغمبر (ص) روایت شده است «لا تجتمع امتی علی الخطاء»، یعنی امت من بر خطا جمع نیایند، و نیز روایت شده که «ان امتی لا تجتمع علی ضلالة»، یعنی امت من بر گمراهی فراهم نیایند. بنابراین، اجماع عوام درست نیست. بعضی از فرق اسلام اجماع را، اجماع اصحاب پیغمبر در هر امری شرعی میدانند، بعضی دیگر اجماع فقهای مدینه، و برخی اجماع فقهای دو شهر کوفه و بصره را معتبر می شمارند، در مقابل اجماع، اختلاف است که سبب جدایی مذاهب مختلف اسلامی از یکدیگر شده است.«اجماع» در نظر شیعه باید در عصری باشد که امام معصوم (ع) در آن وجود داشته باشد و مدعیان باید مستقیما و بی واسطه حکایت از قول امام کنند و دلیل حجت بودن خبر واحد دلیل بر حجیت «اجماع» است و شرط حجیت اجماع، بودن معصوم در میان اجماع کنندگان است. علامه حلی میگوید: هر جماعتی خواه اندک یا بسیار، اگر قول امام در جمله اقوال آنان باشد، اجماع ایشان «حجت» است. علمای مذهب جعفری میگویند: «اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امر شرعی به نحوی که کاشف از قول معصوم باشد و چون معتقدند هیچ عصری خالی از معصوم نمی باشد، از باب «لطف» بر خداوند واجب است که هرگاه بندگان بر خطا روند، به وسیله امام آنان را راهنمایی فرماید. پس اگر در مسأله ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر این است که معصوم بدان راضی بوده است.اصحاب اجماع در اصطلاح علمای شیعه چند تن از اصحاب کبار حضرات ائمه (ع) می باشند، چنان که همه علما متفق هستند بر این که هر روایتی که از ایشان به طریق صحیح نقل شده و روایت آن از اول سند تا یکی از ایشان موثوق و معتمد باشند، آن روایت را صحیح و سالم و لازم العمل دانسته و بعد از آن ملاحظه احوال خود ایشان و یا روات دیگر که ما بین ایشان و معصوم هستند لازم ندانند.[۱]
تاریخچه پیدایش اصطلاح اصحاب اجماع
اساس پیدایش این اصطلاح از نظر تاریخی، به اواخر سده سوم و اوائل سده چهارم هجری قمری بازمیگردد که در تعبیرات برخی چهرههای رجالی معروف امامی مانند ابوعمرو کشی در چند جای کتاب رجالی وی آمده و پس از آن در سدههای بعد میان رجالیان شکل گرفته است.[۲] [۳] [۴] [۵]
اسامی اصحاب اجماع
در منابع معتبری چون رجال کشّی، نام هجدهنفر از اصحاب امام باقر(ع) تا امام رضا(ع) بهعنوان اصحاب اجماع بیان شده است. شش نفر از این جمع از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام به شمار میروند.شش نفر وسط فقط از اصحاب امام صادق علیهالسلام هستند و شش نفر آخر از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهما السلام محسوب میشوند. تمام عالمان این افراد را موثق میدانند و برای آنان درجه بسیار بالایی از اعتبار قائلاند. البته دیدگاهها درباره میزان اعتماد به آنان متفاوت است و از اعتقاد به وثاقت خود این افراد تا ثقهدانستنِ هر کسی که این افراد از آنان روایت کرده باشند در تغییر است.
اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع)
کَشّی اصحاب اجماع امام باقر(ع) و امام صادق(ع) یعنی کسانی از آنها که هر دو امام را درک نمودهاند، چنین معرفی میکند: 1. زُرارَة بن اَعین 2. مَعروفِ بنِ خَرَّبوذ 3. بُرَید بن معاویه 4. فُضَیل بن یسار 5. محمد بن مُسلِم 6. ابوبصیر اَسَدی.
اصحاب اجماع امام صادق(ع)
1.جَمیل بن دَرّاج 2.عبدالله بن مُسکان 3.عبدالله بن بُکَیر 4.حَمّاد بن عثمان 5.حماد بن عیسی 6.اَبان بن عثمان
اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)
1.یونس بن عبدالرحمن 2.صَفوان بن یحیی 3.اِبن اَبی عُمَیر 4.عبدالله بن مُغَیرِه 5.حسن بن محبوب 6.احمد بن محمد بن اَبی نَصر بَزَنطی. [۶]