سب و لعن صحابه از دیدگاه اهلسنت (مقاله)
حکم فقهی لعن و سب بر صحابه از دیدگاه اهل سنت
در اینکه ایا سب و شتم صحابه موجب کفر و خروج از اسلام است یا خیر باید گفت:
اولا سب و شتم بر اساس اموزه های قرآنی مطلقا حتی به بت های بت پرستان جایز نیست
آری لعن و نفرین بر ظالمین ، کافران و منافقین از اموزه های قطعی قرآن بوده که منطبق بر ادله عقلی نیز میباشد
اما این که آیا چنین عملی از دیدگاه اهل سنت مستلزم کفر است یا خیر ؟ در این زمینه اجمالا باید گفت:
اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون چنین کاری در واقع مستلزم اهانت به پیامبرص خواهد بود.
اما اگر علتش را اموری نظیر جهل و... دیگر بدانیم آیا می تواند منشا کفر لعن کننده قرار گیرد؟
آیت الله صافی دیدگاه اهل سنت را دراین زمینه انیگونه بیان می کند :
اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش باشد بنا بر سخن ابن حزم معذور خواهد بود
سپس در همین زمینه مطالب مهمی را از قول برخی عالمان اهل سنت نقل می کند:
اگر مرا تهدید به اعدام هم کنند هیچگاه حکم به تکفیر حتی یک نفر در صورتی که اظهار شهادتین کند نخواهم کرد و مولف کتاب «الاختیار» میگوید:همه امامان اهل سنت بر گمراهی اهل بدعت اجماع دارند اما سب و بغض صحابه را موجب کفر ندانسته وفقط چنین شخصی را گمراه میدانند و مولف فتح القدیر می گوید: کسی که صحابه را کافر دانسته یا به انان سب میکند قطعا کافر نخواهد بود و کسانی که حکم به کفر اینان نمودهاند در زمره مجتهدان نیستند و ابن حجر نیز در الصواعق لعن کننده به صحابه را کافر نمی داند.
ایشان در ادامه می گوید:
اگر بخواهیم همه فتاوای فقیها ن اهل سنت را ذکر کنیم از حالت اختصار خارج شده اما اجمالا میگوئیم مقتضای کلام بسیاری از آنان است که ساب به صحابه کافر نخواهد بود حتی اگر عملش از روی عمد و علم به حرمت ان باشد.
آیه الله صافی در ادامه مستند گفتار این فقیهان را از احادیث نبوی بیان کرده و در ادامه ازبزرگان اهل سنت نقل میکند که :
قول به عدم کفر ساب به صحابه و مسلم بودن کسی که اظهار شهادتین نموده و به ارکان خمسه دین اعتقاد دارد مورد اتفاق همه فقیهان اهل سنت است ؛ اینان حتی خوارج را کافر نمیدانند بنابر این بطریق اولی پیروان مذهبی که شعار اهلبیت را میدهد مسلمان خواهند [۳۶]
ابن عابدین از عالمان اهل سنت ( علاءالدین) در تکملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581مینویسد:
...والحاصل: أن الحکم بالکفر على ساب الشیخین أو غیرهما من الصحابة مطلقا قول ضعیف لا ینبغی الافتاء به ولا التعویل علیه کما حققه سیدی الوالد رحمه الله تعالى فی کتابه تنبیه الولاة والحکام فراجعه [۳۷]
خلاصه آنکه حکم به کفر کسی که به شیخین یا دیگر صحابه سب میکند قول ضعیفی است و شایسته نیست کسی چنین فتوایی بدهد و اعتماد به چنین فتوایی نیز نباید کرد.
نووی در شرح مسلم در باب تحریم سب الصحابه مینویسد:
واعلم أن سب الصحابة رضی الله عنهم حرام من فواحش المحرمات سواء من لابس الفتن منهم وغیره لأنهم مجتهدون فی تلک الحروب متأولون کما أوضحناه فی أول فضائل الصحابة من هذا الشرح ؛ قال القاضی : وسب أحدهم من المعاصی الکبائر ومذهبنا ومذهب الجمهور انه یعزر ولا یقتل -[۳۸]: سب صحابه بطور مطلق از محرمات و گناه کبیره بوده و کسی که مرتکب ان بشود تعزیر شده ولی کشته نخواهد شد.
بنابر این حکم به کفر و قتل ساب الصحابه طبق این گفتار جایز نیست.
اما برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه آرای دیگری دارند ؛ چنانکه علامه أمینی در کتاب الغدیر از قول برخی اهل سنت نقل میکند که ساب الصحابه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است:
... وقال القاضی أبو یعلى: الذی علیه الفقهاء فی سب الصحابة إن کان مستحلا لذلک کفر، وإن لم یکن مستحلا فسق ولم یکفر، سواء کفرهم أو طعن فی دینهم مع إسلامهم وقد قطع طائفة من الفقهاء من أهل الکوفة وغیرهم بقتل من سب الصحابة وکفر الرافضة. وقال أبو بکر بن عبدالعزیز فی المقنع: فأما الرافضی فإن کان یسب فقد کفر فلا یزوج. وقال الشیخ علاءالدین أبوالحسن الطرابلسی الحنفی فی [ معین الحکام فیما یتردد بین الخصمین من الأحکام ] ص 187: من شتم أحدا من أصحاب النبی علیه السلام أبا بکر أو عمر أو عثمان أو علیا أو معاویة أو عمرو بن العاص فإن قال: کانوا على ضلال وکفر قتل وإن شتمهم بغیر هذا من مشاتمة الناس نکل نکالا شدیدا.
ایشان در ادامه از ذهبی نقل میکند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار آیات الهی در مدح صحابه برمیگردد و آنگاه به روایاتی در این باب استشهاد میکند [۳۹]
بنابراین بین فقیهان اهل سنت در حکم نمودن به کفر و کشتن کسانی که به برخی صحابه سب و اهانت میکنند اختلاف زیادی وجود داشته و همانطور که ملاحظه گردید اکثر انان مخالف این حکم میباشند. [۴۰]