قلب الدين حكمتيار

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۳۷ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'بنیانگذار' به 'بنیان‌گذار')


قلب الدین حکمتیار
قلب‌الدین حکمتیار
نام قلب‌الدين حكمتيار
القاب وسایر نام‌ها گلبدین حکمتیار
زاده 1947 م، افغانستان
دین و مذهب اسلام، تسنن
فعالیت‌ها

قلب الدين حكمتيار یا گلبدین حکمتیار در ۵ تیر ۱۳۲۶ (۱۹۴۷ میلادی) در قندوز افغانستان به دنیا آمد. محل تولد وی در 12 کیلومتری رودخانه جیحون که مرزهای افغانستان را از جمهوری‌های اسلامی در آسیای میانه جدا می‌کند و در یکی از روستاهای ولسوالی امام‌صاحب ولایت قندوز می‌باشد. ایشان بنیان‌گذار حزب اسلامی در افغانستان است. در همان سالی که خانواده‌اش از ولایت غزنه به قندوز مهاجرت کردند، در آن قریه زندگی می‌کرد و در سفرهای شکاری پدرش شرکت می‌کرد چون به آن علاقه داشت. ایشان در زمان طالبان به تهران گریخته و در آنجا ساکن گردید و در سال ۲۰۰۲ میلادی ایران را به مقصد پاکستان ترک کرد. پس از آن در پاکستان فعالیت‌های نظامی خود را علیه دولت حامد کرزی و نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت، پیش گرفت. او تا سال ۲۰۱۶ با تمام حکومت‌هایی که در افغانستان به قدرت رسیده بودند از جمله جمهوری افغانستان، جمهوری دموکراتیک افغانستان، دولت اسلامی افغانستان، امارت اسلامی افغانستان، دولت انتقالی افغانستان و دولت حامد کرزی و پس از آن با دولت اشرف غنی جنگیده‌ است. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۹۳ افغانستان طرفداران خود را به شرکت در انتخابات دعوت کرد و به‌طور تلویحی از قطب‌الدین هلال (معاون سابقش) حمایت کرد، وی فقط ۲٫۷ درصد از آرا را کسب کرد.

نخست‌وزیر افغانستان

او به‌عنوان نخست‌وزیر افغانستان در بین سال‌های ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ میلادی و همچنین در سال ۱۹۹۶ میلادی، پیش از به‌روی کار آمدن طالبان نقش ایفا کرد.

آشنایی با جوانان جریان اسلامی

آشنایی او با جوانان نهضت اسلامی در دانشگاه آغاز شد و خیلی زود به عضویت فعال در میان آنها درآمد و در سال 1350 میلادی به جرم کشتن یک دانشجوی کمونیست در تظاهرات دستگیر و به دو سال زندان محکوم شد، اما موفق به فرار و مهاجرت شد. در سال 1974 میلادی به پاکستان رفت و نتوانست تحصیلات خود را تکمیل کند. او تحت تأثیر فضایی بود که جریان نوظهور اسلامی در اوایل دهه شصت در واکنش به جنبش کمونیستی بود که نفوذ آن در جامعه افغانستان در زمان سلطنت پادشاه سابق محمد ظاهر شاه و نخست‌وزیر او محمد داوود افزایش یافت. برخی از تشکل‌های اسلامی برای مقابله با جریان کمونیستی تشکیل شد و اولین جنبش‌های فعال با نام‌های «جوانان مسلمان» و «انجمن خادمان فرقان» و سپس «جامعه اسلامی» که قدیمی‌ترین تشکل‌های اسلامی به‌شمار می‌رود، ظهور کردند. وزیر محمد داوود با اقدامات خودسرانه که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از رهبران جامعه اسلام و دستگیری دیگران شد، مواجه شد.

نخست‌وزیر محمد داوود در جریان سفر محمد ظاهر شاه به اروپا در ژوئیه 1973 میلادی کودتای سیاسی را بر علیه محمد ظاهر شاه رهبری کرد و پس از اینکه موفق به سرنگونی وی شد، لغو سلطنت و جایگزینی آن با نظام جمهوری را اعلام کرد. سرکوب نهضت اسلامی از سوی او افزایش یافت و تعداد زیادی از رهبران آن مانند عبدالرب الرسول سیاف و دکتر محمدخان نیازی و زمانی که نور محمد تره کی پس از کودتای خونین که در آن محمد داوود کشته شد، قدرت را به دست گرفت، دستگیر کرد. در سال 1357 میلادی دستور انحلال کلیه زندانیان سیاسی جامعه اسلامی را صادر کرد. محمد نیازی همراه با تعدادی از شاگردانش در سال 1977 میلادی کشته شد. عبدالرب الرسول سیاف که در زمان بابرک کرمل رئیس‌جمهور سابق افغانستان در سال 1979 میلادی از زندان آزاد شد و در زمان ژنرال ضیاء آل حق پاکستان که از موج کمونیستی از افغانستان می‌ترسید حمایت خود را از اسلام گرایان فراهم کرد. حکمتیار در آن زمان دست قدرتمندی در داخل افغانستان داشت، به ویژه پس از کشته شدن پدر و دو برادرش در زندان‌های کابل پس از به قدرت رسیدن کمونیست‌ها در آوریل 1978 میلادی. حکمتیار در سال 1974 با برهان‌الدین ربانی برای سازماندهی مجدد جامعه اسلامی افغانستان در افغانستان به توافق رسید؛ لکن به زودی اختلافات بین این دو درگرفت و گسترش یافت تا اینکه حکمتیار انجمن را ترک کرد و حزب اسلامی را تأسیس کرد.

تأسیس حزب اسلامی

ایشان حزب اسلامی را در سال 1976 میلادی تأسیس کرد. حزب جدید به دلیل تشکیلات دقیق خود متمایز شد و موفق شد پیروان خود را در ولایات کابل، قندوز، بغلان و ننجرهار جذب کند. وی از سال 1983 تا 1985 میلادی از اعضای اتحادیه اسلامی به بود، سپس در ائتلاف هفت سازمان شرکت کرد و در 24 فوریه 1989 میلادی به عنوان وزیر امور خارجه در دولت مجاهدین افغانستان انتخاب شد. در آگست 1989 عضویت خود را در دولت متوقف کرد و به زودی پس از ورود آنها به کابل بین جناح‌های مجاهدین درگیری آغاز شد و این جنگ باعث شد بسیاری از اتحادها منعقد و ایشان در همه این تحولات نقش فعالی داشت، اما او با این وجود. اختلاف خود را با برهان‌الدین ربانی و مسعود ادامه داد تا اینکه جنبش طالبان آنها را از کابل، پایتخت بیرون راند.

حمایت او از طالبان

ایشان پس از روی کار آمدن طالبان در کابل و گسترش کنترل آنها بر بیش از 90 درصد کشور از صحنه ناپدید شد، اما با شروع کمپین آمریکایی‌ها به افغانستان دوباره ظاهر شد، به‌ویژه پس از اعلام اینکه قصد بازگشت به افغانستان را دارد.

زندگی مخفی

وی پس از اشغال کابل توسط طالبان با برهان‌الدین ربانی به سمت شمال رفت و از آنجا راهی ایران شد و در تهران ساکن شد. اگرچه پس از سقوط طالبان و خروج از ایران علیه این کشور موضع گرفت. نمونه‌ای از موضع‌گیری‌های او علیه ایران، بیانیه‌ای است که در سایت آژانس اسلامی افغانستان در تیرماه ۱۳۹۴ منتشر شده و در آن ایران را به «دمیدن در آتش جنگ‌های فرقه‌ای و درگیری‌ها» متهم کرده‌است. ایران رسماً اعلام کرده بود که ایشان را بنابه درخواست افغانستان و چند کشور غربی پذیرفته‌ است. وی پس از سقوط طالبان و تشکیل دولت انتقالی افغانستان با حمایت آمریکا و کشورهای غربی از این حکومت و عملیات نظامی آمریکا انتقاد می‌نمود و جزو یکی از نیروهای مخالف بود.

منابع

  • ر.ک: مدخل قلب الدين حكمتيار در ویکی‌اخوان؛ ikhwanwiki.com..