آرژانتین (اسپانیولی: [aɾxenˈtina]) با نام رسمی جمهوری آرژانتین کشوری است در آمریکای جنوبی. پایتخت آن بوئنوس آیرس است.گسترش اسلام در این کشور، به‌واسطه مهاجرت‌هایی دانسته شده است که در اواخر قرن نوزدهم به این کشور صورت گرفته است. اکثر مسلمانان این کشور سنی مذهب و درصد کمی از آنها شیعه هستند و علاوه بر آرژانتینی‌های مسلمان‌شده، مهاجرانی از کشور لبنان، و همچنین سوری‌های علوی یا دوازده امامی هستند.

زبان اسپانیایی
پایتخت بوئنوس آیرس
تقسیمات کشوری ۱۸ استان (departments) دارد.
دین ها ۹۷ درصد اروپایی‌تبار هستند( مهاجران ایتالیایی و اسپانیایی) هستند.
۹۲ درصد از مردم این کشور مسیحی، ۱٫۹ درصد مسلمان و بقیه بی‌دین یا پیرو ادیان دیگر هستند. 
نوع حکومت جمهوری
مساحت ۱۱۲٬۴۹۲ کیلومترمربع
جمعیت ۴۵٬۸۰۹٬۰۰۰ نفر


تاریخ

پیش از ورود اروپائیان، آرژانتین جمعیت کم و پراکنده‌ای از سرخ‌پوستان بومی داشت. در دوره ۴ تا ۲ هزار سال پیش از میلاد منطقه کنونی آرژانتین با خشکسالی شدیدی روبه‌رو شد که باعث کاهش جمعیت بومی آن شد و بسیاری از مناطق داخلی و کوهپایه‌ای آن خالی از سکنه ماند. Gil, A. ; [۱]کشف و استعمار آرژانتین در اوایل سده شانزدهم از سوی اسپانیایی‌ها آغاز شد. مهم‌ترین کاشفان اروپایی آرژانتین عبارت‌اند از: آمریگو وسپوچی [۲]_ خواندیاز دوسولی [۳]_ فردیناند ماژلان[۴].

منشأ نام آرژانتین

" آرژانتین" از کلمه لاتین"آرژنتوم" به مفهوم (نقره) گرفته شده است. زمانی که اولین فاتحین اسپانیایی رودخانه لاپلاتا را کشف کردند، آنها مصب (سرشاخه) آن را "دریای شیرین" (چون در منطقه آب تازه و شیرین دریا قرار دارد) نام نهادند. فاتحان اولیه و کاشفان این سرزمین معتقد بودند که رودخانه لاپلاتا معدن رسوبات نقره است و به همین دلیل نام این منطقه را نیز برآن اساس گذاردند.

مردم بومی کشورهای آمریکایی هدایایی از نقره به نجات یافتگان از ماموریت کشتی شکسته آنها دادند که هدایت آن با خوآن دیاز دسولیاس بود. افسانه تییرا دل پلاتا- سرزمین غنی از نقره- در حدود سال 1542 به اسپانیا رسید و و این نام اولین بار بر روی نقشه ونیز که درسال 1536 چاپ شد، مشاهده گردید. معدن نقره در ناحیه ای قرار داشت که شهر پوتوسیه در سال 1546 در آن بنا نهاده شد. درپی یک ماموریت تنها به خاطر یافتن آن، جاده نقره تا رودهای پارانیا و پیلکومایو و نهایتاً به معدن رسید که قبلا سیاحان ادعا نموده بودند که از لیما، مرکز نیابت سلطنت (مستعمره)، به آن رسیده بودند.

نام آرژانتین در ابتدا بطور گسترده در کتاب" تاریخچه کشف، جمعیت، و فتح ریودلاپلاتا " اثر روی دیاز دگوسمیانز استفاده شد و این محدوده را " تییرا آرژنتینا " (سرزمین آرژانتین ) نامید.

جغرافیای طبیعی

آرژانتین با 2791810 کیلومتر مربع مساحت تقریبا دو برابر مساحت ایران، هشتمین کشور وسیع جهان، دومین کشور از این نظر در آمریکای جنوبی و چهارمین کشور در نیمکره غربی بعد از ایالات متحده آمریکا، کانادا و برزیل است. این کشور از شمال با کشورهای برزیل ، پاراگوئه و بولیوی هم مرز بوده و از مشرق به اقیانوس اطلس و اروگوئه و از مغرب و جنوب غربی به شیلی محدود می شود. طویل ترین قسمت خاک آرژانتین از شمالی ترین قسمت این کشور که در حقیقت مناطق حاره ای جنوب آمازون می باشد تا جنوبی ترین نقطه کشور که نزدیک به مناطق قطب جنوب است، قریب 3700 کیلومتر فاصله دارد و بیشترین عرض آن حدود 1423 کیلومتراست.

آرژانتین از برخی جهات خصوصیات مشابهی با آمریکا دارد که یکی از مهمترین آنها نابودسازی بومیان و جانشینی مهاجرین بعد از کشف قاره آمریکا است. از مشابهت های دیگر می توان به نوع تقسیم بندی کشور و سیستم حکومت فدرالی و بالاخره رشد سریع شهرنشینی اشاره نمود. در این فصل در دو بخش مختلف به جغرفیای طبیعی و سپس جغرافیای انسانی این کشور اشاره خواهد شد.


وضعیت جغرافیائی

خاک آرژانتین از دو بخش متمایز تشکیل شده است. نواحی کوهستانی مغرب که قسمتی از دامنه شرقی رشته کوه آند می باشد و قلل آن پوشیده از برف و بعضی از آنها آتشفشان است. این رشته کوهها مرز غربی آرژانتین و شیلی را تشکیل می دهند و بلندترین قله آن آکونکاگوا است که نزدیک به 7 هزار متر ارتفاع دارد. و از مرتفع ترین قلل دنیا محسوب می شود. دامنه های شرقی آند شیب ملایمی به دشتهای مرکزی آرژانتین منتهی می شود که در آنها ریزش باران بسیار کم است و قسمت عمده آن بویژه استپ های پاتاگونیا پوشیده شده است.

قسمت دیگر بخش جلگه ای مشرق است که از شمال به جنوب از عرض آن کاسته می شود. در شمال و جنوب یعنی در فلاتهای شاگو و پاتاگونیا زمین ها کمتر حاصل خیز و در قسمت مرکزی یعنی پامپاس بسیار حاصلخیز می باشد.



نظام اجتماعی

جامعه آرژانتین متشکل از جمعیت مهاجر گسترده ای است که بصورت مداوم با کشورهای مادر در تعامل و تبادل می باشند. علاوه بر آن روند ورود مهاجرین جدید به کشور همچنان بصورت وسیع ادامه دارد، در سالهای اخیر مهاجرین قانونی و غیرقانونی جدیدی از کشورهای همسایه ( از جمله بولیوی، اکوادور و پرو) و کشورهای دیگر بویژه چین و کره جنوبی به این کشور وارد شده اند. بنابراین نظام اجتماعی در نتیجه این تبادلات بصورت دائمی در حال تکامل و پویائی می باشد. در یخش های پیشین گفته شد که اکثریتن قاطع جمعیت آرژانتین را مهاجرینی تشکیل می دهند که بخش اعظم آنها در طول یکصد سال گذشته به این کشور مهاجرت نموده و بخش قابل توجهی از آنها در نتیجه اجبار ترک وطن نموده اند. بنابراین بعد از طی دوره اضطرار مجددا رابطه خود را با موطن اصلی برقرار کرده اند. از آن جمله می توان به پایان دوره امپراطوری عثمانی ، جنگ های اول و دوم جهانی و ... اشاره نمود. نتیجه این موضوع برای کشور آرژانتین؛ وجود جمعیت و اتباعی است که وابستگی روحی عاطفی کمتری با این سرزمین برقرار کرده و« ملت» به معنای واقعی و عملی محسوب نشود.

این وضعیت در بررسی هنجارها و ارزش های اجتماعی و یا قواعد و مقررات عرفی جامعه و حتی نهاد خانواده به خوبی مشاهده می شود. با عنایت به اینکه نوع روابط مهاجرین و هنجارها و ارزش های اجتماعی آنها در بخش های دیگر به تفصیل اشاره شده است، در این فصل سعی شده است متناسب با وضعیت این کشور ، نظام اجتماعی و هنجارهای این جامعه مورد بررسی قرار گیرد.


نوع جامعه

کشور آرژانتین از نقطه نظر جغرافیائی یک مزرعه بسیار بزرگ است. بخش اعظم کشور را سرزمین های هموار و بسیار حاصلخیزی تشکیل می دهند که از موهبت بارش فراوان بهره مند هستند. به همین دلیل شغل اصلی ساکنین اولیه و مهاجرین کشاورزی و اولین محصولات صادراتی آرژانتین نیز کشاورزی و سپس فروارده های دامی بوده است. این وضعیت همچنان ادامه دارد. آرژانتین در حال حاضر نیز قطب عمده صادراتی بسیاری از محصولات کشاورزی ( از جمله سویا ، ذرت، آفتابگردان) و دامی ( گوشت گاو) است. براساس آمارهای جهانی آرژانتین سومین تولید کننده سویا در جهان است( کشورهای آمریکا و برزیل در رده های اول و دوم هستند). به همین ترتیب این کشور یکی از عمده ترین کشورهای صادرکننده گوشت در جهان می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بخش قابل توجهی از جمعیت فعال این کشور در بخش کشاورزی؛ دامپروری و صنایع وابسته به آن مشغول به کار هستند. این عامل تأثیر مستقیمی در آداب ، رسوم و جشن های سنتی این کشور داشته است که در بخش های بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

در کنار این عامل، آرژانتین بعنوان کشوری که از اکثریت قاطع جمعیت مهاجرین تحصیل کرده بهره می برد، از اواسط قرن بیستم روند صنعتی شدن را آغاز و به سرعت در این مسیر حرکت نمود. نتیجه این روند، تبدیل آرژانتین به کشوری بود که در بسیاری از صنایع از تکنولوژیهای پیشرفته بومی بهره می برد. ازجمله می توان از اتومبیل سازی ( بویژه دربخش قطعات)، دارو و فناوری هسته ای نام برد. با این وجود تأثیرات صنعتی شدن را تنها در چند شهر عمده کشور می توان مشاهده نمود و بافت غالب همچنان کشاورزی و دامداری است.


اقلیتهای قومی، نژادی و مذهبی

آرژانتین یکی از معدود سرزمین هایی است که اقوام مختلف مهاجر به این کشور، تشکیل دهنده جمعیت غالب کشور می باشند. بسیاری از اقوام مختلف در طی سالیانه متمادی و قریب دو سده حضور در این کشور ، به عنوان عضوی از جامعه تبدیل شده و اکنون جامعه اقلیت محسوب نمی شوند.

بخشی از اقوام مهاجر علیرغم حضور متمادی در این کشور، همچنان هویت خود را به عنوان یک اقلیت حفظ کرده و با تشکیل سازمانها و انجمن های صنفی، در تلاش بوده اند تا منافع خود را از طریق این انجمن ها دنبال نمایند. بنابراین کارویژه این سازمانها بیشتر حفظ منافع قوم و گروه تشکیل دهنده آن بوده است. در این بخش به مهمترین گروههای قومی مذهبی حاضر در آرژانتین اشاره می شود. در این بین به جز ماپوچه ها که از اقوام اصلی و بومی سرزمین آرژانتین محسوب می شوند، مابقی مهاجرین خارجی می باشند. ذکر این نکته حائز اهمیت است که در سالهای اخیر اقلیت های قومی دیگری در حال شکل گیری هستند که مهمترین آنها چینی ها، ژاپنی ها و ... هستند یا اینکه برخی گروههای قومی در درون خود به شعب مختلفی تقسیم می شوند که در بحث زیر به آنها اشاره نشده است و صرفا مهمترین گروههای قومی، نژادی ، مذهبی مورد اشاره واقع شده اند.


اقلیت های نژادی

الف) بومیان آرژانتین:

دربخش تاریخ آرژانتین اشاره ای گذرا به بومیان اصلی این سرزمین و نابود سازی آنها توسط استعمارگران کاشف این منطقه صورت گرفت.در حال حاضر مهمترین بومیان ساکن آرژانتین ماپوچه ها هستند. سایر اقوام بومیان مثل آگیرا ، گوارانی و ... بدلیل مهاجرت از این کشور به سرزمین های مهاجر، تعداد قابل توجهی را در کشور تشکیل نمی دهند. بنابراین در این بخش تنها به ماپوچه ها اشاره می شود.


پامپاس در آرژانتین بصورت سنتی یک منطقه بدون قانون لقب گرفته بود. محل پرورش گاوها و اسب های وحشی که زبانزد بودند و گاوچران های بومی معروف به گائوچوی وحشی. بومیان در این منطقه برای سالها و سده های متمادی زندگی می کردند. بین سالهای 1879-1878 سیاست جذب مهاجرین اروپائی ، به سیاست استراتژیک دولتهای وقت تبدیل شد و به منظور ترغیب آنها ، حاصلخیز ترین مناطق کشور و بلکه جهان بعنوان هدیه مهاجرین اروپائی تعیین گردید لذا باقمیانده بومیان ساکن در منطقه پامپاس یا کشته شده و یا به سمت بخش های جنوبی تر کشور و در واقع قطب جنوب رانده شدند. خولیو روکا که خود را فاتح بومیان می خواند این واقعه را یک گام اساسی در روند ایجاد ثبات در پامپاس خواند. همانند سایر نقاط جهان در این دوره با ورود راه آهن به کشور و اتصال ایالتهای مهمی چون بوئنوس آیرس، روساریو و کوردوبا، توسعه شهری شدت گرفت. کارگران کشاورز از این طریق می توانستند به مناطق مرکز کشور بروند و مشغول به کار شوند و محصولات کشاورزی با هزینه کم از نقطه ای به نقطه دیگر حمل شوند.

مهمترین گروهای مهاجر اروپائی را ایتالیائی و اسپانیائی ها تشکیل می دادند و در بین دو گروه اخیر نیز نسبت ایتالیائی نیز به طور محسوسی بیشتر بود که علاوه بر آنها تعداد قابل توجهی از ملل دیگر، همچون فرانسوی ها، آلمان ها، لهستانی ها، ترک های عثمانی و یهودیان روس به آرژانتین سرازیر شدند. بین سالهای 1940-1860 بیش از 3 میلیون نفر از اروپا راهی آرژانتین شدند.

گفته شد که بومیان اصلی با عنوان گروههای "قانون گریز" و" اصلاح ناپذیر" یا کشته شدند و یا به مناطق بدآب و هوا کوچانیده شده و در نهایت ناپدید شدند. نکته مهم دیگر این است که بخش های وسیع مرکزی کشور، قطعه بندی شده و در اختیار مهاجرین اروپائی که متمدن شمرده می شدند، قرار گرفت. از آن موقع این بخش از آرژانتین که جمعیت کمی را در خود جای داده بود ، با ورود راه آهن و اهمیت یافتن کشاورزی به قطب اصلی کشور تبدیل شد که در دست اروپائی ها بود. در بخش های بعدی مشخص خواهد شد که در واقع این مهاجرین جدید سرنوشت کشور را در اختیار گرفتند تا جائی که در واقع امروزه مسئولین آرژانتین همه از نسل های بعدی مهاجرین اروپائی هستند.


ب) ماپوچه :

ماپوچه ها قوم مبارز بومی آرژانتین بودند که در مقابل تهاجم اسپانیائی ها به سرزمین خود برای حدود سه قرن مبارزه کردند و توسط این اشغالگران که در پی نابودی آنها بودند، به تدریج از سرزمین های اصلی خود رانده شده و از این مقطع در پی حفظ حیات و بقای خود بودند. عبارت وینکا به معنی غیر ماپوچه در فرهنگ ماپوچه ای همراه با بی اعتمادی و بیگانگی ادا می شود که در حقیت ناشی از تنفر از اسپانیائی های مهاجمی است که این قوم بزرگ را در سرزمین مادری خود به نابودی کشاندند. در حال حاضر این قوم بزرگ در استان نئوکن زندگی می کنند و براساس برخی از آمارها جمعیت آنها به دویست هزار نفر نیز می رسد.تنها در همین استان است که زبان انها در برخی از مدارس خاص آموزش داده می شود. در کل منطقه آمریکای لاتین تنها قومی بودند که در کل دوران استعمار اسپانیا با آنها مبارزه می کردند. ماپوچه که در زبان محلی به معنی « مردم سرزمین»( ماپو به معنی سرزمین، زمین و چه به معنی مردم و ملت) می باشد، وابستگی زیادی به سرزمین آبا و اجدادی خود دارند. سازمان ماپوچه ها قبیله ای است و به قبایل بسیار زیادی در بخش ها و محدوده های تحت سلطه خود تقسیم می شده اند. دفاع از فرهنگ و بدست آوردن مجدد سرزمین های اصلی خود واقع در منطقه پاتاگونیا مبارزه ای تاریخی است که این جمعیت و اقلیت بزرگ بومی کشور تا حال حاضر نیز به آن ادامه داده است اما بدلایل وجود قوانینی که در دولتهای اولیه آرژانتین وضع شده است، تاکنون موفقیتی نداشته اند. تخمین زده می شود که بیش از 90 درصد اراضی بسیار حاصلخیز منطقه پاتاگونیا به مهاجران اروپائی هدیه شده و و اکنون مالکان خصوصی دارد.

ماپوچه ها در اصل از «دره آرائوکو» شیلی به منطقه پاتاگونیا مهاجرت کردند و به همین دلیل توسط مهاجمان اسپانیائی «آرائوکن ها» نامیده شدند.


در سال 2002 ، ماپوچه ها باز از سرزمین خود با خشونت رانده شدند. دراین سال گروه بنتون ایتالیائی ازطریق دادگاه توانست حکم اشغال 900 هزار هکتار از سرزمین های حاصلخیز منطقه را بدست بیاورد. این حکم با توجه به اسنادی که گروه مزبور ارائه داد که در واقع دستور یک رئیس جمهور آرژانتین مبنی بر هدیه این مقدار اراضی به ایتالیائی ها بود، صادر گردیده بود. در واقع روسای جمهور پس از استقلال آرژانتین در جهت آرزوی خود مبنی بر مهاجرت اروپائی ها به این سرزمین و تشکیل یک کشور اروپائی، بذل و بخشش های اینچنینی زیادی کرده اند بگونه ای که گفته می شود امروزه بخش اعظمی از کشور به تملک اروپائیها در آمده است. یهودیان و در سالهای اخیر چینی ها مالک بخش وسیع دیگری از خاک بزرگ آرژانتین شده اند.

زمانی که اسپانیائی ها به آرژانتین رسیدند، ماپوچه ها از راه کشاورزی امرار معاش می کردند در واقع حرفه اصلی ماپوچه کشاورزی بود اما پس از استعمار اسپانیا و بویژه اقدامات دولتهای پس از استقلال، ماپوچه ها از زمین های اصلی و حاصلخیز خود رانده شدند. متناسب با وضعیت جغرافیائی فعلی که ماپوچه ها ساکن آن هستند، حرفه غالب آنها تغییر کرد و امروزه شغل اصلی آنها دامپروری و بویژه گاوداری است. در کنار آن یکی از مراکز اصلی تولید صنایع دستی آرژانتین بویژه جواهرآلات، نقره کاری ، کارهای روی چوب و چرم کشور توسط ماپوچه ها تولید می شود که مورد استقبال جهانگردان خارجی در سفر به آرژانتین نیز قرار گرفته است. لباس مردان ماپوچه شامل کت چرمی همراه با لنگ هایی به کمر است. روسری نیز جزو پوشش همیشگی زنان ماپوچه است.

زندگی جمعی ماپوچه ها بر سنت قبیله ای استوار است در قبایل اصل اساسی خانواده است. یک قبیله  که در زبان ماپوچه ای«لوف» خوانده می شود، مجموعه ای متشکل از اقوام و بستگان فامیلی و عشیره ای است که در منطقه خود در کنار یکدیگر زندگی می کنند و در همه امور به یکدیگر کمک می کنند. این قبایل هرکدام توسط بزرگ قبیله که الزاما بزرگ سنی نبوده و بیشتر مجموعه ای از شرایط از جمله سن، شجاعت و حمایت از افراد قبیله و ... باعث شده که وی به عنوان رئیس انتخاب شود، هدایت می شوند. روسای هر قبیله «لونکو» خوانده می شوند. سنت های بجای مانده از قبیله حکم قانون اساسی قبیله را داشته و غیرقابل تخطی هستند. این قوانین اصطلاحاً «آدماپو» نام گرفته اند. 


اقلیت های مذهبی

یهودیان آرژانتین و یا آرژانتین یهودیان

از جمله اقوامی که بصورتی بسیار خاص در جهت کسب منافع خود گام برداشته اند، یهودیان می باشند. موضوع نفوذ یهودیان در ساختار اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کشور آرژانتین بر کسی پوشیده نیست. تعداد قابل توجه یهودیان درآرژانتین ، حضور گسترده آنها در عرصه های اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی آرژانتین ، نه تنها آنها را به عنوان یک اقلیت نژادی و مذهبی قوی به نمایش می گذارد، بلکه توان اعمال نفوذ در عرصه های تصمیم گیری و سیاست گذاری در کلیه زمینه ها به نوعی سرنوشت این کشور را تحت تاثیر منافع گروهی آنها قرار داده است.

برداشت موجود از یهودیان در آرژانتین آیینه تمام نمایی از نقش این عده در این کشور و یا حتی در دیدگاهی فراتر در آمریکای جنوبی و مرکزی نمی باشد. قضاوتهای موجود از این گروه معمولا مبتنی بر این برداشت است که یهودیان را به عنوان گروهی اقلیت نژادی و مذهبی معرفی می نماید که به عنوان وصله ای ناجور بر کشور آرژانتین با اتکاء به حمایت خارجی و قدرت اثر گذاری بر روند های تصمیم گیری در ارکان سیاسی، منافع گروهی خود را حاصل می نمایند. در این دیدگاه یهودیان یک گروه اقلیت با نفوذ با نقش یک گروه فشار سیاسی معرفی می شوند. براین اساس در زمینه مطالعه موضوعات مربوط آرژانتین میتوان مقوله «یهودیان آرژانتین» را مد نظر قرارداد. لیکن شاید با تغییر زاویه دید و کمی دقت در تحولات تاریخی بتوان موضوع یهودیان آرژانتینی را با مفهوم جدید دیگری تحت عنوان «آرژانتین یهودیان» مورد بررسی قرارداد.

با توجه به ماهیت شکل گیری هویت ملی در آرژانتین که به نظر عده ای هنوز به پایان نرسیده است و دارای قوام نیست ، یهودیان با انسجام داخلی و با اتکاء بر قومیت و آئین یهودی، شکلی سازمان یافته از یک هویت را در جامعه از هم گسیخته آرژانتین به نمایش می گذارند. در این جامعه در حالیکه هنجارها و رفتارهای فردی ، اجتماعی و سیاسی بر محور منافع ملی بر پایه هویت ملی شکل نگرفته است و رفتارها و هنجارها بر پایه منافع فردی تعریف و تبیین می شوند و به عبارتی هویت ملی، منافع ملی شناخته شده و تعریف نشده است. یهودیان با ارائه تعریف مشخص از قومیت، هویت، منافع گروهی و سازماندهی مبتنی بر منافع جمعی از سایر گروههای مهاجرین به این کشور (آرژانتین) متمایز می شوند و به همین دلیل آنها توانسته اند در حدود 2 قرن با توسعه سازمانها و نهادهای مذهبی ، آموزشی و اقتصادی به نفوذ سیاسی دست یابند و به گواهی تاریخ در بسیاری از مقاطع تاریخی با قرار گرفتن در مناصب سیاسی به نفع منافع درون گروهی یهودیان فعالیت نمایند. از این دیدگاه نمی توان یهودیان را اقلیتی در آرژانتین به شمار آورد. بلکه با این برداشت یهودیان جمعیتی اقلیت هستند که در اوج اقتدار و قدرت، سرزمین آرژانتین را متعلق به خود می دانند. در این ارتباط میتوان به برخی از گمانه زنی های موجود مبنی بر اینکه صهیونیسم بین الملل قبل از اشغال فلسطین برای اسکان یهودیان و ایجاد کشور یهودی، آرژانتین را مد نظر داشته اند، لیکن سیر حوادث و سیاستهای استعماری انگلستان موجب تجدید نظر در این ایده وتاسیس دولت نژاد پرست صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی فلسطین گردید. صحه گذارد.


 اقلیتهای قومی

اعراب و یهودیان بزرگترین اقلیت ساکن در آرژانتین می باشند. شاید تفاوت بین این دو گروه در آن است که یهودیان عمدتاً خود را آرژانتینی می دانند و بیشتر اکنون بعنوان یک اقلیت مذهبی داخلی مطرح می باشند اما اعراب همچنان بر کشور مبدأ خود باقی مانده و بسیاری از آنها تابعیت خود را حفظ نموده اند. به همین دلیل گفته می شود که سوری ها و لبنانی ها بیشتر اقلیت اعراب ساکن آرژانتین را تشکیل می دهند. با عنایت به تقسیم بندی فوق، وضعیت یهودیان در بخش اقلیت های مذهبی مورد بررسی قرار می گیرد و اعراب بعنوان یک اقلیت قومی در این قسمت مطرح می شوند.


الف) اعراب یک اقلیت گسترده اما بدون انسجام

از زمان حضور اعراب در آرژانتین بیش از یک قرن می گذرد. شواهد تاریخی نشاندهنده آن است که این اقلیت قومی - مذهبی با مشکلات زیادی دست به گریبان بوده است. اگرچه یک تاریخچه رسمی از زمان حضور اولیه اعراب در آرژانتین وجود ندارد اما بنظر می رسد مشکلات موجود در امپراطوری عثمانی، مهمترین دلیل مهاجرت جمعی اعراب به این کشور جنوبی قاره آمریکا باشد. این گروه از اعراب عمدتا از اوایل قرن بیست از خاورمیانه شروع به مهاجرت به آرژانتین کردند. اولین حضور ثبت شده اعراب در آرژانتین به مهاجرت عرب های سوری بین سالهای 1860-1850 از امپراطوری عثمانی باز می گردد اما موج اول مهاجرت عمده اعراب به آرژانتین بین سالهای 1870 تا جنگ جهانی اول اتفاق افتاده است. گفته شده است که این گروه از مهاجرین بیشتر سوری - لبنانی از اقلیتهای مسیحی و ارتدوکس ساکن امپراطوری عثمانی بوده اند که بدلیل مشکلات و تضییقاتی که برای آنها ایجاد شده بوده است، به آمریکای لاتین و از جمله آرژانتین مهاجرت کرده اند. بنابراین می توان گفت که موج اول مهاجرت گسترده اعراب مربوط به سوری - لبنانی های عمدتا مسیحی امپراطوری عثمانی به آرژانتین بوده است. با وقوع جنگ جهانی اول و در نتیجه محدودیتهایی که در سفرهای خارجی بویژه از طریق دریا بوجود آمد، این جریان مهاجرتی گسترده با افت شدیدی روبرو شد. براساس آمارهای موجود در این دوره، سوری- لبنانی ها سومین گروه مهاجرین در کشور محسوب می شده اند.

دومین موج مهاجرتی اعراب به آرژانتین بین سالهای 1920 تا 1945 اتفاق افتاده است. در این مقطع برخلاف دوره اول ، بیشترین گروه مهاجر را مسلمانان سنی و دروزی تشکیل می دادند. مهمترین دلیل نیز رشد بالای اقتصادی آرژانتین و وجود کار و برخلاف آن بیکاری و اوضاع نابسامان کشورهای جدا شده از امپراطوری عثمانی و مستعمرات جدید فرانسه بوده است. بنابراین امید به یافتن کار و زندگی بهتر دلیل اصلی این مهاجرت به شمار می رود.

در اواخر دهه 1920 بدلیل مسائل داخلی کشور، روند مهاجرت گسترده به آرژانتین متوقف شد وحتی بسیاری از مهاجرین به کشورهای خود و یا سایر نقاط عزیمت کردند. البته بین اعراب مراجعت به کشور کمتر اتفاق افتاده است. در همین راستا مقصد مهاجرتی سوری - لبنانی ها از آرژانتین به برزیل، شیلی و آمریکا تغییر یافت.

موج سوم مهاجرتی اعراب عمدتاً بین سالهای 1945 تا 1974 است. در این دوره روند مهاجرت سوری- لبنانی ها به آرژانتین بصورت ثابت و همراه با رشد کم ادامه یافت. در دو مقطع پایان جنگ جهانی دوم و جنگ های داخلی لبنان 1958 در این دوره رشد مهاجرت به آرژانتین بسیار گسترده می شود. در این دوره باید مهاجرت فلسطینی ها به آرژانتین را نیز اضافه کرد.

دوره چهارم از سال 1975 تاکنون است. در این دوره طولانی، مقاصد مهاجرتی اعراب سوری و لبنانی تغییر می کند اما همزمان بدلیل شروع مهاجرت سایر اعراب از کشورهای دیگر از جمله کشورهای آفریقائی ( الجزایر و ... ) روند ورود مهاجرین عرب به کشور همچنان با یک شتاب ثابت ادامه می یابد.به غیر از دوره اول مهاجرت اعراب سوری- لبنانی که عمدتاً مسیحیان بودند در سایر ادوار، عمده اعراب مهاجر به آرژانتین را مسلمانان تشکیل می دادند.

نکته مهمی که در مورد کلیه مهاجرین وارد شده به کشور و بویژه مهاجرین عرب مشاهده می شود، عدم تناسب جنسیتی این مهاجرین است. بدین معنی که اکثریت قاطع مهاجرین وارد شده به آرژانتین در طول دوره های مختلف را مردان جوان تشکیل می دهند. مقایسه ترکیب جنسیتی مهاجرین عرب و سایر مهاجرین نشان می دهد که نسبت مردان به زنان وارد شده به کشور در بین مهاجرین عرب دو برابر سایر مهاجرین است. دلیل این امر نیز به قوانین کشور عثمانی(در مقطع مهاجرتهای اولیه) و نیز مردسالاری حاکم بر فرهنگ عربی نسبت داده شده است. تأثیر و عواقب این عامل بر جمعیت مهاجرین عرب در سالهای بعد و بویژه عدم انسجام اقلیت عرب بسیار گسترده بود. به این دلیل که جوانان عربی که به کشور آرژانتیتن مهاجرت نموده بودند، اغلب بصورت غیرقانونی از کشور خود خارج شده بودند و بنابراین امکان بازگشت به کشور خود را از دست می دادند و از سوی دیگر فرهنگ عربی امکان تصمیم گیری زن مجرد را برای خروج از کشور نمی داد، لذا جوانان عرب مهاجر در آرژانتین با دختران سایر مهاجرین ازدواج نمودند و بدین ترتیب نه تنها خود بدلیل دور افتادن از کشور مادری فرهنگ اصیل خود را کم کم فراموش نمودند بلکه نسل های بعدی آنان به کلی با فرهنگ پدری خود فاصله گرفتند.

براساس اسناد تاریخی آرژانتین در سال 1872، تعداد 4 ترک به آرژانتین وارد شده اند، به همین ترتیب در سال بعد 23 نفر وارد شده اند روند افزایشی همچنان ادامه داشته است تا اینکه در سال 1897 این تعداد به 1133 نفر افزایش می یابد. در سال 1905 این رقم به متوسط سالیانه 6300 نفر می رسد.در سالهای 1910 و 1912 به ترتیب 11541 و 15548 نفر افزایش می یابد. و این روند افزایشی تا سال 1920 همچنان ادامه داشته است.

در اسناد مهاجرتی آرژانتین تا سال 1899 برای این مهاجرین عبارت ترک استفاده می شده است.در سال 1899 عبارت عرب در کنار نام مهاجرین سوری - لبنانی وارد شده به آرژانتین نیز دیده می شود.در برخی اسناد تا سال 1920 عبارت مسلمان نیز وارد اسناد شده وبنابراین از هر سه عبارت استفاده می شده است.

پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی وتشکیل کشور سوریه، ازاین پس عبارات ترک، عرب ، سوری و مسلمان بدون در نظرگرفتن تفاوت های آنها در اسناد بکار رفته است. بنظر می رسد این مطلب بیشتر به میزان سواد سئوال کننده و پاسخ دهنده برمی گشته و بدلیل اطلاع کم از تفاوت های آنها به همین شکل مورد استفاده قرار گرفته و در اسناد ثبت شده است.


ب) ارامنه در آرژانتین

اگر چه مهاجرت اولیه ارامنه به آرژانتین به اواخر قرن نوزدهم برمی گردد اما اولین موج مهاجرت که از آن به مهاجرت اجباری تعبیر شده مربوط به دهه 1910 و قتل عام در سیلیسیاه (منطقه در سواحل دریای مدیترانه در ترکیه ) می باشد. در آوریل سال 1909 آغاز دوره جدید مهاجرت ارامنه به آرژانتین بود که بین سالهای 1915-1922 با گسترش کشتار ارامنه مهاجرت دستجمعی نیز تشدید شد. ادعا شده است که در این کشتار بیش از 1،500،000 نفر از ارامنه کشته شدند و بازماندگان بدنبال یک سرپناه به نقاط مختلف از خاورمیانه، اروپا و آمریکا پراکنده شدند.

دهه 1920 و به ویژه پس از امضای پیمان لوزان (1923) مهاجرت نهائی ارامنه به آرژانتین گسترش زیادی یافت. پس از جنگ جهانی دوم و بین سالهای 1940 و 1950، ارامنه ای که در یونان، رومانی و بلغارستان زندگی می کردند و معدودی که در ترکیه باقی مانده بودند، به آرژانتین مهاجرت نمودند. بی ثباتی و ناامنی حاکم در این کشورها و استقرار کمونیسم در رومانی و بلغارستان، ارمنی ها را مجبور به مهاجرت به آرژانتین نمود.

در خصوص تعداد ارامنه ساکن در آرژانتین هیچ آمار و ارقام دقیقی وجود ندارد. انجمن ارامنه آرژانتین تخمین زده است که تعداد ارامنه حاضر در این کشور که از نسل های سوم و چهارم مهاجرین اولیه می باشند، بین 80،000 تا 100.000 نفر باشد. گفته می شود که بین سه تا چهار هزار مهاجر ارمنی نیز از جمهوری ارمنستان به آرژانتین در دهه گذشته میلادی وارد شده اند.


توزیع جغرافیایی

آرژانتین یکی از چند مقصدنهائی انتخاب شده بسیاری از مهاجرین بود. زمانی عمده استقرار ارامنه در شهر بوئنوس آیرس وحومه جنوبی این شهر بود. امروزه در شهر بوئنوس آیرس، یکی از محله های اصلی حضور ارامنه، منطقه پالرمو است. البته در شهرها و مناطق دیگر بویژه مناطق جنوبی کشور نیز جمعیت های کوچکتری از ارامنه زندگی می کنند. پس از استقرار، جمعیت های ارمنی نیز کم کم شکل گرفتند و کلیساها ، انجمن ها و کلوپ های ارامنه بعنوان نماینده این اقلیت مذهبی و قومی فعال شدند. مهاجرین به مناطقی که امکان خرید منازل مسکونی و فعالیت های تجاری مطابق حرفه و سلایقشان بود، پراکنده شدند.

جامعه کوچکی از ارامنه در تفریحگاه ساحلی شهر ماردل پلاتا متمرکز شده و مراکز فرهنگی و مذهبی خود را نیز تأسیس نمودند. استان کوردوبا هم اکنون پس از بوئنوس آیرس دومین مکان به لحاظ تعداد ارامنه ساکن می باشد. در همین استان، کلیسای سنت جورج (اولین کلیسای ارمنی ساخته شده در آمریکای جنوبی)، مدرسه و شاخه های محلی از احزاب های ارمنی سیاسی و سازمان های خیریه ارمنی تأسیس شد. در حال حاضر بین 4 تا 6 هزار ارمنی در منطقه کوردوبا زندگی می کنند.

علیرغم حضور نه چندان چشمگیر ارامنه در آرژانتین، در طول سالهای طولانی حضور در آرژانتین، به اقلیتی خوشنام در این کشور تبدیل شده اند. بیشتر این افراد در تجارت مشغول شده و چند نفر از مهمترین تجار آرژانتینی از اقلیت ارمنی هستند. ضمن اینکه هنرمندان و ورزشکاران معروفی ( همچون داوید نعلبندیان در رشته تنیس) از این اقلیت در آرژانتین بروز و ظهور یافته که همگی به کمک این اقلیت درآمده است. به لطف این سرمایه گذاریها، آرژانتین روابط خود را با ارمنستان توسعه و تحکیم بخشیده است اما در سوی مقابل، روابط ترکیه با آرژانتین به همین دلیل با موانع جدی روبرو بوده است تا جائی که سفر آقای اردوغان نخست وزیر ترکیه به دلیل نفوذ همین اقلیت، در سال 2010 لغو شد. ارامنه سعی می کنند که حضور علنی در سیاست داخلی آرژانتین نداشته باشند اگرچه لابی های قوی اقتصادی آنها و صاحبان صنایع منافع قوی این اقلیت را به خوبی حفظ کرده اند.


ساختار سیاسی:

براساس اصل اول اصلاحیه قانون اساسی در سال 1994 حکومت آرژانتین فدرالی، جمهوری و نمایندگی است. در این کشور سه قوه بصورت زیر وظایف اجرائی، تقنینی و قضائی کشور را برعهده دارند.

بدلیل اینکه براساس قانون اساسی کشور، نظام سیاسی این کشور جمهوری ریاستی است، وزرا که مسئولیت امور اجرائی کشور را برعهده دارند، بصورت مستقیم توسط رئیس جمهور انتخاب می شوند و هیچ مسئولیتی در قبال کنگره ندارند. رئیس جمهور و معاون وی پس از انتخاب شدن در یک مراسم تشریفاتی در حضور مقامات و میهمانان خارجی و داخلی و نزد رئیس سنا و نمایندگان کنگره سوگند یاد می کند( اصل 93 قانون اساسی) و ممکن است بعد از مدتی، وزرای خود را منصوب و از طریق اعلان عمومی معرفی نماید.

اصل 88 قانون اساسی مقرر می دارد که در صورت فوت، بیماری، استعفا، کناره گیری، برکناری و یا حضور در خارج از پایتخت، معاون رئیس جمهور به انجام وظایف وی اقدام می کند.در صورت عدم وجود معاون رئیس جمهور( بدلیل بیماری، کناره گیری و....) مدافع کل ملت بعنوان رئیس جمهور انتقالی انجام وظیفه خواهد کرد. در صورت عدم وجود وی و .... ، کنگره رأسا اقدام به تعیین فردی بعنوان رئیس دولت انتقالی تا برگزاری انتخابات سراسری زودرس اقدام خواهد کرد. همانگونه که قبلا گفته شد، در سال 2001، رئیس جمهور از سمت خود استعفا نمود. معاون وی نیز قبلا کناره گیری کرده بود. مدافع ملت براساس قانون اساسی رئیس دولت شد و وی تنها پس از چند روز کناره گیری کرد، براین اساس بود که رئیس دولت از سوی کنگره انتخاب شد.

قوه مجریه:

اصول 78 تا 107 قانون فوق الذکر، به قوه مجریه اختصاص داده شده است. قوه مجریه در شخص رئیس جمهور که به نمایندگی از مردم حکومت می کند، ظاهر می شود. رئیس جمهوری و معاون وی که ممکن است دوباره انتخاب شوند (اگر چه تنها دو دوره پشت سر هم) با رأی مستقیم مردم و برای 4 سال انتخاب می شود. حق انتخاب مجدد رئیس جمهور بصورت پی در پی فقط یک بار وجود دارد. در این سیستم اگر هر نامزدی بتواند چهل و پنج درصد از آرا را در دور اول رای گیری بدست آورد و یا اینکه حداقل چهل درصد از آرا را کسب نموده و اختلاف رأی وی با فرد دوم بیش از ده درصد باشد، در دور اول بعنوان فرد پیروز انتخاب می شود و در غیر اینصورت بین دو نامزدی که بیشترین آرا را تصاحب کرده باشند، دور دوم انتخابات برگزار می شود. اگر هر کدام از دو کاندیدای راه یافته به دور دوم از رقابت کناره گیری کند، تنها نامزد باقی مانده در انتخابات بعنوان رئیس جمهور کشور معرفی می شود. ( اصول 97 و 98)

برای سیستم تعیین شده در قانون اساسی آرژانتین، موارد متعددی در چند سال اخیر رخ داده است. در انتخابات ماه مارس 2003، بدلیل اینکه هیچکدام از نامزدها موفق به کسب حداقل 45 درصد آرا نشدند، انتخابات به دور دوم کشیده شد. بدین ترتیب کارلوس منم با کسب 22/5 درصد آرا و نستور کرچنر با کسب 21/5 درصد آرا به دور دوم راه یافتند اما کارلوس منم از رقابت در دور دوم کنار کشید و بدین تریب، رقیب وی با کسب 21/5 درصد آرا بعنوان رئیس جمهور کشور انتخاب شد.

4 سال بعد، آقای کرچنر، خود را نامزد انتخابات برای دور دوم ریاست جمهوری نکرد و همسرش خانم کریستینا از سوی حزب حاکم کاندیدا شد. وی در دور اول با 44/8 درصد آرا و تنها بدلیل اختلاف رأی بیش از ده درصد با نفر دوم، در همان دور اول بعنوان رئیس جمهور کشور انتخاب شد. خانم کرچنر در سال 2011 نیز مجددا نامزد ریاست جمهوری شد و این بار با کسب قریب 58 درصد آرا در دور اول به صورت مستقیم بعنوان رئیس جمهور انتخاب شد.

در مورد انتخابات قوه مجریه، نکته مهم دیگر این است که رئیس جمهور و معاون وی بصورت مشترک برای انتخاب شدن به مردم معرفی می شوند. در این سیستم چه بسا حزب حاکم برای افزایش درصد موفقیت در انتخابات پیش رو، با احزاب دیگر ائتلاف کند و بعد از پیروزی بین رئیس جمهور و معاون وی اختلاف بروز کرده و ادامه کار دولت را به بن بست بکشاند. بعنوان مثال در انتخابات سال 1999 آقای فرناندو دلاروآ از حزب رادیکال به همراه کارلوس آلوارز از حزب "فرپاسو" بعنوان یک فرمول واحد در انتخابات شرکت نمودند اما تنها چند ماه پس از پیروزی، این ائتلاف به مشکل خورد و معاون رئیس جمهور و حزبش از ائتلاف حاکم کناره گیری کردند. رئیس جمهور در کنگره برای تصویب قوانین مهم و حیاتی به بن بست رسید و بدلیل اوج گیری بحران مالی و اقتصادی کشور و سررسید بدهیهای عظیم خارجی، ناگزیر به استعفا گردید. با این استعفا نه تنها وجهه مردمی حزب قدیمی رادیکال بشدت دچار آسیب شد بلکه فرپاسو نیز از هم پاشید و منحل شد. در دور قبلی(2011-2007) نیز خانم کرچنر و آقای کوبوس معاونش در سال سوم حکومت دچار اختلافات جدی شدند اما هر دو طرف سعی کردند که علیرغم وجود اختلافات تا پایان دوره ادامه دهند.

ذکر این نکته در این بخش مهم است که معاون رئیس جمهور در عین حال رئیس سنا نیز محسوب می شود.




براساس اصل 99 قانون اساسی، رئیس جمهور قدرتهای زیر را دارد:

   - ریاست عالی ملی، رئیس دولت و مسئولیت سیاسی اداره عمومی کشور.
   - صدور دستور العمل های اجرائی لازم برای حل مشکلات کشور در راستای قوانین مصوب موجود.
   - بخشی از فرایند قانونگذاری کشور براساس قانون اساسی از طریق توشیح قوانین و صدور دستور انتشار آنها در روزنامه رسمی کشور.
   - انتصاب 9 نفر از قضات شورای عالی با رضایت و تأئید دو سوم اعضای سنا
   - انتصاب و عزل سفرا، وزرای مختار(رایزنان درجه یک) و وابستگان بازرگانی با رضایت و تأئید سنا.
   - عزل و نصب رئیس کابینه وزیران، وزرا و سایر مسئولینی که طبق این قانون عزل و نصب آنها با رئیس جمهور است.( براساس نص صریح قانون در این خصوص رئیس جمهوری هیچ نیازی به رضایت و یا تأئید سنا ندارد.)
   - اداره و کنترل نیروهای نظامی کشور
   - اعلام صلح و جنگ با رضایت و تصویب کنگره
   - در شرایط حمله خارجی، با رضایت سنا ، در یک یا چند بخش از کشور ممکن است برای یک مدت محدود حالت فوق العاده و یا حکومت نظامی اعلام نماید. در زمان ناآرامی های داخلی با شرایط ویژه تر( که در اصل 23 این قانون مشخص شده است) و تنها در صورتی که کنگره در حالت تعطیلی پایان دوره باشد، می تواند به اعلام شرایط فوق برای دوره محدود و مشخص نماید.


در مقام اجرائی کشور، رئیس کابینه وزیران، قدرت زیادی دارد و در واقع هماهنگ نمودن اقدامات اجرائی کشور و بویژه وزرا و وزارتخانه ها برعهده وی است. این مقام بسیاری از مسئولیت های یک نخست وزیر را دارد. شاید به عبارتی به توان گفت رئیس کابینه وزیران، در حقیقت همان نخست وزیر در سیستم سابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که ریاستی - پارلمانی بود و علاوه بر رئیس جمهور، نخست وزیر نیز وجود داشت. این مقام حداقل هر ماه یک بار باید در هر یک از مجلسین حاضر شده و گزارشی از فعالیت های دولت ارائه نماید.

و بالاخره آنکه تعداد وزیران و وزارتخانه ها توسط رئیس جمهور تعیین می شود و نیازی به تصویب کنگره ندارد. وزرا نمی توانند همزمان بعنوان سناتور و یا نمایندگان مجلس فعالیت کنند. اگرچه می توانند بدون حق رأی در نشست های کنگره شرکت نموده و در مباحث مربوط به تصویب لوایح و قوانین مشارکت نمایند.


نهاد قانونگذاری:

قوه مقننه توسط کنگره ملی که متشکل از مجلس نمایندگان و مجلس سنا می باشد، به انجام وظایف خود می پردازد. مجلس نمایندگان متشکل از 257 عضو است که به طور مستقیم برای یک دوره چهار ساله از سوی مردم انتخاب می شوند. شکل مجلسین آرژانتین در نوع خود جالب توجه و بسیار شبیه به مجامع عمومی تعدادی از دیوان های بین المللی است. براساس شیوه مشخص شده در قانون اساسی این کشور، در هر دوره انتخابات برای نیمی از کرسی های مجلس، رأی گیری به عمل می آید. انتخابات هر دو سال یک بار تجدید می شود. هر یک از بیست و سه استان در آرژانتین به علاوه شهر خودمختار بوئنوس آیرس دارای تعداد مشخصی کرسی های مجلس نمایندگان و سنا هستند. براین اساس، تعداد نمایندگان هر استان در مجلس نمایندگان براساس میزان جمعیت آنها انتخاب می شود. براساس ماده 45 قانون اساسی آرژانتین تعیین کرسی های مجلس نمایندگان به گونه ای است که از هر 33 هزار نفر جمعیت، یک نماینده در کنگره حضور داشته باشد. تعداد نمایندگان کنگره بعد از هر سرشماری رسمی کشور امکان تغییر دارد.

مجلس سنا دارای 72 عضو است. تعیین کرسی های این مجلس بدین صورت است که هر یک از استانهای کشور و شهر بوئنوس آیرس بصورت مساوی هر کدام سه سناتور خواهند داشت. علاوه بر آن دو حزبی که بیشترین رأی را در سطح کشور بدست آورده اند به ترتیب حق تعیین 2 و یک سناتور را خواهند داشت. دوره نمایندگی مجلس سنا که اعضای آن با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند، 6 سال است اما نحوه انتخابات این مجلس نیز همانند مجلس نمایندگان هر دو سال یک بار است. قانونگذار با تعیین این شیوه انتخاباتی در مجلسین بدنبال تعیین شیوه ای بوده است که کنگره همواره از افراد مجربی که به شیوه قانونگذاری آشنائی داشته باشند و در جریان مباحث کنگره و قوانین در حال تصویب باشند، بهره ببرد. بدین شکل کنگره از پیوستگی دائمی بهره می برد.

سیستم انتخاباتی بگونه ای است که انتخاب کننده مجاز به انتخاب تک تک انتخاب شوندگان نیست و باید به لیست واحد معرفی شده از سوی احزاب  و یا ائتلاف های انتخاباتی بصورت واحد رأی  دهد. بنابراین افراد نمی توانند از لیست های متفاوت افرادی را انتخاب نمایند. تعداد کرسی های هر حوزه براساس روش بالاترین میانگین تناسبی آرای ریخته شده(PR) که در سال 1899 توسط ریاضیدان بلژیکی ویکتور D' Hondt ارائه گردیده است. با این حال ، به منظور شرکت در تخصیص کرسی های مجلسین، یک لیست انتخاباتی باید حداقل سه درصد از آرای ریخته شده در آن حوزه را بدست آورده باشد.

نکته جالب برای نامزدی در انتخابات از هر استان این است که انتخاب شونده علاوه بر اینکه تابعیت ملی آرژانتین را داشته باشد، باید متولد آن شهر و یا استان بوده و یا اینکه حداقل 2 سال متوالی منتهی به دوره نامزدی را در آن شهر سکونت داشته باشد.(ماده 48)



وظایف و مسئولیتهای قوه مقننه کشور، در اصول 44 تا 86 قانون اساسی به طور مبسوط تدوین شده است. رأی گیری در خصوص طرحها و لوایح، براساس اکثریت نسبی شرکت کنندگان خواهد بود، مگر در مواردی که این قانون مشخص کرده باشد. معاون رئیس جمهور ، رئیس سنا خواهد بود اما وی حق رأی نخواهد داشت مگر اینکه در مورد طرح و یا لایحه ای ، آرای مخالفین و موافقین برابر باشد که در این صورت رأی رئیس سنا تعیین کننده خواهد بود و باید در رأی گیری شرکت نماید. این نیز از خصوصیات جالب قانون اساسی آرژانتین است. موارد زیادی از استفاده از این ماده قانونی ( ماده 57) در هر دوره قانونگذاری بروز می کند. در دوره (2011-2009) قانونگذاری آرژانتین ، در مورد طرح قانونی بازنشستگی که سن بازنشستگی، مدت لازم پرداخت حق بیمه بمنظور استفاده از مزایای بازنشستگی و ... اختصاص داشت، مدت زمان مدیدی بین موافقین و مخالفین طرح اختلاف جدی بروز کرده بود و در دو نوبت رأی گیری تعداد آرا مساوی بود. دولت نیز جزو مخالفین تصویب آن بود و شاید طبیعی ترین وضعیت در همراهی معاون رئیس جمهور و رئیس سنا ، به طرفداری از نظر دولت بود اما با کمال تعجب رئیس سنا رأی مثبت داد و این قانون به تصویب رسید.

دوره قانونگذاری مجلسین در هر سال از اول ماه مارس آغاز و تا 30 نوامبر ادامه می یابد. علاوه بر آن، رئیس کنگره ممکن است برای برگزاری جلسات فوق العاده نیز دعوت نماید. برگزاری جلسات فوق العاده نیازمند شرایط خاصی نیست.

براساس اصل 57 قانون اساسی کشور، هر قانونی می تواند از طریق ابتکار اعضای کنگره و یا قوه مجریه باشد و تفاوتی در نحوه تصویب آنها وجود ندارد. براین اساس اگر لایحه ای توسط دولت ارائه شود یا طرحی باشد که از سوی اعضای مجلس نمایندگان ارائه شده باشد، ابتدا در مجلس نمایندگان طرح و پس از تصویب به مجلس سنا ارسال می شود و بعد از تصویب در آن مجلس برای توشیح رئیس جمهور و انتشار در روزنامه رسمی ارسال می شود. اگر هر طرح و یا لایحه ای توسط مجلس نمایندگان و یا سنا رد شد، قابلیت طرح مجدد در همان سال قانونگذاری را ندارد.

اصل 83 قانون اساسی مقرر می دارد؛ اگر طرحی که از سوی یکی از مجلسین مطرح و مراحل تصویب را گذارنده است، تمام و یا قسمتی از آن توسط دولت رد شد، باید مراتب همراه با دلایل و توضیحات به کل و یا بخش مورد نظر، به مجلسی که آن طرح از آنجا شروع شده است، ارسال گردد.آن مجلس نظرات دولت را مورد بررسی قرار می دهد و مجددا در مورد آن رأی گیری بعمل می آورد اگر با حداکثر دو سوم آرای شرکت کنندگان، طرح مورد تصویب قرار گرفت به مجلس دیگر ارسال می نماید.در صورتی که در مجلس بعدی نیز با همان اکثریت تصویب شد، بعنوان قانون تلقی و برای اجرا به دولت ابلاغ می شود. در این حالت دولت حق اعتراض مجدد نخواهد داشت. درغیراین صورت قابلیت طرح مجدد در آن سال را نخواهد داشت.


نهاد بازرسی:

براساس اصل 86 قانون اساسی آرژانتین ، نهاد آمبود زمانی یا بازرسی، سازمان ویژه ای است که زیر نظر کنگره تأسیس می شود و وظیفه بازرسی از نهادهای دولتی در راه اجرای دقیق وظایفشان ، نظارت بر حفظ حقوق بشر و سایر حقوق اتباع کشور و اجرای قوانین مصوب را برعهده دارد. رئیس این نهاد با رأی اکثریت دو سوم اعضای هر یک از دو مجلس انتخاب می شود. وی از سوی کنگره معرفی و منصوب می شود و در برابر کنگره نیز مسئول است. رئیس این نهاد برای یک دوره 5 سال انتخاب می شود و حق انتخاب مجدد تنها برای یک بار وجود دارد. وی از همه مصونیت ها و مزایای تعیین شده برای اعضای کنگره برخوردار است. ساختار این نهاد، شرح چگونگی وظایف و ... توسط قوانین دیگر مشخص شده است.


قوه قضائیه:

نظام سیاسی فدرالی در کشور، در قوه قضائیه نمود بارزی پیدا کرده است. براساس اصل 116 قانون اساسی کشور، در این سیستم نظام قضائی شامل دیوان عالی فدرال ، دادگاه های کشوری و سایر دادگاهها است. در این سیستم هر استان بر اساس قانون اساسی خود، دیوان عالی فدرال، دادگاههای فدرال و... دارد.

آرژانتین به 17 منطقه قضائی فدرال تقسیم بندی شده است که هر موضوع و دعوایی که در صلاحیت دادگاههای فدرال باشد، در دادگاههای فدرال تأسیس شده در این 17 منطقه مورد بررسی قرار می گیرد. سایر دعاوی در نهادهای قضائی مستقل استانی مطرح و مورد رسیدگی قرار می گیرند. همچون سیستم قضائی آمریکا و سایر سیستم های فدرالی ، امکان تضاد و تناقض قوانین در خصوص مجازات جرایم مختلف وجود دارد.


دیوان عالی فدرال

براساس اصل 117 قانون اساسی، دیوان عالی، بالاترین دادگاه قضائی کشور است.در این اصل تصریح شده است که کلیه دعاوی که مرتبط با سفرا، وزرای مختار و کنسول های خارجی مقیم آرژانتین باشد و یا دعاوی که بین استانهای مختلف داخلی مطرح می شود و دعاوی که براساس معاهدات بین المللی که آرژانتین عضو آن است، مطرح می گردد، در صلاحیت دیوان عالی فدرال است. این دیوان همچنین آخرین مرحله استیناف در سیستم قضائی کشور است که در صورتی که آرای قضائی مراجع پائین تر با اعتراض روبرو شود، براساس شرایط تعیین شده در قوانین آئین دادرسی ممکن است در این دیوان مطرح و رأی صادره نهائی خواهد بود.

این دیوان که در فوریه 1863 تأسیس گردیده است، همچنین طبق قانون اساسی، قدرت ابطال قوانین تصویب شده در کنگره که مخالف قانون اساسی باشند را داراست. البته همه قوانین مصوب کنگره برای بررسی با مفاد قانون اساسی به این دیوان نمی رود و صرفا در صورت وصول شکایت در خصوص تصویب چنین قانونی از سوی مراجع مشخص شده در قانون، دیوان به دعوای واصله رسیدگی نموده و می تواند قانون را باطل کند.

برای عضویت در دیوان عالی فدرال، در قانون اساسی شرایط ویژه ای پیش بینی شده که در مواد 99، 110 و 111 قانون اساسی مندرج است. قضات دیوان عالی که 9 نفر هستند توسط رئیس جمهور و با تأئید و رضایت کنگره منصوب می شوند. این موضوع دقیقا نشان از وابستگی قوه قضائیه به قوه مجریه دارد که از اواخر قرن بیست و بویژه در طول سالهای بعد از پایان دیکتاتوری آرژانتین مورد انتقاد حقوقدانان داخلی این کشور قرار داشته است این موضوع بویژه در دوران ریاست جمهوری منم که فساد دستگاه قضائی به اوج خود رسید، بحث برانگیز شد تا جائی که در اواخر دهه 1990 اصطلاح "اکثریت اتوماتیک" برای این شورا مشهور شده بود. بدین صورت که اکثریت قضات دیوان عالی براساس منافع دستگاه اجرائی تصمیم گیری می کردند.

بدلیل افزایش انتقادات از گسترش بی حد فساد در سیستم قضائی، نستور کرچنر پس از انتخاب به ریاست جمهوری در ژوئن سال 2003 ، دستورالعملی را در مورد نحوه انتخاب قضات دیوان عالی صادر نمود که براساس آن، بیوگرافی و سوابق شخصی، نامزدهای عضویت در دیوان عالی باید توسط وزارت دادگستری به انحاء مختلف منتشر شود تا مورد بررسی و اظهار نظر سازمان های مردم نهاد ، حقوقدانان، دانشگاهیان، وکلا و سایر بخش های کشور و مردم قرار گیرد. سایتهای الکترونیک وابسته به وزارت دادگستری و قوه قضائیه نیز ضمن معرفی قضات، نسبت به نظرسنجی در مورد آنها اقدام می نمایند. در این رأی گیری، آرای بخش های مختلف( همچون قضات، حقوقدانان، وکلا، دانشگاهیان، روزنامه نگاران و ...) از اعتبار یکسان برخوردار نیست و سیستم پیچیده ای برای ارزش گذاری تعبیه شده است. نتایج حاصله از این روش،بعنوان نامزدهای عضویت دردیوان عالی از سوی رئیس جمهور به سنا معرفی می شوند. عضویت در دیوان عالی تنها با نظر مثبت دوسوم اعضای سنا میسر خواهد بود. علیرغم اتخاذ این روش، همچنان استقلال قوه قضائیه برای اجرای احکام بر علیه دولتمردان و قوه مجریه و بطور کلی نسبت به وابستگان به رئیس قوه مجریه بطور جدی زیر سئوال است.

براساس آخرین اصلاحات انجام شده در خصوص دیوان عالی که در سال 2006 انجام شد، تعداد اعضای این دیوان 7 نفر خواهد بود. شایان ذکر است که عزل قضات دیوان صرفا از طریق استیضاح آنها در کنگره  امکان پذیر خواهد بود.


شورای عالی قضائی

این شورا وظیفه اداره قوه قضائیه بجز دیوان عالی را برعهده دارد علاوه بر آن، شورای عالی قضائی 5 وظیفه مهم را برعهده دارد که در بین آنها می توان به انتصاب قضات دادگاهها از طریق برگزاری آزمون های ورودی، عزل و یا پیگیرد قضائی آنها اشاره نمود. این شورا براساس قانون مصوب کنگره آرژانتین در سال 2002 بوجود آمد. اعضای این شورا بگونه ای انتخاب شده اند که در بین آنها تعادلی از همه مقامات و نهادهای اجرائی کشور از قوه مجریه، تا قضات، وکلا، نویسندگان و حقوقدانان و روزنامه نگاران و ... عضویت داشته باشند. اعضای 20 نفره شورای مزبور بقرار زیر می باشند:

   - رئیس دیوان عالی فدرال
   - 4 نفر از قضات فدرال که از طریق سیستم انتخاباتی D'Hondt method ( روش بالاترین میانگین که معمولا در انتخابات برخی کشورهای اروپائی اعمال می شود و بیشتر به نفع احزاب بزرگ و ائتلاف های بزرگ انتخاباتی است) انتخاب می شوند.
   - 4 نفر از سناتور ها و 4 نماینده مجلس. انتخاب این نمایندگان نیز بدین صورت است که 2 نماینده و یا سنانور از حزب اکثریت و 2 نفر دیگر از هر کدام از احزاب دوم و سوم اقلیت خواهند بود.
   - یک نماینده از سوی قوه مجریه؛
   - دو نماینده از سوی محققان و دانشگاهیان که از سوی آنها انتخاب شده باشند.


حزاب سیاسی کشور: حزب سوسیالیست

تاسیس حزب سوسیالیست آرژانتین در سال ۱۸۹۶به ابتکار گروهى از صنعتگران آِرژانتینى و به رهبرى دکتر خوان ب خوستو، در واقع سرآغاز پیدایش و تشکیل گروه‌هاى چپ در این کشور به شمار مى‌رود. این حزب از همان ابتداى فعالیت خود توانست جایگاه ویژه‌اى را در صحنه سیاس کشور کسب نماید. به عنوان مثال در سال ۱۹۰۲حزب مذکور توانست مقام شهردارى شهر ‌سن نیکلاس در استان بوئنوس آیرس را به یک عضو خود از انجمن شهر مذکور اختصاص دهد.

در سال ۱۹۰۴دکتر آلفردو پالاسیوس برجسته‌ترین شخصیت این حزب که در آن زمان به بورژوا مارکسیست‌ها تشبیه مى‌شدند، اولین نماینده سوسیالیست در کنگره ملى آِرژانتین و پس از آن در کل آمریکاى لاتین شد.

بعد از آن هم سوسیالیست‌هاى آرژانتین در دیگر انتخابات نواحى مختلف پایتخت و دیگر ایالت‌ها توانستند مقام شهردارى مختلف آرژانتین چون، ماردلپلاتا، اواژانیدا، باهیابلانکا، سانتاروزا و گودى کروز را بدست آورند.

در سال ۱۹۴۳و تا قبل از کودتاى نظامینان در آرژانتین، حزب سوسیالیست جمعاً ۴۴نماینده در کنگره ملى کشور داشت و اکثریت شهرداران شهرهاى مختلف کشور به ویژه استان بوئنوس آیرس را نیز را در اختیار خود گرفته بود.

در دوران حاکمیت نظامیان على‌رغم دستگیری، تبعید و یا ناپدید شدن تعداد زیادى از سوسیالیست‌ها، برخى از رهبران این حزب با نظامیان همکارى و تشریک مساعى نمودند. از جمله این افراد آمریکو خیولدى یکى از رهبران سرشناس سوسیالیست مى‌باشد که از جانب نظامیان به عنوان سفیر آرژانتین در پرتغال منسوب شد و علاوه بر آن در همین دوران شهردارى شهر ماردل پلاتا نیز همچنان در دست سوسیالیست‌ها باقى ماند.

همکارى تعداد از عناصر سوسیالیست با نظامیان از یک سو و ضدیت شدید آنان با حزب پرونیست از سوى دیگر در آن زمان عملاً مشکلاتى را برسراه پیروان این حزب بوجود آورد و باعث شد تا هر یک از آنها استراتژى مبارزاتى جداگانه‌اى را در پیش گیرد.

به همین خاطر و پس از مرگ دکتر خوان ب خوستو بنانگذار حزب سوسیالیست، انشعابات متعددى در حزب سوسیالیست بروزکرد که عمدتاً در دو طیف طرفداران رژیم نظامى و یا مخالفان آن شکل مى‌گرفت.در سال ۱۹۵۸این حزب به دو جناح اصلى تقسیم شد.

الف ـ جناح سوسیالیست پیشتاز که  توسط  آمریکو خیولدى رهبرى مى‌شد و ضمن طرفدارى از کوبا به دشت با حزب پرونیسم ضدیت و دشمنى مى‌ورزیدند.
ب ـ ‌جناح سوسیال دمکرات‌ها به رهبرى آلفردو پالاسیوس که مبانى آنها مبتنى بر لیبرالیسم سنتى و حزب سوسیالیست آرژانتین (حزب اصلی) بنا نهاده شده بود.            

جناح سوسیال دموکرات‌ها نیز بعدها و بوژیزه پس از مرگ رهبر خود به سه گروه تقسیم شدند. گروه نخست «جناح چپ انقلابی» را تشکیل دادند و گروه دوم جنبش بسوى سوسیالیسم را. باقیمانده نیز به جرگه طرفداران حزب پرونیست که در آن زمان از مخالفان اصلى دولت به شمار مى‌آمدند، پیوستند.

ادغام و همکارى برخى از جناح‌هاى سوسیالیست با حزب پرونیست، وجه تمایز و امتیازى را براى این حزب در آن زمان با توجه پایگاه مردمى‌تر حزب پرونیست بر کشور فراهم آورده و باعث شده تا این حزب در مقایسه با سایر احزاب چپ، شانس به مراتب بیشترى را براى کسب موفقیت در رقابت‌هاى سیاسى خود دارا باشد.

این حزب در طى انتخابات ملى سال ۱۹۹۱میلادى در آرژانتین توانست با مشارکت بى‌سابقه ۱۱۹هزار نفر از هواداران خود در نواحى مختلف فدرالى به نتایج قابل توجهى دست یابد. تحصیل مقام شهردارى دو شهر بزرگ روزاریو و ساراتو علاوه بر نمایندگى «آفردو براوو» رهبر آن حزب در کنگره ملى آرژانتین از جمله حوادثى بود که به اعتراف خود سوسیالیست‌ها بزرگترین دست آورد انتخاباتى این حزب از بعد از سا ل۱۹۶۳تاآن مقطع بود.


حزب کمونیست

حزب کمونیست آرژانتین در سال ۱۹۲۲و توسط «پنلون» از نخستین کمونیست‌هاى وابسته به روسیه تأسیس گردید. على‌رغم سابقه نسبتاً طولانی، این حزب بنابه دلایل عدیده‌اى هرگز نتوانست از همان آغاز شروع به کار خود از تحرک و مقبولیت عمومى همطراز با سایر احزاب چپ در کشور برخوردار شود. دلیل عمده و اصلى این مسئله نیز در دوران حاکمیت نظامیان و قبل از بروى کار آمدن دولت‌هاى غیرنظامى اخیر، ناشى از عدم وجود یک پایگاه مقبول و مستحکم در بین دولت‌هاى نظامى وقت و مردم آرژانتین بوده است. چراکه مردم این کشور طى قرن گذشته عمدتاً از افکار و اندیشه‌هاى ایریگوئن و پوررن الهام مى‌گرفتند و با تکیه برمبانى ناسیونالیستى و مذهبى خود زمینه طرد مارکسیست‌ها را از مدت‌ها قبل فراهم ساخته بودند. با روى کار آمدن غیرنظامیان از ۱۹۸۳تاکنون نیز، پایگاه قویتر احزاب غیرچپ پرونیست و رادیکال در نزد مردم از یک‌سو و تأثیر پذیرى حزب کمونیست آرانتین نیز بمانند احزاب کمونیست دیگر کشورها از فروپاشى و اضمحلال کمونیسم در جهان از سوى دیگر باعث شده تا حزب کمونیست آرژانتین بیش از هر زمان دیگرى پایگاه عمومى خود را از دست داده و در معرض زوال و اضمحلال نهایى قرار گیرد.

به عبارت دیگر گرچه که حزب کمونیست آرژانتین نیز بمانند دیگر احزاب چپ این کشور چون حزب سوسیالیست و جناح‌هاى وابسته به آن در حال حاضر در گذر از یک دوران انتقالى قرار گرفته، لکن با توجه به عدم برخوردارى آن از پایگاه قوى و مستحکم در نزد مردم آرژانتین از همان ابتداى تأسیس ، تضمین‌هاى به مراتب کمتری برای ادامه بقا و استمرار حیات این حزب به نسبت سایر احزاب چپ آرژانتین وجود داشت.


حزب پرونیست

در بخش تاریخ به صورت کامل به چگونگی تشکیل حزب پرونیست ( عدالتخواه) پرداخته شد. این حزب توسط پرون و پونتس تأسیس شد.این دو تن که اولى استاد مدرسه جنگ بود و با شاخه شبه نظامى جوانان حزب رادیکال ارتباط داشت و دومى نیز از اعضاء حزب رادیکال در استان کوردوبا به شمار مى‌آمد، قبل از کودتاى مذکور اقدام به تنظیم اساسنامه‌اى نمودند که در آن براصول زیر تأکید شده بود.

- اعتلا و بازگشت حاکمیت یکپارچه ملى به کشور

- تثبیت و تحکیم خصیصه‌هاى ملى گرایانه و ناسیونالیستى

- ایجاد یک اتحادیه و ائتلاف منطقه‌اى

- اجرا و احترام به قراردادها و تهدات بین‌المللى

متعاقب تنظیم اساسنامه مذکور ، گروهى را تحت عنوان گروه افسران متحد بوجود آوردند که به صورت مخفى فعالیت نموده و در واقع اولین چارچوب تشکیلاتى و سازمان یافته حزب پرونیست را تشکیل مى‌داد. این گروه کودتاى ۱۹۴۳را برعلیه حکومت نظامى وقت که از زمان سرنگونى ایریگوئن بر مسند قدرت بود، براه انداختند که پس از آن سمت‌ها و مسئولیت‌هاى مختلفى چون، ریاست دبیرخانه کار و امور اجتماعی، وزارت جنگ، معاونت رئیس جمهور و بالاخره ریاست جمهور کشور طى سه دوره را از آن پرون ساخت. قابلیت‌ها و توانایى پرون در ایجاد ارتباط با قشر کارگر و اتحادیه‌هاى مختلف چون کندراسیون ملى کارگران که در آن زمان بخش وسیعى از کارگران کشور و بویژه اعضاء اتحادیه‌هاى راه‌آهن کشور را تحت پوشش خود داشتند باعث شد تا این حزب از همان آغاز راه از حمایت بخش‌هاى مختلف کارگرى کشور برخوردار گردد.

ادغام دکترین سیاسى این حزب با تشکیلات قوى و قدرتمند اتحادیه‌هاى کارگرى که تا قبل از مبارزات انتخاباتى ریاست جمهورى در آن سال‌ها، حزب پرونیست را قادر به برخوردارى از حمایت ۹۵% اتحادیه‌هاى کارگرى این کشور ساخته بود، از جمله عواملى بود که باعث شد تا حزب مذکور براى سه دوره متوالى با توجه به ریاست جمهورى پرون به قدرت برسد. در طول این مدت از حاکمیت حزب پرونیست مجموعاً کشور از یک روند توسعه نسبى برخوردار شد که نتیجه منطقى آن حمایت همه جانبه و گسترده مردم و سندیکالیسم موجود از پرونیسم تا زمان کودتاى نظمى ۱۹۷۶برعلیه آن بود. پس از این کودتا با توجه به فقدان یک رهبریت منسجم و سازماندهى شده، حزب پرونیست دوره‌اى از رکود و قهقرا را طى نمود که شکست این حزب براى اولین با در طول تاریخ خود در دسامبر ۱۹۸۳، از تبعات آن بود.

از این زمان به بعد تدابیر و چاره‌هاى اتحاذ شده براى رفع این نقیصه و تقویت هرچه بیشتر حزب از طرق مختلفى چون کار تشکیلاتى منسجم‌تر و انجام انتخابات داخلى براى پرورش رهبران برتر، باعث شد تا برخى چهره‌هاى جوان برخاسته از حزب سیاسى و یا سندیکالیسم وابسته به آن ظاهر شوند که ظهور کارلوس منم فرماندار استان لاریوخا از سال ۱۹۸۸در سمت رهبریت حزب و پس از آن رئیس جمهور کشور از جمله نتایج آن مى‌باشد. در زمان منم، حزب پرونیست با تأکید بر ضرورت مدرنیزه ‌سازى دکترین خود برخى چرخش‌ها و تغییرات را در مبانى اصول اولیه خود به وجود آورده است که از جمله آنها میتوان به تمرکزگرایى کمتر در سیاست‌هاى داخلى و یا ائتلاف با قدرت‌هاى بزرگ در سیاست خارجى آن اشاره نمود. (درست برعکس پرون که تأکید بر تقویت قدرت مرکزى و اتحاد با کشورهاى منطقه داشت.)


احزاب فوق ، در حقیقت مهمترین نیروهای سیاسی کشور هستند اما واقعیت این است که شکل فعلی احزاب بویژه در زمان برگزاری انتخابات ، شباهتی به موارد برشمرده فوق ندارد. در واقع احزاب اصلی تغییر ساختار داده و همه آنها دچار دگردیسی شده اند. بنابراین در حال حاضر جز «جبهه برای پیروزی» که حزب حاکم است، فضای سیاسی مشخص نمی باشد. حتی در درون حزب پرونیست که حزب حاکم شعبه ای از آن می باشد، با اکراه و شاید از روی ناچاری و پس از پیروزی خانم کرچنر به حمایت از وی روی آورده اند.

 در سالهای اخیر احزاب کوچکتر معمولا بصورت منطقه ای فعالیت کرده و بیشتر در انتخابات ایالتی سعی در اشغال پست های استانی و نیز نمایندگی کنگره را دارند. در انتخابات سراسری این احزاب با احزاب اصلی ائتلاف می کنند. در انتخابات اخیر(2011) اکثر احزاب استانی با « جبهه برای پیروزی» متعلق به خانواده کرچنر ائتلاف نمودند. از لحاظ تاریخی بعد از دوره اول حکومت خوان پرون ، بدلیل ممنوع شدن فعالیت حزب عدالت خواه، احزاب کوچکی متولد شدند که در حقیقت انشعاباتی از همان حزب بودند. این احزاب کوچک حوزه فعالیت خود را استانها قرار دادند و در سطح همان استان فعالیت می کردند. این احزاب استانی بعد از بازگشت دموکراسی  به کشور در سال 1983 هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ بدست گرفتن قدرت توسعه یافتند. تا حدی که چندین استاندار از این احزاب  کوچک توانستند در این ایالتها قدرت را بدست گیرند.

سازمانهای کارگری و همچنین نیروهای نظامی بصورت سیستماتیک نقش قابل توجهی را در سیاست کشور بازی می کنند. در این بین قدرت سیاسی کارگران به میزان قابل توجهی در دوره اصلاحات بازار آزاد در دهه 1990 میلادی و همچنین همراهی و همکاری رهبران سندیکاهای کارگری با دولت مننم تضعیف شد. به نظر می رسد از زمان تمرکز دولت و صنایع محلی بعنوان موتور مولد جامعه، سندیکاها و انجمن های کارگری در تلاش برای بازگشت به جایگاه سابق خود هستند.

نیروهای مسلح تحت کنترل غیرنظامی هستند. پس از یک دوره حکومت نظامی، نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر که امروزه مشخص و اثبات شده است، رکود اقتصادی و شکست نظامی ، ارتش آرژانتین امروزه بیش از هر زمان دیگر تضعیف و در حقیقت خنثی شده است و بیشتر با جذب نیروهای داوطلب و بمنظور شرکت در برنامه های سازمان ملل در چارچوب حفظ صلح بین المللی کار می کنند در حالی که دولتهای منم و دلاروآ با کاهش بودجه سعی در کنترل و تضعیف نظامیان کردند. دولت کرچنرها با " پاکسازی ایدئولوژیک" این سیاست را به شکل دیگری اجرا کرد.

تعدادی از احزاب متمایل به چپ و نیز اعضای بریده شده از حزب پرونیست در دهه 1990 اقدام به تشکیل حزبی با نام جبهه همبتسگی برای کشور کردند که در واقع حزب سوم کشور بود. این حزب در ماه اگوست 1997 با حزب رادیکال ائتلافی با نام اتحاد برای کار ، عدالت و آموزش و پرورش را بوجود آورد که توانست در سال 1999 در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده و در واقع رئیس جمهور از حزب رادیکال ( فرناندو دلاروآ) و معاون وی از حزب فره پاسو( کارلوس چاکو آلوارز) در ماه اکتبر سال 2000 ، آلوارز پس از افشای رسوائی مربوط به پرداخت رشوه ریاست جمهوری در محلس سنا استعفا داد. بنابراین ائتلاف و حتی فره پاسو عملا منحل شدند. علاوه بر این در بحبوحه بحران اقتصادی و شورش های جدی ، رئیس جمهور فرناندو دلاروآ در تاریخ 21 دسامبر 2001 استعفا داد. این موضوع به میزان محبوبیت حزب رادیکال نیز آسیب بسیار جدی زد.

تلاش دو حزب در انتخابات سال 2003 ریاست جمهوری به ثمر نشست. پشتیبانی از جمهوری برابری طلب ( ARI) که به ابتکار خانم الیزا کاریو تشکیل شده، خود را بعنوان یک جبهه مترقی مبارزه با فساد و بمنظور حفظ آرمان های مترقیانه و بدون وابستگی به دو حزب بزرگ کشور مطرح نمود. ARI تا حدودی از مواضع مرکز- چپ اتخاد از بین رفته در طیف ایدئولوژیک قرار می گرفت. در انتخابات سراسری سال 2003 خانم کاریو در جایگاه چهارم قرار گرفت اما بلافاصله پس از آغاز بکار دولت نستور کرچنر و مشخص شدن اینکه کرچنر آرمان ها و اهداف مرکز- چپ را دنبال می کند محبوبیت این حزب بشدت کاهش یافت و در نهایت تقسیم شده و یک اتحاد جدید بنام ائتلاف مدنی در ژوئن 2007 فابیانا ریوس فرماندار استان سرزمین آتش از این حزب انتخاب شد و به اولین فرماندار متعلق به این حزب در کل کشور تبدیل شد.

بخش دوم حزب رادیکال که در واقع نزدیکان رئیس جمهور مستعفی ( دلاروآ) بودند، به رهبری لوپز مورفی ( وزیر اقتصاد دولت دلاروآ) حزب جدیدی را با نام Recrear ( تأسیس مجدد) افتتاح کردند. این حزب در واقع بخش راست میانه طبف رأی دهندگان بود. لوپز مورفی در انتخابات ریاست جمهوری در سال 2003 مقام سوم را کسب کرد. پس از نتایج ناآمید کننده این حزب در انتخابات سال 2005 و پیش از انتخابات سال 2007 او یک گروه از احزاب مستقر در استان و تعهد مائوریسیو مکری به تغییر در مرکز و راست ائتلاف، وی به «پبشنهاد وی جمهوریخواهان» (PRO) پیوست. پس از آن در انتخابات ریاست شهر خودمختار بوئنوس آیرس پیروز شد.


5ـ 6 تقسیمات اداری و سیاسی استانها و شهرهای مهم

طبق ماده 5 قانون اساسی آرژانتین هر یک از استانهای خودمختار آرژانتین در داخل محدوده تحت سلطه خود، از قوه های مجریه، قضائیه و مقننه خودمختار بهره می برند که چگونگی تشکیل ، ساختار قانونی، وظایف ، نحوه اجرا و اداره آنها طبق قانون اساسی همان استان تعیین خواهد شد. در حال حاضر کشور متشکل از 23 استان خودمختار و همچنین شهر خود مختار بوئنوس آیرس بعنوان پایتخت کشور است.

قوه مجریه هر استان طبق قانون اساسی استان انجام وظیفه می کند. استاندار متعهد به رعایت قانون اساسی کشور نیز می باشد. قوه مقننه هر استان که می تواند یک مجلسی و یا دو مجلسی نیز باشد، در درون استان، صلاحیت کامل قانونگذاری دارد اما قوانین مصوب نباید با قانون اساسی کشور در تضاد باشد. البته قانون اساسی نیز صلاحیت گسترده ای به استانها اعطا کرده است.

انتخاب عالی ترین مقام استانی( استاندار) ، دوره ریاست وی و همچنین نحوه انتخاب مسئولین استانی کاملا بستگی به قوانین آن استان دارد. هر استان برای خود قوه قضائیه مستقل داشته که متشکل از دیوان عالی استانی و دادگاههای استانی است و نحوه تشکیل و رسیدگی قضائی در قانون اساسی و قوانین آئین دادرسی استانی مشخص شده است.

اسامی استانهای کشور

بوئنوس آیرس

کاتامارکا

چاکو

چوبوت

کوردوبا

کوررینتس

انتره ریوس

فورموسا

خوخوی

لاپامپا

لا ریوخا

مندوسا

میسیونس

نئوکین

ریونگرو

سالتا

سان خوان

سان لوئیس

سانتاکروز

سانتافه

سانتیاگو دل استرو

توکومان


شهر خودمختار بوئنوس آیرس

تیرا دل فوئگو، قطب جنوب و جزایر اقیانوس اطلس جنوبی( منظور مناطق مورد ادعای آرژانتین در قطب جنوب و همچنین جزایر مالویناس و دو جزیره جورجیای جنوبی و ساندویچ چنوبی است.

پرچم نشان و سرود ملی آرژانتین

پرچم ملی آرژانتین توسط "مانوئل بلگرانو" یکی از رهبران ملی بنیانگذار کشور و فرمانده اولین ارتش آزادیبخش قبل از تشکیل آرژانتین، طراحی و در27فوریه سال1812 درشهر رزاریو آرژانتین رونمایی شده است. درآن زمان بیشترین هدف وی، جمع کردن ارتش استانهای متحد رودخانه لاپلاتا تحت لوای یک پرچم متحد بود.[12] این پرچم از سه بخش افقی برابر تشکیل شده است که دو بخش افقی اول و آخر به رنگ آبی آسمانی و دروسط رنگ سفید قراردارد. در بخش مرکزی پرچم و در میانه بخش سفید، خورشیدی با 32 اشعه موجدار و مستقیم طلائی به نمایش درآمده است. سلسته که به تیم ملی آرژانتین نیز گفته می شود، به معنی آبی آسمانی است که بخش اعظم پرچم آرژانتین را به خود اختصاص داده است.

اولین باری که این پرچم به نمایش گذاشته شد، درماه آگوست همان سال و برفراز کلیسای سان نیکلاس بود. در سال 1813 به صورت سرّی اجازه استفاده از آن داده شد ولی همچنان از بیم واکنش اسپانیا از اعلام استفاده از سمبلهای استقلال طلبانه، این موضوع علنی نگردید.

بعد از صدور بیانیه استقلال در 9 جولای 1816، این پرچم توسط کنگره در 20 جولای بعنوان سمبل رسمی و پرچم ملی مورد تصویب قرارگرفت. البته خورشید مرکزی پرچم توسط کنگره درسال 1818 به آن اضافه شد.

در سال 1838، با تصویب کنگره، روز 20 ژوئن که سالروز فوت مانوئل بلگرانو نیز می باشد (20 ژوئن1820)، بعنوان روز پرچم تعیین و تعطیل ملی اعلام شد.

دو نظریه متفاوت در مورد ترکیب رنگ و معنی پرچم آرژانتین وجود دارد:

براساس نظریه اول، آبی نشان دهنده رودخانه لاپلاتا (رودخانه نقره ای) است که وسیع ترین رودخانه جهان و سمبل آرژانتین است و سفید نشاندهنده فلز نقره است.

نظریه دیگر معتقد است که رنگ آبی آسمانی و سفید پرچم آرژانتین، متأثر از سلسله بوربون اسپانیا و استعمارگر این کشور برای مدت 300 سال است. استعمار اسپانیا از سال 1516 تا زمان کسب استقلال در سال1816 این کشور را در کنترل خود داشت.


سرود ملی

شعر سرود ملی آرژانتین توسط Planes و ویسنته لوپز سروده شده است و موسیقی آن توسط Blas Parera ساخته شده است. این آهنگ به عنوان سرود ملی از تاریخ 11 مه 1813(سه سال قبل از اعلام رسمی استقلال از اسپانیا) به تصویب رسید.

در نسخه کامل این سرود تصریح شده که دیدگاه سیاسی به تصویر کشیده شده در آن نه تنها مربوط به آرژانتین بلکه برای کل آمریکای لاتین است. بدلیل اینکه این شعر در زمان استعمار اسپانیا و با هدف رهایی از این استعمار سروده شده بود، کاملا استقلال طلبانه، ضد استعماری و ضداسپانیایی بود. قریب 50 سال پس از استعمار اسپانیا و استقلال کامل کشور، در سال 1860 سرود ملی دچار تغییر شد. موسیقی آن توسط خوان پابلو اسنائولا بصورتی کاملا هماهنگ ، مدرن و غنی تر از موسیقی اصلی درآمد.

علیرغم پایان دوره استعمار همچنان در سراسر قرن نوزدهم، شعر سرود ملی بصورت کامل در شکل اولیه خوانده می شد. علیرغم اینکه، استعمار اسپانیا کاملا فراموش شده بود و بسیاری از مهاجرین اسپانیائی نیز در کشور ساکن بودند، خواندن این سرود، همواره احساسات خشن ضد اسپانیائی را منتقل می کرد. بنابراین در 30 مارس 1900 با فرمان رئیس جمهور روخا این سرود تغییر کرد.

اجرای سرود در تمام رویدادهای رسمی، الزامی است و کسانی که مراسم حضور دارند، می بایست به احترام سرود ملی ایستاده و سرود را زمزمه کنند. ایستگاههای رادیوئی به طور داوطلبانه این سرود را در نیمه شب هر شب پخش می کنند، در حالی که کانال های تلویزیون این کار را قبل از بسته شدن پخش روزانه خود انجام می دهند. در تعطیلات ملی نواختن سرود ملی در نیمه شب و هنگام ظهر اجباری است.

ترجمه نسخه فعلی سرود ملی آرژانتین به شکل زیر است:

شهید! بشنو فریاد مقدس را :

"آزادی، آزادی، آزادی!"

بشنو سر و صدای زنجیرهای شکسته را،

ببینید بر تخت برابری شاهانه را

استانهای متحده جنوب

و آزادگان جهان پاسخ دادند:

سلام بر ملت بزرگ آرژانتین

و آزادگان جهان پاسخ دادند:

سلام بر ملت بزرگ آرژانتین

و آزادگان جهان پاسخ دادند:

سلام بر ملت بزرگ آرژانتین

گروه کر:

پادشاهی ما جاودان باد.

که توانستیم بدست بیاوریم.

که توانستیم بدست بیاوریم.

در حالی که تاجی از شکوه بر سرداریم

و یا قسم می خوریم با شکوه بمیریم.( 3 بار)


نیروهای مسلح و نقش آنها

         همانگونه که در بخش تاریخ آرژانتین بیان شد، در طول 200 سال دوران پس از استقلال آرژانتین، نیروهای نظامی در چندین مقطع ایفاگر نقش های مهم و اساسی در تاریخ کشور بوده اند. خوسه سان مارتین اولین افسر نظامی واقعی آرژانتین بود که موسس تشکیل ارتش منظم به شکل امروزی است. در مقطعی دیگر در سال 1930 نظامیان با پشتوانی نیروهای محافظه کار اقدام به کودتا برعلیه دولت دموکرات نمودند. پرون نیز یک نظامی بود که مشی حمایت از کارگران و نیروهای ضعیف جامعه را در پیش گرفت و به سبب اقدامات خود محبوبیت خاصی یافت تا جائی که همچنان پرونیسم یک مشی و ایده اصلی در جامعه محسوب می شود.


در تاریخ بسیاری از کشورها ، نیروهای نظامی ایفا گر نقش خاصی نبوده و برعکس در برخی دیگر ، نیروی نظامی بعنوان نیروی سرکوبگر در اختیار قدرت مستبد و دیکتاتور حاکم عمل نموده و در گروهی دیگر از کشورها، خود نیروهای نظامی، سرنوشت کشور را برای مدتهای طولانی رقم زده اند. امروزه هیچ اندیشمند سیاسی نمی توان یافت که موافق ایفای نقش نظامیان درحاکمیت سیاسی کشور باشد. بهرحال در تاریخ آرژانتین، نیروهای نظامی درطول تاریخ حیات سیاسی کشور، نقش های مهمی داشته و بسیار اتفاق افتاده است که دولتهای قانونی در نتیجه کودتای نظامیان، سرنگون شده است. کودتاهای سیاسی نظامیان در سالهای 1930، 1943، 1955، 1962 و 1976 و سرنگون شدن دولتهای قانون و اداره کشور برای سالها تحت استبداد دولتهای غیردموکراتیک از این نمونه است. در آخرین کودتا که حکومت نظامیان را تا سال 1983 ( 1361 هجری شمسی) بر این کشور حاکم کرد، بازداشتهای غیرقانونی، شکنجه، اعدام، ناپدیدن بیش از 30 هزار نفر به گروگان گرفتن کودکان و ...) مجموعه ای از بدترین دوران سیاسی اخیر در کل کشورهای آمریکای لاتین را رقم زد.


ساختار نیروهای نظامی آرژانتین

نیروهای نظامی آرژانتین زیر نظر رئیس جمهور که فرمانده کل قوا نامیده می شود، اداره می گردد. در واقع طبق قانون اساسی کشور، فرمانهای جنگ، صلح ، حکومت نظامی و ... توسط شخص رئیس جمهور صادر خواهد شد. بلحاظ اداری و اجرائی، ارتش تحت نظارت وزارت دفاع قرار دارد. در واقع وزیر دفاع یک شخص غیرنظامی است و صرفا رسیدگی به مسائل اداری و هماهنگی با رئیس جمهور را برعهده دارد.

علاوه بر نیروهای زمینی، دریائی (نیروی دریائی در سال 1919 و بخش زیر دریائی در سال 1933 تأسیس شده است) و هوائی ( در سال 1912 تأسیس شد)، ارتش مرکب از نیروی زمینی، نیروی دریایی و نیروی هوایی می‌باشد. مناطق آبی آرژانتین توسط یک وزارت خانه جداگانه (وزارت کشور) کنترل می‌شود که به وسیله اداره دریانوردی آرژانتین محافظت می‌شود، و مرزهای زمینی به وسیله ژاندارمری کشور پاسداری می‌گردد اما هر دو شاخه مزبور تحت نظارت وزارت دفاع قرار گرفته‌اند.آنها عمدتاً به امر گشت زنی علیه جنایت سازمان یافته، قاچاق مواد مخدر و نیز عملیاتهای نجات شهروندان در هنگام اضطراری می‌پردازند. تعداد نیروهای نظامی آماده به خدمت و رزرو آرژانتین در سال 2011 بالغ بر 550 هزار نفر اعلام شده است.

دستگاه ارتش آرژانتین از لحاظ تاریخی یکی از مجهزترین ارتشها در منطقه بوده‌است (مثلاً، جنگنده‌های جت پیشرفته خود را از اوایل دهه ۱۹۵۰ توسعه و ارتقاء داده‌است) اما در مقایسه با دیگر ارتشهای منطقه‌ای با هزینه‌های کمرشکنی مواجه شد و کم کم از اعتبار آن کاسته شد. نباید این نکته را از نظر دور داشت که دولتهای سالهای اخیر تلاش زیادی برای کنترل هرچه بیشتر نظامیان به کار بسته اند. براساس اعلام وزارت دفاع آرژانتین، نیروهای هوائی این کشور در حال حاضر 10 هواپیما و 7 هلی کوپتر جنگی در اختیار دارد.

نیروهای مسلح آرژانتین در اجرای عملیاتهای مهم حفاظت صلح در هائیتی ، قبرس یوگسلاوی سابق ، کویت، بوسنی هرز گوین، لیبی طبق چارچوب تعیین شده سازمان ملل اقدام کرده اند.از سال 1999 تا سال 2006 نیروهای نظامی آرژانتین ، تنها نیروهای آمریکای لاتینی حاضر در منطقه کوزو بودند.

تسلیحات نظامی آرژانتین عمدتا از آمریکا و در رتبه بعدی آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و همچنین رژیم صهیونیستی تأمین شده است. در سال 2011 آرژانتین برای اولین بار در تاریخ خود، خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی از روسیه و چین را آغاز کرد. در آمریکای جنوبی مهمترین متحدین نظامی این کشور برزیل، ونزوئلا و شیلی می باشند

از سال 2000 در آرژانتین و 34 کشور آمریکای لاتین، مصونیت نیروهای نظامی آمریکائی لغو شد.( در این زمان منم متحد همیشگی آمریکا از قدرت کنار رفته بود). در همین دوره آرژانتین نه تنها در سیاست خارجی بلکه در همکاریهای نظامی از آمریکا فاصله گرفت. این کشور مداخله نظامی آمریکا در اففانستان و بعدا عراق را محکوم نموده و حاضر به همراهی با آن نشد. هم‌اکنون آرژانتین از نظر توان نظامی در رده سی و دوم قدرت‌های نظامی جهان قرار دارد.


بودجه نظامی:

هزینه های دفاعی آرژانتین در سال 2010 در حد دوره بازگشت دوران دموکراسی در کشور در سال 1983 و برابر 3200 میلیون دلارآمریکا تصویب شده بود که نماینده 07/1 درصد تولید ناخالص داخلی کشور و کمتر از حد متوسط کشورهای آمریکای لاتین(74/1درصد) بود. در دسامبر 2011 بودجه پیشنهادی دولت برای سال بعد(2012) در مجلس نمایندگان تصویب شد که براساس آن، اعتبار کلیه نهادهای نظامی شامل نیروهای نظامی وانتظامی زیرنظر وزارت دفاع، سازمانهای غیرمتمرکز همچون موسسه نقشه برداری نظامی، سازمان هواشناسی و موسسه کمک های مالی ، مجموعا بالغ بر 20252909798 پزو تصویب شده که معادل حدود 5 هزار میلیون دلار است که در واقع 7/1 درصد بودجه کل کشور می باشد.


خدمت وظیفه در آرژانتین

آرژانتین در سال 1994 خدمت وظیفه اجباری را لغو کرد و آن را تبدیل به خدمت داوطلبانه نمود. این وضع حاصل بدگمانی های سیاسی و اجتماعی نسبت به ارتش و بودجه های سالانه روبه کاهش بود. این موضوع باعث شد تا ارتش هر سال سربازان وظیفه کمتری را فراخواند. تجربه جنگ مالویناس در سال 1982 که برتری نیروهای حرفه ای را نسبت به نیروهای وظیفه نشان داد؛ عامل دیگری برای تصمیم به اختیاری نمودن خدمت سربازی شود. ز دیگر مسائل تأثیر گذار شایعاتی پیرامون خشونت نسبت به نیروهای وظیفه بود که نمونه آن قتل سرباز عمر کاراسکو در یک پایگاه نظامی در سال 1994 پس از یک اقدام تنبیهی خشن بود.

باید خاطر نشان ساخت که خدمت وظیفه عمومی به صورت رسمی هنوز در آرژانتین پایان نیافته و قانون خدمت نظامی اجباری در کتابها دیده می شود امکان استفاده از آن در زمان جنگ، بحران یا حالت های اضطراری وجود دارد. سن اعزام به خدمت سربازی در قانون آرژانتین 18 سال تمام بود.

خدمت وظیفه را در زبان اسپانیولی ( البته در آرژانتین) La Colimba می نامند. واژه مزبور ترکیبی از سیلاب های ابتدائی فعل های Correr ( دویدن) ، Limpiar ( پاک کردن) و barrer ( جارو کشیدن) است. شاید برداشت مردم از این خدمت چنین بوده است که تمام کاری که یک سرباز در طول خدمت خود انجام می دهد ، عبارت است از . دویدن ، پاک کردن و جاروکشیدن. سربازان وظیفه را نیز با عبارت Colimbas می شناسند.


فرهنگ

فرهنگ کلی آرژانتین تأثیرات قابل توجهی از فرهنگ اروپائی پذیرفته است و در واقع ممزوجی از فرهنگ اسپانیا و ایتالیا است. این تأثیر بویژه در بوئنوس آیرس، پایتخت فرهنگی آن، تا حد زیادی هم در شیوع رفتار و زندگی مردم و هم تقلید آگاهانه از سبک های معماری اروپائی دیده می شود. تاثیر بزرگ دیگر، فرهنگ گاوچرانی (گائوچو) بویژه درسبک زندگی آن است که در بخش های بزرگی در مرکز و شمال کشور بخوبی دیده می شود. در نهایت، سنت های بومیان آمریکای لاتین است که فرهنگ کشور آنها را بخوبی جذب نموده است.نباید از تأثیرات سایر مهاجرین بویژه اعراب بر فرهنگ و سنت این کشور غافل ماند. تأثیرات فرهنگ عربی بویژه در زبان اسپانیائی مردم آرژانتین بخوبی دیده می شود. در مقدمه بخش زیر بار دیگر باید بر این موضوع تأکید کرد که مهاجرین مهمترین و تأثیر گذارترین بخش جامعه در همه ابعاد آن بوده اند. در واقع آرژانتین کشور مهاجرین است و فرهنگ شکل گرفته در آن نیز متأثر از این موضوع می باشد.

آرژانتینی ها بسیار به فرهنگ و کشور خود افتخار می کنند. آنها از سطح تحصیلات و آموزش خوبی بهره برده و انسانهایی سخت کوش هستند که علاقمندند انسان هایی مترقی و جهان وطنی دیده شوند. بدلیل اینکه 85 درصد جمعیت آرژانتین را مهاجرینی از ایتالیا، اسپانیا، اتریش، فرانسه، آلمان، انگلیس، پرتغال، روسیه، سوئیس، لهستان و خاورمیانه تشکیل می دهند، همچنان احساس ملیت در این کشور دیده نمی شود و بیشتر خود را براساس ملیت های اصلی می خوانند. ضرب المثلی معروف می گوید: آرژانتینی ها، ایتالیائی هایی هستند که اسپانیائی صحبت می کنند، انگلیسی فکر می کنند و فرانسوی لباس می پوشند. خانواده های آرژانتینی ، انسانهایی مذهبی و معتقد به اجرای احکام دینی و اصول اخلاقی بویژه در مورد خانواده خوانده می شوند.

روی دیگر سکه آنست که مهاجر بودن اکثریت جامعه باعث شده که فاکتورهایی که برای معرفی یک جامعه متمرکز، منسجم و همگرا ارائه می شود، در مورد آرژانتین ممکن نباشد. به همین دلیل ارائه یک مدل برای رفتار و اخلاق خانواده آرژانتینی براساس آموزه ها ، سنن و فرهنگ آرژانتینی خیلی دقیق نخواهد بود. زندگی خانوادگی فعلی آرژانتینی ها براساس فاکتورهای مختلف از جمله؛ فرهنگ و سنتهای اجدادی ( کشوری که از آنجا به آرژانتین مهاجرت کرده اند)، مذهب، منطقه ای که اکنون ساکن شده اند، نژاد ، قوم و بالاخره درآمد متفاوت بوده و قابل دسته بندی است.

در مورد آرژانتین گفته شد که در زمان استقلال، در این سرزمین حدود 8/1 میلیون نفر ساکن بوده اند و از اویل قرن بیستم به بعد و در نتیجه سیاستهای تشویقی دولتی، مهاجرتهای وسیع به این منطقه از کشورهای دیگر آغاز شده است. بنابراین می توان حدس زد که قدیمی ترین مهاجرتهای دستجمعی به آرژانتین کمی بیش از یکصد سال قبل بوده است و بصورت دقیق تر می توان گفت که اکثریت مهاجرین در قرن بیستم به این سرزمین مهاجرت نمودند که کمتر از یک قرن می باشد. این گروهها همچنان خود را به نام میهن سابق خود، ایتالیائی، فرانسوی، عرب و یا ارمنی می خوانند. البته همواره تلاشهایی صورت گرفته تا این احساس تقویت شود اما قطعا تحقق این موضوع نیازمند زمان بیشتری است.

در نتیجه ورود مهاجرین از ملتهای مختلف به این سرزمین و تعامل و آمیختگی آنها در طول زمان با یکدیگر و با فرهنگ بومی موجود، کم کم فرهنگی شکل گرفت که می توان با تساهل آن را "فرهنگ آرژانتینی" نام نهاد. نظام خانواده در این فرهنگ بدین صورت بود که پدر بصورت سنتی رئیس خانواده محسوب می شد و درآمد خانواده متکی به وی بود. مادر معمولا خانه دار بود؛ اگرچه سنت ساخت و یا بافت صنایع دستی در اختیار زنان جامعه آرژانتینی قرار داشت و مادرها به دختران و مادربزرگ ها این هنرها را به نوه ها نیز آموزش می دادند.

نکته جالب توجه این بود که زوج های جوان نیز در کنار پدر و مادر (عمدتا خانواده مرد ) دراتاق هایی که به همین منظور در قسمتی از خانه ساخته می شد، زندگی می کردند. شاید از این نظر شباهت هایی با خانواده های قدیم ایرانی نیز دارند. در آرژانتین البته این روزها چنین سنتی به ندرت و آن هم در روستاها ممکن است وجود داشته باشد و نظر غالب بدین صورت است که دختر نیز همانند پسر می تواند نسبت به موضوعاتی همچون یافتن شغل مناسب و ازدواج بصورت مستقل اقدام نماید. ضمن اینکه زوج های جوان مستقلا در خصوص مکان زندگی خود تصمیم گیری می نمایند.

براساس آمار رسمی موسسه ملی اطلاعات و آمار آرژانتین بیش از 60 درصد آرژانتینی ها صاحب خانه بوده و بقیه یا مستأجر بوده و یا در خانه پدری زندگی می کنند. در شهر 13 میلیونی بوئنوس آیرس که قریب یک سوم جمعیت کشور را در خود جای داده است، شهر به دو قسمت ویلائی نشین و آپارتمان نشین تقسیم شده است. قسمت ویلائی نشین، بسبار کوچک بوده و بخش اعظم بوئنوس آیرس را برج های بلند احاطه کرده است.

جامعه آرژانتین یک جامعه صنعتی کشاورزی است. بنابراین می توان حدس زد که در بخش کشاورزی که قسمت فعال و قابل توجهی از کشور را به خود اختصاص داده است، نوع سنت ها ، فرهنگ ها و آداب و رسوم متفاوت باشد. بعنوان مثال مدل گائوچوئی(گاوچرانی) که لباس های مردانه ای متشکل از شلوارهای گشاد و خاص، همراه با کلاه مخصوص همچنان در مزارع بزرگ گاوداری در اطراف بوئنوس آیرس و مناطق دیگر دیده می شود. روستاها و شهرک های بزرگ دیگر که به مجموعه ای از زمین های کشاورزی و دامداری بویژه پرورش گوسفند می باشد، در پاتاگونیا دیده می شود.در این بخش نیز لباس های سنتی در بین کشاورزان و دامداران همچنان مرسوم است.

تخمین زده می شود که حدود 500 هزار بومی آرژانتینی هنوز وجود دارند که در روستاهای دور و یا شهرهای کوجک شمال کشور در منطقه Wichi که منطقه باتلاقی نزدیک رودخانه Pilcomayo می باشد و یا منطقه ماپوچه در استان نئوکین زندگی می کنند. این بومیان که باید آنها را ملت اصلی آرژانتین و صاحبان واقعی فرهنگ این کشور دانست ، همچنان طبق رسوم و فرهنگ خود عمل می کنند.

در کل می توان گفت که اگرچه بسیاری از آرژانتینی ها زندگی سنتی خود را حفظ کرده اند اما همین روشها ، برگرفته از روش زندگی سنتی اروپا در بخشهای ایتالیا، فرانسه و اسپانیا می باشد.


وزارت فرهنگ متولی امور فرهنگی کشور

مدیریت فرهنگی کشور در اختیار وزارت خانه ای است که در ماه می 2015 تأسیس گردید. پیش از این کلیه مسئولیتها در این مورد برعهده دبیرخانه ای بود که مستقیما زیر نظر رئیس جمهور فعالیت می کرد. وزارت فرهنگ مسئولیت طراحی و اجرای استراتژی فرهنگی کشور بمنظور ارتقاء، بهبود، حفظ ، تشویق ، تقویت و اشاعه میراث فرهنگی ملی و بین المللی آرژانتین را برعهده دارد. بعبارت دیگر مهندسی و اجرای سیاستهای فرهنگی کشور برعهده این وزارتخانه می باشد.

در همین راستا مسئولیت توسعه و ترویج صنایع مرتبط با فعالیت های فرهنگی، تشویق جامعه به آداب و رسوم و سنت های به جای مانده ، نگهداری، ارتقاء و توسعه کتابخانه های عمومی کشور و ترویج کتابخوانی برعهده وزارت مزبور است. مسئولیت ترویج ، صیانت ، اشاعه و ترویج فعالیت های ادبی ، موسیقی، رقص های محلی ، هنرهای بصری ، برگزاری سمینارهای مختلف در خصوص جنبه های کلیدی حال و آینده فرهنگ و تاریخ کشور و ترویج شمول اجتماعی هنر و فرهنگ و ارزش نهادن به تنوع فرهنگی کشور نیز با وزارت فرهنگ می باشد.

با عنایت به موارد فوق مشخص می شود که سیاستگذاریهای کلی فرهنگی کشور برنامه های کلان در اختیار وزارت فرهنگ قرار دارد و بنابر نظام سیاسی فدرالی کشور هر کدام از استانهای 23 گانه آرژانتین دارای وزارتخانه فرهنگی هستند که مسئولیت اجرای برنامه های و سیاستهای فرهنگی درون استانی را برعهده دارد.

نکته مهم دیگر قابل ذکر در این بحث ، مسئولیت امور مذهبی کشور می باشد. در آرژانتین وزارت امور خارجه با نام وزارت امور خارجه و مذهب کشور فعالیت می کند. بدلیل اینکه آرژانتین خود را جامعه ای چند فرهنگی و چند مذهبی می داند، مسئولیت امور مذهبی برعهده این بخش از وزارت خارجه قرار داده شده است. در درگاه اینترنتی وزارت امور خارجه آرژانتین در این خصوص آمده است: انبوه مهاجران با مذاهب متنوع که از نقاط مختلف جهان در نیمه اول قرن گذشته پای به سواحل آرژانتین گذاردند، مهر زیبائی از تنوع مذهبی و فرهنگی بر خاک آرژانتین گذاردند. آنها بدنبال دورنمائی از صلح، امنیت و احترام برای ساختن آینده بودند که همه آنها را در آرژانتین یافتند. همه این مهاجرین همراه با زبانها ، آداب و رسوم و فرهنگ و از همه مهمتر با اعتقادات مذهبی خود پا به آرژانتین گذاردند. زیر ساختهای لازم از جمله صلح و آرامش، آزادیهای مختلف در این سرزمین ، باعث شد که بسرعت مراحل توسعه اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در کشور طی شود و اکنون آرژانتین تمامی فاکتورها و عوامل لازم برای معرفی خود بعنوان یک جامعه متکثر مذهبی داشته باشد. امروز بیش از 2500 دین، مذهب و فرقه های مذهبی بصورت رسمی در کشور حضوری مسالمت آمیز دارند. دبیرخانه مذهب کشور مسئول برقراری ارتباط مستقیم و پاسخ به درخواست های همه این باورها و عقاید مذهبی است.


سمبل های فرهنگی

گائوچو( گاوچران)

تصویری از کلاه سیاه و سفید مردی با یک دستمال قرمز دور گردن؛ چکمه و تقریبا همیشه سوار بر اسب نماد کاملی از یک مرد گاوچران در فرهنک آرژانتین است. این نماد در واقع از منطقه پامپاس برخواسته است. نماد گاوچران ها در فرهنگ آرژانتین به سالهای 1600 و زمانی که در دشت های نزدیک رودخانه لاپلاتا پر از گاوهای وحشی بوده است، باز می گردد. گائوچو به عنوان یک سوار مقیم دشت ها و سرگردان بیشتر شناخته شده است. مسافرت بدون هدف اسب، چکمه ها، کمربند خاص و چاقو نمادهای یک گاوچران واقعی بوده است.

اگرچه گائوچو ها در حاشیه اجتماع همیشه زندگی می کردند و زندگی وحشی و بدوی داشتند اما یک گائوچوی واقعی همواره با احترام به دیگران می نگریسته است. مهارت فوق العاده او بعنوان یک سوارکار ماهر ، مهربان و مدافع ملت همواره بعنوان یک شخصیت الهام بخش در ادبیات داستانی آرژانتین مورد استفاده قرار گرفته است. این واژه در اشعار و رمان های زیادی مورد استفاده بوده است. گائوچو مارتین فیرو اثر جهانی خوسه هرناندز مهمترین و شاخص ترین در این وادی محسوب می شود.

تاریخچه ورود اسلام

آغاز ورود اسلام به آرژانتین به درستی مشخص نیست، اما برخی از دستنوشته‌های اسلامی کشف شده در برزیل و کوبا نشان می‌دهد که مسلمانان در این سرزمین قبل از آنکه از نظر جغرافیایی کشف شود، زندگی می‌کردند و مسلمانان اسلام را میان ساکنان اصلی این منطقه اشاعه دادند. از سوی دیگر شواهد و قرائن تاریخی نشان می‌دهد دریانوردان مسلمان به ساحل دریا آمدند که آن زمان برای جهان مجهول بود که به آن آخر دنیا یا دریای تاریک می‌گفتند.

تحقیقات دیگر نشان می‌دهد که گروهی از بردگان آفریقایی که برخی از آنها مسلمان هم بودند، وارد آرژانتین شده و برای فروش به بازارهای آمریکای شمالی و جنوبی فرستاده شدند و به اشاعه اسلام اقدام کردند.

اما اولین هجرت مسلمانان به کشورهای آمریکایی چون آرژانتین حدود ۱۴۰ سال پیش از سوی کشورهای سوریه، لبنان و فلسطین صورت گرفت که در پی جنگ جهانی اول و دوم این هجرتها افزایش یافت.

اگر چه نسلهای گذشته از مسلمانان آرژانتین از ضعف فرهنگ دینی رنج می بردند اما اینک نسل مسلمانان فعال بوده و با فرهنگ اسلامی به صورت وسیع بهره مند هستند . بیشتر مسلمانان در مؤسسات معتبر مانند دانشگاهها و مراکز اقتصادی فعالیت می کنند و نقش بزرگی در زمینه تجارت دارند.

سازمان اسلامی آمریکای لاتین و دریای کارائیب حدود 10 سال پیش بعد از گردهمایی 11 کشور با رهبران مسلمان در قاره آمریکای لاتین تأسیس شد تا به برقراری ارتباط با کشورها اسلامی اقدام کند. این سازمان به بیداری دینی مسلمانان و برگزاری نشستهای مختلف اقدام می کند و سعی در ایجاد ارتباط با مسلمانان، حفظ وحدت و انسجام آنها دارد.

این در حالی است که برخی از کشورهای اسلامی این سازمان را در راستای آموزش روخوانی قرآن، آموزش مبانی اسلام، ترجمه قرآن به زبانهای اسپانیایی و توزیع کتابهای اسلامی یاری می کنند. تأسیس مؤسسات و سازمانهای اسلامی زمینه ای برای ساماندهی و بهبود ارتباط در رسانه های گروهی را ایجاد کرده است.

مسلمانان آرژانتین از مشکلاتی رنج می برند که از مهمترین آنها عدم ارتباط با کشورهای اسلامی است، از این رو طی سالهای اخیر تلاش شده تا بیداری دینی در ارتباط با کشورهای اسلامی ایجاد شده و ارتباط با مسلمانان آمریکا شکل وسیع تری گیرد . از سوی دیگر تأسیس شبکه های ماهواره ای، زمینه ای برای ارتباط با جهان اسلام و مسلمانان آرژانتین ایجاد کرده است.

نبود مبلغ مسلمانی که به زبان اسپانیایی آشنا باشد و همچنین نبود قرآنهایی به زبان اسپانیایی از دیگر مشکلات مسلمانان در آرژانتین است .

البته مسلمانان آرژانتینی از امتیازاتی نیز برخوردار هستند . به مسلمانان این کشور اجازه رسمی داده شده تا اعیاد قربان و فطر مناسک خود را به جا آورند . همچنین در فرودگاه بوینس آیرس نمازخانه بزرگی ساخته شده است که مسلمانان با آزادی کامل می توانند شعائر دینی خد را به جا آورند و مسئولان مسلمان نیز در آن شرکت کنند.

مسلمانان و شیعه در دوره معاصر

شیعیان، اقلیتی از مسلمانان آرژانتین هستند که آن را مهاجرین لبنانی، برخی از آرژانتینی‌های مسلمان شده و نیز شماری از سوری‌های علوی یا دوازده امامی تشکیل می‌دهند. تعداد مسلمانان آرژانتین حدود ۱۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر تخمین زده شده است. تعداد محدودی مسجد و انجمن‌های اسلامی در آرژانتین وجود دارد.[۵]

جمعیت شیعیان این کشور حدود چند هزار نفر بوده و بیشتر آنان در شرق پایتخت زندگی می‌کنند. در این منطقه یک مسجد، یک حسینیه و یک مدرسه ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و نیز یک سالن عمومی برای اجتماعات دارد. در این منطقه حدود هزار تا ۱۵۰۰ شیعه زندگی می‌کنند و بقیه در استان‌های دیگر ساکنند.

در آرژانتین، شمار مهاجران شیعه از بومیان بیشتر است. این مهاجران غالبا قدیمی و برخی از نسل‌های دوم و سوم آنان از آموزه‌های اسلامی دور شده‌اند. پیش از انقلاب اسلامی ایران، شیعیان در این کشور مدرسه اختصاصی نداشتند و صرفا در مراسم روز عاشورا و ایام خاص از ماه مبارک رمضان جمع شده و مراسم روضه خوانی و احیاء داشتند.[۶]

نسلی از مسلمانان کهن از اندلس قدیم، در شمار نخستین مهاجران مسلمان به آرژانتین هستند. اما مهاجرت سایر مسلمانان عرب و غیرعرب از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده و اکنون حدود ۱ درصد از ساکنان این کشور مسلمان هستند.[۷]

اقدامات شیعیان

پس از انقلاب اسلامی ایران، اسلام و تشیع به نوعی در میان مسلمانان مقیم آرژانتین احیا شد و نسلی از جوانان نیز به این مجالس گرایش پیدا کردند. هم‌اکنون شیعیان در آرژانتین برنامه‌های زیادی دارند. یکی از مهم‌ترین اقدامات فرهنگی، ترجمه بیش از دویست کتاب به زبان اسپانیولی است که یکی از آنها کتاب الحیاة از محمدرضا حکیمی است.[۸]

مرکز آل البیت در لبنان، تا کنون بیش از هشتاد جلد کتاب به این زبان ترجمه و منتشر کرده است. تعدادی روزنامه، محلی و برنامه‌های رادیویی به زبان اسپانیولی وجود دارد و جوانان این کشور هم اکنون درباره اسلام اطلاعات خوبی دارند.

تشیع در این کشور به رسمیت شناخته شده و مساجد و اماکن مذهبی آن، ثبت شده و قانونی هستند. درگذشته شیعه و سنی به عنوان مسلمان در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند، ولی با فشار وهابیت و سعودی‌ها بین آنان اختلاف ایجاد شد و مراکزشان از یکدیگر جدا شد.

با این وجود هنوز هم این اتحاد در بین مسلمانان وجود دارد، به طوری که مواردی از ازدواج میان شیعه و سنی وجود دارد. جشن ولادت رسول اکرم(ص) نیز به طور مشترک توسط آنان برگزار می‌شود. وهابی‌ها در این کشور فعالیت زیادی دارند و در واقع آرژانتین مرکز آنان در آمریکای لاتین است.[۹] وضعیت اقتصادی و اجتماعی شیعیان

شیعیان اغلب تاجر و بیشتر به تجارت و صادرات گوشت می‌پردازند. به همین دلیل از لحاظ اقتصادی دارای وضع زندگی متوسطی هستند. آنان انجمن خیریه محدودی با کمک دولت برای رسیدگی به مسلمانان و غیر مسلمانان دارند. شیعیان در رادیو با اجاره ساعاتی در هفته، برنامه‌هایی اجرا می‌کنند.

در تلویزیون نیز به برنامه‌هایی دعوت می‌شوند ولی در مواردی نیز تحت فشار و بی‌احترامی قرار می‌گرفته و با فشار یهودیان تهمت‌هایی به شیعیان نسبت داده می‌شود. یک روزنامه به نام «المایزین» از سوی شیعیان منتشر می‌شود. دو مجله دیگر به نام کوثر و ثقلین، به زبان اسپانیایی و یک مجله هم برای کودکان منتشر می‌شود.

در آمریکای لاتین سه کشور به لحاظ وجود شیعیان کلیدی هستند: ونزوئلا، آرژانتین و برزیل. در بقیه کشورها هرچند مسلمانان ساکن هستند ولی موقعیت کلیدی ندارند. در نیکاراگوئه هم تعدادی شیعه وجود دارد، ولی رشد چندانی نداشته‌اند. شماری طلبه آرژانتینی در ایران تحصیل کرده و برخی از آنان در کشور خود مشغول فعالیت‌های تبلیغی و دینی هستند.

مبلغان شیعه در آرژانتین

در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تعدادی از شیعیان آرژانتین برای تحصیل به ایران آمدند و آنان پس از تحصیل در قم، به کشور خود بازگشتند و هم اکنون به تبلیغ اسلام و تشیع در آن منطقه مشغول هستند. برخی از این مبلغان عبارتند از:

عبدالکریم پاز؛ دانش آموخته فلسفه در آرژانتین. وی در سن ۲۲ سالگی مسلمان شد و در سال ۱۳۶۶ هجری شمسی برای تحصیل علوم دینی به قم آمد و بعد از چند سال تحصیل برای تبلیغ به آرژانتین بازگشت.[۱۱] وی هم اکنون امام جمعه شیعیان آرژانتین است.

شیخ فیصل آلبرتو مرهل؛ خانواده وی اصالتا اهل سوریه هستند. او هم اکنون در آرژانتین سکونت دارد و البته به برخی از کشورهای آمریکای جنوبی مانند شیلی، مکزیک، کلمبیا، برزیل و پاراگوئه برای فعالیت تبلیغی مسافرت می‌کند و در محافل حکومتی نیز به عنوان نماینده شیعیان حاضر می‌شود.

مراکز فرهنگی شیعیان

مهم‌ترین مراکز فرهنگی - اسلامی آرژانتین که متعلق به شیعیان است، عبارت است از:

مسجد التوحید و مرکز فرهنگی و مدرسه علمیه وابسته به آن که در بوئنوس آیرس قرار دارد. مدیریت این مسجد و مدرس با عبدالکریم پاس (پاز) است که در سال ۱۹۸۳ میلادی افتتاح شده و در طول این دوران همیشه طلابی داشته است. جمعیت عربی - اسلامی از جمعیت‌های اسلامی متعلق به شیعیان در آرژانتین است. جمعیت اعلای اسلامی گروهی متعلق به همه مسلمانان است که شیعیان در آن نماینده دارند. مؤسسه فرهنگ و علوم اسلامی الغدیر در توکومان؛ این مرکز را شیخ فیصل مرهل و همسرش خانم سمیه یونس تأسیس کردند. در این مؤسسه، قرائت و تفسیر قرآن کریم، آموزش زبان‌های عربی و فارسی، گفتگوهای دینی، مراسم‌های اسلامی در موالید و وفیات ائمه(ع) و فعالیت‌های فرهنگی دیگری انجام می‌گیرد.

مسجد الشهید از نخستین مساجد شیعیان در شهر توکومان است که حوزه علمیه نیز دارد و محمود عید مدیریت آن را برعهده دارد. این مدرسه نیز برنامه درسی مشخص دارد و به تربیت تعدادی طلبه مشغول بوده و هست.

تعدادی انجمن و جمعیت متعلق به علوی‌ها در این کشور وجود دارد که غالب آنها در بوئنوس آیرس فعال هستند. در توکومان نیز مراکزی متعلق به شیعیان علوی فعالیت دارد مانند مرکز پان اسلامیک که نماز جمعه در آن اقامه می‌شود و مدرسه عربی - اسلامی آرژانتین که در سال ۱۹۸۵ میلادی افتتاح شده و مدیریت ان با یوسف دروبی که از شیعیان علوی است، است.

در شهر کوردوبا نیز جمعیت عربی - اسلامی کوردبا، جمعیت جوانان مسلمان و مسجد شیخ ساطع الجمیل که با معماری بسیار زیبایی در سال ۱۹۸۴ بنا شده، از مراکز اسلامی - شیعی این شهر می‌باشد.

گروه‌هایی از شیعیان در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین وجود دارد که اطلاعات دقیقی از آنان در دست نیست. این جوامع، غالبا مهاجرانی هستند که به محض آشنایی با یکدیگر، غالبا به هدف برگزاری نماز جماعت و مراسم عاشورا، اقدام به اجتماعاتی می‌کنند.


دین و مذهب

عامل مهاجر بودن جمعیت غالب کشور آرژانتین، نقش مهمی در بررسی سایر فاکتورهای مربوط به جامعه و فرهنگ این کشور بازی می کند و در پرداختن به هر یک از این مسائل ناگزیر به اشاره به آن می باشیم. در فصل های قبل گفته شد که جمعیت اصلی محدوده فعلی کشور آرژانتین تا قبل از کشف این منطقه، کمتر از یک میلیون نفر برآورد شده است و افزایش جمعیت متأثر از دوره استعمار و بویژه پس از استقلال این کشور و سیاستهای مستمر دولتهای مختلف برای جذب مهاجر می باشد. بنابراین بدیهی خواهد بود که بررسی دین و مذهب در این کشور در واقع اختصاص به بررسی اعتقادات مذهبی مهاجرین خواهد داشت.


تاریخچه ادیان و مذاهب و چگونگی گسترش دین غالب

درمورد باورها واعتقادات بومیان محلی آرژانتین مطالب زیادی در منابع مختلف یافت نمی شود اما آنچه مسلم است این بومیان اعتقادات و باورهای فرامادی داشته و در آئین ها و مراسم های خاصی این باورها را به نمایش می گذاشته اند. این اعتقادات اکنون تقریبا فراموش شده و آنچه باقی مانده ؛ در قالب جشن های خاصی و ملی است که در تاریخ های مشخص توسط بومیان برگزار می شود.

ورود مهاجرین اولیه به آرژانتین همزمان با دوره قدرت و حاکمیت کلیسای کاتولیک دراسپانیا بود. این حاکمیت به همراه مهاجرین به آرژانتین نیز وارد شد. معماری کلیساهای باقیمانده از آن دوره، نشان دهنده حاکمیت کلیسا می باشد. به همین دلیل در این دوره طولانی، مسیحیت کاتولیک به صورت نانوشته دین غالب مردم بود. همزمان با تدوین اولین قانون اساسی کشور، این موضوع بعنوان یک اصل قانونی درآمد. طبق همین اصل دو رهبر عالی کشور می بایست کاتولیک می بودند. این موضوع تا سال 1994 و اصلاح قانون اساسی، بقوت خود باقی ماند. اگرچه در مورد درصد پیروان ادیان مختلف در کشور تفاوت هایی دیده می شود اما براساس تحقیق انجام شده توسط شورای ملی مطالعات فنی و علمی کشور در سال 2008 بیش از 76 درصد جمعیت کشور کاتولیک هستند. 11 درصد از دین خاصی پیروی نمی کنند. در این تحقیق گفته شده است که پیروان اسلام، یهود و ... کمتر از 5 درصد می باشد.


دین رسمی و سایر ادیان و مذاهب

قانون اساسی آرژانتین هیچ دینی را بعنوان دین رسمی معرفی نکرده است اگرچه کلیسای رومن کاتولیک بدلیل بدلیل اینکه بصورت سنتی بیشترین پیرو را در کشور دارد، بعنوان یک دین غالب عمل می کند. ماده 14 قانون اساسی آرژانتین تصریح بر آزادی مذهبی داشته و از تکثر مذهبی موجود در کشور دفاع می کند. روز 25 نوامبر سالروز صدور اعلامیه سازمان ملل در خصوص مبارزه با عدم تساهل مذهب و مبارزه با تبعیض مذهب بعنوان روز آزادی مذهبی در بوئنوس آیرس جشن گرفته می شود.

در بسیاری از منابع، مردم آرژانتین، معتقد و متدین معرفی می شوند اما پایبندی به مذهب از نقطه نظر انجام فرایض دینی در انظار عمومی از جمله رفتن به کلیسا و یا انجام ازدواج بصورت شرعی در کلیسا و ... بسیار کاهش یافته است. در واقع از این نقطه نظر، کشور آرژانتین تفاوت فاحشی با سایر کشورهای مسیحی غرب ندارد. جوانان آرژانتینی بیشتر وقت خود را صرف تفریح و خوشگذارانی های مرسوم می کنند و کمتر به انجام فرائض دینی خود می پردازند. براساس نظر سنجی های رسمی، 76 درصد مردم اظهار داشته اند که بسیار کم به کلیسا رفته و یا هرگز وارد یک مکان مذهبی نشده اند و تنها 8/23 درصد مردم اظهارداشته اند که معمولا به کلیسا می روند. در بین 76 درصدگروه اول نیز 8/26 درصد هیچگاه به یک مکان مذهبی نرفته اند و سایرین نیز صرفا برای برای مراسم ازدواج ، ترحیم و سایر اعیاد و مراسم های مذهبی به کلیسا می روند.

علاوه بر کلیساهای عادی کلیساها و زیارتگاههای ویژه ای در سراسر کشور وجود دارند که که برگزاری مراسم دعا در تاریخ مشخصی از سال بصورت ویژه انجام می شود. بسیاری از آرژانتینی ها عادت به رفتن سالیانه به کلیساهای مقدس و زیارتگاههای محلی برای انجام چنین مراسمی دارند.

مهمترین کلیسای مذهبی آرژانتین لوخان نام دارد که 65 کیلومتری غرب بوئنوس آیرس قرار دارد. هر ساله هزاران بوئنوس آیرسی برای زیارت این" قدیس حافظ آرژانتین" با پای پیاده به این محل می روند. کلیسای اعظم کوردوبا نیز که قدمت آن به قرن 17 برمی گردد یکی از قدیمی ترین کلیسهای معروف جهان می باشد.

اگرچه طبق قانون اساسی کشور، دولت فدرال، رومن کاتولیک خواهد بود اما آزادی مذهبی در قانون اساسی برای تمامی مذاهب به رسمیت شناخته شده است. در آرژانتین تعداد زیادی مسلمان، یهودی و همچنین کلیساهای ارتدوکس های روس، یونانی و سوری وجود دارند.

علاوه بر آن برخی از بومیان آرژانتین پیرو مذهب کاتولیک شده و برای انجام مراسم مذهبی به کلیساهای کاتولیک می روند در حالی که دیگران همچنان طبق عادات و باورهای سنتی خود عمل می نمایند. تعدادی زیادی از بومیان «کولا» واقع در استان شمال غربی سالتا هم پیرو کلیسای کاتولیک هستند و هم به عبادات سنتی خاص خود عمل می کنند. در استان کاتامارکا،جشن سالیانه ای وجود دارد به نام پاچاماما که به احترام مادر زمین برگزار می شود. این مراسم های مذهبی در واقع طبق آئین خاص بومیان اجرا می شود.

ترکیب جمعیتی پیروان ادیان و مذاهب

از بین جمعیت مسیحیان، 10 درصد اختصاص به پروتستان ها دارد. در بین پیروان سایر ادیان نیز تخمین زده می شود که 4 درصد پیرو ادیان و مذاهب بومی کشور بوده و 2 درصد جامعه یهودیان آرژانتین و 4 درصد نیز پیرو سایر ادیان می باشند. البته این آمار اعلام شده از سوی مراجع رسمی است و مراجع دیگر، آمارهای متفاوتی را اعلام می کنند. بعنوان مثال اگرچه در منابع رسمی جامعه یهودیان آرژانتین حدود 300 هزار نفر عنوان می شود اما برخی منابع معتقدند که جمعیت فعلی واقعی آنها بسیار بیش از 300 هزار نفر و در حدود دومیلیون و سیصد هزار نفر می باشد و بطور عمدی، آمار واقعی از سوی انجمن های یهودی و اسرائیل اعلام نمی شود .در آرژانتین در هیچ فرم و سند رسمی، اجباری به اعلان رسمی دین و مذهب وجود ندارد.

یهودیان از حدود نیم قرن قبل بدلیل اقدامات و منشی که در جامعه آرژانتینی در پیش گرفته بودند، اقلیتی منفور بوده اند. به همین دلیل حمله به یهودیان و یهودی ستیزی در آرژانتین سابقه بسیار داشته و همچنان یهودیان از وجهه خوبی برخوردار نمی باشند. حتی در واقعه انفجار انجمن یهودیان آرژانتین، یکی از انگیزه هایی که برای چنین اقدام مشکوکی عنوان می شود، مظلوم نمائی یهودیان و خروج از فشار وحشتناک افکار عمومی بر علیه این اقلیت در آن مقطع زمانی است. برخی با توجه به سابقه صهیونیست ها در طول تاریخ و همچنین اسناد و آثار به جای مانده در زمان انفجار و تلاش همه مراجع قانونی در درون سه قوه حاکمه آرژانتین با همدستی رئیس انجمن یهودیان (دایا) در انحراف تحقیقات و سپس تلاش وافر در سرپوش گذاشتن بر انحرافات و ... این فرضیه را رد نمی کنند که ممکن است انفجار توسط خود صهیونیست ها برنامه ریزی شده باشد. ضرب المثلی معروف در آرژانتین وجود دارد که می گوید: «نه اسب سبز وجود دارد و نه یهودی بی تقصیر»


اسلام در آرژانتین

عدم اقرار به دین و ومذهب و بعبارت دیگر تقیه نیز در بین مسلمانان آرژانتینی وجود دارد. جامعه مسلمانان آرژانتین بدلیل آزار و اذیت هایی که در طول دو دهه گذشته به آنها شده است و از بیم از دست دادن کار و شغل خود و یا حمله یهودیان افراطی و ... و یا بدلیل اسلام هراسی به راه افتاده در کل جهان، از اعلان دین رسمی خود اجتناب کرده و در واقع تقیّه می کنند حتی بسیاری از آنها از ارتباط با انجمن ها و جمعیت های اسلامی بدلیل اینکه معتقدند این مراکز تحت نظر می باشند، خودداری نموده اند اما واقعیت این است که جامعه عرب ساکن آرژانتین، جمعیتی چند میلیونی است که می توان تخمین زد، نیمی از آنها از نسل های بعدی مسلمانان اولیه مهاجر بوده و یا از مسلمانانی هستند که در چند دهه اخیر به این کشور وارد شده اند.


موقعیت اسلام و مسلمانان

دربخش مربوط به قومیت ها گفته شد که تاریخ ورود اسلام به کشور آرژانتین مقارن با مهاجرت جمعی ترک های مسلمان عثمانی به این سرزمین است. در واقع اولین آمارها دقیقا مربوط به همین دوره می باشد. سپس در مقاطع بعدی تا زمان فروپاشی امپراطوری عثمانی و تا زمان اشغال فلسطین و تشکیل دولت جعلی اسرائیل، گروههای دیگری از مسلمانان از بخش های مرکزی خاورمیانه و بویژه از منطقه فلسطین به آمریکای جنوبی و بویژه آرژانتین مهاجرت نمودند.

روند مهاجرت مسلمانان در دهه های بعدی نیز ادامه یافت. بعد از آن در دوره بی ثباتی لبنان و اشغال بخش هایی از آن توسط رژیم اسرائیل بخش دیگری از مسلمانان و بویژه شیعیان به آرژانتین مهاجرت نمودند.

براساس آمارگیری سال 1914 از جمعیت کل 89/15 میلیون نفری آرژانتین، 18764 نفرمذهب خود را مسلمان عنوان کرده اند. نکته جالب توجه این است که در آمارگیری سال 1960 از تعداد 879/17 میلیون نفر جمعیت کشور تنها 14262 نفر مذهب خود را اسلام عنوان کرده اند که نشاندهنده 10/0 درصد جمعیت کشور بوده است.

در دهه دوم قرن بیستم، امین ارسلان کنسول عثمانی در آرژانتین، در گزارشی اعلام کرده بود که 15 درصد مهاجرین ترک ساکن آرژانتین مسلمان هستند. البته رئیس اقلیت مارونی ها( الخاندرو شمعون) در همین دوره، تعداد مسلمانان ساکن آرژانتین را 30 درصد مهاجرین عرب اعلام کرده است. این در حالی است که کشیش اعظم ارتدوکس کلیسای انطاکیه در بوئنوس آیرس تعداد مهاجرین عرب را بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر اعلام کرده که از این تعداد 40 درصد مسلمان هستند و آخرین آمار اعلام شده در خصوص مسلمانان آرژانتین در دهه 1970 مربوط به روزنامه الوطن لبنان است که تعداد اعراب ساکن آرژانتین را 6/3 میلیون نفر ذکر کرده است.

نکته مهمی که در مورد مهاجرین عرب در آرژانتین صدق می کند و همه منابع و آمارها به آنها اذعان داشته و بر آن تأکید نموده اند، جذب شدن سریع اعراب مهاجر به جامعه آرژانتینی است. بعنوان مثال بین سالهای 1930-1918 تعداد ازدواج های اعراب با غیر عربهای ساکن آرژانتین 23 درصد ذکر شده است. نکته دیگر این است که 62 درصد نسل دوم عربهای مهاجر به زبان عربی تسلط نداشته و تنها 13 درصد به طور صحیح زبان عربی صحبت می کرده اند. در نسل سوم عربهای مهاجر این رقم به کمتر از 4 درصد رسیده است و 87 درصد اصلا به زبان عربی آشنا نبوده اند.

از دهه 1960 اظهار به مذهب در فرم ها و اسناد دولتی لغو شد و در سرشماری ها نیز مورد نظر نبود. بنابراین درحال حاضرآمار رسمی دقیقی در مورد تعداد مسلمانان در آرژانتین وجود ندارد. برخی از رهبران انجمن های اسلامی تعداد مسلمانان فعلی ساکن آرژانتین را 900 هزار نفر دانسته اند. در حالی که برخی دیگر تعداد کل مسلمانان را 450 هزار نفر ذکر کرده اند. در همین حال رئیس مرکز اسلامی آرژانتین، تعداد مسلمانان را به شکل زیر عنوان کرده است. 800 خانواده سنی، 400 خانواده علوی، 300 خانواده شیعی ، 50 خانواده دروزی.

آنچه مسلم است اینکه، آمار واقعی از تعداد جمعیت مسلمان آرژانتین وجود ندارد اما تعداد آنها بطور قطع بسیار بیشتر از آمارهای رسمی ارائه شده است. برعکس جوامع یهودی که بسیار منسجم و فعال عمل می کنند، یکی از مهمترین نقاط ضعف جوامع اسلامی آرژانتین، عدم وجود فدراسیون و یا اتحادیه ای است که این جوامع اسلامی را متحد نماید. عدم اتحاد آنها و اختلافات موجود بین این مراکز از جمله دلایلی است که باعث شده است مراکز اسلامی نتوانند در جهت اتحاد مسلمانان و پیگیری حقوق و خواسته های این اقلیت گسترده نزد دولت آرژانتین بخوبی اقدام نمایند.


نهادها و مراکز دینی مسلمانان

مجموع مدارس و مراکز اعراب مسلمان و مسیحی که قریب به یکصد مرکز می باشد، نقش چندانی درسرنوشت آنان نداشته اند و اکثرا به مراکز دیدار افراد جامعه عرب و یا وقت گذرانی تبدیل شده اند. بعبارت واضح تر این سازمان ها و مراکز نتوانسته اند تعامل و ارتباط موثری را با دولت مرکزی و دولتهای استانی برقرار نموده و در نتیجه چنین ارتباطاتی از حقوق اقلیت مسلمان در تدوین قوانین و ... دفاع نمایند. بعنوان مثال در کلان شهر حدود 15 میلیونی بوئنوس آیرس سه مسجد مربوط به مسلمانان فعال می باشند. در ادامه به معرفی این مراکز پرداخته می شود.

مسجدالتوحید

مسجد التوحید وابسته به شیعیان که در سال 1983 با مشارکت مستقیم جمهوری اسلامی ایران تأسیس شده است. این مسجد تنها مرکز شیعیان در این شهر بزرگ است. مسجد مذکور البته مدرسه اسلامی و مراکز فرهنگی دیگری را نیز تحت پوشش خود قرار داده است. مرکز اسلامی التوحید فعالیتهای گسترده ای را در زمینه های فرهنگی و جذب جوانان ، ایجاد کلاسهای عربی، فارسی ، پخش فیلم و کلاسهای تبلیغی و تبشیری انجام می دهد. در طول قریب سه دهه فعالیت این مرکز ، تعداد زیادی از آرژانتینی ها مستعد به دین اسلام گرویده و زمینه های آشنائی هرچه بیشتر آنها با دین مبین اسلام فراهم شده است.

این مسجد همچنین قریب دو دهه است از یک رادیو موج اف ام برای پخش برنامه های مذهبی و اسلامی بهره می برد. در چند سال اخیر با استفاده از قانون جدید کانالهای تلویزیونی دیجیتالی در کشور، این مرکز نیز اقدام به تأسیس یک کانال تلویزیونی با برد محدود نموده است.

کتابخانه ای نیز در مرکز التوحید دائر شده است که متون زیادی به زبان های عربی، اسلامی و فارسی را در اختیار دارد. این مرکز اسلامی، مدرسه ای نیز برای فرزندان شیعیان ساکن تأسیس نموده است. شیعیان مذکور همگی از خانواده های شیعیان جنوب لبنان هستند که از زمان جنگ های داخلی آن کشور به آرژانتین مهاجرت نموده اند.

اگرچه در حال حاضر بیش از 70 درصد جمعیت دانش آموزان مدرسه وابسته به شیعیان را غیرمسلمانان تشکیل می دهند اما حضور آنها در یک مدرسه اسلامی می تواند زمینه های آشنائی بیشتر آنها با اسلام را فراهم نماید. در همین بخش مناسب خواهدبود که مراکز اسلامی شیعه سایر شهرهای آرژانتین نیز معرفی گردد.

نکته مهمی که در مورد فعالیت اسلامی مرکز اسلامی شیعیان باید گفت آن است که از سال 1994 و پس از انفجار انجمن یهودی آمیا در آرژانتین، اتهامات بی اساسی به جامعه شیعیان این کشور وارد شد، تعدادی از اعضای این مرکز بدون دلیل بازداشت شده و بعد از مدتی آزاد شدند و تضییقات شدیدی برای فعالیت این مرکز بوجود آمد بگونه ای که حتی شیعیان آرژانتینی نیز از رفت و آمد به این مرکز واهمه دارند. این اقدامات تأثیرات زیادی بر روند فعالیتهای گسترده این مرکز اسلامی گذارد.


مرکز اسلامی کانیولاس

این مرکز در شهر کانیولاس واقع شده و سرپرستی آن سالهاست با شخصی به نام عبدالله مدنی می باشد که از آرژانتینی های گرویده به دین اسلام می باشد.


مرکز اسلامی توکومان - خوخوی و سالتا در شمال آرژانتین

گفته می شود که شهر توکومان و نواحی اطراف آن جمعیت قابل توجهی از مسلمانان علوی را در خود جای داده است که بعد از بوئنوس آیرس بزرگترین تجمع مسلمانان آرزانتین می باشد. این مرکز اسلامی نیز توسط یکی از آرژانتینی های سوری الاصل اداره می شود. مرکز اسلامی توکومان نیز از وجود یک ایستگاه رادیوئی، کانال تلویزیونی دیجیتال ، مسجد و مراکز اسلامی وابسته بهره می برد.


مرکز اسلامی جمهوری آرژانتین( اهل سنت)

این مرکز توسط اولین مهاجرین مسلمان با هدف رفع نیازهای اولیه و حل مشکلات مهاجرین تازه وارد تأسیس شد. به همین دلیل تا مدتها، هدف اصلی برگزاری مراسم های اسلامی نبود. مسجد الاحمد وابسته به مرکز اسلامی بوئنوس آیرس که در سال1986 با حمایت های مالی سوریه و لیبی تأسیس شد، وابسته به این مرکز می باشد. این مرکز اسلامی درحال حاضر بزرگترین مرکز اسلامی بوئنوس آیرس است که هدف خود را نمایندگی همه مسلمانان فارغ از مذهب و تفکر و مرام سیاسی و ملیتی می داند. در مراسم های این مرکز جمع کثیری از مسلمانان شرکت می کنند و بنوعی تنها مرکز اسلامی آرژانتین نیز محسوب می شود که با دولت مرکزی ارتباط مستقیم دارند و بعنوان مثال رئیس جمهور آرژانتین(خانم کرچنر) در عید فطر سال 1388 در این مسجد حضور یافت. لبنانی ها و سوری های مقیم بوئنوس آیرس که اکثریت مسلمانان حاضر در آرژانتین را نیز شامل می شوند، با این مرکز اسلامی در ارتباط هستند. مرکز اسلامی ملک فهد

این مرکز با سرمایه گذاری مستقیم عربستان سعودی در سال 2000 افتتاح گردید. در حال حاضر مدرن ترین مرکز اسلامی عربستان سعودی است که هزینه های آن بطور کامل از سوی سفارت عربستان سعودی تأمین می شود.


نهادها و مراکز دینی غیرمسلمانان

مراکز وابسته به یهودیان

جامعه یهودیان در آرژانتین بعنوان بزرگترین جامعه یهودی در آمریکای لاتین ، بعد از جامعه یهودیان در اسرائیل و آمریکا سومین مرکز بزرگ یهودیان در جهان محسوب می شود. بیش از 50 درصد از یهودیان آمریکای لاتین در آرژانتین مستقر می باشند. بسیاری از یهودیان این منطقه از ریشه خانواده های یهودی آرژانتینی می باشند. مهاجرت یهودیان به آرژانتین به طور عمومی به چهار دوره تاریخی تقسیم می شود.

از زمان کشف قاره آمریکا از سال 1492 تا 1889 در این دوره یهودیان از طریق بازرگانی و تجارت با این منطقه در ارتباط بودند.

از سال 1889 تا سال 1905 دوره اول مهاجرت یهودیان برای کشاورزی و ایجاد کلنی های یهودی تحت حمایت انجمن مهاجرین یهودیان (JCA )

از سال 1905 تا 1930 دوره مهاجرت انبوه، زمانی که آنها در مناطق شهری اسکان داده شدند و کارهای در سطح پایین با درآمد کم را قبول کردند.

از سال 1930 تا 1950 ، مهاجرت یهودیان از اروپا بمنظور فرار از تعقیب و آزار نازیها و تبعیضات نژادی نازی

بعد از پایان جنگ دوم جهانی، مهاجرتهای اضطراری یهودیان متوقف شد. جمعیت یهودیان آرژانتین در سال 1960 با 310 هزار نفر به اوج خود رسید و پس از آن با شروع مهاجرت به اسرائیل بعنوان پناهنده و مهاجر، آمار کاهش یافت. همچنین تعدادی از یهودیان آرژانتینی به دلیل نامساعد بودن وضعیت اقتصادی این کشور در این دهه به کشورهای اروپایی مهاجرت کردند. براساس آمارهای تخمینی تعداد یهودیان آرژانتینی در سال 1982 به 230 هزار نفر رسید.

برخی از منابع یهودی تعداد یهودیان را بیش از 300 هزار نفر برآورد کرده اند که از این میزان 200 هزارنفردر بوئنوس آیرس ،‌20 هزار نفر در روساریو، 9000 نفر در کوردوبا، 20 هزار نفر در دیگر شهرها زندگی می کنند. تعداد قابل توجه دیگری از یهودیان در شهرهای ماردل پلاتا ، لاپلاتا ، کونکوردیا وجود دارند. اکثریت جمعیت یهودیان از شاخه آشکنازی و 15 درصد از آنان از شاخه سفاردی می باشند.

همانگونه که در ابتدای این بخش عنوان شد، بسیاری معتقدند که جمعیت واقعی یهودیان بسیار بیش از 300 هزار نفر است. باید در نظر داشت که یکی از مناطقی که قرار بوده است کشور یهود در آنجا تأسیس شود، آرژانتین می باشد. گفته می شود یهودیان در نیم قرن اخیر تلاش زیادی را برای خرید زمین های وسیع کشاورزی در آرژانتین بکار بسته اند و آمارهای متفاوتی از وسعت زمین های خریداری شده توسط یهودیان ارائه می شود که حتی تا 500 هزار هکتار نیز عنوان شده است. برخی معتقدند که یهودیان آرژانتین در دوره کمون نهائی خود بسر می برند و آرزوی نهائی آن، اداره کشور توسط یهودیان است. این نکته نیز شایان ذکر است که مقامات بسیاری در سطوح عالی کشور از جمله در دستگاه قضایی، دولت فدرال و دولتهای ایالتی از یهودیان هستند. در سال 2016 برای اولین بار یک یهودی بعنوان یکی از اعضای شورای عالی قضایی منصوب شد. در دولت فعلی آقای ماکری نیز چندین نفر از وزرای مهم یهودی هستند. علاوه بر آن بسیاری از یهودیان مشهور از طریق حزب حاکم PRO وارد کنگره شدند.


وضعیت و ساختار آموزش مذهبی در جامعه

براساس قانون اساسی کشور، آزادی مذهبی در سراسر کشور وجود دارد و دولت باید تلاش خود را برای حفظ این آزادی بکار بندد. بنابراین آموزش مذهب خاصی در مدارس بصورت عام وجود ندارد. تا قبل از اصلاحیه قانون اساسی، آموزش های مذهبی بعنوان یکی از دروس دوره ابتدائی در مدارس تدریس می شد اما پس از انجام این اصلاحیه این موضوع لغو شد معهذا بدلیل حاکمیت سیستم فدرالی در نظام سیاسی آرژانتین، ایالتها نیز از قانون خود پیروی می کنند. تعدادی از ایالتها آموزش مذهب کاتولیک در مدارس ابتدائی دولتی انجام می شود در حالیکه در برخی ایالتها انجام وجود دروس آموزش مذهبی در مدارس ابتدائی دولتی را نیز ممنوع کرده اند.

علیرغم این موضوع؛ در حال حاضر وجود مدارس خاص اقلیتهای مذهبی و یا مدارس وابسته به کلیسا که در آن آموزش های مذهبی نیز تدریس شود، آزاد بوده و منعی ندارد.


پانویس

  1. Zárate, M. ; Neme, G. (2005). "Mid-Holocene paleoenvironments and the archeological record of southern Mendoza, Argentina". Quaternary International 132: 81
  2. (۱۵۰۲. م)
  3. (۱۵۱۶. م)
  4. (۱۵۲۰. م)

منبع

خبرگزاری مهر

وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران