آیین یهودیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '[[رسول اکرم' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) '
جز (جایگزینی متن - 'حکمت آمیز' به 'حکمت‌آمیز')
جز (جایگزینی متن - '[[رسول اکرم' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) ')
 
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۳: خط ۳۳:
نسب حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام تا حضرت [[آدم]] ‌علیه‌السلام در تورات آمده است. نسب نامه‌های تورات به کتب اسلامی نیز راه یافته و بدون دقت در اصل و منشأ آن پذیرفته شده است.
نسب حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام تا حضرت [[آدم]] ‌علیه‌السلام در تورات آمده است. نسب نامه‌های تورات به کتب اسلامی نیز راه یافته و بدون دقت در اصل و منشأ آن پذیرفته شده است.


به عقیده اهل کتاب (در نتیجه جمع‌بندی حوادث [[کتاب مقدس]]) حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام حدود 2000 سال قبل از میلاد، یعنی حدود 4000 سال پیش در شهر آور به دنیا آمد و به گفته تورات در آغاز ابرام (یعنی پدر بلند مرتبه) نامیده می‌شد. خدای متعال نام وی را در سن نود و نه سالگی به ابراهیم (یعنی پدر اقوام) تبدیل کرد. شهر آور نزدیک یک قرن پیش در عراق در ساحل فرات از زیر خاک بیرون آمد و آثار باستانی بسیاری در آنجا یافت شد.
به عقیده اهل کتاب (در نتیجه جمع‌بندی حوادث [[کتاب مقدس]]) حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام حدود 2000 سال قبل از میلاد، یعنی حدود 4000 سال پیش در شهر آور به دنیا آمد و به گفته تورات در آغاز ابرام (یعنی پدر بلند‌مرتبه) نامیده می‌شد. خدای متعال نام وی را در سن نود و نه سالگی به ابراهیم (یعنی پدر اقوام) تبدیل کرد. شهر آور نزدیک یک قرن پیش در عراق در ساحل فرات از زیر خاک بیرون آمد و آثار باستانی بسیاری در آنجا یافت شد.


به گفته تورات پدر حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام که "تارح" نامیده می‌شد، پسر خود ابراهیم ‌علیه‌السلام و همسر وی ساره و نوه خویش حضرت [[لوط]] ‌علیه‌السلام را برداشت و به سرزمین کنعان در غرب [[فلسطین]] عزیمت کرد. آنان در بین راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر حران سکونت گزیدند. این شهر در جنوب [[ترکیه]] فعلی و در مرز [[سوریه]] قرار دارد.
به گفته تورات پدر حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام که "تارح" نامیده می‌شد، پسر خود ابراهیم ‌علیه‌السلام و همسر وی ساره و نوه خویش حضرت [[لوط]] ‌علیه‌السلام را برداشت و به سرزمین کنعان در غرب [[فلسطین]] عزیمت کرد. آنان در بین راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر حران سکونت گزیدند. این شهر در جنوب [[ترکیه]] فعلی و در مرز [[سوریه]] قرار دارد.


پدر حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام در [[تورات]] تارح خوانده می‌شود، ولی قرآن مجید وی را آزر بت‌پرست معرفی کرده است <ref>انعام: 74</ref>. پدر حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام در سلسله اجداد حضرت [[رسول اکرم]] (ص) قرار می‌گیرد.
پدر حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام در [[تورات]] تارح خوانده می‌شود، ولی قرآن مجید وی را آزر بت‌پرست معرفی کرده است <ref>انعام: 74</ref>. پدر حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام در سلسله اجداد حضرت [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)
]] (ص) قرار می‌گیرد.


علمای شیعه معتقدند همه پدران آن حضرت تا حضرت آدم ‌علیه‌السلام یکتا پرست بوده‌اند، و به همین دلیل گفته‌اند آزر عموی آن حضرت بوده و استعمال “آب “به جای “عم “در زبان عربی صحیح است، از آن جمله در قرآن کریم <ref>بقره: 133</ref> چنین چیزی دیده می‌شود.
علمای شیعه معتقدند همه پدران آن حضرت تا حضرت آدم ‌علیه‌السلام یکتا پرست بوده‌اند، و به همین دلیل گفته‌اند آزر عموی آن حضرت بوده و استعمال “آب “به جای “عم “در زبان عربی صحیح است، از آن جمله در قرآن کریم <ref>بقره: 133</ref> چنین چیزی دیده می‌شود.
خط ۱۰۸: خط ۱۰۹:
به هر حال حضرت [[موسی]] ‌علیه‌السلام امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با کافران آماده کرد و احکام [[خدا]] را به آنان تعلیم داد. وی قوم [[بنی اسرائیل]] را برکت داد و در صد و بیست سالگی در مکانی به نام موآب، حوالی دریای میت، درگذشت و [[بنی اسرائیل]] برای او سی روز عزاداری کردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت می‌شود و تورات بدان پایان می‌یابد:
به هر حال حضرت [[موسی]] ‌علیه‌السلام امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با کافران آماده کرد و احکام [[خدا]] را به آنان تعلیم داد. وی قوم [[بنی اسرائیل]] را برکت داد و در صد و بیست سالگی در مکانی به نام موآب، حوالی دریای میت، درگذشت و [[بنی اسرائیل]] برای او سی روز عزاداری کردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت می‌شود و تورات بدان پایان می‌یابد:


(5) پس [[موسی]] بنده [[خداوند]] در آنجا به زمین موآب برحسب قول [[خداوند]] مرد (6) و او را در زمین موآب در مقابل بیت فعور در دره دفن کرد <ref>دفن کننده معلوم نیست و برخی می‌گویند مقصود خداوند است.</ref> و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است (7) و [[موسی]] چون وفات یافت، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش کم شده بود (8) و [[بنی اسرائیل]] برای [[موسی]] در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحه‌گری برای [[موسی]] سپری گشت (9) و یوشع بن نون از روح حکمت مملو بود، چون که [[موسی]] دستهای خود را بر او نهاده بود و [[بنی اسرائیل]] او را اطاعت نمودند و بر حسب آنچه [[خداوند]] به [[موسی]] امر فرموده بود عمل کردند (10) و نبیی مثل [[موسی]] تا به حال در اسرائیل برنخاسته است که [[خداوند]] او را روبرو شناخته باشد (11) در جمیع آیات و معجزاتی که [[خداوند]] او را فرستاد تا آنها را در زمین [[مصر]] به [[فرعون]] و جمیع بندگانش و تمامی زمینش بنماید (12) و در تمامی دست قوی و جمیع آن هیبت عظیم که [[موسی]] در نظر همه [[اسرائیل]] نمود <ref>تثنیه 34: 5 - 12</ref>.
(5) پس [[موسی]] بنده [[خداوند]] در آنجا به زمین موآب برحسب قول [[خداوند]] مرد (6) و او را در زمین موآب در مقابل بیت فعور در دره دفن کرد <ref>دفن کننده معلوم نیست و برخی می‌گویند مقصود خداوند است.</ref> و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است (7) و [[موسی]] چون وفات یافت، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش کم شده بود (8) و [[بنی اسرائیل]] برای [[موسی]] در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحه‌گری برای [[موسی]] سپری گشت (9) و یوشع بن نون از روح حکمت مملو بود، چون که [[موسی]] دست‌های خود را بر او نهاده بود و [[بنی اسرائیل]] او را اطاعت نمودند و بر حسب آنچه [[خداوند]] به [[موسی]] امر فرموده بود عمل کردند (10) و نبیی مثل [[موسی]] تا به حال در اسرائیل برنخاسته است که [[خداوند]] او را روبرو شناخته باشد (11) در جمیع آیات و معجزاتی که [[خداوند]] او را فرستاد تا آنها را در زمین [[مصر]] به [[فرعون]] و جمیع بندگانش و تمامی زمینش بنماید (12) و در تمامی دست قوی و جمیع آن هیبت عظیم که [[موسی]] در نظر همه [[اسرائیل]] نمود <ref>تثنیه 34: 5 - 12</ref>.


== تأسیس یهودیت ==
== تأسیس یهودیت ==
خط ۳۷۶: خط ۳۷۷:
== خدا در یهودیت ==
== خدا در یهودیت ==


یهودیت (مانند [[اسلام]] و [[مسیحیت]]) از آغاز بر توحید استوار شده است و همه انبیای یهود، از حضرت [[موسی]] ‌علیه‌السلام تا انبیای پرشمار بعدی، با شرک مبارزه کرده‌اند. بدیهی است که پیروان ادیان توحیدی نیز در مواردی از دین خود غافل می‌شوند و به گونه‌هایی از شرک روی می‌آورند. این مسأله هیچ گاه نظر پژوهشگران را نسبت به اصل این ادیان تغییر نداده است. آنان با قطع نظر از لغزشهای پیروان یک دین، از تحقیقات خود دانسته‌اند که ادیان دو گونه‌اند:
یهودیت (مانند [[اسلام]] و [[مسیحیت]]) از آغاز بر توحید استوار شده است و همه انبیای یهود، از حضرت [[موسی]] ‌علیه‌السلام تا انبیای پرشمار بعدی، با شرک مبارزه کرده‌اند. بدیهی است که پیروان ادیان توحیدی نیز در مواردی از دین خود غافل می‌شوند و به گونه‌هایی از شرک روی می‌آورند. این مسأله هیچ گاه نظر پژوهش‌گران را نسبت به اصل این ادیان تغییر نداده است. آنان با قطع نظر از لغزشهای پیروان یک دین، از تحقیقات خود دانسته‌اند که ادیان دو گونه‌اند:


الف) ادیانی که مردم را از شرک بر حذر می‌دارند، مانند ادیان ابراهیمی؛
الف) ادیانی که مردم را از شرک بر حذر می‌دارند، مانند ادیان ابراهیمی؛
خط ۳۹۲: خط ۳۹۳:
[[یهودیان]] به نبوت معتقدند و در مورد آن بحث‌های کلامی گسترده‌ای دارند. همچنین برای نبوت معنای ویژه‌ای قائلند که پیشگویی است و پیامبران بزرگی همچون اشعیا، ارمیا، حزقیال و هوشع به عنوان نبی یعنی پیشگو شهرت دارند.
[[یهودیان]] به نبوت معتقدند و در مورد آن بحث‌های کلامی گسترده‌ای دارند. همچنین برای نبوت معنای ویژه‌ای قائلند که پیشگویی است و پیامبران بزرگی همچون اشعیا، ارمیا، حزقیال و هوشع به عنوان نبی یعنی پیشگو شهرت دارند.


پیامبران بسیاری در کتاب [[عهد عتیق]] مطرح شده‌اند.<ref>نام برخی از این پیامبران در دعای ام داود که در روز پانزدهم ماه رجب خوانده می‌شود، آمده است.</ref> اشعیا، ارمیا، عاموس با بیانات شیوای خود به [[بنی اسرائیل]] هشدار می‌دادند و آنان را از عاقبت کارهای زشت و ناروایشان بر حذر می‌داشتند و متذکر می‌شدند که اسارت ذلت باری در پیش دارند. اما آنان به این گفتارها کمترین توجهی نمی‌کردند و از سوی دیگر به قتل و حبس و آزار پیامبران خود کمر می‌بستند ([[قرآن]] مجید از این امور بسیار سخن گفته است). هفده کتاب پایان [[عهد عتیق]] که کتاب‌های نبوت نام دارد، مشتمل بر این پیشگوییهاست.
پیامبران بسیاری در کتاب [[عهد عتیق]] مطرح شده‌اند.<ref>نام برخی از این پیامبران در دعای ام داود که در روز پانزدهم ماه رجب خوانده می‌شود، آمده است.</ref> اشعیا، ارمیا، عاموس با بیانات شیوای خود به [[بنی اسرائیل]] هشدار می‌دادند و آنان را از عاقبت کارهای زشت و ناروایشان بر حذر می‌داشتند و متذکر می‌شدند که اسارت ذلت‌باری در پیش دارند. اما آنان به این گفتارها کمترین توجهی نمی‌کردند و از سوی دیگر به قتل و حبس و آزار پیامبران خود کمر می‌بستند ([[قرآن]] مجید از این امور بسیار سخن گفته است). هفده کتاب پایان [[عهد عتیق]] که کتاب‌های نبوت نام دارد، مشتمل بر این پیشگوییهاست.


از 26 پیامبر مذکور در [[قرآن]] کریم 20 تن به اهل کتاب مربوط می‌شوند: [[آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[لوط]]، [[اسماعیل]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]]، [[یوسف]]، [[موسی]]، [[هارون]]، [[داود]]، [[سلیمان]]، [[الیاس]]، [[الیسع]]، [[عزیز]] (عزرا)، [[ایوب [[، [[یونس]]، [[زکریا]]، [[یحیی]] و [[عیسی]].
از 26 پیامبر مذکور در [[قرآن]] کریم 20 تن به اهل کتاب مربوط می‌شوند: [[آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[لوط]]، [[اسماعیل]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]]، [[یوسف]]، [[موسی]]، [[هارون]]، [[داود]]، [[سلیمان]]، [[الیاس]]، [[الیسع]]، [[عزیز]] (عزرا)، [[ایوب [[، [[یونس]]، [[زکریا]]، [[یحیی]] و [[عیسی]].
خط ۴۵۶: خط ۴۵۷:
در تورات تقریباً ذکری از قیامت نیست (مگر یکی دو اشاره مبهم، مثلاً تثنیه 8:16). از نظرات تورات <ref>لاویان باب 26 و تثنیه باب 28</ref> دینداری و بی دینی در جلب نعمت‌های این جهان و سلب آنها تأثیر مستقیم و قطعی دارند. از سوی دیگر، کتاب [[تلمود]] از قیامت بسیار سخن گفته است.
در تورات تقریباً ذکری از قیامت نیست (مگر یکی دو اشاره مبهم، مثلاً تثنیه 8:16). از نظرات تورات <ref>لاویان باب 26 و تثنیه باب 28</ref> دینداری و بی دینی در جلب نعمت‌های این جهان و سلب آنها تأثیر مستقیم و قطعی دارند. از سوی دیگر، کتاب [[تلمود]] از قیامت بسیار سخن گفته است.


یکی از باورهای اصیل یهودیت که به تصور پژوهشگران، از بیگانگان گرفته شده، اعتقاد به رستاخیز مردگان است. این اعتقاد با آرمان مسیحایی گره خورده و چیزی مانند اعتقاد به رجعت را پدید آورده است. ایرانیان باستان می‌گفتند در زمان آینده، پس از آنکه آهورمزدا بر هماورد خود انگرو مئنیو پیروز شود و او را نابود کند، مردگان برخواهند خاست، ولی شکل عالی و معنوی این آموزه دستاورد اصیل الهامات یهود است و با اعتقاد خشک و بی روح مغان ایران زمین شباهتی ندارد. به گفته پژوهشگران، اعتقاد به جاودانگی روح از قدیم میان [[بنی اسرائیل]] وجود داشته و در چندین مورد از [[کتاب مقدس]] بدان اشاره شده است، ولی آن باور پس از بازگشت از بابل، با عقیده به جاودانگی قوم و قیام [[مسیحا]] پیوند خورد و اعتقاد به رستاخیز مردگان را پدید آورد. این نظریه با [[قرآن]] مجید تعارض دارد؛ زیرا از داستان برانگیخته شدن حضرت [[موسی]] ‌علیه‌السلام در اوایل سوره طه بروشنی می‌فهمیم که اعتقاد به رستاخیز در نخستین پیام او وجود داشته است.
یکی از باورهای اصیل یهودیت که به تصور پژوهش‌گران، از بیگانگان گرفته شده، اعتقاد به رستاخیز مردگان است. این اعتقاد با آرمان مسیحایی گره خورده و چیزی مانند اعتقاد به رجعت را پدید آورده است. ایرانیان باستان می‌گفتند در زمان آینده، پس از آنکه آهورمزدا بر هماورد خود انگرو مئنیو پیروز شود و او را نابود کند، مردگان برخواهند خاست، ولی شکل عالی و معنوی این آموزه دستاورد اصیل الهامات یهود است و با اعتقاد خشک و بی روح مغان ایران زمین شباهتی ندارد. به گفته پژوهش‌گران، اعتقاد به جاودانگی روح از قدیم میان [[بنی اسرائیل]] وجود داشته و در چندین مورد از [[کتاب مقدس]] بدان اشاره شده است، ولی آن باور پس از بازگشت از بابل، با عقیده به جاودانگی قوم و قیام [[مسیحا]] پیوند خورد و اعتقاد به رستاخیز مردگان را پدید آورد. این نظریه با [[قرآن]] مجید تعارض دارد؛ زیرا از داستان برانگیخته شدن حضرت [[موسی]] ‌علیه‌السلام در اوایل سوره طه بروشنی می‌فهمیم که اعتقاد به رستاخیز در نخستین پیام او وجود داشته است.


== اعیاد یهود ==
== اعیاد یهود ==
خط ۴۷۹: خط ۴۸۰:
9. '''عید سایبانها:''' در روز بیست و دوم ماه تشری به نشانه زندگی کردن [[بنی اسرائیل]] در خیمه‌های تیه در عصر حضرت [[موسی]] ‌علیه‌السلام مدت یک هفته در خیمه زندگی می‌کنند نام این عید به زبان عبری سکوت یعنی سایبانهاست.
9. '''عید سایبانها:''' در روز بیست و دوم ماه تشری به نشانه زندگی کردن [[بنی اسرائیل]] در خیمه‌های تیه در عصر حضرت [[موسی]] ‌علیه‌السلام مدت یک هفته در خیمه زندگی می‌کنند نام این عید به زبان عبری سکوت یعنی سایبانهاست.


10. '''عید گشایش:''' در عبری "حنوکا" نامیده می‌شود؛ یادبود پیروزی [[یهود]] بر استعمارگران یونانی در سال 168 ق. م. است. در این روز معبدسلیمان به دست [[یهود]] از پلیدیها و خرابیهای دشمن تطهیر شد. این عید یک هفته پس از عید سایبانهاست.
10. '''عید گشایش:''' در عبری "حنوکا" نامیده می‌شود؛ یادبود پیروزی [[یهود]] بر استعمارگران یونانی در سال 168 ق. م. است. در این روز معبدسلیمان به دست [[یهود]] از پلیدی‌ها و خرابیهای دشمن تطهیر شد. این عید یک هفته پس از عید سایبانهاست.


11. '''عید قرعه‌ها:''' در عبری "پوریم" نام دارد. این روز به مناسبت رفع خطر قتل عام [[یهودیان]] به توطئه هامان وزیر خشایارشا عید قرار داده شده است. شرح مفصل این ماجرا در کتاب استر در [[عهد عتیق]] آمده است. وجه تسمیه این روز آن است که هامان برای تعیین روز اعلام تصمیم خود به پادشاه قرعه کشیده بود. مزبور در ماه اسفند قرار دارد.
11. '''عید قرعه‌ها:''' در عبری "پوریم" نام دارد. این روز به مناسبت رفع خطر قتل عام [[یهودیان]] به توطئه هامان وزیر خشایارشا عید قرار داده شده است. شرح مفصل این ماجرا در کتاب استر در [[عهد عتیق]] آمده است. وجه تسمیه این روز آن است که هامان برای تعیین روز اعلام تصمیم خود به پادشاه قرعه کشیده بود. مزبور در ماه اسفند قرار دارد.
خط ۶۴۴: خط ۶۴۵:
او برای این هدف، نخست خبر بیماری و سپس مرگ خود را شایع کرد و پیروانش وی را در تابوتی نهاده، به عنوان خاک سپاری از شهر خارج کردند. از آنجا که او شخصیتی ممتاز بود، سربازان تیتوس (که بر دروازه‌های [[اورشلیم]] با سرنیزه جنازه‌ها را آزمایش می‌کردند) به جسد وی کاری نداشتند.
او برای این هدف، نخست خبر بیماری و سپس مرگ خود را شایع کرد و پیروانش وی را در تابوتی نهاده، به عنوان خاک سپاری از شهر خارج کردند. از آنجا که او شخصیتی ممتاز بود، سربازان تیتوس (که بر دروازه‌های [[اورشلیم]] با سرنیزه جنازه‌ها را آزمایش می‌کردند) به جسد وی کاری نداشتند.


یوحانان در خارج شهر خود را به فرمانده کل لشکر رساند و از او تقاضا کرد که شهرک یاونه در [[فلسطین]] را در اختیار وی قرار دهد. این خواهش پذیرفته شد و او در آنجا کار علمی خود را تعقیب کرد و بدین وسیله علوم هیلل و دیگر دانشمندان گذشته را به نسلهای آینده انتقال داد.
یوحانان در خارج شهر خود را به فرمانده کل لشکر رساند و از او تقاضا کرد که شهرک یاونه در [[فلسطین]] را در اختیار وی قرار دهد. این خواهش پذیرفته شد و او در آنجا کار علمی خود را تعقیب کرد و بدین وسیله علوم هیلل و دیگر دانشمندان گذشته را بهنسل‌های آینده انتقال داد.


پس از یوحانان فردی به نام ایشماعل بن الیشع به تفسیرهای تلمودی پرداخت و کار عمده وی آن بود که هفت اصل تفسیری هیلل را به سیزده اصل رساند. همچنین فردی به نام عقیبا بن یوسف در همین عصر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این دانشمند بر [[تلمود]] حق بزرگی دارد. زیر بنای [[تلمود]] به شکلی که می‌بینیم تا اندازه زیادی مرهون زحمات اوست.
پس از یوحانان فردی به نام ایشماعل بن الیشع به تفسیرهای تلمودی پرداخت و کار عمده وی آن بود که هفت اصل تفسیری هیلل را به سیزده اصل رساند. همچنین فردی به نام عقیبا بن یوسف در همین عصر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این دانشمند بر [[تلمود]] حق بزرگی دارد. زیر بنای [[تلمود]] به شکلی که می‌بینیم تا اندازه زیادی مرهون زحمات اوست.
خط ۶۹۸: خط ۶۹۹:
نزد [[یهودیان]] دو مراسم خونین وجود دارد که "[[یهوه]]" را راضی می‌گرداند؛ یکی از آنها عید نان‌های آغشته به خون بشری -منظور همان [[عید فصح]] است- و دیگری مراسم ختنه‌کردن کودکان [[یهودی]] که خون آن را [[خاخام]] [[یهودی]] می‌خورد.
نزد [[یهودیان]] دو مراسم خونین وجود دارد که "[[یهوه]]" را راضی می‌گرداند؛ یکی از آنها عید نان‌های آغشته به خون بشری -منظور همان [[عید فصح]] است- و دیگری مراسم ختنه‌کردن کودکان [[یهودی]] که خون آن را [[خاخام]] [[یهودی]] می‌خورد.


خونریزی [[یهودیان]] موضوع تازه‌ای مانند آنچه در سرزمینهای فلسطین اشغالی میگذرد، نیست. خوی درندگی و وحشی‌گری این قوم در طول تاریخ بوده است. با مرور سرگذشت قوم [[یهود]] در قرون گذشته، آشکار می‌شود که آنها اساسا و طبق آیین و آموزه‌های تحریف‌شده‌شان، بر خونریزی و حتی خونخواری تأکید دارند. این سنت‌های [[یهودیان]]، از مکیدن خون ختنه‌گاه نوزادان بلافاصله پس از ختنه تا قربانی‌کردن [[انسان]] برای یهوه و استفاده از خون قربانی در یک نوع شیرینی، را در خود جای داده است.
خون‌ریزی [[یهودیان]] موضوع تازه‌ای مانند آنچه در سرزمینهای فلسطین اشغالی میگذرد، نیست. خوی درندگی و وحشی‌گری این قوم در طول تاریخ بوده است. با مرور سرگذشت قوم [[یهود]] در قرون گذشته، آشکار می‌شود که آنها اساسا و طبق آیین و آموزه‌های تحریف‌شده‌شان، بر خون‌ریزی و حتی خونخواری تأکید دارند. این سنت‌های [[یهودیان]]، از مکیدن خون ختنه‌گاه نوزادان بلافاصله پس از ختنه تا قربانی‌کردن [[انسان]] برای یهوه و استفاده از خون قربانی در یک نوع شیرینی، را در خود جای داده است.


[[یهودیان|یهودیان]] در دو عید مقدس خود جز با قربانی کردن انسان‌ها و خوردن غذایی که با خون بشر آمیخته شده است، خوشحال و شادمان نمی‌شوند. اولین عید "[[پوریم|پوریم]]" نام دارد که هر ساله در ماه مارس برگزار می‌شود و عید دوم‌، [[عید فصح|عید فصح]] نامیده می‌شود که هر ساله در ماه آوریل انجام می‌گیرد.
[[یهودیان|یهودیان]] در دو عید مقدس خود جز با قربانی کردن انسان‌ها و خوردن غذایی که با خون بشر آمیخته شده است، خوشحال و شادمان نمی‌شوند. اولین عید "[[پوریم|پوریم]]" نام دارد که هر ساله در ماه مارس برگزار می‌شود و عید دوم‌، [[عید فصح|عید فصح]] نامیده می‌شود که هر ساله در ماه آوریل انجام می‌گیرد.
خط ۷۰۴: خط ۷۰۵:
قربانیان [[عید پوریم|عید پوریم]] معمولا از میان جوانان بالغ انتخاب می‌شوند. پس از کشتن فرد خون او را گرفته سپس آنرا خشک نموده و به شکل ذراتی در می‌آورند تا آنرا با خمیر فطیره (غذای روز عید) مخلوط کنند و اگر چیزی باقی بماند، برای عید سال آینده نگه می‌دارند. اما قربانیان [[عید فصح|عید فصح]] را غالبا کودکانی تشکیل می‌دهند که کمتر از 10 سال سن دارند. با خشک‌شدن خون قربانی آنرا با خمیر فطیره مخلوط می‌کنند البته ممکن است قبل از خشک شدن خون نیز این کار صورت بگیرد.
قربانیان [[عید پوریم|عید پوریم]] معمولا از میان جوانان بالغ انتخاب می‌شوند. پس از کشتن فرد خون او را گرفته سپس آنرا خشک نموده و به شکل ذراتی در می‌آورند تا آنرا با خمیر فطیره (غذای روز عید) مخلوط کنند و اگر چیزی باقی بماند، برای عید سال آینده نگه می‌دارند. اما قربانیان [[عید فصح|عید فصح]] را غالبا کودکانی تشکیل می‌دهند که کمتر از 10 سال سن دارند. با خشک‌شدن خون قربانی آنرا با خمیر فطیره مخلوط می‌کنند البته ممکن است قبل از خشک شدن خون نیز این کار صورت بگیرد.


برای جاری کردن خون قربانی و گرفتن واستفاده از آن راه‌های متفاوتی وجود دارد. یکی از این راه‌ها استفاده از بشکه سوزنی است. (بشکه‌ای به اندازه بدن قربانی که تمام اطراف آن را سوزن‌های نوک تیزی فراگرفته باشد) پس از کشته‌شدن قربانی سوزن‌ها در بدن فرد فرو می‌رود و بواسطه آن خون قربانی جاری می‌شود در این حال یهودیان با جمع کردن این خونها درظروف مخصوص، شادمانی خود را نیز ابراز می‌کنند. راه دیگر اینست که قربانی را مانند گوسفند ذبح کرده و خونش را در ظرفی ریخته و آن را پاک می‌کنند. راه دیگر اینست که رگ‌های قربانی را در جاهای متعددی قطع می‌کنند تا خون از آنجا بجوشد. سپس این خون را در ظرفی جمع کرده و در اختیار خاخامی که تهیه فطیر مقدس آغشته به خون [[انسان]] را بر عهده دارد، قرار می‌گیرد، تا الهه [[یهود|یهود]] "[[یهوه|یهوه]]، الهه‌ای که به ریختن خون بشر تشنه است!! " را از خود خشنود گردانند.
برای جاری کردن خون قربانی و گرفتن واستفاده از آن راه‌های متفاوتی وجود دارد. یکی از این راه‌ها استفاده از بشکه سوزنی است. (بشکه‌ای به اندازه بدن قربانی که تمام اطراف آن را سوزن‌های نوک تیزی فراگرفته باشد) پس از کشته‌شدن قربانی سوزن‌ها در بدن فرد فرو می‌رود و بواسطه آن خون قربانی جاری می‌شود در این حال یهودیان با جمع کردن این خون‌ها درظروف مخصوص، شادمانی خود را نیز ابراز می‌کنند. راه دیگر اینست که قربانی را مانند گوسفند ذبح کرده و خونش را در ظرفی ریخته و آن را پاک می‌کنند. راه دیگر اینست که رگ‌های قربانی را در جاهای متعددی قطع می‌کنند تا خون از آنجا بجوشد. سپس این خون را در ظرفی جمع کرده و در اختیار خاخامی که تهیه فطیر مقدس آغشته به خون [[انسان]] را بر عهده دارد، قرار می‌گیرد، تا الهه [[یهود|یهود]] "[[یهوه|یهوه]]، الهه‌ای که به ریختن خون بشر تشنه است!! " را از خود خشنود گردانند.


زن و مرد در مراسم [[ازدواج]]، از شامگاه به بعد از خوردن هر چیزی امتناع می‌کنند تا اینکه خاخامی به آنها تخم مرغ آب پز فرو رفته در خاکستر ظرفی که در آن خون [[انسان]] را می‌ریزند، می‌دهد. در مراسم ختنه نیز [[خاخام]] انگشتانش را در ظرفی که با [[شراب]] آغشته به خون پر شده است؛ می‌کند سپس انگشتانش را وارد دهان کودک کرده؛ به کودک چنین می‌گوید: زندگی تو به خون توست....»
زن و مرد در مراسم [[ازدواج]]، از شامگاه به بعد از خوردن هر چیزی امتناع می‌کنند تا اینکه خاخامی به آنها تخم مرغ آب پز فرو رفته در خاکستر ظرفی که در آن خون [[انسان]] را می‌ریزند، می‌دهد. در مراسم ختنه نیز [[خاخام]] انگشتانش را در ظرفی که با [[شراب]] آغشته به خون پر شده است؛ می‌کند سپس انگشتانش را وارد دهان کودک کرده؛ به کودک چنین می‌گوید: زندگی تو به خون توست....»
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش