ابراهیم بن محمد بن هارون

ابراهیم بن محمد بن هارون، (000 – حدود 305ق) ابواسحاق خوزی یا جوری. «شیخ صدوق»(م381ق) با یك واسطه از او روایت نموده و با نسبت «خوزی» از او یاد كرده است. به این ترتیب ممكن است وی اهل خوزستان باشد. اما به نظر می‏رسد بین «خوزی» و «جوری» خلط شده است. از این‏ رو محتمل است وی اهل «جور» یكی از آبادی‏‌های نیشابور بوده و در آنجا پرورش یافته باشد. وی دارای اثر تألیفی نبوده است.

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۹:۲۰، ۹ اکتبر ۲۰۲۲؛


ابراهیم بن محمد بن هارون
نام ابراهیم بن محمد بن هارون
القاب و سایر نام‌ها ابواسحاق خوزی یا جوری
زاده اوایل سده چهارم • ایران
درگذشت ابتدا زمان وفات و سپس مکان
استادان احمد بن ابی‌‏الفضل بلخی • جعفر بن محمد بن زیاد فقیه
شاگردان احمد بن ابراهیم بن بكیر نیشابوری • ابوسعید نسوی
آثار آثاری ندارد
دین و مذهب اسلام • تشیع

معرفی اجمالی

ابراهیم بن محمد بن هارون، ابواسحاق خوزی یا جوری. محدث شیعی در اوایل سده چهارم. شرح حال او در منابع رجالی نیامده است. «شیخ صدوق»(م381ق) با یك واسطه از او روایت نموده و با نسبت «خوزی» از او یاد كرده است. به این ترتیب ممكن است وی اهل خوزستان باشد. اما به نظر می‏رسد بین «خوزی» و «جوری» خلط شده است. از این‏ رو محتمل است وی اهل «جور» یكی از آبادی‏‌های نیشابور بوده و در آنجا پرورش یافته باشد. شاهد مطلب آن است‏ كه برخی از شاگردان او مانند «احمد بن ابراهیم بن بكیر نیشابوری» و «ابوسعید نسوی» اهل نیشابور و سرخس هستند. از زندگی و حیات علمی او اطلاعی در دست نیست و صاحب‏نظران در باره ارزش احادیث او نیز سخنی به میان نیاورده‏‌اند. از او چند حدیث باقی مانده كه شیخ صدوق آنها را نقل كرده است.

استادان

از اساتید او می‏‌توان «احمد بن ابی‌‏الفضل بلخی» و «جعفر بن محمد بن زیاد فقیه» را نام برد.

شاگردان

شاگردان او مانند «احمد بن ابراهیم بن بكیر نیشابوری» و «ابوسعید نسوی» اهل نیشابور و سرخس هستند.

آثار

وی دارای اثر تألیفی نبوده است.

منابع

  1. التوحید، شیخ صدوق، ص22 حدیث 17، و ص376 حدیث 22؛
  2. طبقات اعلام الشیعه، ج1ص6؛
  3. عیون اخبار الرضا، ج1ص12 حدیث 23.