پرش به محتوا

ابن تیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'مبارزه طلب' به 'مبارزه‌طلب'
جز (جایگزینی متن - 'کتابها' به 'کتاب‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'مبارزه طلب' به 'مبارزه‌طلب')
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۶: خط ۲۶:
</div>
</div>
'''ابن تیمیه''' یا '''تَقِیُّ الدِّینِ أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْحَلِیمِ بْنِ عَبْدِ السَّلَامِ النُّمَیْرِیُّ الْحَرَّانِیُّ''' از علمای اهل سنت و بنیان‌گذار اندیشه [[سلفیه|سلفیت]] و [[وهابیت]] است. شناخت عقاید وهابیون در گرو شناخت ابن تیمیه و عقاید اوست. در این مقاله به بررسی زندگی، شخصیت، تحصیلات و مبانی فکری او پرداخته شده است.
'''ابن تیمیه''' یا '''تَقِیُّ الدِّینِ أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْحَلِیمِ بْنِ عَبْدِ السَّلَامِ النُّمَیْرِیُّ الْحَرَّانِیُّ''' از علمای اهل سنت و بنیان‌گذار اندیشه [[سلفیه|سلفیت]] و [[وهابیت]] است. شناخت عقاید وهابیون در گرو شناخت ابن تیمیه و عقاید اوست. در این مقاله به بررسی زندگی، شخصیت، تحصیلات و مبانی فکری او پرداخته شده است.
او که حنبلی مسلک بود درصدد ترویج مذهب حنابله برآمد و مانند حنابله علم کلام را مردود دانست و متکلّمان را اهل بدعت شمرد! در مسأله صفات خدا مانند حنابله الفاظ صفات پروردگار را که در نصوص آمده بدون هرگونه تفسیر پذیرفت و به طور کلّی هرگونه «عقل گرایی» را محکوم کرد. او علاوه بر حمایت از روش و عقاید اهل حدیث، عقاید جدیدی را نیز اضافه کرد که قبل از او سابقه نداشت.<ref>[https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=23355&mid=246890%20https://makarem.ir%5D> برگرفته از سایت:makarem.ir]</ref>
او که حنبلی مسلک بود درصدد ترویج مذهب حنابله برآمد و مانند حنابله علم کلام را مردود دانست و متکلّمان را اهل بدعت شمرد! در مسأله صفات خدا مانند حنابله الفاظ صفات پروردگار را که در نصوص آمده بدون هرگونه تفسیر پذیرفت و به طور کلّی هرگونه «عقل‌گرایی» را محکوم کرد. او علاوه بر حمایت از روش و عقاید اهل حدیث، عقاید جدیدی را نیز اضافه کرد که قبل از او سابقه نداشت.<ref>[https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=23355&mid=246890%20https://makarem.ir%5D> برگرفته از سایت:makarem.ir]</ref>


=ولادت=
=ولادت=
«احمد بن عبدالحلیم بن تیمیّه حنبلی» متولّد سال 661 و متوفای سال 728 هجری قمری است. او 5 سال پس از سقوط بغداد پایتخت خلافت عباسی توسط قوم تاتار در شهر «حران» (شهری در شام) متولّد شد و در 7 سالگی به سبب جور تاتار، در کودکی همراه با خانواده اش «حران» را به سمت «[[سوریه|دمشق]]» ترک کرد. حران که اکنون از شهرهای ویران [[ترکیه|ترکیه]] است در گذشته شهری آباد و فرهنگی بود و ابن تیمیه، خود بارها در آثارش آن را مرکز صابئه، بت پرستان و فیلسوفان خوانده است. بزرگان کلیسا آن را «هلنوپولیس» یا «شهر کفار و مشرکان» خوانده‌اند.
«احمد بن عبدالحلیم بن تیمیّه حنبلی» متولّد سال 661 و متوفای سال 728 هجری قمری است. او 5 سال پس از سقوط بغداد پایتخت خلافت عباسی توسط قوم تاتار در شهر «حران» (شهری در شام) متولّد شد و در 7 سالگی به سبب جور تاتار، در کودکی همراه با خانواده‌اش «حران» را به سمت «[[سوریه|دمشق]]» ترک کرد. حران که اکنون از شهرهای ویران [[ترکیه|ترکیه]] است در گذشته شهری آباد و فرهنگی بود و ابن تیمیه، خود بارها در آثارش آن را مرکز صابئه، بت‌پرستان و فیلسوفان خوانده است. بزرگان کلیسا آن را «هلنوپولیس» یا «شهر کفار و مشرکان» خوانده‌اند.
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت: alwahabiyah.com]</ref>
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت: alwahabiyah.com]</ref>


حران در دوران خلیفه دوم و به دست «عیاض بن غنم» فتح شد. مردم حران پس از [[اسلام]] آوردن، تحت تأثیر حاکمان اموی، به شدت به بنی امیه گرایش یافتند، تا آنجا که بر اثر تبلیغات بنی امیه، نماز جمعه را بدون لعن امام علی ‌علیه‌السلام تمام نمی‌دانستند و هنگامی که در دوره ی «عمر بن عبدالعزیز»، دستور منع سب اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به حران رسید، مردم نپذیرفتند و گفتند: نماز بدون لعن ابوتراب درست نیست!
حران در دوران خلیفه دوم و به دست «عیاض بن غنم» فتح شد. مردم حران پس از [[اسلام]] آوردن، تحت تأثیر حاکمان اموی، به شدت به بنی‌امیه گرایش یافتند، تا آنجا که بر اثر تبلیغات بنی‌امیه، نماز جمعه را بدون لعن امام علی ‌علیه‌السلام تمام نمی‌دانستند و هنگامی که در دوره ی «عمر بن عبدالعزیز»، دستور منع سب اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به حران رسید، مردم نپذیرفتند و گفتند: نماز بدون لعن ابوتراب درست نیست!


شهر حران از نظر مذهبی، محل بالندگی فقه حنبلی بود و خاندان ابن تیمیه و نیاکان وی، به عنوان بزرگان مذهب حنبلی، به این شهر بالیده‌اند. بی شک، چنین محیطی در شکل‌گیری اندیشه‌های خانوادگی و شخصی ابن تیمیه بی تأثیر نبود.  
شهر حران از نظر مذهبی، محل بالندگی فقه حنبلی بود و خاندان ابن تیمیه و نیاکان وی، به عنوان بزرگان مذهب حنبلی، به این شهر بالیده‌اند. بی شک، چنین محیطی در شکل‌گیری اندیشه‌های خانوادگی و شخصی ابن تیمیه بی تأثیر نبود.  
خط ۳۸: خط ۳۸:


=تحصیلات و شخصیت علمی=
=تحصیلات و شخصیت علمی=
پدر او یک روحانی حنبلی مذهب بود پس ابن تیمیه را به مدارس «حنابله » فرستاد تا فقه حنبلی را فرا گیرد.
پدر او یک روحانی حنبلی مذهب بود پس ابن تیمیه را به مدارس «حنابله» فرستاد تا فقه حنبلی را فرا گیرد.
<ref>[https://fa.alkawthartv.com/news/71906%20https://fa.alkawthartv.com برگرفته از سایت:fa.alkawthartv.com]</ref>
<ref>[https://fa.alkawthartv.com/news/71906%20https://fa.alkawthartv.com برگرفته از سایت:fa.alkawthartv.com]</ref>
ابن تیمیه تا سال 698 هجری در [[سوریه|شام]] بسان یک روحانی حنبلی می‌زیست، و تا آن سال از او لغزشی مشاهده نشد و از آن به بعد، یعنی وقتی رساله‌ای به نام «[[الرسالة الحمویة]]» نوشت، آثار انحراف در او ظاهر گردید، وی این رساله را در پاسخ پرسش مردم «حماة» که یکی از شهرهای [[سوریه]] است، نوشت و آشکارا برای خدا «جهت» و «سمت» قائل شد و تلویحا او را جسم دانست.<ref>[https://hawzah.net/fa/Article/View/6274/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87 برگرفته از سایت: hawzah.net]</ref>
ابن تیمیه تا سال 698 هجری در [[سوریه|شام]] بسان یک روحانی حنبلی می‌زیست، و تا آن سال از او لغزشی مشاهده نشد و از آن به بعد، یعنی وقتی رساله‌ای به نام «[[الرسالة الحمویة]]» نوشت، آثار انحراف در او ظاهر گردید، وی این رساله را در پاسخ پرسش مردم «حماة» که یکی از شهرهای [[سوریه]] است، نوشت و آشکارا برای خدا «جهت» و «سمت» قائل شد و تلویحا او را جسم دانست.<ref>[https://hawzah.net/fa/Article/View/6274/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87 برگرفته از سایت: hawzah.net]</ref>
خط ۷۴: خط ۷۴:
برخی از عالمان تراز اول در زمان ابن تیمیه، رسماً با وی به مخالفت برخاستند، که در میان آنها می‌توان افراد زیر را برشمرد:
برخی از عالمان تراز اول در زمان ابن تیمیه، رسماً با وی به مخالفت برخاستند، که در میان آنها می‌توان افراد زیر را برشمرد:


*صفی الدین هندی،
* صفی الدین هندی،
*کمال الدین زملکانی(ت 733)؛
* کمال الدین زملکانی(ت 733)؛
*شهاب‌الدین حلبی (ت 733)؛
* شهاب‌الدین حلبی (ت 733)؛
*شمس الدین ذهبی (ت 748)؛
* شمس الدین ذهبی (ت 748)؛
*«علی بن عبدالکافی سبکی(ت 756)
*«علی بن عبدالکافی سبکی(ت 756)


هم چنین هنگامی که دیدگاه‌های انحرافی وی جامعه ی اسلامی را تهدید کرد، عالمان بزرگ چهار مذهب اسلامی، در نامه ای، انحراف وی را از اسلام اعلام کردند. نام‌های این عالمان، عبارت است از:
هم چنین هنگامی که دیدگاه‌های انحرافی وی جامعه ی اسلامی را تهدید کرد، عالمان بزرگ چهار مذهب اسلامی، در نامه‌ای، انحراف وی را از اسلام اعلام کردند. نام‌های این عالمان، عبارت است از:


«بدربن جماعة» قاضی شافعیه؛
«بدربن جماعة» قاضی شافعیه؛
خط ۹۱: خط ۹۱:
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>


=شخصیت شناسی علمی ابن تیمیه=
=شخصیت‌شناسی علمی ابن تیمیه=
با توجه به آن چه گفته شد، جایگاه علمی ابن تیمیه را می‌توان در جملاتی کوتاه، چنین وصف کرد: تقی الدین احمد بن تیمیه، در مقایسه با پیشینیان خود، همانند بربهاری و ابن بطه، جایگاه علمی والاتری داشت؛ وی کوشید تا اندیشه‌های خود را مستدل ارائه کند؛ نه مانند اهل حدیث که اندیشه‌هایشان را بدون دلیل و پشتوانه، و در قالب مانیفست‌های حزبی تدوین می‌کردند.
با توجه به آن چه گفته شد، جایگاه علمی ابن تیمیه را می‌توان در جملاتی کوتاه، چنین وصف کرد: تقی الدین احمد بن تیمیه، در مقایسه با پیشینیان خود، همانند بربهاری و ابن بطه، جایگاه علمی والاتری داشت؛ وی کوشید تا اندیشه‌های خود را مستدل ارائه کند؛ نه مانند اهل حدیث که اندیشه‌هایشان را بدون دلیل و پشتوانه، و در قالب مانیفست‌های حزبی تدوین می‌کردند.


آثار ابن تیمیه، هرچند علمی است، از نظر روش و سبک، به همان سبک ردّیه نویسی و پاسخ گویی به دشمنانش تدوین شده است. برای نمونه، بیش ترین آثار وی در واکنش به مخالفان صوفی، شیعی، اشعری، یهود و مسیحیان است. جایی هم که به نظریه پردازی پرداخته است، بازتابی از روحیه ی مبارزه طلبانه و پرخاش جویانه ی او در برابر مخالفان بوده است.
آثار ابن تیمیه، هرچند علمی است، از نظر روش و سبک، به همان سبک ردّیه نویسی و پاسخ گویی به دشمنانش تدوین شده است. برای نمونه، بیشترین آثار وی در واکنش به مخالفان صوفی، شیعی، اشعری، یهود و مسیحیان است. جایی هم که به نظریه پردازی پرداخته است، بازتابی از روحیه ی مبارزه‌طلبانه و پرخاش جویانه ی او در برابر مخالفان بوده است.


ابن تیمیه، چه در نوشتن و چه در مباحثات شفاهی بسیار تند و خشن بود و هرگز روش و اصول علمی را در مناظراتش رعایت نمی‌کرد. برای نمونه، هنگامی که به نقد عقاید تصوف می‌رسد، افرادی مانند «محی الدین»، «عفیف تلسماسی» و «ابن سبعین» را سخت دشنام می‌دهد؛ در تعابیرش درباره ی «اشعری»، امام اشعریون، از نسبت‌های غیر علمی و جاهلانه استفاده می‌کند؛ برای تحقیر «نجم الدین کاتبی» معروف به «دبیران» که در علم منطق تخصص داشت، وی را «دُبَیِران» می‌خواند و هنگامی که از پاسخ گویی به علامه ی بزرگ، «ابن مطهر حلی» باز می‌ماند، تعبیر «ابن منجس» را به کار می‌برد؛ و یا کتاب ضد شیعی اش با نام «منهاج السنة» سرشار از تهمت‌ها و افتراهایی است که مبتنی بر شنیده‌های وی از افراد کوچه و بازار یا تحت تأثیر اندیشه‌های شیعیان غالی است. وی در این کتاب با تعابیری مانند «حماقات الشیعة» از مسیر علم و دانش منحرف شده است.
ابن تیمیه، چه در نوشتن و چه در مباحثات شفاهی بسیار تند و خشن بود و هرگز روش و اصول علمی را در مناظراتش رعایت نمی‌کرد. برای نمونه، هنگامی که به نقد عقاید تصوف می‌رسد، افرادی مانند «محی الدین»، «عفیف تلسماسی» و «ابن سبعین» را سخت دشنام می‌دهد؛ در تعابیرش درباره ی «اشعری»، امام اشعریون، از نسبت‌های غیر علمی و جاهلانه استفاده می‌کند؛ برای تحقیر «نجم الدین کاتبی» معروف به «دبیران» که در علم منطق تخصص داشت، وی را «دُبَیِران» می‌خواند و هنگامی که از پاسخ گویی به علامه ی بزرگ، «ابن مطهر حلی» باز می‌ماند، تعبیر «ابن منجس» را به کار می‌برد؛ و یا کتاب ضد شیعی اش با نام «منهاج السنة» سرشار از تهمت‌ها و افتراهایی است که مبتنی بر شنیده‌های وی از افراد کوچه و بازار یا تحت تأثیر اندیشه‌های شیعیان غالی است. وی در این کتاب با تعابیری مانند «حماقات الشیعة» از مسیر علم و دانش منحرف شده است.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
در یک کلام، نمی‌توان نظمی را در دستگاه اندیشه‌ای ابن تیمیه مشاهده کرد و با توجه به گستردگی آثار وی از یک سو، و پراکندگی ان‌ها از سوی دیگر، بررسی اندیشه ی او بسیار سخت و دشوار است. به همین دلیل نیز در دوران خود او، عالمان اهل سنت در بسیاری از موارد در می‌مانند که به کدام نظر ابن تیمیه نگاه کنند؛ گاه او را یک عالم مقید به سنت می‌بینند و گاه مخالفت‌های وی با بنیان‌های اندیشه‌ای اهل سنت، آنها را به تعجب وا می‌دارد.
در یک کلام، نمی‌توان نظمی را در دستگاه اندیشه‌ای ابن تیمیه مشاهده کرد و با توجه به گستردگی آثار وی از یک سو، و پراکندگی ان‌ها از سوی دیگر، بررسی اندیشه ی او بسیار سخت و دشوار است. به همین دلیل نیز در دوران خود او، عالمان اهل سنت در بسیاری از موارد در می‌مانند که به کدام نظر ابن تیمیه نگاه کنند؛ گاه او را یک عالم مقید به سنت می‌بینند و گاه مخالفت‌های وی با بنیان‌های اندیشه‌ای اهل سنت، آنها را به تعجب وا می‌دارد.


به نظر می‌رسد چنین آشفتگی فکری در ابن تیمیه، نتیجه ی تعارض‌های فکری وی است؛ زیرا از یک سو به دلیل تعصب و تصلب می‌کوشد در مسیر مذهب سلف حرکت کند و از حد و مرز سلفی‌گری نقلی (احمد بن حنبل) تجاوز نکند اما به دلیل آشنایی اش با فلسفه، علوم عقلی و اندیشه‌های دیگر، وارد مباحث عقلی شده و به جای دفع تعارض‌ها، خود دچار تعارض می‌شود؛ و هر چند تأملات علمی، وی را در مسیر دیگری سوق می‌دهند، اما به علت تعصب و ارتجاع، راه نادرست را بر می‌گزیند و خود را از زحمت اندیشه ورزی رها می‌کند.<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>
به نظر می‌رسد چنین آشفتگی فکری در ابن تیمیه، نتیجه ی تعارض‌های فکری وی است؛ زیرا از یک سو به دلیل تعصب و تصلب می‌کوشد در مسیر مذهب سلف حرکت کند و از حد و مرز سلفی‌گری نقلی (احمد بن حنبل) تجاوز نکند اما به دلیل آشنایی اش با فلسفه، علوم عقلی و اندیشه‌های دیگر، وارد مباحث عقلی شده و به جای دفع تعارض‌ها، خود دچار تعارض می‌شود؛ و هر چند تأملات علمی، وی را در مسیر دیگری سوق می‌دهند، اما به علت تعصب و ارتجاع، راه نادرست را بر می‌گزیند و خود را از زحمت اندیشه‌ورزی رها می‌کند.<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>


=اوضاع روزگار ابن تیمیه=
=اوضاع روزگار ابن تیمیه=
اندیشه‌های هر دوره، همواره تابعی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و دینی آن دوره است. به عبارت دیگر، شرایط نامناسب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، افزون بر این که امنیت را از میان می‌برد، زمینه‌های بروز اندیشه‌های انحرافی و خرافی را در جامعه فراهم می‌کند؛ زیرا جامعه‌ای که گرفتار مشکلات و نابسامانی در عرصه‌های مختلف باشد، توانایی رویارویی با بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اعتقادی را ندارد. به همین علت نیز در بررسی زمینه‌های شکل‌گیری سلفی‌گری اعتقادی، ناگزیر باید نگاهی به شرایط و وضعیت اجتماعی و سیاسی دوره ی شکل‌گیری آن افکند.
اندیشه‌های هر دوره، همواره تابعی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و دینی آن دوره است. به عبارت دیگر، شرایط نامناسب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، افزون بر این که امنیت را از میان می‌برد، زمینه‌های بروز اندیشه‌های انحرافی و خرافی را در جامعه فراهم می‌کند؛ زیرا جامعه‌ای که گرفتار مشکلات و نابسامانی در عرصه‌های مختلف باشد، توانایی رویارویی با بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اعتقادی را ندارد. به همین علت نیز در بررسی زمینه‌های شکل‌گیری سلفی‌گری اعتقادی، ناگزیر باید نگاهی به شرایط و وضعیت اجتماعی و سیاسی دوره ی شکل‌گیری آن افکند.


روزگار ابن تیمیه، یعنی نیمه ی دوم قرن هفتم و نیمه اول قرن هشتم، آبستن حوادث گوناگونی در عرصه‌های ختلف بود. در این دوران از یک سو، قدرت و بنیه ی مسلمانان در جنگ‌های صلیبی ـ که از سال 489 قمری آغاز شد و تا سال 690 (بیش از دو قرن) ادامه یافت ـ کاملاً به تحلیل رفت و پشت سر خود، میلیون‌ها کشته و زخمی و ویرانی‌های بسیار بر جای گذاشت؛ از سوی دیگر، حمله ی مغول به جهان اسلام در سال 617 قمری، مسأله‌ای دیگری بود که شاید بیش از جنگ‌های صلیبی کمر مسلمانان را شکست و ویرانی‌های بسیاری بر جای گذاشت و سرانجام در سال 656 قمری، به برچیده شدن خلافت عباسی توسط هلاکوخان انجامید. فروپاشی خلافت اسلامی که نمونه ی آرمانی حکومت برای اهل سنت بود، آثار بسیار ویرانگری در جهان اهل سنت، به ویژه در عرصه ی نظریه پردازی آنان بر جای گذاشت. آنان با این پرسش اساسی روبه رو شدند که در نبود نهاد خلافت، چه نهاد و نظامی مشروعیت حکومت و خلافت دارد؟ پاسخ به چنین پرسشی، یکی از دغدغه‌های اصلی ابن تیمیه شد. «ابن اثیر» آثار زیان بار و ویران ساز حمله ی مغول را چنان می‌داند که نوشتن آن ممکن نیست و سپس آرزو می‌کند که‌ ای کاش مادر مرا به دنیا نیاورده بود. در این روزگار، کتابخانه‌های بسیاری ویران شد، بزرگان علم و ادب منزوی گشتند و جهان اسلام روند نزولی خود را که از مدت‌ها پیش آغاز کرده بود، با شتاب بیش تری ادامه دارد.
روزگار ابن تیمیه، یعنی نیمه ی دوم قرن هفتم و نیمه اول قرن هشتم، آبستن حوادث گوناگونی در عرصه‌های ختلف بود. در این دوران از یک سو، قدرت و بنیه ی مسلمانان در جنگ‌های صلیبی ـ که از سال 489 قمری آغاز شد و تا سال 690 (بیش از دو قرن) ادامه یافت ـ کاملاً به تحلیل رفت و پشت سر خود، میلیون‌ها کشته و زخمی و ویرانی‌های بسیار بر جای گذاشت؛ از سوی دیگر، حمله ی مغول به جهان اسلام در سال 617 قمری، مسأله‌ای دیگری بود که شاید بیش از جنگ‌های صلیبی کمر مسلمانان را شکست و ویرانی‌های بسیاری بر جای گذاشت و سرانجام در سال 656 قمری، به برچیده شدن خلافت عباسی توسط هلاکوخان انجامید. فروپاشی خلافت اسلامی که نمونه ی آرمانی حکومت برای اهل سنت بود، آثار بسیار ویران‌گری در جهان اهل سنت، به ویژه در عرصه ی نظریه پردازی آنان بر جای گذاشت. آنان با این پرسش اساسی روبه رو شدند که در نبود نهاد خلافت، چه نهاد و نظامی مشروعیت حکومت و خلافت دارد؟ پاسخ به چنین پرسشی، یکی از دغدغه‌های اصلی ابن تیمیه شد. «ابن اثیر» آثار زیان‌بار و ویران ساز حمله ی مغول را چنان می‌داند که نوشتن آن ممکن نیست و سپس آرزو می‌کند که‌ ای کاش مادر مرا به دنیا نیاورده بود. در این روزگار، کتابخانه‌های بسیاری ویران شد، بزرگان علم و ادب منزوی گشتند و جهان اسلام روند نزولی خود را که از مدت‌ها پیش آغاز کرده بود، با شتاب بیش تری ادامه دارد.


از سوی دیگر، منطقه ی شامات و مشخصاً دمشق نیز وضعیتی بهتر از دیگر مناطق جهان اسلام نداشت. تنها در سال‌های 658 تا 712 قمری، بیش از پانزده والی در دمشق جابه جا شدند. ضعف خلافت عثمانی و حکومت ممالیک، زمینه‌ای را فراهم کرده بود که همواره شمشیر قدرت را کنترل می‌کرد، نه سیاست و شایستگی.
از سوی دیگر، منطقه ی شامات و مشخصاً دمشق نیز وضعیتی بهتر از دیگر مناطق جهان اسلام نداشت. تنها در سال‌های 658 تا 712 قمری، بیش از پانزده والی در دمشق جابه جا شدند. ضعف خلافت عثمانی و حکومت ممالیک، زمینه‌ای را فراهم کرده بود که همواره شمشیر قدرت را کنترل می‌کرد، نه سیاست و شایستگی.


بی تردید فضای آشفته ی سیاسی، تأثیر خود را بر فضای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز خواهد گذاشت. در این سال‌ها سیل، قحطی، بیماری و زلزله، این منطقه را تحت تأثیر خود قرار داد؛ برای نمونه، در سال 656 وبا در شام گسترش یافت و آن قدر تلفات گرفت که غسالخانه‌ها پاسخ گویی جنازه‌های قربانیان نبودند. در سال 680 دمشق در سیل فرو رفت و در سال 718 قحطی در شمال مناطق شام و موصل پدید آمد که موجب مهاجرت مردم از این مناطق و کشته شدن بسیاری از آنان شد. هم چنین در سال 720، زلزله ی شدیدی مصر و شام را لرزاند.
بی‌تردید فضای آشفته ی سیاسی، تأثیر خود را بر فضای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز خواهد گذاشت. در این سال‌ها سیل، قحطی، بیماری و زلزله، این منطقه را تحت تأثیر خود قرار داد؛ برای نمونه، در سال 656 وبا در شام گسترش یافت و آن قدر تلفات گرفت که غسالخانه‌ها پاسخ گویی جنازه‌های قربانیان نبودند. در سال 680 دمشق در سیل فرو رفت و در سال 718 قحطی در شمال مناطق شام و موصل پدید آمد که موجب مهاجرت مردم از این مناطق و کشته شدن بسیاری از آنان شد. هم چنین در سال 720، زلزله ی شدیدی مصر و شام را لرزاند.


چنین بلایای طبیعی در زادگاه ابن تیمیه، با بی لیاقتی و ناکارآمدی زمامداران همراه شد و پی آمدهای ناگواری برای جامعه به همراه آورد. نبود محتوا و بحران معنا، زمینه را برای زنده شدن و فعالیت فرقه‌هایی انحرافی فراهم کرد که برخی از آنها عبارت بودند از:
چنین بلایای طبیعی در زادگاه ابن تیمیه، با بی لیاقتی و ناکارآمدی زمامداران همراه شد و پی آمدهای ناگواری برای جامعه به همراه آورد. نبود محتوا و بحران معنا، زمینه را برای زنده شدن و فعالیت فرقه‌هایی انحرافی فراهم کرد که برخی از آنها عبارت بودند از:
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:


=مبانی فکری ابن تیمیه=
=مبانی فکری ابن تیمیه=
مبانی فکری ابن تیمیه را در چهار بخش میتوان خلاصه کرد:
مبانی فکری ابن تیمیه را در چهار بخش می‌توان خلاصه کرد:
<ref>[https://hawzah.net/fa/Article/View/6274/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87 برگرفته از سایت: hawzah.net]</ref>
<ref>[https://hawzah.net/fa/Article/View/6274/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87 برگرفته از سایت: hawzah.net]</ref>


1- '''حمل صفات خبری بر معانی لغوی'''
1- '''حمل صفات خبری بر معانی لغوی'''


در اصطلاح علم کلام، بخشی از صفات خدا را، صفات خبری می‌نامند، صفاتی که قرآن و حدیث از آن خبر داده و خرد آنرا درک نکرده است، مانند «وجه » و «ید» و «استواء بر عرش » و نظائر آنها که قسمتی از آنها در قرآن، و برخی دیگر در حدیث نبوی وارد شده است.
در اصطلاح علم کلام، بخشی از صفات خدا را، صفات خبری می‌نامند، صفاتی که قرآن و حدیث از آن خبر داده و خرد آنرا درک نکرده است، مانند «وجه» و «ید» و «استواء بر عرش» و نظائر آنها که قسمتی از آنها در قرآن، و برخی دیگر در حدیث نبوی وارد شده است.


شکی نیست که معانی لغوی این صفات، ملازم با جسمانی بودن خداست زیرا«وجه » به معنی «صورت » و «ید» به معنی دست و «استواء» به معنی استقرار و یا جلوس، از شؤون موجودات امکانی است، و خدای واجب الوجود، منزه از چنین معانی، می‌باشد، از این جهت همه طوائف اسلامی به جز گروه «مجسمه » با توجه به قرائنی که در سیاق آیات است، معانی خاصی برای این صفات مطرح می‌کنند، که با مراجعه به تفاسیر و کتاب‌های کلامی روشن می‌گردد.
شکی نیست که معانی لغوی این صفات، ملازم با جسمانی بودن خداست زیرا«وجه» به معنی «صورت» و «ید» به معنی دست و «استواء» به معنی استقرار و یا جلوس، از شؤون موجودات امکانی است، و خدای واجب الوجود، منزه از چنین معانی، می‌باشد، از این جهت همه طوائف اسلامی به جز گروه «مجسمه» با توجه به قرائنی که در سیاق آیات است، معانی خاصی برای این صفات مطرح می‌کنند، که با مراجعه به تفاسیر و کتاب‌های کلامی روشن می‌گردد.


ولی متاسفانه شیخ الاسلام!! قرن هشتم، اصرار می‌ورزد که آنچه در‌این‌باره وارد شده، بر همان معانی لغوی و متداول عرفی باید حمل گردد و کسانی را که این نوع از صفات را بکمک قرائن موجود در آیات و روایات بر معانی مجازی و کنائی حمل می‌کنند، «مؤوّله» نامیده و به باد انتقاد نمی‌گیرد، و به این نیز اکتفاء نمی‌کند و می‌گوید:همه صحابه و تابعان نیز بر این عقیده بوده‌اند.
ولی متاسفانه شیخ الاسلام!! قرن هشتم، اصرار می‌ورزد که آنچه در‌این‌باره وارد شده، بر همان معانی لغوی و متداول عرفی باید حمل گردد و کسانی را که این نوع از صفات را بکمک قرائن موجود در آیات و روایات بر معانی مجازی و کنائی حمل می‌کنند، «مؤوّله» نامیده و به باد انتقاد نمی‌گیرد، و به این نیز اکتفاء نمی‌کند و می‌گوید:همه صحابه و تابعان نیز بر این عقیده بوده‌اند.


2- '''کاستن از مقامات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله'''
2- '''کاستن از مقامات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله'''
خط ۱۶۱: خط ۱۶۰:


او در این قسمت، آراء و نظریاتی را مطرح می‌کند، که پیش از او، احدی از علمای اسلام، نگفته وی با لجاج خاصی به جنگ همه می‌رود، و از این جهت از همان زمان، و پس از آن، افکار عمومی اهل سنت بر او شورید. و بارها دستگیر و زندانی شد و ده‌ها کتاب بر رد اندیشه‌های او نوشته شد.
او در این قسمت، آراء و نظریاتی را مطرح می‌کند، که پیش از او، احدی از علمای اسلام، نگفته وی با لجاج خاصی به جنگ همه می‌رود، و از این جهت از همان زمان، و پس از آن، افکار عمومی اهل سنت بر او شورید. و بارها دستگیر و زندانی شد و ده‌ها کتاب بر رد اندیشه‌های او نوشته شد.


3- '''انکار فضائل اهل البیت'''
3- '''انکار فضائل اهل البیت'''
خط ۱۷۷: خط ۱۷۵:
تا پیش از احمد بن حنبل م/241، خلیفه راشد بودن امام در میان محدثان اهل سنت جا نیفتاده بود و در این قضیه موافق و مخالف وجود داشت، او بود که علی را رسما خلیفه چهارم از خلفای راشد اعلام کرد و با زحمات فراوان توانست مساله «تربیع خلافت» را تثبیت کند، و از این طریق با ناصبی‌گری، سخت مبارزه نمود و کتاب «مناقب الصحابه»او بهترین گواه بر این مطلب است.
تا پیش از احمد بن حنبل م/241، خلیفه راشد بودن امام در میان محدثان اهل سنت جا نیفتاده بود و در این قضیه موافق و مخالف وجود داشت، او بود که علی را رسما خلیفه چهارم از خلفای راشد اعلام کرد و با زحمات فراوان توانست مساله «تربیع خلافت» را تثبیت کند، و از این طریق با ناصبی‌گری، سخت مبارزه نمود و کتاب «مناقب الصحابه»او بهترین گواه بر این مطلب است.
ابن تیمیه حنبلی از راه امام مذهب خود، منحرف شد و با انکار فضائل امام علی - ‌علیه‌السلام -، روح ناصبی‌گری و انکار فضائل اهل البیت را پرورش داد.
ابن تیمیه حنبلی از راه امام مذهب خود، منحرف شد و با انکار فضائل امام علی - ‌علیه‌السلام -، روح ناصبی‌گری و انکار فضائل اهل البیت را پرورش داد.


4- '''مخالفت با مذاهب چهار گانه اهل سنت'''
4- '''مخالفت با مذاهب چهار گانه اهل سنت'''
خط ۱۸۳: خط ۱۸۰:
بخش چهارم از انحراف فکری او مخالفت وی با مذاهب چهار گانه اهل سنت در باب نکاح و طلاق است. با مبانی فکری اهل سنت که اجماع فقهای یک عصر را حجت می‌دانند، چه رسد به اجماع فقهای چند عصر، چنین مخالفتی سازگار نیست.
بخش چهارم از انحراف فکری او مخالفت وی با مذاهب چهار گانه اهل سنت در باب نکاح و طلاق است. با مبانی فکری اهل سنت که اجماع فقهای یک عصر را حجت می‌دانند، چه رسد به اجماع فقهای چند عصر، چنین مخالفتی سازگار نیست.


=پانویس=
== پانویس ==
<references />
{{پانویس}}
 


[[رده: وهابیت]]
[[رده:وهابیت]]
[[رده: سلفیت]]
[[رده:سلفیت]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۶۹۸

ویرایش