۶٬۴۸۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
| عنوان = ابن تیمیه | | عنوان = ابن تیمیه | ||
| تصویر = | | تصویر = عالمان اهل سنت.jpg | ||
| نام = احمد بن | | نام = تقی الدین احمد بن عبد الحلیم بن عبد السلام النمیری الحرانی | ||
| نامهای دیگر = | | نامهای دیگر = ابنتیمیه، شیخالاسلام | ||
| سال تولد = | | سال تولد = ۶۶۱ ق | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
| محل تولد = [[ترکیه]]، حران | | محل تولد = [[ترکیه]]، حران | ||
| سال درگذشت = | | سال درگذشت = ۷۲۸ ق | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = | ||
| محل درگذشت = [[دمشق]] | | محل درگذشت = [[دمشق]] | ||
| استادان = {{فهرست جعبه | | استادان = {{فهرست جعبه افقی |[[ابن عساکر|مجدالدّین ابن عساکر]] |ابن ابویسر التنوحی |قاسم الأربلی |ابوالفرج بن قدامة المقدسی |شمس الدّین ابن عطاء |زین الدّین ابن المُنجّا |ابن عبدالدّائم |زینب بنت مکّی }} | ||
| شاگردان = {{فهرست جعبه | | شاگردان = {{فهرست جعبه افقی |ابنقیم جوزی |عبدالمنعم بن نجیب |حرانی حنبلی |عمادالدین احمد بن ابراهیم واسطی |[[ابن کثیر]] }} | ||
| دین = [[اسلام]] | | دین = [[اسلام]] | ||
| مذهب = [[اهل سنت و جماعت| | | مذهب = [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] | ||
| آثار = | | آثار = | ||
| فعالیتها = | | فعالیتها = نظریهپرداز [[سلفیت|سلفیه]] | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
''' | '''تقی الدین احمد بن عبد الحلیم بن عبد السلام النمیری الحرانی''' معروف به '''ابن تیمیه'''، از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] و بنیانگذار اندیشه [[سلفیه|سلفیت]] و [[وهابیت]] است. شناخت عقاید وهابیون در گرو شناخت ابن تیمیه و عقاید اوست. در این مقاله به بررسی زندگی، شخصیت، تحصیلات و مبانی فکری او پرداخته شده است. | ||
او که [[حنبلی]] مسلک بود درصدد ترویج مذهب حنابله برآمد و مانند حنابله علم کلام را مردود دانست و متکلّمان را اهل [[بدعت]] شمرد! در مسأله صفات خدا مانند حنابله الفاظ صفات پروردگار را که در نصوص آمده بدون هرگونه تفسیر پذیرفت و به طور کلّی هرگونه «عقلگرایی» را محکوم کرد. او علاوه بر حمایت از روش و عقاید اهل حدیث، عقاید جدیدی را نیز اضافه کرد که قبل از او سابقه نداشت<ref>[https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=23355&mid=246890%20https://makarem.ir%5D> برگرفته از سایت:makarem.ir]</ref>. | او که [[حنبلی]] مسلک بود درصدد ترویج مذهب حنابله برآمد و مانند حنابله علم کلام را مردود دانست و متکلّمان را اهل [[بدعت]] شمرد! در مسأله صفات خدا مانند حنابله الفاظ صفات پروردگار را که در نصوص آمده بدون هرگونه تفسیر پذیرفت و به طور کلّی هرگونه «عقلگرایی» را محکوم کرد. او علاوه بر حمایت از روش و عقاید اهل حدیث، عقاید جدیدی را نیز اضافه کرد که قبل از او سابقه نداشت<ref>[https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=23355&mid=246890%20https://makarem.ir%5D> برگرفته از سایت:makarem.ir]</ref>. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
اندیشههای هر دوره، همواره تابعی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و دینی آن دوره است. به عبارت دیگر، شرایط نامناسب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، افزون بر این که امنیت را از میان میبرد، زمینههای بروز اندیشههای انحرافی و خرافی را در جامعه فراهم میکند؛ زیرا جامعهای که گرفتار مشکلات و نابسامانی در عرصههای مختلف باشد، توانایی رویارویی با بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اعتقادی را ندارد. به همین علت نیز در بررسی زمینههای شکلگیری سلفیگری اعتقادی، ناگزیر باید نگاهی به شرایط و وضعیت اجتماعی و سیاسی دوره ی شکلگیری آن افکند. | اندیشههای هر دوره، همواره تابعی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و دینی آن دوره است. به عبارت دیگر، شرایط نامناسب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، افزون بر این که امنیت را از میان میبرد، زمینههای بروز اندیشههای انحرافی و خرافی را در جامعه فراهم میکند؛ زیرا جامعهای که گرفتار مشکلات و نابسامانی در عرصههای مختلف باشد، توانایی رویارویی با بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اعتقادی را ندارد. به همین علت نیز در بررسی زمینههای شکلگیری سلفیگری اعتقادی، ناگزیر باید نگاهی به شرایط و وضعیت اجتماعی و سیاسی دوره ی شکلگیری آن افکند. | ||
روزگار ابن تیمیه، یعنی نیمه ی دوم قرن هفتم و نیمه اول قرن هشتم، آبستن حوادث گوناگونی در عرصههای ختلف بود. در این دوران از یک سو، قدرت و بنیه ی مسلمانان در [[جنگهای صلیبی]] ـ که از سال 489 قمری آغاز شد و تا سال 690 (بیش از دو قرن) ادامه یافت ـ کاملاً به تحلیل رفت و پشت سر خود، میلیونها کشته و زخمی و ویرانیهای بسیار بر جای گذاشت؛ از سوی دیگر، حمله [[مغول]] به [[جهان اسلام]] در سال 617 قمری، مسألهای دیگری بود که شاید بیش از جنگهای صلیبی کمر مسلمانان را شکست و ویرانیهای بسیاری بر جای گذاشت و سرانجام در سال 656 قمری، به برچیده شدن [[عباسیان|خلافت عباسی]] توسط هلاکوخان انجامید. فروپاشی خلافت اسلامی که نمونه ی آرمانی حکومت برای [[ | روزگار ابن تیمیه، یعنی نیمه ی دوم قرن هفتم و نیمه اول قرن هشتم، آبستن حوادث گوناگونی در عرصههای ختلف بود. در این دوران از یک سو، قدرت و بنیه ی مسلمانان در [[جنگهای صلیبی]] ـ که از سال 489 قمری آغاز شد و تا سال 690 (بیش از دو قرن) ادامه یافت ـ کاملاً به تحلیل رفت و پشت سر خود، میلیونها کشته و زخمی و ویرانیهای بسیار بر جای گذاشت؛ از سوی دیگر، حمله [[مغول]] به [[جهان اسلام]] در سال 617 قمری، مسألهای دیگری بود که شاید بیش از جنگهای صلیبی کمر مسلمانان را شکست و ویرانیهای بسیاری بر جای گذاشت و سرانجام در سال 656 قمری، به برچیده شدن [[عباسیان|خلافت عباسی]] توسط هلاکوخان انجامید. فروپاشی خلافت اسلامی که نمونه ی آرمانی حکومت برای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] بود، آثار بسیار ویرانگری در جهان اهل سنت، به ویژه در عرصه ی نظریه پردازی آنان بر جای گذاشت. آنان با این پرسش اساسی روبه رو شدند که در نبود نهاد خلافت، چه نهاد و نظامی مشروعیت حکومت و خلافت دارد؟ پاسخ به چنین پرسشی، یکی از دغدغههای اصلی ابن تیمیه شد. «ابن اثیر» آثار زیانبار و ویرانساز حمله مغول را چنان میداند که نوشتن آن ممکن نیست و سپس آرزو میکند که ای کاش مادر مرا به دنیا نیاورده بود. در این روزگار، کتابخانههای بسیاری ویران شد، بزرگان علم و ادب منزوی گشتند و جهان اسلام روند نزولی خود را که از مدتها پیش آغاز کرده بود، با شتاب بیش تری ادامه دارد. | ||
از سوی دیگر، منطقه ی شامات و مشخصاً دمشق نیز وضعیتی بهتر از دیگر مناطق جهان اسلام نداشت. تنها در سالهای 658 تا 712 قمری، بیش از پانزده والی در دمشق جابه جا شدند. ضعف [[عثمانی|خلافت عثمانی]] و حکومت ممالیک، زمینهای را فراهم کرده بود که همواره شمشیر قدرت را کنترل میکرد، نه سیاست و شایستگی. | از سوی دیگر، منطقه ی شامات و مشخصاً دمشق نیز وضعیتی بهتر از دیگر مناطق جهان اسلام نداشت. تنها در سالهای 658 تا 712 قمری، بیش از پانزده والی در دمشق جابه جا شدند. ضعف [[عثمانی|خلافت عثمانی]] و حکومت ممالیک، زمینهای را فراهم کرده بود که همواره شمشیر قدرت را کنترل میکرد، نه سیاست و شایستگی. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
چنین بلایای طبیعی در زادگاه ابن تیمیه، با بی لیاقتی و ناکارآمدی زمامداران همراه شد و پی آمدهای ناگواری برای جامعه به همراه آورد. نبود محتوا و بحران معنا، زمینه را برای زنده شدن و فعالیت فرقههایی انحرافی فراهم کرد که برخی از آنها عبارت بودند از: | چنین بلایای طبیعی در زادگاه ابن تیمیه، با بی لیاقتی و ناکارآمدی زمامداران همراه شد و پی آمدهای ناگواری برای جامعه به همراه آورد. نبود محتوا و بحران معنا، زمینه را برای زنده شدن و فعالیت فرقههایی انحرافی فراهم کرد که برخی از آنها عبارت بودند از: | ||
* [[کرامیه]]، که از گروههای | * [[کرامیه]]، که از گروههای اهل سنت بودند و به تجسیم و تشبیه اعتقاد داشتند؛ | ||
* [[نصیریه]]، که یکی از فرقههای غلات شیعه بودند و میپنداشتند روح خدا در حضرت علی(علیهالسلام) حلول کرده است و به همین علت، [[ابن ملجم]] را بهترین خلق خدا میدانستند؛ زیرا روح الهی را از کالبد جسمانی آزاد کرده بود؛ | * [[نصیریه]]، که یکی از فرقههای غلات شیعه بودند و میپنداشتند روح خدا در [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیهالسلام)]] حلول کرده است و به همین علت، [[ابن ملجم]] را بهترین خلق خدا میدانستند؛ زیرا روح الهی را از کالبد جسمانی آزاد کرده بود؛ | ||
* [[یزیدیه]]، که برای یزید جایگاه بسیار والایی قائل بودن و در مناطق شامات، فتنههای بسیاری را بوجود آوردند؛ | * [[یزیدیه]]، که برای یزید جایگاه بسیار والایی قائل بودن و در مناطق شامات، فتنههای بسیاری را بوجود آوردند؛ | ||
* فرقههای نوظهور [[صوفیه]]، که رشد آنها با سطح عوام زدگی جامعه ارتباطی مستقمیداشت؛ اینان در فرقههای اصیل تصوف سنی ریشه نداشتند و درفضای آلوده ی اجتماعی رشد کرده بودند و فقط نامی از تصوف را به همراه داشتند. | * فرقههای نوظهور [[صوفیه]]، که رشد آنها با سطح عوام زدگی جامعه ارتباطی مستقمیداشت؛ اینان در فرقههای اصیل تصوف سنی ریشه نداشتند و درفضای آلوده ی اجتماعی رشد کرده بودند و فقط نامی از تصوف را به همراه داشتند. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
اما آنچه درباره ی ابن تیمیه و مذهب سلفیگری روی داد، نه تنها مرهمی بر دردهای بی شمار جهان اسلام نبود، که همچون غده ی سرطانی جدید، در دل جهان اسلام رشد کرد و به جای آن که به مبارزه با مکاتب الحادی بپردازد، قلب مذاهب اسلامی را در قالب مکتبی جعلی با نام «سلفیگری» نشانه گرفت<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>. | اما آنچه درباره ی ابن تیمیه و مذهب سلفیگری روی داد، نه تنها مرهمی بر دردهای بی شمار جهان اسلام نبود، که همچون غده ی سرطانی جدید، در دل جهان اسلام رشد کرد و به جای آن که به مبارزه با مکاتب الحادی بپردازد، قلب مذاهب اسلامی را در قالب مکتبی جعلی با نام «سلفیگری» نشانه گرفت<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>. | ||
=مبانی فکری ابن تیمیه= | == مبانی فکری ابن تیمیه == | ||
مبانی فکری ابن تیمیه را در چهار بخش میتوان خلاصه کرد | مبانی فکری ابن تیمیه را در چهار بخش میتوان خلاصه کرد<ref>[https://hawzah.net/fa/Article/View/6274/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87 برگرفته از سایت: hawzah.net]</ref>: | ||
<ref>[https://hawzah.net/fa/Article/View/6274/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87 برگرفته از سایت: hawzah.net]</ref> | |||
=== حمل صفات خبری بر معانی لغوی === | |||
در اصطلاح علم کلام، بخشی از صفات خدا را، صفات خبری مینامند، صفاتی که قرآن و حدیث از آن خبر داده و خرد آنرا درک نکرده است، مانند «وجه» و «ید» و «استواء بر عرش» و نظائر آنها که قسمتی از آنها در قرآن، و برخی دیگر در حدیث نبوی وارد شده است. | در اصطلاح علم کلام، بخشی از صفات خدا را، صفات خبری مینامند، صفاتی که قرآن و حدیث از آن خبر داده و خرد آنرا درک نکرده است، مانند «وجه» و «ید» و «استواء بر عرش» و نظائر آنها که قسمتی از آنها در قرآن، و برخی دیگر در حدیث نبوی وارد شده است. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۱: | ||
ولی متاسفانه شیخ الاسلام!! قرن هشتم، اصرار میورزد که آنچه دراینباره وارد شده، بر همان معانی لغوی و متداول عرفی باید حمل گردد و کسانی را که این نوع از صفات را بکمک قرائن موجود در آیات و روایات بر معانی مجازی و کنائی حمل میکنند، «مؤوّله» نامیده و به باد انتقاد نمیگیرد، و به این نیز اکتفاء نمیکند و میگوید:همه صحابه و تابعان نیز بر این عقیده بودهاند. | ولی متاسفانه شیخ الاسلام!! قرن هشتم، اصرار میورزد که آنچه دراینباره وارد شده، بر همان معانی لغوی و متداول عرفی باید حمل گردد و کسانی را که این نوع از صفات را بکمک قرائن موجود در آیات و روایات بر معانی مجازی و کنائی حمل میکنند، «مؤوّله» نامیده و به باد انتقاد نمیگیرد، و به این نیز اکتفاء نمیکند و میگوید:همه صحابه و تابعان نیز بر این عقیده بودهاند. | ||
=== کاستن از مقامات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) === | |||
بخش دوم تفکر او عادی جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیای الهی است و اینکه آنان پس از مرگ کوچکترین تفاوتی با افراد عادی ندارند، او در این راستا، مسائلی را مطرح میکند که همگی یک هدف را تعقیب میکنند، و آن عادی جلوه دادن پیامبران، مخصوصا پیامبر اسلام و اولیاء بزرگ دین است. روی این اساس میگوید: | بخش دوم تفکر او عادی جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیای الهی است و اینکه آنان پس از مرگ کوچکترین تفاوتی با افراد عادی ندارند، او در این راستا، مسائلی را مطرح میکند که همگی یک هدف را تعقیب میکنند، و آن عادی جلوه دادن پیامبران، مخصوصا پیامبر اسلام و اولیاء بزرگ دین است. روی این اساس میگوید: | ||
# سفر برای زیارت پیامبر حرام است. | |||
# کیفیت زیارت پیامبر، از کیفیت زیارت اهل قبور تجاوز نمیکند. | |||
# هر نوع پناه و سایبان بر قبور حرام میباشد. | |||
# پس از درگذشت پیامبر هر گونه توسل به آن حضرت بدعت و شرک است. | |||
# سوگند به پیامبر و قرآن، و یا سوگند دادن خدا، به آنها شرک میباشد. | |||
# برگزاری مراسم جشن و شادی در تولد پیامبر، بدعت به شمار میرود. | |||
# و... | |||
زیر بنای آراء و نظریات او در این مسائل این است که برای [[توحید]] و [[شرک]]، حد منطقی قایل نشده و روی انگیزه خاصی، آنها را شرک، و [[بدعت]] و یا لااقل [[حرام]] میداند. | |||
و... | |||
زیر بنای آراء و نظریات او در این مسائل این است که برای توحید و | |||
او در این قسمت، آراء و نظریاتی را مطرح میکند، که پیش از او، احدی از علمای اسلام، نگفته وی با لجاج خاصی به جنگ همه میرود، و از این جهت از همان زمان، و پس از آن، افکار عمومی اهل سنت بر او شورید. و بارها دستگیر و زندانی شد و دهها کتاب بر رد اندیشههای او نوشته شد. | او در این قسمت، آراء و نظریاتی را مطرح میکند، که پیش از او، احدی از علمای اسلام، نگفته وی با لجاج خاصی به جنگ همه میرود، و از این جهت از همان زمان، و پس از آن، افکار عمومی اهل سنت بر او شورید. و بارها دستگیر و زندانی شد و دهها کتاب بر رد اندیشههای او نوشته شد. | ||
=== انکار فضائل اهلالبیت === | |||
بخش سوم از مبانی فکری او را انکار فضائل مسلم اهل بیت عصمت و طهارت که در صحاح و مسانید اهل سنت وارد شده، تشکیل میدهد وی در کتاب خود به نام «منهاج السنة» که به حق باید آنرا«منهاج البدعة» دانست احادیث صحیحی را که مربوط به مناقب علی و خاندان اوست، بدون ارائه مدرکی، انکار مینماید و همه را مجعول اعلام میکند، فضائلی که دهها حافظ و حاکم از محدثان آنرا نقل کرده و به صحت آنها تصریح کردهاند. از باب نمونه میگوید: | بخش سوم از مبانی فکری او را انکار فضائل مسلم اهل بیت عصمت و طهارت که در صحاح و مسانید اهل سنت وارد شده، تشکیل میدهد وی در کتاب خود به نام «منهاج السنة» که به حق باید آنرا«منهاج البدعة» دانست احادیث صحیحی را که مربوط به مناقب علی و خاندان اوست، بدون ارائه مدرکی، انکار مینماید و همه را مجعول اعلام میکند، فضائلی که دهها حافظ و حاکم از محدثان آنرا نقل کرده و به صحت آنها تصریح کردهاند. از باب نمونه میگوید: | ||
# نزول آیه: «انما ولیکم الله و رسوله» درباره علی، به اتفاق اهل علم دروغ است، منهاج السنة ج 1 ص 1، در حالی که متجاوز از شصت و چهار محدث و دانشمند، بر نزول آن درباره امام تصریح کردهاند. | |||
# آیه: (قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی، درباره خاندان رسالت نازل نشده است، منهاج السنة 2/118، در حالی که بیش از چهل و پنج محدث و دانشمند آنرا نقل کردهاند. | |||
این نوع نقدها و ردها، علاوه بر اینکه حاکی از عدم مبالات در انتقاد است، خالی از یک نوع دشمنی باطنی با خاندان پیامبر نمیباشد. | این نوع نقدها و ردها، علاوه بر اینکه حاکی از عدم مبالات در انتقاد است، خالی از یک نوع دشمنی باطنی با خاندان پیامبر نمیباشد. | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۳۶: | ||
تا پیش از احمد بن حنبل م/241، خلیفه راشد بودن امام در میان محدثان اهل سنت جا نیفتاده بود و در این قضیه موافق و مخالف وجود داشت، او بود که علی را رسما خلیفه چهارم از خلفای راشد اعلام کرد و با زحمات فراوان توانست مساله «تربیع خلافت» را تثبیت کند، و از این طریق با ناصبیگری، سخت مبارزه نمود و کتاب «مناقب الصحابه»او بهترین گواه بر این مطلب است. | تا پیش از احمد بن حنبل م/241، خلیفه راشد بودن امام در میان محدثان اهل سنت جا نیفتاده بود و در این قضیه موافق و مخالف وجود داشت، او بود که علی را رسما خلیفه چهارم از خلفای راشد اعلام کرد و با زحمات فراوان توانست مساله «تربیع خلافت» را تثبیت کند، و از این طریق با ناصبیگری، سخت مبارزه نمود و کتاب «مناقب الصحابه»او بهترین گواه بر این مطلب است. | ||
ابن تیمیه حنبلی از راه امام مذهب خود، منحرف شد و با انکار فضائل امام علی - علیهالسلام -، روح ناصبیگری و انکار فضائل اهل البیت را پرورش داد. | ابن تیمیه حنبلی از راه امام مذهب خود، منحرف شد و با انکار فضائل امام علی - علیهالسلام -، روح ناصبیگری و انکار فضائل اهل البیت را پرورش داد. | ||
=== مخالفت با مذاهب چهار گانه اهل سنت === | |||
بخش چهارم از انحراف فکری او مخالفت وی با مذاهب چهار گانه اهل سنت در باب نکاح و طلاق است. با مبانی فکری اهل سنت که اجماع فقهای یک عصر را حجت میدانند، چه رسد به اجماع فقهای چند عصر، چنین مخالفتی سازگار نیست. | بخش چهارم از انحراف فکری او مخالفت وی با مذاهب چهار گانه اهل سنت در باب نکاح و طلاق است. با مبانی فکری اهل سنت که اجماع فقهای یک عصر را حجت میدانند، چه رسد به اجماع فقهای چند عصر، چنین مخالفتی سازگار نیست. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده: | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده: | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان اهل سنت]] |