ابن عساکر: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ مهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''اِبْن عَساکر''' نام تنى چند از دودمان بنى عساکر است که پس از درگذشت ابوالقاسم على بن عساکر چهره نامدار این خاندان، به این عنوان خوانده شدند. شهرت و پایگاه علمى و اجتماعى بنى عساکر بیشتر به سبب نفوذ و اقتدار قاضیان و فقیهان بنام [[شافعى اشعری ]]است که از میان آنان برخاسته اند. اینان نزدیک به 200 سال (470-660ق ) با وجود دشمنى و رقابت حنبلیان، در [[دمشق ]]و خطه [[شام ]]شوکت و اعتبار فراوان داشتند <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/336؛ سبکى، 7/70؛ نعیمى، 1/85</ref>.  
'''اِبْن عَساکر''' نام تنى چند از دودمان بنى عساکر است که پس از درگذشت ابوالقاسم على بن عساکر چهره نامدار این خاندان، به این عنوان خوانده شدند. شهرت و پایگاه علمى و اجتماعى بنى عساکر بیشتر به سبب نفوذ و اقتدار قاضیان و فقیهان بنام [[شافعى اشعری]] است که از میان آنان برخاسته اند. اینان نزدیک به 200 سال (470-660ق) با وجود دشمنى و رقابت حنبلیان، در [[دمشق]] و خطه [[شام]] شوکت و اعتبار فراوان داشتند <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/336؛ سبکى، 7/70؛ نعیمى، 1/85</ref>.  


معروف ترین افراد این خاندان عبارتند از:
معروف ترین افراد این خاندان عبارتند از:
==ابومحمد حسن بن هبة الله بن عبدالله بن حسین دمشقى شافعى==
==ابومحمد حسن بن هبة الله بن عبدالله بن حسین دمشقى شافعى==
متولد470(1077) و متوفای519ق (1125م )، از نصر مقدسى [[حدیث ]]شنید و با او مصاحبت داشت. وی در [[صرف ]]و [[نحو]] به استادی رسید و در فقه از سران شافعیان دمشق شد.  
متولد470(1077) و متوفای519ق (1125م)، از نصر مقدسى [[حدیث]] شنید و با او مصاحبت داشت. وی در [[صرف]] و [[نحو]] به استادی رسید و در فقه از سران شافعیان دمشق شد.  


ازدواج وی با دختر قاضى دمشق ابوالفضل یحیى قرشى از خاندان اموی تبار و سرشناس بنى قرشى و نیز ازدواج ابوبکر سلمى محمد بن على (د 564ق ) شافعى، خطیب پرآوازه جامع دمشق با تنها دختر حسن شهرت و اعتبار او را در آن دیار بالا برد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ سبکى، همانجا؛ نعیمى، 1/101، 181-182؛ ابن عماد، 4/105؛ دانشنامه </ref>. دانشمندان و قاضیان این 3 خاندان (بنى عساکر، بنى قرشى، بنى سلمى ) از سده 5 تا 7ق /11 تا 13م در جریان تحولات فکری و رویدادهای اجتماعى دمشق نقشى فعال داشته اند.
ازدواج وی با دختر قاضى دمشق ابوالفضل یحیى قرشى از خاندان اموی تبار و سرشناس بنى قرشى و نیز ازدواج ابوبکر سلمى محمد بن على (د 564ق) شافعى، خطیب پرآوازه جامع دمشق با تنها دختر حسن شهرت و اعتبار او را در آن دیار بالا برد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ سبکى، همانجا؛ نعیمى، 1/101، 181-182؛ ابن عماد، 4/105؛ دانشنامه </ref>. دانشمندان و قاضیان این 3 خاندان (بنى عساکر، بنى قرشى، بنى سلمى) از سده 5 تا 7ق /11 تا 13م در جریان تحولات فکری و رویدادهای اجتماعى دمشق نقشى فعال داشته اند.


==صائن الدین هبة الله بن حسن بن هبة الله==
==صائن الدین هبة الله بن حسن بن هبة الله==
متولد 488(1095) و متوفای563ق(1168م )، برادر بزرگ ابوالقاسم على که کنیه اش را ابوالحسن <ref>اسنوی، 2/215</ref> و ابوالحسین <ref>نعیمى، 1/416</ref> نوشته اند. وی در دمشق زاده شد و در این شهر به دانش اندوزی پرداخت.  
متولد 488(1095) و متوفای563ق(1168م)، برادر بزرگ ابوالقاسم على که کنیه اش را ابوالحسن <ref>اسنوی، 2/215</ref> و ابوالحسین <ref>نعیمى، 1/416</ref> نوشته اند. وی در دمشق زاده شد و در این شهر به دانش اندوزی پرداخت.  


وجوه قرائات را از ابوالحوش سُبیع بن قیراط و احمد بن محمد بن خلف اندلسى، حدیث را از ابوالقاسم نسیب، ابوطاهر حنائى و ابوالحسن موازینى و فقه را از جمال الاسلام ابوالحسن ابن مسلم و نصرالله مصّیصى فرا گرفت <ref>اسنوی، همانجا؛ نعیمى، 1/416-417</ref>. در 510ق <ref>ابن خلکان، 3/311؛ 520ق </ref> به [[بغداد]] رفت و از گروهى محدثان آنجا از جمله ابوالقاسم ابن المهتدی بالله، ابوطالب زینبى و جز آنان حدیث شنید و در مدرسه نظامیه از اسعد میهنى، فقه، از ابوالفتح ابن برهان، اصول فقه و از ابوعبدالله ابن کدَیه [[اصول دین ]]و [[کلام ]]آموخت <ref>ابن خلکان، اسنوی، نعیمى، همانجاها</ref>. صائن در 511ق به [[حج ]]رفت و در [[مکه ]]و [[کوفه ]]حدیث شنید و در دانش به پایگاهى بلند دست یافت <ref>یاقوت، ادبا، 13/84</ref>.  
وجوه قرائات را از ابوالحوش سُبیع بن قیراط و احمد بن محمد بن خلف اندلسى، حدیث را از ابوالقاسم نسیب، ابوطاهر حنائى و ابوالحسن موازینى و فقه را از جمال الاسلام ابوالحسن ابن مسلم و نصرالله مصّیصى فرا گرفت <ref>اسنوی، همانجا؛ نعیمى، 1/416-417</ref>. در 510ق <ref>ابن خلکان، 3/311؛ 520ق </ref> به [[بغداد]] رفت و از گروهى محدثان آنجا از جمله ابوالقاسم ابن المهتدی بالله، ابوطالب زینبى و جز آنان حدیث شنید و در مدرسه نظامیه از اسعد میهنى، فقه، از ابوالفتح ابن برهان، اصول فقه و از ابوعبدالله ابن کدَیه [[اصول دین]] و [[کلام]] آموخت <ref>ابن خلکان، اسنوی، نعیمى، همانجاها</ref>. صائن در 511ق به [[حج]] رفت و در [[مکه]] و [[کوفه]] حدیث شنید و در دانش به پایگاهى بلند دست یافت <ref>یاقوت، ادبا، 13/84</ref>.  


در بازگشت به دمشق (514ق ) نخست در مدرسه امینیه، معید درس ابوالحسن جمال الاسلام ابن مسلم شد و پس از آن در مدرسه غزالیه و نیز در مقصوره غربى جامع دمشق به تدریس و افتا پرداخت <ref>ابن خلکان، همانجا؛ ابن کثیر، 12/294؛ اسنوی، همانجا</ref>. وی از پذیرش مناصب رسمى همچون نیابت قضا و خطابت جامع دمشق پرهیز داشت و روزگار را به تدریس و افتا و نوشتن حدیث گذراند. وی گذشته از قرائات در نحو و لغت و سرودن شعر نیز دست داشت <ref>اسنوی، 2/216؛ نعیمى، 1/417- 418</ref>.
در بازگشت به دمشق (514ق) نخست در مدرسه امینیه، معید درس ابوالحسن جمال الاسلام ابن مسلم شد و پس از آن در مدرسه غزالیه و نیز در مقصوره غربى جامع دمشق به تدریس و افتا پرداخت <ref>ابن خلکان، همانجا؛ ابن کثیر، 12/294؛ اسنوی، همانجا</ref>. وی از پذیرش مناصب رسمى همچون نیابت قضا و خطابت جامع دمشق پرهیز داشت و روزگار را به تدریس و افتا و نوشتن حدیث گذراند. وی گذشته از قرائات در نحو و لغت و سرودن شعر نیز دست داشت <ref>اسنوی، 2/216؛ نعیمى، 1/417- 418</ref>.


از جمله کسانى که از وی حدیث شنیدند و روایت کردند، باید از برادرش ابوالقاسم على و پسر وی قاسم، قاضى شمس الدین ابونصر ابن شیرازی و عبدالرحیم سمعانى و ابوالقاسم ابن صصری و نیز تاج الامناء احمد و فخرالدین عبدالرحمان پسران برادرش محمد نام برد <ref>نعیمى، همانجا؛ سبکى، 8/106</ref>. صائن الدین در پایان عمر مفلوج شد و چون درگذشت، در آرامگاه پدر در باب الصغیر دمشق به خاک سپرده شد. از وی فرزندی به جای نماند.
از جمله کسانى که از وی حدیث شنیدند و روایت کردند، باید از برادرش ابوالقاسم على و پسر وی قاسم، قاضى شمس الدین ابونصر ابن شیرازی و عبدالرحیم سمعانى و ابوالقاسم ابن صصری و نیز تاج الامناء احمد و فخرالدین عبدالرحمان پسران برادرش محمد نام برد <ref>نعیمى، همانجا؛ سبکى، 8/106</ref>. صائن الدین در پایان عمر مفلوج شد و چون درگذشت، در آرامگاه پدر در باب الصغیر دمشق به خاک سپرده شد. از وی فرزندی به جای نماند.


==ابوالقاسم على بن حسن بن هبة الله شافعى دمشقى==
==ابوالقاسم على بن حسن بن هبة الله شافعى دمشقى==
متولد 499(1105) و متوفای 571ق (1176م )، برجسته ترین فرد از خاندان ابن عساکر که در دمشق زاده شد و همانجا درگذشت <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، 10/261؛ یاقوت، همان، 13/74- 75</ref>. وی به سبب حفظ و روایت احادیث بسیار، کثرت سفرهای علمى و استفاده از مشایخ بزرگ در شهرهای اسلامى و نیز تألیف اثر چشمگیر تاریخ بزرگ دمشق در شمار یکى از بزرگ ترین حافظان حدیث و نویسندگان تاریخ در روزگار خویش درآمد <ref>ابن خلکان، 3/309-310</ref>.  
متولد 499(1105) و متوفای 571ق (1176م)، برجسته ترین فرد از خاندان ابن عساکر که در دمشق زاده شد و همانجا درگذشت <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، 10/261؛ یاقوت، همان، 13/74- 75</ref>. وی به سبب حفظ و روایت احادیث بسیار، کثرت سفرهای علمى و استفاده از مشایخ بزرگ در شهرهای اسلامى و نیز تألیف اثر چشمگیر تاریخ بزرگ دمشق در شمار یکى از بزرگ ترین حافظان حدیث و نویسندگان تاریخ در روزگار خویش درآمد <ref>ابن خلکان، 3/309-310</ref>.  


از عنوان ابن عساکر که به صورت شهرت خانوادگى او درآمد، در نسب نامه پدرانش نشانى نیست، بنابراین شاید این نام از خاندان مادرش ام قاسم دختر قاضى ابوالفضل یحیى بن على قرشى گرفته شده باشد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا</ref>.
از عنوان ابن عساکر که به صورت شهرت خانوادگى او درآمد، در نسب نامه پدرانش نشانى نیست، بنابراین شاید این نام از خاندان مادرش ام قاسم دختر قاضى ابوالفضل یحیى بن على قرشى گرفته شده باشد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا</ref>.


دوران زندگى ابن عساکر با انقراض سلاجقه شام و روزگار حکمرانى نورالدین زنگى (د 569ق /1174م ) و صلاح الدین ایوبى (د 589ق /1193م ) بر مناطق شام تقارن داشت. سیاست مذهبى نورالدین زنگى و جانشینان وی و نیز ایوبیان بر مبارزه با تبلیغات فاطمیان [[شیعى ]]مذهب و حمایت از مذاهب [[اهل سنت ]]و پیروان حدیث استوار بود، از این رو کار گردآوری و روایت حدیث در روزگار ابن عساکر سخت بالا گرفت و خود وی در این زمینه به چهره ای درخشان بدل گشت.
دوران زندگى ابن عساکر با انقراض سلاجقه شام و روزگار حکمرانى نورالدین زنگى (د 569ق /1174م) و صلاح الدین ایوبى (د 589ق /1193م) بر مناطق شام تقارن داشت. سیاست مذهبى نورالدین زنگى و جانشینان وی و نیز ایوبیان بر مبارزه با تبلیغات فاطمیان [[شیعى]] مذهب و حمایت از مذاهب [[اهل سنت]] و پیروان حدیث استوار بود، از این رو کار گردآوری و روایت حدیث در روزگار ابن عساکر سخت بالا گرفت و خود وی در این زمینه به چهره ای درخشان بدل گشت.


تحصیلات ابتدایى ابن عساکر از 6 سالگى در دمشق آغاز شد. پدرش، برادر بزرگش صائن و نیای مادریش از جمله نخستین استادان او در حدیث و [[فقه ]]بودند <ref>یاقوت، همان، 13/74</ref>. سپس از سُبیع بن قیراط، ابوالقاسم ابن نسیب، ابوطاهر حنائى، جمال الاسلام ابوالحسن على سلمى، ابوالبرکات ابن عبد حارثى و دیگران [[قرآن،]] حدیث، فقه و خلاف و اصول آموخت.  
تحصیلات ابتدایى ابن عساکر از 6 سالگى در دمشق آغاز شد. پدرش، برادر بزرگش صائن و نیای مادریش از جمله نخستین استادان او در حدیث و [[فقه]] بودند <ref>یاقوت، همان، 13/74</ref>. سپس از سُبیع بن قیراط، ابوالقاسم ابن نسیب، ابوطاهر حنائى، جمال الاسلام ابوالحسن على سلمى، ابوالبرکات ابن عبد حارثى و دیگران [[قرآن]] حدیث، فقه و خلاف و اصول آموخت.  


ابن عساکر در جامع اموی و مدارس امینیه، عمادیه، غزالیه دمشق به دانش اندوزی پرداخت <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ذهبى، المختصر، 302؛ ابن قاضى شهبه، 2/5 -6؛ نعیمى، 1/84 - 85، 180-183، 407- 408</ref>. وی پس از درگذشت پدر برای ادامه تحصیل بار سفر بست و نخست به بغداد، مرکز بزرگ علوم دینى آن روزگار روی آورد (520ق ) و در مدرسه نظامیه و دیگر حوزه های علمیه آن شهر حدیث شنید و فقه و خلاف و نحو آموخت <ref>ذهبى، همان، 301-302، سیر، 20/554 - 555</ref>. در 521ق به مکه رفت و حج گزارد. وی در مکه و مدینه از کسان بسیاری حدیث شنید و خود نیز حدیث گفت <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ ذهبى، همانجا</ref>.
ابن عساکر در جامع اموی و مدارس امینیه، عمادیه، غزالیه دمشق به دانش اندوزی پرداخت <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ذهبى، المختصر، 302؛ ابن قاضى شهبه، 2/5 -6؛ نعیمى، 1/84 - 85، 180-183، 407- 408</ref>. وی پس از درگذشت پدر برای ادامه تحصیل بار سفر بست و نخست به بغداد، مرکز بزرگ علوم دینى آن روزگار روی آورد (520ق) و در مدرسه نظامیه و دیگر حوزه های علمیه آن شهر حدیث شنید و فقه و خلاف و نحو آموخت <ref>ذهبى، همان، 301-302، سیر، 20/554 - 555</ref>. در 521ق به مکه رفت و حج گزارد. وی در مکه و مدینه از کسان بسیاری حدیث شنید و خود نیز حدیث گفت <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ ذهبى، همانجا</ref>.


در بازگشت از مکه تا 525ق در بغداد ماند و از استادان نظامیه و دیگر بزرگان دارالخلافه از جمله ابوالقاسم هبة الله بن حصین، ابوالحسن على بن عبدالواحد دینوری و هبة الله شروطى حدیث آموخت. در این هنگام بینش علمى و معلومات و محفوظات او اعجاب بغدادیان را برانگیخت <ref>ذهبى، المختصر، 301، تذکره، 4/1328؛ ابن خلکان، 3/309؛ یاقوت، همان، 13/84</ref>. در خلال 5 سالى که در بغداد بود، از شهرهای کوفه، [[موصل،]] رحبه، دیار بکر و نیز جزیره دیدار کرد و با محدثان و حافظان حدیث گفت و شنید داشت. آنگاه به دمشق بازگشت و ازدواج کرد و در 527ق پسرش قاسم به دنیا آمد که بعدها کاتب و راوی آثار پدر شد <ref>همان، 13/75-76؛ بستانى، 3/374</ref>.
در بازگشت از مکه تا 525ق در بغداد ماند و از استادان نظامیه و دیگر بزرگان دارالخلافه از جمله ابوالقاسم هبة الله بن حصین، ابوالحسن على بن عبدالواحد دینوری و هبة الله شروطى حدیث آموخت. در این هنگام بینش علمى و معلومات و محفوظات او اعجاب بغدادیان را برانگیخت <ref>ذهبى، المختصر، 301، تذکره، 4/1328؛ ابن خلکان، 3/309؛ یاقوت، همان، 13/84</ref>. در خلال 5 سالى که در بغداد بود، از شهرهای کوفه، [[موصل]] رحبه، دیار بکر و نیز جزیره دیدار کرد و با محدثان و حافظان حدیث گفت و شنید داشت. آنگاه به دمشق بازگشت و ازدواج کرد و در 527ق پسرش قاسم به دنیا آمد که بعدها کاتب و راوی آثار پدر شد <ref>همان، 13/75-76؛ بستانى، 3/374</ref>.


دومین سفر ابن عساکر در 529ق به قصد [[خراسان ]]و از راه [[آذربایجان ]]آغاز شد. وی در این سفر با ابوسعد عبدالحریم سمعانى صاحب کتاب الانساب در مرو دیدار کرد و همراه او به [[نیشابور]] و [[هرات ]]رفت <ref>ذهبى، المختصر، همانجا؛ یاقوت، همانجا؛ ابن خلکان، 3/309؛ دانشنامه </ref>. ابن عساکر در این سفر 4 ساله در نیشابور، [[مرو]]، [[فزار]]، [[سرخس،]] [[ابیورد]]، [[طوس،]] [[بسطام،]] [[بیهق،]] [[دامغان،]] [[زنجان،]] [[تبریز]]، [[ری،]] [[اصفهان،]] [[حلوان ]]و [[همدان ]]حدیث گفت و حدیث شنید <ref>ذهبى، سیر، 20/555 - 556؛ سیوطى، 476</ref> و کتاب الاربعین البلدانیة را مشتمل بر روایت 40 حدیث از 40 محدث در 40 شهر نوشت <ref>یاقوت، همان، 13/78؛ آلوارت، شم 1466</ref>.
دومین سفر ابن عساکر در 529ق به قصد [[خراسان]] و از راه [[آذربایجان]] آغاز شد. وی در این سفر با ابوسعد عبدالحریم سمعانى صاحب کتاب الانساب در مرو دیدار کرد و همراه او به [[نیشابور]] و [[هرات]] رفت <ref>ذهبى، المختصر، همانجا؛ یاقوت، همانجا؛ ابن خلکان، 3/309؛ دانشنامه </ref>. ابن عساکر در این سفر 4 ساله در نیشابور، [[مرو]] ، [[فزار]] ، [[سرخس]] [[ابیورد]] ، [[طوس]] [[بسطام]] [[بیهق]] [[دامغان]] [[زنجان]] [[تبریز]] ، [[ری]] [[اصفهان]] [[حلوان]] و [[همدان]] حدیث گفت و حدیث شنید <ref>ذهبى، سیر، 20/555 - 556؛ سیوطى، 476</ref> و کتاب الاربعین البلدانیة را مشتمل بر روایت 40 حدیث از 40 محدث در 40 شهر نوشت <ref>یاقوت، همان، 13/78؛ آلوارت، شم 1466</ref>.


سفرهای علمى ابن عساکر از 520ق تا 533ق به درازا کشید و سرانجام با ره آوردی بى مانند از شنیده ها و نوشته هایى در باب روایات و احادیث چون مسند [[احمد بن حنبل ]]و مسند [[ابویعلى موصلى ]]به دمشق بازگشت <ref>ذهبى، المختصر، همانجا؛ اسنوی، 2/216</ref>.
سفرهای علمى ابن عساکر از 520ق تا 533ق به درازا کشید و سرانجام با ره آوردی بى مانند از شنیده ها و نوشته هایى در باب روایات و احادیث چون مسند [[احمد بن حنبل]] و مسند [[ابویعلى موصلى]] به دمشق بازگشت <ref>ذهبى، المختصر، همانجا؛ اسنوی، 2/216</ref>.


شمار مشایخ او را در حدیث بالغ بر 1300 مرد و بیش از 80 زن نوشته اند که بسیاری از آنان از همان دوره خردسالى به او اجازه روایت داده بودند <ref>یاقوت، همان، 13/76؛ ذهبى، سیر، 20/556 - 558</ref>. از این پس (533 ق ) دوره 40 ساله تألیف و تصنیف و فعالیتهای آموزشى ابن عساکر آغاز مى شود و تا واپسین روزهای زندگى او ادامه مى یابد.  
شمار مشایخ او را در حدیث بالغ بر 1300 مرد و بیش از 80 زن نوشته اند که بسیاری از آنان از همان دوره خردسالى به او اجازه روایت داده بودند <ref>یاقوت، همان، 13/76؛ ذهبى، سیر، 20/556 - 558</ref>. از این پس (533 ق) دوره 40 ساله تألیف و تصنیف و فعالیتهای آموزشى ابن عساکر آغاز مى شود و تا واپسین روزهای زندگى او ادامه مى یابد.  


تشکیل و ترتیب مجالس املا، در فضائل خلفا و فنون دیگر که گاه به 408 مجلس در یک فن مى رسید، استخراج مشایخ استادان خود از جمله ابوغالب بنائى، ابوالمعالى عبدالله بن احمد حلوانى، ابوعبدالله فراوی، ابوسعد سمعانى، ابوالحسن سلمى و تألیف دیگر آثار از ثمرات علمى او در این دوره است <ref>یاقوت، همان، 13/80 -82؛ ذهبى، همان، 20/562</ref>.
تشکیل و ترتیب مجالس املا، در فضائل خلفا و فنون دیگر که گاه به 408 مجلس در یک فن مى رسید، استخراج مشایخ استادان خود از جمله ابوغالب بنائى، ابوالمعالى عبدالله بن احمد حلوانى، ابوعبدالله فراوی، ابوسعد سمعانى، ابوالحسن سلمى و تألیف دیگر آثار از ثمرات علمى او در این دوره است <ref>یاقوت، همان، 13/80 -82؛ ذهبى، همان، 20/562</ref>.
خط ۳۹: خط ۳۹:
پایگاه والای ابن عساکر در مذهب شافعى و در حفظ و روایت احادیث، از بزرگان آن زمان چون سلفى، ابن ناصر سلامى، ابوموسى مدینى و ابوالعلاء عطار همدانى فراتر مى رفت <ref>سیوطى، همانجا</ref> و طالبان علم را از همه شهرها به سوی او مى کشید.
پایگاه والای ابن عساکر در مذهب شافعى و در حفظ و روایت احادیث، از بزرگان آن زمان چون سلفى، ابن ناصر سلامى، ابوموسى مدینى و ابوالعلاء عطار همدانى فراتر مى رفت <ref>سیوطى، همانجا</ref> و طالبان علم را از همه شهرها به سوی او مى کشید.


شاگردان و راویان ابن عساکر بسیار زیاد و غالب آنان از فقیهان [[رجال ]]حدیث در روزگار خود بوده اند <ref>در این باره، نک: ذهبى، المختصر، همانجا، تذکره، 4/1328، 1329؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ نعیمى، 1/101، 167، 182، 221، 283، 473، 2/154، 302، 441-442</ref>.
شاگردان و راویان ابن عساکر بسیار زیاد و غالب آنان از فقیهان [[رجال]] حدیث در روزگار خود بوده اند <ref>در این باره، نک: ذهبى، المختصر، همانجا، تذکره، 4/1328، 1329؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ نعیمى، 1/101، 167، 182، 221، 283، 473، 2/154، 302، 441-442</ref>.


با وجود بى اعتنایى ابن عساکر به حاکمان و صاحبان قدرت، نورالدین زنگى حکمران شام همواره او را بزرگ مى داشت و علاوه بر تشویق و حمایتى که از او در تألیف تاریخ دمشق به عمل آورد، دارالحدیث نوریه را که از نخستین مرکز تخصصى در آموزش حدیث بوده است <ref>غنیمه، 147- 148</ref>، برای او تأسیس کرد و ریاست آن را به وی واگذاشت <ref>نعیمى، 1/100</ref>. پس از درگذشت نورالدین (569ق )، صلاح الدین ایوبى و بزرگان دستگاه او بر مقام علمى و مرتبه اجتماعى ابن عساکر ارج نهادند و چون درگذشت، قطب الدین نیشابوری قاضى دمشق با حضور صلاح الدین بر جنازه اش نماز خواند <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ابن خلکان، 3/311؛ ابن کثیر، همانجا</ref>.
با وجود بى اعتنایى ابن عساکر به حاکمان و صاحبان قدرت، نورالدین زنگى حکمران شام همواره او را بزرگ مى داشت و علاوه بر تشویق و حمایتى که از او در تألیف تاریخ دمشق به عمل آورد، دارالحدیث نوریه را که از نخستین مرکز تخصصى در آموزش حدیث بوده است <ref>غنیمه، 147- 148</ref>، برای او تأسیس کرد و ریاست آن را به وی واگذاشت <ref>نعیمى، 1/100</ref>. پس از درگذشت نورالدین (569ق)، صلاح الدین ایوبى و بزرگان دستگاه او بر مقام علمى و مرتبه اجتماعى ابن عساکر ارج نهادند و چون درگذشت، قطب الدین نیشابوری قاضى دمشق با حضور صلاح الدین بر جنازه اش نماز خواند <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ابن خلکان، 3/311؛ ابن کثیر، همانجا</ref>.


===آثار===
===آثار===
خط ۴۷: خط ۴۷:
====آثار چاپى====
====آثار چاپى====


*[[تاریخ دمشق،]] با عنوان مفصل [[تاریخ مدینة دمشق]] حماها الله و ذکر فضلها و تسمیة من حلّها من الاماثل او اجتاز بنواحیها من واردیها و اهلها، از جامع ترین کتابها در جغرافیای تاریخى و زندگى نامه دانشمندان به ویژه محدثان و حافظان حدیث شهر کهن سال دمشق است که پس از تاریخ نیشابور [[حاکم نیشابوری ]] (د 412ق )، ذکر اخبار اصبهان ابونعیم اصفهانى (د 430ق ) و تاریخ بغداد خطیب بغدادی (د 463ق ) در تاریخ شهرهای اسلامى نوشته شده است. شیوه نگارش و تدوین تاریخ دمشق به ترتیب تاریخ بغداد است که ابن عساکر مطالب آن را نزد مشایخ بغداد و دمشق که بعضاً از اصحاب خطیب بوده اند، خوانده و شنیده بود <ref>مارگلیوث، 166؛ شهابى، 20</ref>. کتاب را پیش گفتاری است مفصل از پیشینه تاریخى دمشق: پیدایش و بنا و وجه تسمیه آن، اخبار وارده در فضایل دمشق و شام در احادیث نبوی و فتح آن به دست سپاه اسلام، نقشه شهر دمشق، مساجد، کلیساها، دیرها، دروازه ها و تاریخ بنای هر کدام، ذکر رودها و کاریزها، و زندگى نامه پیامبران، خلفا، والیان، فقیهان، محدثان، قاضیان، قاریان، ادیبان، شاعران و راویانى که از دمشق و دیگر شهرهای دیار شام چون [[بیروت،]] [[رمله،]] [[حلب ]]و [[بعلبک ]]دیدار کرده اند <ref>منجد، معجم المورخین، 38-39؛ فروخ، 3/357</ref>. مؤلف از نوشته های پیشینیان چون احمد بن معلى (د 286ق ) و ابن حمید بن ابى العجائز بهره برده است. زندگى نامه رجال را به شیوه ابونعیم در ذکر اخبار اصبهان <ref>1/77</ref> با نام احمد و از پیامبر اسلام آغاز کرده و زنان محدثه و شاعره دمشق و زنان ناموری را که از دیار شام دیدار کرده اند، به دنبال آورده است. حجم مطالب کتاب که فاصله زمانى دوره پیش از اسلام تا سده 6ق را در برگرفته. به 80 مجلد (هر مجلد در 10 جزء 20 برگى ) رسیده است <ref> بستانى، 3/376</ref>. این حجم عظیم، از آوردن اساتید بسیار و تکرار یک موضوع از طرق مختلف ناشى شده است <ref>مارگلیوث، همانجا</ref>. تألیف کتاب در خلال اقامت در دمشق و پیش از سفر به خراسان آغاز شد و تا 549ق که نورالدین بر دمشق دست یافت، حدود 57 مجلد 10 جزئى از آن آماده شده بود، از آن پس با تشویق نورالدین باقى مانده کار، با سرعت دنبال شد و در 559 -560ق یعنى در 60 سالگى مؤلف قسمت اعظم کتاب به پایان رسید و عمادالدین کاتب در سفر اول خود به دمشق (562 ق ) 700 جزء از این کتاب را دید و بخشهایى از آن را نزد مؤلف خواند. به گفته پسرش قاسم که پاکنویس و ویرایش آن به کوشش او صورت گرفت، تألیف این کتاب در 565ق به پایان رسیده است <ref>شهابى، 23-24</ref>. تاریخ دمشق در همان زمان مؤلف شهرت و اعتبار فراوان یافت و ابن عساکر خود در دارالحدیث نوریه و جامع دمشق به تدریس آن پرداخت و چون درگذشت، قاسم کار پدر را دنبال کرد <ref> بستانى، همانجا</ref>.
*[[تاریخ دمشق]] با عنوان مفصل [[تاریخ مدینة دمشق]] حماها الله و ذکر فضلها و تسمیة من حلّها من الاماثل او اجتاز بنواحیها من واردیها و اهلها، از جامع ترین کتابها در جغرافیای تاریخى و زندگى نامه دانشمندان به ویژه محدثان و حافظان حدیث شهر کهن سال دمشق است که پس از تاریخ نیشابور [[حاکم نیشابوری]] (د 412ق)، ذکر اخبار اصبهان ابونعیم اصفهانى (د 430ق) و تاریخ بغداد خطیب بغدادی (د 463ق) در تاریخ شهرهای اسلامى نوشته شده است. شیوه نگارش و تدوین تاریخ دمشق به ترتیب تاریخ بغداد است که ابن عساکر مطالب آن را نزد مشایخ بغداد و دمشق که بعضاً از اصحاب خطیب بوده اند، خوانده و شنیده بود <ref>مارگلیوث، 166؛ شهابى، 20</ref>. کتاب را پیش گفتاری است مفصل از پیشینه تاریخى دمشق: پیدایش و بنا و وجه تسمیه آن، اخبار وارده در فضایل دمشق و شام در احادیث نبوی و فتح آن به دست سپاه اسلام، نقشه شهر دمشق، مساجد، کلیساها، دیرها، دروازه ها و تاریخ بنای هر کدام، ذکر رودها و کاریزها، و زندگى نامه پیامبران، خلفا، والیان، فقیهان، محدثان، قاضیان، قاریان، ادیبان، شاعران و راویانى که از دمشق و دیگر شهرهای دیار شام چون [[بیروت]] [[رمله]] [[حلب]] و [[بعلبک]] دیدار کرده اند <ref>منجد، معجم المورخین، 38-39؛ فروخ، 3/357</ref>. مؤلف از نوشته های پیشینیان چون احمد بن معلى (د 286ق) و ابن حمید بن ابى العجائز بهره برده است. زندگى نامه رجال را به شیوه ابونعیم در ذکر اخبار اصبهان <ref>1/77</ref> با نام احمد و از پیامبر اسلام آغاز کرده و زنان محدثه و شاعره دمشق و زنان ناموری را که از دیار شام دیدار کرده اند، به دنبال آورده است. حجم مطالب کتاب که فاصله زمانى دوره پیش از اسلام تا سده 6ق را در برگرفته. به 80 مجلد (هر مجلد در 10 جزء 20 برگى) رسیده است <ref> بستانى، 3/376</ref>. این حجم عظیم، از آوردن اساتید بسیار و تکرار یک موضوع از طرق مختلف ناشى شده است <ref>مارگلیوث، همانجا</ref>. تألیف کتاب در خلال اقامت در دمشق و پیش از سفر به خراسان آغاز شد و تا 549ق که نورالدین بر دمشق دست یافت، حدود 57 مجلد 10 جزئى از آن آماده شده بود، از آن پس با تشویق نورالدین باقى مانده کار، با سرعت دنبال شد و در 559 -560ق یعنى در 60 سالگى مؤلف قسمت اعظم کتاب به پایان رسید و عمادالدین کاتب در سفر اول خود به دمشق (562 ق) 700 جزء از این کتاب را دید و بخشهایى از آن را نزد مؤلف خواند. به گفته پسرش قاسم که پاکنویس و ویرایش آن به کوشش او صورت گرفت، تألیف این کتاب در 565ق به پایان رسیده است <ref>شهابى، 23-24</ref>. تاریخ دمشق در همان زمان مؤلف شهرت و اعتبار فراوان یافت و ابن عساکر خود در دارالحدیث نوریه و جامع دمشق به تدریس آن پرداخت و چون درگذشت، قاسم کار پدر را دنبال کرد <ref> بستانى، همانجا</ref>.


پس از درگذشت ابن عساکر، تاریخ دمشق همچنان محل مراجعه مورخان و جغرافى نویسان و منبع تدریس حافظان حدیث و دانشمندان شافعى بود. هنوز نیم قرن از تاریخ تألیف آن نگذشته بود که یاقوت در تدوین بزرگ ترین معجم جغرافیایى خود به ویژه در مطالب مربوط به خطه شام از آن بهره بسیار برد <ref> بلدان، 1/178، 388، 2/63، 64، 65، 3/98، جم</ref>. عبدالقادر رهاوی (د 612 ق ) مدتها در مدرسه ابن حنبلى دمشق ماند و کتاب را از آغاز تا انجام به خط خویش نوشت <ref>نعیمى، 2/87</ref>. ابن شداد در کتاب الاعلاق الخطیرة فى ذکر امراء الشام و الجزیرة در بخش مربوط به تاریخ دمشق از این کتاب بهره جست (ص 17، 25، 26، 27، 61، 73، 269، جم). قاسم ابن عساکر (د 600 ق )، ابوعمرو ابن حاجب، قاسم بن محمد برزالى هر کدام ذیلى بر تاریخ دمشق نوشتند و نیز قاسم ابن عساکر، کرم بن عبدالواحد صفار، ابوشامة مقدسى، احمد بن عبدالدائم مقدسى، ابن منظور، شمس الدین ذهبى، ابن قاضى شهبه، عبدالرحمان سیوطى، ابوالفتح خطیب و چند تن دیگر آن را خلاصه کردند <ref> بستانى، همانجا</ref>. نسخه های خطى بسیاری از تاریخ دمشق در کتابخانه ها موجود است از جمله: نسخه ای در کتابخانه [[الازهر]] [[قاهره ]]به شماره 714 به قرائت و تصحیح و اضافات ابن عساکر و پسرش قاسم که با وجود کاستى از کهن ترین نسخ موجود است <ref>منجد، معجم المورخین، 41-42؛ زیدان، 3/79</ref> و نسخه ای در ظاهریه دمشق به شماره های 3367-3383 <ref>منجد، همان، 39؛ زیدان، همانجا</ref> و نیز نسخه هایى در کتابخانه های [[عراق،]] [[مغرب،]] [[تونس،]] [[ترکیه،]] [[لندن،]] [[دوبلین،]] [[کمبریج،]] [[لنینگراد]]، [[ایالات متحده آمریکا]] و [[هند]] که هیچ یک کامل نیست <ref>منجد، همان، 44-49</ref>.
پس از درگذشت ابن عساکر، تاریخ دمشق همچنان محل مراجعه مورخان و جغرافى نویسان و منبع تدریس حافظان حدیث و دانشمندان شافعى بود. هنوز نیم قرن از تاریخ تألیف آن نگذشته بود که یاقوت در تدوین بزرگ ترین معجم جغرافیایى خود به ویژه در مطالب مربوط به خطه شام از آن بهره بسیار برد <ref> بلدان، 1/178، 388، 2/63، 64، 65، 3/98، جم</ref>. عبدالقادر رهاوی (د 612 ق) مدتها در مدرسه ابن حنبلى دمشق ماند و کتاب را از آغاز تا انجام به خط خویش نوشت <ref>نعیمى، 2/87</ref>. ابن شداد در کتاب الاعلاق الخطیرة فى ذکر امراء الشام و الجزیرة در بخش مربوط به تاریخ دمشق از این کتاب بهره جست (ص 17، 25، 26، 27، 61، 73، 269، جم). قاسم ابن عساکر (د 600 ق)، ابوعمرو ابن حاجب، قاسم بن محمد برزالى هر کدام ذیلى بر تاریخ دمشق نوشتند و نیز قاسم ابن عساکر، کرم بن عبدالواحد صفار، ابوشامة مقدسى، احمد بن عبدالدائم مقدسى، ابن منظور، شمس الدین ذهبى، ابن قاضى شهبه، عبدالرحمان سیوطى، ابوالفتح خطیب و چند تن دیگر آن را خلاصه کردند <ref> بستانى، همانجا</ref>. نسخه های خطى بسیاری از تاریخ دمشق در کتابخانه ها موجود است از جمله: نسخه ای در کتابخانه [[الازهر]] [[قاهره]] به شماره 714 به قرائت و تصحیح و اضافات ابن عساکر و پسرش قاسم که با وجود کاستى از کهن ترین نسخ موجود است <ref>منجد، معجم المورخین، 41-42؛ زیدان، 3/79</ref> و نسخه ای در ظاهریه دمشق به شماره های 3367-3383 <ref>منجد، همان، 39؛ زیدان، همانجا</ref> و نیز نسخه هایى در کتابخانه های [[عراق]] [[مغرب]] [[تونس]] [[ترکیه]] [[لندن]] [[دوبلین]] [[کمبریج]] [[لنینگراد]] ، [[ایالات متحده آمریکا]] و [[هند]] که هیچ یک کامل نیست <ref>منجد، همان، 44-49</ref>.
بخشهای چاپ شده این اثر چنین است: تاریخ مدینة دمشق، السیرة النبویة ، تحقیق غزاوی، دمشق، 1404ق /1984م؛ قسم اول از مجلد دوم با دو نقشه از دمشق قدیم، تحقیق صلاح الدین منجد، دمشق، 1954م؛ جلد 10 (حرف باء)، تحقیق دهمان، 1963م؛ (حرف ع ) تحقیق نحاس، شهابى و چند تن دیگر، دمشق، 1978م؛ تهذیب 7 بخش با حذب اسانید از 1329ق به بعد توسط بدران و پس از او توسط عبید؛ ولاة دمشق فى العهد السلجوقى، تحقیق صلاح الدین منجد، دمشق، سپس بیروت، 1975م؛ نورالدین محمود بن زنگى، تحقیق الیسیف، دمشق، 1972م؛ على بن ابى طالب (ع )، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، 1975م؛ تراجم النساء، تحقیق محمد سکینة شهابى، دمشق، 1402ق /1981م؛ عبادله، دمشق، مجمع اللغة ، 1978م؛ زهری، تحقیق قوچانى، دمشق، 1982م؛ معجم بنى امیة ، تحقیق صلاح الدین منجد، بیروت، 1970م؛ حسین بن على (ع ) تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، 1979م <ref>منجد، معجم المخطوطات، 1/30، 2/30، 5/34، معجم المورخین، 51 -52؛ شهابى، 18-20</ref>.
بخشهای چاپ شده این اثر چنین است: تاریخ مدینة دمشق، السیرة النبویة ، تحقیق غزاوی، دمشق، 1404ق /1984م؛ قسم اول از مجلد دوم با دو نقشه از دمشق قدیم، تحقیق صلاح الدین منجد، دمشق، 1954م؛ جلد 10 (حرف باء)، تحقیق دهمان، 1963م؛ (حرف ع) تحقیق نحاس، شهابى و چند تن دیگر، دمشق، 1978م؛ تهذیب 7 بخش با حذب اسانید از 1329ق به بعد توسط بدران و پس از او توسط عبید؛ ولاة دمشق فى العهد السلجوقى، تحقیق صلاح الدین منجد، دمشق، سپس بیروت، 1975م؛ نورالدین محمود بن زنگى، تحقیق الیسیف، دمشق، 1972م؛ على بن ابى طالب (ع)، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، 1975م؛ تراجم النساء، تحقیق محمد سکینة شهابى، دمشق، 1402ق /1981م؛ عبادله، دمشق، مجمع اللغة ، 1978م؛ زهری، تحقیق قوچانى، دمشق، 1982م؛ معجم بنى امیة ، تحقیق صلاح الدین منجد، بیروت، 1970م؛ حسین بن على (ع) تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، 1979م <ref>منجد، معجم المخطوطات، 1/30، 2/30، 5/34، معجم المورخین، 51 -52؛ شهابى، 18-20</ref>.


*تبیین کذب المفتری فیما نسب الى الامام ابن الحسن الاشعری <ref>بیروت، دارالکتاب العربى، چاپ سوم، 1404ق /1984م </ref>، در دفاع از عقاید اشعریان و در رد بر کتاب مثالب ابن ابى بشر الاشعری تألیف ابوعلى حسن بن على بن ابراهیم اهوازی (د 446ق )، از مخالفان عقاید اشعری. در این کتاب علاوه بر بیان مناقب اشعری و رد بر مخالفان او، شرح حال نزدیک به 80 تن از ائمه اشعری تا زمان مؤلف آمده است. این کتاب از زمان تألیف مورد توجه علمای شافعى بوده است و همواره طلاب را به مطالعه آن تشویق کرده اند. یافعى کتاب الشاش المعلم شاؤش کتاب الموهم را با حذب اسانید و افزودن 20 تن دیگر از ائمه اشعری در اختصار بر تبیین نوشت <ref>3/395-396</ref>. خلاصه ای از تبیین توسط مرن 1 در 1878-1879م به فرانسوی ترجمه شده است GAL,)؛ I/603 سرکیس، 182).
*تبیین کذب المفتری فیما نسب الى الامام ابن الحسن الاشعری <ref>بیروت، دارالکتاب العربى، چاپ سوم، 1404ق /1984م </ref>، در دفاع از عقاید اشعریان و در رد بر کتاب مثالب ابن ابى بشر الاشعری تألیف ابوعلى حسن بن على بن ابراهیم اهوازی (د 446ق)، از مخالفان عقاید اشعری. در این کتاب علاوه بر بیان مناقب اشعری و رد بر مخالفان او، شرح حال نزدیک به 80 تن از ائمه اشعری تا زمان مؤلف آمده است. این کتاب از زمان تألیف مورد توجه علمای شافعى بوده است و همواره طلاب را به مطالعه آن تشویق کرده اند. یافعى کتاب الشاش المعلم شاؤش کتاب الموهم را با حذب اسانید و افزودن 20 تن دیگر از ائمه اشعری در اختصار بر تبیین نوشت <ref>3/395-396</ref>. خلاصه ای از تبیین توسط مرن 1 در 1878-1879م به فرانسوی ترجمه شده است GAL,)؛ I/603 سرکیس، 182).
*الاربعون فى الجهاد، تحقیق عبدالله بن یوسف، کویت.
*الاربعون فى الجهاد، تحقیق عبدالله بن یوسف، کویت.
*کشف المغطّا فى فضل الموطّا، در شرح بر کتاب الموطأ مالک بن انس، تحقیق عزت عطار، دمشق، 1954م.
*کشف المغطّا فى فضل الموطّا، در شرح بر کتاب الموطأ مالک بن انس، تحقیق عزت عطار، دمشق، 1954م.
*مجلسان من مجالس الحافظ فى مسجد دمشق: مجلس فى ذم من لایعمل بعلمه، مجلس فى ذم قرناء السوء، مجلس چهاردهم و پنجاه و سوم از امالى ابن عساکر، به اهتمام محمد مطیع در دمشق به سال 1979م چاپ شده است.
*مجلسان من مجالس الحافظ فى مسجد دمشق: مجلس فى ذم من لایعمل بعلمه، مجلس فى ذم قرناء السوء، مجلس چهاردهم و پنجاه و سوم از امالى ابن عساکر، به اهتمام محمد مطیع در دمشق به سال 1979م چاپ شده است.
*المعجم المشتمل على ذکر اسماء شیوخ الائمة النبل. ذهبى این کتاب را تلخیص کرد و مطالبى بر آن افزود. این اثر به کوشش سکینة شهابى در دمشق (1980م ) چاپ شده است.
*المعجم المشتمل على ذکر اسماء شیوخ الائمة النبل. ذهبى این کتاب را تلخیص کرد و مطالبى بر آن افزود. این اثر به کوشش سکینة شهابى در دمشق (1980م) چاپ شده است.


====آثار خطى====
====آثار خطى====
خط ۶۹: خط ۶۹:
*الجزء الحادی و الخمسون من الامالى فى الصوم <ref>شهابى، همانجا</ref>
*الجزء الحادی و الخمسون من الامالى فى الصوم <ref>شهابى، همانجا</ref>
*حدیث اهل حُرْدان <ref> فهرس، 182</ref>
*حدیث اهل حُرْدان <ref> فهرس، 182</ref>
*فضل على بن ابى طالب (ع )، جزء 221 و 222 از امالى <ref>ظاهریه، عش، 88؛ همان، ریان، 2/672</ref>
*فضل على بن ابى طالب (ع)، جزء 221 و 222 از امالى <ref>ظاهریه، عش، 88؛ همان، ریان، 2/672</ref>
*فضل یوم عرفة <ref>شهابى، همانجا</ref>
*فضل یوم عرفة <ref>شهابى، همانجا</ref>
*فضیلة ذکر الله عزوجل <ref> فهرس، 119</ref>
*فضیلة ذکر الله عزوجل <ref> فهرس، 119</ref>
خط ۸۳: خط ۸۳:
*المجلس الخامس بعد الاربعمائة فى فضل شهر رمضان
*المجلس الخامس بعد الاربعمائة فى فضل شهر رمضان
*فضل رجب، احتمالاً دو مجلس از امالى <ref> فهرس، 22، 364، 410، 419، 545</ref>
*فضل رجب، احتمالاً دو مجلس از امالى <ref> فهرس، 22، 364، 410، 419، 545</ref>
*مدح التواضع و ذم الکبر <ref>ظاهریه، (ادب )، 2/202-203)</ref>
*مدح التواضع و ذم الکبر <ref>ظاهریه، (ادب)، 2/202-203)</ref>
*المعجم فى تراجم رجال الکتب الستة <ref> آربری، شم 2412 </ref>
*المعجم فى تراجم رجال الکتب الستة <ref> آربری، شم 2412 </ref>
*معجم اسماء شیوخ المؤلف، TS) شم 2821؛ مرکزی، 2/140-141).
*معجم اسماء شیوخ المؤلف، TS) شم 2821؛ مرکزی، 2/140-141).
خط ۹۰: خط ۹۰:


==ابومحمد بهاءالدین قاسم بن على ابن عساکر==
==ابومحمد بهاءالدین قاسم بن على ابن عساکر==
متولد 527(1133) و متوفای 600ق(1203م )، فقیه، محدث و مورخ بزرگ شافعى که پس از پدرش برجسته ترین چهره علمى این خاندان به شمار مى آید و در نگارش و جمع و تدوین بزرگ ترین اثر پدر خود تاریخ مدینة دمشق سهمى بسزا داشت <ref>منذری، 2/8 -9؛ یاقوت، همان، 13/73؛ ابن خلکان، 3/311؛ ابن کثیر، 13/38؛ ذهبى، دول، 319</ref> و به گفته پسرش عمادالدین على بازنویسى و ویرایش این کتاب به سعى و همت او انجام پذیرفت <ref>همو، سیر، 21/410</ref>. در خردسالى گذشته از برخى افراد خاندان خود <ref>سبکى، 8/352؛ ذهبى، همانجا</ref>. از ابوالفتح نصرالله بن محمد مصّیصى و ابوطالب على بن عبدالرحمان صوری و نیز بسیاری از کسانى که از پدرش حدیث شنیده بودند، همچون عبدالرحمان بن عبدالله ابن حسن بن ابى الحدید و ابوالدر یاقوت الرومى و ابوسعید عبدالکریم سمعانى حدیث شنید <ref>ذهبى، تذکرة ، 4/1368، سیر، 21/406؛ منذری، 2/9</ref>.
متولد 527(1133) و متوفای 600ق(1203م)، فقیه، محدث و مورخ بزرگ شافعى که پس از پدرش برجسته ترین چهره علمى این خاندان به شمار مى آید و در نگارش و جمع و تدوین بزرگ ترین اثر پدر خود تاریخ مدینة دمشق سهمى بسزا داشت <ref>منذری، 2/8 -9؛ یاقوت، همان، 13/73؛ ابن خلکان، 3/311؛ ابن کثیر، 13/38؛ ذهبى، دول، 319</ref> و به گفته پسرش عمادالدین على بازنویسى و ویرایش این کتاب به سعى و همت او انجام پذیرفت <ref>همو، سیر، 21/410</ref>. در خردسالى گذشته از برخى افراد خاندان خود <ref>سبکى، 8/352؛ ذهبى، همانجا</ref>. از ابوالفتح نصرالله بن محمد مصّیصى و ابوطالب على بن عبدالرحمان صوری و نیز بسیاری از کسانى که از پدرش حدیث شنیده بودند، همچون عبدالرحمان بن عبدالله ابن حسن بن ابى الحدید و ابوالدر یاقوت الرومى و ابوسعید عبدالکریم سمعانى حدیث شنید <ref>ذهبى، تذکرة ، 4/1368، سیر، 21/406؛ منذری، 2/9</ref>.


قاسم گذشته از پدر، از عالمان و حافظانى همچون احمد بن سَلامة حدّاد و ابوالغنائم بن عَلاّن اجازه روایت داشته است <ref>منذری، همانجا؛ ذهبى، همان، 21/409</ref>. وی در 555ق حج گزارد و در مکه از ابوبکر احمد بن مقرب کرخى و ابومنصور مسعود بن حصین و ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی و قطب الدین ابومحمد انصاری استماع حدیث کرد <ref>منذری، همانجا؛ ابن فوطى، 4(4)/676؛ ذهبى، همان، 21/407، 410</ref> و در مدینه، بیت المقدس و مصر به استماع و روایت حدیث پرداخت و حدود 100 تن از حافظان حدیث که قاسم تنها راوی بسیاری از آنان بود، از مشایخ او به شمار رفته اند <ref>ابوشامه، 47؛ منذری، ذهبى، همانجاها</ref>.
قاسم گذشته از پدر، از عالمان و حافظانى همچون احمد بن سَلامة حدّاد و ابوالغنائم بن عَلاّن اجازه روایت داشته است <ref>منذری، همانجا؛ ذهبى، همان، 21/409</ref>. وی در 555ق حج گزارد و در مکه از ابوبکر احمد بن مقرب کرخى و ابومنصور مسعود بن حصین و ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی و قطب الدین ابومحمد انصاری استماع حدیث کرد <ref>منذری، همانجا؛ ابن فوطى، 4(4)/676؛ ذهبى، همان، 21/407، 410</ref> و در مدینه، بیت المقدس و مصر به استماع و روایت حدیث پرداخت و حدود 100 تن از حافظان حدیث که قاسم تنها راوی بسیاری از آنان بود، از مشایخ او به شمار رفته اند <ref>ابوشامه، 47؛ منذری، ذهبى، همانجاها</ref>.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:


*جزء فى اخبار والده الحافظ ابن عساکر، تنها اثر چاپ شده او به تحقیق صلاح الدین منجد، بیروت، 1980م
*جزء فى اخبار والده الحافظ ابن عساکر، تنها اثر چاپ شده او به تحقیق صلاح الدین منجد، بیروت، 1980م
*الجامع المستقصى فى فضائل المسجد الاقصى <ref>اسنوی، 2/218؛ حاجى خلیفه، 1/574</ref> یا فضائل القدس <ref>ذهبى، سیر، 21/407</ref> یا فضائل بیت المقدس و یا فضل المسجد الاقصى <ref>سبکى، 8/352؛ سیوطى، 487</ref>، که ابن فرکاح برهان الدین ابراهیم فزاری (د 729ق ) آن را با عنوان باعث النفوس الى زیارة القدس المحروس <ref>ازهریه، 5/556؛ نولدکه، 311؛ ریو، شم 1250 I/567-568,II/161;؛ GAL,S, منجد، «المورخون »، 28، معجم المورخین، 71</ref> تلخیص کرده است
*الجامع المستقصى فى فضائل المسجد الاقصى <ref>اسنوی، 2/218؛ حاجى خلیفه، 1/574</ref> یا فضائل القدس <ref>ذهبى، سیر، 21/407</ref> یا فضائل بیت المقدس و یا فضل المسجد الاقصى <ref>سبکى، 8/352؛ سیوطى، 487</ref>، که ابن فرکاح برهان الدین ابراهیم فزاری (د 729ق) آن را با عنوان باعث النفوس الى زیارة القدس المحروس <ref>ازهریه، 5/556؛ نولدکه، 311؛ ریو، شم 1250 I/567-568,II/161;؛ GAL,S, منجد، «المورخون »، 28، معجم المورخین، 71</ref> تلخیص کرده است
*منتخب من تاریخ دمشق، گزیده ای است از تاریخ بزرگ دمشق در 8 مجلد <ref>ظاهریه، عش، 129؛ همان، ریان، 2/694؛ منجد، معجم المورخین، همانجا</ref>
*منتخب من تاریخ دمشق، گزیده ای است از تاریخ بزرگ دمشق در 8 مجلد <ref>ظاهریه، عش، 129؛ همان، ریان، 2/694؛ منجد، معجم المورخین، همانجا</ref>
*الجهاد <ref>اسنوی، 2/218</ref> یا فضائل الجهاد <ref>زرکلى، 5/178</ref>. کتاب در تشویق مسلمانان به جهاد بر ضدّ مهاجمان صلیبى و دفاع از سرزمینهای اسلامى نوشته شده است. مؤلف تمامى کتاب را در 576ق برای [[صلاح الدین ایوبى ]]خواند و آنگونه که ذهبى از قول وی آورده است <ref> سیر، 21/411</ref>، دعایى که در آغاز و انجام کتاب برای فتح و استرداد [[بیت المقدس]] کرده بود، سرانجام در 26 رجب 583 در حضور او برآورده شد
*الجهاد <ref>اسنوی، 2/218</ref> یا فضائل الجهاد <ref>زرکلى، 5/178</ref>. کتاب در تشویق مسلمانان به جهاد بر ضدّ مهاجمان صلیبى و دفاع از سرزمینهای اسلامى نوشته شده است. مؤلف تمامى کتاب را در 576ق برای [[صلاح الدین ایوبى]] خواند و آنگونه که ذهبى از قول وی آورده است <ref> سیر، 21/411</ref>، دعایى که در آغاز و انجام کتاب برای فتح و استرداد [[بیت المقدس]] کرده بود، سرانجام در 26 رجب 583 در حضور او برآورده شد
*ذیل تاریخ دمشق، که ناتمام ماند <ref>حاجى خلیفه، 1/294</ref>
*ذیل تاریخ دمشق، که ناتمام ماند <ref>حاجى خلیفه، 1/294</ref>
*فضائل الحرم <ref>همو، 2/1275</ref>
*فضائل الحرم <ref>همو، 2/1275</ref>
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:


==ابومنصور فخرالدین عبدالرحمان بن محمد بن حسن==
==ابومنصور فخرالدین عبدالرحمان بن محمد بن حسن==
متولد550 (1155) و متوفای 620ق(1223م )، فقیه و محدث معروف شام که به دیانت و دانش و کثرت عبادت شهرت داشت. از اعمام خود <ref>صائن الدین و ابوالقاسم على </ref> و حسان زیات و ابوالمعالى ابن صابر حدیث شنید و از شاگردان زبده درس فقه قطب الدین نیشابوری بود که دختر او را به همسری گرفت و پس از مرگ استاد (578 ق ) به جای او در مدرسه جاروخیة دمشق به تدریس پرداخت <ref>نعیمى، 1/84؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. چندگاهى در مدارس تقویه، عذراویه، عزیزیة دمشق و صلاحیة ناصریه در قدس تدریس کرد و بزرگان علمى شام در حلقه درس او شرکت مى کردند. پیشنهاد ملک عادل را مبنى بر قبول قضای دمشق نپذیرفت و به سبب انتقاد از میگساری ملک معظم پسر و جانشین او از تدریس در مدرسه تقویة دمشق بر کنار شد و تنها در جاروخیه و دارالحدیث نوریه تدریس مى کرد و آثاری در فقه و حدیث تألیف کرد <ref>اسنوی، 2/219-220؛ قنوجى، 3/104؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. شیخ عزالدین ابن عبدالسلام، زکى برزالى، ضیاء مقدسى و تاج عبدالوهاب بن زین الامناء از شاگردان فقه و حدیث و راویان او بوده اند <ref>نعیمى، 1/84 - 85؛ ابن عماد، 5/92-93</ref>.
متولد550 (1155) و متوفای 620ق(1223م)، فقیه و محدث معروف شام که به دیانت و دانش و کثرت عبادت شهرت داشت. از اعمام خود <ref>صائن الدین و ابوالقاسم على </ref> و حسان زیات و ابوالمعالى ابن صابر حدیث شنید و از شاگردان زبده درس فقه قطب الدین نیشابوری بود که دختر او را به همسری گرفت و پس از مرگ استاد (578 ق) به جای او در مدرسه جاروخیة دمشق به تدریس پرداخت <ref>نعیمى، 1/84؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. چندگاهى در مدارس تقویه، عذراویه، عزیزیة دمشق و صلاحیة ناصریه در قدس تدریس کرد و بزرگان علمى شام در حلقه درس او شرکت مى کردند. پیشنهاد ملک عادل را مبنى بر قبول قضای دمشق نپذیرفت و به سبب انتقاد از میگساری ملک معظم پسر و جانشین او از تدریس در مدرسه تقویة دمشق بر کنار شد و تنها در جاروخیه و دارالحدیث نوریه تدریس مى کرد و آثاری در فقه و حدیث تألیف کرد <ref>اسنوی، 2/219-220؛ قنوجى، 3/104؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. شیخ عزالدین ابن عبدالسلام، زکى برزالى، ضیاء مقدسى و تاج عبدالوهاب بن زین الامناء از شاگردان فقه و حدیث و راویان او بوده اند <ref>نعیمى، 1/84 - 85؛ ابن عماد، 5/92-93</ref>.


==سایر افراد مشهور خاندان==
==سایر افراد مشهور خاندان==
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:


*ابوعبدالله محمد بن حسن بن هبة الله برادر کوچک ابن عساکر معروف که چندی قاضى دمشق بود <ref>ابن طولون، 168</ref>
*ابوعبدالله محمد بن حسن بن هبة الله برادر کوچک ابن عساکر معروف که چندی قاضى دمشق بود <ref>ابن طولون، 168</ref>
*ابوالمظفر عبدالله بن محمد بن حسن بن هبة الله (549 -591ق ) مدرس مدرسه تقویة دمشق
*ابوالمظفر عبدالله بن محمد بن حسن بن هبة الله (549 -591ق) مدرس مدرسه تقویة دمشق
*ابوالفضل تاج الامناء احمد بن محمد بن حسن (542 -610ق ) مؤلف الانس فى فضل القدس <ref>سبکى، 7/70؛ ابن کثیر، 13/66؛ نعیمى، 2/302؛ ابن عماد، 5/40</ref>؛ ابوالقاسم عمادالدین على بن قاسم بن على (581 -616ق ) که آخرین فرد از طبقه محدثان شام بود که پیش از حمله مغول به خراسان رفت و اظهار تشیع مى کرد <ref>ابن عماد، 5/69، 70</ref>
*ابوالفضل تاج الامناء احمد بن محمد بن حسن (542 -610ق) مؤلف الانس فى فضل القدس <ref>سبکى، 7/70؛ ابن کثیر، 13/66؛ نعیمى، 2/302؛ ابن عماد، 5/40</ref>؛ ابوالقاسم عمادالدین على بن قاسم بن على (581 -616ق) که آخرین فرد از طبقه محدثان شام بود که پیش از حمله مغول به خراسان رفت و اظهار تشیع مى کرد <ref>ابن عماد، 5/69، 70</ref>
*ابوالبرکات زین الامناء حسن بن محمد (544 -627ق ) ملقب به سجاد، خزانه دار و ناظر موقوفات دمشق <ref>ابن کثیر، 13/127، 128؛ اسنوی، 2/220؛ نعیمى، 1/104، 105</ref>
*ابوالبرکات زین الامناء حسن بن محمد (544 -627ق) ملقب به سجاد، خزانه دار و ناظر موقوفات دمشق <ref>ابن کثیر، 13/127، 128؛ اسنوی، 2/220؛ نعیمى، 1/104، 105</ref>
*زین الامناء تاج الدین عبدالوهاب بن ابى البرکات (د 660ق ) و پسرش امین الدین ابوالیمن عبدالصمد (د 680ق ) از مدرسان مدرسه نوریه <ref>قنوجى، 3/104؛ نعیمى، 1/85</ref>
*زین الامناء تاج الدین عبدالوهاب بن ابى البرکات (د 660ق) و پسرش امین الدین ابوالیمن عبدالصمد (د 680ق) از مدرسان مدرسه نوریه <ref>قنوجى، 3/104؛ نعیمى، 1/85</ref>
*ابوعبدالله العز محمد بن احمد بن محمد معروف به نَسّابه (د 643 ق )
*ابوعبدالله العز محمد بن احمد بن محمد معروف به نَسّابه (د 643 ق)
*ابوالفتح حسن بن على بن حسن (د 601ق )
*ابوالفتح حسن بن على بن حسن (د 601ق)
*ابوالحسین هبة الله بن احمد بن محمد (د 619ق )
*ابوالحسین هبة الله بن احمد بن محمد (د 619ق)
*ابوبکر محمود بن احمد بن محمد (د 629ق )
*ابوبکر محمود بن احمد بن محمد (د 629ق)
*ابونصر عبدالرحیم بن محمد (د 631ق )
*ابونصر عبدالرحیم بن محمد (د 631ق)
*ابوالعباس فضل بن احمد بن محمد (631 ق )
*ابوالعباس فضل بن احمد بن محمد (631 ق)
*محمد بن حسن بن على از نوادگان ابن عساکر و پسر او عمر ابن محمد بن حسن بن على
*محمد بن حسن بن على از نوادگان ابن عساکر و پسر او عمر ابن محمد بن حسن بن على
*محمد بن اسماعیل بن عثمان بن مظفر بن هبة الله <ref>ابن عماد، 5/331</ref>
*محمد بن اسماعیل بن عثمان بن مظفر بن هبة الله <ref>ابن عماد، 5/331</ref>
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
==منابع==
==منابع==


#[[ابن جوزی]]، عبدالرحمان، المنتظم، [[حیدرآباد دکن]]، 1358ق
#[[ابن جوزی]] ، عبدالرحمان، المنتظم، [[حیدرآباد دکن]] ، 1358ق
#ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1370ق /1951م
#ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1370ق /1951م
#[[ابن خلکان]]، وفیات
#[[ابن خلکان]] ، وفیات
#[[ابن شداد]]، محمد، الاعلاق الخطیرة ، به کوشش سامى الدهان، دمشق، 1375ق /1956م
#[[ابن شداد]] ، محمد، الاعلاق الخطیرة ، به کوشش سامى الدهان، دمشق، 1375ق /1956م
#ابن صابونى، محمد، تکملة اکمال الاکمال، به کوشش مصطفى جواد، عراق، 1377ق /1957م
#ابن صابونى، محمد، تکملة اکمال الاکمال، به کوشش مصطفى جواد، عراق، 1377ق /1957م
#ابن طولون، محمد، قضاة دمشق، به کوشش صلاح الدین، منجد، دمشق، 1956م
#ابن طولون، محمد، قضاة دمشق، به کوشش صلاح الدین، منجد، دمشق، 1956م
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
#ابن فوطى، عبدالرزاق، مجمع الا¸داب، به کوشش مصطفى جواد، دمشق، 1967م
#ابن فوطى، عبدالرزاق، مجمع الا¸داب، به کوشش مصطفى جواد، دمشق، 1967م
#ابن قاضى شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة ، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، 1399ق /1979م
#ابن قاضى شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة ، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، 1399ق /1979م
#[[ابن کثیر]]، البدایة
#[[ابن کثیر]] ، البدایة
#ابوشامه، عبدالرحمان، الذیل على الروضتین، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، 1947م
#ابوشامه، عبدالرحمان، الذیل على الروضتین، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، 1947م
#ابو نعیم اصفهانى، احمد، ذکر اخبار اصبهان، به کوشش ددرینگ، لیدن، 1931م
#ابو نعیم اصفهانى، احمد، ذکر اخبار اصبهان، به کوشش ددرینگ، لیدن، 1931م
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
#بستانى
#بستانى
#تذکرة النوادر من المخطوطات العربیة ، حیدرآباد دکن، 1350ق
#تذکرة النوادر من المخطوطات العربیة ، حیدرآباد دکن، 1350ق
#[[حاجى خلیفه]]، کشف
#[[حاجى خلیفه]] ، کشف
#خدیویه، فهرست
#خدیویه، فهرست
#[[ذهبى]]، محمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، 1333-1334ق
#[[ذهبى]] ، محمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، 1333-1334ق
#همو، دول الاسلام، بیروت، 1405ق /1985م
#همو، دول الاسلام، بیروت، 1405ق /1985م
#همو، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1405ق /1985م
#همو، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1405ق /1985م
#همو، العبر، به کوشش صلاح الدین منجد، [[کویت]]، 1963م
#همو، العبر، به کوشش صلاح الدین منجد، [[کویت]] ، 1963م
#همو، المختصر المحتاج الیه، بیروت، دارالکتب العلمیة
#همو، المختصر المحتاج الیه، بیروت، دارالکتب العلمیة
#[[زرکلى]]، اعلام
#[[زرکلى]] ، اعلام
#زیدان، جرجى، تاریخ آداب اللغة العربیة ، قاهره، دارالهلال
#زیدان، جرجى، تاریخ آداب اللغة العربیة ، قاهره، دارالهلال
#سبکى، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود طناحى و دیگران، قاهره، 1383ق /1964م
#سبکى، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود طناحى و دیگران، قاهره، 1383ق /1964م
#[[سخاوی]]، محمد، الاعلان بالتوبیخ، به کوشش فرانتس روزنتال، بغداد، 1382ق /1963م
#[[سخاوی]] ، محمد، الاعلان بالتوبیخ، به کوشش فرانتس روزنتال، بغداد، 1382ق /1963م
#سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة ، قاهره، 1346ق /1928م
#سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة ، قاهره، 1346ق /1928م
#[[سیوطى]]، طبقات الحفاظ، بیروت، 1403ق /1983م
#[[سیوطى]] ، طبقات الحفاظ، بیروت، 1403ق /1983م
#شهابى، سکینه، مقدمه و حاشیه بر تاریخ مدینة دمشق (تراجم النساء)، دمشق، 1402ق /1981م
#شهابى، سکینه، مقدمه و حاشیه بر تاریخ مدینة دمشق (تراجم النساء)، دمشق، 1402ق /1981م
#ظاهریه، خطى، (تاریخ )، ریان
#ظاهریه، خطى، (تاریخ)، ریان
#همان، عشق
#همان، عشق
#همان، (ادب )
#همان، (ادب)
#همان، (مجامیع )
#همان، (مجامیع)
#[[غنیمه]]، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامى، ترجمه نورالله کسائى، [[تهران]]، 1364ش
#[[غنیمه]] ، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامى، ترجمه نورالله کسائى، [[تهران]] ، 1364ش
#فروخ، عمر، تاریخ الادب العربى، بیروت، 1984م
#فروخ، عمر، تاریخ الادب العربى، بیروت، 1984م
#الفهرس التمهیدی للمخطوطات المصورة ...، قاهره، 1948م
#الفهرس التمهیدی للمخطوطات المصورة ...، قاهره، 1948م
۴۳۶

ویرایش