ابن عسکر

نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۶ توسط Javadi (بحث | مشارکت‌ها) (Javadi صفحهٔ ابن عسکر را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به محمد بن علی بن مصباح حسنی سريفی منتقل کرد)

اِبْن‌ِ عَسْکر ابوعبدالله‌ محمد بن‌ علی‌ بن‌ عمر بن‌ حسین‌ بن‌ مصباح‌ حسنی‌ سریفی‌ معروف‌ به‌ ابن‌ عسکر، قاضی‌، مورخ‌ و صوفی‌ مراکشی‌ است.

تولد

وی‌ در سال 936 هجری در شفشاون‌ (شهری‌ در جنوب‌ تطوان‌ در شمال‌ مراکش‌) تولد یافت[۱] و در زادگاه‌ خویش‌ به‌ فراگیری‌ دانش‌ پرداخت‌.

تعلیم

در 964ق‌ به‌ فاس رفت‌ و در آنجا نزد محمد بن‌ عمر مختاری‌ فقه‌ آموخت‌ [۲]. وی‌ در 967ق‌ از سوی‌ مولای‌ عبدالله‌ حسنی‌ پادشاه‌ بنی‌ سعد مغربی‌ به‌ سمت‌ قضا و افتاء قصبه کتامه‌ منصوب‌ گردید و سپس‌ به‌ مسافرت‌ در شهرهای‌ مراکش‌ پرداخت‌. در 969ق‌ به‌ جنوب‌ مراکش‌ سفر کرد و مدتی‌ طولانی‌ در آنجا اقامت‌ نمود و اوقات‌ خود را وقف‌ مطالعه‌ در تصوف‌ ساخت‌ [۳]

او در این‌ مسافرتها دانشمندان‌ بسیاری‌ را ملاقات‌ نمود و نزد آنان‌ به‌ کسب‌ دانش‌ پرداخت‌. و از سیدی‌ یوسف‌ فجیجی‌ اجازه نامه شیوخ‌ سلسله نورانیه‌ را دریافت‌ کرد و از سیدی‌ عبدالوارث‌ یالصوتی‌ رسالة ابن‌ ابی‌ زید، ارجوزة طبی‌ ابن‌ سینا و رائیة شریشی‌ را فراگرفت‌ و بیش‌ از 7 سال‌ نزد او به‌ دانش‌ اندوزی‌ پرداخت‌ و آنگاه‌ علم‌ کلام‌ و فنون‌ تصوف را از سیدی‌ عبدالله‌ هبطی‌ و تاریخ‌ را از ابوالعباس‌ احمد شاعر یجمی‌ فراگرفت‌ و از سیدی‌ عبدالعزیز سجلماسی‌ و کسانی‌ دیگر اجازه روایت‌ یافت‌ [۴].

درگذشت

ابن‌ عسکر در 975ق‌ بار دیگر به‌ عنوان‌ قاضی‌ شهر شفشاون‌ و ترغه‌ و بلاد غماره‌ انتخاب‌ گردید و پس‌ از مرگ‌ مولای‌ عبدالله، ‌ ابن‌ عسکر به‌ فرزند او محمد بن‌ عبدالله‌ که‌ در 981ق‌ به‌ جانشینی‌ پدر رسیده‌ بود، پیوست‌ و دیری‌ نپایید که‌ محمد از عبدالملک‌ شکست‌ خورد و همراه‌ با ابن‌ عسکر به‌ طنجه‌ رفت‌. محمد برای‌ جنگ‌ برضد عموی‌ خود از دُن‌ سباستیان‌ پرتقالی‌ پادشاه‌ مسیحی‌ استمداد کرد و او با این‌ شرط که‌ سواحل‌ مغرب‌ به‌ مسیحیان‌ واگذار شود به‌ یاری‌ او شتافت‌. سباستیان‌ با سپاهی‌ که‌ شمار آن‌ را بین‌ 60 تا 125 هزار نفر نوشته‌اند، همراه‌ محمد و یارانش‌ که‌ حدود 300 نفر بودند به‌ سواحل‌ مغرب‌ حمله‌ بردند و به‌ قتل‌ و غارت‌ پرداختند. عبدالملک‌ به‌ مقابله‌ پرداخت‌ و در جنگی‌ که‌ میان‌ آنان‌ در وادی‌ المخازن‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌، سباستیان‌ و محمد و ابن‌ عسکر کشته‌ شدند و عبدالملک‌ نیز در حین‌ جنگ‌ جان‌ سپرد و برادرش‌ احمد به‌ پادشاهی‌ رسید. چون‌ مسلمانان‌ جسد ابن‌ عسکر را بین‌ کشته‌های‌ مسیحیان‌ یافتند، درباره موضع‌ وی‌ در این‌ جنگ‌ و عقیده او به‌ شک‌ افتادند و او را گنهکار شمردند، ولی‌ محمد بن‌ عبدالله‌ هبطی‌ فرزند استاد وی‌، در منظومه‌ای‌ که‌ درباره این‌ جنگ‌ سروده‌ با اینکه‌ او را مقصّر شمرده‌، از اعتقاد ابن‌ عسکر دفاع‌ کرده‌ است‌ [۵].

آثار

از ابن‌ عسکر رساله کوتاهی‌ به‌ نام‌ دوحة الناشر لمحاسن‌ من‌ کان‌ بالمغرب‌ من‌ مشایخ‌ القرن‌ العاشر باقی‌ مانده‌ است‌ که‌ فهرست‌ گونه‌ای‌ درباره مشایخ‌ او و نیز گزارشی‌ از احوال‌ برخی‌ از بزرگان‌ مغرب‌ در قرن‌ 10ق‌ است‌ [۶]. این‌ کتاب‌ شامل‌ اطلاعات‌ فراوانی‌ درباره زادگاه‌ خود اوست‌، گرچه‌ از حوادث‌ سیاسی‌ آنجا بحثی‌ نکرده‌ است‌، اما این‌ کتاب‌ در مراکش‌ از قدر و منزلت‌ بسیاری‌ برخوردار بوده‌ است‌ [۷].

گویا این‌ اثر نخستین‌ تاریخ‌ مریدان‌ اولیه جزولی‌ شیخ‌ بزرگ‌ آن‌ دوران‌ است‌ [۸]. کتاب‌ دوحة الناشر بعدها مورد استفاده مورخان‌ مغربی‌ قرار گرفته‌، افرادی‌ چون‌ احمد بن‌ خالد ناصری‌ سلاوی‌ در الاستقصاء [۹] و ابوالقاسم‌ سعدالله‌ در کتاب‌ تاریخ‌ الجزائر الثقافی‌ [۱۰] از آن‌ نقل‌ و به‌ آن‌ استناد کرده‌اند. در این‌ کتاب‌ چنانکه‌ ابوالقاسم‌ سعدالله‌ [۱۱] تصریح‌ کرده‌، ابن‌ عسکر نام‌ بسیاری‌ از شیوخ‌ متصوفه‌ را آورده‌ است‌.

این‌ کتاب‌ نخستین‌ بار در فاس (1309ق‌/1891م‌) ضمن‌ مجموعه‌ای‌ به‌ چاپ‌ رسید و پس‌ از آن‌ چند بار تجدید چاپ‌ گردید [۱۲]. کتاب‌ دوحة الناشر نخست‌ به‌وسیله ویر باعنوان‌ «شیوخ‌ مراکش‌ در قرن‌ شانزدهم‌» به‌ انگلیسی‌ ترجمه‌ و در 1904م‌ در ادینبورگ‌ منتشر شد، سپس‌ مستشرق‌ فرانسوی‌ گرول‌ آن‌ را به‌ فرانسه‌ ترجمه‌ کرد و تعلیقات‌ و حواشی‌ بسیاری‌ بر آن‌ نوشت‌ و در 1913م‌ به‌ چاپ‌ رسانید [۱۳]. چاپ‌ انتقادی‌ آن‌ به‌ کوشش‌ محمد حجی‌ در رباط در 1976م‌ و تجدید چاپ‌ آن‌ در 1977م‌ در دارالبیضاء انجام‌ گرفته‌ است‌ [۱۴]. بعدها مورخان‌ مراکشی‌ تکمله‌هایی‌ بر آن‌ نوشته‌اند که‌ می‌توان‌ از کتاب‌ صفوة ما انتشر من‌ اخبار علماء القرن‌ الحادی‌ عشر محمد وفرانی‌ و کتاب‌ نشر المثانی‌ ابن‌ طیب‌ قادری‌ نام‌ برد [۱۵].

کتاب‌ دیگری‌ را به‌ نام‌ دیوان‌ الشّرفاء نیز به‌ او نسبت‌ داده‌اند [۱۶].

پانویس

  1. ‌ II/677)؛ GAL,S, نک: 246
  2. تازی‌، 2/512
  3. GAL,S,II/678) ; 2 EI
  4. مراکشی‌، 4/174- 175
  5. همو، 4/175؛ وفرانی‌، 73-76؛ قس‌:، GAL,S همانجا؛ 2 EI
  6. مراکشی‌، 4/174
  7. 2 EI
  8. نک: 2 EI
  9. 4/194
  10. 2/47، 85، 99، 100، 142، 307، 338، 372
  11. 2/142
  12. ابن‌ سوده‌، 300
  13. همانجا
  14. حجی‌، 419
  15. 2 EI
  16. ابن‌ سوده‌، 115

منابع

  1. ابن‌ سوده‌، عبدالسلام‌، دلیل‌ مورخ‌ المغرب‌ الاقصی‌، تطوان‌، 1369ق‌/ 1950م‌
  2. تازی‌، عبدالهادی‌، جامع‌ القرویین‌، بیروت‌، 1973م‌
  3. حجی‌، محمد، فهرس‌ الخزانة العلمیة الصبیحیة، کویت‌، 1406ق‌/1985م‌
  4. سعدالله‌، ابوالقاسم‌، تاریخ‌ الجزائر الثقافی‌، الجزائر، 1401ق‌/1981م‌
  5. سلاوی‌، احمد، الاستقصاء، به‌ کوشش‌ جعفر بن‌ احمد ناصری‌ و محمد بن‌ احمد، دارالبیضاء، 1955م‌
  6. مراکشی‌، عباس‌، الاعلام‌ بمن‌ حل‌ّ مراکش‌، فاس، 1356ق‌/1937م‌
  7. وفرانی‌، محمد الصغیر، نزهة الحادی‌ باخبار ملوک‌ القرن‌ الحادی‌، به‌ کوشش‌ هوداس‌، رباط، 1888م‌
  8. GAL,S
  9. WNGD.