ابوسفیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '[[حضرت محمد (ص)' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[حضرت محمد (ص)' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)')
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| نام = صَخر بن حَرب بن اُمَی‍ـَّة بن عبدشمس بن عبدمَناف
| نام = صَخر بن حَرب بن اُمَی‍ـَّة بن عبدشمس بن عبدمَناف
| نام‌های دیگر = اَبوسُفیان، ابوحنظله
| نام‌های دیگر = اَبوسُفیان، ابوحنظله
| سال تولد = سال پیش از [[عام الفیل]] (۵۶۰ م)
| سال تولد = سال پیش از [[عام الفیل]] (۵۶۰ م)
| تاریخ تولد =  
| تاریخ تولد =  
| محل تولد = [[مکه]]
| محل تولد = [[مکه]]
| سال درگذشت = ۳۱ هجری
| سال درگذشت = ۳۱ هجری
| تاریخ درگذشت =  
| تاریخ درگذشت =  
| محل درگذشت =  
| محل درگذشت =  
خط ۱۳: خط ۱۳:
| شاگردان =  
| شاگردان =  
| دین = [[اسلام]]
| دین = [[اسلام]]
| مذهب =  
| مذهب = [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]
| آثار =  
| آثار =  
| فعالیت‌ها = جزء دشمنان [[حضرت محمد (ص)|پیامبر (صلی الله علیه)]]؛ حامی خلافت [[عثمان]]
| فعالیت‌ها = جزء دشمنان [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه)]]؛ حامی خلافت [[عثمان]]
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''ابوسفیان''' در آغاز دعوت [[حضرت محمد (ص)|پیامبر (صلی الله علیه)]] جزء دشمنان ایشان بود و در جنگ‌های [[بدر]]، [[احد]] و [[خندق]]، علیه [[مسلمانان]] حضوری فعال داشت. پسر او [[معاویه]] نقش سیاسی مهمی در سده اول قمری ایفا کرد و سلسله [[امویان|خلافت اموی]] را بنیاد نهاد.  
'''ابوسفیان''' در آغاز دعوت [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه)]] جزء دشمنان ایشان بود و در جنگ‌های [[بدر]]، [[احد]] و [[خندق]]، علیه [[مسلمانان]] حضوری فعال داشت. پسر او [[معاویه]] نقش سیاسی مهمی در سده اول قمری ایفا کرد و سلسله [[امویان|خلافت اموی]] را بنیاد نهاد.  


== زندگی‌نامه ابوسفیان ==
== زندگی‌نامه ابوسفیان ==
کنیه و نام و نسب او ابوسفیان / ابوحنظله صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس اموی است<ref>المقتنی، ج۱، ص۲۷۷</ref>. مادرش صَفیه دختر حَزَن هلالیه عمه میمونه همسر پیامبر(صلی الله علیه) بوده است<ref>الاصابه، ج۳، ص۳۳۳</ref>. بنا بر سخن مشهور ۱۰ سال پیش از [[عام الفیل]] در [[مکه]] زاده شد<ref>الاصابه، ج۳، ص۳۳۳</ref>. بر این اساس تولد او را باید در حدود سال ۵۶۰ م. دانست.  
کنیه و نام و نسب او ابوسفیان ابوحنظله صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس اموی است<ref>المقتنی، ج۱، ص۲۷۷</ref>. مادرش صَفیه دختر حَزَن هلالیه عمه میمونه همسر پیامبر(صلی الله علیه) بوده است<ref>الاصابه، ج۳، ص۳۳۳</ref>. بنا بر سخن مشهور ۱۰ سال پیش از [[عام الفیل]] در [[مکه]] زاده شد<ref>الاصابه، ج۳، ص۳۳۳</ref>. بر این اساس تولد او را باید در حدود سال ۵۶۰.م دانست.


== شخصیت سیاسی و اجتماعی ابوسفیان ==
== شخصیت سیاسی و اجتماعی ابوسفیان ==
خط ۲۸: خط ۲۸:
به‌ هنگام‌ ظهور اسلام‌ ابوسفیان به‌ عنوان‌ یکی از مخالفان‌ پیامبر (صلی الله علیه) به‌ شمار می‌آمد و جزء سرسخت‌ترین دشمنان او شد و با برخی از بزرگان‌ [[مکه‌]] در چند فعالیت‌ بر ضد دعوت‌ اسلام‌ شرکت‌ جست، ‌ ولی در مقایسه‌ با دیگر سران‌ [[قریش|قریش‌]] مانند [[ابوجهل]] و [[ابولهب]]، ظاهرا عداوت‌ کم‌تری ‌نشان‌ می‌داد و شدت مخالفت او کم‌تر بود<ref>جمل منانساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی. ، ج۱، ص۱۴۱</ref>.
به‌ هنگام‌ ظهور اسلام‌ ابوسفیان به‌ عنوان‌ یکی از مخالفان‌ پیامبر (صلی الله علیه) به‌ شمار می‌آمد و جزء سرسخت‌ترین دشمنان او شد و با برخی از بزرگان‌ [[مکه‌]] در چند فعالیت‌ بر ضد دعوت‌ اسلام‌ شرکت‌ جست، ‌ ولی در مقایسه‌ با دیگر سران‌ [[قریش|قریش‌]] مانند [[ابوجهل]] و [[ابولهب]]، ظاهرا عداوت‌ کم‌تری ‌نشان‌ می‌داد و شدت مخالفت او کم‌تر بود<ref>جمل منانساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی. ، ج۱، ص۱۴۱</ref>.


پس‌ از مهاجرت‌ پیامبر (صلی الله علیه) از مکه به‌ [[مدینه‌]]، ابوسفیان‌ احتمالا برای جبران‌ مافات دوباره‌ به‌ فعالیت‌ تجاری روی آورد. در دومین سال هجرت در راس‌ کاروانی تجاری از [[شام]] بازمی‌گشت. پیامبر (صلی الله علیه) با سپاهیانی آهنگ حمله به آن کرد اما ابوسفیان از یک‌سو از قریشیان مکه یاری خواست و از سوی دیگر خود با زیرکی تغییر مسیر داده کاروان‌ ‌را به‌ سلامت‌ به‌ مکه رساند.  
پس‌ از مهاجرت‌ پیامبر (صلی الله علیه) از مکه به‌ [[مدینه‌]]، ابوسفیان‌ احتمالا برای جبران‌ مافات دوباره‌ به‌ فعالیت‌ تجاری روی آورد. در دومین سال هجرت در راس‌ کاروانی تجاری از [[شام]] بازمی‌گشت. پیامبر (صلی الله علیه) با سپاهیانی آهنگ حمله به آن کرد اما ابوسفیان از یک‌سو از [[قریش|قریشیان]] مکه یاری خواست و از سوی دیگر خود با زیرکی تغییر مسیر داده کاروان‌ ‌را به‌ سلامت‌ به‌ مکه رساند.  


او مایل‌ به‌ درگیری با مسلمانان‌ نبود. با اینکه کاروان از خطر رسته بود، ابوجهل از تهدیدِ پیامبر چنان در خشم شد که تصمیم گرفت به مکه باز نگردد تا با یثربیان پیکار کند.<ref>مغازی رسوال الله، عروه بن زبیر، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، ریاض: نشر دانش اسلامی، ۱۴۰۱ قمری/ ۱۹۸۱ میلادی. (صلی الله علیه)، ص۱۳۱-۱۳۷</ref> با وقوع‌ نبرد بدر که قریشیان شکست خوردند و‌ شماری از مشرکان‌ و سران [[بنی‌امیه]] از جمله‌ فرزند ابوسفیان حنظله‌ کشته‌ شدند <ref>السیرةالنبویه، ابن‌هشام، محمدبن عبدالملک، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، قم: انتشارات ایران، ۱۳۶۳ شمسی. النبویه ابن هشام، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶؛ المعارف، ص۳۴۴-۳۴۵</ref> این شکست چنان بر آنان گران آمد که تصمیم گرفتند دوباره به پیکار با پیامبر (صلی الله علیه) و مسلمانان مدینه روند.  
او مایل‌ به‌ درگیری با مسلمانان‌ نبود. با اینکه کاروان از خطر رسته بود، [[ابوجهل]] از تهدیدِ پیامبر چنان در خشم شد که تصمیم گرفت به مکه باز نگردد تا با یثربیان پیکار کند<ref>مغازی رسوال الله، عروه بن زبیر، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، ریاض: نشر دانش اسلامی، ۱۴۰۱ قمری/ ۱۹۸۱ میلادی. (صلی الله علیه)، ص۱۳۱-۱۳۷</ref>. با وقوع‌ نبرد بدر که قریشیان شکست خوردند و‌ شماری از [[مشرک|مشرکان‌]] و سران [[بنی‌امیه]] از جمله‌ فرزند ابوسفیان حنظله‌ کشته‌ شدند <ref>السیرةالنبویه، ابن‌هشام، محمدبن عبدالملک، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، قم: انتشارات ایران، ۱۳۶۳ شمسی. النبویه ابن هشام، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶؛ المعارف، ص۳۴۴-۳۴۵</ref>. این شکست چنان بر آنان گران آمد که تصمیم گرفتند دوباره به پیکار با پیامبر (صلی الله علیه) و مسلمانان مدینه روند.  


چنان‌که‌ برخی از محققان‌ به‌درستی گفته‌اند نبرد بدر به‌ رقابت‌ یا دشمنی بنی‌امیه‌ با [[بنی‌هاشم|بنی‌هاشم]] چهره‌ای خونین‌ داد به خصوص که سران بنی‌امیه‌ به دست [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه السلام)]] و [[حمزه]] کشته شده بودند و خاطره‌ تلخ‌ و گزنده‌ آن برای قریش‌ تا سال‌های دور حتی در اندیشه‌ نسل‌های بعدی باقی ماند و در پاره‌ای حوادث‌ قرن‌ اول‌ هجری نقش‌ داشت‌. <ref>تاریخ قریش، مونس، حسین، جده: ۱۴۰۸ قمری / ۱۹۹۸ میلادی، ص۱۴۳</ref>
چنان‌که‌ برخی از محققان‌ به‌درستی گفته‌اند نبرد بدر به‌ رقابت‌ یا دشمنی بنی‌امیه‌ با [[بنی‌هاشم|بنی‌هاشم]] چهره‌ای خونین‌ داد به خصوص که سران بنی‌امیه‌ به دست [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه السلام)]] و [[حمزه]] کشته شده بودند و خاطره‌ تلخ‌ و گزنده‌ آن برای قریش‌ تا سال‌های دور حتی در اندیشه‌ نسل‌های بعدی باقی ماند و در پاره‌ای حوادث‌ قرن‌ اول‌ هجری نقش‌ داشت‌<ref>تاریخ قریش، مونس، حسین، جده: ۱۴۰۸ قمری / ۱۹۹۸ میلادی، ص۱۴۳</ref>.


=== آتش زدن نخل‌های مدینه ===
=== آتش زدن نخل‌های مدینه ===
خط ۴۱: خط ۴۱:


=== جنگ بدر و خندق ===
=== جنگ بدر و خندق ===
پس‌ از شکست‌ مسلمانان‌ در اُحد ابوسفیان‌ بر فراز کوه‌ بر آمد و ضمن‌ ستایش‌ بتان‌، پیامبر (صلی الله علیه) را به‌ نبردی ‌دوباره‌ در [[بدر]] وعده‌ داد<ref> السیر و المغازی، ص۳۳۳-۳۳۴؛ السیرةالنبویه، ابن‌هشام، محمدبن عبدالملک، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، قم: انتشارات ایران، ۱۳۶۳ شمسی. النبویه ابن هشام، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶؛انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی. ، ج۱، ص۳۲۷</ref>. سال‌ بعد پیامبر به‌ [[غزوه بدر|بدر]] آمد، اما ابوسفیان‌ پیش‌ از رسیدن‌ به‌ وعده‌گاه‌ قریشیان‌ را متقاعد کرد که‌ به‌ مکه‌ باز گردند<ref>السیرةالنبویه، ابن‌هشام، محمدبن عبدالملک، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، قم: انتشارات ایران، ۱۳۶۳ شمسی. النبویه ابن هشام، ج۳، ص۲۲۰-۲۲۱</ref>. سال‌ دیگر ابوسفیان‌ با یاری [[یهودیان‌]] مدینه‌ پیکار [[غزوه خندق|خندق‌]] را بر ضد مسلمانان ترتیب‌ داد<ref>السیرةالنبویه، ابن‌هشام، محمدبن عبدالملک، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، قم: انتشارات ایران، ۱۳۶۳ شمسی. النبویه ابن هشام، ج۲، ص۲۲۵-۲۲۶</ref> اما با تدبیر و هوشمندی پیامبر (صلی الله علیه) سپاه‌ ابوسفیان‌ و متحدانش‌ ناکام‌ برگشتند و مدینه‌ رهایی یافت‌<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی. ، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۵</ref>.  
پس‌ از شکست‌ مسلمانان‌ در اُحد ابوسفیان‌ بر فراز کوه‌ بر آمد و ضمن‌ ستایش‌ بتان‌، پیامبر (صلی الله علیه) را به‌ نبردی ‌دوباره‌ در [[بدر]] وعده‌ داد<ref> السیر و المغازی، ص۳۳۳-۳۳۴؛ السیرةالنبویه، ابن‌هشام، محمدبن عبدالملک، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، قم: انتشارات ایران، ۱۳۶۳ شمسی. النبویه ابن هشام، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶؛انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی. ، ج۱، ص۳۲۷</ref>. سال‌ بعد پیامبر به‌ [[غزوه بدر|بدر]] آمد، اما ابوسفیان‌ پیش‌ از رسیدن‌ به‌ وعده‌گاه‌ قریشیان‌ را متقاعد کرد که‌ به‌ مکه‌ باز گردند<ref>السیرةالنبویه، ابن‌هشام، محمدبن عبدالملک، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، قم: انتشارات ایران، ۱۳۶۳ شمسی. النبویه ابن هشام، ج۳، ص۲۲۰-۲۲۱</ref>. سال‌ دیگر ابوسفیان‌ با یاری [[یهودیان‌]] مدینه‌ پیکار [[غزوه خندق|خندق‌]] را بر ضد مسلمانان ترتیب‌ داد<ref>السیرةالنبویه، ابن‌هشام، محمدبن عبدالملک، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، قم: انتشارات ایران، ۱۳۶۳ شمسی. النبویه ابن هشام، ج۲، ص۲۲۵-۲۲۶</ref> اما با تدبیر و هوشمندی پیامبر (صلی الله علیه) سپاه‌ ابوسفیان‌ و متحدانش‌ ناکام‌ برگشتند و مدینه‌ رهایی یافت‌<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی. ، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۵</ref>.


== ابوسفیان قبل از فتح مکه ==
== ابوسفیان قبل از فتح مکه ==
خط ۵۱: خط ۵۱:
گفتند: بر سر ابوسفیان!
گفتند: بر سر ابوسفیان!
ابوقحافه به ابوبکر نزدیک شد و گفت: صدایت را بر ابوسفیانی بلند می‌کنی که تا دیروز در دوران جاهلیت پیشوای قریش بوده است؟!
ابوقحافه به ابوبکر نزدیک شد و گفت: صدایت را بر ابوسفیانی بلند می‌کنی که تا دیروز در دوران جاهلیت پیشوای قریش بوده است؟!
ابوبکر و حضار خندیدند و ابوبکر گفت:
ابوبکر و حضار خندیدند و [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] گفت:


پدر جان! خدا به وسیله اسلام کسانی را برتری داده و کسان دیگری را پایین آورده است<ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 2، ص 299، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق</ref>.
پدر جان! خدا به وسیله اسلام کسانی را برتری داده و کسان دیگری را پایین آورده است<ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 2، ص 299، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق</ref>.
خط ۶۱: خط ۶۱:


== ابوسفیان پس از فتح مکه ==
== ابوسفیان پس از فتح مکه ==
ابوسفیان پس از فتح مکه، مسلمان شد و پیامبر برای این‌که قلب او را بیشتر به سمت اسلام متمایل کند - در قالب {{متن قرآن|«الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُم<ref>سوره توبه، 60: «... و کسانی که دلشان به دست آورده می‌‏شود...»</ref>»}}. به او و هر یک از دو فرزندش، صد شتر و مقداری نقره داد<ref>صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 5، ص 398، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق</ref> و به همین دلیل مورد اعتراض برخی [[صحابه]] قرار گرفت<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 411، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق</ref>.
ابوسفیان پس از فتح مکه، مسلمان شد و پیامبر برای این‌که قلب او را بیشتر به سمت اسلام متمایل کند - در قالب {{متن قرآن |الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُم |سوره = توبه |آیه = 60 }} ... و کسانی که دلشان به دست آورده می‌‏شود.... به او و هر یک از دو فرزندش، صد شتر و مقداری نقره داد<ref>صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 5، ص 398، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق</ref>. و به همین دلیل مورد اعتراض برخی [[صحابه]] قرار گرفت<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 411، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق</ref>.


بعد از آن بود که او در شمار سپاه اسلام درآمده و بر اساس برخی نقل‌ها در جنگ با اهل [[طائف]] و [[جنگ یرموک]]، چشمان خود را از دست داد<ref>الاستیعاب، ج‏ 4، ص 1680؛ الأعلام، ج ‏3، ص 201</ref>.
بعد از آن بود که او در شمار سپاه اسلام درآمده و بر اساس برخی نقل‌ها در جنگ با اهل [[طائف]] و [[جنگ یرموک]]، چشمان خود را از دست داد<ref>الاستیعاب، ج‏ 4، ص 1680؛ الأعلام، ج ‏3، ص 201</ref>.
برخی از مورّخان معتقدند که پیامبر (صلی الله علیه) او را والی نجران کرده که تا زمان رحلت‌شان، او بر نجران حکومت می‌کرد<ref>الاستیعاب، ج‏ 2، ص 714</ref> البته این خبر مخالفانی هم دارد <ref>الإصابة، ج‏ 3، ص 333</ref>. و به نظر می‌رسد اگر چنین چیزی واقعیت داشت، بازتاب بیشتری در منابع تاریخی از آن به چشم می‌خورد.
برخی از مورّخان معتقدند که پیامبر (صلی الله علیه) او را والی نجران کرده که تا زمان رحلت‌شان، او بر نجران حکومت می‌کرد<ref>الاستیعاب، ج‏ 2، ص 714</ref> البته این خبر مخالفانی هم دارد<ref>الإصابة، ج‏ 3، ص 333</ref>. و به نظر می‌رسد اگر چنین چیزی واقعیت داشت، بازتاب بیشتری در منابع تاریخی از آن به چشم می‌خورد.


== ایمان ابوسفیان ==
== ایمان ابوسفیان ==
ابوسفیان پس از اسلام، مانند گذشته دیگر چهره برجسته‌ای نبود؛ زیرا او که علناً تمام تلاش‌هایش را برای نابودی اسلام کرده بود، نمی‌توانست بزرگ [[مسلمانان]] گردد و تنها رحمانیت اسلام بود که به او و امثال او اجازه حیات داده و حتی امکانات نسبتاً خوبی در اختیارشان قرار گرفت.
ابوسفیان پس از اسلام، مانند گذشته دیگر چهره برجسته‌ای نبود؛ زیرا او که علناً تمام تلاش‌هایش را برای نابودی اسلام کرده بود، نمی‌توانست بزرگ [[مسلمانان]] گردد و تنها رحمانیت اسلام بود که به او و امثال او اجازه حیات داده و حتی امکانات نسبتاً خوبی در اختیارشان قرار گرفت.


با این‌که برخی نویسندگان [[اهل‌سنت]] او را از مسلمانان واقعی دانسته‌ و در زمره صحابیان به شمار آوردند، <ref>ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی‏، المنتظم، ‏ محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 5، ص 27، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق</ref> اما [[شیعیان]]<ref>ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 2، ص 563، تحقیق، شیری، علی، بیروت، دار الاضواء، 1411ق</ref> و بسیاری از اندیشمندان اهل‌سنت<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبوالفضل، ج 10، ص 57، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق</ref>، اسلام او را ظاهری دانسته و او را در زمره [[منافقان]] قرار می‌دهند.
با این‌که برخی نویسندگان [[اهل سنت]] او را از مسلمانان واقعی دانسته‌ و در زمره صحابیان به شمار آوردند، <ref>ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی‏، المنتظم، ‏ محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 5، ص 27، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق</ref> اما [[شیعیان]]<ref>ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 2، ص 563، تحقیق، شیری، علی، بیروت، دار الاضواء، 1411ق</ref> و بسیاری از اندیشمندان اهل سنت<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبوالفضل، ج 10، ص 57، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق</ref>، اسلام او را ظاهری دانسته و او را در زمره [[منافقان]] قرار می‌دهند.


این نفاق را می‌توان از برخی گفتار و کردارش به دست آورد:
این نفاق را می‌توان از برخی گفتار و کردارش به دست آورد:
خط ۸۹: خط ۸۹:


== مرگ ابوسفیان ==
== مرگ ابوسفیان ==
در نهایت، ابوسفیان در اواخر حکومت عثمان درگذشت<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 5، ص 108، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا</ref>.
در نهایت، ابوسفیان در اواخر حکومت [[عثمان]] درگذشت<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 5، ص 108، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا</ref>.
البته در سال فوت او اختلافاتی وجود دارد و برخی از محققان سال ۳۱ هجری را ذکر کرده‌اند<ref>أسد الغابة، ج ‏2، ص 392</ref>.  
البته در سال فوت او اختلافاتی وجود دارد و برخی از محققان سال ۳۱ هجری را ذکر کرده‌اند<ref>أسد الغابة، ج ‏2، ص 392</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش