احادیث تقریبی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴٬۷۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:


== نتیجه ==
== نتیجه ==
بطور کلی نتیجه ای که از مجموع مباحث مطرح شده در بررسی روایات بدست آمد این است که :‌  
بطور کلی نتیجه ای که از مجموع مباحث مطرح شده در بررسی روایات بدست آمد این است که :‌  


خط ۱۸۶: خط ۱۸۷:


حتی آنان که انکارشان معلول عدم احساس نیاز به تحقیق در این مسائل باشد در زمره کفار نخواهند بود . تمامی اینان در زمره قاصران و مستضعفان قرار خواهند گرفت و مصداق مرجون لامر الله خواهند بود.  
حتی آنان که انکارشان معلول عدم احساس نیاز به تحقیق در این مسائل باشد در زمره کفار نخواهند بود . تمامی اینان در زمره قاصران و مستضعفان قرار خواهند گرفت و مصداق مرجون لامر الله خواهند بود.  
= شاخصه های اسلام و مسلمان بودن از منظر روایات =
نگاه  اجمالی به روایات نشان می دهد که  اعتقاد به وحدانیت الهی و نبوت  پیامبر ص و نیز اعتقاد به مرتبه نازله امامت یعنی محبت اهل بیت علیهم السلام در تحقق اسلامیت  و مسلمان بودن کافی است .
بنابر این انکار امامت معصومین تا زمانی که به نفی محبت به آنان نینجامد مستلزم خروج از اسلام نخواهد بود.
در اینجا برخی از روایاتی که بیانگر مضمون فوق است را بیان می کنیم :‌
یکی از خدام امام صادق علیه السلام می گوید : در باز گشت از سفری که به همراه جمعی به امر امام به حیره داشتیم  خدمت امام رسیده و به آن حضرت عرض کردم :
دراین سفر با کسانی مواجه شدیم که از آنها بجهت اینکه اعتقاداتشان در مساله امامت نظیر اعتقادات ما نبود برائت جستیم
...: جعلت فداك إنا نبرأ منهم ، إنهم لا يقولون ما نقول .
امام فرمود : آیا به رغم اینکه نسبت به ما محبت ورزیده اما همانند شما در مساله امامت نمی اندیشند از آنها برائت جستید؟
: يتولونا ولا يقولون ما تقولون تبرؤون منهم ؟
در پاسخ گفتم :
نعم
امام علیه السلام فرمود:در اینصورت از آنجا که مراتب اعتقاد و التزام شما در سطح اعتقاد و التزام ما نیست بنابر این ما هم باید از شما تبری جوئیم
: فهوذا عندنا ما ليس عندكم فينبغي لنا أن نبرأ منكم ؟
به امام عرض کردم :
: لا - جعلت فداك –
امام علیه السلام در این هنگام به نکته مهمی اشاره نموده و فرمود:
وهوذا عند الله ما ليس عندنا أفتراه أطرحنا ؟
در نزد خداوند اموری است که در نزد مانیست آیا دیده اید که خداوند ما را بدین جهت رها نماید؟
گفتم  :
لا والله جعلت فداك ما نفعل ؟
آنگاه امام فرمود :
فتولوهم ولا تبرؤوا منهم ، إن من المسلمين من له سهم ومنهم من له سهمان ومنهم من له ثلاثة أسهم ، ومنهم من له أربعة أسهم ، و منهم من له خمسة أسهم ، ومنهم من له ستة أسهم ، ومنهم من له سبعة أسهم :
با کسانی که به اهل بیت محبت داشته اما در امامت آنان همانند شما نمی اندیشند محبت بورزدید چون اسلام دارای مراتب گوناگونی است برخی از مردم تنها به مرتبه ای از آن فقط نائل شده اند و برخی دو مرتبه و برخی سه مرتبه وبرخی ....هفت مرتبه
آنگاه فرمود :
فليس ينبغي أن يحمل صاحب السهم على ما عليه صاحب السهمين ولا صاحب السهمين على ما عليه صاحب الثلاثة ولا صاحب الثلاثة على ما عليه صاحب الأربعة ولا صاحب الأربعة على ما عليه صاحب الخمسة ولا صاحب الخمسة على ما عليه صاحب الستة ولا صاحب الستة على ما عليه صاحب السبعة ،
: بنابراین وقتی اسلام دارای مراتبی است شایسته نیست کسانی را که در مرتبه اول ان قرار دارند به اموری وادار نمود که  مختص مسلمانان مرتبه دوم است و همینطور کسانی را در مرتبه دوم اسلام قراردارند وادار به اموری نمود که مختص به مسلمانان مرتبه سوم است و...
امام علیه السلام بعد از بیان نکات فوق داستانی را که بیانگر آثار منفی رعایت ننمودن اصل مذکور- مراتب اسلام و متناسب بودن تکالیف در رده های مختلف آن -  می باشد بیان فرمود- ماجرای مسلمانی که زمینه پذیرش فردی مسیحی را به اسلام فراهم نمود و در کمتر از یک شبانه روز هم سبب خروج او از اسلام گردید- <ref>اصول کافی ج 2ص 44 ‌</ref>
= تبیین =
نکات بسیار مهمی که در این روایت وجود دارد :
1-اسلام (و ولایت ائمه ((ع) دارای مراتبی است که یکی از آنها اصل محبت به اهل بیت علیهم السلام است
2-تمام کسانی که در مراتب برتری از  اسلام قرار دارند باید حقوق دینی افرادی را که در مراتب نازلتر دینی قرار دارند رعایت نمایند. بدین معنا که در تعامل با آنان متناسب با سطح ایمان و اعتقاد آنها سخن گفته و تکلیفی بیش از حد توانشان را بر آنان تحمیل نکنند 
3-از آنجا که مودت اهل بیت مبنای قرآنی دارد لذا تمام مسلمانان به رغم فرق و مذاهب متعددی که دارند آن را از شعائر قطعی خویش می دانند .
4- نکته بسیار مهم در روایت مذکور شیوه استدلال عقلانی امام بر لزوم وحدت و انسجام بین همه مسلمانان و عدم تبری آنان از یکدیگر است .
امام ع در تصحیح نگرش  صحابی اش  نسبت به چگونگی تعامل او با مسلمانانی که در مساله امامت همانند او نمی اندیشند  می فرماید:‌
بر اساس مبنائی که در برائت از دیگران اتخاذ نمودی- برائت از کسانی که امامت بمعنای خاص شیعی آنرا انکار نموده و تنها به اصل محبت اهل بیت معتقد هستند-  باید ما هم از شما تبری جسته و خداوند نیز از ما تبری جسته و ما را طرد نماید .
بدلیل آنکه مراتب اسلام و ایمان ما از شما بیشتر و مراتب کمالاتی که در نزد خداوند است بسیار بیش از اموری است که در نزد ما وجود دارد .
5-نکته مهم دیگر بکار گیری واژه اسلام– در برابر ایمان – است . این امر بیانگر آن است که همه مسلمانان در اصل اسلام شریک بوده  هر چند در مراتبش از یکدیگر متفاوتند چون اسلام یعنی اعلام تسلیم در برابر معارف ، احکام و دستوراتی که از ناحیه خداوند متعال توسط رسول اکرم ص برای بشریت نازل شده است  .
مفهوم مذکور مورد پذیرش همه مسلمانان می باشد حتی  کسانی که در مساله امامت و ولایت به محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام اکتفا نموده و به عصمت آنان معتقد نیستند
= روایت دیگر از امام صادق علیه السلام =
 
عن سماعة قال : قلت لأبي عبد الله ( عليه السلام ) : أخبرني عن الاسلام والايمان أهما مختلفان ؟
فقال : إن الايمان يشارك الاسلام والاسلام لا يشارك الايمان ،
فقلت : فصفهما لي ،
فقال : الاسلام شهادة أن لا إله إلا الله والتصديق برسول الله ( صلى الله عليه وآله ) ، به حقنت الدماء وعليه جرت المناكح والمواريث وعلى ظاهره جماعة الناس ، والايمان الهدى وما يثبت في القلوب من صفة الاسلام وما ظهر من العمل به والايمان أرفع من الاسلام بدرجة ، إن الايمان يشارك الاسلام في الظاهر والاسلام لا يشارك الايمان في الباطن وإن اجتمعا في القول والصفة .<ref>کافی ج ص25</ref> 
در این روایت نیز که موید روایت پیشین است - تفاوت بین اسلام و ایمان مطرح گردیده و درجه ایمان هر چند برتر از اسلام دانسته شده است اما از مومنان خواسته شده تا احکام عمومی اسلام را نسبت به همه مسلمانان که شهادت ظاهری با وحدانیت الهی داده و نبوت رسول اکرم ص را تصدیق ظاهری نموده است جاری نمایند .
نکته مهم در این روایت آن است که معیار اصلی مسلمان بودن دو صفت :‌ شهادت ظاهری به وحدانیت الهی و تصدیق ظاهری رسول اکرم به نبوت دانسته شده است .
یعنی نه تنها اعتقاد به امامت بلکه اعتقاد به معاد نیز از شاخصه های اسلامیت نیست .
توجه به این نکته از آنجا اهمیت دارد که روایت مذکور از امام صادق نقل گردیده است و نمی توان آن  را متعلق به اوائل صدر اسلام دانست که مساله امامت ائمه علیهم السلام چندان مطرح نبوده است بنابراین عصر صدور این این قبیل روایات نشان می دهد که به رغم وجود مذاهب مختلف اسلامی و تمایز امامیه از آنان ائمه علیهم السلام از پیروان مذاهب دیگر  بعنوان مسلمان یاد نموده اند 
بدیهی است با این دو معیار زمینه وحدت اسلامی در جمعیت ملیاردی مسلمین ایجاد گردیده و اساس و مبنای هر نوع جریان تکفیری بطور کلی از جوامع اسلامی رخت بر خواهد بست
= روایتی دیگر =
عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : سمعته يقول : الايمان ما استقر في القلب وأفضى به إلى الله عز وجل وصدقه العمل بالطاعة لله والتسليم لامره والاسلام ما ظهر من قول أو فعل وهو الذي عليه جماعة الناس من الفرق كلها و به حقنت الدماء وعليه جرت المواريث وجاز النكاح واجتمعوا على
الصلاة والزكاة والصوم والحج ، فخرجوا بذلك من الكفر وأضيفوا إلى الايمان ، والاسلام لا يشرك الايمان والايمان يشرك الاسلام وهما في القول والفعل يجتمعان ،كما صارت الكعبة في المسجد والمسجد ليس في الكعبة وكذلك الايمان يشرك الاسلام والاسلام لا يشرك الايمان وقد قال الله عز وجل : " قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولكن قولوا أسلمنا ولما يدخل الايمان في قلوبكم فقول الله عز وجل أصدق القول
قلت : فهل للمؤمن فضل على المسلم في شئ من الفضائل والأحكام والحدود وغير ذلك ؟
فقال : لا ، هما يجريان في ذلك مجرى واحد ولكن للمؤمن فضل على المسلم في أعمالهما وما يتقربان به إلى الله عز وجل ، قلت : أليس الله عز وجل يقول : " من جاءبالحسنة فله عشر أمثالها " وزعمت أنهم مجتمعون على الصلاة والزكاة والصوم والحج مع المؤمن ؟ قال : أليس قد قال الله عز وجل : " يضاعفه له أضعافا كثيرة فالمؤمنون هم الذين يضاعف الله عز وجل لهم حسناتهم لكل حسنة سبعون ضعفا ، فهذا فضل المؤمن ويزيده الله في حسناته على قدر صحة إيمانه أضعافا كثيرة ويفعل الله بالمؤمنين ما يشاء من الخير ، قلت : أرأيت من دخل في الاسلام أليس هو داخلا في الايمان ؟
فقال : لا ولكنه قد أضيف إلى الايمان وخرج من الكفر وسأضرب لك مثلا تعقل به فضل الايمان على الاسلام ، أرأيت لو بصرت رجلا في المسجد أكنت تشهد أنك رأيته في الكعبة ؟
قلت : لا يجوز لي ذلك ، قال : فلو بصرت رجلا في الكعبة أكنت شاهدا أنه قد دخل المسجد الحرام ، قلت : نعم ، قال : وكيف ذلك ؟ قلت : إنه لا يصل إلى دخول الكعبة حتى يدخل المسجد ، فقال : قد أصبت وأحسنت ، ثم قال : كذلك الايمان والاسلام <ref>کافی ج 2ص27</ref>
تبیین
1- فقره  "والاسلام ما ظهر من قول أو فعل و هو الذي عليه جماعة الناس من الفرق كلها" نص بر این است که شاخصه ورود در حوزه اسلام همان شهادت ظاهری به آن بوده که همه فرق اسلامی آنرا واجد می باشند بنابر این ایمان و اعتقاد راسخ به دین از جمله اعتقاد به امامت معصومین علیهم السلام شرط ورود در زمره مسلمین نخواهد بود. بدیهی است لازمه این فقره از روایت مذکور نفی تکفیر بین مسلمانان می باشد 
2- در این روایت نیز همانند روایت قبل از مسلمانان خواسته شده که تمام احکام عمومی اسلام از معاملات و... نسبت به همه کسانی که شاخصه مذکور را دارند – به اصطلاح اسلام حداقلی را دارا هستند- اجرا نمایند.
3- نکته مهم دیگر در روایت مذکور تساوی مسلمانان و مومنین در اجرای احکام عمومی اسلام می باشد  یعنی نازلترین درجه اسلام با عالیترین درجات ایمان در اجرای احکام اسلام مساوی اند 




۸۶۱

ویرایش