احمد المهاجر

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۲ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «احمد بن عیسی مهاجر (273-345 هجری قمری) امام از خاندان خاندان و پیامبر اسلام ، محم...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

احمد بن عیسی مهاجر (273-345 هجری قمری) امام از خاندان خاندان و پیامبر اسلام ، محمد است و ریشه های خاندان باعلاوی و شاخه های آنها به او باز می گردد . او از زادگاه خود عراق به سرزمین حضرموت مهاجرت کرد و به همین دلیل به او لقب "المهاجر" دادند. او اولین کسی است که از خانواده پیامبر به حضرموت آمد . و فرزندان پس از او تأثیر زیادی بر تاریخ علمی و فرهنگی حضرموت داشتند.

خطای مستعار در برخی از کتابهای شجره نامه احمد "آلبه" یا "الینوات" ، بین علوی بن طاهر حداد در یکی از آثار او در این آشفتگی و آشفتگی در اظهارات دیرهنگامان النسبین ، Ptlguib احمد بن عیسی ، نوه عنوان احمد آلوب ، بود.


فهرست 1 درصد از 2 تولد و تربیت او 3 شرایط سیاسی و آغاز مهاجرت وی 4 سفر او 4.1 حجاز 4.2 حضرموت 5 تلاش های حمایتی وی 6 آموزه او 7 ثروت او 8 فرزندان او 9 مرگ او 10 منتقد 10.1 استناد نسبت احمد بن عیسی بن محمد آل -Naqib بن علی آل -Aridi بن جعفر الصادق بن محمد - باقر بن علی زین آل - العابدین بن آل - حسین سبط بن علی بن ابی طالب ، و علی شوهر است فاطمه بنت محمد درود بر او .

وی هشتمین نوه رسول خدا محمد در نسب خود است. درود بر او

تولد و تربیت وی در حدود سال 273 هجری قمری در شهر بصره عراق متولد شد . پدرش ناخدا عیسی معتبر در بصره و ملقب به رنگ قرمز به مولانا بود ، و همچنین پدربزرگش کاپیتان محمد اشرف در بصره و اداره کشور خود بود که معنای ظاهری آن از شهر مدینه آمده و در عراق ساکن شده است. به

این مهاجر در آن بزرگ شده حکومت عباسیان و در عصری که در آن فرهنگ گسترده در علوم مختلف، از جمله ادبیات، فقه، مدرنیته، فلسفه، عرفان، شعر، ورزش، نجوم، و دانش های دیگر و شاخه های علوم، با شروع زندگی می کردند حدود از قرن سوم هجری . از جمله کسانی که نام آنها در آن عصر ظاهر شد: ابوحنیفه ، شفیعی ، احمد بن حنبل ، اسماعی ، ابن اسحاق و محمد بن جریر طبری .

شرایط سیاسی و آغاز مهاجرت وی در اواخر قرن سوم هجری ، دولت عباسیان در عراق بحران های پی درپی را پشت سر می گذاشتند و آنچه به عنوان پایان دوران اول عباسیان و آغاز دوران عباسیان دوم شناخته می شود ، که طی آن دولت سلجوقی در شمال آغاز شد ظهور و تصرف مناطقی که تحت کنترل دولت عباسی بود و به ضعف ناتوانی خود در کنترل امور رسید هرج و مرج و فساد در سراسر عراق گسترش یافت .

در سال 255 هجری قمری ، در دوران خلیفه المحتدی بیله ، جنبشی به نام انقلاب زنج آغاز شد . علویان وحشت البصری ، عراقی ها و دیگران را تحمل کردند و این فتنه در 270 هجری پس از نبردها و جنگ های خونین پایان یافت. به پس از آن جنگهای قرمطی که در سال 278 هجری قمری آغاز شد و حمله آنها به بصره در سال 310 هجری قمری دنبال شد. این یکی از دلایل مهاجرت وی از وطن خود بصره بود ، بنابراین آنچه برای او در آنجا باقی مانده است و شرایط آن تغییر کرده و امنیت آن مختل شده است ، و دیگر وضعیتی پایدار نیست که او را برای ماندن وسوسه کند ، بنابراین تصمیم گرفت نظر وی پس از مشورت با اعضای خانواده و بستگانش برای خروج از عراق و ترک او از فرزندانش: محمد ، علی ، حسین و برادرش محمد بن عیسی و اکثر اعضای خانواده ، برای نظارت بر اموال و مدیریت پول آنها.

در سال 317 هجری قمری ، در زمان فرمانروایی خلیفه مقتدر بیله ، کاروانی بزرگ از بصره به سمت حجاز با احمد المهاجر ، همسرش زینب بنت عبدالله بن الحسن بن علی العریدی ، فرزندش عبدالله (ع) حرکت کرد. ملقب به عبید الله) ، و همسر پسرش ام البنین بنت محمد بن عیسی بن محمد ، و نوه اش اسماعیل (معروف به بصری) ابن عبدالله ، و دو پسر عمویش: محمد بن سلیمان (پدر بزرگ عهدال خانواده ) ، حسن بن یوسف (پدربزرگ خاندان قدیمی ) ، و برخی از همراهانش: جعفر بن عبدالله العزدی (پدربزرگ خانواده مخدیم) ، و مختار بن عبدالله بن سعد (پدر مختار خانواده) ، شاویا بن فرج الاسبهانی ، و گروهی که تعدادشان حدود هفتاد نفر است.

سفر او این کاروان مسیر شام را در پیش گرفت ، زیرا امنیت در ( درب زبیده ) ، که جاده ای است که از عراق به کشورهای مقدس کشیده می شود ، و چاه ها ، چشمه ها ، ایستگاه ها و تابلوهایی که مردم را برای رفتن به جاده راهنمایی می کند ، و سایر مواردی که زبیده است ، در پیش گرفت. ، همسر هارون الرشید ، انجام داد .

حجاز احمد مهاجر وارد مدینه شد و یک سال در آنجا ماند و در آنجا به دلیل اختلالات امنیتی نتوانست حج انجام دهد و وارد مکه شود . قرمطیان در ذی الحجه سال 317 هجری قمری وارد مکه شدند و آنها آن را هتک حرمت کردند و به حجاج حمله کردند و آنها را کشتند. در مسجدالحرام و سنگ سیاه را برد 22 سال.

در سال بعد 318 هجری قمری ، پس از فروکش شدن نزاع ، مهاجر به مکه رفت و پس از آن خانواده و اطرافیانش به حج رفتند ، بنابراین به حج مشرف شد و از بررسی مکان سنگ سیاه راضی شد.

حضرموت پس از اتمام حج خود ، با همراهان خود به یمن سفر کرد و از کشوری به کشور دیگر سفر کرد. در راه او ، محمد بن سلیمان (پدربزرگ خاندان الاحدال ) تصمیم گرفت در وادی سحام فرود آید ، در حالی که حسن بن یوسف (پدربزرگ خانواده قدیمی ) به وادی سرداد رفت . وی راه مهاجر را ادامه داد تا اینکه به حضرموت سال 319 هجری قمری رسید ، در عصر حکومت زیاد ، یمن و جنبش در روستاهای آن ، و اولین روستا از روستای جبیل وادی داوان و محل سکونت مشرف به آنها پایین آمد ، اما تبدیل شد. به الحجارین و سالهایی که او خانه اش را در آنجا بنا کرده است هنوز هم سهم او ادامه دارد. تا به امروز ، او صاحب املاک و درختان نخل است. سپس آنجا را ترک کرد تا اینکه به قاره بنی جوشیر واقع در نزدیکی روستای بر رسید و مدتی در آنجا اقامت کرد و سپس عازم حساسه شد.و شهرک با برکت بود تا زمانی که او درگذشت.

تلاش های حمایتی هنگامی که احمد المهاجر در وارد حضرموت ، هر دو اقلیت شیعه و سنی در منطقه ایستاده بود توسط او، اما Ibadis او مقاومت به عنوان هضرموت تحت تاثیر بود Ibadis در زمان و فرقه عبادی غالب شد. وی شروع به گفتگو و حکمت معادل و نصیحت خوب آنها با احمد مهاجر و استفاده از وسایل مسالمت آمیز برای متقاعد ساختن آنها کرد ، وتوتروآ از او دعوت کرد و اخلاق و سخاوت خود را به تجمل پرداخت و به او پیوست ، بسیاری از آنها حتی آموزه عبادی را که به تدریج از حضرموت ناپدید شد ، پذیرفتند. که آنها را ترک کاملا پس از چند قرن، Fmha شفائی قضاوت کسب و کار، و دکترین اشعری در اعتقادات.

گفته می شود که حقایق جنگ بین دو تیم شروع شد ، ایبادی ها از ایبادی های عمان تدارکات دریافت می کردند ، و مهاجر تجهیزات و پول دریافت می کرد ، و تدارکات با کاروان های زمینی و کشتی ها از طریق دریا به او می رسید. از بصره ، توسط پسرش محمد که او را به عنوان مأمور اموال خود در آنجا ترک کرد ، برای او فرستاد ، به طوری که هنگامی که مهاجری ساکن الحجاراین است که خار عبادی در آنجا شکسته شد ، نبرد سرنوشت ساز در ببران رخ داد و مهاجرت را از خانه خارج کرد. از الحجرین تا قاره بنی جهر.

این امر در اعتقادات و اعتقادات مهاجران و عبادی به دلیل عدم توانایی ساکن شدن در شهرهای اصلی حضرموت کچابام و طارم اختلاف نظر داشته است ، به عنوان مثال ، مملو از دانشمندان عبادی ، نظر Thi و مجبور ساختن آنها ، انتخاب روستاهایی که می توانند او را در جایی که طرفداران روستای سنی و شیعه جوبیل در دوان و مهاجرت هستند پیدا کنید .

آموزه مورخان حضرمی ، به ویژه علویان در میان آنها ، در تعیین فرق فرقه مهاجرین اختلاف نظر داشتند. نظرات متفاوت بود و محدود به دو نظر بود: یکی می گوید که او شافعی از فرقه اشعری است ، و دیگری وی معتقد است که وی از نظر شاخه ها و منشأ در اعتقاد پدران و اجداد خود از امامان اهل بیت (ع) بوده است. سپس اخیراً کسانی ظاهر شدند که غریبه بودند و به این واقعیت رسیدند که مهاجری جعفری دوازده گانه بود . پس از مطالعه مطالب تاریخی موجود از سوی یکی از محققان در این زمینه ، متوجه شد که مهاجر نه شافعی ، نه اشعری و نه امام ، بلکه بر اساس آموزه عموم مسلمانان است ، و او بر اساس دانش او در مورد بزرگان و پدرانش ، زیرا دین هنوز در قلب مردم استوار بود و او کارزار دانش بود. آنها علوم یا آموزه های خود را جز با شواهد قانونی تأیید شده بیان نمی کنند ، و این برای قرن ها از یکدیگر ادامه داشت.

ثروت او المهاجر در بصره ثروتمند بود و ثروت هنگفتی داشت و هنگامی که به حضرموت مهاجرت کرد ، پسرش محمد را با پول خود رها کرد ، به طوری که نوه وی جد بن عبید الله بن احمد المهاجر به بصره سفر کرد تا نگاه کند. وقتی برادرش علوی بن عبید الله را برای حج همراهی کرد. مهاجر با حدود سیزده شتر طلا و نقره وارد حضرموت شد. پس از گذراندن هزینه های زیاد در بصره به شام ​​و حجاز به حضرماوت رسید و در مدت اقامت در مدینه ، سپس در راه مکه ، کشورهای یمن و حضرموت در سفری که به مدت طولانی و کمتر از دو سال به طول انجامید. او در این مدت زمان برای فرود و مسافرت برای کسانی که همراه او بودند و اسب ها و شترها خرج می کرد. این مهاجر ثروت هنگفتی داشت که از بصره آورده بود که برای مدت طولانی باقی ماند ، بر نوه ها و نوکران او بعد از او ایجاد می شود.

فرزندان پسرش چهار پسر داشت: محمد ، علی و حسین ، که در بصره ماندگار شدند و فرزندان زیادی در عراق و حومه آن به وجود آمد ، و عبدالله ، که به همراه پدرش به حضرموت مهاجرت کردند و خود را "عبید الله" در تواضع خویش خواندند. خداوند ، و او پس از مرگ پدر به روستای سوم نقل مکان کرد و در آنجا مرد و در عرض بور ​​گفته شد ، سپس فرزندان عبدالله به محل سکونت روستای بیت جبیر و از آنجا به شهر نقل مکان کردند. از طارم ، که خانه آنها شد و آنها به خانواده باعلاوی معروف بودند .

مرگ او وی در سال 345 هجری درگذشت و در شعب الحسیسه الشرقی ، معروف به شعب المهاجر ، در جنوب روستای بور دفن شد . مقبره وی به دلیل بازدید مشهور است ، ساختمانی بر روی آن ساخته شد ، مسجدی در نزدیکی آن ساخته شد و چاهی حفر شد.

مراجع شهاب ، محمد ضیاء؛ عبدالله بن نوح (1400 ق). امام مهاجر (PDF) . جده ، عربستان سعودی: دارالشروق. بایگانی شده از نسخه اصلی (PDF) در 27 ژانویه 2020.