احمد المهاجر



احمد بن عیسی المهاجر (273-345 هجری قمری) از خاندان باعلاوی و از نسل پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه و آله است. او از زادگاه خود عراق به سرزمین حضرموت مهاجرت کرد و به همین دلیل به او لقب "المهاجر" دادند. او اولین کسی است که از سادات به حضرموت آمد و فرزندانش پس از او تأثیر زیادی بر تاریخ علمی و فرهنگی حضرموت داشتند.

به اشتباه در برخی از کتابهای شجره نامه احمد "الأبح" أو "النفّاط" نامیده شده است. آقای علوی بن طاهر حداد در یکی از آثار خود این اشتباه را بیان کرده است.

نسبت

أحمد بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین السبط بن علی بن أبی طالب، وعلی علیه السلام همسر فاطمه سلام الله علیها دختر محمد صلی الله علیه و آله سلم است.

او هشتمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله سلم است.

تولد و تربیت

وی در حدود سال 273 هجری قمری در شهر بصره عراق متولد شد . پدرش عیسی شخصیتی معتبر در بصره و به خاطر زیبایی و قرمزگون بودن پوستش ملقب به رومی بود و همچنین پدربزرگش محمد بزرگ اشراف بصره و منزل او در کل شهر معروف بود. او اول کسی است که از شهر مدینه آمده و در عراق ساکن شده است.

مهاجر در زمان حکومت عباسیان و گسترش فرهنگ و علوم مختلف از جمله ادبیات، فقه، مدرنیته، فلسفه، عرفان، شعر، ورزش، نجوم، و دانش های و دیگر شاخه های علوم رشد کرد. از جمله کسانی که در قرن سوم هجری با مهاجر هم عصر بودند عبارتند از: أبو حنیفه، شافعی، أحمد بن حنبل، الأصمعی، ابن إسحاق و محمد بن جریر الطبری.

شرایط سیاسی و آغاز مهاجرت وی

شرایط سیاسی زمان حیات مهاجر در اواخر قرن سوم هجری ، مصادف بود با پایان دوران اول عباسیان و آغاز دوران دوم عباسیان در عراق که با بحران های پی در پی مواجه بود و به ضعف و ناتوانی در کنترل امور رسید و هرج و مرج و فساد در سراسر عراق گسترش یافت. در آن زمان دولت سلجوقی در شمال ظهور کرد و بخشی از مناطقی را که تحت کنترل دولت عباسی بود تصرف نمود.

در سال 255 هجری قمری ، در دوران خلیفه المهتدی بالله ، جنبشی به نام انقلاب زنج آغاز شد . و همه علویون، بصری ها ، عراقی ها و دیگران به وحشت افتادند و این فتنه در سال 270 هجری پس از نبردها و جنگ های خونین پایان یافت. پس از آن جنگهای قرمطی در سال 278 هجری قمری آغاز شد و به دنبال آن در سال 310 هجری قمری به بصره حمله کردند. آنها به بصره دنبال شد. و این یکی از دلایل مهاجرت او از وطنش بصره بود. او پس از مشورت با اعضای خانواده و بستگانش برای خروج از عراق تصمیم گرفت در حالی که فرزندانش: محمد ، علی ، حسین و برادرش محمد بن عیسی و اکثر اعضای خانواده برای نظارت بر اموالشان در عراق ماندند.

در سال 317 هجری قمری ، در زمان فرمانروایی خلیفه مهتدی بالله ،احمد المهاجر با همسرش زینب بنت عبدالله بن الحسن بن علی العریدی ، فرزندش عبدالله ملقب به عبید الله و همسر پسرش ام البنین بنت محمد بن عیسی بن محمد ، و نوه اش اسماعیل (معروف به بصری) ابن عبدالله ، و دو پسر عمویش: محمد بن سلیمان (پدر بزرگ عهدال خانواده ) ، حسن بن یوسف (پدربزرگ خاندان قدیمی ) ، و برخی از همراهانش: جعفر بن عبدالله العزدی (پدربزرگ خانواده مخدیم) ، و مختار بن عبدالله بن سعد (پدر مختار خانواده) ، شاویا بن فرج الاسبهانی ، و گروهی که تعدادشان حدود هفتاد نفر است با کاروانی بزرگ از بصره به سمت حجاز حرکت کرد.

سفرها

این کاروان مسیر شام را در پیش گرفت ، زیرا امنیت در ( درب زبیده ) ، که جاده ای است که از عراق به کشورهای مقدس کشیده می شود ، و چاه ها ، چشمه ها ، ایستگاه ها و تابلوهایی که مردم را برای رفتن به جاده راهنمایی می کند و سایر خدماتی که زبیده همسر هارون الرشید انجام داد .

حجاز

احمد مهاجر وارد مدینه شد و یک سال در آنجا ماند و در آنجا به دلیل اختلالات امنیتی نتوانست حج انجام دهد و وارد مکه شود . قرامطه در ذی الحجه سال 317 هجری قمری وارد مکه شدند و به آنجا هتک حرمت کردند و به حجاج حمله کردند و آنها را کشتند. در مسجدالحرام و حجرالاسود را بردند و تا 22 سال جای آن خالی بود و مردم دست را برای تبرک بر جای آن می کشیدند.

در سال بعد 318 هجری قمری ، پس از فروکش شدن نزاع ، مهاجر به مکه رفت و پس از آن خانواده و اطرافیانش به حج رفتند ، آنگاه به حج مشرف شد و از بررسی مکان سنگ سیاه راضی شد.

حضرموت

پس از اتمام حج با همراهان خود به یمن سفر کرد و پس از آن از کشوری به کشور دیگر سفر کرد. در راه محمد بن سلیمان (پدربزرگ آل الاهدل) تصمیم گرفت در وادی سحام فرود آید؛ در حالی که حسن بن یوسف (پدربزرگ آل القدیمی ) به وادی سردد رفت . ولی مهاجر راه خود را ادامه داد تا اینکه در سال 319 هجری قمری در عصر حکومت آل زیاد در یمن به حضرموت رسید . اولین روستایی که در آن فرود آمد، روستای (الجبیل) وادی (دوعن) بود ولی زیاد در آنجا نماند و به روستای (الهجرین) منتقل شد و در آنجا به مدت طولانی اقامت کرد تا جایی که برای او خانه ای ساخته شد که تا کنون بخشی از پایین ساختمان باقی است. او در آنجا صاحب زمین و باغ نخل شد. سپس آنجا را ترک کرد تا اینکه به روستای بنی جُشیر واقع در نزدیکی روستای بور رسید و مدتی در آنجا اقامت کرد و سپس عازم الحسیسة شد. و تا پایان عمرش در آنجا به خوبی به زندگی ادامه داد.

فعالیت های تبلیغی

هنگامی که احمد المهاجر وارد حضرموت شد هر دو اقلیت شیعه و سنی در منطقه از او حمایت کردند و تابع او شدند. اما اباضیه با او مخالفت کرد؛ زیرا در آن زمان اباضیه بر منطقه مسلط بود. او در در صلح با آنها وارد شد و با زبان حکمت و موعظه حسنه با ایشان به بحث و گفتگو پرداخت. اندک اندک به دلیل اخلاق و کرامت و بیان و حکمت هایش پیروان اباضیه به او پیوستند و بسیاری از آنها از اباضیه به مذهب شافعی گرویدند تا جایی که اباضیه از تمام حضرموت رخت بربست و مردم در فقه شافعی و در عقاید اشعری شدند.

گفته می شود که حقایق جنگ بین دو تیم شروع شد ، ایبادی ها از ایبادی های عمان تدارکات دریافت می کردند ، و مهاجر تجهیزات و پول دریافت می کرد ، و تدارکات با کاروان های زمینی و کشتی ها از طریق دریا به او می رسید. از بصره ، توسط پسرش محمد که او را به عنوان مأمور اموال خود در آنجا ترک کرد ، برای او فرستاد ، به طوری که هنگامی که مهاجری ساکن الحجاراین است که خار عبادی در آنجا شکسته شد ، نبرد سرنوشت ساز در ببران رخ داد و مهاجرت را از خانه خارج کرد. از الحجرین تا قاره بنی جهر.

این امر در اعتقادات و اعتقادات مهاجران و عبادی به دلیل عدم توانایی ساکن شدن در شهرهای اصلی حضرموت کچابام و طارم اختلاف نظر داشته است ، به عنوان مثال ، مملو از دانشمندان عبادی ، نظر Thi و مجبور ساختن آنها ، انتخاب روستاهایی که می توانند او را در جایی که طرفداران روستای سنی و شیعه جوبیل در دوان و مهاجرت هستند پیدا کنید .

آموزه

مورخان حضرمی ، به ویژه علویان در میان آنها ، در تعیین فرق فرقه مهاجرین اختلاف نظر داشتند. نظرات متفاوت بود و محدود به دو نظر بود: یکی می گوید که او شافعی از فرقه اشعری است ، و دیگری وی معتقد است که وی از نظر شاخه ها و منشأ در اعتقاد پدران و اجداد خود از امامان اهل بیت (ع) بوده است. سپس اخیراً کسانی ظاهر شدند که غریبه بودند و به این واقعیت رسیدند که مهاجری جعفری دوازده گانه بود . پس از مطالعه مطالب تاریخی موجود از سوی یکی از محققان در این زمینه ، متوجه شد که مهاجر نه شافعی ، نه اشعری و نه امام ، بلکه بر اساس آموزه عموم مسلمانان است ، و او بر اساس دانش او در مورد بزرگان و پدرانش ، زیرا دین هنوز در قلب مردم استوار بود و او کارزار دانش بود. آنها علوم یا آموزه های خود را جز با شواهد قانونی تأیید شده بیان نمی کنند ، و این برای قرن ها از یکدیگر ادامه داشت.

ثروت

المهاجر در بصره ثروتمند بود و ثروت هنگفتی داشت و هنگامی که به حضرموت مهاجرت کرد ، پسرش محمد را با پول خود رها کرد ، به طوری که نوه وی جد بن عبید الله بن احمد المهاجر به بصره سفر کرد تا نگاه کند. وقتی برادرش علوی بن عبید الله را برای حج همراهی کرد. مهاجر با حدود سیزده شتر طلا و نقره وارد حضرموت شد. پس از گذراندن هزینه های زیاد در بصره به شام ​​و حجاز به حضرماوت رسید و در مدت اقامت در مدینه ، سپس در راه مکه ، کشورهای یمن و حضرموت در سفری که به مدت طولانی و کمتر از دو سال به طول انجامید. او در این مدت زمان برای فرود و مسافرت برای کسانی که همراه او بودند و اسب ها و شترها خرج می کرد. این مهاجر ثروت هنگفتی داشت که از بصره آورده بود که برای مدت طولانی باقی ماند ، بر نوه ها و نوکران او بعد از او ایجاد می شود.

فرزندان

پسرش چهار پسر داشت: محمد ، علی و حسین ، که در بصره ماندگار شدند و فرزندان زیادی در عراق و حومه آن به وجود آمد ، و عبدالله ، که به همراه پدرش به حضرموت مهاجرت کردند و خود را "عبید الله" در تواضع خویش خواندند. خداوند ، و او پس از مرگ پدر به روستای سوم نقل مکان کرد و در آنجا مرد و در عرض بور ​​گفته شد ، سپس فرزندان عبدالله به محل سکونت روستای بیت جبیر و از آنجا به شهر نقل مکان کردند. از طارم ، که خانه آنها شد و آنها به خانواده باعلاوی معروف بودند .

وفات

وی در سال 345 هجری درگذشت و در شعب الحسیسه الشرقی ، معروف به شعب المهاجر ، در جنوب روستای بور دفن شد . مقبره وی به دلیل بازدید مشهور است ، ساختمانی بر روی آن ساخته شد ، مسجدی در نزدیکی آن ساخته شد و چاهی حفر شد.

منابع

شهاب ، محمد ضیاء؛ عبدالله بن نوح (1400 ق). امام مهاجر (PDF) . جده ، عربستان سعودی: دارالشروق. بایگانی شده از نسخه اصلی (PDF) در 27 ژانویه 2020.