اراده الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۷ آوریل ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
در تایید این دیدگاه، روایاتی نیز وارد شده و مورد استشهاد قرار گرفته است. از جمله از [[امام صادق (ع)]] نقل شده است که مشیت خداوند را حادث و غیرازلی خوانده است.<ref>شیخ صدوق، التوحید، سال ۱۳۹۸ هجری قمری، ص۱۴۷.</ref>همچنین روایتی از [[امام کاظم (ع)]] نقل شده است که حضرت اراده‌خداوند را همان فعل او معرفی کرده است.<ref>شیخ صدوق، التوحید، سال ۱۳۹۸هجری قمری، ص۱۴۷</ref> همچنین تعبیری از [[امام رضا (ع)]] به دست ما رسیده است که آن حضرت نیز مشیت و اراده‌الهی را از صفات فعلی خداوند دانسته است. <ref>شیخ صدوق، کتاب التوحید، سال ۱۳۹۸هجری قمری، ص۳۳۸.</ref>
در تایید این دیدگاه، روایاتی نیز وارد شده و مورد استشهاد قرار گرفته است. از جمله از [[امام صادق (ع)]] نقل شده است که مشیت خداوند را حادث و غیرازلی خوانده است.<ref>شیخ صدوق، التوحید، سال ۱۳۹۸ هجری قمری، ص۱۴۷.</ref>همچنین روایتی از [[امام کاظم (ع)]] نقل شده است که حضرت اراده‌خداوند را همان فعل او معرفی کرده است.<ref>شیخ صدوق، التوحید، سال ۱۳۹۸هجری قمری، ص۱۴۷</ref> همچنین تعبیری از [[امام رضا (ع)]] به دست ما رسیده است که آن حضرت نیز مشیت و اراده‌الهی را از صفات فعلی خداوند دانسته است. <ref>شیخ صدوق، کتاب التوحید، سال ۱۳۹۸هجری قمری، ص۳۳۸.</ref>


علامه طباطبایی نقل می‌کند که افرادی چون [[ملاصدرا]]، اراده را از صفات‌ذاتی و عین ذات‌الهی شمرده‌اند.<ref>طباطبایی سید محمد حسین، نهایة‌الحکمة، قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۷۱.</ref>با این‌حال مشهور فلاسفه‌مسلمان معتقدند که معنای اراده‌تکوینی همان علم خداوند به افعال است که مطابق با نظام احسن یعنی بهترین جهان ممکن می‌باشد.<ref>طباطبایی سید محمد حسین، نهایة‌الحکمه قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۶۱و۳۶۲؛</ref> <ref>ربانی گلپایگانی علی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲</ref>.
به گفته علامه طباطبایی که افرادی چون [[ملاصدرا]]، اراده را از صفات‌ذاتی و عین ذات‌الهی شمرده‌اند.<ref>طباطبایی سید محمد حسین، نهایة‌الحکمة، قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۷۱.</ref>با این‌حال مشهور فلاسفه‌مسلمان معتقدند که معنای اراده‌تکوینی همان علم خداوند به افعال است که مطابق با نظام احسن یعنی بهترین جهان ممکن می‌باشد.<ref>طباطبایی سید محمد حسین، نهایة‌الحکمه قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۶۱و۳۶۲؛</ref> <ref>ربانی گلپایگانی علی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲</ref>.


بسیاری از متکلمان‌امامیه و نیز تمام معتزله معتقدند که اراده‌تکوینی خداوند، علم او به افعالی است که مصلحت انسان و دیگر موجودات را در پی دارد.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref> بر اساس این عقیده، اراده جزء صفات ذات شناخته می‌شود.<ref>حسن ‌بیگی علی، مجله کلام اسلامی، شماره 50، سال 1383 خورشیدی، مقاله اراده الهی، ص۱۰۷.</ref>اما [[اشاعره]] معقتدند که اراده از نظر معنایی غیر از علم، قدرت و دیگر صفات ذات خداوند است،<ref>ربانی گلپایگانی علی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref>ولی آن را صفتی ذاتی یا زاید بر ذات، اما قدیم و ازلی <ref>ر. ک، سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، سال ۱۳۸۸شمسی، ج۲، ص۲۵۱.</ref> می‌دانند.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref>
بسیاری از متکلمان‌امامیه و نیز تمام معتزله معتقدند که اراده‌تکوینی خداوند، علم او به افعالی است که مصلحت انسان و دیگر موجودات را در پی دارد.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref> بر اساس این عقیده، اراده جزء صفات ذات شناخته می‌شود.<ref>حسن ‌بیگی علی، مجله کلام اسلامی، شماره 50، سال 1383 خورشیدی، مقاله اراده الهی، ص۱۰۷.</ref>اما [[اشاعره]] معقتدند که اراده از نظر معنایی غیر از علم، قدرت و دیگر صفات ذات خداوند است،<ref>ربانی گلپایگانی علی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref>ولی آن را صفتی ذاتی یا زاید بر ذات، اما قدیم و ازلی <ref>ر. ک، سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، سال ۱۳۸۸شمسی، ج۲، ص۲۵۱.</ref> می‌دانند.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref>
خط ۱۹: خط ۱۹:
== اراده‌الهی در منظر برخی از متکلمان مسلمان ==
== اراده‌الهی در منظر برخی از متکلمان مسلمان ==
متکلمان‌مسلمان، خداوند را صاحب اراده دانسته و بر همین اساس او را مرید می‌خوانند، ولی در معنا‌شناسی آن نظرات متفاوتی دارند.  
متکلمان‌مسلمان، خداوند را صاحب اراده دانسته و بر همین اساس او را مرید می‌خوانند، ولی در معنا‌شناسی آن نظرات متفاوتی دارند.  
عده‌ای چون شیخ مفید، اراده‌الهی را در‌باره افعالش، همان افعال خودش و در‌باره افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن می‌دانند.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، قم، نشر داوری، سال ۱۳۷۱شمسی. ج۱، ص۵۸ </ref> <ref> بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم نشر مکتب مرعشی، سال 1398 هجری قمری، ج۱، ص۵۶ </ref> <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، قم، یوسف، قاهره، نشر مکتبه الخانجی، سال 1399 هجری قمری، ج۱، ص۶۳ </ref> عده‌ای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت خداوند به فعلش می‌باشد. <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۲، ص3</ref>.
عده‌ای چون شیخ مفید، اراده‌الهی را در‌باره افعالش، همان افعال خودش و در‌باره افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن می‌دانند.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، قم، نشر داوری، سال ۱۳۷۱شمسی. ج۱، ص۵۸ </ref> <ref> بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم نشر مکتب مرعشی، سال 1398 هجری قمری، ج۱، ص۵۶ </ref> <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، قم، یوسف، قاهره، نشر مکتبه الخانجی، سال 1399 هجری قمری، ج۱، ص۶۳ </ref> عده‌ای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت خداوند به فعلش می‌باشد. <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۲، ص3</ref>.
<ref>ابن سینا، الهیات شفا، قم، نشر مکتبه مرعشی، سال 1404 هجری قمری، ج۱، ص171</ref> برخی اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، بیروت، نشر موسسه الکتب الثقافیه، تحقیق عماد الدین، ج۱، ص47.</ref> اما گروهی می‌گویند که اراده‌خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، نشر شریف رضی، سال 1409 هجری قمری، ج۴، ص۱۳۴.</ref> <ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، نشر موسسه اعلمی، سال 1399 هجری قمری، ص288</ref>.جمعی اراده را امری عدمی‌ دانسته‌اند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کرده‌اند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، قم، نشر شریف مرتضی، سال 1409 قمری، ج۴، ص۱۲۹</ref> عده‌ای دیگر، اراده‌خداوند را به فعل خویش داعی و علم به مصلحت و اراده‌خداوند را به فعل غیر امر به آن فعل دانسته‌اند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، تهران، نشر دانشگاه تهران، سال 1388 هجری شمسی، ج۱، ص138.</ref> و اما بیشتر متکلمان‌مسلمان اراده‌خداوند را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانسته‌اند.<ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۱۶.</ref> <ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۳۳</ref>
<ref>ابن سینا، الهیات شفا، قم، نشر مکتبه مرعشی، سال 1404 هجری قمری، ج۱، ص171</ref> برخی اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، بیروت، نشر موسسه الکتب الثقافیه، تحقیق عماد الدین، ج۱، ص47.</ref> اما گروهی می‌گویند که اراده‌خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، نشر شریف رضی، سال 1409 هجری قمری، ج۴، ص۱۳۴.</ref> <ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، نشر موسسه اعلمی، سال 1399 هجری قمری، ص288</ref>.جمعی اراده را امری عدمی‌ دانسته‌اند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کرده‌اند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، قم، نشر شریف مرتضی، سال 1409 قمری، ج۴، ص۱۲۹</ref> عده‌ای دیگر، اراده‌خداوند را به فعل خویش داعی و علم به مصلحت و اراده‌خداوند را به فعل غیر امر به آن فعل دانسته‌اند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، تهران، نشر دانشگاه تهران، سال 1388 هجری شمسی، ج۱، ص138.</ref> و اما بیشتر متکلمان‌مسلمان اراده‌خداوند را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانسته‌اند.<ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۱۶.</ref> <ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۳۳</ref>


خط ۳۰: خط ۳۰:
با توضیحاتی که درباره اراده تکوینی و تشریعی داده شد، متوجه تفاوت آن‌ها از هم می‌شویم.
با توضیحاتی که درباره اراده تکوینی و تشریعی داده شد، متوجه تفاوت آن‌ها از هم می‌شویم.
1. متعلق اراده‌تکوینی، فعل شخص اراده کننده است؛ اما متعلق اراده‌تشریعی فعل شخص دیگر است. <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳</ref>
1. متعلق اراده‌تکوینی، فعل شخص اراده کننده است؛ اما متعلق اراده‌تشریعی فعل شخص دیگر است. <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳</ref>
2.در اراده‌تکوینی تخلف رخ نخواهد داد و مراد به طور حتم واقع می‌شود، اما در اراده‌تشریعی هیچ‌گونه اجباری مبنی بر انجام فعل وجود ندارد و می‌توان خواسته مرید را انجام نداد.<ref>ر. ک، مشکینی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱شمسی، ص۲۹؛</ref> <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۲ و۱۸۳</ref>
2.در اراده‌تکوینی تخلف رخ نمی‌دهد و مراد به طور حتم واقع می‌شود، اما در اراده‌تشریعی هیچ‌گونه اجباری مبنی بر انجام فعل وجود ندارد و می‌توان خواسته مرید را انجام نداد.<ref>ر. ک، مشکینی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱شمسی، ص۲۹؛</ref> <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۲ و۱۸۳</ref>
3.متعلق اراده‌تشریعی بر خلاف اراده‌تکوینی، افعال‌اختیاری است.<ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳.</ref>
3.متعلق اراده‌تشریعی بر خلاف اراده‌تکوینی، افعال‌اختیاری است.<ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳.</ref>


confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش