استراتژی تقریب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آن گاه ' به ' آنگاه '
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - ' آن گاه ' به ' آنگاه ')
خط ۶۵: خط ۶۵:
اما سیاست ایجاد تفرقه به بهانه‌ها‌ی گوناگون و القای شبهه‌ها‌ی ذهنی برای مسلمانان در عرصه‌ها‌ی مختلف همواره در دستور کار دشمنان بود. به گونه‌ای که حتی تمام رفت و آمدهای خانوادگی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و رابطه‌ها‌ی آن حضرت با افراد، واگذاری مأموریت‌ها‌، تقسیم غنایم، تصمیمات مربوط به صلح و جنگ و هر تصمیم دیگری، زیر ذره‌بین شیطنت‌آمیز دشمنان پردازش و به نکته ابهام برای تهییج اختلافات داخلی تبدیل می‌شد و مردمی که صحنه وابستگی شدید عاطفی و ایمانی آنان به پیامبر در فتح مکه، نخستین دشمن آن حضرت یعنی ابوسفیان را شگفت‌زده کرده بود، گاهی از استحکام نظرات آن بزرگوار و اتصال آن به وحی یا به تصمیم شخصی وی که «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» سؤال می‌کردند. ولی به هر حال کشتی طوفان زده حکومت نوپای اسلامی با درایت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در برابر هر خطری به خوبی کنترل می‌شد و حتی از یورش‌ها‌ی نظامی که تا واپسین روز حیات پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن حضرت را مجبور به تجهیز سپاه و اعزام سریه کرد، جان سالم به در برد تا آنکه کشتیبان، به حکم سنت لایتغیر الهی به سوی خالق خلایق پرکشید.<br>
اما سیاست ایجاد تفرقه به بهانه‌ها‌ی گوناگون و القای شبهه‌ها‌ی ذهنی برای مسلمانان در عرصه‌ها‌ی مختلف همواره در دستور کار دشمنان بود. به گونه‌ای که حتی تمام رفت و آمدهای خانوادگی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و رابطه‌ها‌ی آن حضرت با افراد، واگذاری مأموریت‌ها‌، تقسیم غنایم، تصمیمات مربوط به صلح و جنگ و هر تصمیم دیگری، زیر ذره‌بین شیطنت‌آمیز دشمنان پردازش و به نکته ابهام برای تهییج اختلافات داخلی تبدیل می‌شد و مردمی که صحنه وابستگی شدید عاطفی و ایمانی آنان به پیامبر در فتح مکه، نخستین دشمن آن حضرت یعنی ابوسفیان را شگفت‌زده کرده بود، گاهی از استحکام نظرات آن بزرگوار و اتصال آن به وحی یا به تصمیم شخصی وی که «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» سؤال می‌کردند. ولی به هر حال کشتی طوفان زده حکومت نوپای اسلامی با درایت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در برابر هر خطری به خوبی کنترل می‌شد و حتی از یورش‌ها‌ی نظامی که تا واپسین روز حیات پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن حضرت را مجبور به تجهیز سپاه و اعزام سریه کرد، جان سالم به در برد تا آنکه کشتیبان، به حکم سنت لایتغیر الهی به سوی خالق خلایق پرکشید.<br>
اما آیا معقول است که بپنداریم با رحلت منادی توحید، همه تلاش‌ها‌ و تهدیدها پایان یافت و تمامی دشمنان از سعایت و دشمنی پشیمان شدند و دیگر به جای هدف قراردادن اسلام، قرآن و مأذنه‌ها‌یی که برفراز آن، نام مبارک پیامبراسلام برده می‌شد، اینک به فکر مفاهمه مثبت و سازنده با مسلمانان و یاری دادن آنان افتاده‌اند یا باید باور کنیم که آن روز روز روشنایی سوسویه‌ها‌ی خاموش و خفته امید به نفاق‌افکنی و تفرقه برای فروپاشی نظام نوپای پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در دل تاریک آنان بود.<br>
اما آیا معقول است که بپنداریم با رحلت منادی توحید، همه تلاش‌ها‌ و تهدیدها پایان یافت و تمامی دشمنان از سعایت و دشمنی پشیمان شدند و دیگر به جای هدف قراردادن اسلام، قرآن و مأذنه‌ها‌یی که برفراز آن، نام مبارک پیامبراسلام برده می‌شد، اینک به فکر مفاهمه مثبت و سازنده با مسلمانان و یاری دادن آنان افتاده‌اند یا باید باور کنیم که آن روز روز روشنایی سوسویه‌ها‌ی خاموش و خفته امید به نفاق‌افکنی و تفرقه برای فروپاشی نظام نوپای پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در دل تاریک آنان بود.<br>
تنها کسی که توطئه شکننده دشمنان پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را علیه تمامیت اسلام تشخیص داد و با سترگی و صلابت و ثقابت اندیشه به نبرد با آن پرداخت، امام تقریبیان حضرت علی(علیه‌السلام) بود. به طوری که در یک دست نوشته ماندگار و حکیمانه از او چنین آمده است: «دیدم گروهی از مردمان از دین برگشته و دیگران را به نابود ساختن دین خدا و شریعت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و آیین حضرت ابراهیم(علیه‌السلام)فرا می‌خوانند، پس ترسیدم که اگر اسلام را یاری ندهم، رخنه و خرابی در بنیان آن به وجود آید که مصیبتی بزرگ را برمن تحمیل نماید، پس آن گاه به نزد ابابکر رفتم و با او بیعت کردم و مصمّم در برابر حوادثی که کیان اسلام را تهدید می‌کرد، ایستادگی کردم تا آنکه باطل رخت بربست و از میان رفت و نام مبارک الله، به رغم خواسته کافران عظمت یافت. در حالی‌که ابابکر مسئولیت حل و فصل امور را برعهده داشت. پس او را خیرخواهانه همراهی کردم و در آنچه رضایت خدا در آن بود با تمام توان از او اطاعت کردم». (ثقفی، 1373، ج 1، ص 302؛ علامه مجلسی، ج 33، ص 568 و ابن ابی الحدید، ج6، ص95).<br>
تنها کسی که توطئه شکننده دشمنان پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را علیه تمامیت اسلام تشخیص داد و با سترگی و صلابت و ثقابت اندیشه به نبرد با آن پرداخت، امام تقریبیان حضرت علی(علیه‌السلام) بود. به طوری که در یک دست نوشته ماندگار و حکیمانه از او چنین آمده است: «دیدم گروهی از مردمان از دین برگشته و دیگران را به نابود ساختن دین خدا و شریعت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و آیین حضرت ابراهیم(علیه‌السلام)فرا می‌خوانند، پس ترسیدم که اگر اسلام را یاری ندهم، رخنه و خرابی در بنیان آن به وجود آید که مصیبتی بزرگ را برمن تحمیل نماید، پس آنگاه به نزد ابابکر رفتم و با او بیعت کردم و مصمّم در برابر حوادثی که کیان اسلام را تهدید می‌کرد، ایستادگی کردم تا آنکه باطل رخت بربست و از میان رفت و نام مبارک الله، به رغم خواسته کافران عظمت یافت. در حالی‌که ابابکر مسئولیت حل و فصل امور را برعهده داشت. پس او را خیرخواهانه همراهی کردم و در آنچه رضایت خدا در آن بود با تمام توان از او اطاعت کردم». (ثقفی، 1373، ج 1، ص 302؛ علامه مجلسی، ج 33، ص 568 و ابن ابی الحدید، ج6، ص95).<br>
علامه دکتر [[عبد المتعال الصعیدی|عبدالمتعال صعیدی]] استاد [[دانشگاه الأزهر]] می‌گوید: «علی ابن ابی طالب(علیه‌السلام) اولین بنیان گذار تقریب بین مذاهب است، با اینکه می‌دانست از دیگران به خلافت سزاوارتر است ولی با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد و از هیچ‌گونه کمک نسبت به آنان دریغ نفرمود». (مجله رسالة‌الاسلام، سال سوم، شماره چهارم).<br>
علامه دکتر [[عبد المتعال الصعیدی|عبدالمتعال صعیدی]] استاد [[دانشگاه الأزهر]] می‌گوید: «علی ابن ابی طالب(علیه‌السلام) اولین بنیان گذار تقریب بین مذاهب است، با اینکه می‌دانست از دیگران به خلافت سزاوارتر است ولی با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد و از هیچ‌گونه کمک نسبت به آنان دریغ نفرمود». (مجله رسالة‌الاسلام، سال سوم، شماره چهارم).<br>
شرایط فتنه‌ای که امام علی(علیه‌السلام) در آن احساس خطر و نگرانی فرمود در بیان دیگری از آن بزرگوار چنین ترسیم شده است: «ابوسفیان [که پیش از این، مردی را برای شناسایی اوضاع مسلمانان مأمور کرده] به محض دریافت خبر رحلت خاتم‌المرسلین و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر در جمع مسلمانان حضور یافت و چنین گفت: به خدا سوگند من شعله‌ای را می‌بینم که جز خون آن را خاموش نمی‌کند. کجاست عبدمناف؟ ابوبکر را چه به ولایت امور مسلمانان! پس علی و عباس کجایند و چرا حکومت به غیر فرزندان عبدمناف داده شد؟» (طبری، 1357ق، ج1، ص1331).<br>
شرایط فتنه‌ای که امام علی(علیه‌السلام) در آن احساس خطر و نگرانی فرمود در بیان دیگری از آن بزرگوار چنین ترسیم شده است: «ابوسفیان [که پیش از این، مردی را برای شناسایی اوضاع مسلمانان مأمور کرده] به محض دریافت خبر رحلت خاتم‌المرسلین و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر در جمع مسلمانان حضور یافت و چنین گفت: به خدا سوگند من شعله‌ای را می‌بینم که جز خون آن را خاموش نمی‌کند. کجاست عبدمناف؟ ابوبکر را چه به ولایت امور مسلمانان! پس علی و عباس کجایند و چرا حکومت به غیر فرزندان عبدمناف داده شد؟» (طبری، 1357ق، ج1، ص1331).<br>
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:


قرآن کریم دشنام دادن حتی به سران کفر و نفاق را منع کرده و می‌فرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم» (انعام /108).<br>
قرآن کریم دشنام دادن حتی به سران کفر و نفاق را منع کرده و می‌فرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم» (انعام /108).<br>
امام علی علیه‌السلام آن گاه که مطلع شد گروهی از اصحاب او اهل شام را دشنام می‌دهند به آنان فرمود:<br>
امام علی علیه‌السلام آنگاه که مطلع شد گروهی از اصحاب او اهل شام را دشنام می‌دهند به آنان فرمود:<br>
«انی اکره لکم ان تکونوا سبابین ولکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر و قلتم مکان سبکم ایاهم اللهم احقن دماءنا و دماءهم» و در روایتی از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)چنین نقل شده است که حضرت، حتی از دشنام دادن شیطان نیز منع کرد و فرمود به جای دشنام به شیطان، بگویید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. (هندی، کنز العمال، حدیث 2120).<br>
«انی اکره لکم ان تکونوا سبابین ولکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر و قلتم مکان سبکم ایاهم اللهم احقن دماءنا و دماءهم» و در روایتی از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)چنین نقل شده است که حضرت، حتی از دشنام دادن شیطان نیز منع کرد و فرمود به جای دشنام به شیطان، بگویید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. (هندی، کنز العمال، حدیث 2120).<br>


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش