confirmed، مدیران
۳۲٬۹۹۶
ویرایش
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
== شیوههای استکبار == | == شیوههای استکبار == | ||
== | === استضعاف کشیدن مردم === | ||
[[فرعون]] برای استضعاف بنیاسرائیل نقشهای را طرح کرد و با این برنامهٔ شوم نسل ذکور آنها را که توان [[قیام]] داشتند، از بین میبرد و دختران و زنان را که به تنهایی قدرت بر قیام و مبارزه نداشتند، جهت خدمتکاری زنده نگه میگذاشت | [[فرعون]] برای استضعاف بنیاسرائیل نقشهای را طرح کرد و با این برنامهٔ شوم نسل ذکور آنها را که توان [[قیام]] داشتند، از بین میبرد و دختران و زنان را که به تنهایی قدرت بر قیام و مبارزه نداشتند، جهت خدمتکاری زنده نگه میگذاشت<ref>تفسیر نمونه، ج16، ص11.</ref>: | ||
{{متن قرآن |إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیعاً یسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یسْتَحْیی نِساءَهُم...|سوره = قصص |آیه = 4 }} | |||
«فرعون در زمین برتریجویی کرد، و اهل آن را به گروههای مختلفی تقسیم نمود؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه میداشت...» | «فرعون در زمین برتریجویی کرد، و اهل آن را به گروههای مختلفی تقسیم نمود؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه میداشت...» | ||
این آیه به یکی از کلیدیترین روش مستکبران که شکاف بین ملتها باشد، اشاره میکند؛ چراکه در صورت | این آیه به یکی از کلیدیترین روش مستکبران که شکاف بین ملتها باشد، اشاره میکند؛ چراکه در صورت یکپارچه شدن تودههای مردم، استکبار نمیتواند بر آنان استیلا پیدا کند؛ لذا فرعون برای موفقیت در کار خود کوشید تا بنیاسرائیل را به گروهها و دستههای مختلف تقسیم کند، و از طرفی با کشتن پسران و حفظ دختران، قوای مردان را تضعیف کند و با این روش قدرت و سیطرهٔ خویش را عظمت بخشد<ref>فضلالله، سیدمحمدحسین؛ تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، 1419ق، ج17، ص261 و شاذلی، سیدبن قطب بن ابراهیم؛ فی ظلال القرآن، بیروت- قاهره، دارالشروق، 1412ق، چاپ هفدهم، ج5، ص2677.</ref>. | ||
== | === بردگی انسانها === | ||
سیطرهٔ طاغوتی و ظالمانهٔ فرعون، چنان بر مردم سایه افکنده بود که از خود، اراده و شخصیتی نداشتند و به اجبار، از فرمان او بدون چون و چرا پیروی میکردند، و سرسپردهٔ آن بودند. <ref>من هدی القرآن، ج8، ص185.</ref> قرآن کریم در موارد مختلفی به این رذیلهٔ اخلاقی مستکبران اشاره میکند: | سیطرهٔ طاغوتی و ظالمانهٔ فرعون، چنان بر مردم سایه افکنده بود که از خود، اراده و شخصیتی نداشتند و به اجبار، از فرمان او بدون چون و چرا پیروی میکردند، و سرسپردهٔ آن بودند. <ref>من هدی القرآن، ج8، ص185.</ref> قرآن کریم در موارد مختلفی به این رذیلهٔ اخلاقی مستکبران اشاره میکند: | ||
{{متن قرآن |فَقالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَینِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ |سوره = مومنون |آیه = 47 }} | |||
«آنها گفتند: آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، درحالیکه قوم آنها بردگان ما هستند؟!» | «آنها گفتند: آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، درحالیکه قوم آنها بردگان ما هستند؟!» | ||
منظور فرعون از اشاره به همانند بودن و بشر بودن موسی و هارون که از ناحیهٔ خدا مأمور به هدایت وی و قومش بودند، عدم فضیلت آن دو بزرگوار بود؛ چون بنیاسرائیل بردگان فرعون بودند، و برتری بر قوم موسی را، برتری بر خود آن حضرت نیز میدانستند؛ و بازگو کردن این مسئله به موسی و هارون به این دلیل بود که ایشان نیز باید فرعون را بپرستند، همانطورکه بر قوم آن دو برتری دارند و او را میپرستند | منظور فرعون از اشاره به همانند بودن و بشر بودن [[حضرت موسی|موسی]] و [[هارون]] که از ناحیهٔ خدا مأمور به هدایت وی و قومش بودند، عدم فضیلت آن دو بزرگوار بود؛ چون [[بنی اسرائیل|بنیاسرائیل]] بردگان فرعون بودند، و برتری بر قوم موسی را، برتری بر خود آن حضرت نیز میدانستند؛ و بازگو کردن این مسئله به موسی و هارون به این دلیل بود که ایشان نیز باید فرعون را بپرستند، همانطورکه بر قوم آن دو برتری دارند و او را میپرستند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج15، ص 34.</ref>. همچنانکه حضرت علی (علیه السلام) در خطبهٔ قاصعه به این نکته اشاره کرده و در ارتباط با محکومیت بنیاسرائیل در چنگال فرعون و تسلّط ستمگرانهٔ فرعون میفرماید: | ||
«اِتَّخَذَهُمُ الْفَراعِنَةُ عَبیداً»<ref>نهجالبلاغة، خ 137.</ref>. | |||
«فراعنه، آنان را به بندگی گرفته بودند!» | «فراعنه، آنان را به بندگی گرفته بودند!» | ||
== | === فریب مردم === | ||
زمانیکه مستکبران از نظر منطق و برهان، نتوانند فریاد حقطلبانهٔ انسانهای آزاده را خاموش کنند، فضای جامعه را از دروغ و تهمت پر میکنند تا تشخیص حقیقت برای تودهٔ مردم سخت شود؛ از اینرو در تاریخ پیوسته پیامبران را ساحر یا مجنون معرفی کردهاند | زمانیکه مستکبران از نظر منطق و برهان، نتوانند فریاد حقطلبانهٔ انسانهای آزاده را خاموش کنند، فضای جامعه را از [[دروغ]] و تهمت پر میکنند تا تشخیص حقیقت برای تودهٔ مردم سخت شود؛ از اینرو در تاریخ پیوسته پیامبران را ساحر یا مجنون معرفی کردهاند<ref>طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش، ج12، ص286.</ref>: | ||
{{متن قرآن |کَذلِکَ ما أَتَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُون |سوره = ذاریات |آیه = 52 }} | |||
«این گونه است که هیچ پیامبری قبل از اینها به سوی قومی فرستاده نشد، مگر اینکه گفتند: او ساحر است یا دیوانه!» | «این گونه است که هیچ پیامبری قبل از اینها به سوی قومی فرستاده نشد، مگر اینکه گفتند: او ساحر است یا دیوانه!» | ||
همچنین، فرعون در برابر دعوت موسی (علیه السلام) گفت: | |||
{{متن قرآن |...إِنِّی أَخافُ أَنْ یبَدِّلَ دینَکُمْ أَوْ أَنْ یظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَساد |سوره = غافر |آیه = 26 }} | |||
«...زیرا من میترسم که آیین شما را دگرگون سازد و یا در این سرزمین [[فساد]] بر پا کند!» | «...زیرا من میترسم که آیین شما را دگرگون سازد و یا در این سرزمین [[فساد]] بر پا کند!» | ||
بـدین وسیله فرعون به مردم القا میکرد که شما، خود، دارای دین و آیین هستید و با بودن موسی از دو جهت نگران شما هستم: یکی آن که دین و عقیدهٔ بتپرستی شما را تباه کند و دیگر آن که دنیای شما را با قدرت نظامی، ناامنی و اختلافافکنی به فساد کشاند؛ اما حضرت موسی در برابر این تهدید فرعون، با یادآوری دو صفت تکبرورزی و بیایمانی این اشرار به خدا پناه | بـدین وسیله فرعون به مردم القا میکرد که شما، خود، دارای دین و آیین هستید و با بودن موسی از دو جهت نگران شما هستم: یکی آن که دین و عقیدهٔ بتپرستی شما را تباه کند و دیگر آن که دنیای شما را با قدرت نظامی، ناامنی و اختلافافکنی به فساد کشاند؛ اما حضرت موسی در برابر این تهدید فرعون، با یادآوری دو صفت تکبرورزی و بیایمانی این اشرار به خدا پناه میبرد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 328.</ref>. | ||
=عوامل پیدایش استکبار= | == عوامل پیدایش استکبار == | ||
در قرآن، زمینهها و عوامل متعددی برای گرفتاری در دام استکبار بیان شده که به دو مورد اشاره میشود: | در قرآن، زمینهها و عوامل متعددی برای گرفتاری در دام استکبار بیان شده که به دو مورد اشاره میشود: | ||
== | === جرم و گناه === | ||
{{متن قرآن |وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا أَفَلَمْ تَکُنْ آیاتی تُتْلی عَلَیکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمین |سوره = جاثیه |آیه = 31 }} | |||
«امّا کسانی که [[کافر]] شدند (به آنها گفته میشود:) مگر آیات من بر شما خوانده نمیشد و شما استکبار کردید و قوم مجرمی بودید؟!» | |||
«امّا کسانی که کافر شدند (به آنها گفته میشود:) مگر آیات من بر شما خوانده نمیشد و شما استکبار کردید و قوم مجرمی بودید؟!» | |||
این آیه توضیحی است بر مسألهٔ استکبار کافران در برابر آیات خدا و دعوت انبیاء الهی که در آیات قبل به صورت اجمالی بیان شد؛ و خود این آیه بیانگر اینست که جرم و [[گناه]، سرانجام آنان را به وادی استکبار کشانده است | این آیه توضیحی است بر مسألهٔ استکبار کافران در برابر آیات خدا و دعوت انبیاء الهی که در آیات قبل به صورت اجمالی بیان شد؛ و خود این آیه بیانگر اینست که جرم و [[گناه]، سرانجام آنان را به وادی استکبار کشانده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1372ش، چاپ سوم، ج9، ص122 و تفسیر نمونه، ج21، ص284.</ref>. | ||
== | === توانگری اقتصادی === | ||
در آیات فراوانی به این رذیلهٔ اخلاقی اشاره شده که به ذکر نمونههایی بسنده میگردد: | در آیات فراوانی به این رذیلهٔ اخلاقی اشاره شده که به ذکر نمونههایی بسنده میگردد: | ||
{{متن قرآن |وَ نادی فِرْعَوْنُ فی قَوْمِهِ قالَ یا قَوْمِ أَلَیسَ لی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْری مِنْ تَحْتی أَفَلاتُبْصِرُون |سوره = زخرف |آیه = 51 }} | |||
«فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟» | «فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟» | ||
با عنایت به این نوع آیات میتوان چنین نتیجه گرفت که یکی دیگر از علتهای طغیان مستکبران این است که خودشان را بینیاز از پروردگار خود میدانند<ref>من هدی القرآن، ج18، ص223.</ref>: | |||
{{متن قرآن |کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی |سوره = علق |آیه = 6 و 7 }} | |||
«چنین نیست (که شما میپندارید) به یقین انسان طغیان میکند، از اینکه خود را بینیاز ببیند» | «چنین نیست (که شما میپندارید) به یقین انسان طغیان میکند، از اینکه خود را بینیاز ببیند» | ||
پروردگاری که سراپای وجود آنان را انعام کرده و نعمتهای بیشماری بر آنان ارزانی داشته است؛ ولی آنان کفران میکنند و از راه الهی منحرف میشوند | پروردگاری که سراپای وجود آنان را انعام کرده و نعمتهای بیشماری بر آنان ارزانی داشته است؛ ولی آنان کفران میکنند و از راه الهی منحرف میشوند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص 325.</ref>. | ||
همچنانکه دربارهٔ قارون میفرماید: | |||
{{متن قرآن |إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی فَبَغی عَلَیهِمْ... |سوره = قصص |آیه = 76 }} | |||
«قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد...» | «قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد...» | ||
قارون بر اثر بهرهمندی از [[مال]] و ثروت فراوان، از خدا غافل شد و تکبر ورزید، طوریکه مال و منال دنیوی به هلاکت وی انجامید | قارون بر اثر بهرهمندی از [[مال]] و ثروت فراوان، از خدا غافل شد و تکبر ورزید، طوریکه مال و منال دنیوی به هلاکت وی انجامید<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج16، ص 75.</ref>. | ||
=آثار استکبار= | == آثار استکبار == | ||
کبر، به عنوان یک رذیلهٔ اخلاقی موجود در نفس بشری است که همانند بیماریهای درونی و جسمانی همیشه همراه با آثاری در برون آشکار میشود؛ چراکه بزرگترین حجاب میان بنده و پروردگار بوده، و گردنهای بسیار دشوار در راه صلاح و رستگاری دارد و سرچشمهٔ بیشتر کارهای زشت و گناهان است | کبر، به عنوان یک رذیلهٔ اخلاقی موجود در نفس بشری است که همانند بیماریهای درونی و جسمانی همیشه همراه با آثاری در برون آشکار میشود؛ چراکه بزرگترین حجاب میان بنده و پروردگار بوده، و گردنهای بسیار دشوار در راه صلاح و رستگاری دارد و سرچشمهٔ بیشتر کارهای زشت و گناهان است<ref>من هدی القرآن، ج12، ص115.</ref>. در قرآن کریم به مواردی از آثار استکبار اشاره شده که مواردی را به اختصار بیان میکنیم: | ||
== | === استمرار شرک === | ||
قرآن در مورد مجرمان که برای خداوند احدیت شریک قائلند، میفرماید: | قرآن در مورد مجرمان که برای خداوند احدیت شریک قائلند، میفرماید: | ||
{{متن قرآن |إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ یسْتَکْبِرُونَ وَ یقُولُونَ أَإِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُون |سوره = صافات |آیه = 35 و 36 }} | |||
«چرا که وقتی به آنها گفته میشد: معبودی جز خدا وجود ندارد، تکبّر و سرکشی میکردند و پیوسته میگفتند: آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!» | «چرا که وقتی به آنها گفته میشد: معبودی جز خدا وجود ندارد، تکبّر و سرکشی میکردند و پیوسته میگفتند: آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!» | ||
بیان جرم مشرکان به این است که تکبر به آنها اجازه نمیدهد که به وحدانیت خداوند اعتراف کنند و به رسول خدا که منزه از هر نسبت ناروایی است، نسبت جنون یا شاعری و امثال | بیان جرم مشرکان به این است که تکبر به آنها اجازه نمیدهد که به وحدانیت خداوند اعتراف کنند و به رسول خدا که منزه از هر نسبت ناروایی است، نسبت جنون یا شاعری و امثال اینها را بدهند؛ و استکبار آنها به معنای شدت کبر و اظهار تکبرشان است که همدیگر را از ترک [[بتپرستی]] نفی میکنند<ref> ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بیتا، ج23، ص27.</ref>. | ||
=== احساس غرور === | |||
قوم عاد به عنوان جمعیتی که از نظر قدرت جسمانی و تمکن مالی و تمدن مادی کمنظیر بودند؛ قدرت ظاهری آنها را سخت مغرور کرده بود؛ چنانکه خود را جمعیتی شکستناپذیر و برتر از همه میپنداشتند<ref>تفسیر نمونه، ج20، ص237.</ref>: | |||
{{متن قرآن |فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیرِالْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً... |سوره = فصلت|آیه = 15 }} | |||
«امّا قوم عاد بناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است؟!» | «امّا قوم عاد بناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است؟!» | ||
استکبار قوم عاد، آنها را از پذیرش هدایت بازداشت؛ و آوردن قید "بناحق" به این معنا نیست که برخی تکبرورزیها به حق است، بلکه این قید جهت شنیع بودن عمل استکبارشان است؛ چون هیچ حسنی بر کبر وجود ندارد و تمام وجوه کبر در جمیع اموری که مملو از کبر باشد، انسان را که مملو از ضعف و نقصان است، به تکامل نرسانده و از نقصان رها نمیکند و کسی که ضعیف و ناقص باشد، هیچ حقی در بزرگبینی ندارد؛ بلکه بزرگی فقط از آن خداست که منزه از | استکبار قوم عاد، آنها را از پذیرش هدایت بازداشت؛ و آوردن قید "بناحق" به این معنا نیست که برخی تکبرورزیها به حق است، بلکه این قید جهت شنیع بودن عمل استکبارشان است؛ چون هیچ حسنی بر کبر وجود ندارد و تمام وجوه کبر در جمیع اموری که مملو از کبر باشد، انسان را که مملو از ضعف و نقصان است، به تکامل نرسانده و از نقصان رها نمیکند و کسی که ضعیف و ناقص باشد، هیچ حقی در بزرگبینی ندارد؛ بلکه بزرگی فقط از آن خداست که منزه از کاستیها است<ref>التحریر و التنویر، ج25، ص28.</ref>. | ||
=== ممانعت از ایمان === | |||
از دیدگاه قرآن، استکبار ورزی بزرگترین مانع ایمان به حقیقت بوده و در مقابل، تواضع و فروتنی و ترک هرگونه استکبار، از نشانههای مؤمنان راستین به حساب میآید<ref>تفسیر نمونه، ج17، ص146.</ref>: | |||
{{متن قرآن |إِنَّما یؤْمِنُ بِآیاتِنَا الَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لایسْتَکْبِرُونَ |سوره = سجده |آیه = 15 }} | |||
«تنها کسانی که به آیات ما ایمان میآورند که هر وقت این آیات به آنان یادآوری شود، به سجده میافتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا میآورند، و تکبّر نمیکنند.» | «تنها کسانی که به آیات ما ایمان میآورند که هر وقت این آیات به آنان یادآوری شود، به سجده میافتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا میآورند، و تکبّر نمیکنند.» | ||
مؤمنان حقیقی همواره در جستجوی حق و هدایتند؛ به مجرد شنیدن نام خدا تسلیم او میشوند، هر چند این عمل مخالف هواهای نفسانی یا مصلحت آنها باشد؛ و تنها این گروه هستند که ایمانشان از روی عشق به خداوند است | مؤمنان حقیقی همواره در جستجوی حق و هدایتند؛ به مجرد شنیدن نام خدا تسلیم او میشوند، هر چند این عمل مخالف هواهای نفسانی یا مصلحت آنها باشد؛ و تنها این گروه هستند که ایمانشان از روی عشق به خداوند است<ref>من وحی القرآن، ج18، ص234.</ref>. | ||
=== تکذیب آخرت === | |||
از آنجا که دلهای متکبّرین و مستکبرین، حقیقت را انکار میکند، این انکار، مانع از [[ایمان]] آوردن آنها به [[آخرت]] میشود؛ و تنها دلیل انکارشان فخرفروشی و استکبار آنهاست<ref>من هدی القرآن، ج6، ص40.</ref>: | |||
{{متن قرآن |إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذینَ لایؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُون |سوره = نحل |آیه = 22 }} | |||
«معبود شما خداوند یگانه است؛ امّا کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، دلهایشان (حق را) انکار میکند و مستکبرند» | «معبود شما خداوند یگانه است؛ امّا کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، دلهایشان (حق را) انکار میکند و مستکبرند» | ||
آیه در صدد فهماندن یگانه معبود برای منکرین معاد است که روشن بودن آن بر کسی پوشیده نیست و هیچگونه شکی در آن وجود ندارد؛ اما کسانی که به روز جزا ایمان ندارند، دلهایشان منکر حق بوده و با عنادورزی میخواهند در برابر حق، خود را بزرگتر از آن جلوه دهند؛ به همین دلیل، بدون هیچ حجت و برهانی از پذیرفتن حق سر برمیتابند | آیه در صدد فهماندن یگانه معبود برای منکرین [[معاد]] است که روشن بودن آن بر کسی پوشیده نیست و هیچگونه شکی در آن وجود ندارد؛ اما کسانی که به روز جزا ایمان ندارند، دلهایشان منکر حق بوده و با عنادورزی میخواهند در برابر حق، خود را بزرگتر از آن جلوه دهند؛ به همین دلیل، بدون هیچ حجت و برهانی از پذیرفتن حق سر برمیتابند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج12، ص 228.</ref> .<ref>[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%A9%D8%A8%D8%A7%D8%B1__a-31014.aspx استکبار]</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |