اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۷۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '[[محمد (ص) خاتم الانبیاء' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[محمد (ص) خاتم الانبیاء' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


'''اسلام''' آخرین دین آسمانی است که از همۀ ادیان آسمانی کامل‌تر و جامع‌تر است و بر [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|حضرت محمد بن عبدالله]] نازل گردیده است.
'''اسلام''' آخرین دین آسمانی است که از همۀ ادیان آسمانی کامل‌تر و جامع‌تر است و بر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد بن عبدالله]] نازل گردیده است.
== معنای لغوی:==
== معنای لغوی:==
واژۀ اسلام از '''«سلم»''' به معنای درستی و تندرستی و آسایش است<ref>(ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 3: 68).</ref> برخی سلم و سلامت را نداشتن آفات و امراض ظاهری و باطنی می‌دانند<ref>(راغب اصفهانی، مفردات، 422 و ابن منظور، لسان العرب، ج 12: 289)</ref>. برخی اسلام را از همین ریشه و به معنای انقیاد می‌دانند. پس اسلام یعنی سلامت از اباء و انکار و امتناع و زیربارنرفتن<ref>(ابن فارس، معجم مقاییس اللغة:68).</ref>. ابن‌منظور نیز اسلام و استسلام و انقیاد را هم‌معنی می‌شمارد و آن را اظهار خضوع در مقابل یک چیز می‌شمارد<ref>(ابن منظور لسان العرب، 294)</ref>؛ بنابراین، اسلام به معنای سرسپردگی و کرنش است، زیرا از سرکشی و نافرمانی که نوعی آسیب و تباهی به شمار می‌آید، خالی است. به‌عبارت‌ دیگر، می‌توان گفت: اسلام وارد شدن در سلم و سلامت است. [[شیخ طبرسی]] معتقد است که اسلام می‌تواند از '''«تسلیم»''' به معنای تسلیم بودن در برابر امر خدا باشد، زیرا تسلیم نیز از '''«سلام»''' گرفته شده و به معنای انجام کاری است که تهی از تباهی باشد؛ بنابراین، اسلام انجام طاعاتی است که پیراسته از تبهکاری باشد<ref>(طبرسی،1372 ش، ج 2: 715)</ref>، پس به‌طور کلی می‌توان گفت اسلام سرسپردگی در برابر خداست؛ زیرا همراه با سلامت از هرگونه سرکشی و فسادی است.<br>'''«سلام»''' به معنای تحیت نیز از همین ریشه است؛ به این معنا که رابطۀ طرفین، مسالمت‌آمیز است و از هرگونه [[جنگ]] و نزاع - که نوعی عیب و آفت - است، خالی است<ref>(ابن منظور، لسان العرب، ج 12: 289)</ref>.
واژۀ اسلام از '''«سلم»''' به معنای درستی و تندرستی و آسایش است<ref>(ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 3: 68).</ref> برخی سلم و سلامت را نداشتن آفات و امراض ظاهری و باطنی می‌دانند<ref>(راغب اصفهانی، مفردات، 422 و ابن منظور، لسان العرب، ج 12: 289)</ref>. برخی اسلام را از همین ریشه و به معنای انقیاد می‌دانند. پس اسلام یعنی سلامت از اباء و انکار و امتناع و زیربارنرفتن<ref>(ابن فارس، معجم مقاییس اللغة:68).</ref>. ابن‌منظور نیز اسلام و استسلام و انقیاد را هم‌معنی می‌شمارد و آن را اظهار خضوع در مقابل یک چیز می‌شمارد<ref>(ابن منظور لسان العرب، 294)</ref>؛ بنابراین، اسلام به معنای سرسپردگی و کرنش است، زیرا از سرکشی و نافرمانی که نوعی آسیب و تباهی به شمار می‌آید، خالی است. به‌عبارت‌ دیگر، می‌توان گفت: اسلام وارد شدن در سلم و سلامت است. [[شیخ طبرسی]] معتقد است که اسلام می‌تواند از '''«تسلیم»''' به معنای تسلیم بودن در برابر امر خدا باشد، زیرا تسلیم نیز از '''«سلام»''' گرفته شده و به معنای انجام کاری است که تهی از تباهی باشد؛ بنابراین، اسلام انجام طاعاتی است که پیراسته از تبهکاری باشد<ref>(طبرسی،1372 ش، ج 2: 715)</ref>، پس به‌طور کلی می‌توان گفت اسلام سرسپردگی در برابر خداست؛ زیرا همراه با سلامت از هرگونه سرکشی و فسادی است.<br>'''«سلام»''' به معنای تحیت نیز از همین ریشه است؛ به این معنا که رابطۀ طرفین، مسالمت‌آمیز است و از هرگونه [[جنگ]] و نزاع - که نوعی عیب و آفت - است، خالی است<ref>(ابن منظور، لسان العرب، ج 12: 289)</ref>.
== معناشناسی قرآنی واژۀ اسلام ==
== معناشناسی قرآنی واژۀ اسلام ==
گفتیم معنای لغوی اسلام، سرسپردگی و گردن نهادن و تسلیم بودن است. در قرآن کریم نیز این واژه به همین معنا در آیات مختلف از جمله بقره،112 و 131؛ آل عمران، 20 و 83؛ نمل،44به‌کاررفته است:
گفتیم معنای لغوی اسلام، سرسپردگی و گردن نهادن و تسلیم بودن است. در [[قرآن کریم]] نیز این واژه به همین معنا در [[آیات]] مختلف از جمله آیات،112 و 131، از [[سوره بقره]]؛ وآیات 20 و 83، از [[سوره آل عمران]]؛ و آیۀ 44، از سوره نمل به‌کاررفته است: قرآن کریم در هشت مورد<ref>آیات: 19 و 85 آل عمران؛ آیۀ 3 [[سوره مائده]]؛ آیۀ 125 [[سوره انعام]]؛ آیۀ74 [[سوره توبه]]؛ آیۀ 22 [[سوره زمر]]؛ آیۀ 17 سوره حجرات؛ آیۀ 7 [[سوره صف]].</ref>، واژۀ '''«اسلام»''' را در همین شکل مصدری به کار برده است. <br>از منظر [[قرآن کریم]] یک [[دین]] خدایی بیشتر وجود ندارد و همۀ پیامبران نیز برای تبلیغ و ترویج همین یک دین آمده‌اند (شوری/13). در این بینش سخن از «ادیان» نیست، بلکه سخن از «دین یگانه» است و میان آموزه‌های پیامبران، هیچ‌گونه گسست، جدایی و ناسازگاری نیست (بقره/136). (بقره/285)؛ بنابراین، دینی که به‌وسیله پیامبران، از [[آدم ابوالبشر]] تا [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت خاتم]]  آمده، یکی است و گوهر آن نیز جز «تسلیم» در برابر پروردگار متعال و اوامر او نیست. <br>از همین روست که قرآن کریم اسلام و مسلم بودن را به پیامبران پیشین و پیروان آنها نیز نسبت داده است: <br>[[حضرت ابراهیم (ع)|حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)]] و [[حضرت اسماعیل|اسماعیل (علیه‌السلام)]] ضمن دعا برای پذیرش کارشان در پیشگاه خدای سبحان از او می‌خواهند که آنان را از سرسپردگان در برابر اوامر خود قرار دهد<ref>(بقره/128)</ref>. نیز حضرت ابراهیم و یعقوب ضمن سفارش فرزندانشان به دین‌داری، به آنان توصیه می‌کنند که جز در حالت اسلام و تسلیم از دنیا نروند<ref>(بقره/132).</ref>، چراکه حقیقت دین‌داری چیزی تسلیم مطلق بودن در برابر خدای حکیم و رهنمودها و اوامر و نواهی او نیست.<br>
قرآن کریم در هشت مورد واژه «اسلام» را در همین شکل مصدری به کار برده است. (آل عمران19و 85)؛ سوره مائده،3؛ سوره انعام، 125؛ سوره توبه،74؛ سوره زمر،22؛ سوره حجرات،17؛ سوره صف، 7).<br>
 
از منظر [[قرآن کریم]] یک دین خدایی بیشتر وجود ندارد و همه پیامبران پروردگار نیز برای تبلیغ و ترویج همین یک دین آمده‌اند (شوری/13). در این بینش سخن از «ادیان» نیست، بلکه سخن از «دین یگانه» است و میان آموزه‌های پیامبران، هیچ‌گونه گسست، جدایی و ناسازگاری نیست (بقره/136). (بقره/285)؛ بنابراین، دینی که به‌وسیله پیامبران، از آدم تا خاتم ) آمده، یکی است و گوهر آن نیز جز «تسلیم» در برابر پروردگار متعال و اوامر او نیست. <br>
 
از همین روست که قرآن کریم اسلام و مسلم بودن را به پیامبران پیشین و پیروان آنها نیز نسبت داده است: <br>
 
حضرت ابراهیم و اسماعیل ضمن دعا برای پذیرش کارشان در پیشگاه خدای سبحان از او می‌خواهند که آنان را از سرسپردگان در برابر اوامر خود قرار دهد<ref>(بقره/128)</ref>. نیز حضرت ابراهیم و یعقوب ضمن سفارش فرزندانشان به دین‌داری، به آنان توصیه می‌کنند که جز در حالت اسلام و تسلیم از دنیا نروند<ref>(بقره/132).</ref>، چراکه حقیقت دین‌داری چیزی تسلیم مطلق بودن در برابر خدای حکیم و رهنمودها و اوامر و نواهی او نیست.<br>


حواریون نیز خود را مسلم و تسلیم در برابر خداوند رحمان معرفی می‌کنند<ref>(آل عمران/52).</ref>. حضرت موسی - علیه‌السلام - نیز همین اصطلاح را برای قوم خود به کار برده است<ref>(یونس/84).</ref>، حضرت یوسف - علیه‌السلام - نیز در دعای خود به درگاه پروردگار، از او می‌خواهد که در حالت اسلام از دنیا رحلت کند<ref>:(یوسف/101).</ref>، از همین روست که قرآن دین را نزد خدا فقط اسلام می‌داند<ref>:«إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» (آل عمران/19).</ref>.<br>
حواریون نیز خود را مسلم و تسلیم در برابر خداوند رحمان معرفی می‌کنند<ref>(آل عمران/52).</ref>. حضرت موسی - علیه‌السلام - نیز همین اصطلاح را برای قوم خود به کار برده است<ref>(یونس/84).</ref>، حضرت یوسف - علیه‌السلام - نیز در دعای خود به درگاه پروردگار، از او می‌خواهد که در حالت اسلام از دنیا رحلت کند<ref>:(یوسف/101).</ref>، از همین روست که قرآن دین را نزد خدا فقط اسلام می‌داند<ref>:«إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» (آل عمران/19).</ref>.<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش