اسماعیل راجی الفاروقی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'بنیانگذار' به 'بنیان‌گذار')
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۳۰: خط ۳۰:


علاوه بر تأثیرات اسلامی در دوران اقامتش در قاهره، زمانی در معرض برخی تأثیرات ناصری قرار گرفت و مدتی به ایده عرب‌گرایی اعتقاد داشت زیرا با توجه به نگاه اسلامی که دریافته بود و مرور تاریخی تاثیر عرب در نشر اسلام پنداشته بود که بر دیگران برتری دارند. و این برتری با ناسیونالیسم که طراویده ذهن غربی‌هاست متفاوت است و برتری ایشان را فقط برای نشر دین می‌دانست.
علاوه بر تأثیرات اسلامی در دوران اقامتش در قاهره، زمانی در معرض برخی تأثیرات ناصری قرار گرفت و مدتی به ایده عرب‌گرایی اعتقاد داشت زیرا با توجه به نگاه اسلامی که دریافته بود و مرور تاریخی تاثیر عرب در نشر اسلام پنداشته بود که بر دیگران برتری دارند. و این برتری با ناسیونالیسم که طراویده ذهن غربی‌هاست متفاوت است و برتری ایشان را فقط برای نشر دین می‌دانست.
با این حال شکست پروژه ملی گرایانهٔ جمال عبدالناصر و شکست سیاسی که در جنگ ژوئن (۱۹۶۷) متحمل شد، الفاروقی به اسلام روی آورد تا دیگر در نوشته‌هایش از عرب گرایی یاد نکرده باشد.
با این حال شکست پروژه ملی‌گرایانهٔ جمال عبدالناصر و شکست سیاسی که در جنگ ژوئن (۱۹۶۷) متحمل شد، الفاروقی به اسلام روی آورد تا دیگر در نوشته‌هایش از عرب گرایی یاد نکرده باشد.


==آثار==
==آثار==
خط ۶۴: خط ۶۴:


=== فلسفه دانش اسلامی ===
=== فلسفه دانش اسلامی ===
بر عکس، دانش اسلامی که به نظر الفاروقی بر اصل «وحدت حقیقت» استوار است، به این معنا که خداوند متعال منبع دانش است و وحی الهی او همراه با صفاتش، برخی نشانه‌های کیهانی (حقایق عینی) را در بر گرفته است و هیچ تعارضی بین وحی از یک سو و عقل و علم از سوی دیگر وجود ندارد؛ بلکه عقل موهبتی از جانب خداوند به انسان است. و او موظف است دستورات وحی را با قواعد حاکم بر طبیعت تطبیق دهد. او استدلال می‌کند که مانعی بین علم اسلامی و لغزش به انکار وجود خدا و چپاول طبیعت و اعلام کنترل بر طبیعت وجود دارد و چارچوب ارزش‌ها و اخلاق حاصل از وحی به عنوان یک منبع علم و دانش است و اخلاق مربوط به جامعه و ملت است؛ زیرا اخلاق مجموعه‌ای از کنترل‌های حاکم بر رابطه فرد با گروه عمومی است، و دامنه کاربرد آن نمی‌تواند تنها دایره فردی باشد.
بر عکس، دانش اسلامی که به نظر الفاروقی بر اصل «وحدت حقیقت» استوار است، به این معنا که خداوند متعال منبع دانش است و وحی الهی او همراه با صفاتش، برخی نشانه‌های کیهانی (حقایق عینی) را در بر‌گرفته است و هیچ تعارضی بین وحی از یک سو و عقل و علم از سوی دیگر وجود ندارد؛ بلکه عقل موهبتی از جانب خداوند به انسان است. و او موظف است دستورات وحی را با قواعد حاکم بر طبیعت تطبیق دهد. او استدلال می‌کند که مانعی بین علم اسلامی و لغزش به انکار وجود خدا و چپاول طبیعت و اعلام کنترل بر طبیعت وجود دارد و چارچوب ارزش‌ها و اخلاق حاصل از وحی به عنوان یک منبع علم و دانش است و اخلاق مربوط به جامعه و ملت است؛ زیرا اخلاق مجموعه‌ای از کنترل‌های حاکم بر رابطه فرد با گروه عمومی است، و دامنه کاربرد آن نمی‌تواند تنها دایره فردی باشد.


==اسلام و ادیان دیگر==
==اسلام و ادیان دیگر==
الفاروقی با تخصص در فلسفه ادیان، سهم برجسته‌ای در روشن شدن نگاه اسلام به ادیان دیگر داشت. بر اساس شناخت اسلامی، پدیده نبوت پدیده‌ای جامع و مکرر است و به حسب زمان و مکان رخ داده است و خداوند متعال تا زمانی که پیامبری برای انسان‌ها نفرستد آنها را پاسخگو نخواهد دانست.  
الفاروقی با تخصص در فلسفه ادیان، سهم برجسته‌ای در روشن شدن نگاه اسلام به ادیان دیگر داشت. بر اساس شناخت اسلامی، پدیده نبوت پدیده‌ای جامع و مکرر است و به حسب زمان و مکان رخ داده است و خداوند متعال تا زمانی که پیامبری برای انسان‌ها نفرستد آنها را پاسخگو نخواهد دانست.  


اسلام ادیان توحیدی یهودیت و مسیحیت را به نوعی در ذات توحیدی با خود مشترک می‌بیند: «اسلام در یهودیت و مسیحیت نظرات با خود مغایرتی نمی بیند که باید تحمل شود، بلکه دو دین هستند که از جانب خدا و وحی او ب انسان‌ها نازل شده‌اند و مقام آنها سیاسی، فرهنگی یا تمدنی نیست، بلکه مذهبی است. اسلام یک دین منحصر به فرد در این زمینه است، چرا که هیچ دینی در دنیا وجود ندارد که ایمان به حقیقت ادیان دیگر را پیش نیاز ایمان خود و شهادت آن به مردم کند.»<ref> إسماعيل راجي الفاروقي، أطلس الحضارة الإسلامية، الرياض، مكتبة العبيكان، 1998، ص 279.</ref>
اسلام ادیان توحیدی یهودیت و مسیحیت را به نوعی در ذات توحیدی با خود مشترک می‌بیند: «اسلام در یهودیت و مسیحیت نظرات با خود مغایرتی نمی‌بیند که باید تحمل شود، بلکه دو دین هستند که از جانب خدا و وحی او ب انسان‌ها نازل شده‌اند و مقام آنها سیاسی، فرهنگی یا تمدنی نیست، بلکه مذهبی است. اسلام یک دین منحصر به فرد در این زمینه است، چرا که هیچ دینی در دنیا وجود ندارد که ایمان به حقیقت ادیان دیگر را پیش نیاز ایمان خود و شهادت آن به مردم کند.»<ref> إسماعيل راجي الفاروقي، أطلس الحضارة الإسلامية، الرياض، مكتبة العبيكان، 1998، ص 279.</ref>


اسلام اتباع دین‌های توحیدی و غیر توحیدی را محترم شمرده است و در دولت اسلامی برای تمام پیروان ادیان توحیدی و غیر توحیدی حق و حقوق قایل شده است. هر کسی می‌تواند بر عقیده خود باقی بماند و یا در مورد آن با دیگران به بحث بنشیند و نیز می‌تواند دعوت به اسلام را نپذیرد و بر عقیده خود باقی بماند. می‌توانند به آداب و سنت دینی و مذهبی و اعتقادی خود بپردازد مادامی که در دایره خود باشند و به عموم سرایت ندهند.
اسلام اتباع دین‌های توحیدی و غیر توحیدی را محترم شمرده است و در دولت اسلامی برای تمام پیروان ادیان توحیدی و غیر توحیدی حق و حقوق قایل شده است. هر کسی می‌تواند بر عقیده خود باقی بماند و یا در مورد آن با دیگران به بحث بنشیند و نیز می‌تواند دعوت به اسلام را نپذیرد و بر عقیده خود باقی بماند. می‌توانند به آداب و سنت دینی و مذهبی و اعتقادی خود بپردازد مادامی که در دایره خود باشند و به عموم سرایت ندهند.
خط ۹۴: خط ۹۴:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
{{فلسطین}}
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:فلسطین]]
[[رده:فلسطین]]