اشاعره: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
خط ۲۹: خط ۲۹:
2. اشاعره به جواز رویت خدا معتقدند. اشعری می‌گوید که در قیامت می‌توان خدا را با چشم ظاهر دید.<ref>اشعری ابوالحسن، الابانه عن اصول الدیانه، ص35</ref>او برای این ادعا شواهدی از قرآن و روایات می‌آورد. متکلمان پس از اشعری نیز به پیروی از او قائل به جواز رؤیت خدا شده‌اند. مثلا فخر رازی آیه: وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّى نَرَى اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ که در بیان نفی رویت آمده است را توجیه کرده آن را بر جواز رویت تفسیر می‌کند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج1 ص520</ref>
2. اشاعره به جواز رویت خدا معتقدند. اشعری می‌گوید که در قیامت می‌توان خدا را با چشم ظاهر دید.<ref>اشعری ابوالحسن، الابانه عن اصول الدیانه، ص35</ref>او برای این ادعا شواهدی از قرآن و روایات می‌آورد. متکلمان پس از اشعری نیز به پیروی از او قائل به جواز رؤیت خدا شده‌اند. مثلا فخر رازی آیه: وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّى نَرَى اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ که در بیان نفی رویت آمده است را توجیه کرده آن را بر جواز رویت تفسیر می‌کند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج1 ص520</ref>
وغزالی نیز آن را اثبات می‌کند.<ref> غزالی ابوحامد، قواعد العقائد، ص169</ref>و باقلانی می‌گوید چون خدا وجود دارد پس قابل مشاهده است.<ref>باقلانی ابوبک، تمهید الاوائل وتلخیص الدلائل، ص301</ref>
وغزالی نیز آن را اثبات می‌کند.<ref> غزالی ابوحامد، قواعد العقائد، ص169</ref>و باقلانی می‌گوید چون خدا وجود دارد پس قابل مشاهده است.<ref>باقلانی ابوبک، تمهید الاوائل وتلخیص الدلائل، ص301</ref>
3. درباره قرآن دو نظر نزد متکلمین مطرح بود نظر اول این بود که آیا کلام خدا از صفات ذات است یا صفات فعل؟ و نظر دوم بر این بود که آیا قرآن که کلام خدا است قدیم است یا حادث؟ معتزلیان معتقدند که کلام خدا قدیم و ذاتی نیست بلکه حادث است، اما اهل حدیث( حنابله)کلام را از صفات ذات می‌دانند و اما مکتب اشاعره که هدفش تعدیل میان دو مذهب معتزله و اهل حدیث بود با عنایت به حفظ شعار حنابله که معتقد به ذاتی و قدیمی بودن کلام خدا بودند معتقد شدند که بله کلام خدا قدیم است، ولی مانند کلام بشر نیست تا مرکب از حروف و اصوات باشد، بلکه کلام خدا نفسی و قایم به ذات اوست و حقیقت کلام چیزی جز این نیست و اطلاق کلام به جمله‌ها مجاز گویی است.<ref>شهرستانی عبدالکریم، نهایة الاقدام فی‌علم الکلام، ص111</ref> دیگر متکلمان اشاعره نیز در این باره بر روش اشعری بودند و این موضوع را با عبارات گوناگون بیان کردند.  
3. درباره قرآن دو نظر نزد متکلمین مطرح بود نظر اول این بود که آیا کلام خدا از صفات ذات است یا صفات فعل؟ و نظر دوم بر این بود که آیا قرآن که کلام خدا است قدیم است یا حادث؟ معتزلیان معتقدند که کلام خدا قدیم و ذاتی نیست بلکه حادث است، اما اهل حدیث( حنابله)کلام را از صفات ذات می‌دانند و اما مکتب اشاعره که هدفش تعدیل میان دو مذهب معتزله و اهل حدیث بود با عنایت به حفظ شعار حنابله که معتقد به ذاتی و قدیمی بودن کلام خدا بودند معتقد شدند که بله کلام خدا قدیم است، ولی مانند کلام بشر نیست تا مرکب از حروف و اصوات باشد، بلکه کلام خدا نفسی و قایم به ذات اوست و حقیقت کلام چیزی جز این نیست و اطلاق کلام به جمله‌ها مجاز گویی است.<ref>شهرستانی عبدالکریم، نهایة الاقدام فی‌علم الکلام، ص111</ref> دیگر متکلمان اشاعره نیز در‌این‌باره بر روش اشعری بودند و این موضوع را با عبارات گوناگون بیان کردند.  


==تفاسیری کوتاه درباره کسب از منظر متکلمان شاخص اشعری==
==تفاسیری کوتاه درباره کسب از منظر متکلمان شاخص اشعری==
خط ۶۷: خط ۶۷:


==ملا علی قوشجی (علاءالدین علی بن محمد سمرقندی)( قایل شدن به سهم اندک برای عباد در ایجاد فعل)==
==ملا علی قوشجی (علاءالدین علی بن محمد سمرقندی)( قایل شدن به سهم اندک برای عباد در ایجاد فعل)==
وی در تفسیر کسب و خلق افعال، همچون اسلاف خود خصوصا میر سید شریف جرجانی از رویه ثابتی استفاده می‌کند تا آن جا که می‌توان گفت او نیز چون اشعری سهم ناچیزی به نام کسبِ و بدون قدرت موثر قایل است. در این باره نوشته است:و المراد بکسبه إیّاه مقارنته لقدرته و إرادته من دون أن یکون هناک منه تأثیر أو مدخل فی وجوده سوى کونه محلًا له، و معنى ذلک انّ‏ الفعل‏ صادر من‏ اللَّه‏. غایة الأمر کون الإصدار منه تقارن مع وصف من صفات العبد، و هو انّه إذا صار ذات قدرة غیر مؤثرة و إرادة، کذلک یصدرالفعل من اللَّه سبحانه مباشرة فلا یکون للعبددور سوى کونه محلًا له.<ref>سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، جلد 9،ص 50</ref>  
وی در تفسیر کسب و خلق افعال، همچون اسلاف خود خصوصا میر سید شریف جرجانی از رویه ثابتی استفاده می‌کند تا آن جا که می‌توان گفت او نیز چون اشعری سهم ناچیزی به نام کسبِ و بدون قدرت موثر قایل است. در‌این‌باره نوشته است:و المراد بکسبه إیّاه مقارنته لقدرته و إرادته من دون أن یکون هناک منه تأثیر أو مدخل فی وجوده سوى کونه محلًا له، و معنى ذلک انّ‏ الفعل‏ صادر من‏ اللَّه‏. غایة الأمر کون الإصدار منه تقارن مع وصف من صفات العبد، و هو انّه إذا صار ذات قدرة غیر مؤثرة و إرادة، کذلک یصدرالفعل من اللَّه سبحانه مباشرة فلا یکون للعبددور سوى کونه محلًا له.<ref>سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، جلد 9،ص 50</ref>  
یعنی مراد از کسب همراهی با قدرت و اراده شخص است بدون آن که آن قدرت و اراده تاثیر یا مدخلی در وجود فعل داشته باشد، مگر آن که فعل محلی برای کسب باشد و این یعنی که فعل از طرف خدا صادر می‌شود. در تحلیل سخن قوشچی می‌توان گفت که وی انسان را محل یا به تعبیر رساتر، ظرفی برای فعل خدا می‌داند بدون آن که خود محل تاثیری در خلق فعل داشته باشد. کسب در نگاه وی یعنی مقارنت انسان همراه با قدرت و اراده‌ای  که خدا در او پدید می‌آورد. با این توضیح که قدرت و اراده الهی جز آن که انسان را محلی برای پذیرش فعل خدا می‌کند، اثر دیگری ندارد.
یعنی مراد از کسب همراهی با قدرت و اراده شخص است بدون آن که آن قدرت و اراده تاثیر یا مدخلی در وجود فعل داشته باشد، مگر آن که فعل محلی برای کسب باشد و این یعنی که فعل از طرف خدا صادر می‌شود. در تحلیل سخن قوشچی می‌توان گفت که وی انسان را محل یا به تعبیر رساتر، ظرفی برای فعل خدا می‌داند بدون آن که خود محل تاثیری در خلق فعل داشته باشد. کسب در نگاه وی یعنی مقارنت انسان همراه با قدرت و اراده‌ای  که خدا در او پدید می‌آورد. با این توضیح که قدرت و اراده الهی جز آن که انسان را محلی برای پذیرش فعل خدا می‌کند، اثر دیگری ندارد.


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش