اشاعره: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[اشاعره]] نامی آشنا در میان [[مکاتب کلامی]] [[اهل سنت]] و جماعت است. پایه گذار این مکتب [[اشعری|ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری]](۲۶۰-۳۲۴ه‍.ق) است. اشعری در ابتدا شاگر مکتب [[معتزله|معتزلیان]] بود و در ادامه با جدا شدن از آن به مکتب [[اهل حدیث]] پیوست با این هدف که میان عقل گرایی افراطی اهل اعتزال و عقل گریزی افراطی اهل حدیث راه معتدلی را بنیان کند به همین دلیل در تفسیر آرای اهل حدیث فهم عقلی را دخالت داد.در عصر کنونی می‌توان گفت که بیشتر اهل سنت در مشی کلامی خود، تابع [[مکتب اشعری]] هستند.  
 
.....در حال بازنگری و اصلاح و تکمیل
[[اشاعره]] نامی آشنا در میان [[مکاتب کلامی]] [[اهل سنت]] و جماعت است. پایه گذار این مکتب [[اشعری|ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری]](۲۶۰-۳۲۴ه‍.ق) است. اشعری در ابتدا شاگرد مکتب [[معتزله|معتزلیان]] بود و در ادامه با جدا شدن از معتزلیان، به مکتب [[اهل حدیث]] پیوست با این هدف که میان عقل گرایی افراطی اهل اعتزال و عقل گریزی افراطی اهل حدیث راه معتدلی را بنیان کند. به همین دلیل، در تفسیر آرای اهل حدیث فهم عقلی را دخالت داد. در عصر کنونی می‌توان گفت که بیشتر اهل سنت در مشی کلامی خود، تابع [[مکتب اشعری]] هستند.  


==مذاهب کلامی اهل سنت و جماعت==
==مذاهب کلامی اهل سنت و جماعت==
 
[[اهل سنت و جماعت]] در اصول کلامی خویش دارای مذاهب گوناگونی هستند که در این میان مذاهب [[معتزله]]، [[اشاعره]]، [[ماتریدیه]] و ا[[هل حدیث]] بیشتر از بقیه مطرح می‌باشد.  
[[اهل سنت و جماعت]] در اصول کلامی خویش دارای مذاهب گوناگونی هستند که در این میان مذاهب [[معتزله]]، [[اشاعره]]، [[ماتریدیه]] و ا[[هل حدیث]] بیشتر از بقیه مطرح شده است.  


==نحوه شکل گیری مکتب اشاعره==
==نحوه شکل گیری مکتب اشاعره==
 
ریشه یابی این موضوع مستلزم بررسی‌های دقیق و گسترده همراه با مباحث طولانی و میدانی است که در جای خود باید بحث شود. با این حال به طور خلاصه می‌توان گفت که این مکتب در زمانی بنیان شد که معتزلیان از طرف برخی از خلفای وقت عباسی طرد شده و همچنین پایگاه های خود را نزد مردم از دست داده بودند.  
ریشه یابی این موضوع مستلزم مباحث طولانی و میدانی است که در جای خود باید بحث شود. با این حال به طور خلاصه می‌توان گفت که این مکتب در زمانی بنیان شد که معتزلیان از طرف برخی از خلفای وقت عباسی طرد شده و همچنین پایگاه های خود را نزد مردم از دست داده بودند.  
و این بیشتر به جهت تبلیغ سویی بود که به شکل وسیع علیه مکتب معتزله ایجاد شده بود. معتزلیان به دلیل افراط در عقل گرایی برخاسته از فلسفه یونانی، از متون [[قرآن]] و [[روایات]] فاصله گرفته بودند و همین موجب شد که مردم به این مکتب و پیروانش بد‌گمان و از آن روی گردان شوند.<ref> با استفاده از  ولوی، علی‌محمد، تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، موسسه انتشارات بعثت،  تهران،  ص450.</ref>  
و این بیشتر به جهت تبلیغ وسیعی بود که علیه [[معتزله|مکتب معتزله]] ایجاد شده بود. معتزلیان به دلیل افراط در عقل گرایی برخاسته از [[فلسفه یونانی]]، از متون [[قرآن]] و [[روایات]] غافل شده بودند و همین موجب شد که مردم به این مکتب و پیروانش بد گمان و از آن روی گردان شوند.<ref> با استفاده از  ولوی، علی‌محمد ؛ تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، موسسه انتشارات بعثت،  تهران،  ص450.</ref>  


==ابوالحسن اشعری==
==ابوالحسن اشعری==
این شخصیت از نسل ابوموسی اشعری صحابه پیامبر صلوات الله علیه است.<ref>ولوی، علی‌محمد؛ تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، موسسه انتشارات بعثت، تهران، 1367، ج2، ص454.</ref> که در سال 260 قمری در [[بصره]] به دنیا آمد و در سال 324 قمری در [[بغداد]] از دنیا رفت.<ref> با استفاده از کتاب  تاریخ فرق اسلامی  نوشته  حسین صابری، انتشارات سمت، تهران، 1383، ج1، ص229.</ref>اشعری تا چهل سالگی پیرو مکتب معتزله بود، اما در سال 320 قمری با برائت از اندیشه های اعتزالی، مکتب جدیدش را بنیان نهاد. <ref>همان ص 231 با اقتباس</ref>
این شخصیت از نسل ابوموسی اشعری صحابه پیامبر صلوات الله علیه است.<ref>ولوی، علی‌محمد؛ تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، موسسه انتشارات بعثت، تهران، 1367، ج2، ص454.</ref> که در سال 260 قمری در [[بصره]] به دنیا آمد و در سال 324 قمری در [[بغداد]] از دنیا رفت.<ref> با استفاده از کتاب  تاریخ فرق اسلامی  نوشته  حسین صابری، انتشارات سمت، تهران، 1383، ج1، ص229.</ref>اشعری تا چهل سالگی پیرو مکتب معتزله بود، اما در سال 320 قمری با برائت از اندیشه های اعتزالی، مکتب جدیدش را بنیان نهاد. <ref>همان ص 231 با اقتباس</ref>


==هدف اشعری از ایجاد مکتب اشاعره==
==هدف اشعری از ایجاد مکتب اشاعره==
 
هدف اصلی ابوالحسن اشعری در ایجاد مکتب اشاعره، مبارزه با دو جریان تندرو عقل گرایی معتزله و نص گرایی اهل حدیث بود تا بتواند با تعدیل این دو روی کرد افراطی،  مکتب میانه‌رویی را پایه گذاری کند. معتزلیان بر مبانی عقلی به عنوان تنها ابزار شناخت تاکید می‌کردند و با نفی‌ هر آنچه‌ در نظر آنان‌ با فهم عقلی ناسازگار بود و نیز با استناد به آیات نفی کننده تشبیه، تجسیم و رؤیت‌ خدا؛ منکر صفات‌ زاید بر ذات‌ شدند و از خلق‌ کلام‌ خدا سخن‌ گفتند. و اما در برابر معتزلیان، اهل حدیث صف بسته بودند. پیروان این مکتب با تکیه‌ بر نصوص و متون و نقلیات، روش عقل‌ ستیزانه‌ ای در پیش‌ گرفتند و به‌ تفسیر ظاهری‌ آیات‌  پرداختند و از تأویل‌ عقلانی‌ قرآن‌ سخت‌ پرهیز می‌کردند. در این میان، اشعری‌ و پیروانش با تلاش در برابر این افراط و تفریط ها، راه میانه‌ ای را انتخاب و مکتبی را بنیان کردند که به نام مکتب اشاعره معروف شد.<ref> ابن خلدون، مقدمه‌، ج۲، ص۹۴۲-۹۴۷، ترجمه  محمدپروین‌ گنابادی‌، تهران‌، ۱۳۵۳ش‌.</ref>
هدف اصلی ابوالحسن اشعری در ایجاد مکتب اشاعره، مبارزه با دو جریان تندرو عقل گرایی معتزله و نص گرایی اهل حدیث بود تا بتواند با تعدیل این دو روی کرد افراطی،  مکتب میانه‌رویی را پایه گذاری کند. معتزلیان بر مبانی عقلی به عنوان تنها ابزار شناخت تاکید می‌کردند و با نفی‌ هر آنچه‌ در نظر آنان‌ با فهم عقلی ناسازگار بود و نیز با استناد به آیات نفی کننده تشبیه، تجسیم و رؤیت‌ خدا منکر صفات‌ زاید بر ذات‌ شدند و از خلق‌ کلام‌ خدا سخن‌ گفتند.و اما در برابر معتزلیان، اهل حدیث صف بسته بودند. پیروان این مکتب با تکیه‌ بر نصوص و متون و نقلیات، روش عقل‌ ستیزانه‌ ای در پیش‌ گرفتند و به‌ تفسیر ظاهری‌ آیات‌  پرداختند و از تأویل‌ عقلانی‌ قرآن‌ سخت‌ پرهیز می‌کردند.در این میان، اشعری‌ و پیروانش با تلاش در برابر این افراط و تفریط ها راه میانه‌ ای را انتخاب و مکتبی را بنیان کردند که به نام مکتب اشاعره معروف شد.برای اطلاع از تفصیل این مطلب به گزارش ابن خلدون مراجعه شود.<ref> ابن خلدون، مقدمه‌، ج۲، ص۹۴۲-۹۴۷، ترجمه  محمدپروین‌ گنابادی‌، تهران‌، ۱۳۵۳ش‌.</ref>


==متکلمان شاخص اشعری==
==متکلمان شاخص اشعری==
در مکتب اشاعره، پس از ابوالحسن اشعری، بزرگانی پروش یافتند که به عنوان نمونه نام برخی از افراد شاخص در ترتیب زمانی بدین شرح است.1. [[قاضی ابوبکر باقلانی]]، 2.[[ابواسحاق اسفرایینی]]،3.[[عبدالملک جوینی]]،4.[[ابوحامد غزالی]]،5. [[میر سید شریف جرجانی]]،6. [[سعدالدین تفتازانی]]،7. [[ملاعلی قوشجی]]، 8. [[عبدالوهاب شعرانی]]،9.[[محمد عبده]]،10 [[عبدالعظیم زرقانی]] 11.و [[شیخ محمود شلتوت]].  
در مکتب اشاعره، پس از ابوالحسن اشعری، بزرگانی پروش یافتند که به عنوان نمونه نام برخی از افراد شاخص در ترتیب زمانی بدین شرح است.1. [[قاضی ابوبکر باقلانی]]، 2.[[ابواسحاق اسفرایینی]]،3.[[عبدالملک جوینی]]،4.[[ابوحامد غزالی]]،5. [[میر سید شریف جرجانی]]،6. [[سعدالدین تفتازانی]]،7. [[ملاعلی قوشجی]]، 8. [[عبدالوهاب شعرانی]]،9.[[محمد عبده]]،10 [[عبدالعظیم زرقانی]] 11.و [[شیخ محمود شلتوت]].  


==آثار کلامی مهم اشاعره==
==آثار کلامی مهم اشاعره==
 
اشاعره آثار کلامی بسیاری برجای گذاشتند که نام برخی از آثار  مهم آنان در پی می  آید. 1.[[اللمع]] ابوالحسن اشعری،2. [[مقالات الاسلامیین]] ابوالحسن اشعری،3. ا[[لابانه عن اصول الدیانه]] ابوالحسن اشعری،4. [[استحسان الخوض فی علم الکلام]] ابوالحسن اشعری، 5. [[تمهید الاوایل و تلخیص الدلایل]] ابوبکر باقلانی،6.[[الشامل فی اصول الدین جوینی]]،7.[[احیاء علوم الدین]] ابوحامد غزالی،8. [[الاقتصاد فی الاعتقاد]] ابوحامد غزالی،9.[[الاربعین فی اصول الدین]] ابوحامد غزالی،10. [[مجموعه رسائل الامام الغزالی]] ابوحامد غزالی،11. [[الملل و النحل]] عبدالکریم شهرستانی،12.[[القضاء و القدر]] فخر رازی،13. [[المطالب العالیه من العلم الالهی]] فخر رازی،14.[[المحصل]] فخر رازی،15. [[معالم اصول الدین]] فخر رازی 16.[[المباحث المشرقیه]] فخر رازی،17. [[تفسیر مفاتیح الغیب]] فخر رازی( البته این اثر تفسیری است)18.[[شرح المواقف]] میر سید شریف جرجانی،19. [[شرح العقاید النسفیه]] سعدالدین تفتازانی،20. [[شرح المقاصد]] سعدالدین تفتازانی، 21.[[الیواقیت و الجواهر]] عبدالوهاب شعرانی،22. [[مناهل العرفان]] عبدالعظیم زرقانی، 23. [[رساله التوحید]] محمد عبده و...
اشاعره بعد از ابوالحسن اشعری چون خود او آثار کلامی بسیاری باقی گذاشتند که نام برخی از آثار  مهم آنان در پی می  آید. 1.[[اللمع]] ابوالحسن اشعری،2. [[مقالات الاسلامیین]] ابوالحسن اشعری،3. ا[[لابانه عن اصول الدیانه]] ابوالحسن اشعری،4. [[استحسان الخوض فی علم الکلام]] ابوالحسن اشعری، 5. [[تمهید الاوایل و تلخیص الدلایل]] ابوبکر باقلانی،6.[[الشامل فی اصول الدین جوینی]]،7.[[احیاء علوم الدین]] ابوحامد غزالی،8. [[الاقتصاد فی الاعتقاد]] ابوحامد غزالی،9.[[الاربعین فی اصول الدین]] ابوحامد غزالی،10. [[مجموعه رسائل الامام الغزالی]] ابوحامد غزالی،11. [[الملل و النحل]] عبدالکریم شهرستانی،12.[[القضاء و القدر]] فخر رازی،13. [[المطالب العالیه من العلم الالهی]] فخر رازی،14.[[المحصل]] فخر رازی،15. [[معالم اصول الدین]] فخر رازی 16.[[المباحث المشرقیه]] فخر رازی،17. [[تفسیر مفاتیح الغیب]] فخر رازی( البته این اثر تفسیری است)18.[[شرح المواقف]] میر سید شریف جرجانی،19. [[شرح العقاید النسفیه]] سعدالدین تفتازانی،20. [[شرح المقاصد]] سعدالدین تفتازانی، 21.[[الیواقیت و الجواهر]] عبدالوهاب شعرانی،22. [[مناهل العرفان]] عبدالعظیم زرقانی، 23. [[رساله التوحید]] محمد عبده و...


==مبانی اعتقادی اشاعره==
==مبانی اعتقادی اشاعره==
به طور کلی باید گفت مکتب اشعری چون سایر مکاتب اسلامی مبانی اعتقادی خاصی دارد. از جمله مشخصه بارز مکتب اشعری، اعتنای شدید به توحید افعالی یا توحید در خالقیت و نیز انکار حسن و قبح عقلی و اثبات آن از طریق شرع است.
به طور کلی باید گفت مکتب اشعری چون سایر مکاتب اسلامی مبانی اعتقادی خاصی دارد. از جمله مشخصه بارز مکتب اشعری، اعتنای شدید به توحید افعالی یا توحید در خالقیت و نیز انکار حسن و قبح عقلی و اثبات آن از طریق شرع است.
اشاعره به قضا و قدر سخت معتقدند و اراده الهی را در همه امور از جمله افعال انسان جاری می‌کنند و می‌گویند انسان کاسب افعال خویش است نه خالق. اشاعره به حسن و قبح عقلی اعتقادی ندارند، بلکه آن را شرعی می‌دانند. به این معنا که حسن و قبح هر فعلی تابع تشخیص شرع است، پس هیچ فعلی ذاتا حسن یا قبیح نیست مگر که شرع تشخیص دهد. در اعتقاد اشاعره مطابق با مفاد آیات قرآن؛ خداوند در قیامت با چشم دیده می‌شود. کلام خدا قدیم است و صفات خبری اش وقتی می‌تواند تفسیر شود که به دور از تشبیه و تعیین کیفیت باشد.  
اشاعره به [[قضا و قدر]] سخت معتقدند و اراده الهی را در همه امور از جمله افعال انسان جاری می‌کنند و می‌گویند انسان کاسب افعال خویش است نه خالق. اشاعره به [[حسن و قبح عقلی]] اعتقاد ندارند، بلکه آن را شرعی می‌دانند. به این معنا که حسن و قبح هر فعلی تابع تشخیص شرع است، پس هیچ فعلی ذاتا حسن یا قبیح نیست مگر که شرع تشخیص دهد. در اعتقاد اشاعره مطابق با مفاد آیات قرآن؛ خداوند در [[قیامت]] با چشم دیده می‌شود. کلام خدا قدیم است و صفات خبری اش وقتی می‌تواند تفسیر شود که به دور از تشبیه و تعیین کیفیت باشد.  


==تفاسیر کوتاه از برخی عقاید اشاعره==
==تفاسیر کوتاه از برخی عقاید اشاعره==
 
1.اشاعره معتقدند که خداوند [[صفات خبری]] را به معانی لغوی اش دارا است، ولی کیفیت آن برای ما مجهول است و از آن درکی نداریم.<ref>اشعری ابوالحسن، الابانه عن اصول الدیانه، ص21</ref> در این تعریف، از ورود به تجسیم و تشبیه پرهیز شده است.
1.اشاعره معتقدند که خداوند صفات خبری را به معانی لغوی اش داراست، ولی کیفیت آن برای ما مجهول است و از آن درکی نداریم.<ref>الابانه عن اصول الدیانه، ص21</ref> در این تعریف از ورود به تجسیم و تشبیه پرهیز شده است.
متکلمان پس از ابوالحسن اشعری نیز بر همین روش بوده‌اند، اما بعضی از آن ها معتقدند که صفات خبری نیازمند تاویل است تا فهمیده شود.<ref>آمدی،غایه المرام فی علم الکلام، ص127-129</ref> با این حال بعضی دیگر چون فخر رازی قائل به لزوم تأویل یا تفویض صفات خبری شده‌اند.<ref> فخر رازی، الاربعین فی اصول الدین،ج1 ص163</ref>
متکلمان پس از ابوالحسن اشعری نیز بر همین روش بوده‌اند، اما بعضی از آن ها معتقدند که صفات خبری نیازمند تاویل است تا فهمیده شود.<ref>غایه المرام فی علم الکلام (آمدی)، ص127-129</ref> با این حال بعضی دیگر چون فخر رازی قائل به لزوم تأویل یا تفویض صفات خبری شده‌اند.<ref>الاربعین فی اصول الدین(رازی)،ج1 ص163</ref>
2. اشاعره به جواز رویت خدا معتقدند. اشعری می گوید که در قیامت می‌توان خدا را با چشم ظاهر دید.<ref>اشعری ابوالحسن، الابانه عن اصول الدیانه، ص35</ref>او  برای این ادعا شواهدی از  قرآن و روایات می‌آورد. متکلمان پس از اشعری نیز به پیروی از او  قائل به جواز رؤیت خدا شده‌اند. مثلا فخر رازی  آیه:  وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّى نَرَى اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ که در بیان نفی رویت آمده است را توجیه کرده آن را بر جواز رویت تفسیر می‌کند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج1 ص520</ref>
2. اشاعره به جواز رویت خدا معتقدند. اشعری می گوید که در قیامت می‌توان خدا را با چشم ظاهر دید.<ref>الابانه عن اصول الدیانه، ص35</ref>او  برای این ادعا شواهدی از  قرآن و روایات می‌آورد. متکلمان پس از اشعری نیز به پیروی از او  قائل به جواز رؤیت خدا شده‌اند. مثلا فخر رازی  آیه:  وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّى نَرَى اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ که در بیان نفی رویت آمده است، با توجیه آن  سعی می‌کند آن را بر جواز رویت توجیه کند بر توجیه آن دارد تا  جواز رؤیت را اثبات کند.<ref>مفاتیح الغیب، ج1 ص520</ref>
وغزالی نیز آن را اثبات می‌کند.<ref> غزالی ابوحامد، قواعد العقائد، ص169</ref>و باقلانی می گوید چون خدا وجود دارد پس قابل مشاهده است.<ref>باقلانی ابوبک، تمهید الاوائل وتلخیص الدلائل، ص301</ref>
وغزالی نیز آن را اثبات می‌کند.<ref>قواعد العقائد، ص169</ref>و باقلانی می گوید چون خدا وجود دارد پس قابل مشاهده است.<ref>تمهید الاوائل وتلخیص الدلائل، ص301</ref>
3. درباره قرآن دو نظر نزد متکلمین مطرح بود نظر اول این بود که آیا کلام خدا از صفات ذات است یا صفات فعل؟ و نظر دوم بر این بود که آیا قرآن که کلام خدا است قدیم است یا حادث؟ معتزلیان معتقدند که کلام خدا قدیم و ذاتی نیست بلکه حادث است، اما اهل حدیث( حنابله)کلام را از صفات ذات می‌دانند و اما مکتب اشاعره که هدفش تعدیل میان دو مذهب معتزله و اهل حدیث بود با عنایت به حفظ شعار حنابله که معتقد به ذاتی و قدیمی بودن کلام خدا بودند معتقد شدند که بله کلام خدا قدیم است، ولی مانند کلام بشر نیست تا مرکب از حروف و اصوات باشد،  بلکه کلام خدا نفسی و قایم به ذات اوست و حقیقت کلام چیزی جز این نیست و اطلاق کلام به جمله‌ها مجاز گویی است.<ref>شهرستانی عبدالکریم، نهایة الاقدام فی‌علم الکلام، ص111</ref> دیگر متکلمان اشاعره نیز در این باره بر روش اشعری بودند و این موضوع را با عبارات گوناگون شرح دادند.  
3. درباره قرآن دو نظر نزد متکلمین مطرح بود نظر اول این بود که آیا کلام خدا از صفات ذات است یا صفات فعل؟ و نظر دوم بر این بود که آیا قرآن که کلام خدا است قدیم است یا حادث؟ معتزلیان معتقدند که کلام خدا قدیم و ذاتی نیست بلکه حادث است، اما اهل حدیث( حنابله)کلام را از صفات ذات می‌دانند و اما مکتب اشاعره که هدفش تعدیل میان دو مذهب معتزله و اهل حدیث بود با عنایت به حفظ شعار حنابله که معتقد به ذاتی و قدیمی بودن کلام خدا بودند معتقد شدند که بله کلام خدا قدیم است ولی مانند کلام بشر که مرکب از حروف و اصوات بود نیست بلکه کلام خدا نفسی و قایم به ذات اوست و حقیقت کلام چیزی جز این نیست و اطلاق کلام به جمله‌ها مجاز گویی است.<ref>نهایة الاقدام فی‌علم الکلام، ص111</ref> دیگر متکلمان اشاعره نیز در این باره بر روش اشعری بودند و این موضوع را با عبارات گوناگون شرح دادند.  
********************
 
==تفاسیری کوتاه درباره کسب از منظر متکلمان شاخص اشعری==
==تفاسیری کوتاه درباره کسب از منظر متکلمان شاخص اشعری==
اشاعره چون به توحید افعالی سخت اعتقاد دارند، پس برای انسان هیچ گونه سهمی در امر خلقت قایل نیستند و آن را شرک می‌دانند. آن ها معتقدند خدا فاعل همه افعال بندگان است چه آن افعال خیر باشد یا شر، اما چون چنین اعتقادی مستلزم اتهام ایشان به جبر می‌شود و سر انجام به انکار معاد و بهشت و جهنم می انجامد، «نظریه کسب» را مطرح کردند و انسان را کاسب افعال اختیاری شان دانستند تا جوابی برای جزای اعمال داشته باشند.<ref>اللمع، ص74</ref> و اما در تفسیر این نظریه می‌توان گفت که تمامی متکلمان اشعری و نیز متکلمان ماتریدی که آن ها نیز قایل به کسب هستند؛ میان خلق و فعل تمایز قایل شده‌اند و معتقدند که خلق منحصر به فاعل الهی است. بنا بر این، در سراسر هستی  فاعلی جز خدا شناخته نمی‌شود. «لا موثر فی الوجودالا الله» اما فعل که به معنایی همان کسب است، در اختیار انسان است.اشاعره معتقدند که انسان با قدرت حادث که از طرف خدا به او اعطا می‌شود، فعل را کسب و او را نسبت با افعالش کسب شده مسئول می‌کند.  
اشاعره چون به توحید افعالی سخت اعتقاد دارند، پس برای انسان هیچ گونه سهمی در امر خلقت قایل نیستند و آن را شرک می‌دانند. آن ها معتقدند خدا فاعل همه افعال بندگان است چه آن افعال خیر باشد یا شر، اما چون چنین اعتقادی مستلزم اتهام ایشان به جبر می‌شود و سر انجام به انکار معاد و بهشت و جهنم می انجامد، «نظریه کسب» را مطرح کردند و انسان را کاسب افعال اختیاری شان دانستند تا جوابی برای جزای اعمال داشته باشند.<ref>اللمع، ص74</ref> و اما در تفسیر این نظریه می‌توان گفت که تمامی متکلمان اشعری و نیز متکلمان ماتریدی که آن ها نیز قایل به کسب هستند؛ میان خلق و فعل تمایز قایل شده‌اند و معتقدند که خلق منحصر به فاعل الهی است. بنا بر این، در سراسر هستی  فاعلی جز خدا شناخته نمی‌شود. «لا موثر فی الوجودالا الله» اما فعل که به معنایی همان کسب است، در اختیار انسان است.اشاعره معتقدند که انسان با قدرت حادث که از طرف خدا به او اعطا می‌شود، فعل را کسب و او را نسبت با افعالش کسب شده مسئول می‌کند.  


confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش