اصحاب اجماع اصطلاح جدیدی است بین متأخرین از علمای‌رجال که آن را یکی از موضوعات علم‌رجال قرار داده‌اند و در مقدمه و یا در خاتمه علم رجال از آن بحث کرده‌اند و به تعداد‌ اندکی از اصحاب محمد بن علی (باقر العلوم) (علیه‌السلام)، امام صادق (علیه‌السلام)، امام موسی کاظم (علیه‌السلام) و امام رضا (علیه‌السلام) گفته می‌شود که آنها از موثقین رواة ائمه (علیهم‌السلام) بوده‌اند و شأن و مقام بزرگی در نزد آنها داشته‌اند و به این جهت بوده است که بسیاری از احادیث فقه‌شیعه به آنان (اصحاب‌اجماع) منتهی می‌شود و فقه‌اسلامی به برکت اصحاب‌اجماع پویا شده است، در فقه شیعه، اصحاب‌اجماع آن‌چنان مقام والایی دارند که اگر اسامی و احادیث منقوله از آنها را از فقه شیعه برداریم، اثری از فقه شیعه نمی‌ماند.

معنا‌شناسی اصحاب اجماع

اصحاب‌اجماع‌ در اصطلاح علمای‌شیعه، تعدای از بزرگان اصحاب امامان علیهم‌السلام می‏‌باشند، چنانکه همه علما بر این نکته متحد هستند که هر روایتی که از ایشان به طریق صحیح نقل شده و راویان آن از اول سند تا یکی از ایشان موثوق و معتمد باشند، آن روایت را صحیح و سالم و لازم‌العمل دانسته و بعد از آن ملاحظه احوال خود ایشان و یا روات دیگر که ما بین ایشان و معصوم هستند، لازم ندانند.[۱]

به تعبیر دیگر، اصحاب‌اجماع عبارت از اتفاق نظر مجتهدان اسلام در هر عصری بر حکمی شرعی است. از پیامبر(ص) روایت شده است «لا تجتمع امتی علی الخطاء»، یعنی امت من بر خطا اجتماع نمی‌کنند، و نیز روایت شده است که «ان امتی لا تجتمع علی ضلالة»، یعنی امت من بر گمراهی اجتماع نمی‌کنند. بنابراین، اجماع‌عوام راه به جایی نمی‌برد.

  • بعضی از فرقه‌های اسلامی، اجماع را اجماع اصحاب پیامبر در هر امر شرعی می‌‏دانند،
  • بعضی دیگر، اجماع فقهای مدینه،
  • و برخی اجماع فقهای دو شهر کوفه و بصره را معتبر می‏‌شمارند،

در برابر اجماع، اختلاف است که سبب جدایی مذاهب مختلف اسلامی از یکدیگر شده است. «اجماع» در نظر شیعه باید در عصر حضور امام‌معصوم(ع) باشد. از این‌رو، مدعیان باید بی‌واسطه قول امام را حکایت کنند و دلیل حجت بودن خبر واحد، دلیل بر حجیت «اجماع» است و شرط حجیت اجماع، حضور معصوم در میان اجماع کنندگان است.

علامه‌حلی می‏‌گوید: هر جماعتی خواه اندک یا بسیار، اگر قول امام در جمله اقوال آنان باشد، اجماع ایشان «حجت» است. علمای مذهب‌جعفری می‌گویند: «اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امر شرعی به نحوی که کاشف از قول‌معصوم باشد و چون معتقدند هیچ عصری خالی از معصوم نمی‌‏باشد، از باب «لطف» بر خداوند واجب است که هرگاه بندگان بر خطا روند، به وسیله امام آنان را راهنمایی فرماید. پس اگر در مسأله‌ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر این است که معصوم بدان راضی بوده است.

تاریخچه پیدایش اصطلاح اصحاب اجماع

اساس پیدایش این اصطلاح از نظر تاریخی، به اواخر سده سوم و اوائل سده چهارم هجری قمری بازمی‌گردد که در تعابیر برخی از چهره‌های رجالی معروف امامی‌ مانند ابوعمرو کشّی در چند جای کتاب رجالی وی آمده و پس از آن در سده‌های بعد میان رجالیان شکل گرفته است.[۲] [۳] [۴] [۵]

تعداد و اسامی اصحاب اجماع

تعداد اصحاب اجماع

حاجی نوری می فرماید: تعداد آنها 22 یا 23 نفر هستند، زیرا در رجال کشی 16 نفر بلا خلاف جزء این دسته هستند. بعد کشی چهار نفر دیگر را در طبقه ی اولی و ثالثه ذکر می کند. زیرا یکی از دو نفری که اختلاف است ابو بصیر اسدی و دیگیر حسن بن محبوب است که جمعا 18 نفر می شود.

باید توجه داشت بنا به عقیده حاجی در مستدرک کشی نمی خواهد بگوید که در مازاد بر اینها اجماعی وجود ندارد بلکه می گوید به نظر من آنچه محل اجماع است این عده هستند. واضح است که اگر کسی در مسأله ای ادعای اجماع کند معنایش این نیست که غیر از آن اجماع دیگری وجود ندارد. شاید اجماع دیگری باشد ولی صحت آن اجماع نزد او احراز نشده باشد.

همچنین کسانی دیگر که به جای ابو بصیر اسدی و حسن بن محبوب افراد دیگری را ذکر کرده اند در صدد این نیستند که بگویند که غیر اینها اجماعی وجود ندارد. نتیجه این می شود که یک اجماع را کشی نقل می کند و دیگران هم افراد دیگری را داخل در اجماع می دانند و بین این دو اجماع تکاذبی نیست از این رو ما می توانیم به هر دو اخذ کنیم و همه ی آن افراد را داخل در اصحاب اجماع بدانیم.

البته باید در نظر داشت که عصابه که مرحوم کشی از آنها نام می برد و می گوید: (اجتمعت العصابة) به معنای تمام فرقه ی امامیه است و مخصوص فقهاء نیست. بعد که می گوید: وَ قَالَ بَعْضُهُمْ و اختلاف اقوال را نقل می کند. حاجی نوری می گوید که هرچند کشی به (بعض) تعبیر می کند ولی قرینه ی مقام و تناسب حکم و موضوع، اقتضاء می کند که مراد او از بعض، خصوص فقهاء و علماء اعلام از امامیه باشند و کسانی باشد که قول آنها نزد کشی قابل ملاحظه بوده است و به همین دلیل قول آنها را نقل کرده است. البته ممکن است مراد از بعض، در کلام کشی یک عالم و یا علماء متعدد باشد و لفظ بعض بر هر دو قابل حمل است.

بنا بر این باید تعداد اصحاب اجماع را 22 نفر حساب کنیم. بعد حاجی نوری اضافه می کند که حمدان بن احمد را نیز ابن داود اضافه کرده بود که اگر به این لیست اضافه شود تعداد آنها 23 می شود.https://sath3.eshia.ir/feqh/archive/text/shobeiry/rejal/62/012/

در منابع معتبری چون رجال‌کشّی، نام هجده‌نفر از اصحاب امام باقر(ع) تا امام رضا(ع) به‌عنوان اصحاب اجماع بیان شده است.

شش نفر از این جمع از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام به شمار می‌روند.

شش نفر وسط فقط از اصحاب امام صادق ‌علیه‌السلام هستند

و شش نفر آخر از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهما السلام محسوب می‌شوند. تمام عالمان این افراد را موثق می‌دانند و برای آنان درجه بسیار بالایی از اعتبار قائل‌اند، البته دیدگاه‌ها درباره میزان اعتماد به آنان متفاوت است و از اعتقاد به وثاقت خود این افراد تا ثقه‌دانستنِ هر کسی که این افراد از آنان روایت کرده باشند در تغییر است.

اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع)

کَشّی اصحاب اجماع امام باقر(ع) و امام صادق(ع) یعنی کسانی از آنها که هر دو امام را درک نموده‌اند، چنین معرفی می‌کند:

1. زُرارَة بن اَعین؛

2. معروف بن خربوذ؛

3. بُرَید بن معاویه؛

4. فُضَیل بن یسار؛

5. محمد بن مُسلِم

6. ابوبصیر اَسَدی.

اصحاب اجماع امام صادق(ع)

1.جمیل بن دراج؛

2.عبدالله بن مُسکان؛

3.عبدالله بن بُکَیر؛

4.حماد بن عثمان؛

5.حماد بن عیسی؛

6.اَبان بن عثمان.

اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)

1.یونس بن عبدالرحمن؛

2.صَفوان بن یحیی؛

3.اِبن اَبی عُمَیر؛

4.عبدالله بن مُغَیرِه؛

5.حسن بن محبوب؛

6.احمد بن محمد بن اَبی نَصر بَزَنطی. [۶]

پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 59
  2. اختیار معرفة الرجال ج۲، ص۵۰۷.
  3. اختیار معرفه الرجال ج2 ص 673
  4. کلیات فی علم الرجال، ص۱۶۸.
  5. دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج۹، ص۱۰۴
  6. ر. ک. دائرة المعارف بزرگ اسلامی