اعتکاف

اعتکاف در لغت به معنی اقامت کردن و ماندن در جایی و ملازم بودن با چیزی است، ولی در شرع اسلام، اقامت در مکانی مقدس به منظور تقرب جستن به خداوند متعال است. اعتکاف؛ فرصت بسیار مناسبی است تا انسانی که در پیچ و خم‌های مادی غرق شده، خود را بازیابد و به قصد بهره بردن از ارزش‌های معنوی از علایق مادی دست بکشد و خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را در راه راست ثابت نگهدارد تا بتواند به دریای بیکران انس و مهر خداوند که همه اش مغفرت و رحمت است، متصل شود.

پیشینه اعتکاف

اعتکاف مخصوص دین اسلام نیست بلکه در ادیان الهی دیگر نیز وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است، اگرچه ممکن است در شرع مقدس اسلام پاره‌ای از خصوصیات و احکام و شرایط آن تغییر یافته باشد.

درباره حدود و شرایط این عبادت در دیگر ادیان، اطلاعات قابل توجهی در اختیار ما نیست. مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار به نقل از طبرسی آورده است که: «حضرت سلیمان(علیه‌السلام) در مسجد بیت‌المقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه و کمتر و بیشتر اعتکاف می‌کرد و آب و غذا برای آن حضرت فراهم می‌شد و او در همان جا به عبادت می‌پرداخت[۱]

برخی از آیات قرآن دال بر این است که اعتکاف در ادیان الهی گذشته وجود داشته است. خداوند متعال می‌فرماید:

«  ... و عهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی للطائفین والعاکفین والرکع السجود [بقره–125]   به حضرت ابراهیم و اسماعیل(علیه‌السلام) سفارش نمودیم تا خانه‌ام را برای طواف کنندگان، معتکفان و نمازگزاران تطهیر کنند.»

از این آیه استفاده می‌شود که در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیه‌السلام) عبادتی به نام اعتکاف وجود داشته و پیروان دین حنیف گرداگرد کعبه معتکف می‌شده‌اند.

حضرت مریم(سلام الله علیه) آنگاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مکانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند.

به همین جهت طرف شرق بیت‌المقدس را که شاید محلی آرام‌تر و یا از نظر تابش آفتاب پاک‌تر و مناسب‌تر بود برگزید[۲].

مرحوم علامه طباطبائی (ره) در المیزان می‌نویسد: هدف حضرت مریم (سلام الله علیه) از دوری نمودن از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به سنت اعتکاف بوده است[۳].

برخی از روایات اهل سنت هم نشان می‌دهد که در دوران جاهلیت هم عملی عبادی به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است[۴].

علامه حلی در کتاب «تذکرة الفقهاء» به مشروعیت اعتکاف در ادیان پیشین تصریح نموده است[۵].

از زمانی که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) اعتکاف را به مسلمانان آموزش داد، این سنت اسلامی در میان مسلمانان رواج پیدا کرد.

در حال حاضر مراسم اعتکاف در دهه پایانی ماه مبارک رمضان در بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله عربستان (مکه) با شکوه خاصی برگزار می‌شود. همه ساله خیل عظیم مسلمانان، که بخش قابل توجهی از آنان را جوانان تشکیل می‌دهند، از سراسر جهان به سوی مسجدالحرام می‌شتابند و در کنار خانه خدا معتکف می‌شوند و حتی بسیاری از زائران خانه خدا به منظور دست یابی به فضیلت اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، این ایام پربرکت را برای انجام عمره مفرده برمی گزینند.

شبیه این مراسم در مسجدالنبی و در کنار مرقد مطهر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) برگزار می‌شود. مسجد کوفه در عراق نیز سال‌های متمادی، محل برپایی مراسم اعتکاف در دهه آخر ماه مبارک رمضان بوده است. انبوه شیعیان و پیروان مکتب اهل‌بیت(علیه‌السلام) در این مسجد مقدس معتکف می‌شده‌اند و بسیاری از عالمان بزرگ شیعه نیز همراه با مردم در این مراسم شرکت می‌کرده‌اند.

اعتکاف در کشور ایران تاریخچه‌ای پرفراز و نشیب دارد در هر عصری که عالمان برجسته دینی به اعتکاف اهتمام ورزیده اند، مردم مسلمان نیز از آنان پیروی کرده و به اعتکاف بها داده‌اند.

در عصر صفوی، در سایه تلاش‌های دو عالم بزرگ آن زمان مرحوم شیخ بهایی (1030- 952 ه. ق) و شیخ لطف الله میسی عاملی اصفهانی (متوفای 1032 یا 1034 ه. ق)، اعتکاف در شهرهای ایران، به ویژه قزوین و اصفهان، رونق خاصی یافته است.

خوشبختانه اکنون در بسیاری از شهرهای کشورمان مراسم اعتکاف در روزهای 13، 14 و 15 ماه رجب (ایام البیض) برگزار می‌شود. این سنت حسنه ابتدا در شهر مقدس قم، توسط عالم ربانی میرزا مهدی بروجردی صورت گرفت و رفته رفته در شهرهای دیگر رواج یافت.

ارزش معنوی اعتکاف

انقطاع از مادیات و امور دنیوی و ملازمت مسجد و دوام ذکر و عبادت خدا، به تنهایی و بدون اعتکاف نیز دارای ارزشی والا و اهمیتی فراوان است که در این زمینه آیات، روایات و احادیث زیادی را با چنین مضمونی می‌توان یافت، اما اهمیت اعتکاف به طور مشخص در قرآن و احادیث مورد تاکید قرار گرفته است.

در بنیاد اولین خانه توحید (کعبه) به دست دو پیامبر الهی، حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیه‌السلام) سخن از عهد و پیمانی به میان می‌آید که از جانب خداوند، جهت تطهیر «بیت الله» برای طواف کنندگان، معتکفین و نمازگزاران از آنان گرفته شده است.

مطالعه در تعالیم ادیان الهی نشان می‌دهد که همواره شیوه‌هایی از درون‌گرایی و دوری از جمع در ادیان آسمانی وجود داشته است.

اعتکاف در قرآن

از کلام وحی استفاده می‌شود که در میان بنی اسرائیل نوعی روزه همراه با سکوت «صمت» رایج بوده است[۶]. حضرت موسی (علیه‌السلام) با آن که مسئولیت سنگین رهبری و هدایت امت را بر دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را رها کرد و برای خلوت کردن با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش پروردگار فرمود:

«  ... و عجلت الیک رب لترضی [طه–84]  ؛ پروردگارا به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی.

قرآن مجید در جایی دیگر از «رهبانیت» و گوشه‌گیری پیروان حضرت عیسی (علیه‌السلام) سخن به میان آورده، می‌فرماید:

«  ... و رهبانیة ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها... [حدید–27]  ؛ و رهبانیتی را که خود ابداع نمودند از این رو برایشان مقرر نمودیم تا خشنودی خداوند را کسب کنند. پس حق آن را چنان که باید مراعات نکردند.»

مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبائی (ره) فرموده است: «لحن آیه شریفه نشان می‌دهد که خداوند، ابتدائا رهبانیت را بر پیروان حضرت عیسی(علیه‌السلام) مقرر ننموده، ولی آن را مورد تایید قرار داده است[۷].» هر چند آنان به دلیل این که در رهبانیت زیاده روی نمودند و حد و مرز آن را مراعات نکردند، مورد نکوهش خداوند قرار گرفتند.

اسلام با پیش‌بینی عبادتی به نام «اعتکاف» که در واقع نوعی خلوت و درون‌گرایی است، برای ساختن انسان‌ها و جلوگیری از فت خدافراموشی و خودفراموشی چاره اندیشی نموده است. این‌ها همه نشان می‌دهد با آن که روح تعالیم ادیان، دعوت به جمع و اجتماع است، انسان به برنامه‌هایی که او را با درون خود پیوند دهد نیز محتاج است.

راز این امر روشن است؛ معمولا حضور پیوسته و دائمی در عرصه اجتماع و کار و تلاش عملی، رفته رفته روحیه عمل‌گرایی را در انسان تقویت می‌کند.

پیدایش این روحیه چه بسا انسان را از درون تهی می‌کند تا آن جا که به چیزی جز عمل بیشتر نیندیشد. شخص عمل‌گرا و عمل زده حتی گاه فرصت نمی‌یابد نتایج کارها و تلاش‌های خود را هم به درستی ارزیابی کند. لذا اعتکاف زمینه مناسبی است تا انسان به کاوش درباره انگیزه‌ها و روحیات خویش بپردازد و برای رفع نقصان و تکامل آن بکوشد. بنابراین اعتکاف با ویژگی‌هایی که اسلام برای آن در نظر گرفته، پاسخی است به این نیاز روحی و فرصتی است مغتنم برای رو آوردن به خود و خدا.

اعتکاف در احادیث

میزان توجه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به برپایی اعتکاف، بسیار در خور دقت و تامل است. خداوند متعال، پیامبر خویش را به داشتن خلق و خویی عظیم وبزرگ ستوده است.

«  و انک لعلی خلق عظیم [قلم–4]  ؛ و در حقیقت تو به اخلاق نیکو و عظیم آراسته هستی.»

با این حال، آن حضرت با وجود مسئولیت بزرگ اجتماعی که بر دوش داشت، خود را از اعتکاف بی‌نیاز نمی‌دانست.

چنان که در حدیثی از امام صادق(علیه‌السلام) آمده است: «کان رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) اذا کان العشر الاواخر اعتکف فی المسجد و ضربت له قبة من شعر و شمر المیزر و طوی فراشه[۸]؛ رسول خدا در دهه آخر ماه مبارک رمضان در مسجد معتکف می‌شدند و برای آن حضرت خیمه‌ای که از مو بافته شده بود، در مسجد برپا می‌شد. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) برای اعتکاف آماده می‌شدند و بستر خویش را جمع می‌کردند.»

در حدیث دیگری از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است: «کانت بدر فی شهر رمضان و لم یعتکف رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) فلما ان کان من قابل اعتکف عشرین. عشرا لعامه و عشرا قضاء لما فاته[۹]؛ جنگ بدر در ماه رمضان رخ داد، از این رو رسول خدا موفق به اعتکاف نشدند. آن حضرت در ماه رمضان سال آینده یک دهه را به عنوان همان سال اعتکاف نمودند و یک دهه را نیز به عنوان قضای سال قبل.»

رسول خدا افزون بر اهتمام عملی نسبت به اعتکاف، با بیان فضایل و پاداش بزرگ آن، مؤمنان را به انجام این عمل تشویق می‌نمودند. در حدیثی از آن حضرت آمده است: «اعتکاف عشر فی شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین[۱۰]؛ یک دهه اعتکاف در ماه رمضان هم چون دو حج و دو عمره است.»

گرچه این حدیث ناظر به اعتکاف به مدت ده روز و در ماه مبارک رمضان است، ولی اعتکاف در کمتر از این مدت (به شرط آن که سه روز کم‌تر نباشد) در غیر ماه مبارک رمضان مخصوصا «ایام البیض» به اندازه خود فضیلت و ثواب دارد.

زمان اعتکاف

اعتکاف از نظر زمان محدود به وقت خاص نیست، تنها از آن رو که لازمه اعتکاف، روزه گرفتن است، باید در زمانی اعتکاف شود که شرعا بتوان روزه گرفت. پس هر گاه روزه گرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است، ولی بهترین زمان برای اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان، و ایام البیض ماه رجب است. اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، با آماده سازی انسان برای درک لیلة القدر و بهره‌برداری از فیض این شب قدر، بی ارتباط نیست. در کشور ما اکنون اعتکاف در سه روز از ماه رجب بیش از اعتکاف در دهه پایانی ماه رمضان رواج دارد. و این سه روز از چند نظر حائز اهمیت است:

اولا: آن که ماه رجب، ماه حرام است و از روایات استفاده می‌شود که اعتکاف در ماه‌های حرام، نسبت به دیگر ماه‌ها از ضیلت بیشتری برخوردار است.

ثانیا: روزه در ماه رجب دارای فضیلتی خاص است، زیرا ماه رجب ماه بزرگی است که مردم حتی در جاهلیت نیز حرمت آن را پاس می‌داشتند. اسلام نیز بر احترام و منزلت آن افزود[۱۱]. ظاهرا چنین رفتار و باوری نسبت به ماه رجب از دیگر ادیان الهی در میان مردم به جای مانده بود.

مالک بن انس (پیشوای مذهب مالکی) گفته است: سوگند به خدا چشمانم تاکنون کسی را که از نظر وارستگی، فضیلت و عبادت و پرهیزگاری برتر از امام صادق (علیه‌السلام) باشد، ندیده است. من به حضور ایشان می‌آمدم و او مرا مورد توجه قرار می‌داد و احترام می‌نمود. روزی به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! پاداش کسی که یک روز از ماه رجب را با ایمان و اخلاص روزه بگیرد، چیست؟ امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: پدرم از پدرش و او از جدش از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) برایم روایت کرد که هر کس یک روز از ماه رجب را از سر ایمان و اخلاص روزه بگیرد، گناهانش آمرزیده می‌شود[۱۲].

بر پایه حدیثی دیگر از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) هر کس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند میان او و آتش جهنم به اندازه هفتاد سال راه فاصله می‌اندازد. پروردگار مهربان به کسی که سه روز از ماه رجب را روزه گرفته، خطاب می‌کند که حق تو بر من واجب شد و دوستی و ولایتم برایت حتمی شد. ای فرشتگان! در حضور شما شهادت می‌دهم که گناهان بنده‌ام را آمرزیده ام[۱۳].

علاوه بر روایاتی که به طور عام نسبت به فضیلت روزه ماه رجب تاکید می‌نماید، درباره روزه گرفتن در روزهای 13، 14 و 15 و انجام عمل «ام داود» نیز تاکید شده است.

مکان اعتکاف

اعتکاف از نظر مکان محدودیت خاص دارد. نظریه معروف آن است که اعتکاف تنها در یکی از مساجد چهارگانه (مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و مسجد بصره)

جایز است. امام رضا(علیه‌السلام) فرموده‌اند: «اعتکاف لیلة فی مسجد الرسول و عند قبره یعدل حجة و عمرة[۱۴]؛ یک شب اعتکاف در مسجد پیامبر و نزد قبر او معادل یک حج و یک عمره است.»

ولی گروهی از فقها اعتکاف در مسجد جامع هر شهر و منطقه را نیز روا دانسته‌اند[۱۵].

البته در مورد مسجد جامع نیز برخی برآنند که بایستی به قصد رجاء و به امید این که شاید مطلوب درگاه الهی باشد، اعتکاف نمود[۱۶]. اعتکاف در سایر مساجد مانند مسجد محله و بازار تنها به نظر شمار اندکی از فقیهان شیعه جایز است. [۱۷] مقصود از مسجد جامع در هر شهر و منطقه مسجدی است که معمولا مردم بیشتری در آن جا گرد می‌آیند[۱۸]؛ به عبارت دیگر، مسجدی که اغلب اوقات بیشتر از سایر مساجد جمعیت داشته باشد[۱۹].

شیخ لطف الله میسی اصفهانی در کتاب «رساله اعتکافیه» به نقل احادیثی در باب اعتکاف پرداخته و ضمن بیان احادیث، شواهدی را در جواز اقامه اعتکاف در مسجد جامع، نصب قبه و نیز احیای دهه آخر ماه رمضان ذکر می‌کند.

روشن است که در محل اعتکاف اختلافی در میان فقهای شیعه وجود دارد. این اختلاف ناشی از این روایت است که اعتکاف در مسجدی جایز است که امام عدل، جماعتی در آن برگزار کرده باشد. برخی از فقها صرفا همین چند مسجد (کوفه، بصره، مدینه و مکه) را برای اعتکاف جایز شمرده اند و برخی دیگر مساجد دیگر را نیز برای اعتکاف مجاز شمرده اند.

از این دسته دوم، گروهی تنها مساجد جامع را معین کرده و برخی همه مساجد جماعات را. شیخ لطف الله بر این باور بوده که در تمامی مساجد جامع و حتی جماعت اعتکاف جایز است، ولی درباره روایتی که «امام عدل» را مطرح کرده چنین اظهار می‌کند که مقصود از امام عدل، اعم از امام معصوم و غیر معصوم است. شیخ تاکید دارد که اصولا سؤال درباره مساجد بغداد بوده و روشن است که وجه عدل نمی‌توانسته ارتباطی با امام معصوم برای اقامه نماز در آن مساجد داشته باشد.

وی با اشاره به آراء برخی از فقهای متقدم در این که تنها در مساجد اربعه اعتکاف رواست، اسامی جمعی از علمای عصر خود را که اغلب علمای جبل عامل هستند، ذکر کرده و رای آنان را چنین دانسته که در هر مسجد جامعی اعتکاف جایز است. از جمله آنان مرحوم شیخ بهایی است که در هنگام تالیف این رساله در قید حیات بوده است و نیز شیخ علی بن عبدالعالی میسی، جد نویسنده، و نیز شهید ثانی و بسیاری دیگر[۲۰].

در این جا ممکن است این پرسش مطرح شود که با توجه به آثار سازنده اعتکاف آیا بهتر نیست اعتکاف در هر مسجدی را جایز بدانیم تا همگان به آسانی بتوانند از این عبادت بهره‌مند شوند؟

در پاسخ باید گفت: عبادت‌های دینی کاملا توقیفی هستند؛ بدین معنا که شرایط و احکام آن را باید از متون اسلامی و دستورهای شرعی اخذ کرد. هرگاه از ادله معتبر استفاده شود که محل اعتکاف، مسجد جامع است، نمی‌توان از روی ذوق و سلیقه شخصی در شرط عبادت تصرف نمود و دامنه آن را توسعه داد.

اساسا برخی عبادت‌ها از نظر مکان، دارای محدودیت خاصی هستند.

مراسم و اعمال حج باید در مکان‌های معینی انجام شود. از این رو انجام دادن اعمال حج در غیر از محل‌های مقرر بی‌معناست.

در مورد اعتکاف نیز هرگاه با ادله معتبر ثابت شود که جایگاه آن مسجد جامع است، می‌فهمیم که شارع مقدس این عبادت را تنها در این ظرف مکانی معین از ما خواسته است. البته در تشریع این حکم حتما مصالحی مورد نظر بوده است که شاید عقل ما نتواند به طور یقین بدان دست یابد. شاید اسلام با منحصر نمودن اعتکاف در مسجد جامع بخواهد نوعی کنترل بر کمیت و کیفیت آن وجود داشته باشد و در کنار این عبادت، ارزش‌های دیگری مانند وحدت و همراهی و هم دلی نیز مطرح شود[۲۱].

انسان معتکفی که به آداب اعتکاف پایبند است در هر موردی از نماز خواندن، دعا کردن، تفکر کردن، شب زنده داری و گریستن به گنجینه‌هایی از رحمت خاص خدا دست می‌یابد که گرانبهاترین سرمایه زندگانی و بهترین زاد و توشه آخرت او خواهد بود.

هم چنین گاهی خداوند به خاطر تادیب انسان‌ها یا به خاطر عقوبت آنان نسبت به ستم کاری‌ها و معاصی روز افزون شان، اراده نزول عذاب می‌کند و بلایی چون خشک سالی یا زلزله یا بیماری عمومی و مانند آن را تقدیر می‌نماید، ولی عمل صالح گروهی از آنان باعث دفع بلا گشته و به گونه‌ای که خود نیز متوجه نیستند از تحقق عذاب و عقاب الهی جلوگیری می‌کنند: «  ... و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون [انفال–33]  ؛ و خداوند آنان را عذاب نمی‌کند تا زمانی که استغفار می‌کنند.»

اعتکاف خالصانه جمع کثیری از مردم جامعه ما، می‌تواند چنین نقشی را در اجتماع اسلامی‌داشته باشد؛ یعنی زمانی که قدرناشناسی مردم نسبت به نعمت‌های الهی اوج نمی‌گیرد و غفلت از خدا به شکل‌های گوناگون در بین مردم رواج می‌یابد و پول پرستی و شهوت‌رانی، بخش عظیمی از جامعه را از عبادت خدا دور ساخته و به حقوق دیگران بی‌توجه می‌سازد، خطر نزول بلا نزدیک می‌شود، اما گریه‌ها و تضرع‌ها و نمازها و روزه‌های معتکفین، رحمت خدا را بر می‌انگیزاند و به آبروی آنان، عاصیان نیز در امان می‌مانند.

پانویس

  1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 14، ص 141.
  2. تفسیر نمونه، ج 13، ص 33.
  3. علامه طباطبائی، المیزان، ج 14، ص 34.
  4. سید مرتضی، المسائل الناصریات، ص 119.
  5. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج 6، کتاب اعتکاف، ص 239.
  6. حر عاملی، وسائل الشیعه؛ ج 7، ص 116.
  7. المیزان، ج 19، ص 173.
  8. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 7، ص 397، روایت 1.
  9. همان، روایت 2.
  10. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، کتاب الاعتکاف، ص 188.
  11. شیخ صدوق، فضائل الاشهر الثلاثة، ص 24، روایت 12.
  12. همان، ص 38، روایت 16.
  13. همان، ص 25، بخشی از روایت 12.
  14. بحارالانوار، ج 98، ص 151.
  15. سید محمد کاظم طباطبائی، العروة الوثقی، کتاب الاعتکاف، ص 399.
  16. امام خمینی (ره)، تحریرالوسیله، ج 1، ص 305.
  17. شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج 17، ص 170.
  18. امام خمینی (ره)، تحریرالوسیله، ج 1، ص 305.
  19. آیة الله گلپایگانی، مجمع المسائل، ج 1، ص 154.
  20. فصلنامه فرهنگ اصفهان، شماره 1، پائیز 1374، ص 38. رحیم نوبهار، اعتکاف؛ سنت محمدی، ص 78 و 88.
  21. بحارالانوار، ج 33، ص 542.

منابع

برگرفته از سایت اعتکاف