المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[حضرت معصومه' به '[[فاطمه بنت موسی بن جعفر')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۳: خط ۱۳:
| شابک =  
| شابک =  
}}
}}
'''المیزان فی تفسیر القرآن''' معروف به '''تفسیر المیزان'''، اثر گرانسنگ علامه [[سید محمد حسین طباطبایی|سید محمدحسین طباطبایی]] (1281- 1360 ش) به زبان عربی است. ویژگی برجسته این [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آن است که مولف اصرار دارد به شیوه '''«تفسیر قرآن به قرآن»''' به تفسیر آیات بپردازد.  
'''المیزان فی تفسیر القرآن''' معروف به '''تفسیر المیزان'''، اثر گرانسنگ علامه [[سید محمدحسین طباطبایی]] (1281- 1360 ش) به زبان عربی است. ویژگی برجسته این [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آن است که مولف اصرار دارد به شیوه '''«تفسیر قرآن به قرآن»''' به تفسیر آیات بپردازد.  


این تفسیر [[آیات]] را به‌صورت گروهی (آیات یک سیاق با هم) تفسیر می‌نماید و پس از تفسیر برخی از این گروه‌های آیات، به مناسبت به طرح مباحث عمیق قرآنی، حدیثی، فلسفی، عرفانی، ادبی، اخلاقی، تاریخی، اجتماعی و غیره می‌پردازد.  
این تفسیر [[آیات]] را به‌صورت گروهی (آیات یک سیاق با هم) تفسیر می‌نماید و پس از تفسیر برخی از این گروه‌های آیات، به مناسبت به طرح مباحث عمیق قرآنی، حدیثی، فلسفی، عرفانی، ادبی، اخلاقی، تاریخی، اجتماعی و غیره می‌پردازد.  
خط ۲۱: خط ۲۱:
علامه فقید، حکیم الهی، مفسر [[قرآن]] و اسلام‌شناس بزرگ دوران معاصر، سید محمدحسین طباطبایی در ۲۹ [[ذی الحجه|ذیحجه]] سال ۱۳۲۱ [[سال قمری|قمری]] برابر با ۱۲۸۰ [[خورشیدی]] در یکی از محلات شهر تبریز در خاندان علم و [[تقوا]] و [[سادات حسنی]]، [[سید مهدی قاضی طباطبائی|شیخ الاسلام طباطبایی قاضی]]، از خانواده‌های عالم این شهر که نسب آنان به [[حسن مثنی]] فرزند [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن مجتبی]] می‌رسید، به دنیا آمد.  
علامه فقید، حکیم الهی، مفسر [[قرآن]] و اسلام‌شناس بزرگ دوران معاصر، سید محمدحسین طباطبایی در ۲۹ [[ذی الحجه|ذیحجه]] سال ۱۳۲۱ [[سال قمری|قمری]] برابر با ۱۲۸۰ [[خورشیدی]] در یکی از محلات شهر تبریز در خاندان علم و [[تقوا]] و [[سادات حسنی]]، [[سید مهدی قاضی طباطبائی|شیخ الاسلام طباطبایی قاضی]]، از خانواده‌های عالم این شهر که نسب آنان به [[حسن مثنی]] فرزند [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن مجتبی]] می‌رسید، به دنیا آمد.  
   
   
وی پس از خواندن مقدمات و ادبیات و [[فقه]] و [[اصول]] در سال ۱۳۴۴ قمری برای ادامه تحصیل راهی [[نجف]] شد و در این شهر ده سال دانش آموخت و از اساتیدی چون [[محمد حسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینی]] (م ۱۳۵۴ق) و [[محمد حسین غروی اصفهانی|محمدحسین اصفهانی]] معروف به [[محمد حسین غروی اصفهانی|کمپانی]] در [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] و در [[فلسفه]] [[سید حسین بادکوبه‌ای]] و [[اخلاق]] و [[عرفان]] [[سید علی قاضی|میرزا علی آقا قاضی]] و در ریاضیات [[سید ابوالقاسم خوانساری]] بهره برد. دوباره در سال ۱۳۵۴ق. به تبریز بازگشت.  
وی پس از خواندن مقدمات و ادبیات و [[فقه]] و [[اصول]] در سال ۱۳۴۴ قمری برای ادامه تحصیل راهی [[نجف]] شد و در این شهر ده سال دانش آموخت و از اساتیدی چون [[محمد حسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینی]] (م ۱۳۵۴ق) و [[محمد حسین غروی اصفهانی|محمدحسین اصفهانی]] معروف به [[محمد حسین غروی اصفهانی|کمپانی]] در [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] و در [[فلسفه]] [[سید حسین بادکوبه‌ای]] و [[اخلاق]] و [[عرفان]] [[سیدعلی قاضی طباطبایی|میرزا علی آقا قاضی]] و در ریاضیات [[سید ابوالقاسم خوانساری]] بهره برد. دوباره در سال ۱۳۵۴ق. به تبریز بازگشت.  


در تبریز به مدت دو سال ماند و آنگاه در سال ۱۳۶۵ق (۱۳۲۵ش) به شهر [[قم]] آمد و به تدریس [[فلسفه]] و [[تفسیر]] و تألیف کتاب‌های بسیار نفیس و گرانقدر پرداخت. علامه طباطبایی در سال ۱۳۶۴/ ۱۳۲۵ ق، به قم بازگشت<ref>خضیر جعفر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، ص ۱۶</ref> و تفسیر خود را در دهه سی آغاز کرد و جلد اول و دوم المیزان در سال ۱۳۳۵ نشر یافت ولی شکل‌گیری تفسیر در دهه چهل تحقق یافته است. در نهایت این شخصیت عالی مقام و بی‌نظیر پس از دورانی طولانی از نقاهت و بیماری، در شب هیجدهم [[محرم الحرام]] ۱۴۰۲قمری / ۱۳۶۰ خورشیدی در سن هشتاد و یک سالگی در قم از دنیا رفت و مرگ ایشان مصیبتی بزرگ و جبران ناپذیر برای [[جهان اسلام]] و [[حوزه‌های علمیه|حوزه‌های علمیه]] بود و مراسم تشیع جنازه باشکوهی در شهر قم برگزار و در کنار مرقد [[فاطمه بنت موسی بن جعفر]] دفن شد و در شهرهای دیگر برای بزرگداشت وی مجالسی برگزار گردید.  
در تبریز به مدت دو سال ماند و آنگاه در سال ۱۳۶۵ق (۱۳۲۵ش) به شهر [[قم]] آمد و به تدریس [[فلسفه]] و [[تفسیر]] و تألیف کتاب‌های بسیار نفیس و گرانقدر پرداخت. علامه طباطبایی در سال ۱۳۶۴/ ۱۳۲۵ ق، به قم بازگشت<ref>خضیر جعفر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، ص ۱۶</ref> و تفسیر خود را در دهه سی آغاز کرد و جلد اول و دوم المیزان در سال ۱۳۳۵ نشر یافت ولی شکل‌گیری تفسیر در دهه چهل تحقق یافته است. در نهایت این شخصیت عالی مقام و بی‌نظیر پس از دورانی طولانی از نقاهت و بیماری، در شب هیجدهم [[محرم الحرام]] ۱۴۰۲قمری / ۱۳۶۰ خورشیدی در سن هشتاد و یک سالگی در قم از دنیا رفت و مرگ ایشان مصیبتی بزرگ و جبران ناپذیر برای [[جهان اسلام]] و [[حوزه‌های علمیه|حوزه‌های علمیه]] بود و مراسم تشیع جنازه باشکوهی در شهر قم برگزار و در کنار مرقد [[فاطمه بنت موسی بن جعفر]] دفن شد و در شهرهای دیگر برای بزرگداشت وی مجالسی برگزار گردید.  
   
   
موقعیت بازگشت طباطبایی از شهر تبریز به لحاظ شناخت بستر گرایش این مفسر به مباحث عقلی و اجتماعی و شناخت شخصیت این مفسر قابل تأمل است؛ زیرا در این اوان یعنی سال‌های بیست و پنج چنین بود که پس از تحمل سختی‌ها و مشکلات معیشتی و ناامنی به شهر قم آمد. گروه‌ها و جریانات فکری ایران پس از تحمل ستم‌ها و فشارهای [[رضاخان]] از یک آزادی نسبتا قابل ملاحظه‌ای برخوردار گردیدند و نشریات گوناگونی منتشر می‌ساختند. در این زمان هجمه به اسلام و فعالیت گسترده جریان‌های غیر مذهبی در [[کشورهای اسلامی]] به ویژه کشور ایران گسترش یافته است. جریان‌های مذهبی بسیار ضعیف و انتشار کتاب‌های مذهبی اندک و قابل مقایسه با نوشته ای دیگر نبود. طباطبایی در این عصر شاهد فعالیت‌های جریان اندیشه‌های مادی‌گرایی و تلاش حزب توده و طرح آرای تقی ارانی در میان جوانان است. بستر مشکلات اقتصادی و عقب ماندگی [[مسلمانان]] در جهان و [[ایران]] زمینه‌ای برای حمله به اسلام و تعالیم آن شده است. [[حزب توده]] تنها به ابعاد اقتصادی و سیاسی مسلمانان را به چالش نکشانده بود، بلکه با مباحثی بی سابقه به ادعایش مبنی بر این که فلسفه‌ای علمی است، فلسفه‌ای را رویاروی دانشمندان مسلمان قرار داد که در گذشته با آن روبرو نبودند. فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک. به عنوان نمونه تقی ارانی بنیان‌گذار نشریه دنیا و از سران حزب توده از کسانی است که در نوشته‌های خود از تضاد علم و فلسفه با [[دین]] سخن می‌گوید: «یا باید تابع حکمت الهی شد و وجود خدا را قبول کرد و منکر جمیع علوم و وجود صناعات و اختراعات شد و یا باید این‌ها را قبول کرد و پشت پا به حکمت الهی زد».  
موقعیت بازگشت طباطبایی از شهر تبریز به لحاظ شناخت بستر گرایش این مفسر به مباحث عقلی و اجتماعی و شناخت شخصیت این مفسر قابل تأمل است؛ زیرا در این اوان یعنی سال‌های بیست و پنج چنین بود که پس از تحمل سختی‌ها و مشکلات معیشتی و ناامنی به شهر قم آمد. گروه‌ها و جریانات فکری ایران پس از تحمل ستم‌ها و فشارهای [[رضاخان]] از یک آزادی نسبتا قابل ملاحظه‌ای برخوردار گردیدند و نشریات گوناگونی منتشر می‌ساختند. در این زمان هجمه به اسلام و فعالیت گسترده جریان‌های غیر مذهبی در [[جهان اسلام|کشورهای اسلامی]] به ویژه کشور ایران گسترش یافته است. جریان‌های مذهبی بسیار ضعیف و انتشار کتاب‌های مذهبی اندک و قابل مقایسه با نوشته ای دیگر نبود. طباطبایی در این عصر شاهد فعالیت‌های جریان اندیشه‌های مادی‌گرایی و تلاش حزب توده و طرح آرای تقی ارانی در میان جوانان است. بستر مشکلات اقتصادی و عقب ماندگی [[مسلمانان]] در جهان و [[ایران]] زمینه‌ای برای حمله به اسلام و تعالیم آن شده است. [[حزب توده]] تنها به ابعاد اقتصادی و سیاسی مسلمانان را به چالش نکشانده بود، بلکه با مباحثی بی سابقه به ادعایش مبنی بر این که فلسفه‌ای علمی است، فلسفه‌ای را رویاروی دانشمندان مسلمان قرار داد که در گذشته با آن روبرو نبودند. فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک. به عنوان نمونه تقی ارانی بنیان‌گذار نشریه دنیا و از سران حزب توده از کسانی است که در نوشته‌های خود از تضاد علم و فلسفه با [[دین]] سخن می‌گوید: «یا باید تابع حکمت الهی شد و وجود خدا را قبول کرد و منکر جمیع علوم و وجود صناعات و اختراعات شد و یا باید این‌ها را قبول کرد و پشت پا به حکمت الهی زد».  
   
   
این هجمه زمینه جنبشی در حوزه معرفت دینی شد، فرهنگ نوشتاری جامعه دینی گسترده و غنی و ادبیات و زبان آن دگرگون شد. گروهی به تألیف آثاری در رد نظریات فلسفی مانند [[اصول فلسفه و روش رئالیسم (کتاب)|کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم]] شدند و برخی در جهت اثبات این که اسلام با علم در تضاد نیست، و در این مفاهیم دینی تحریف و بدفهمی انجام شده است، کتاب‌هایی به نگارش درآودند.  
این هجمه زمینه جنبشی در حوزه معرفت دینی شد، فرهنگ نوشتاری جامعه دینی گسترده و غنی و ادبیات و زبان آن دگرگون شد. گروهی به تألیف آثاری در رد نظریات فلسفی مانند [[اصول فلسفه و روش رئالیسم (کتاب)|کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم]] شدند و برخی در جهت اثبات این که اسلام با علم در تضاد نیست، و در این مفاهیم دینی تحریف و بدفهمی انجام شده است، کتاب‌هایی به نگارش درآودند.  
خط ۳۳: خط ۳۳:
پیش فرض‌ها و علوم زمان و مسئولیت‌شناسی و دغدغه انحراف جوانان، باعث تحول معانی و تبدل تفاسیر وی می‌شود، او به موضوعات و مسائلی اشاره می‌کند که پیش از آن سابقه نداشت. بیشک نباید از نقش این تحولات و معلومات و اطلاعات بیرونی در گرایش صاحب تفسیر المیزان به این مباحث و پاسخ‌های تفسیری و روی آوردن به موضوعات ملائم با عصر و اندیشه اجتماعی غافل بود.  
پیش فرض‌ها و علوم زمان و مسئولیت‌شناسی و دغدغه انحراف جوانان، باعث تحول معانی و تبدل تفاسیر وی می‌شود، او به موضوعات و مسائلی اشاره می‌کند که پیش از آن سابقه نداشت. بیشک نباید از نقش این تحولات و معلومات و اطلاعات بیرونی در گرایش صاحب تفسیر المیزان به این مباحث و پاسخ‌های تفسیری و روی آوردن به موضوعات ملائم با عصر و اندیشه اجتماعی غافل بود.  
   
   
بنابراین، تفسیر المیزان، در چنین بستری نگارش یافت و این چنین شد که یکی از بزرگ‌ترین آثار علمی در حوزه معارف و تفسیر قرآن در دوره معاصر گردید و به حق، در نوع خود کم‌نظیر و مایه مباهات و افتخار [[شیعه]] شد و پس از تبیان [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] و [[مجمع البیان]] [[طبرسی]]، بزرگ‌ترین و جامع‌ترین تفسیر شیعی نامبردار شده است. از نظر قوت مطالب علمی و مطلوبیت روش، تفسیری منحصر به فرد است.
بنابراین، تفسیر المیزان، در چنین بستری نگارش یافت و این چنین شد که یکی از بزرگ‌ترین آثار علمی در حوزه معارف و تفسیر قرآن در دوره معاصر گردید و به حق، در نوع خود کم‌نظیر و مایه مباهات و افتخار [[شیعه]] شد و پس از تبیان [[شیخ طوسی]] و [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|مجمع البیان]] [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]]، بزرگ‌ترین و جامع‌ترین تفسیر شیعی نامبردار شده است. از نظر قوت مطالب علمی و مطلوبیت روش، تفسیری منحصر به فرد است.


== ویژگی مهم تفسیر المیزان ==
== ویژگی مهم تفسیر المیزان ==
خط ۴۶: خط ۴۶:
نکته دیگر کاوش‌های عقلی و عقل‌گرایی‌های او است. علامه با عقل و برهان به سراغ مسائل و شبهات می‌رود و موشکافانه جنبه‌های مختلف را بررسی می‌کند. این موضوع حتی در تحلیل‌های تاریخی و حدیثی او مشهود است. تأملات عقلی این فرزانه در تحلیل و تفسیر قضایای اسلامی، اعم از مسائل فلسفی، اجتماعی و اخلاقی نیاز به بیان ندارد. کمتر مسال‌های است که از چشم تیزبین، ذهن نقاد و عقل وقاد وی دور مانده و مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته باشد<ref>عقل‌گرایی و موشکافی‌های دقیق تنها مورد تعجب دانشمندان شیعه قرار نگرفته است، بلکه از نظر قرآن پژوهانی چون دکتر «فهد الرومی» از علمای «سلفی مذهبه کشور عربستان در کتاب «اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشره»، ج ۱، ص ۲۴۹، مورد ستایش قرار گرفته است. تفصیل این گفتار را نیز می‌توانید در کتاب: «المفسرون حیاتهم و منهجهم»، ذیل بحث از تفسیر المیزان، ملاحظه کنید.</ref>.
نکته دیگر کاوش‌های عقلی و عقل‌گرایی‌های او است. علامه با عقل و برهان به سراغ مسائل و شبهات می‌رود و موشکافانه جنبه‌های مختلف را بررسی می‌کند. این موضوع حتی در تحلیل‌های تاریخی و حدیثی او مشهود است. تأملات عقلی این فرزانه در تحلیل و تفسیر قضایای اسلامی، اعم از مسائل فلسفی، اجتماعی و اخلاقی نیاز به بیان ندارد. کمتر مسال‌های است که از چشم تیزبین، ذهن نقاد و عقل وقاد وی دور مانده و مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته باشد<ref>عقل‌گرایی و موشکافی‌های دقیق تنها مورد تعجب دانشمندان شیعه قرار نگرفته است، بلکه از نظر قرآن پژوهانی چون دکتر «فهد الرومی» از علمای «سلفی مذهبه کشور عربستان در کتاب «اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشره»، ج ۱، ص ۲۴۹، مورد ستایش قرار گرفته است. تفصیل این گفتار را نیز می‌توانید در کتاب: «المفسرون حیاتهم و منهجهم»، ذیل بحث از تفسیر المیزان، ملاحظه کنید.</ref>.
   
   
در تفسیر بارها دیده می‌شود که گویی از تعارض آیه‌ای با آیه دیگر پاسخ می‌دهد. شهدای از تناقض را مطرح و به آن جواب می‌دهد. به عنوان نمونه در آیه: {{متن قرآن |إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ |سوره = مائده |آیه = ۲۹ }} که از زبان‌ هابیل نقل می‌کند که می‌خواهم که تو با اقدام به قتل، [[گناه]] من و گناه خود را بر دوش‌گیری؛ این شبهه را مطرح می‌کند که به دوش کشیدن گناه دیگران هم با عقل ناسازگار است، هم با آیه: {{متن قرآن |أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی |سوره = نجم |آیه = ۲۸ }} هیچ باربرداری بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد.  
در تفسیر بارها دیده می‌شود که گویی از تعارض آیه‌ای با آیه دیگر پاسخ می‌دهد. شواهدی از تناقض را مطرح و به آن جواب می‌دهد. به عنوان نمونه در آیه: {{متن قرآن |إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ |سوره = مائده |آیه = ۲۹ }} که از زبان‌ هابیل نقل می‌کند که می‌خواهم که تو با اقدام به قتل، [[گناه]] من و گناه خود را بر دوش‌گیری؛ این شبهه را مطرح می‌کند که به دوش کشیدن گناه دیگران هم با عقل ناسازگار است، هم با آیه: {{متن قرآن |أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی |سوره = نجم |آیه = ۲۸ }} هیچ باربرداری بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد.  


لذا پاسخ می‌دهد که مخالفت با عقل نظری مشکل دارد، چون تنافی با احکام عقل عملی مشکلی ندارد. گاهی براساس مصالح اجتماعی، جامعه حقوقی بدهی‌های مقتول را به عهده قاتل می‌گذارد. با آیه هم تنافی ندارد، زیرا می‌توان اعتبار کرد که گناهان مقتول به حساب قاتل گذارده شود، یعنی قاتل با کار خود گناهان مقتول را از آن خویش کرده و در حقیقت به سزای گناهان خود مؤاخذه می‌شود<ref> المیزان، ج ۵، ص ۳۰۴-۳۰۵.</ref>.
لذا پاسخ می‌دهد که مخالفت با عقل نظری مشکل دارد، چون تنافی با احکام عقل عملی مشکلی ندارد. گاهی براساس مصالح اجتماعی، جامعه حقوقی بدهی‌های مقتول را به عهده قاتل می‌گذارد. با آیه هم تنافی ندارد، زیرا می‌توان اعتبار کرد که گناهان مقتول به حساب قاتل گذارده شود، یعنی قاتل با کار خود گناهان مقتول را از آن خویش کرده و در حقیقت به سزای گناهان خود مؤاخذه می‌شود<ref> المیزان، ج ۵، ص ۳۰۴-۳۰۵.</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش