امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶۸: خط ۶۸:
این بخش در حقیقت برجسته‌ترین مبحث امامت است. عصمت، در رأس جمیع صفات والای امامت می‌باشد که با وجود عصمت سایر کمالات نیز به تبع آن وجود دارد. به باور شیعه، امام باید معصوم باشد، یعنی در اندیشه و گفتار و کردار خطا نداشته باشد. امام از این جهت شباهت تامّ به پیامبر دارد، چه او نیز باید معصوم باشد. بدیهی است که معنی این سخن، تساوی امام با پیامبر نیست، چه پیامبر، آورنده و گیرندۀ شریعت است، لیکن امام، حافظ و مبیّن شریعت پیامبر است.
این بخش در حقیقت برجسته‌ترین مبحث امامت است. عصمت، در رأس جمیع صفات والای امامت می‌باشد که با وجود عصمت سایر کمالات نیز به تبع آن وجود دارد. به باور شیعه، امام باید معصوم باشد، یعنی در اندیشه و گفتار و کردار خطا نداشته باشد. امام از این جهت شباهت تامّ به پیامبر دارد، چه او نیز باید معصوم باشد. بدیهی است که معنی این سخن، تساوی امام با پیامبر نیست، چه پیامبر، آورنده و گیرندۀ شریعت است، لیکن امام، حافظ و مبیّن شریعت پیامبر است.


برخی از عالمان اهل سنّت به سان قاضی عبدالجبّار معتزلی، به شیعه خرده گرفته‌اند و گفته‌اند که به باور شیعه، پیامبر و امام مساوی هستند، چون هر دو معصوم‌اَند. سیّدمرتضی نخست سخنان وی را به طور تفصیل آورده، سپس پاسخ بسیار عالمانه‌ای بدو داده است و چنین فرموده: «اِنَّ مَن جَعَلَ بَعضَ صِفَاتِ النَّبِیِّ أَو أَکثَرَهَا لِلإِمَامِ وَ جَعَلَ بَینَهُمَا مَزِیَّةً مَعقُولَةً، خَالَفَ خُصُومَهُ فِی صِفَاتِ الإِمَامِ: هر که برخی یا اکثر صفات پیامبر را برای امام اثبات نماید و میان آن دو فرقی معقول قائل شود (و بگوید که أخذ شریعت ویژۀ پیامبر است)، با معاندان خود در باب صفات امام مخالفت ورزیده، نه آنکه امام را با پیامبر یکسان دانسته باشد»<ref>سیّد مرتضی، 1383، ج1: 36</ref>.
برخی از عالمان اهل سنّت به سان قاضی عبدالجبّار معتزلی، به شیعه خرده گرفته‌اند و گفته‌اند که به باور شیعه، پیامبر و امام مساوی هستند، چون هر دو معصوم‌اَند. سیّدمرتضی نخست سخنان وی را به طور تفصیل آورده، سپس پاسخ بسیار عالمانه‌ای بدو داده است و چنین فرموده: «اِنَّ مَن جَعَلَ بَعضَ صِفَاتِ النَّبِیِّ أَو أَکثَرَهَا لِلإِمَامِ وَ جَعَلَ بَینَهُمَا مَزِیَّةً مَعقُولَةً، خَالَفَ خُصُومَهُ فِی صِفَاتِ الإِمَامِ: هر که برخی یا اکثر صفات پیامبر را برای امام اثبات نماید و میان آن دو فرقی معقول قائل شود (و بگوید که أخذ شریعت ویژۀ پیامبر است)، با مخالفین فکری خود در باب صفات امام مخالفت ورزیده، نه آنکه امام را با پیامبر یکسان دانسته باشد»<ref>سیّد مرتضی، 1383، ج1: 36</ref>.


جمیع علمای اهل سنّت منکر عصمت امام هستند، از دیدگاه آنان هیچ‌ یک از خلفا معصوم نبوده‌اند.  
جمیع علمای اهل سنّت منکر عصمت امام هستند، از دیدگاه آنان هیچ‌ یک از خلفا معصوم نبوده‌اند.  
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:
با توجّه به اینکه این دو آیه یکی بعد از دیگری در روز هجدهم ذی‌ حجّة سال دهم هجری نازل شده است و معرّفی حضرت علی(ع) به دست پیامبر اکرم(ص) یقیناً انجام گرفته (در بحث حدیث غدیر خواهد آمد)، به آسانی معلوم می‌شود که تبلیغ امر مهم در آیۀ تبلیغ ممکن نیست تبلیغ قرآن و دین اسلام باشد، چون به اتّفاق شیعه و سنّی سورۀ مائده آخرین سوره‌ای بود که بر پیامبر (ص) نازل گردید. و پیامبر اکرم (ص) مدّت اندکی بعد از نزول این سوره در قید حیات بودند. با این حال، چنین تأکیدی معنی ندارد. اگر مقصود تبلیغ احکام دین باشد که اکثر احکام وارد شده در سورۀ مائده به سان صوم و صلاة، در سورۀ بقره و مانند آن سال‌ها پیش از نزول سورۀ مائده نازل شده بود. پس مقصود اعلام امامت حضرت علی(ع) است و نیز مقصود از «اَلیَوم» در آیۀ اکمال نیز، جز روز انتصاب علی(ع) به امامت چیزی دیگر نتواند بود. با توجّه بدین نکته، صاحب تفسیر «الأمثل» گفته است: «اگر مقصود از «اَلیَوم» که دو بار در آیۀ اکمال تکرار شده، فتح مکّه یا روز اعلام برائت از مشرکین (که در بخشی از سورۀ برائت آمده است) و یا روز آغاز بعثت باشد، با نزول سورۀ مائده همخوانی نخواهد داشت، چون هر سه حادثه مدّت‌ها پیش از نزول سورۀ مائده اتّفاق افتاده‌اند؛ مثلاً بین آغاز بعثت و نزول سورۀ مائده حدود 23 سال فاصلۀ زمانی در کار است و فتح مکّه حدود دو سال و اعلام برائت حدود یک سال و اَندی پیش از نزول سورۀ مائده است. بنابراین، مقصود روز انتصاب حضرت امیر(ع) به سِمَت امامت است»<ref>مکارم شیرازی، 1378، ج3: 591</ref>.
با توجّه به اینکه این دو آیه یکی بعد از دیگری در روز هجدهم ذی‌ حجّة سال دهم هجری نازل شده است و معرّفی حضرت علی(ع) به دست پیامبر اکرم(ص) یقیناً انجام گرفته (در بحث حدیث غدیر خواهد آمد)، به آسانی معلوم می‌شود که تبلیغ امر مهم در آیۀ تبلیغ ممکن نیست تبلیغ قرآن و دین اسلام باشد، چون به اتّفاق شیعه و سنّی سورۀ مائده آخرین سوره‌ای بود که بر پیامبر (ص) نازل گردید. و پیامبر اکرم (ص) مدّت اندکی بعد از نزول این سوره در قید حیات بودند. با این حال، چنین تأکیدی معنی ندارد. اگر مقصود تبلیغ احکام دین باشد که اکثر احکام وارد شده در سورۀ مائده به سان صوم و صلاة، در سورۀ بقره و مانند آن سال‌ها پیش از نزول سورۀ مائده نازل شده بود. پس مقصود اعلام امامت حضرت علی(ع) است و نیز مقصود از «اَلیَوم» در آیۀ اکمال نیز، جز روز انتصاب علی(ع) به امامت چیزی دیگر نتواند بود. با توجّه بدین نکته، صاحب تفسیر «الأمثل» گفته است: «اگر مقصود از «اَلیَوم» که دو بار در آیۀ اکمال تکرار شده، فتح مکّه یا روز اعلام برائت از مشرکین (که در بخشی از سورۀ برائت آمده است) و یا روز آغاز بعثت باشد، با نزول سورۀ مائده همخوانی نخواهد داشت، چون هر سه حادثه مدّت‌ها پیش از نزول سورۀ مائده اتّفاق افتاده‌اند؛ مثلاً بین آغاز بعثت و نزول سورۀ مائده حدود 23 سال فاصلۀ زمانی در کار است و فتح مکّه حدود دو سال و اعلام برائت حدود یک سال و اَندی پیش از نزول سورۀ مائده است. بنابراین، مقصود روز انتصاب حضرت امیر(ع) به سِمَت امامت است»<ref>مکارم شیرازی، 1378، ج3: 591</ref>.


برخی از مفسّران منصف اهل سنّت، همین مطلب را کاملاً پذیرفته‌اند؛ مثلاً سیوطی گفته است: «طبق نقل بسیاری از صحابۀ پیامبر (ص)، به سان أبوسعید خدری و دیگران، این دو آیه در باب معرّفی حضرت علی(ع) به امامت مسلمانان نازل شده است که پیامبر اکرم(ص) روز هجدهم ذی‌حجّة سال دهم هجری در غدیر خُم این کار را به فرمان خدا انجام داد»<ref>سیوطی، 1362، ج2: 298</ref>.
برخی از مفسّران اهل سنّت، همین مطلب را کاملاً پذیرفته‌اند؛ مثلاً سیوطی گفته است: «طبق نقل بسیاری از صحابۀ پیامبر (ص)، به سان أبوسعید خدری و دیگران، این دو آیه در باب معرّفی حضرت علی(ع) به امامت مسلمانان نازل شده است که پیامبر اکرم(ص) روز هجدهم ذی‌حجّة سال دهم هجری در غدیر خُم این کار را به فرمان خدا انجام داد»<ref>سیوطی، 1362، ج2: 298</ref>.


علاّمه طباطبائی نیز بعد از بحث‌های مفصّل در ذیل این دو آیه می‌فرماید: «این دو آیه هیچ تفسیر و توجیه دیگری جز نصب حضرت علی(ع) به امامت ندارد»<ref>طباطبائی، 1374، ج5: 168</ref>.
علاّمه طباطبائی نیز بعد از بحث‌های مفصّل در ذیل این دو آیه می‌فرماید: «این دو آیه هیچ تفسیر و توجیه دیگری جز نصب حضرت علی(ع) به امامت ندارد»<ref>طباطبائی، 1374، ج5: 168</ref>.
confirmed
۵۴۷

ویرایش