امت وسط از دیدگاه ابن قیم جوزیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می دهد' به 'می‌دهد'
جز (جایگزینی متن - 'نمی شود' به 'نمی‌شود')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می دهد' به 'می‌دهد')
خط ۲۹: خط ۲۹:
ابن قیم با طرح موضوع امت وسط سعی دارد تا از [[جبر و اختیار]] که مربوط به نحوه ارتباط بین انسان و افعالش است،  معنایی استخراج کند که همسو با [[نظریه امر بین الامرین]] [[امامیه]] باشد.وی به بهانه [[خلق افعال عباد]]، بحث امت وسط را مطرح و در این باره مطالب جالبی بیان کرده است که می تواند به نوعی تصویر سازی از نظریه امر بین الامرین باشد. نوشته است: «فصل و للناس هاهنا مسلکان یعتمد المتکلمون فی هذا الباب لا نرتضیهما بل نسلک مسلک العدل و التوسط بین طرفی الافراط و التفریط فدین الله بین الغالی فیه و الجافی عنه کا لوادی بین الجبلین و الهدی بین الضلالتین و قد جعل الله هذه الامه هی الامه الوسط فی جمیع ابواب الدین ...و کانت وسطا فی [[القدر]] بین [[الجبریه]] الذین ینفون ان یکون للعبد[[فعل]] او [[کسب]] او [[اختیار]] البته، بل هو مجبور مقهور لا اختیار له ولا فعل، و بین القدریه النفاه الذین یجعلونه مستقلا بفعله و لا یدخل فعله تحت مقدور الرب تعالی و لا هو واقع بمشیه الله تعالی و قدرته، فاثتبوا له فعلا و کسبا و اختیار حقیقه هو متعلق [[الامر و النهی]] و [[الثواب]] و [[العقاب]] و هو مع ذلک واقع بقدره الله و مشیئته. فما شاء الله من ذلک کان و ما لم یشا لم یکن و لا تتحرک ذره الا بمشیئته و ارادته و العباد اضعف و اعجز ان یفعلوا ما لم یشأ الله» <ref>ابن قیم جوزیه،  مفتاح دار السعاده ،ص 1513</ref> یعنی و برای مردم در باره جبر و اختیار دو مسلک وجود دارد که اهل کلام به آن اعتماد دارند، ولی هیچ کدام مورد قبول ما نیست، بلکه ما مسلک مورد قبول ما راهی  میان افراط و تفریط یعنی مسلک [[عدل]] است. دین خدا میان پستی و بلندی قرار دارد و مثل دشتی میان دو کوه و راه نجات میان دو بیراهه است. به تحقیق خدای متعال این امت را در تمامی ابواب دین و نیز میان [[قدر و جبر]]، امت وسط قرار داد. و همچنین این امت را میان قدر و جبر قرار داد، جبریه ای که هر گونه فعل و کسب و اختیاری را برای عباد نفی می کنند و بندگان را مجبور و مقهور می دانند به گونه ای که نتوانند در حال اختیار  فعلی را انجام دهند، و نیز [[قدریه]] ای که عباد را در باره افعالش کاملا مستقل می دانند به گونه ای که فعل صادر شده از انسان را به طور کامل از حیطه، مشیت و قدرت الهی خارج می دانند. پس برای امت ثابت کردند که به طور حقیقی دارای فعل و کسب و اختیار و متعلق امر و نهی و ثواب و عقاب است. با این حال ثابت کردند که همه این افعال در عین حال که واقعا از طرف انسان صادر می شود، به طور واقعی تابع قدرت و مشیت الهی است. پس آن چه را که خدا بخواهد، انجام می شود و آن چه را که نخواهد، انجام نمی‌شود. علاوه، هیچ ذره ای جز به مشیت و اراده الهی  به حرکت در نمی آید و بندگان خدا ضعیف تر و عاجز تر از آن هستند که بدون مشیت خدا  کاری انجام دهند.
ابن قیم با طرح موضوع امت وسط سعی دارد تا از [[جبر و اختیار]] که مربوط به نحوه ارتباط بین انسان و افعالش است،  معنایی استخراج کند که همسو با [[نظریه امر بین الامرین]] [[امامیه]] باشد.وی به بهانه [[خلق افعال عباد]]، بحث امت وسط را مطرح و در این باره مطالب جالبی بیان کرده است که می تواند به نوعی تصویر سازی از نظریه امر بین الامرین باشد. نوشته است: «فصل و للناس هاهنا مسلکان یعتمد المتکلمون فی هذا الباب لا نرتضیهما بل نسلک مسلک العدل و التوسط بین طرفی الافراط و التفریط فدین الله بین الغالی فیه و الجافی عنه کا لوادی بین الجبلین و الهدی بین الضلالتین و قد جعل الله هذه الامه هی الامه الوسط فی جمیع ابواب الدین ...و کانت وسطا فی [[القدر]] بین [[الجبریه]] الذین ینفون ان یکون للعبد[[فعل]] او [[کسب]] او [[اختیار]] البته، بل هو مجبور مقهور لا اختیار له ولا فعل، و بین القدریه النفاه الذین یجعلونه مستقلا بفعله و لا یدخل فعله تحت مقدور الرب تعالی و لا هو واقع بمشیه الله تعالی و قدرته، فاثتبوا له فعلا و کسبا و اختیار حقیقه هو متعلق [[الامر و النهی]] و [[الثواب]] و [[العقاب]] و هو مع ذلک واقع بقدره الله و مشیئته. فما شاء الله من ذلک کان و ما لم یشا لم یکن و لا تتحرک ذره الا بمشیئته و ارادته و العباد اضعف و اعجز ان یفعلوا ما لم یشأ الله» <ref>ابن قیم جوزیه،  مفتاح دار السعاده ،ص 1513</ref> یعنی و برای مردم در باره جبر و اختیار دو مسلک وجود دارد که اهل کلام به آن اعتماد دارند، ولی هیچ کدام مورد قبول ما نیست، بلکه ما مسلک مورد قبول ما راهی  میان افراط و تفریط یعنی مسلک [[عدل]] است. دین خدا میان پستی و بلندی قرار دارد و مثل دشتی میان دو کوه و راه نجات میان دو بیراهه است. به تحقیق خدای متعال این امت را در تمامی ابواب دین و نیز میان [[قدر و جبر]]، امت وسط قرار داد. و همچنین این امت را میان قدر و جبر قرار داد، جبریه ای که هر گونه فعل و کسب و اختیاری را برای عباد نفی می کنند و بندگان را مجبور و مقهور می دانند به گونه ای که نتوانند در حال اختیار  فعلی را انجام دهند، و نیز [[قدریه]] ای که عباد را در باره افعالش کاملا مستقل می دانند به گونه ای که فعل صادر شده از انسان را به طور کامل از حیطه، مشیت و قدرت الهی خارج می دانند. پس برای امت ثابت کردند که به طور حقیقی دارای فعل و کسب و اختیار و متعلق امر و نهی و ثواب و عقاب است. با این حال ثابت کردند که همه این افعال در عین حال که واقعا از طرف انسان صادر می شود، به طور واقعی تابع قدرت و مشیت الهی است. پس آن چه را که خدا بخواهد، انجام می شود و آن چه را که نخواهد، انجام نمی‌شود. علاوه، هیچ ذره ای جز به مشیت و اراده الهی  به حرکت در نمی آید و بندگان خدا ضعیف تر و عاجز تر از آن هستند که بدون مشیت خدا  کاری انجام دهند.


جملات ابن قیم نیز در این باب همانند سلف و استاد خود [[ابن تیمیه]] به معتقدات امامیه شباهت دارد. بنا بر این، نیازی به تفسیر و تاویل خاص ندارد و بالاتر، این کلمات به طور واضح امری میان دو امر را مطرح می‌کند، زیرا ابن قیم هر دو راه افراط و تفریط (جبر و قدر) را نفی کرده دین واقعی را راهی میان دو راه می داند. وی همانند استاد خویش انسان را فاعل حقیقی فعل خویش که ناشی از  اراده و مشیتش است می داند و هم زمان نیز همان فعل را تابع مشیت و [[اراده الهی]] می داند و  امری میان دو امر چیزی جز این نیست. توجه کنیم کلماتی با این صراحت که ترسیمی روشن از [[امر بین الامرین]] به ما نشان می دهد، در منابع مهم و دست اول اهل سنت دیده می شود.  
جملات ابن قیم نیز در این باب همانند سلف و استاد خود [[ابن تیمیه]] به معتقدات امامیه شباهت دارد. بنا بر این، نیازی به تفسیر و تاویل خاص ندارد و بالاتر، این کلمات به طور واضح امری میان دو امر را مطرح می‌کند، زیرا ابن قیم هر دو راه افراط و تفریط (جبر و قدر) را نفی کرده دین واقعی را راهی میان دو راه می داند. وی همانند استاد خویش انسان را فاعل حقیقی فعل خویش که ناشی از  اراده و مشیتش است می داند و هم زمان نیز همان فعل را تابع مشیت و [[اراده الهی]] می داند و  امری میان دو امر چیزی جز این نیست. توجه کنیم کلماتی با این صراحت که ترسیمی روشن از [[امر بین الامرین]] به ما نشان می‌دهد، در منابع مهم و دست اول اهل سنت دیده می شود.  


==عمل مقبول  و  عمل مردود  و نسبت آن با فاعلیت انسان==
==عمل مقبول  و  عمل مردود  و نسبت آن با فاعلیت انسان==


عمل مقبول و مردود از جمله مباحث مهم در منابع معتبر [[اهل حدیث]] بوده و  به معنای ارزیابی مثبت و تلقی مقبول عمل است که نشان از استناد واقعی عمل به انسان دارد و گرنه اتصاف عمل به مقبول و مردود هیچ معنایی ندارد. علاوه، در نگاه این مکتب، [[خلق عمل]] مربوط به خدا و کسب آن مربوط به انسان است و همان طور که می دانیم عمل فعلی است که به دو شکل جوارحی و جوانحی تقسیم می شود. [[اهل حدیث]] با این تحلیل، نسبتی واقعی میان انسان و افعالش قایل اند و وی را در برابر فعل و عملی که انجام می دهد، مسئول می دانند.
عمل مقبول و مردود از جمله مباحث مهم در منابع معتبر [[اهل حدیث]] بوده و  به معنای ارزیابی مثبت و تلقی مقبول عمل است که نشان از استناد واقعی عمل به انسان دارد و گرنه اتصاف عمل به مقبول و مردود هیچ معنایی ندارد. علاوه، در نگاه این مکتب، [[خلق عمل]] مربوط به خدا و کسب آن مربوط به انسان است و همان طور که می دانیم عمل فعلی است که به دو شکل جوارحی و جوانحی تقسیم می شود. [[اهل حدیث]] با این تحلیل، نسبتی واقعی میان انسان و افعالش قایل اند و وی را در برابر فعل و عملی که انجام می‌دهد، مسئول می دانند.
   
   
ابن قیم در این باره می نویسد:«فَصْلٌ: أَعْمَالُ الْعِبَادِ أَرْبَعَةُ أَنْوَاعٍ، الْمَقْبُولُ مِنْهَا نَوْعٌ وَاحِدٌ وَقَوْلُهُ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَقْبَلُ مِنْ الْعِبَادِ إلَّا مَا کَانَ لَهُ خَالِصًا وَالْأَعْمَالُ أَرْبَعَةٌ، وَاحِدٌ مَقْبُولٌ وَثَلَاثَةٌ مَرْدُودَةٌ، فَالْمَقْبُولُ مَا کَانَ لِلَّهِ خَالِصًا وَلِلسُّنَّةِ مُوَافِقًا، وَالْمَرْدُودُ مَا فُقِدَ مِنْهُ الْوَصْفَانِ أَوْ أَحَدُهُمَا، وَ ذَلِکَ أَنَّ الْعَمَلَ الْمَقْبُولَ هُوَ مَا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَرَضِیَهُ وَهُوَ سُبْحَانَهُ إنَّمَا یُحِبُّ مَا أَمَرَ بِهِ و َمَا عُمِلَ لِوَجْهِهِ، وَ مَا عَدَا ذَلِکَ مِنْ الْأَعْمَالِ فَإِنَّهُ لَا یُحِبُّهَا، بَلْ یَمْقُتُهَا وَیَمْقُتُ أَهْلَهَا» <ref>ابن قیم،  اعلام الموقعین  جلد دوم ص 124</ref> یعنی فصل در باره [[اعمال عباد]] است که به چهار نوع تقسیم می شود و از این چهار نوع فقط یک نوع آن مقبول است. به درستی که خدا از عباد (عمل) را قبول نمی‌کند مگر آن که خالص باشد و اعمال بر چهار قسم می باشد که یکی از آن ها مقبول و سه تای دیگر مردود است. عمل مقبول عملی است که خالصانه برای خدا و موافق سنت باشد و عملی که این دو وصف یا یکی از آن را نداشته باشد، مردود است. پس عملی مقبول است که خدا آن را دوست داشته و به آن راضی باشد، زیرا خدا انجام عملی را دوست می دارد که به آن امر کرده و آن عمل به نیت وجه الهی انجام شده باشد و اگر عملی این اوصاف را نداشته باشد، خدا عمل و اهلش را دشمن می پندارد. نویسنده در ادامه به آیه ای از  [[قرآن]]  استشهاد کرده است که فرمود:«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا. الملک(67) 2 آن که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى‏کنید و او شکست ‏ناپذیر و بخشنده است.»از جملات فوق نتیجه می گیریم که عمل مقبول و مردود هنگامی معنا دارد که فعل به طور واقعی به فاعل انسانی مستند شود و گرنه در انتساب مجازی، بحث از مقبول و مردود بودن عمل بحثی بی فایده و عبث است.  
ابن قیم در این باره می نویسد:«فَصْلٌ: أَعْمَالُ الْعِبَادِ أَرْبَعَةُ أَنْوَاعٍ، الْمَقْبُولُ مِنْهَا نَوْعٌ وَاحِدٌ وَقَوْلُهُ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَقْبَلُ مِنْ الْعِبَادِ إلَّا مَا کَانَ لَهُ خَالِصًا وَالْأَعْمَالُ أَرْبَعَةٌ، وَاحِدٌ مَقْبُولٌ وَثَلَاثَةٌ مَرْدُودَةٌ، فَالْمَقْبُولُ مَا کَانَ لِلَّهِ خَالِصًا وَلِلسُّنَّةِ مُوَافِقًا، وَالْمَرْدُودُ مَا فُقِدَ مِنْهُ الْوَصْفَانِ أَوْ أَحَدُهُمَا، وَ ذَلِکَ أَنَّ الْعَمَلَ الْمَقْبُولَ هُوَ مَا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَرَضِیَهُ وَهُوَ سُبْحَانَهُ إنَّمَا یُحِبُّ مَا أَمَرَ بِهِ و َمَا عُمِلَ لِوَجْهِهِ، وَ مَا عَدَا ذَلِکَ مِنْ الْأَعْمَالِ فَإِنَّهُ لَا یُحِبُّهَا، بَلْ یَمْقُتُهَا وَیَمْقُتُ أَهْلَهَا» <ref>ابن قیم،  اعلام الموقعین  جلد دوم ص 124</ref> یعنی فصل در باره [[اعمال عباد]] است که به چهار نوع تقسیم می شود و از این چهار نوع فقط یک نوع آن مقبول است. به درستی که خدا از عباد (عمل) را قبول نمی‌کند مگر آن که خالص باشد و اعمال بر چهار قسم می باشد که یکی از آن ها مقبول و سه تای دیگر مردود است. عمل مقبول عملی است که خالصانه برای خدا و موافق سنت باشد و عملی که این دو وصف یا یکی از آن را نداشته باشد، مردود است. پس عملی مقبول است که خدا آن را دوست داشته و به آن راضی باشد، زیرا خدا انجام عملی را دوست می دارد که به آن امر کرده و آن عمل به نیت وجه الهی انجام شده باشد و اگر عملی این اوصاف را نداشته باشد، خدا عمل و اهلش را دشمن می پندارد. نویسنده در ادامه به آیه ای از  [[قرآن]]  استشهاد کرده است که فرمود:«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا. الملک(67) 2 آن که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى‏کنید و او شکست ‏ناپذیر و بخشنده است.»از جملات فوق نتیجه می گیریم که عمل مقبول و مردود هنگامی معنا دارد که فعل به طور واقعی به فاعل انسانی مستند شود و گرنه در انتساب مجازی، بحث از مقبول و مردود بودن عمل بحثی بی فایده و عبث است.  
خط ۵۱: خط ۵۱:
==اثبات افعال اختیاری عباد از مسیر عدل الهی==  
==اثبات افعال اختیاری عباد از مسیر عدل الهی==  


ابن قیم در دیگر اثر خود در بحث عدل الهی و این که خدای متعال ظالم نیست و به هیچ شخصی بیشتر از استحقاقش کیفر نمی دهد؛ انتساب واقعی فعل به عبدرا ثابت می‌کند و می نویسد:«‏ و من عدله سبحانه أنه لا یزید أحدا فی العذاب على القدر الّذی یستحقه» <ref> مختصر الصواعق المرسلة على الجهمیة المعطلة ، ص352</ref> و از  عدل خدای سبحان این است که هیچ شخصی را بیشتر از استحقاقش عذاب نمی‌کند.این جمله ساده اما پر معنا، حکایت دیگری نیز دارد مبنی بر این که عدل زمانی نسبت به افعال بندگان معنا می یابد که فعل صادره از انسان تابع اراده و اختیارش باشد، زیرا [[افعال اختیاری]] انسان ها مبنای اجرای [[عدالت]] است. علاوه، ابن قیم با طرح این موضوع در صدد بیان این نکته است که ارتباط افعال به عباد واقعی و ناشی از اختیار و آگاهی انسان می باشد.
ابن قیم در دیگر اثر خود در بحث عدل الهی و این که خدای متعال ظالم نیست و به هیچ شخصی بیشتر از استحقاقش کیفر نمی‌دهد؛ انتساب واقعی فعل به عبدرا ثابت می‌کند و می نویسد:«‏ و من عدله سبحانه أنه لا یزید أحدا فی العذاب على القدر الّذی یستحقه» <ref> مختصر الصواعق المرسلة على الجهمیة المعطلة ، ص352</ref> و از  عدل خدای سبحان این است که هیچ شخصی را بیشتر از استحقاقش عذاب نمی‌کند.این جمله ساده اما پر معنا، حکایت دیگری نیز دارد مبنی بر این که عدل زمانی نسبت به افعال بندگان معنا می یابد که فعل صادره از انسان تابع اراده و اختیارش باشد، زیرا [[افعال اختیاری]] انسان ها مبنای اجرای [[عدالت]] است. علاوه، ابن قیم با طرح این موضوع در صدد بیان این نکته است که ارتباط افعال به عباد واقعی و ناشی از اختیار و آگاهی انسان می باشد.


=پانویس=
=پانویس=
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش