امت وسط از دیدگاه ابن قیم جوزیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می خواهد' به 'می‌خواهد'
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'می‌شود')
جز (جایگزینی متن - 'می خواهد' به 'می‌خواهد')
خط ۴۷: خط ۴۷:
یعنی وقتی در موازنه(قیاس) بین این مذهب و سایر مذاهب قرار گرفتی، این مذهب را مذهب وسط و راه مستقیم(نجات) و سایر مذاهب را در چپ و راست آن می یابی. وی در تایید ادعای خود مبنی بر این که در فهم و تفسیر افعال اختیاری راه وسط راه  نجات است، از روایت [[امام صادق]] سلام الله علیه استفاده می‌کند که در مواجهه با شخصی که معنای امر بین الامرین را از ایشان پرسید، فرازی از [[نماز]] را به ایشان یاد آور شد که فرمود: إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ. <ref>ر ک،  فخر رازی ،  القضاء و القدر ، ص 218</ref>امام با همین بخش از [[سوره حمد]]، معنای امر بین الامرین را  به آن شخص می فهماند.وی می‌نویسد:«ثم قوله إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ مبطل لقول الطائفتین المنحرفتین عن قصد السبیل، فإنه یتضمن إثبات فعل العبدو قیام العباده به حقیقه فهو العابد على الحقیقه، و إن ذلک لا یحصل له إلا بإعانه رب العالمین عزّ و جلّ له، فإن لم یعنه و لم یقدره و لم یشا له العباده، لم یتمکن منها و لم یوجد منه البته. فالفعل منه و الاقدار و الاعانه من الرب عزّ و جلّ. یعنی قول شخصی که می گوید فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم، باطل کننده عقیده هر دو طایفه قدر و جبر است که از مسیر حق منحرف اند. به درستی که این جمله متضمن فعل عبدو قیام عبادت به وی به طور حقیقی است. پس این شخص واقعا عابد است. از طرف دیگر، این عبادت جز با کمک پروردگار دو عالم حاصل نمی‌شود، به طوری که اگر خدا به او کمک نکند و قدرت ندهد و نخواهد که وی عبادت کند، قادر به انجام عبادت نخواهد بود. پس باید بپذیریم که فعل واقعا به عبدمربوط بوده و قدرت بر انجامش را خدا به او داده است. <ref>شفاء العلیل پیشین، ص 146</ref>
یعنی وقتی در موازنه(قیاس) بین این مذهب و سایر مذاهب قرار گرفتی، این مذهب را مذهب وسط و راه مستقیم(نجات) و سایر مذاهب را در چپ و راست آن می یابی. وی در تایید ادعای خود مبنی بر این که در فهم و تفسیر افعال اختیاری راه وسط راه  نجات است، از روایت [[امام صادق]] سلام الله علیه استفاده می‌کند که در مواجهه با شخصی که معنای امر بین الامرین را از ایشان پرسید، فرازی از [[نماز]] را به ایشان یاد آور شد که فرمود: إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ. <ref>ر ک،  فخر رازی ،  القضاء و القدر ، ص 218</ref>امام با همین بخش از [[سوره حمد]]، معنای امر بین الامرین را  به آن شخص می فهماند.وی می‌نویسد:«ثم قوله إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ مبطل لقول الطائفتین المنحرفتین عن قصد السبیل، فإنه یتضمن إثبات فعل العبدو قیام العباده به حقیقه فهو العابد على الحقیقه، و إن ذلک لا یحصل له إلا بإعانه رب العالمین عزّ و جلّ له، فإن لم یعنه و لم یقدره و لم یشا له العباده، لم یتمکن منها و لم یوجد منه البته. فالفعل منه و الاقدار و الاعانه من الرب عزّ و جلّ. یعنی قول شخصی که می گوید فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم، باطل کننده عقیده هر دو طایفه قدر و جبر است که از مسیر حق منحرف اند. به درستی که این جمله متضمن فعل عبدو قیام عبادت به وی به طور حقیقی است. پس این شخص واقعا عابد است. از طرف دیگر، این عبادت جز با کمک پروردگار دو عالم حاصل نمی‌شود، به طوری که اگر خدا به او کمک نکند و قدرت ندهد و نخواهد که وی عبادت کند، قادر به انجام عبادت نخواهد بود. پس باید بپذیریم که فعل واقعا به عبدمربوط بوده و قدرت بر انجامش را خدا به او داده است. <ref>شفاء العلیل پیشین، ص 146</ref>


ابن قیم مدعی است همه [[مکاتب مسلمان]] معتقدند تمام مقدرات امور بر اساس [[مشیت الهی]] پیش می رود. وی برای تایید ادعای خود، به آیات متعددی از قرآن اشاره می‌کند که مشیت الهی محور آن است و می‌نویسد:«و هذه المرتبة قد دلّ علیها إجماع الرسل من أولهم إلى آخرهم و جمیع الکتب المنزلة من عند اللّه و الفطرة التی فطر اللّه علیها خلقه و أدلة العقول و العیان، و لیس فی الوجود موجب و مقتض إلا مشیئة اللّه وحده، فما شاء کان و ما لم یشأ لم یکن، هذا عموم التّوحید الذی لا یقوم إلّا به. و المسلمون من أولهم إلى آخرهم مجمعون على أنه ما شاء اللّه کان و ما لم یشأ لم یکن»  <ref>شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل ؛ ص119</ref> مشیت الهی مرتبه ای است که تمام رسولان الهی از ابتدا تا انتها در اعتقاد به آن اجماع دارند و نیز تمام [[کتاب های آسمانی]] و فطرت هایی الهی و دلایل عقول و عیان بر مشیت الهی گواه است و جز مشیت الهی هیچ موجب و اقتضایی در عالم وجود دیده نمی‌شود. پس آن چه را بخواهد خواهد بود و آن چه را نخواهد، نخواهد بود. این معنای خاص توحید است و تمام مسلمانان به این نکته اعتقاد دارند که همه امور مطابق با اراده و مشیت الهی پیش می رود. با یک نگاه به جملات ابن قیم به این باور می رسیم که وی به پیروی از  [[نصوص قرآنی]] و روایی، از حاکمیت مقتدرانه الهی سخن می گوید و اداره نظام هستی را مطابق با اراده خداوندی می داند که آن چه طلب کند، می‌شود و آن چه طلب نکند، نمی‌شود. البته این سخن حق است که تدبیر هستی فقط به دست خدای متعال است، زیرا آن کسی که هستی آفرین است می تواند به نحو احسن مدیر و مدبر نظام خلقت باشد. اراده  و مشیت آفریدگار بر هر اراده و مشیتی سبقت دارد و از این بالاتر، هر موجودی قبل از زمان تکوین تا زمان وجود، در سلطه و سیطره علم و مشیت الهی است. مشیت هر موجودی بخشی از علت خلقت اوست و مشیت و یا علم الهی نسبت با اختیار انسانی، یک تلفیق هماهنگ است. بنا بر این، آن چه را خدا بخواهد می‌شود و آن چه را نخواهد نمی‌شود؛ در سیطره علم کلی الهی است که اختیار و مشیت انسان نیز جزیی از آن است که خدا می خواهد که انسان بخواهد با مشیت خویش که اختیار جزیی از آن است، فعلی را انجام بدهد یا انجام ندهد و علاوه، انتخاب فعل نیک و بد نیز تابع مشیت انسان است که تابع مشیت کلی الهی است. با این حساب، مشیت الهی هیچ مداخله جبر گرایانه ای در افعال عباد و تعیین نوع آن ندارد، بلکه انسان با مشیت و اراده اش که تابع اراده کلی الهی است، به دور از جبر، نوع فعل خویش را بر می گزیند و  با اختیارش هم اصل فعل و هم نوع آن را که تابع اراده و مشیت الهی است، انتخاب می‌کند.
ابن قیم مدعی است همه [[مکاتب مسلمان]] معتقدند تمام مقدرات امور بر اساس [[مشیت الهی]] پیش می رود. وی برای تایید ادعای خود، به آیات متعددی از قرآن اشاره می‌کند که مشیت الهی محور آن است و می‌نویسد:«و هذه المرتبة قد دلّ علیها إجماع الرسل من أولهم إلى آخرهم و جمیع الکتب المنزلة من عند اللّه و الفطرة التی فطر اللّه علیها خلقه و أدلة العقول و العیان، و لیس فی الوجود موجب و مقتض إلا مشیئة اللّه وحده، فما شاء کان و ما لم یشأ لم یکن، هذا عموم التّوحید الذی لا یقوم إلّا به. و المسلمون من أولهم إلى آخرهم مجمعون على أنه ما شاء اللّه کان و ما لم یشأ لم یکن»  <ref>شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل ؛ ص119</ref> مشیت الهی مرتبه ای است که تمام رسولان الهی از ابتدا تا انتها در اعتقاد به آن اجماع دارند و نیز تمام [[کتاب های آسمانی]] و فطرت هایی الهی و دلایل عقول و عیان بر مشیت الهی گواه است و جز مشیت الهی هیچ موجب و اقتضایی در عالم وجود دیده نمی‌شود. پس آن چه را بخواهد خواهد بود و آن چه را نخواهد، نخواهد بود. این معنای خاص توحید است و تمام مسلمانان به این نکته اعتقاد دارند که همه امور مطابق با اراده و مشیت الهی پیش می رود. با یک نگاه به جملات ابن قیم به این باور می رسیم که وی به پیروی از  [[نصوص قرآنی]] و روایی، از حاکمیت مقتدرانه الهی سخن می گوید و اداره نظام هستی را مطابق با اراده خداوندی می داند که آن چه طلب کند، می‌شود و آن چه طلب نکند، نمی‌شود. البته این سخن حق است که تدبیر هستی فقط به دست خدای متعال است، زیرا آن کسی که هستی آفرین است می تواند به نحو احسن مدیر و مدبر نظام خلقت باشد. اراده  و مشیت آفریدگار بر هر اراده و مشیتی سبقت دارد و از این بالاتر، هر موجودی قبل از زمان تکوین تا زمان وجود، در سلطه و سیطره علم و مشیت الهی است. مشیت هر موجودی بخشی از علت خلقت اوست و مشیت و یا علم الهی نسبت با اختیار انسانی، یک تلفیق هماهنگ است. بنا بر این، آن چه را خدا بخواهد می‌شود و آن چه را نخواهد نمی‌شود؛ در سیطره علم کلی الهی است که اختیار و مشیت انسان نیز جزیی از آن است که خدا می‌خواهد که انسان بخواهد با مشیت خویش که اختیار جزیی از آن است، فعلی را انجام بدهد یا انجام ندهد و علاوه، انتخاب فعل نیک و بد نیز تابع مشیت انسان است که تابع مشیت کلی الهی است. با این حساب، مشیت الهی هیچ مداخله جبر گرایانه ای در افعال عباد و تعیین نوع آن ندارد، بلکه انسان با مشیت و اراده اش که تابع اراده کلی الهی است، به دور از جبر، نوع فعل خویش را بر می گزیند و  با اختیارش هم اصل فعل و هم نوع آن را که تابع اراده و مشیت الهی است، انتخاب می‌کند.


==اثبات افعال اختیاری عباد از مسیر عدل الهی==  
==اثبات افعال اختیاری عباد از مسیر عدل الهی==  
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش