confirmed، مدیران
۳۲٬۹۱۵
ویرایش
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
مفت خوری، عیش و نوش، شهوت رانی و ثروت اندوزی، مهمترین ویژگی شاهزادگان قاجاری بود. شاهزادگانی که برای خوش گذرانیهای خود، به سرمایههای ملت چوب حراج زده و بر فقر و گرسنگی مردم، چشم بسته بودند. فساد مالی و خرجهای سنگین دربار قاجار، مهمترین دلیل نفرت مردم از سلطنت آنان بود. هدیههای بی حسابی که از خزانه به دوستان و آشنایان میدادند، مسافرتهای پر خرج و ول خرجیهای کلان آنها، روز به روز بیشتر میشد. | مفت خوری، عیش و نوش، شهوت رانی و ثروت اندوزی، مهمترین ویژگی شاهزادگان قاجاری بود. شاهزادگانی که برای خوش گذرانیهای خود، به سرمایههای ملت چوب حراج زده و بر فقر و گرسنگی مردم، چشم بسته بودند. فساد مالی و خرجهای سنگین دربار قاجار، مهمترین دلیل نفرت مردم از سلطنت آنان بود. هدیههای بی حسابی که از خزانه به دوستان و آشنایان میدادند، مسافرتهای پر خرج و ول خرجیهای کلان آنها، روز به روز بیشتر میشد. | ||
میرزا تقی خان امیرکبیر، مردی نبود که بیعدالتی را تاب بیاورد. گرچه صدارت کوتاه او فرصتی نبود که بتواند فساد مالی را ریشه کن کند، ولی با شجاعت تمام، حقوق و مزایای درباریان، شاهزادگان و حتی ناصرالدین شاه را کم کرد. امیر چنان بنیان منظم و محکمی برای خزانه کشور بنا نهاد که سالها پس از وی نیز دست فرصت طلبان از ثروت و ملت، کوتاه بود. | میرزا تقی خان امیرکبیر، مردی نبود که بیعدالتی را تاب بیاورد. گرچه صدارت کوتاه او فرصتی نبود که بتواند فساد مالی را ریشه کن کند، ولی با شجاعت تمام، حقوق و مزایای درباریان، شاهزادگان و حتی [[ناصرالدین شاه]] را کم کرد. امیر چنان بنیان منظم و محکمی برای خزانه کشور بنا نهاد که سالها پس از وی نیز دست فرصت طلبان از ثروت و ملت، کوتاه بود. | ||
== نقشی بر دیوار == | == نقشی بر دیوار == | ||
لحظهای که امیر روی صحن حمام فین نشسته بود و فوران خون خویش را تماشا میکرد، مانند همیشه آرام، متین و در تفکری عمیق بود. ناگهان همچون فردی که چیزی به یادآورده، از جا برخاست و دست خون آلود خود را بر دیوار گذاشت؛ گویا میخواست چیزی بنویسد. شاید امیر به یاد مرگ مربی خود ـ یعنی قائم مقام ـ افتاده بود که او نیز به دست [[محمدشاه]] ترور شده بود و در لحظه جان دادن بر دیوار نگارستان نوشت: | لحظهای که امیر روی صحن حمام فین نشسته بود و فوران خون خویش را تماشا میکرد، مانند همیشه آرام، متین و در تفکری عمیق بود. ناگهان همچون فردی که چیزی به یادآورده، از جا برخاست و دست خون آلود خود را بر دیوار گذاشت؛ گویا میخواست چیزی بنویسد. شاید امیر به یاد [[مرگ]] مربی خود ـ یعنی قائم مقام ـ افتاده بود که او نیز به دست [[محمدشاه]] [[تروریسم|ترور]] شده بود و در لحظه جان دادن بر دیوار نگارستان نوشت: | ||
روزگار است این که گه عزت دهد، گه خوار دارد چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد | {{شعر}}{{ب |روزگار است این که گه عزت دهد، گه خوار دارد |چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد}}{{پایان شعر}} | ||
عدهای گفتهاند که امیر نیز بر دیوار، متنی نوشت، ولی خوانده نشد و برخی گفتهاند که خوانا هم بوده، ولی به نفع خاندان قاجار نبوده و آن را محو کردهاند. یک اروپایی که به ایران سفر کرده بود، گفته است که جمله لا اله الا الله بر دیوار نوشته شده بود. | عدهای گفتهاند که امیر نیز بر دیوار، متنی نوشت، ولی خوانده نشد و برخی گفتهاند که خوانا هم بوده، ولی به نفع خاندان قاجار نبوده و آن را محو کردهاند. یک اروپایی که به ایران سفر کرده بود، گفته است که جمله لا اله الا الله بر دیوار نوشته شده بود. | ||
از تمام شایدها که بگذریم، آنچه میتوان به یقین گفت، سخن کُنت دوگوبینوی فرانسوی است. او مینویسد: «به هر حال، اگر بخواهیم پی ببریم که آن نقوش چه بوده یا در مضمون آن خط چه نوشته، میتوانیم بگوییم که مُهر بدبختی دولت و ملت ایران بوده که بر پیشانی کشور نقش میبست و سند ننگ تاریخی و ابدی دوران سلطنت ناصرالدین شاه بود که برای همیشه در صفحات تاریخ به یادگار میگذاشت». | از تمام شایدها که بگذریم، آنچه میتوان به یقین گفت، سخن کُنت دوگوبینوی فرانسوی است. او مینویسد: «به هر حال، اگر بخواهیم پی ببریم که آن نقوش چه بوده یا در مضمون آن خط چه نوشته، میتوانیم بگوییم که مُهر بدبختی دولت و ملت ایران بوده که بر پیشانی کشور نقش میبست و سند ننگ تاریخی و ابدی دوران سلطنت ناصرالدین شاه بود که برای همیشه در صفحات تاریخ به یادگار میگذاشت». | ||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[تبعید]] | |||
* [[قم]] | |||
* [[مرگ]] | |||
== منابع == | == منابع == |