اهل بیت یا به عربی اهل البیت واژه خاصی است که در سنت اسلامی به خانواده پیامبر ص اطلاق می شود.[۱] این واژه در قرآن به هدف تطهیر اهل عصمت بیان شده است و مقصود، خاندان پیامبر اسلام ص می باشد.

معنا شناسی واژه اهل بیت

در منابع لغت عرب، معنای اهل به معنای پیوند و ارتباط میان یک انسان با انسان یا چیز دیگری است مثلا در فرهنگ عرب همسر مرد اهل مرد شمرده می شود یا امت هر پیامبری اهل او محسوب می شوند و ساکنان خانه شهر و دیا اهل آن هستند همچنین پیروان هر دین و آیینی را اهل آن دین می شناسند.[۲] واما اهل بیت در لغت، به معنای افرادی است که ساکن منزل پیامبر و از نزدیکان او هستند.در کتاب های لغت آمده است که اهل بیت یعنی خواص شخص اهل بیت در لغت به معنای ساکنان خانه پیامبر(ص)و نزدیکان او است؛ ابن حیان لغت شناس معروف اهل بیت را خواص شخص معنا کرده است آورده اند:«أهل الرجل: زوجه، و أخص الناس به».[۳] با این حال اهل بیت در عرف و اصطلاح مسلمانان معنای خاصی دارد.[۴] ریشه واژه آل اهل بوده و و در ادامه حرف هاء به همزه و سپس به الف تبدیل شده است.[۵] البته استفاده از واژه آل چون دایره شمولش محدود است، پس به مثل واژه اهل، کاربرد فراوانی ندارد، زیرا کلمه آل با مواردی چون زمان و مکان و حرفه ارتباطی ندارد و فقط به انسان اضافه می شود و البته نه به صورت کلی و هر انسانی بلکه این واژه به افراد یا خاندانی اضافه می شود که از جایگاه ویژه ای بر خوردارند. در قرآن به نمونه هایی چون آل ابراهیم، آل عمران، آل فرعون اشاره شده است.[۶]

جایگاه اهل بیت در اسلام

بر پایه آیات قرآن و نیز کلام و سیره پیامبر ص، اهل بیت علیهم السلام الگوی هدایت بشر بوده، در تحقق اهداف بلند و نورانی اسلام، نقشی تعیین کننده داشتند. خداوند ایشان را پس از پیامبر به عنوان هادیان بشر تعیین کرده و هدایت جامعه دینی را بر آنان که عترت پیامبر ص هستند نهاده است.آنان دارای منصب والای امامت بوده و به دلیل دارا بودن ویژگی های ممتاز اخلاق و معنوی، شایسته پیشوایی خلق بودند و بر دیگران فضیلت داشتند. بنا بر عقیده امامیه اهل بیت دارای علم و غیب و نیز پیراستگی از هر نوع آلودگی بودند. مسلمانان ملزم بودند که از اهل بیت اطاعت کرده و در مسیر کمال انسانی قدم بردارند. در قرآن و روایات، نصوص فراوانی وجود دارد که از مکانت بلند و ممتاز اهل بیت حکایت می کند. مهم ترین آن عبارت است از: آیه اکمال، آیه تبلیغ،آیه ولایت،آیه اولی الامر، حدیث غدیر، حدیث ثقلین، حدیث منزلت و حدیث سفینه

اهل بیت در نگاه امامیه

شیعیان اهل بیت را محور معارف قرآن و سنت دانسته آن ها را جانشین پیامبر ص می دانند که مطابق با روایات شامل پیامبر ص حضرت فاطمه، امام علی، امام حسن و امام حسین علیهم السلام می شود که به اصحاب کساء یا خمسه طیبه معروف هستند و سایر امامان نیز در قلمرو اهل بیت به حساب می آیند.

اهل بیت در نگاه اهل سنت

در نگاه اکثر اهل سنت، اهل بیت شامل همسران پیامبر، حضرت فاطمه حضرت علی و دو فرزندش امام حسن و امام حسین علیهم السلام می شود. بقیه تمام نوادگان پیامبر ص را و بعضی دیگر نوادگان عمویش عباس ابن عبدالمطلب را نیز اهل بیت می‌دانند. با استفاده از:[۷]

صفات اهل بیت

اهل بیت علیهم السلام دارای ویژگی های ممتاز اخلاقی و معنوی بودند ام سه ویژگی طهارت از ناپاکی ها، علم و عصمت نسبت به دیگر ویژگی ها برجستگی بیشتری داشت به طوری که افرادی با داشتن چنین خصایصی می توانند سکان هدایت جامعه رو بر عهده بگیرند و الگوی هدایت مردم باشند.

طهارت از ناپاکی ها

اهل بیت علیهم السلام اسوه طهارت و پاکی هستند.در قرآن آیه ای وجود دارد که به نام آیه تطهیر مشهور است و خداوند این آیه را در شان اهل بیت نازل کرد و فرمود:«إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً». [۸] خداوند چنين مى‌ خواهد كه هر پلیدی و آلودگی را از شما خانواده (نبوت) ببرد و شما را از هر عيب و نقصی پاك و منزه گرداند.

علم

یکی از ویژگی های اهل بیت، آگاهی و دانش خاص ایشان نسبت به افراد عادی است که خداوند به آن ها اعطا می کند. بخشی از این نوع علم از پیامبر ص و از مسیر ارث [۹] به ایشان می رسد و بخشی از راه غیب [۱۰] به قلب شان الهام می شود.

عصمت

کسانی که به عنوان جانشینان پیامبر و منادیان هدایت معرفی می شوند می بایستی از مقام عصمت بر خوردار باشند تا بتوانند مردم جامعه را به سلامت از مسیر پر فراز و نشیب دنیا عبور دهند.معصومیت از خطا و گناه، مهمترین ویژگی اهلبیت علیهم السلام است و علمای امامیه بر این موضوع،اجماع دارند.[۱۱]علاوه،حدیث ثقلین [۱۲] که از روایات معتبر و متواتر بوده و در سند آن هیچ تردیدی وجود ندارد بر عصمت اهل بیت پیامبر ص دلالت دارد زیرا در این روایت ایشان به عنوان ثقل اصغر در کنار قرآن به عنوان ثقل اکبر معرفی شده اند این دو دو یادگار پر بهای رسول خدا ص به شمار می آید که تا ابد در کنار هم خواهند بود و مطابق با سفارش پیامبر ص اگر مسلمانان به این دو تمسک کنند هرگز گمراه نخواهند شد.در ضمن علمای اهل سنت معتقدند که در عصمت اخلاقی و عملی اهل بیت یعنی حضرت زهرا(س) و امامان دوازده گانه شیعه(ع) تردیدی وجود ندارد و جز مگر که نادان و منکر اسلام باشد ولی آن چه مورد بحث است عصمت علمی آنان است.[۱۳]

مرجعیت علمی اهل بیت

در حدیث ثقلین

حدیث ثقلین بیانگر مرجعیت علمی اهل بیت است؛ زیرا پیامبر (ص) از مسلمانان خواسته است که به قرآن و عترت او تمسک جویند تا گمراه نشوند. نخستین و اساسی ترین منبع و مرجع علمی مسلمانان قرآن کریم است و پس از آن سنت پیامبر(ص) قرار دارد و نقش اهل بیت در این باره این است که ترجمان قرآن و حافظان و ناقلان سنّت پیامبرند. بدون شک پیامبر (ص) بخش عظیمی از حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کرد ولی بخش دیگری را که شرایط بیان آنها فراهم نبود یا مصلحت این بود که در زمان‌های بعد بیان شود را به عترت معصوم خود سپرد تا آنان آن را بیان کنند. [۱۴] حاصل آن که: حفظ کامل آنچه توسط پیامبر (ص) بیان شده بود و تبیین آنچه بیان نشده بود به اهل بیت او سپرده شد.راه شناخت درست قرآن و سنت پیامبر (ص) تمسک به اهل بیت پیامبر (ص) است، و بدین صورت آنان مرجع علمی مسلمانان در شناخت معارف و احکام دین می‌باشند. ملاعلی قاری از علمای اهل سنت گفته است: «اهل بیت غالباً به صاحب بیت و احوال او از دیگران آگاه ترند، بنابراین، مراد از اهل بیت دانشمندان آنان و آگاهان به سیره پیامبر و واقفان بر راه و روش او و دانایان به حُکم و حکمت او می‌باشد، به این جهت است که شایستگی آن را دارند که دوشادوش کتاب خدای سبحان قرار گیرند.» [۱۵] ابن حجر هیتمی نیز گفته است: «پیامبر (ص) بدان جهت قرآن و عترت را ثِقل نامیده است که ثِقل به چیزی که گرانبها و دارای اهمیت است گفته می‌شود و قرآن و عترت این گونه‌اند؛ زیرا هر دو معدن علوم لدنی و اسرار و حکمت‌های عالی و احکام شرعی‌اند؛ بدین جهت بر تمسک به آن دو و فراگیری معرفت از آن دو تحریض و تأکید شده است. این تشویق و تأکید در مورد عترت مخصوص کسانی است که کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) را می‌شناسند و آنها هستند که تا قیامت از قرآن جدا نخواهند شد».[۱۶]

در آیه تطهیر

قرآن کریم در آیه تطهیر، اهل بیت پیامبر (ص) را به عنوان کسانی که خداوند آنان را از هرگونه پلیدی پاک کرده است، معرفی نموده و از سوی دیگر یادآور شده است که حقایق متعالی و معارف مکنون قرآن را جز انسان‌های مطهّر از پلیدی‌ها درک نمی‌کنند.[۱۷] همان گونه که طهارت شرعی، شرط تماس بدن انسان با ظاهر قرآن است، طهارت روح و جان از رذایل نیز شرط فهم معارف و حقایق قرآن است و هر چه معارف و حقایق لطیف‌تر و عمیق‌تر باشد، فهم آن به طهارت روحی بالاتر و عمیق‌تری نیاز دارد و عالی‌ترین آن ملازم با عصمت است.[۱۸]بنابراین، معارف و حقایق قرآن را به طور کامل و عمیق جز پیامبر (ص) و اهل بیت معصوم او کسی نمی‌داند و برای درک این حقایق باید به آنان رجوع کرد. امام صادق(ع) می فرمایند: «حقایق مربوط به گذشته و آینده و احکامی که حق و باطل را در مورد زندگی بشر از هم جدا می‌سازد، در قرآن وجود دارد، و ما آن را می‌دانیم.» [۱۹]همچنین می فرمایند: «ما راسخان در علم هستیم و تأویل قرآن را می‌دانیم»[۲۰]احادیثی که از امامان معصوم (ع) در این باره روایت شده فراوان است.

وجوب پیروی از اهل بیت در حدیث ثقلین

از حدیث ثقلین ، وجوب پیروی از اهل بیت نیز به روشنی به دست می‌آید؛ زیرا در این حدیث، نجات امت از گمراهی، منوط به تمسک به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر(ص) است. «تمسّک» به معنای «درآویختن» است و درآویختن به قرآن و اهل بیت؛ یعنی شناخت دستورات قرآن و اهل بیت و پیروی و به کار بستن این دستورات در مقام عمل است.

در آیه اولو الامر

خداوند در آیه اولی الامر می فرماید: «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ ؛ از خدا و پیامبر و صاحبان امر خود اطاعت کنید». خداوند در این آیه، اطاعت از خود و رسول و اولو الامر را واجب کرده است.[۲۱]

با توجه به این که «اولی الأمر» بر «الرسول» عطف شده است، بدون این که فعل «أطیعوا» تکرار شود، معلوم می‌شود که ملاک وجوب اطاعت از اولی الأمر همان ملاک وجوب اطاعت از رسول خداست و اطاعت رسول خدا بدان جهت که رهبری الهی است و از مقام عصمت برخوردار است واجب گردیده و اگر او معصوم نبود، اطاعت از او بدون هیچ قید و شرطی واجب نمی‌شد. این مطلب در مورد اولی الأمر نیز جاری است و آنان نیز به دلیل این که از صفت عصمت برخوردارند در آیه اطاعتشان به صورت مطلق واجب شده است.

بنابراین، آیه اولی الأمر علاوه بر معصوم بودن کسانی که پس از پیامبر (ص) در رهبری جامعه اسلامی جانشین او می‌باشند، بر وجوب اطاعت از آنان نیز دلالت می‌کند.

از طرفی آیه تطهیر و روایات مربوط به آن مصادیق اولی الأمرِ معصوم را معرفی کرده است، آنان چنان که گذشت اصحاب کساء هستند. پس، اطاعت از اهل بیت معصوم پیامبر (ص) به عنوان متولیان امر هدایت و رهبری امت اسلامی پس از آن حضرت، واجب است.

در حدیث سفینه

حدیث سفینه نیز بر وجوب پیروی از اهل بیت دلالت می‌کند؛ زیرا در این حدیث پیامبر(ص) اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که هر کس داخل آن شد از طوفان نجات یافت، و هر کس از داخل شدن به آن سرباز زد هلاک گردید. ابن حجر مکی می گوید: «وجه تشبیه آنان به کشتی نوح این است که هر کس به خاطر تشکر از کسی که این شرافت را به آنان اعطا کرده است، آنها را دوست بدارد و عظیم شمارد و هدایت دانشمندان آنان را بگیرد و به کار بندد از تاریکی مخالفت‌ها نجات یافته و هر کس با آنان مخالفت کند در دریای کفران نعمت و پرتگاه‌های طغیان هلاک خواهد شد».[۲۲] وی همچنین درباره سند حدیث سفینه می گوید: «این حدیث از طُرُق مختلف که برخی از آنها برخی دیگر را تقویت می‌کند، روایت شده است».[۲۳]

پانویس

  1. ر.ک.Ahl al-Bayt, Encyclopedia of Islam
  2. ابن فارس، معجم المقاییس اللغة، ۱۴۱۸ق، ج۱ ص۹۳؛ ابن منظور، لسان العرب، ۲۰۰۰م، ج۱، ص۱۸۶؛ شرتونی، اقرب الموارد، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۳؛ راغب، المفردات فی غریب القرآن، المکتبة المرتضویه، ص۲۹؛ المعجم الوسیط، المکتبة الاسلامیه، ج۱، ص۳۱.
  3. العین، ج ۴،ص۸۹
  4. راغب، المفردات فی غریب القرآن، المکتبة المرتضویه، ص۲۹.
  5. ابن منظور، لسان العرب، ۲۰۰۰م، ج۱، ص۱۸۶.
  6. راغب، المفردات فی غریب القرآن، المکتبة المرتضویه، ص۳۰.
  7. https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%87%D9%84_%D8%A8%DB%8C%D8%AA
  8. سوره احزاب، آیه 33
  9. کافی، ج1، ص 264، ح 2
  10. امالی طوسی، ص 408، ح 916
  11. شیخ مفید اوایل المقالات فی المذاهب و المختارات،ص19
  12. عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۶۲.
  13. حافظ محمد، النبراس، مکتبة حقانیه، ص۵۳۲، حاشیه بحرالعلوم.
  14. کاشف الغطاء، اصل الشیعة واصولها، ۱۳۷۷ق، ص۱۶۲.
  15. ملا علی قاری، المرقاة فی شرح المشکاة، ج۵، ص۶۰۰.
  16. ابن حجر، الصواعق المحرقة، ۱۴۲۵ق، ص ۱۸۹
  17. سوره واقعه، آیات ۷۷ـ۷۹.
  18. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۹، ص۱۳۷
  19. کلینی، اصول کافی، ۱۳۸۸ق، ج۱، باب الرد إلی الکتاب والسنّة، حدیث۹
  20. کلینی، اصول كافی، ۱۳۸۸ق، ج ۱، باب الراسخین فی العلم، حدیث۱
  21. نساء:۵۹
  22. ابن حجر، الصواعق المحرقة، ۱۴۲۵ق، ص۱۹۱
  23. ابن حجر، الصواعق المحرقة، ۱۴۲۵ق، ص۱۹۱.