اهل حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهل‌سنت' به 'اهل سنت')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
ناگفته نماند؛ اگر بخواهیم تاریخ پیدایش و تحولات فکری گروهی را که اکنون «سلفیه» خوانده می‌شوند به چند مرحله زمانی تقسیم کنیم، ظهور اهل حدیث را باید یکی از نقاط عطف این جریان فکری بدانیم. اهل حدیث که ریشه‌های فکری آنها، قبل از ظهور اندیشه‌های کلامی احمد بن حنبل وجود داشت و افرادی مانند واصل بن عطاء نیز در جهت مقابل آن بودند، با ورود احمد بن حنبل به عرصه گفت‌وگوهای اعتقادی میان اهل سنّت و‌ تدوین آثاری، نظیر «السنّة»، به یک مکتب فکری مستقل با اصول معیّن تبدیل گردید<ref>ابن عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج ‏1، ص 494، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، 1423ق؛ سبحانی‏، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج ‏1، ص 16، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، مؤسسة الإمام الصادق(علیه السلام)</ref>.
ناگفته نماند؛ اگر بخواهیم تاریخ پیدایش و تحولات فکری گروهی را که اکنون «سلفیه» خوانده می‌شوند به چند مرحله زمانی تقسیم کنیم، ظهور اهل حدیث را باید یکی از نقاط عطف این جریان فکری بدانیم. اهل حدیث که ریشه‌های فکری آنها، قبل از ظهور اندیشه‌های کلامی احمد بن حنبل وجود داشت و افرادی مانند واصل بن عطاء نیز در جهت مقابل آن بودند، با ورود احمد بن حنبل به عرصه گفت‌وگوهای اعتقادی میان اهل سنّت و‌ تدوین آثاری، نظیر «السنّة»، به یک مکتب فکری مستقل با اصول معیّن تبدیل گردید<ref>ابن عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج ‏1، ص 494، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، 1423ق؛ سبحانی‏، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج ‏1، ص 16، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، مؤسسة الإمام الصادق(علیه السلام)</ref>.


این گروه خود را پیروان اصلی و انحصاری سنت [[رسول خدا |رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] دانستند و خویش را [[اهل سنت]] و اهل نجات نامیدند.<ref>بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم، ص 5، بیروت، دار الجیل، دار الآفاق، 1408ق</ref> و حدیث «الاعتصام بالسّنة نجاةُ»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref> را مبنای فکری و عمل خویش قرار داده و بر مبنای روایت: «الذّبُ عَن السنّة افضل من الجهاد فی سبیل الله»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref>(دفاع از سنت برتر از جهاد با خداست)، به دفاع از عقاید خویش به عنوان عقیده اهل سنت پرداختند.
این گروه خود را پیروان اصلی و انحصاری سنت [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] دانستند و خویش را [[اهل سنت]] و اهل نجات نامیدند.<ref>بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم، ص 5، بیروت، دار الجیل، دار الآفاق، 1408ق</ref> و حدیث «الاعتصام بالسّنة نجاةُ»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref> را مبنای فکری و عمل خویش قرار داده و بر مبنای روایت: «الذّبُ عَن السنّة افضل من الجهاد فی سبیل الله»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref>(دفاع از سنت برتر از جهاد با خداست)، به دفاع از عقاید خویش به عنوان عقیده اهل سنت پرداختند.
به گزارش ابن حزم و ذهبی مهم‌ترین دوره رواج حدیث، نیمه اول قرن سوم هجری؛ یعنی بعد از به قدرت رسیدن متوکل عباسی است<ref>ذهبی، شمس الدین محمد، سیر اعلام النبلاء، ص 256، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1992م</ref>.
به گزارش ابن حزم و ذهبی مهم‌ترین دوره رواج حدیث، نیمه اول قرن سوم هجری؛ یعنی بعد از به قدرت رسیدن متوکل عباسی است<ref>ذهبی، شمس الدین محمد، سیر اعلام النبلاء، ص 256، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1992م</ref>.


خط ۸۸: خط ۸۸:
== آراء خاص اهل حدیث ==
== آراء خاص اهل حدیث ==
# اهل حدیث صفات خبری را به همان معنای ظاهری و بدون تأویل حمل می‌کنند، ولی برای آن صفات، کیفیت قائل نشده و خداوند را به صفات انسانی تشبیه نمی‌کنند<ref> اعتقاد فرق المسلمین و المشرکین، ص66</ref>، و می‌گویند: خداوند صورت دارد بلا کیف<ref>الابانة عن اصول الدیانة، ج1،ص 22</ref>، و هم چنین دو دست و چشم دارد، ولی بدون کیف<ref>مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص71</ref>، و قلب‌های مؤمنان در بین دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد<ref>صحیح مسلم، ح26554 و التوحید ابن خزیمه، ص74</ref>، هرکس گمان کند اسم‌های خداوند غیر از او هستند، گمراه است<ref>الابانة عن اصول الدیانة، ج1، ص22</ref>؛ کلام الهی مخلوق نیست و قدیم است.<ref> سنن ابوداود، ج12، ص348، ح 4112 و اعتقاد ائمه الحدیث، ص10</ref> قرآن کلام الهی است و غیر مخلوق بوده و هرکس بگوید قرآن مخلوق است کافر است<ref> اعتقاد اهل السنة شرح اصحاب الحدیث، ج1، ص66 و شرح الطحاویة فی العقیدة السلفیة، ص327</ref>.
# اهل حدیث صفات خبری را به همان معنای ظاهری و بدون تأویل حمل می‌کنند، ولی برای آن صفات، کیفیت قائل نشده و خداوند را به صفات انسانی تشبیه نمی‌کنند<ref> اعتقاد فرق المسلمین و المشرکین، ص66</ref>، و می‌گویند: خداوند صورت دارد بلا کیف<ref>الابانة عن اصول الدیانة، ج1،ص 22</ref>، و هم چنین دو دست و چشم دارد، ولی بدون کیف<ref>مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص71</ref>، و قلب‌های مؤمنان در بین دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد<ref>صحیح مسلم، ح26554 و التوحید ابن خزیمه، ص74</ref>، هرکس گمان کند اسم‌های خداوند غیر از او هستند، گمراه است<ref>الابانة عن اصول الدیانة، ج1، ص22</ref>؛ کلام الهی مخلوق نیست و قدیم است.<ref> سنن ابوداود، ج12، ص348، ح 4112 و اعتقاد ائمه الحدیث، ص10</ref> قرآن کلام الهی است و غیر مخلوق بوده و هرکس بگوید قرآن مخلوق است کافر است<ref> اعتقاد اهل السنة شرح اصحاب الحدیث، ج1، ص66 و شرح الطحاویة فی العقیدة السلفیة، ص327</ref>.
#
# آنان اعتقاد به قضاء و قدر را مساوی با اعتقاد به جبر می‌دانند و آن را لازمه اعتقاد به [[توحید]] می‌شمارند و می‌گویند: غیر از خداوند خالقی نیست و اعمال بندگان مخلوق و مقدور خداوند است<ref>مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص71 و اعتقاد ائمة الحدیث، ص11</ref> و خداوند به مؤمنان توفیق اطاعت داده آنها را هدایت می‌کند و کافر را گمراه می‌کند و اگر آنها را هم هدایت می‌کرد، هدایت می‌شدند، ولی خواست که آنها کافر باشند.
# آنان اعتقاد به قضاء و قدر را مساوی با اعتقاد به جبر می‌دانند و آن را لازمه اعتقاد به [[توحید]] می‌شمارند و می‌گویند: غیر از خداوند خالقی نیست و اعمال بندگان مخلوق و مقدور خداوند است<ref>مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص71 و اعتقاد ائمة الحدیث، ص11</ref> و خداوند به مؤمنان توفیق اطاعت داده آنها را هدایت می‌کند و کافر را گمراه می‌کند و اگر آنها را هم هدایت می‌کرد، هدایت می‌شدند، ولی خواست که آنها کافر باشند.
#
# اهل حدیث می‌گویند: مؤمنان [[خداوند]] را در آخرت با چشم می‌بینند همان گونه که ماه شب چهاردهم دیده می‌شود<ref>صحیح بخاری، ح6882؛ سنن ابوداود، ج12، ص338، ح4104 و اعتقاد ائمه الحدیث، ص 14</ref> ولی کافران نمی‌توانند او را ببینند<ref>التوحید ابن خزیمه، ص156</ref>.
# اهل حدیث می‌گویند: مؤمنان [[خداوند]] را در آخرت با چشم می‌بینند همان گونه که ماه شب چهاردهم دیده می‌شود<ref>صحیح بخاری، ح6882؛ سنن ابوداود، ج12، ص338، ح4104 و اعتقاد ائمه الحدیث، ص 14</ref> ولی کافران نمی‌توانند او را ببینند<ref>التوحید ابن خزیمه، ص156</ref>.
#
# ایمان قول و عمل است و زیادی نقصان دارد<ref>سنن ابوداود، ج12، ص288؛ اعتقاد ائمه الحدیث، ص15 و اصول السنة، ص34</ref>.
# ایمان قول و عمل است و زیادی نقصان دارد<ref>سنن ابوداود، ج12، ص288؛ اعتقاد ائمه الحدیث، ص15 و اصول السنة، ص34</ref>.
#
# احمد بن حنبل، هر کس را که با پیامبر هم نشین بوده صحابی می‌داند اگرچه یک روز یا یک ساعت باشد<ref>اصول السنة، ص40</ref>.
# احمد بن حنبل، هر کس را که با پیامبر هم نشین بوده صحابی می‌داند اگرچه یک روز یا یک ساعت باشد<ref>اصول السنة، ص40</ref>.
#
# از دیدگاه اهل حدیث، امام بعد از پیامبر به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان و بعد از سه تن حضرت علی بن ابوطالب (علیه السلام) است<ref> اعتقاد ائمه الحدیث، ص24 و اصول السنة، ص36</ref> و معتقدند که در فضیلت نیز این ترتیب رعایت می‌شود و به ترتیب خلافت بر همدیگر فضیلت دارند<ref>شرح العقیدة الطحاویة، ص485</ref>. البته برخی در تفضیل عثمان بر حضرت علی (علیه السلام) اختلاف دارند<ref>الفرق بین الفرق، ص272</ref>.
# از دیدگاه اهل حدیث، امام بعد از [[پیامبر]] به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان و بعد از سه تن حضرت علی بن ابوطالب (علیه السلام) است<ref> اعتقاد ائمه الحدیث، ص24 و اصول السنة، ص36</ref> و معتقدند که در فضیلت نیز این ترتیب رعایت می‌شود و به ترتیب خلافت بر همدیگر فضیلت دارند<ref>شرح العقیدة الطحاویة، ص485</ref>. البته برخی در تفضیل عثمان بر حضرت علی (علیه السلام) اختلاف دارند<ref>الفرق بین الفرق، ص272</ref>.
#
# نماز جمعه و جماعت را پشت سر هر شخص نیکوکار و فاجری می‌توان خواند و پرداخت صداقت، مالیات، خراج، فیء و غنائم به امیران و والیان، واجب است چه به عدالت رفتار کنند چه به ظلم و جور<ref>مقالات الاسلامین، ص73 و شرح العقیدة الطحاویة، ص373</ref>.
# نماز جمعه و جماعت را پشت سر هر شخص نیکوکار و فاجری می‌توان خواند و پرداخت صداقت، مالیات، خراج، فیء و غنائم به امیران و والیان، واجب است چه به عدالت رفتار کنند چه به ظلم و جور<ref>مقالات الاسلامین، ص73 و شرح العقیدة الطحاویة، ص373</ref>.
#
# اطاعت و انقیاد از ولی امر واجب است و نباید از فرمانبرداری آنها دست کشید یا با شمشیر بر علیه او قیام کرد.
# اطاعت و انقیاد از ولی امر واجب است و نباید از فرمانبرداری آنها دست کشید یا با شمشیر بر علیه او قیام کرد.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}  
{{پانویس}}
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۱

ویرایش