بررسی اندیشه جریانهای تکفیری در موضوع :‌ توحید و شرک: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بزرگترین' به 'بزرگ‌ترین')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
در یک تحلیل جامع باید گفت:‌ مبنا و اساس تفکرات جریان‌های تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی توحید و شرک بر می‌گردد. از اینرو شایسته است قبل از بیان عقائد آنان در بخش‌های مختلف به تبیین دیدگاه آنان در این مساله اساسی که زیربنای همه عقائد اسلامی است پرداخته شود.  
در یک تحلیل جامع باید گفت:‌ مبنا و اساس تفکرات جریان‌های تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی توحید و شرک بر می‌گردد. از اینرو شایسته است قبل از بیان عقائد آنان در بخش‌های مختلف به تبیین دیدگاه آنان در این مساله اساسی که زیربنای همه عقائد اسلامی است پرداخته شود.  


== توحید و شرک از منظر شخصیتها و جریان‌های تکفیری ==  
== توحید و شرک از منظر شخصیت‌ها و جریان‌های تکفیری ==  


در یک نگاه کلی باید گفت بررسی گفتار و اثار جریان‌ها و شخصیتهای تکفیری بخوبی گویای این است که بین آنان و سایر مسلمانان در مباحث نظری و فکری توحید و شرک تفاوت چندانی نیست. همه مسلمانان معتقدند که توحید محوری‌ترین مساله دینی بوده و لازم است این اصل اساسی در همه ابعاد مختلف زندگی مسلمانان حاکم باشد. همه معتقدند که خداوند متعال در ذات و صفات بی همتا بوده و مسبب الاسباب حقیقی همه حرکات و افعال در نظام هستی اوست. همه معتقدند تنها ذات اقدس الهی است که شایستگی عبودیت داشته و شایسته نیست بندگان جز او معبود و مقصودی را طلب کنند.
در یک نگاه کلی باید گفت بررسی گفتار و آثار جریان‌ها و شخصیت‌های تکفیری بخوبی گویای این است که بین آنان و سایر مسلمانان در مباحث نظری و فکری توحید و شرک تفاوت چندانی نیست. همه مسلمانان معتقدند که توحید محوری‌ترین مساله دینی بوده و لازم است این اصل اساسی در همه ابعاد مختلف زندگی مسلمانان حاکم باشد. همه معتقدند که خداوند متعال در ذات و صفات بی همتا بوده و مسبب الاسباب حقیقی همه حرکات و افعال در نظام هستی اوست. همه معتقدند تنها ذات اقدس الهی است که شایستگی عبودیت داشته و شایسته نیست بندگان جز او معبود و مقصودی را طلب کنند.


سوالی که در اینجا مطرح می‌گردد این است اگر همگان در مساله توحید و شرک اتفاق نظر دارند پس چگونه جریان‌های تکفیری حکم به کفر و شرک بسیاری از مسلمانان می‌کنند.
سوالی که در اینجا مطرح می‌گردد این است اگر همگان در مساله توحید و شرک اتفاق نظر دارند پس چگونه جریان‌های تکفیری حکم به کفر و شرک بسیاری از مسلمانان می‌کنند.
در پاسخ باید گفت اختلاف بین تکفیری ها و سایر مسلمانان در مصادیق توحید در عبادت است بعبارت دیگر نزاع بین جریان‌های تکفیری و مسلمانان دیگر صغروی است نه کبروی. از اینرو لازم است بعد از تبیین کلیات مساله توحید و شرک از منظر فریقین، به مصادیق ایندو وبه نقد و بررسی دیدگاه تکفیری ها در آنها پرداخته شود.  
در پاسخ باید گفت اختلاف بین تکفیری‌ها و سایر مسلمانان در مصادیق توحید در عبادت است بعبارت دیگر نزاع بین جریان‌های تکفیری و مسلمانان دیگر صغروی است نه کبروی. از اینرو لازم است بعد از تبیین کلیات مساله توحید و شرک از منظر فریقین، به مصادیق این‌دو وبه نقد و بررسی دیدگاه تکفیری‌ها در آنها پرداخته شود.  


== توحید و شرک از دیدگاه ابن تیمیه:‌==
== توحید و شرک از دیدگاه ابن تیمیه:‌==
خط ۳۰: خط ۳۰:
از آنجا که معبود و مقصود فقط خداست بنابراین خواسته‌ها و مسئلتها و غیر خداوند نمی‌تواند مخاطب در دعاها قرار گیرد چون دعا از عبادات است و عبادات توقیقی است.
از آنجا که معبود و مقصود فقط خداست بنابراین خواسته‌ها و مسئلتها و غیر خداوند نمی‌تواند مخاطب در دعاها قرار گیرد چون دعا از عبادات است و عبادات توقیقی است.
د- قدرت اجابت فقط از ان خداست  
د- قدرت اجابت فقط از ان خداست  
اجابت دعا فقط از ناحیه خداوند ممکن است چون غیر او فاقد چنین قدرتی است اوست که اگاه به ضمائر بوده و قادر بر انجام آنها است.  
اجابت دعا فقط از ناحیه خداوند ممکن است چون غیر او فاقد چنین قدرتی است اوست که آگاه به ضمائر بوده و قادر بر انجام آنها است.  
ذ – مسبب الاسباب فقط الله است  
ذ – مسبب الاسباب فقط الله است  
فقط الله است که خالق همه اسباب و موجودات بوده و همه مخلوقات در اسمانها و زمین اورا می‌خوانند. <ref>مجموعه الفتاوی ج 1ص 80-81</ref>
فقط الله است که خالق همه اسباب و موجودات بوده و همه مخلوقات در آسمان‌ها و زمین اورا می‌خوانند. <ref>مجموعه الفتاوی ج 1ص 80-81</ref>
ر – انبیا فقط واسطه اخذ و اعلام احکام الهی به بندگان هستند<ref>همان ص 307</ref>
ر – انبیا فقط واسطه اخذ و اعلام احکام الهی به بندگان هستند<ref>همان ص 307</ref>


خط ۶۸: خط ۶۸:
ایشان معتقد است:‌توحید دو نوع است توحید ربوبی و توحید الوهی و ملاک در موحد بودن توحید عبودی است و توحید در عبودیت ان است که در خواسته‌های بندگان فقط خداوند مورد سوال و دعا قرار گیرد.<ref>همان</ref>  
ایشان معتقد است:‌توحید دو نوع است توحید ربوبی و توحید الوهی و ملاک در موحد بودن توحید عبودی است و توحید در عبودیت ان است که در خواسته‌های بندگان فقط خداوند مورد سوال و دعا قرار گیرد.<ref>همان</ref>  


در کتاب کشف الشبهات فی التوحید امده است:‌ عظیم‌ترین اموزه های دینی توحید در عبادت و اجتناب از شرک است بدلیل آیه شریفه قرآن:‌‌و ان المساجد لله فلاتدعوامع الله احدا <ref>کشف الشبهات ص 42: ‌ان اعظم ما جاء‌به هذاالرسول ان لا یشرک مع الله فی عبادته احد و الدلیل قوله تعالی:‌و ان المساجد لله فلاتدعوامع الله احدا</ref>
در کتاب کشف الشبهات فی التوحید امده است:‌ عظیم‌ترین آموزه‌های دینی توحید در عبادت و اجتناب از شرک است بدلیل آیه شریفه قرآن:‌‌و ان المساجد لله فلاتدعوامع الله احدا <ref>کشف الشبهات ص 42: ‌ان اعظم ما جاء‌به هذاالرسول ان لا یشرک مع الله فی عبادته احد و الدلیل قوله تعالی:‌و ان المساجد لله فلاتدعوامع الله احدا</ref>
   
   
6- مرز بین شرک و توحید:‌
6- مرز بین شرک و توحید:‌
خط ۷۸: خط ۷۸:


1 - مراتب و درجات توحید:‌ایشان می‌فرماید از قرآن کریم بدست می‌آید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است:‌
1 - مراتب و درجات توحید:‌ایشان می‌فرماید از قرآن کریم بدست می‌آید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است:‌
توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طی نکند، موحّد واقعی نیست. انگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و می‌فرماید:‌
توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طی نکند، موحّد واقعی نیست. آنگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و می‌فرماید:‌


1- توحید ذاتی‏
1- توحید ذاتی‏
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهی مانند شرک به خدا نیست.<ref>همان</ref>  
4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهی مانند شرک به خدا نیست.<ref>همان</ref>  


5- از منظر ایشان توحید در عبادت انگاه محقق می‌گردد که انسان عبادتگر بداند:‌ ...جز او کامل مطلق نیست، جز او هیچ ذاتی منزّه از نقص نیست، جز او کسی منعم اصلی و منشأ اصلی نعمت‌ها که همه سپاسها به او برگردد نیست، جز او هیچ موجودی استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد.  
5- از منظر ایشان توحید در عبادت آنگاه محقق می‌گردد که انسان عبادتگر بداند:‌ ...جز او کامل مطلق نیست، جز او هیچ ذاتی منزّه از نقص نیست، جز او کسی منعم اصلی و منشأ اصلی نعمت‌ها که همه سپاسها به او برگردد نیست، جز او هیچ موجودی استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد.  


ایشان در توسعه معنای توحید عبادی می‌فرماید:‌ هر اطاعتی مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعی اسلامی و پدر و مادر یا معلّم باید به اطاعت از او و رضای او منتهی شود وگرنه جایز نیست. این است عکس‌العملی که شایسته یک بنده در مقابل خدای بزرگ است و جز در مورد خدای یگانه در مورد هیچ موجودی دیگر نه صادق است نه جایز.<ref>همان ص 98-99</ref>
ایشان در توسعه معنای توحید عبادی می‌فرماید:‌ هر اطاعتی مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعی اسلامی و پدر و مادر یا معلّم باید به اطاعت از او و رضای او منتهی شود وگرنه جایز نیست. این است عکس‌العملی که شایسته یک بنده در مقابل خدای بزرگ است و جز در مورد خدای یگانه در مورد هیچ موجودی دیگر نه صادق است نه جایز.<ref>همان ص 98-99</ref>
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:


د. شرک در پرستش‏
د. شرک در پرستش‏
این نوع شرک در برابر توحید عبادی قرار دارد و به دو نوع شرک جلی و شرک خفی تقسیم می‌شود. شرک جلی همان بت‌پرستی های رائج است که در شکل پرستش خورشید یا ماه یا ستاره و نظائر ان در گذشته وجود داشته و اکنون نیز در برخی مناطق جهان وجود دارد.  
این نوع شرک در برابر توحید عبادی قرار دارد و به دو نوع شرک جلی و شرک خفی تقسیم می‌شود. شرک جلی همان بت‌پرستی‌های رائج است که در شکل پرستش خورشید یا ماه یا ستاره و نظائر ان در گذشته وجود داشته و اکنون نیز در برخی مناطق جهان وجود دارد.  
ایشان در فرق مرتبه شرک در پرستش با سه نوع دیگر می‌فرماید:‌
ایشان در فرق مرتبه شرک در پرستش با سه نوع دیگر می‌فرماید:‌
سایر مراتب شرک (شرک ذاتی شرک در خالقیت و شرک صفاتی) شرک نظری و از نوع شناخت دروغین است، امّا این نوع شرک، شرک عملی و از نوع «بودن» و «شدن» دروغین است.
سایر مراتب شرک (شرک ذاتی شرک در خالقیت و شرک صفاتی) شرک نظری و از نوع شناخت دروغین است، امّا این نوع شرک، شرک عملی و از نوع «بودن» و «شدن» دروغین است.
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:


در زبان عربی وقتی که چیزی رام، نرم، مطیع بشود به طوری که هیچ گونه عصیان و تعدی و مقاومتی نداشته باشد، این حالت را «تعبد» می‏گویند.
در زبان عربی وقتی که چیزی رام، نرم، مطیع بشود به طوری که هیچ گونه عصیان و تعدی و مقاومتی نداشته باشد، این حالت را «تعبد» می‏گویند.
ایشان در ادامه می‌نویسد:‌ در قدیم راهها و جاده‏ها این طور نبود که مانند امروز به وسیله ماشینهای راه‏سازی اول راه را بسازند بعد روی آن راه بروند، بلکه راهها با رفتن ساخته می‏شد و لذا در روزهای اول به طوری بود که سنگ و خارها مانع رفت و آمد بودند ولی در اثر عبور و مرور کم‏کم سنگریزه‏ها خرد و نرم می‌شدندو مقاومتی در مقابل عابرین نداشتند، پای انسان‌ها و حیوانها را آزار نمی‏دادند بلکه رام و آرام بودند، در حالی که راهی که بیراهه بود سنگها زیر پا ناآرام و عاصی بودند. این طریق را، یعنی راهی که نرم و رام شده بود می‌گفتند: طریق مُعَبَّد.
ایشان در ادامه می‌نویسد:‌ در قدیم راه‌ها و جاده‏ها این طور نبود که مانند امروز به وسیله ماشینهای راه‏سازی اول راه را بسازند بعد روی آن راه بروند، بلکه راه‌ها با رفتن ساخته می‏شد و لذا در روزهای اول به طوری بود که سنگ و خارها مانع رفت و آمد بودند ولی در اثر عبور و مرور کم‏کم سنگریزه‏ها خرد و نرم می‌شدندو مقاومتی در مقابل عابرین نداشتند، پای انسان‌ها و حیوانها را آزار نمی‏دادند بلکه رام و آرام بودند، در حالی که راهی که بیراهه بود سنگها زیر پا ناآرام و عاصی بودند. این طریق را، یعنی راهی که نرم و رام شده بود می‌گفتند: طریق مُعَبَّد.
انسان عبدو معبّد یعنی کسی که رام و تسلیم و مطیع است و هیچ گونه عصیانی ندارد.
انسان عبدو معبّد یعنی کسی که رام و تسلیم و مطیع است و هیچ گونه عصیانی ندارد.


ایشان در تطبیق معنای لغوی عبادت بر معنای اصطلاحی آن می‌نویسد:‌
ایشان در تطبیق معنای لغوی عبادت بر معنای اصطلاحی آن می‌نویسد:‌


این‏گونه بودن یعنی رام و مطیع بودن، یک ذره عاصی نبودن، حالتی است که انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد. عبدخدا بودن یعنی این حالت را نسبت به ذات حق و فرمانهای ذات حق داشتن.<ref>مجموعه اثار شهید مطهری ج 26ص 101
این‏گونه بودن یعنی رام و مطیع بودن، یک ذره عاصی نبودن، حالتی است که انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد. عبدخدا بودن یعنی این حالت را نسبت به ذات حق و فرمانهای ذات حق داشتن.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری ج 26ص 101
</ref>
</ref>


خط ۲۴۰: خط ۲۴۰:
به هر حال عنوان فرمانبری به عقیده ما ملاک عبادت به آن معنی که در مقابل شرک و بت‌پرستی واقعی صورت می‏گیرد نیست، هرچند به معنی خفی شرک است. <ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج‏8، ص: 180</ref>
به هر حال عنوان فرمانبری به عقیده ما ملاک عبادت به آن معنی که در مقابل شرک و بت‌پرستی واقعی صورت می‏گیرد نیست، هرچند به معنی خفی شرک است. <ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج‏8، ص: 180</ref>


به عقیده ما عمل آنگاه عبادت است که احترام و تعظیم باشد با قصد و اعتقاد به الوهیت معبود. الوهیت معبود به معنی این است که شخص معتقد باشد که معبود تسلط باطنی و تکوینی بر او و جهان دارد و در این تسلط خود مستقل است. به عقیده ما صرف اعتقاد به تسلط معنوی و ماوراء الطبیعی موجودی شرک نیست، زیرا قرآن از قدرتهای ماوراء الطبیعی در افراد بشر یاد می‌کند مثل آنچه که درباره یکی از نزدیکان سلیمان یاد می‌کند: قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ ...
به عقیده ما عمل آنگاه عبادت است که احترام و تعظیم باشد با قصد و اعتقاد به الوهیت معبود. الوهیت معبود به معنی این است که شخص معتقد باشد که معبود تسلط باطنی و تکوینی بر او و جهان دارد و در این تسلط خود مستقل است. به عقیده ما صرف اعتقاد به تسلط معنوی و ماوراء الطبیعی موجودی شرک نیست، زیرا قرآن از قدرت‌های ماوراء الطبیعی در افراد بشر یاد می‌کند مثل آنچه که درباره یکی از نزدیکان سلیمان یاد می‌کند: قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ ...
قرآن با این تعبیر می‏گوید او به موجب علمی از لوح محفوظ این قدرت ماوراء الطبیعی را پیدا کرد.
قرآن با این تعبیر می‏گوید او به موجب علمی از لوح محفوظ این قدرت ماوراء الطبیعی را پیدا کرد.
اعتقاد به این گونه قدرتها اگر مقرون به این اعتقاد باشد که به ارادة اللَّه و مشیة اللَّه و اذن اللَّه کار می‏کنند، شرک نیست ولی اگر چنین فرض شود که از خود استقلال دارند، نفس اعتقاد نوعی شرک است و تعظیم و احترام و قربانی برای آنها نیز شرک است‏ <ref>و به عبارت دیگر اگر آنها را رب النوع- آنچنان که مشرکین قائل بودند- بدانند و خداوند را فقط خالق بدانند و ربوبیت را از آنِ ستاره یا خورشید یا بت که مظهر و هیکل و طلسم رب النوع است بدانند، شرک است ولی اگر قائل به رب العالمین باشند و همه چیز را مجری قضا و قدر رب العالمین بدانند، این اعتقاد شرک نیست. اما اینکه در عمل حتی با این گونه اعتقاد نباید سجود یا قربانی یا دعا یا تسمیه را برای غیر خدا کرد، تکلیف فرعی است و عقیده‏ای نیست.</ref>
اعتقاد به این گونه قدرت‌ها اگر مقرون به این اعتقاد باشد که به ارادة اللَّه و مشیة اللَّه و اذن اللَّه کار می‏کنند، شرک نیست ولی اگر چنین فرض شود که از خود استقلال دارند، نفس اعتقاد نوعی شرک است و تعظیم و احترام و قربانی برای آنها نیز شرک است‏ <ref>و به عبارت دیگر اگر آنها را رب النوع- آنچنان که مشرکین قائل بودند- بدانند و خداوند را فقط خالق بدانند و ربوبیت را از آنِ ستاره یا خورشید یا بت که مظهر و هیکل و طلسم رب النوع است بدانند، شرک است ولی اگر قائل به رب العالمین باشند و همه چیز را مجری قضا و قدر رب العالمین بدانند، این اعتقاد شرک نیست. اما اینکه در عمل حتی با این گونه اعتقاد نباید سجود یا قربانی یا دعا یا تسمیه را برای غیر خدا کرد، تکلیف فرعی است و عقیده‏ای نیست.</ref>


=== صدرالمتالهین در تفسیر القرآن الکریم:‌===
=== صدرالمتالهین در تفسیر القرآن الکریم:‌===
عبادت عالیترین مرتبه خضوع در برابر خداوندی است که مالک و خالق و قادر به امورات هستی بوده بگونه‌ای که دیگران از انجام آنها عاجز هستند. بنابر‌این عبادت بغیر خداوند جائز نیست هر چند اطاعت از دیگران معقول است. بنابر‌این سخن آنان که عبادت را بمعنای اطاعت اوامرونواهی الهی می‌دانند خطاست چون اطاعت همان موافقت نمودن به امر صادر توسط امر کننده است و این در موالی عرفی نظیر اطاعت فرزند از پدر عبداز مولا صدق می‌کند؛ از طرفی به بت‌پرستانی که در عصر جاهلیت بتها رامی پرستیدند مطیع اطلاق نمی‌گردد. بنابر‌این عبادت همان نهایت خضوع و شکر گزاری در برابر خداوند متعال خواهد بود. <ref>تفسیر القرآن الکریم ص105: و العبادة ضرب من الشکر و غایة فیه لأنها الخضوع و التذلل‏ یدل علی أعلی مراتب التعظیم و لا یستحقها أحد إلا بإعطاء اصول النعم الذی هو خلق الحیوة و القدرة و الحس و الشهوة و لا یقدر علیه أحد إلا الله فلذلک اختص سبحانه بأن یعبد، و لا یجوز العبادة لغیره بخلاف الطاعة فإنها قد تحسن لغیره کطاعة الأب و المولی و السلطان و الزوج، فمن قال: إن العبادة هی الطاعة فقد أخطأ لأنها غایة التذلل دون الطاعة فإنها مجرد موافقة الأمر، ألا تری إن العبدیطیع مولاه و لا یکون عابدا له؟ و الکفار یعبدون الأصنام و لا یکونون مطیعین لهم؟ إذ لا یتصور من جهتهم الأمر.
عبادت عالیترین مرتبه خضوع در برابر خداوندی است که مالک و خالق و قادر به امورات هستی بوده بگونه‌ای که دیگران از انجام آنها عاجز هستند. بنابر‌این عبادت بغیر خداوند جائز نیست هر چند اطاعت از دیگران معقول است. بنابر‌این سخن آنان که عبادت را بمعنای اطاعت اوامرونواهی الهی می‌دانند خطاست چون اطاعت همان موافقت نمودن به امر صادر توسط امر کننده است و این در موالی عرفی نظیر اطاعت فرزند از پدر عبداز مولا صدق می‌کند؛ از طرفی به بت‌پرستانی که در عصر جاهلیت بت‌ها را می‌پرستیدند مطیع اطلاق نمی‌گردد. بنابر‌این عبادت همان نهایت خضوع و شکر گزاری در برابر خداوند متعال خواهد بود. <ref>تفسیر القرآن الکریم ص105: و العبادة ضرب من الشکر و غایة فیه لأنها الخضوع و التذلل‏ یدل علی أعلی مراتب التعظیم و لا یستحقها أحد إلا بإعطاء اصول النعم الذی هو خلق الحیوة و القدرة و الحس و الشهوة و لا یقدر علیه أحد إلا الله فلذلک اختص سبحانه بأن یعبد، و لا یجوز العبادة لغیره بخلاف الطاعة فإنها قد تحسن لغیره کطاعة الأب و المولی و السلطان و الزوج، فمن قال: إن العبادة هی الطاعة فقد أخطأ لأنها غایة التذلل دون الطاعة فإنها مجرد موافقة الأمر، ألا تری إن العبدیطیع مولاه و لا یکون عابدا له؟ و الکفار یعبدون الأصنام و لا یکونون مطیعین لهم؟ إذ لا یتصور من جهتهم الأمر.
</ref>
</ref>
    
    
خط ۲۵۳: خط ۲۵۳:
عبادت از ماده «عبد» است. تعبدتذلل است. آنچه در عبادت و عبودیت افراد بشر وجود دارد رابطه مالکیت و مملوکیت به مفهوم اقتصادی آن است. مملوک و برده از خود اراده و اختیاری ندارد، برای خود در قبال مالک مالکیتی قائل نیست، خودش و هرچه در اختیار دارد از آنِ مولی است: العبدو ما فی یده کان لمولاه ..
عبادت از ماده «عبد» است. تعبدتذلل است. آنچه در عبادت و عبودیت افراد بشر وجود دارد رابطه مالکیت و مملوکیت به مفهوم اقتصادی آن است. مملوک و برده از خود اراده و اختیاری ندارد، برای خود در قبال مالک مالکیتی قائل نیست، خودش و هرچه در اختیار دارد از آنِ مولی است: العبدو ما فی یده کان لمولاه ..


ایشان انگاه به مفهوم عبادت در قرآن پرداخته و می‌گوید:‌  
ایشان آنگاه به مفهوم عبادت در قرآن پرداخته و می‌گوید:‌  


در قرآن کریم در مواردی که فردی بر فرد دیگر حکومت مطلقه و مستبده دارد و برای او هیچ گونه آزادی قائل نیست، عملًا با او معامله برده و مملوک می‌کند، عبادت و تعبید به کار برده شده آنچنان که درباره فرعون و بنی اسرائیل از زبان موسی نقل می‌کند: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ‏، یا از زبان فرعون نقل می‌کند: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ‏ ولی مسلماً این گونه رابطه که صرفاً اطاعت مطلقه است، خواه آنکه اختیاری و به صورت مشروع باشد و خواه غیر اختیاری، شرک به خدا نامیده نمی‏شود. عبادت خدا که باید خالصاً برای خدا باشد و اگر نه شرک و خروج از توحید و منافی با لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* است به معنی این نیست که انسان مطاعی غیر از خدا نداشته باشد.
در قرآن کریم در مواردی که فردی بر فرد دیگر حکومت مطلقه و مستبده دارد و برای او هیچ گونه آزادی قائل نیست، عملًا با او معامله برده و مملوک می‌کند، عبادت و تعبید به کار برده شده آنچنان که درباره فرعون و بنی اسرائیل از زبان موسی نقل می‌کند: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ‏، یا از زبان فرعون نقل می‌کند: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ‏ ولی مسلماً این گونه رابطه که صرفاً اطاعت مطلقه است، خواه آنکه اختیاری و به صورت مشروع باشد و خواه غیر اختیاری، شرک به خدا نامیده نمی‏شود. عبادت خدا که باید خالصاً برای خدا باشد و اگر نه شرک و خروج از توحید و منافی با لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* است به معنی این نیست که انسان مطاعی غیر از خدا نداشته باشد.
خط ۲۷۲: خط ۲۷۲:


== پانویس ==
== پانویس ==
 
{{پانویس}}{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:جریان‌شناسی]]
[[رده:جریان‌شناسی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش