بررسی نظریه قرائات سبعه در قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها'
جز (جایگزینی متن - ' ویژگیها' به ' ویژگی‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۱: خط ۲۱:
بدان قرآن و قرائات دو حقیقت متغایر از هم می‌باشند؛ قرآن همان وحی است که بر پیامبر ص بعنوان بیان و اعجاز نازل گریده است اما قرائات اختلاف الفاظ وحی در کتابت حروف و کیفیت آن است. <ref>البرهان زرکشی ج 1ص 318واعلم أن القرآن والقراءات حقیقتان متغایرتان، فالقرآن هو الوحی المنزل علی محمد صلی الله علیه وسلم للبیان والإعجاز، والقراءات هی اختلاف ألفاظ الوحی المذکور فی کتبة الحروف أو کیفیتها ; من تخفیف وتثقیل وغیرهما</ref>  
بدان قرآن و قرائات دو حقیقت متغایر از هم می‌باشند؛ قرآن همان وحی است که بر پیامبر ص بعنوان بیان و اعجاز نازل گریده است اما قرائات اختلاف الفاظ وحی در کتابت حروف و کیفیت آن است. <ref>البرهان زرکشی ج 1ص 318واعلم أن القرآن والقراءات حقیقتان متغایرتان، فالقرآن هو الوحی المنزل علی محمد صلی الله علیه وسلم للبیان والإعجاز، والقراءات هی اختلاف ألفاظ الوحی المذکور فی کتبة الحروف أو کیفیتها ; من تخفیف وتثقیل وغیرهما</ref>  


نکته مهم دیگر آنکه اختلاف قرائات هر چند در برخی موارد سبب اختلاف در معنا می‌گردد اما شکی نیست که این امر به شیوه قرائت قراء مرتبط بوده بنابر این مستلزم هیچ نوع تزلزلی دراصالت قرآن نخواهد بود. آیةالله خوئی در این زمینه می‌نویسد:  
نکته مهم دیگر آنکه اختلاف قرائات هر چند در برخی موارد سبب اختلاف در معنا می‌گردد اما شکی نیست که این امر به شیوه قرائت قراء مرتبط بوده بنابر‌این مستلزم هیچ نوع تزلزلی دراصالت قرآن نخواهد بود. آیةالله خوئی در این زمینه می‌نویسد:  


مجموعه قرآن بطریق تواتر ثابت شده است حتی اگر قراء سبعه یا عشره موجود نبودند باز تواتر مجموع قرآن ثابت بود و اساسا شان قرآن برتر از آن است که اصالتش توسط تعداد معدودی از قراء ثابت گردد. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 157: ان الواصل إلینا بتوسط القراء إنما هو خصوصیات قراءاتهم وأما أصل القرآن فهو واصل إلینا بالتواتر بین المسلمین، وبنقل الخلف عن السلف وتحفظهم علی ذلک فی صدورهم وفی کتاباتهم، ولا دخل للقراء فی ذلک أصلا، ولذلک فإن القرآن ثابت التواتر حتی لو فرضنا أن هؤلاء القراء السبعة أو العشرة لم یکونوا موجودین أصلا. وعظمة القرآن أرقی من أن تتوقف علی نقل أولئک النفر المحصورین</ref>
مجموعه قرآن بطریق تواتر ثابت شده است حتی اگر قراء سبعه یا عشره موجود نبودند باز تواتر مجموع قرآن ثابت بود و اساسا شان قرآن برتر از آن است که اصالتش توسط تعداد معدودی از قراء ثابت گردد. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 157: ان الواصل إلینا بتوسط القراء إنما هو خصوصیات قراءاتهم وأما أصل القرآن فهو واصل إلینا بالتواتر بین المسلمین، وبنقل الخلف عن السلف وتحفظهم علی ذلک فی صدورهم وفی کتاباتهم، ولا دخل للقراء فی ذلک أصلا، ولذلک فإن القرآن ثابت التواتر حتی لو فرضنا أن هؤلاء القراء السبعة أو العشرة لم یکونوا موجودین أصلا. وعظمة القرآن أرقی من أن تتوقف علی نقل أولئک النفر المحصورین</ref>
خط ۵۷: خط ۵۷:


    
    
ایشان در ادامه به قرائت‌های دیگر غیر مشهور و شاذ نیز اشاره می‌کند. <ref>القرآن فی الاسلام: ص 146-151: والقراء السبعة مع الراویین عنهم هذه أسماؤهم: 1 ابن کثیر مکی والراوی عنه قنبل وبزی یرویان عنه بواسطة واحدة. 2 نافع مدنی والراوی عنه قالون وورش. 3 عاصم کوفی والراوی عنه أبوبکر شعبة بن العیاش وحفص، والقرآن الموجود عند المسلمین الیوم هو بقراءة عاصم هذا بروایة حفص. 4 حمزة کوفی والراوی عنه خلف وخلاد یرویان عنه بواسطة. 5 الکسائی کوفی الراوی عنه دوری وأبوالحارث. 6 أبو عمرو بن العلاء بصری والراوی عنه دوری وسوسی یرویان عنه بواسطة. 7 ابن عامر والراوی عنه هشام وابن ذکوان یرویان عنه بواسطة. وهناک قراءات أخری غیر مشهورة، کالقراءات المذکورة عن بعض الصحابة والقراءات الشاذة التی لم یعمل بها، وقراءات متفرقة توجد فی أحادیث مرویة عن أئمة أهل البیت علیهم السلام، الا أنهم أمروا أصحابهم باتباع القراءات المشهورة</ref>
ایشان در ادامه به قرائت‌های دیگر غیر مشهور و شاذ نیز اشاره می‌کند. <ref>القرآن فی الاسلام: ص 146-151: والقراء السبعة مع الراویین عنهم هذه أسماؤهم: 1 ابن کثیر مکی والراوی عنه قنبل وبزی یرویان عنه بواسطة واحدة. 2 نافع مدنی والراوی عنه قالون وورش. 3 عاصم کوفی والراوی عنه أبوبکر شعبة بن العیاش وحفص، والقرآن الموجود عند المسلمین الیوم هو بقراءة عاصم هذا بروایة حفص. 4 حمزة کوفی والراوی عنه خلف وخلاد یرویان عنه بواسطة. 5 الکسائی کوفی الراوی عنه دوری وأبوالحارث. 6 أبو عمرو بن العلاء بصری والراوی عنه دوری وسوسی یرویان عنه بواسطة. 7 ابن عامر والراوی عنه هشام وابن ذکوان یرویان عنه بواسطة. وهناک قراءات أخری غیر مشهورة، کالقراءات المذکورة عن بعض الصحابة والقراءات الشاذة التی لم یعمل بها، وقراءات متفرقة توجد فی أحادیث مرویة عن أئمة أهل البیت علیهم‌السلام، الا أنهم أمروا أصحابهم باتباع القراءات المشهورة</ref>
   
   
==5-1- نسبت قرائات سبعه با قرائت رائج کنونی:==  
==5-1- نسبت قرائات سبعه با قرائت رائج کنونی:==  
خط ۸۱: خط ۸۱:
ایشان در ادامه به کثرت قاریانی که قرائتشان ارجح از قرائت قراء سبع اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار می‌دارد که وقتی بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند چگونه می‌توان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان بر آنها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است. ایشان از قول الشرف المرسی نقل می‌کند که منشا گفتار کسانی که مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه می‌دانند جهل قبیح می‌باشد. سپس ایشان گفتار قرطبی را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل می‌کند " <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مکی: " قد ذکر الناس من الأئمة فی کتبهم أکثر من سبعین ممن هو أعلی رتبة، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فکیف یجوز أن یظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرین، قراءة کل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص علیها – هذا تخلف عظیم - أکان ذلک بنص من النبی صلی الله علیه وآله وسلم أم کیف ذلک!! ! وکیف یکون ذلک؟ والکسائی إنما ألحق بالسبعة بالأمس فی أیام المأمون وغیره – وکان السابع یعقوب الحضرمی - فأثبت ابن مجاهد فی سنة ثلاثمائة ونحوها الکسائی موضع یعقوب " وقال الشرف المرسی: " وقد ظن کثیر من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع، وهو جهل قبیح ".... قال کثیر من علمائنا کالداودی، وابن أبی سفرة وغیرهما: هذه القراءات السبع، التی تنسب لهؤلاء القراء السبعة لیست هی الأحرف السبعة التی اتسعت الصحابة فی القراءة بها، وإنما هی راجعة إلی حرف واحد من تلک السبعة، وهو الذی جمع علیه عثمان المصحف. ذکره ابن النحاس وغیره وهذه القراءات المشهورة هی اختیارات أولئک الأئمة القراء</ref>  
ایشان در ادامه به کثرت قاریانی که قرائتشان ارجح از قرائت قراء سبع اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار می‌دارد که وقتی بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند چگونه می‌توان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان بر آنها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است. ایشان از قول الشرف المرسی نقل می‌کند که منشا گفتار کسانی که مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه می‌دانند جهل قبیح می‌باشد. سپس ایشان گفتار قرطبی را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل می‌کند " <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مکی: " قد ذکر الناس من الأئمة فی کتبهم أکثر من سبعین ممن هو أعلی رتبة، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فکیف یجوز أن یظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرین، قراءة کل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص علیها – هذا تخلف عظیم - أکان ذلک بنص من النبی صلی الله علیه وآله وسلم أم کیف ذلک!! ! وکیف یکون ذلک؟ والکسائی إنما ألحق بالسبعة بالأمس فی أیام المأمون وغیره – وکان السابع یعقوب الحضرمی - فأثبت ابن مجاهد فی سنة ثلاثمائة ونحوها الکسائی موضع یعقوب " وقال الشرف المرسی: " وقد ظن کثیر من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع، وهو جهل قبیح ".... قال کثیر من علمائنا کالداودی، وابن أبی سفرة وغیرهما: هذه القراءات السبع، التی تنسب لهؤلاء القراء السبعة لیست هی الأحرف السبعة التی اتسعت الصحابة فی القراءة بها، وإنما هی راجعة إلی حرف واحد من تلک السبعة، وهو الذی جمع علیه عثمان المصحف. ذکره ابن النحاس وغیره وهذه القراءات المشهورة هی اختیارات أولئک الأئمة القراء</ref>  


نتیجه آنکه ارتباط دادن مساله قرائات سبع با روایاتی که بیانگر نزول قرآن به سبعة احرف می‌باشد ناشی از جهل بوده و تفکیک بین این دو امری لازم است <ref>لازم به ذکر است که در اخرین مبحث این مقاله به بررسی تفصیلی روایات سبعه احرف خواهیم پرداخت</ref>  
نتیجه آنکه ارتباط دادن مساله قرائات سبع با روایاتی که بیانگر نزول قرآن به سبعة احرف می‌باشد ناشی از جهل بوده و تفکیک بین این دو امری لازم است <ref>لازم به ذکر است که در آخرینمبحث این مقاله به بررسی تفصیلی روایات سبعه احرف خواهیم پرداخت</ref>  
    
    
==2- تواتر سور و آیات قرآن:==  
==2- تواتر سور و آیات قرآن:==  
خط ۹۵: خط ۹۵:
   
   
آیةالله خوئی نیز در زمینه اتفاق مسلمانان نسبت به لزوم تواتر در ثبوت قرآن می‌فرماید:  
آیةالله خوئی نیز در زمینه اتفاق مسلمانان نسبت به لزوم تواتر در ثبوت قرآن می‌فرماید:  
همه مسلمانان باقطع نظراز مذاهب و فرق مختلفشان معتقدند که تواتز تنها طریق اثبات قرآن است بنابر این با خبر واحد نمی‌توان قرآن بودن آیه یا سوره‌ای را ثابت نمود. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 123... قد أطبق المسلمون بجمیع نحلهم ومذاهبهم علی أن ثبوت القرآن ینحصر طریقه بالتواتر.... وعلی ذلک فما کان نقله بطریق الآحاد لا یکون من القرآن قطعا.</ref>
همه مسلمانان باقطع نظراز مذاهب و فرق مختلفشان معتقدند که تواتز تنها طریق اثبات قرآن است بنابر‌این با خبر واحد نمی‌توان قرآن بودن آیه یا سوره‌ای را ثابت نمود. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 123... قد أطبق المسلمون بجمیع نحلهم ومذاهبهم علی أن ثبوت القرآن ینحصر طریقه بالتواتر.... وعلی ذلک فما کان نقله بطریق الآحاد لا یکون من القرآن قطعا.</ref>


ایشان دواعی نقل الفاظ قرآن را بدلیل جایگاه عظیم و محوری آن‌ در ثبوت دین و نیزاعجاز آن‌ بعنوان کلام الهی دلیل متواتر بودن قرآن می‌داند. <ref>همان ص 124 واستدل کثیر من علماء السنة والشیعة علی ذلک: بأن القرآن تتوافر الدواعی لنقله، لأنه الأساس للدین الاسلامی، والمعجز الإلهی لدعوة نبی المسلمین، وکل شئ تتوفر الدواعی لنقله لا بد وأن یکون متواترا .وعلی ذلک فما کان نقله بطریق الآحاد لا یکون من القرآن قطعا</ref>
ایشان دواعی نقل الفاظ قرآن را بدلیل جایگاه عظیم و محوری آن‌ در ثبوت دین و نیزاعجاز آن‌ بعنوان کلام الهی دلیل متواتر بودن قرآن می‌داند. <ref>همان ص 124 واستدل کثیر من علماء السنة والشیعة علی ذلک: بأن القرآن تتوافر الدواعی لنقله، لأنه الأساس للدین الاسلامی، والمعجز الإلهی لدعوة نبی المسلمین، وکل شئ تتوفر الدواعی لنقله لا بد وأن یکون متواترا .وعلی ذلک فما کان نقله بطریق الآحاد لا یکون من القرآن قطعا</ref>
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
نتیجه آن‌که از منظر مشهور اهل سنت قرائات سبعه متواتر بوده در حالی که از منظر مشهور بلکه جمهور امامیه و برخی از اهل سنت تواتر این قرائات قابل اثبات نمی‌باشد.  
نتیجه آن‌که از منظر مشهور اهل سنت قرائات سبعه متواتر بوده در حالی که از منظر مشهور بلکه جمهور امامیه و برخی از اهل سنت تواتر این قرائات قابل اثبات نمی‌باشد.  
   
   
==4-دلائل قائلین به تواتر قرائات سبعه <ref>لازم به ذکر است که عمده مباحث قسمت 4و 5و 6و7 این فصل – فصل دهم - از کتاب ارزشمند البیان فی تفسیر القرآن ایه الله خوئی ره – با تغییرات مختصر – اخذ شده است.</ref>:==  
==4-دلائل قائلین به تواتر قرائات سبعه <ref>لازم به ذکر است که عمده مباحث قسمت 4و 5و 6و7 این فصل – فصل دهم - از کتاب ارزشمند البیان فی تفسیر القرآن آیة‌الله خوئی ره – با تغییرات مختصر – اخذ شده است.</ref>:==  


تبصره  
تبصره  
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
آیةالله خوئی در این زمینه می‌نویسد:  
آیةالله خوئی در این زمینه می‌نویسد:  


شکی نیست که به اجماع مسلمین و عالمان فریقین – جز عده قلیلی از آنان - همه سور و آیات قرآنی از طریق تواتر ثابت شده است بنابر این تواتر یا عدم تواتر قرائات که به کیفیت اداء قاریان و کتابت کاتبان بر می‌گردد به تواتر اصل قرآن خدشه‌ای وارد نخواهد کرد چنانچه ادله نفی تواتر قرائات خدشه‌ای به تواتر قرآن وارد نمی‌کند <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 124.... وعلی کل حال فلم یختلف المسلمون فی أن القرآن ینحصر طریق ثبوته والحکم بأنه کلام إلهی بالخبر المتواتر .وبهذا یتضح أنه لیست بین تواتر القرآن، وبین عدم تواتر القراءات أیة ملازمة، لان أدلة تواتر القرآن وضرورته لا تثبت - بحال من الأحوال – تواتر قراءاته، کما أن أدلة نفی تواتر القراءات لا تتسرب إلی تواتر القرآن بأی وجه</ref>
شکی نیست که به اجماع مسلمین و عالمان فریقین – جز عده قلیلی از آنان - همه سور و آیات قرآنی از طریق تواتر ثابت شده است بنابر‌این تواتر یا عدم تواتر قرائات که به کیفیت اداء قاریان و کتابت کاتبان بر می‌گردد به تواتر اصل قرآن خدشه‌ای وارد نخواهد کرد چنانچه ادله نفی تواتر قرائات خدشه‌ای به تواتر قرآن وارد نمی‌کند <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 124.... وعلی کل حال فلم یختلف المسلمون فی أن القرآن ینحصر طریق ثبوته والحکم بأنه کلام إلهی بالخبر المتواتر .وبهذا یتضح أنه لیست بین تواتر القرآن، وبین عدم تواتر القراءات أیة ملازمة، لان أدلة تواتر القرآن وضرورته لا تثبت - بحال من الأحوال – تواتر قراءاته، کما أن أدلة نفی تواتر القراءات لا تتسرب إلی تواتر القرآن بأی وجه</ref>


   
   
ایشان در بخش دیگری از گفتارشان در عدم ملازمه بین ایندو می‌فرماید:  
ایشان در بخش دیگری از گفتارشان در عدم ملازمه بین این‌دو می‌فرماید:  
از امور مسلم و قطعی آن است که تواتر قرآن، مستلزم ثبوت تواتر قرائات نمی‌باشد. زرقانی به نکته مذکور اعتراف نموده و می‌گوید: برخی نسبت به قرائات سبع مسیر افراط را پیموده و حکم به کفر منکرین تواتر این قرائات نموده‌اند چون از منظر اینان عدم تواتر قرائات، مستلزم عدم تواتر قرآن خواهد بود در حالی که این مبنا ناصحیح بوده و بین ایندو هیچگونه ملازمه‌ای وجود ندارد. <ref>همان ص 159-160ومن الحق إن تواتر القرآن لا یستلزم تواتر القراءات. وقد اعترف بذلک الزرقانی حیث قال: یبالغ بعضهم فی الإشادة بالقراءات السبع، ویقول من زعم أن القراءات السبع لا یلزم فیها التواتر فقوله کفر، لأنه یؤدی إلی عدم تواتر القرآن جملة، ویعزی هذا الرأی إلی مفتی البلاد الأندلسیة الأستاذ أبی سعید فرج ابن لب، وقد تحیس لرأیه کثیرا وألف رسالة کبیرة فی تأیید مذهبه. والرد علی من رد علیه، ولکن دلیلة الذی استند إلیه لا یسلم. فإن القول بعدم تواتر القراءات السبع لا یستلزم القول بعدم تواتر القرآن، کیف وهناک فرق بین القرآن والقراءات السبع، بحیث یصح أن یکون القرآن متواترا فی غیر القراءات السبع، أو فی القدر الذی اتفق علیه القراء جمیعا أو فی القدر الذی اتفق علیه عدد یؤمن تواطؤهم علی الکذب قراء کانوا أو غیر قراء
از امور مسلم و قطعی آن است که تواتر قرآن، مستلزم ثبوت تواتر قرائات نمی‌باشد. زرقانی به نکته مذکور اعتراف نموده و می‌گوید: برخی نسبت به قرائات سبع مسیر افراط را پیموده و حکم به کفر منکرین تواتر این قرائات نموده‌اند چون از منظر اینان عدم تواتر قرائات، مستلزم عدم تواتر قرآن خواهد بود در حالی که این مبنا ناصحیح بوده و بین این‌دو هیچگونه ملازمه‌ای وجود ندارد. <ref>همان ص 159-160ومن الحق إن تواتر القرآن لا یستلزم تواتر القراءات. وقد اعترف بذلک الزرقانی حیث قال: یبالغ بعضهم فی الإشادة بالقراءات السبع، ویقول من زعم أن القراءات السبع لا یلزم فیها التواتر فقوله کفر، لأنه یؤدی إلی عدم تواتر القرآن جملة، ویعزی هذا الرأی إلی مفتی البلاد الأندلسیة الأستاذ أبی سعید فرج ابن لب، وقد تحیس لرأیه کثیرا وألف رسالة کبیرة فی تأیید مذهبه. والرد علی من رد علیه، ولکن دلیلة الذی استند إلیه لا یسلم. فإن القول بعدم تواتر القراءات السبع لا یستلزم القول بعدم تواتر القرآن، کیف وهناک فرق بین القرآن والقراءات السبع، بحیث یصح أن یکون القرآن متواترا فی غیر القراءات السبع، أو فی القدر الذی اتفق علیه القراء جمیعا أو فی القدر الذی اتفق علیه عدد یؤمن تواطؤهم علی الکذب قراء کانوا أو غیر قراء
</ref>
</ref>
   
   
2- ثبوت تواتر قرائات از پیامبر ص  
2- ثبوت تواتر قرائات از پیامبر ص  
مراد از تواتر این قرائات - در نزد قائلین به آن - تواتر از ناحیه پیامبر ص می‌باشد. بدیهی است این معنا با تواترقرائات از قراء سبع متفاوت خواهد بود چون تنها تواتر قرائات از پیامبر ص است که اثار شرعی بر آن مترتب خواهد بود.  
مراد از تواتر این قرائات - در نزد قائلین به آن - تواتر از ناحیه پیامبر ص می‌باشد. بدیهی است این معنا با تواترقرائات از قراء سبع متفاوت خواهد بود چون تنها تواتر قرائات از پیامبر ص است که آثار شرعی بر آن مترتب خواهد بود.  
   
   
== ادله قائلین به تواتر قرائات سبعه:==  
== ادله قائلین به تواتر قرائات سبعه:==  
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:


ایشان در پاسخ دلیل مذکور اظهار می‌دارد:  
ایشان در پاسخ دلیل مذکور اظهار می‌دارد:  
حد دلیل مذکور اثبات تواتر اصل قرآن است نه تواتر قرائات؛ بویژه آنکه قرائات برخی ازقراء سبعه بر اساس اجتهاد شخصی یا سماع آنان از دیگران بوده است. بنابر این اگر دلیل مذکور را سبب تواتر قرائات سبع بدانیم در اینصورت تواتر اختصاص به قراء سبعه نداشته بلکه قرائات دیگر نیز متواتر خواهد بود که بطلان چنین ادعائی روشن می‌باشد.  
حد دلیل مذکور اثبات تواتر اصل قرآن است نه تواتر قرائات؛ بویژه آنکه قرائات برخی ازقراء سبعه بر اساس اجتهاد شخصی یا سماع آنان از دیگران بوده است. بنابر‌این اگر دلیل مذکور را سبب تواتر قرائات سبع بدانیم در اینصورت تواتر اختصاص به قراء سبعه نداشته بلکه قرائات دیگر نیز متواتر خواهد بود که بطلان چنین ادعائی روشن می‌باشد.  


ایشان در ادامه با بیان اینکه حصر قرائات به هفت نفر در قرن سوم صورت گرفته است می‌فرماید: قبل از قرن سوم اثری از قرائات سبع در تاریخ دیده نمی‌شود بنابر این لازمه چنین امری آن است که یا تواتر همه قرائات را بپذیریم یا اینکه در موارد اختلاف هیچ قرائتی را متواتر ندانیم. بدیهی است دیدگاه اول باطل و دیدگاه دوم متعین خواهد بود. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 158....إن هذا الدلیل إنما یثبت تواتر نفس القرآن، لا تواتر کیفیة قراءته، وخصوصا مع کون القراءة عند جمع منهم مبتنیة علی الاجتهاد، أو علی السماع ولو من الواحد . ... ، ولولا ذلک لکان مقتضی هذا الدلیل أن تکون جمیع القراءات متواترة، ولا وجه لتخصیص الحکم بالسبع أو العشر أن حصر القراءات فی السبع إنما حدث فی القرن الثالث الهجری، ولم یکن له قبل هذا الزمان عین ولا أثر، ولازم ذلک أن نلتزم إما بتواتر الجمیع من غیر تفرقة بین القراءات، وإما بعدم تواتر شئ منها فی مورد الاختلاف، والأول باطل قطعا فیکون الثانی هو المتعین</ref>
ایشان در ادامه با بیان اینکه حصر قرائات به هفت نفر در قرن سوم صورت گرفته است می‌فرماید: قبل از قرن سوم اثری از قرائات سبع در تاریخ دیده نمی‌شود بنابر‌این لازمه چنین امری آن است که یا تواتر همه قرائات را بپذیریم یا اینکه در موارد اختلاف هیچ قرائتی را متواتر ندانیم. بدیهی است دیدگاه اول باطل و دیدگاه دوم متعین خواهد بود. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 158....إن هذا الدلیل إنما یثبت تواتر نفس القرآن، لا تواتر کیفیة قراءته، وخصوصا مع کون القراءة عند جمع منهم مبتنیة علی الاجتهاد، أو علی السماع ولو من الواحد . ... ، ولولا ذلک لکان مقتضی هذا الدلیل أن تکون جمیع القراءات متواترة، ولا وجه لتخصیص الحکم بالسبع أو العشر أن حصر القراءات فی السبع إنما حدث فی القرن الثالث الهجری، ولم یکن له قبل هذا الزمان عین ولا أثر، ولازم ذلک أن نلتزم إما بتواتر الجمیع من غیر تفرقة بین القراءات، وإما بعدم تواتر شئ منها فی مورد الاختلاف، والأول باطل قطعا فیکون الثانی هو المتعین</ref>


   
   
خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:
    
    
آیةالله خوئی درتبیین دلیل سوم بر اثبات تواتر قرائات سبعه می‌فرماید:  
آیةالله خوئی درتبیین دلیل سوم بر اثبات تواتر قرائات سبعه می‌فرماید:  
هر گاه قرائات سبعه را متواتر ندانیم قرآن نیز از تواتر خارج می‌گردد و از آن‌جا که تالی باطل است مقدم نیز همانند آن باطل خواهد بود. توضیح آنکه قرآن از طریق حفاظ و قراء معروف بما رسیده است بنابر این اگر قرائات اینان را متواتر ندانیم تواتر قرآن نیز مخدوش می‌گردد.  
هر گاه قرائات سبعه را متواتر ندانیم قرآن نیز از تواتر خارج می‌گردد و از آن‌جا که تالی باطل است مقدم نیز همانند آن باطل خواهد بود. توضیح آنکه قرآن از طریق حفاظ و قراء معروف بما رسیده است بنابر‌این اگر قرائات اینان را متواتر ندانیم تواتر قرآن نیز مخدوش می‌گردد.  


ایشان در پاسخ دلیل مذکورر نخست اظهار می‌دارد  
ایشان در پاسخ دلیل مذکورر نخست اظهار می‌دارد  
خط ۲۲۵: خط ۲۲۵:


آیةالله خوئی در تبیین این دلیل که -ابن حاجب آن را نقل نموده است - می‌فرماید:  
آیةالله خوئی در تبیین این دلیل که -ابن حاجب آن را نقل نموده است - می‌فرماید:  
هرگاه تواتر قرائات را نپذیریم لازمه‌اش این است که برخی از کلمات قرآن از تواتر خارج گردد نظیر "ملک و مالک "– در سوره حمد- و. . . ؛ از طرفی تخصیص تواتر به یک از آندو، ترجیح بلامرجح و باطل خواهد بود. <ref>i همان:الرابع: ان القراءات لو لم تکن متواترة لکان بعض القرآن غیر متواتر مثل " ملک " و " مالک " ونحوهما، فإن تخصیص أحدهما تحکم باطل. وهذا الدلیل ذکره ابن الحاجب وتبعه جماعة من بعده.</ref>
هرگاه تواتر قرائات را نپذیریم لازمه‌اش این است که برخی از کلمات قرآن از تواتر خارج گردد نظیر "ملک و مالک "– در سوره حمد- و. . . ؛ از طرفی تخصیص تواتر به یک از آن‌دو، ترجیح بلامرجح و باطل خواهد بود. <ref>i همان:الرابع: ان القراءات لو لم تکن متواترة لکان بعض القرآن غیر متواتر مثل " ملک " و " مالک " ونحوهما، فإن تخصیص أحدهما تحکم باطل. وهذا الدلیل ذکره ابن الحاجب وتبعه جماعة من بعده.</ref>


نقد آیةالله خوئی به دلیل چهارم:  
نقد آیةالله خوئی به دلیل چهارم:  
خط ۲۴۷: خط ۲۴۷:
دلیل اول: نقل قرائات سبعه از طریق خبر واحد به دیگران  
دلیل اول: نقل قرائات سبعه از طریق خبر واحد به دیگران  
آیةالله خوئی در این زمینه می‌نویسد:  
آیةالله خوئی در این زمینه می‌نویسد:  
تحقیق و استقراء حال روایان از قراء سبعه بیانگر آن است که قرائات قراء سبعه از طریق اخبار احاد بدست ما رسیده است بنابر این ادعای قطع به تواتر قرائات ناصحیح خواهد بود مضافا به اینکه برخی از روایان از قراء سبعه وثاقتشان ثابت نشده است. <ref>البیان فی تفسیر القرآن - السید الخوئی - ص 151 الأول: إن استقراء حال الرواة یورث القطع بأن القراءات نقلت إلینا بأخبار الآحاد. وقد اتضح ذلک فیما أسلفناه فی تراجمهم فکیف تصح دعوی القطع بتواترها عن القراء. علی أن بعض هؤلاء الرواة لم تثبت وثاقته</ref>
تحقیق و استقراء حال روایان از قراء سبعه بیانگر آن است که قرائات قراء سبعه از طریق اخبار احاد بدست ما رسیده است بنابر‌این ادعای قطع به تواتر قرائات ناصحیح خواهد بود مضافا به اینکه برخی از روایان از قراء سبعه وثاقتشان ثابت نشده است. <ref>البیان فی تفسیر القرآن - السید الخوئی - ص 151 الأول: إن استقراء حال الرواة یورث القطع بأن القراءات نقلت إلینا بأخبار الآحاد. وقد اتضح ذلک فیما أسلفناه فی تراجمهم فکیف تصح دعوی القطع بتواترها عن القراء. علی أن بعض هؤلاء الرواة لم تثبت وثاقته</ref>


    
    
خط ۲۶۱: خط ۲۶۱:
ایشان در تبیین دلیل سوم می‌فرماید:  
ایشان در تبیین دلیل سوم می‌فرماید:  


اسناد راویانی که قرائات سبعه را از قراء خاص نقل می‌کنند بیانگر آن است که تواتر "قرائات از قراء" ثابت است در حالی که معیار اصلی ثبوت تواتر "قرائات عن النبی ص" می‌باشد که منشا اثار شرعی خواهد بود. <ref>همان الثالث: اتصال أسانید القراءات بالقراء أنفسهم یقطع تواتر الأسانید حتی لو کانت رواتها فی جمیع الطبقات ممن یمتنع تواطؤهم علی الکذب، فإن کل قارئ إنما ینقل قراءته بنفسه</ref>
اسناد راویانی که قرائات سبعه را از قراء خاص نقل می‌کنند بیانگر آن است که تواتر "قرائات از قراء" ثابت است در حالی که معیار اصلی ثبوت تواتر "قرائات عن النبی ص" می‌باشد که منشا آثار شرعی خواهد بود. <ref>همان الثالث: اتصال أسانید القراءات بالقراء أنفسهم یقطع تواتر الأسانید حتی لو کانت رواتها فی جمیع الطبقات ممن یمتنع تواطؤهم علی الکذب، فإن کل قارئ إنما ینقل قراءته بنفسه</ref>
    
    
دلیل چهارم: اجتهاد قراء سبعه در نوع قرائتشان  
دلیل چهارم: اجتهاد قراء سبعه در نوع قرائتشان  
خط ۲۷۸: خط ۲۷۸:
باید گفت علاوه بر دلائل متقنی که از کتاب البیان فی تفسیر القرآن ذکر گردید نامعقول بودن تواتر قرائات قراء سبعه را می‌توان بعنوان ششمین دلیل - برعدم تواتر- آن دانست. تصدیق این امر با تصوردقیق تواتر قرائات امری بدیهی خواهد بود چون معنای تواتر قرائات قراءسبعه از دیدگاه قائلین بدان آن است که قرآن به این هفت قرائت نازل شده و پیامبر ص آن را به همین گونه قرائت کرده‌اند. بدیهی است تصور این امر – که جبرئیل قرآن را به هفت وجه برای پیامبر ص قرائت و نازل نموده – سبب وهن قرآن بوده و آن را از مرتبه عالی تنزل خواهد داد.  
باید گفت علاوه بر دلائل متقنی که از کتاب البیان فی تفسیر القرآن ذکر گردید نامعقول بودن تواتر قرائات قراء سبعه را می‌توان بعنوان ششمین دلیل - برعدم تواتر- آن دانست. تصدیق این امر با تصوردقیق تواتر قرائات امری بدیهی خواهد بود چون معنای تواتر قرائات قراءسبعه از دیدگاه قائلین بدان آن است که قرآن به این هفت قرائت نازل شده و پیامبر ص آن را به همین گونه قرائت کرده‌اند. بدیهی است تصور این امر – که جبرئیل قرآن را به هفت وجه برای پیامبر ص قرائت و نازل نموده – سبب وهن قرآن بوده و آن را از مرتبه عالی تنزل خواهد داد.  


==6- حجیت یا عدم حجیت قرائات سبعه == <ref>این مباحث با اندکی تغییر-حذف برخی از قسمتها - ازکتاب البیان فی تفسیر القرآن ص 164-168 نقل شده است.</ref>
==6- حجیت یا عدم حجیت قرائات سبعه == <ref>این مباحث با اندکی تغییر-حذف برخی از قسمت‌ها - ازکتاب البیان فی تفسیر القرآن ص 164-168 نقل شده است.</ref>
   
   
از جمله مباحث مهم در مساله قرائات سبعه، مبحث حجیت و عدم حجیت آن است.  
از جمله مباحث مهم در مساله قرائات سبعه، مبحث حجیت و عدم حجیت آن است.  
خط ۳۰۳: خط ۳۰۳:


ایشان معتقد است مقتضای اصل اولیه، عدم جواز قرائات مذکوردر نماز می‌باشد:  
ایشان معتقد است مقتضای اصل اولیه، عدم جواز قرائات مذکوردر نماز می‌باشد:  
حق آن است که قاعده اولیه مقتضی عدم جواز هر نوع قرائتی – در نماز- است که از ناحیه پیامبر ص یا یکی از معصومین ثابت نشده است بجهت آنکه در قرائت نماز، شرط لازم احراز قرآن بودن است بنابر این قرائتی که فاقد شرط مذکور باشد مشروعیت نخواهد داشت.  
حق آن است که قاعده اولیه مقتضی عدم جواز هر نوع قرائتی – در نماز- است که از ناحیه پیامبر ص یا یکی از معصومین ثابت نشده است بجهت آنکه در قرائت نماز، شرط لازم احراز قرآن بودن است بنابر‌این قرائتی که فاقد شرط مذکور باشد مشروعیت نخواهد داشت.  


ایشان درادامه می‌نویسد: بر اساس قاعده عقلی "اشتغال یقینی مستدعی برائت و فراغ یقینی است" اکتفا نمودن به هریک از قرائت مالک و ملک – سوره حمد - در نمازجائز نمی‌باشد.  
ایشان درادامه می‌نویسد: بر اساس قاعده عقلی "اشتغال یقینی مستدعی برائت و فراغ یقینی است" اکتفا نمودن به هریک از قرائت مالک و ملک – سوره حمد - در نمازجائز نمی‌باشد.  
خط ۳۱۰: خط ۳۱۰:
ایشان در ادامه نسبت به لزوم قرائت سوره کامل بعد از حمد درنماز می‌فرماید:
ایشان در ادامه نسبت به لزوم قرائت سوره کامل بعد از حمد درنماز می‌فرماید:


لازم است سوره‌ای جهت قرائت آنتخاب گردد که اختلاف قرائت دران نباشد. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 167-والحق: ان الذی تقتضیه القاعدة الأولیة، هو عدم جواز القراءة فی الصلاة بکل قراءة لم تثبت القراءة بها من النبی الأکرم - صلی الله علیه وآله وسلم - أو من أحد أوصیائه المعصومین - علیهم السلام -، لان الواجب فی الصلاة هو قراءة القرآن فلا یکفی قراءة شئ لم یحرز کونه قرآنا وقد استقل العقل بوجوب إحراز الفراغ الیقینی بعد العلم باشتغال الذمة، وعلی ذلک فلا بد من تکرار الصلاة بعد القراءات المختلفة أو تکرار مورد الاختلاف فی الصلاة الواحدة، لاحراز الامتثال القطعی، ففی سورة الفاتحة یجب الجمع بین قراءة " مالک "، وقراءة " ملک ". أما السورة التامة التی تجب قراءتها بعد الحمد - بناء علی الأظهر - فیجب لها إما اختیار سورة لیس فیها اختلاف فی القراءة، وإما التکرار علی النحو المتقدم.</ref>
لازم است سوره‌ای جهت قرائت آنتخاب گردد که اختلاف قرائت دران نباشد. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 167-والحق: ان الذی تقتضیه القاعدة الأولیة، هو عدم جواز القراءة فی الصلاة بکل قراءة لم تثبت القراءة بها من النبی الأکرم - صلی الله علیه وآله وسلم - أو من أحد أوصیائه المعصومین - علیهم‌السلام -، لان الواجب فی الصلاة هو قراءة القرآن فلا یکفی قراءة شئ لم یحرز کونه قرآنا وقد استقل العقل بوجوب إحراز الفراغ الیقینی بعد العلم باشتغال الذمة، وعلی ذلک فلا بد من تکرار الصلاة بعد القراءات المختلفة أو تکرار مورد الاختلاف فی الصلاة الواحدة، لاحراز الامتثال القطعی، ففی سورة الفاتحة یجب الجمع بین قراءة " مالک "، وقراءة " ملک ". أما السورة التامة التی تجب قراءتها بعد الحمد - بناء علی الأظهر - فیجب لها إما اختیار سورة لیس فیها اختلاف فی القراءة، وإما التکرار علی النحو المتقدم.</ref>


نکته پایانی آنکه از منظر ایشان در صورتی که مشروعیت قرائتی خاص از ناحیه معصومین ثابت گردد و یا در عصر آنان متعارف بین مسلمین باشد در اینصورت اکتفا به آن - بدلیل عدم ردع آنان از قرائت خاص و نیز از باب" إقرأ کما یقرأ الناس " إقرؤا کما علمتم " - قطعا صحیح بوده و فقط قرائات شاذ فاقد اعتبار خواهد بود. <ref>جهت تفصیل بیشتر رک به: البیان فی تفسیر القرآن ص 164-168 وأما بالنظر إلی ما ثبت قطعیا من تقریر المعصومین - علیهم السلام - شیعتهم علی القراءة، بأیة واحدة من القراءات المعروفة فی زمانهم، فلا شک فی کفایة کل واحدة منها فقد کانت هذه القراءات معروفة فی زمانهم، ولم یرد عنهم أنهم ردعوا عن بعضها، ولو ثبت الردع لوصل إلینا بالتواتر، ولا أقل من نقله بالآحاد، بل ورد عنهم - علیهم السلام - إمضاء هذه القراءات بقولهم: " إقرأ کما یقرأ الناس " إقرؤا کما علمتم " وعلی ذلک فلا معنی لتخصیص الجواز بالقراءات السبع أو العشر، نعم یعتبر فی الجواز أن لا تکون القراءة شاذة، غیر ثابتة بنقل الثقات عند علماء أهل السنة، ولا موضوعة، أما الشاذة فمثالها قراءة " ملک یوم الدین " بصیغة الماضی ونصب یوم، وأما الموضوعة فمثالها قراءة " إنما خشی الله من عباده العلماء " برفع کلمة الله ونصب کلمة العلماء علی قراءة الخزاعی عن أبی حنیفة. وصفوة القول: أنه تجوز القراءة فی الصلاة بکل قراءة کانت متعارفة فی زمان أهل البیت علیهم السلام</ref>
نکته پایانی آنکه از منظر ایشان در صورتی که مشروعیت قرائتی خاص از ناحیه معصومین ثابت گردد و یا در عصر آنان متعارف بین مسلمین باشد در اینصورت اکتفا به آن - بدلیل عدم ردع آنان از قرائت خاص و نیز از باب" إقرأ کما یقرأ الناس " إقرؤا کما علمتم " - قطعا صحیح بوده و فقط قرائات شاذ فاقد اعتبار خواهد بود. <ref>جهت تفصیل بیشتر رک به: البیان فی تفسیر القرآن ص 164-168 وأما بالنظر إلی ما ثبت قطعیا من تقریر المعصومین - علیهم‌السلام - شیعتهم علی القراءة، بأیة واحدة من القراءات المعروفة فی زمانهم، فلا شک فی کفایة کل واحدة منها فقد کانت هذه القراءات معروفة فی زمانهم، ولم یرد عنهم أنهم ردعوا عن بعضها، ولو ثبت الردع لوصل إلینا بالتواتر، ولا أقل من نقله بالآحاد، بل ورد عنهم - علیهم‌السلام - إمضاء هذه القراءات بقولهم: " إقرأ کما یقرأ الناس " إقرؤا کما علمتم " وعلی ذلک فلا معنی لتخصیص الجواز بالقراءات السبع أو العشر، نعم یعتبر فی الجواز أن لا تکون القراءة شاذة، غیر ثابتة بنقل الثقات عند علماء أهل السنة، ولا موضوعة، أما الشاذة فمثالها قراءة " ملک یوم الدین " بصیغة الماضی ونصب یوم، وأما الموضوعة فمثالها قراءة " إنما خشی الله من عباده العلماء " برفع کلمة الله ونصب کلمة العلماء علی قراءة الخزاعی عن أبی حنیفة. وصفوة القول: أنه تجوز القراءة فی الصلاة بکل قراءة کانت متعارفة فی زمان أهل البیت علیهم‌السلام</ref>


==7- بررسی روایات نزول قرآن به سبعه احرف و نسبت آن با قرائات قراء سبعه == <ref>عمده مباحث این قسمت – با تغییرات مختصر- اضافات و حذف - از کتاب البیان فی تفسیر القرآن ص 191-11 نقل شده است. </ref>
==7- بررسی روایات نزول قرآن به سبعه احرف و نسبت آن با قرائات قراء سبعه == <ref>عمده مباحث این قسمت – با تغییرات مختصر- اضافات و حذف - از کتاب البیان فی تفسیر القرآن ص 191-11 نقل شده است. </ref>
خط ۳۲۹: خط ۳۲۹:
4- در روایتی دیگر از پیامبرص نقل شده است که فرمود:قرآن بر هفت حرف علیم، حکیم، غفور، رحیم نازل شده است. <ref>عن أبی سلمة عن أبی هریرة قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): " أنزل القرآن علی سبعة أحرف علیم حکیم غفور رحیم "</ref>  
4- در روایتی دیگر از پیامبرص نقل شده است که فرمود:قرآن بر هفت حرف علیم، حکیم، غفور، رحیم نازل شده است. <ref>عن أبی سلمة عن أبی هریرة قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): " أنزل القرآن علی سبعة أحرف علیم حکیم غفور رحیم "</ref>  


نظیر روایات فوق در منابع مختلف روائی اهل سنت ذکر شده است. <ref>جامع البیان عن تاویل ایه القرآن ج 1ص 29 فتح الباری ج 9ص 23 صحیح مسلم ج 2ص 204 مسند احمد ج 5ص 122</ref>
نظیر روایات فوق در منابع مختلف روائی اهل سنت ذکر شده است. <ref>جامع البیان عن تاویل آیه القرآن ج 1ص 29 فتح الباری ج 9ص 23 صحیح مسلم ج 2ص 204 مسند احمد ج 5ص 122</ref>
   
   
آیةالله خوئی بعد از ذکر روایات مذکور می‌فرماید:  
آیةالله خوئی بعد از ذکر روایات مذکور می‌فرماید:  
خط ۳۳۸: خط ۳۳۸:


نظیرروایاتی که در منابع اهل سنت در زمینه نزول قرآن بر سبعه احرف ذکر گردید در منابع شیعی نیز دیده می‌شود که برخی از آنها را در اینجا بیان می‌کنیم:  
نظیرروایاتی که در منابع اهل سنت در زمینه نزول قرآن بر سبعه احرف ذکر گردید در منابع شیعی نیز دیده می‌شود که برخی از آنها را در اینجا بیان می‌کنیم:  
حمادبن عثمان می‌گوید از امام صادق ع سئوال کردم: چرا احادیثی که از شما رسیده است با یکدیگر متفاوت است؟ امام ع فرمود:قرآن بر هفت حرف نازل شده است و نزدیک ترین امر برای امام آن است که بر اساس هفت وجه فتوی بدهد. <ref>الخصال ص 358عن حماد ابن عثمان قال: قلت لأبی عبدالله ‌علیه‌السلام: إن الأحادیث تختلف عنکم قال: فقال:إن القرآن نزل علی سبعة أحرف وأدنی ما للامام أن یفتی علی سبعة وجوه، ثم قال: " هذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغیر حساب</ref>
حمادبن عثمان می‌گوید از امام صادق ع سئوال کردم: چرا احادیثی که از شما رسیده است با یکدیگر متفاوت است؟ امام ع فرمود:قرآن بر هفت حرف نازل شده است و نزدیک‌ترین امر برای امام آن است که بر اساس هفت وجه فتوی بدهد. <ref>الخصال ص 358عن حماد ابن عثمان قال: قلت لأبی عبدالله ‌علیه‌السلام: إن الأحادیث تختلف عنکم قال: فقال:إن القرآن نزل علی سبعة أحرف وأدنی ما للامام أن یفتی علی سبعة وجوه، ثم قال: " هذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغیر حساب</ref>


اهل بیت ع از پیامبر ص نقل فرموده آند که:  
اهل بیت ع از پیامبر ص نقل فرموده آند که:  
پیک وحی از جانب خداوند متعال بر من نازل شد که امرالهی بر آن تعلق گرفته است که قرآن را بر یک حرف قرائت کنی. به خداوند متعال عرضه داشتم که دستورت را بر امتم وسعت داده و اسان کن. بار دیگر امر الهی بر قرائت به یک حرف تکرار شد؛ برای بار سوم نیز همین اتفاق افتاد اما در مرحله چهارم خداوند متعال فرمود: می‌توانی قرآن را بر هفت حرف قرائت نمائی نظربه اینکه در زمین از اغاز خلقتش، هفت عالم خلق شده است <ref> همان: عن عیسی بن عبدالله الهاشمی، عن أبیه عن آبائه علیهم السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: أتانی آت من الله فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت: یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت: یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک (أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله یأمرک أن تقرأ القرآن علی سبعة أحرف خلق الله عز وجل فی الأرض منذ خلقها سبعة عالمین</ref>
پیک وحی از جانب خداوند متعال بر من نازل شد که امرالهی بر آن تعلق گرفته است که قرآن را بر یک حرف قرائت کنی. به خداوند متعال عرضه داشتم که دستورت را بر امتم وسعت داده و اسان کن. بار دیگر امر الهی بر قرائت به یک حرف تکرار شد؛ برای بار سوم نیز همین اتفاق افتاد اما در مرحله چهارم خداوند متعال فرمود: می‌توانی قرآن را بر هفت حرف قرائت نمائی نظربه اینکه در زمین از اغاز خلقتش، هفت عالم خلق شده است <ref> همان: عن عیسی بن عبدالله الهاشمی، عن أبیه عن آبائه علیهم‌السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: أتانی آت من الله فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت: یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت: یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک (أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله یأمرک أن تقرأ القرآن علی سبعة أحرف خلق الله عز وجل فی الأرض منذ خلقها سبعة عالمین</ref>


در روایتی دیگر از امام باقر ع نقل شده است که: تفسیر قرآن بر هفت حرف می‌باشد که برخی از آنها مربوط به گذشته و برخی از آنها مربوط به اینده است که علم آن نزد ائمه ع می‌باشد. <ref>بصائر الدرجات ص316 عن زرارة عن أبی جعفر ‌علیه‌السلام قال تفسیر القرآن علی سبعة أحرف منه ما کان و منه ما لم یکن بعد ذلک تعرفه الأئمة </ref>
در روایتی دیگر از امام باقر ع نقل شده است که: تفسیر قرآن بر هفت حرف می‌باشد که برخی از آنها مربوط به گذشته و برخی از آنها مربوط به اینده است که علم آن نزد ائمه ع می‌باشد. <ref>بصائر الدرجات ص316 عن زرارة عن أبی جعفر ‌علیه‌السلام قال تفسیر القرآن علی سبعة أحرف منه ما کان و منه ما لم یکن بعد ذلک تعرفه الأئمة </ref>
خط ۳۵۸: خط ۳۵۸:


   
   
ایشان در ادامه 14قول را در معنای سبعه احرف بیان نموده و ضعیف ترین آنرا قول دوم – که دران سبعه احرف بمعنی سبعه قرائت تفسیر شده است - می‌داند. <ref>رک به: همان ص 214-230</ref>
ایشان در ادامه 14قول را در معنای سبعه احرف بیان نموده و ضعیف‌ترین آنرا قول دوم – که دران سبعه احرف بمعنی سبعه قرائت تفسیر شده است - می‌داند. <ref>رک به: همان ص 214-230</ref>


   
   
خط ۳۸۲: خط ۳۸۲:
ایشان در تبیین مفاد حدیث نزول قرآن علی سبعه احرف می‌نویسد:  
ایشان در تبیین مفاد حدیث نزول قرآن علی سبعه احرف می‌نویسد:  


مراد از نزول قرآن بر سبعه احرف این است که مجموعه قرآن را - بجهت توسعه و تسهیلی که درقرائت آن داده شده است- می‌توان بر وجوه هفتگانه از موارد اختلاف که ذکر شد قرائت نمود بنابر این مراد از سبعه احرف این نیست که هر کلمه قرآن را بتوان بر هفت وجه قرائت نمود. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص108-109 ثم إن کلمة علی فی قوله أنزل القرآن علی سبعة أحرف تشیر إلی أن المسألة علی هذا الشرط من التوسعة والتیسیر أی أنزل القرآن موسعا فیه علی القاریء أن یقرأه علی سبعة أوجه یقرأ بأی حرف أراد منها علی البدل من صاحبه کأنه قال أنزل علی هذا الشرط وعلی هذه التوسعة ولیس المراد أن کل کلمة من القرآن تقرأ علی سبعة أوجه إذا لقال إن هذا القرآن أنزل سبعة أحرف بحذف لفظ علی بل المراد ما علمت من أن هذا القرآن أنزل علی هذا الشرط وهذه التوسعة بحیث لا تتجاوز وجوه الاختلاف سبعة أوجه مهما کثر ذلک التعدد والتنوع فی أداء اللفظ الواحد ومهما تعددت القراءات وطرقها فی الکلمة الواحدة</ref>  
مراد از نزول قرآن بر سبعه احرف این است که مجموعه قرآن را - بجهت توسعه و تسهیلی که درقرائت آن داده شده است- می‌توان بر وجوه هفتگانه از موارد اختلاف که ذکر شد قرائت نمود بنابر‌این مراد از سبعه احرف این نیست که هر کلمه قرآن را بتوان بر هفت وجه قرائت نمود. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص108-109 ثم إن کلمة علی فی قوله أنزل القرآن علی سبعة أحرف تشیر إلی أن المسألة علی هذا الشرط من التوسعة والتیسیر أی أنزل القرآن موسعا فیه علی القاریء أن یقرأه علی سبعة أوجه یقرأ بأی حرف أراد منها علی البدل من صاحبه کأنه قال أنزل علی هذا الشرط وعلی هذه التوسعة ولیس المراد أن کل کلمة من القرآن تقرأ علی سبعة أوجه إذا لقال إن هذا القرآن أنزل سبعة أحرف بحذف لفظ علی بل المراد ما علمت من أن هذا القرآن أنزل علی هذا الشرط وهذه التوسعة بحیث لا تتجاوز وجوه الاختلاف سبعة أوجه مهما کثر ذلک التعدد والتنوع فی أداء اللفظ الواحد ومهما تعددت القراءات وطرقها فی الکلمة الواحدة</ref>  


ایشان حکمت نزول قرآن علی سبعه احرف را تسهیل قرائت بر امت اسلامی می‌داند بویژه اعراب عصر نزول قرآن که بدلیل تنوع و کثرت قبائل در بین آنها، اشکال قرائات و لهجات شان با یکدیگر متفاوت بود. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 139-145 ...أن الحکمة فی نزول القرآن علی الأحرف السبعة هی التیسیر علی الأمة الإسلامیة کلها خصوصا الأمة العربیة التی شوفهت بالقرآن فإنها کانت قبائل کثیرة وکان بینها اختلاف فی اللهجات ونبرات الأصوات وطریقة الأداء وشهرة بعض الألفاظ فی بعض المدلولات علی رغم أنها کانت تجمعها العروبة ویوحد بینها اللسان العربی العام. فلو أخذت کلها بقراءة القرآن علی حرف واحد لشق ذلک علیها کما یشق علی القاهری منا أن یتکلم بلهجة الأسیوطی مثلا</ref>  
ایشان حکمت نزول قرآن علی سبعه احرف را تسهیل قرائت بر امت اسلامی می‌داند بویژه اعراب عصر نزول قرآن که بدلیل تنوع و کثرت قبائل در بین آنها، اشکال قرائات و لهجات شان با یکدیگر متفاوت بود. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 139-145 ...أن الحکمة فی نزول القرآن علی الأحرف السبعة هی التیسیر علی الأمة الإسلامیة کلها خصوصا الأمة العربیة التی شوفهت بالقرآن فإنها کانت قبائل کثیرة وکان بینها اختلاف فی اللهجات ونبرات الأصوات وطریقة الأداء وشهرة بعض الألفاظ فی بعض المدلولات علی‌رغم أنها کانت تجمعها العروبة ویوحد بینها اللسان العربی العام. فلو أخذت کلها بقراءة القرآن علی حرف واحد لشق ذلک علیها کما یشق علی القاهری منا أن یتکلم بلهجة الأسیوطی مثلا</ref>  


ایشان تنوع قرائات را قائم مقام تعدد در آیات دانسته و آنرا بیانگر نوعی بلاغت و اعجاز در جامعیت و کمال قرآن می‌داند مضافا آنکه به رغم این همه تنوع در قرآن هیچگونه تناقضی نمی‌توان دران یافت بلکه آیات الهی هر یک مصدق و مفسر دیگری می‌باشد. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 149 .....والخلاصة: أن تنوع القراءات یقوم مقام تعدد الآیات. وذلک ضرب من ضروب البلاغة یبتدئ من جمال هذا الإیجاز وینتهی إلی کمال الإعجاز. أضف إلی ذلک ما فی تنوع القراءات من البراهین الساطعة والأدلة القاطعة علی أن القرآن کلام الله وعلی صدق من جاء به وهو رسول الله صلی الله علیه وسلم فإن هذه الاختلافات فی القراءة علی کثرتها لا تؤدی إلی تناقض فی المقروء وتضاد ولا إلی تهافت وتخاذل بل القرآن کله علی تنوع قراءاته یصدق بعضه بعضا ویبین بعضه بعضا ویشهد بعضه لبعض علی نمط واحد فی علو الأسلوب والتعبیر وهدف واحد من سمو الهدایة والتعلیم. وذلک من غیر شک یفید تعدد الإعجاز بتعدد القراءات والحروف </ref>
ایشان تنوع قرائات را قائم مقام تعدد در آیات دانسته و آنرا بیانگر نوعی بلاغت و اعجاز در جامعیت و کمال قرآن می‌داند مضافا آنکه به رغم این همه تنوع در قرآن هیچگونه تناقضی نمی‌توان دران یافت بلکه آیات الهی هر یک مصدق و مفسر دیگری می‌باشد. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 149 .....والخلاصة: أن تنوع القراءات یقوم مقام تعدد الآیات. وذلک ضرب من ضروب البلاغة یبتدئ من جمال هذا الإیجاز وینتهی إلی کمال الإعجاز. أضف إلی ذلک ما فی تنوع القراءات من البراهین الساطعة والأدلة القاطعة علی أن القرآن کلام الله وعلی صدق من جاء به وهو رسول الله صلی الله علیه وسلم فإن هذه الاختلافات فی القراءة علی کثرتها لا تؤدی إلی تناقض فی المقروء وتضاد ولا إلی تهافت وتخاذل بل القرآن کله علی تنوع قراءاته یصدق بعضه بعضا ویبین بعضه بعضا ویشهد بعضه لبعض علی نمط واحد فی علو الأسلوب والتعبیر وهدف واحد من سمو الهدایة والتعلیم. وذلک من غیر شک یفید تعدد الإعجاز بتعدد القراءات والحروف </ref>
خط ۴۰۹: خط ۴۰۹:
دیدگاه نهائی ایشان در معنای روایات سبعه احرف این است که مراد از سبعه احرف، اقسام هفتگانه خطاب و بیان درقرآن می‌باشد. <ref>المیزان ج 3ص74 فالمتعین حمل السبعة الأحرف علی أقسام الخطاب وأنواع البیان وهی سبعة علی وحدتها فی الدعوة إلی الله وإلی صراطه المستقیم ویمکن ان یستفاد من هذه الروایة حصر أصول المعارف الإلهیة فی الأمثال فإن بقیة السبعة لا تلائمها إلا بنوع من العنایة علی ما لا یخفی</ref>  
دیدگاه نهائی ایشان در معنای روایات سبعه احرف این است که مراد از سبعه احرف، اقسام هفتگانه خطاب و بیان درقرآن می‌باشد. <ref>المیزان ج 3ص74 فالمتعین حمل السبعة الأحرف علی أقسام الخطاب وأنواع البیان وهی سبعة علی وحدتها فی الدعوة إلی الله وإلی صراطه المستقیم ویمکن ان یستفاد من هذه الروایة حصر أصول المعارف الإلهیة فی الأمثال فإن بقیة السبعة لا تلائمها إلا بنوع من العنایة علی ما لا یخفی</ref>  


دیدگاه آیةالله خوئی <ref>از انجا که بررسی و تحلیل ایه الله خوئی در موضوع روایات سبعه احرف و اقوال مطرح شده در ان نسبت به دیدگاه‌های دیگر از جامعیت بیشتری برخوردارمی‌باشد بهمین جهت در این مرحله به تبیین تفصیلی دیدگاه ایشان می پردازیم</ref>  
دیدگاه آیةالله خوئی <ref>از آنجا که بررسی و تحلیل آیة‌الله خوئی در موضوع روایات سبعه احرف و اقوال مطرح شده در ان نسبت به دیدگاه‌های دیگر از جامعیت بیشتری برخوردارمی‌باشد بهمین جهت در این مرحله به تبیین تفصیلی دیدگاه ایشان می‌پردازیم</ref>  
   
   
ایشان در کتاب ارزشمند " البیان فی تفسیر القرآن " با نگاه مقارن، به بررسی عالمانه و جامع روایات مذکور پرداخته و دیدگاه قائلین به صحت این روایات را بصورت مبسوط مورد نقد قرار داده است. خلاصه نقدهای ایشان به روایات نزول قرآن علی سبعه احرف ونیز اقوال مطرح شده در آن بشرح ذیل می‌باشد:
ایشان در کتاب ارزشمند " البیان فی تفسیر القرآن " با نگاه مقارن، به بررسی عالمانه و جامع روایات مذکور پرداخته و دیدگاه قائلین به صحت این روایات را بصورت مبسوط مورد نقد قرار داده است. خلاصه نقدهای ایشان به روایات نزول قرآن علی سبعه احرف ونیز اقوال مطرح شده در آن بشرح ذیل می‌باشد:


1-مخالفت احادیث مذکور- نزول قرآن علی سبعه احرف- با روایات صحیحه‌ای که از ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است:  
1-مخالفت احادیث مذکور- نزول قرآن علی سبعه احرف- با روایات صحیحه‌ای که از ائمه معصومین علیهم‌السلام وارد شده است:  
ایشان در این رابطه می‌نویسد: مفاد این احادیث با صحیحه زراره که نزول قرآن را بر حرف واحد دانسته و منشا اختلاف در قرائات را راویان می‌داند مخالف است. در روایتی دیگر امام صادق ع قول به نزول قرآن بر سبعه احرف را به دشمنان اسلام نسبت داده و آنرا دروغ می‌داند و اظهار می‌فرماید:. . . ولکنه – قرآن - نزل علی حرف واحد من عند الواحد قرآن. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص177 وهی مخالفة لصحیحة زرارة عن أبی جعفر ‌علیه‌السلام قال:" إن القرآن واحد نزل من عند واحد، ولکن الاختلاف یجئ من قبل الرواة " وقد سأل الفضیل بن یسار أبا عبدالله ‌علیه‌السلام فقال: إن الناس یقولون: إن القرآن نزل علی سبعة أحرف. فقال أبو عبدالله ‌علیه‌السلام: " کذبوا - أعداء الله - ولکنه نزل علی حرف واحد من عند الواحد "</ref>
ایشان در این رابطه می‌نویسد: مفاد این احادیث با صحیحه زراره که نزول قرآن را بر حرف واحد دانسته و منشا اختلاف در قرائات را راویان می‌داند مخالف است. در روایتی دیگر امام صادق ع قول به نزول قرآن بر سبعه احرف را به دشمنان اسلام نسبت داده و آنرا دروغ می‌داند و اظهار می‌فرماید:. . . ولکنه – قرآن - نزل علی حرف واحد من عند الواحد قرآن. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص177 وهی مخالفة لصحیحة زرارة عن أبی جعفر ‌علیه‌السلام قال:" إن القرآن واحد نزل من عند واحد، ولکن الاختلاف یجئ من قبل الرواة " وقد سأل الفضیل بن یسار أبا عبدالله ‌علیه‌السلام فقال: إن الناس یقولون: إن القرآن نزل علی سبعة أحرف. فقال أبو عبدالله ‌علیه‌السلام: " کذبوا - أعداء الله - ولکنه نزل علی حرف واحد من عند الواحد "</ref>


خط ۴۲۹: خط ۴۲۹:
   
   
3-عدم تناسب در سئوال و جواب برخی از روایات مذکور:  
3-عدم تناسب در سئوال و جواب برخی از روایات مذکور:  
در یکی از روایات تعدد قرائات به نقل از ابن مسعود امده است که اظهار داشت در تعداد آیات سوره‌ای از قرآن با جمعی اختلاف داشتیم؛ بنزد رسول الله ص امده و به حضرتش عرضه داشتیم که در قرائت با یکدیگر اختلاف داریم. پیامبر ص برافروخته شده و از شدت ناراحتی فرمود:امتهای قبل ازشما بسبب همین اختلافات هلاک شدند آنگاه امام علی ع از ناحیه پیامبر ص بما فرمود: قرآن را بهمان گونه که تعلیم داده شده اید قرائت کنید. <ref>مسند احمد ج 1ص106 ؛کنزالعمال ج 2ص 339: عن عاصم عن زر عن عبدالله ابن مسعود قال: " تمارینا فی سورة من القرآن، فقلنا: خمس وثلاثون، أو ست وثلاثون آیة. قال: فانطلقنا إلی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فوجدنا علیا یناجیه. قال: فقلنا إنما اختلفنا فی القراءة. قال: فاحمر وجه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم وقال: إنما هلک من کان قبلکم باختلافهم بینهم. قال: ثم أسر إلی علی شیئا. فقال لنا علی: إن رسول الله یأمرکم أن تقرأوا کما علمتم</ref>  
در یکی از روایات تعدد قرائات به نقل از ابن مسعود امده است که اظهار داشت در تعداد آیات سوره‌ای از قرآن با جمعی اختلاف داشتیم؛ بنزد رسول الله ص امده و به حضرتش عرضه داشتیم که در قرائت با یکدیگر اختلاف داریم. پیامبر ص برافروخته شده و از شدت ناراحتی فرمود:امت‌های قبل ازشما بسبب همین اختلافات هلاک شدند آنگاه امام علی ع از ناحیه پیامبر ص بما فرمود: قرآن را بهمان گونه که تعلیم داده شده اید قرائت کنید. <ref>مسند احمد ج 1ص106 ؛کنزالعمال ج 2ص 339: عن عاصم عن زر عن عبدالله ابن مسعود قال: " تمارینا فی سورة من القرآن، فقلنا: خمس وثلاثون، أو ست وثلاثون آیة. قال: فانطلقنا إلی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فوجدنا علیا یناجیه. قال: فقلنا إنما اختلفنا فی القراءة. قال: فاحمر وجه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم وقال: إنما هلک من کان قبلکم باختلافهم بینهم. قال: ثم أسر إلی علی شیئا. فقال لنا علی: إن رسول الله یأمرکم أن تقرأوا کما علمتم</ref>  


آیةالله خوئی ره در نقد روایت مذکور می‌نویسد: در سئوال و جوابی که در این روایت بیان گردیده است تناسبی وجود ندارد چون اختلاف اصلی بین ابن مسعود و دیگران در تعداد آیات یک سوره می‌باشد در حالی که سئوالشان از پیامبرص در زمینه اختلاف درقرائت و در پاسخ پیامبر ص نیز به مطلب دیگری پرداخته شده است. در نتیجه بین سئوال و جواب ارتباطی وجود ندارد. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص178 ومن عدم التناسب بین السؤال والجواب، ما فی روایة ابن مسعود من قول علی ‌علیه‌السلام إن رسول الله - صلی الله علیه وآله وسلم - یأمرکم أن تقرؤا کما علمتم. فإن هذا الجواب لا یرتبط بما وقع فیه النزاع من الاختلاف فی عدد الآیات </ref>
آیةالله خوئی ره در نقد روایت مذکور می‌نویسد: در سئوال و جوابی که در این روایت بیان گردیده است تناسبی وجود ندارد چون اختلاف اصلی بین ابن مسعود و دیگران در تعداد آیات یک سوره می‌باشد در حالی که سئوالشان از پیامبرص در زمینه اختلاف درقرائت و در پاسخ پیامبر ص نیز به مطلب دیگری پرداخته شده است. در نتیجه بین سئوال و جواب ارتباطی وجود ندارد. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص178 ومن عدم التناسب بین السؤال والجواب، ما فی روایة ابن مسعود من قول علی ‌علیه‌السلام إن رسول الله - صلی الله علیه وآله وسلم - یأمرکم أن تقرؤا کما علمتم. فإن هذا الجواب لا یرتبط بما وقع فیه النزاع من الاختلاف فی عدد الآیات </ref>
خط ۵۳۳: خط ۵۳۳:
نقد وجه چهارم:
نقد وجه چهارم:
ایراد اول: وجه چهارم - اللغات الفصیحة - بر خلاف ظاهر روایات نزول القرآن علی سبعه احرف است:  
ایراد اول: وجه چهارم - اللغات الفصیحة - بر خلاف ظاهر روایات نزول القرآن علی سبعه احرف است:  
ایراد نخست ایشان به وجه چهارم این است که: در روایات سبعه احرف، مراد از آن بیان گردیده است بنابر این حمل آن به معنای دیگر خلاف ظاهر خواهد بود. <ref>همان ص 185: ان الروایات المتقدمة قد عینت المراد من الأحرف السبعة، فلا یمکن حملها علی أمثال هذه المعانی التی لا تنطبق علی موردها.</ref>
ایراد نخست ایشان به وجه چهارم این است که: در روایات سبعه احرف، مراد از آن بیان گردیده است بنابر‌این حمل آن به معنای دیگر خلاف ظاهر خواهد بود. <ref>همان ص 185: ان الروایات المتقدمة قد عینت المراد من الأحرف السبعة، فلا یمکن حملها علی أمثال هذه المعانی التی لا تنطبق علی موردها.</ref>
    
    
ایراد دوم: تنافی وجه چهارم با برخی از روایات:  
ایراد دوم: تنافی وجه چهارم با برخی از روایات:  
خط ۵۸۸: خط ۵۸۸:
    
    
ایراد پنجم: کثرت موارد اتفاق و اشتراک در قرآن  
ایراد پنجم: کثرت موارد اتفاق و اشتراک در قرآن  
خامسا: در بسیاری از موارد بین قراء در قرائت اتفاق حاکم است بنابر این اقسام مذکور به آنضمام موارد هفتگانه، هشت قسم خواهد بود. <ref>همان: 4 - ان صریح الروایات المتقدمة أن القرآن نزل فی ابتداء الامر علی حرف واحد ومن البین أن المراد بهذا الحرف الواحد لیس هو أحد الاختلافات المذکورة، فکیف یمکن أن یراد بالسبعة مجموعها!</ref>
خامسا: در بسیاری از موارد بین قراء در قرائت اتفاق حاکم است بنابر‌این اقسام مذکور به آنضمام موارد هفتگانه، هشت قسم خواهد بود. <ref>همان: 4 - ان صریح الروایات المتقدمة أن القرآن نزل فی ابتداء الامر علی حرف واحد ومن البین أن المراد بهذا الحرف الواحد لیس هو أحد الاختلافات المذکورة، فکیف یمکن أن یراد بالسبعة مجموعها!</ref>


ایراد ششم: خروج وجه ششم از مورد روایات نزول قرآن علی سبعه احرف – اختلاف در کلمات -:  
ایراد ششم: خروج وجه ششم از مورد روایات نزول قرآن علی سبعه احرف – اختلاف در کلمات -:  
خط ۶۰۸: خط ۶۰۸:


ایشان در نقد وجه هفتم می‌فرماید:  
ایشان در نقد وجه هفتم می‌فرماید:  
اولا ایراد اول و چهارم و پنجم وجه سابق بر این وجه نیز وارد می‌گردد. مضافا به اینکه: اختلاف در اسماء و افعال سبب آنقسام اختلاف به دو قسم نمی‌گردد بجهت آنکه قدر جامع هر دو آنها اختلاف در هیئت می‌باشد بنابر این هر گاه بخواهیم تمام خصوصیات را در این تقسیم ملاحظه کنیم اقسام بیشتر از این موارد خواهد شد بدین معنا که در اینصورت هر کدام از موارد مفرد و تثنیه و جمع و مذکر و مونث و ماضی و مضارع و امر و. . . . اقسام مستقلی خواهند بود. <ref>همان ص 189- 190 ویرد علیه ما أوردناه علی الوجه السادس فی الاشکال الأول والرابع والخامس منه ،ویرده أیضا: أن الاختلاف فی الأسماء یشترک مع الاختلاف فی الافعال فی کونهما اختلافا فی الهیئة، فلا معنی لجعله قسما آخر مقابلا له. ولو راعینا الخصوصیات فی هذا التقسیم لوجب علینا أن نعد کل واحد من الاختلاف فی التثنیة، والجمع، والتذکیر، والتأنیث، والماضی، والمضارع، والامر قسما مستقلا. ویضاف إلی ذلک أن الاختلاف فی الادغام، والاظهار، والروم، والاشمام، والتخفیف والتسهیل فی اللفظ الواحد لا یخرجه عن کونه لفظا واحدا. وقد صرح بذلک ابن قتیبة علی ما حکاه الزرقانی عنه.</ref>  
اولا ایراد اول و چهارم و پنجم وجه سابق بر این وجه نیز وارد می‌گردد. مضافا به اینکه: اختلاف در اسماء و افعال سبب آنقسام اختلاف به دو قسم نمی‌گردد بجهت آنکه قدر جامع هر دو آنها اختلاف در هیئت می‌باشد بنابر‌این هر گاه بخواهیم تمام خصوصیات را در این تقسیم ملاحظه کنیم اقسام بیشتر از این موارد خواهد شد بدین معنا که در اینصورت هر کدام از موارد مفرد و تثنیه و جمع و مذکر و مونث و ماضی و مضارع و امر و. . . . اقسام مستقلی خواهند بود. <ref>همان ص 189- 190 ویرد علیه ما أوردناه علی الوجه السادس فی الاشکال الأول والرابع والخامس منه ،ویرده أیضا: أن الاختلاف فی الأسماء یشترک مع الاختلاف فی الافعال فی کونهما اختلافا فی الهیئة، فلا معنی لجعله قسما آخر مقابلا له. ولو راعینا الخصوصیات فی هذا التقسیم لوجب علینا أن نعد کل واحد من الاختلاف فی التثنیة، والجمع، والتذکیر، والتأنیث، والماضی، والمضارع، والامر قسما مستقلا. ویضاف إلی ذلک أن الاختلاف فی الادغام، والاظهار، والروم، والاشمام، والتخفیف والتسهیل فی اللفظ الواحد لا یخرجه عن کونه لفظا واحدا. وقد صرح بذلک ابن قتیبة علی ما حکاه الزرقانی عنه.</ref>  


ایشان در ادامه، وجوه صحیح اختلاف در قرائات را این‌گونه بیان می‌کند:  
ایشان در ادامه، وجوه صحیح اختلاف در قرائات را این‌گونه بیان می‌کند:  
خط ۶۵۸: خط ۶۵۸:


بعد از بیان دیدگاه‌های فریقین در معنای روایات سبعه احرف می‌گوئیم:
بعد از بیان دیدگاه‌های فریقین در معنای روایات سبعه احرف می‌گوئیم:
در بین اقوال مطرح شده گفتار آیةالله خوئی از ارجحیت بیشتری برخوردار است؛ بنابر این روایات مذکور بدلیل مخالفت با قرآن و روایات صحیح و نیز غیر تام بودن وجوه ذکر شده برای آن، مقبول نخواهد بود.  
در بین اقوال مطرح شده گفتار آیةالله خوئی از ارجحیت بیشتری برخوردار است؛ بنابر‌این روایات مذکور بدلیل مخالفت با قرآن و روایات صحیح و نیز غیر تام بودن وجوه ذکر شده برای آن، مقبول نخواهد بود.  


== نتائج ==
== نتائج ==
خط ۶۸۲: خط ۶۸۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:قرآن]]
[[رده:قرآن]]