بررسی نظریه قرائات سبعه در قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها'
جز (جایگزینی متن - ' ایه الله' به ' آیة‌الله')
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۵۷: خط ۵۷:


    
    
ایشان در ادامه به قرائت‌های دیگر غیر مشهور و شاذ نیز اشاره می‌کند. <ref>القرآن فی الاسلام: ص 146-151: والقراء السبعة مع الراویین عنهم هذه أسماؤهم: 1 ابن کثیر مکی والراوی عنه قنبل وبزی یرویان عنه بواسطة واحدة. 2 نافع مدنی والراوی عنه قالون وورش. 3 عاصم کوفی والراوی عنه أبوبکر شعبة بن العیاش وحفص، والقرآن الموجود عند المسلمین الیوم هو بقراءة عاصم هذا بروایة حفص. 4 حمزة کوفی والراوی عنه خلف وخلاد یرویان عنه بواسطة. 5 الکسائی کوفی الراوی عنه دوری وأبوالحارث. 6 أبو عمرو بن العلاء بصری والراوی عنه دوری وسوسی یرویان عنه بواسطة. 7 ابن عامر والراوی عنه هشام وابن ذکوان یرویان عنه بواسطة. وهناک قراءات أخری غیر مشهورة، کالقراءات المذکورة عن بعض الصحابة والقراءات الشاذة التی لم یعمل بها، وقراءات متفرقة توجد فی أحادیث مرویة عن أئمة أهل البیت علیهم السلام، الا أنهم أمروا أصحابهم باتباع القراءات المشهورة</ref>
ایشان در ادامه به قرائت‌های دیگر غیر مشهور و شاذ نیز اشاره می‌کند. <ref>القرآن فی الاسلام: ص 146-151: والقراء السبعة مع الراویین عنهم هذه أسماؤهم: 1 ابن کثیر مکی والراوی عنه قنبل وبزی یرویان عنه بواسطة واحدة. 2 نافع مدنی والراوی عنه قالون وورش. 3 عاصم کوفی والراوی عنه أبوبکر شعبة بن العیاش وحفص، والقرآن الموجود عند المسلمین الیوم هو بقراءة عاصم هذا بروایة حفص. 4 حمزة کوفی والراوی عنه خلف وخلاد یرویان عنه بواسطة. 5 الکسائی کوفی الراوی عنه دوری وأبوالحارث. 6 أبو عمرو بن العلاء بصری والراوی عنه دوری وسوسی یرویان عنه بواسطة. 7 ابن عامر والراوی عنه هشام وابن ذکوان یرویان عنه بواسطة. وهناک قراءات أخری غیر مشهورة، کالقراءات المذکورة عن بعض الصحابة والقراءات الشاذة التی لم یعمل بها، وقراءات متفرقة توجد فی أحادیث مرویة عن أئمة أهل البیت علیهم‌السلام، الا أنهم أمروا أصحابهم باتباع القراءات المشهورة</ref>
   
   
==5-1- نسبت قرائات سبعه با قرائت رائج کنونی:==  
==5-1- نسبت قرائات سبعه با قرائت رائج کنونی:==  
خط ۸۱: خط ۸۱:
ایشان در ادامه به کثرت قاریانی که قرائتشان ارجح از قرائت قراء سبع اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار می‌دارد که وقتی بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند چگونه می‌توان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان بر آنها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است. ایشان از قول الشرف المرسی نقل می‌کند که منشا گفتار کسانی که مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه می‌دانند جهل قبیح می‌باشد. سپس ایشان گفتار قرطبی را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل می‌کند " <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مکی: " قد ذکر الناس من الأئمة فی کتبهم أکثر من سبعین ممن هو أعلی رتبة، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فکیف یجوز أن یظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرین، قراءة کل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص علیها – هذا تخلف عظیم - أکان ذلک بنص من النبی صلی الله علیه وآله وسلم أم کیف ذلک!! ! وکیف یکون ذلک؟ والکسائی إنما ألحق بالسبعة بالأمس فی أیام المأمون وغیره – وکان السابع یعقوب الحضرمی - فأثبت ابن مجاهد فی سنة ثلاثمائة ونحوها الکسائی موضع یعقوب " وقال الشرف المرسی: " وقد ظن کثیر من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع، وهو جهل قبیح ".... قال کثیر من علمائنا کالداودی، وابن أبی سفرة وغیرهما: هذه القراءات السبع، التی تنسب لهؤلاء القراء السبعة لیست هی الأحرف السبعة التی اتسعت الصحابة فی القراءة بها، وإنما هی راجعة إلی حرف واحد من تلک السبعة، وهو الذی جمع علیه عثمان المصحف. ذکره ابن النحاس وغیره وهذه القراءات المشهورة هی اختیارات أولئک الأئمة القراء</ref>  
ایشان در ادامه به کثرت قاریانی که قرائتشان ارجح از قرائت قراء سبع اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار می‌دارد که وقتی بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند چگونه می‌توان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان بر آنها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است. ایشان از قول الشرف المرسی نقل می‌کند که منشا گفتار کسانی که مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه می‌دانند جهل قبیح می‌باشد. سپس ایشان گفتار قرطبی را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل می‌کند " <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مکی: " قد ذکر الناس من الأئمة فی کتبهم أکثر من سبعین ممن هو أعلی رتبة، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فکیف یجوز أن یظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرین، قراءة کل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص علیها – هذا تخلف عظیم - أکان ذلک بنص من النبی صلی الله علیه وآله وسلم أم کیف ذلک!! ! وکیف یکون ذلک؟ والکسائی إنما ألحق بالسبعة بالأمس فی أیام المأمون وغیره – وکان السابع یعقوب الحضرمی - فأثبت ابن مجاهد فی سنة ثلاثمائة ونحوها الکسائی موضع یعقوب " وقال الشرف المرسی: " وقد ظن کثیر من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع، وهو جهل قبیح ".... قال کثیر من علمائنا کالداودی، وابن أبی سفرة وغیرهما: هذه القراءات السبع، التی تنسب لهؤلاء القراء السبعة لیست هی الأحرف السبعة التی اتسعت الصحابة فی القراءة بها، وإنما هی راجعة إلی حرف واحد من تلک السبعة، وهو الذی جمع علیه عثمان المصحف. ذکره ابن النحاس وغیره وهذه القراءات المشهورة هی اختیارات أولئک الأئمة القراء</ref>  


نتیجه آنکه ارتباط دادن مساله قرائات سبع با روایاتی که بیانگر نزول قرآن به سبعة احرف می‌باشد ناشی از جهل بوده و تفکیک بین این دو امری لازم است <ref>لازم به ذکر است که در اخرین مبحث این مقاله به بررسی تفصیلی روایات سبعه احرف خواهیم پرداخت</ref>  
نتیجه آنکه ارتباط دادن مساله قرائات سبع با روایاتی که بیانگر نزول قرآن به سبعة احرف می‌باشد ناشی از جهل بوده و تفکیک بین این دو امری لازم است <ref>لازم به ذکر است که در آخرینمبحث این مقاله به بررسی تفصیلی روایات سبعه احرف خواهیم پرداخت</ref>  
    
    
==2- تواتر سور و آیات قرآن:==  
==2- تواتر سور و آیات قرآن:==  
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:


   
   
ایشان در بخش دیگری از گفتارشان در عدم ملازمه بین ایندو می‌فرماید:  
ایشان در بخش دیگری از گفتارشان در عدم ملازمه بین این‌دو می‌فرماید:  
از امور مسلم و قطعی آن است که تواتر قرآن، مستلزم ثبوت تواتر قرائات نمی‌باشد. زرقانی به نکته مذکور اعتراف نموده و می‌گوید: برخی نسبت به قرائات سبع مسیر افراط را پیموده و حکم به کفر منکرین تواتر این قرائات نموده‌اند چون از منظر اینان عدم تواتر قرائات، مستلزم عدم تواتر قرآن خواهد بود در حالی که این مبنا ناصحیح بوده و بین ایندو هیچگونه ملازمه‌ای وجود ندارد. <ref>همان ص 159-160ومن الحق إن تواتر القرآن لا یستلزم تواتر القراءات. وقد اعترف بذلک الزرقانی حیث قال: یبالغ بعضهم فی الإشادة بالقراءات السبع، ویقول من زعم أن القراءات السبع لا یلزم فیها التواتر فقوله کفر، لأنه یؤدی إلی عدم تواتر القرآن جملة، ویعزی هذا الرأی إلی مفتی البلاد الأندلسیة الأستاذ أبی سعید فرج ابن لب، وقد تحیس لرأیه کثیرا وألف رسالة کبیرة فی تأیید مذهبه. والرد علی من رد علیه، ولکن دلیلة الذی استند إلیه لا یسلم. فإن القول بعدم تواتر القراءات السبع لا یستلزم القول بعدم تواتر القرآن، کیف وهناک فرق بین القرآن والقراءات السبع، بحیث یصح أن یکون القرآن متواترا فی غیر القراءات السبع، أو فی القدر الذی اتفق علیه القراء جمیعا أو فی القدر الذی اتفق علیه عدد یؤمن تواطؤهم علی الکذب قراء کانوا أو غیر قراء
از امور مسلم و قطعی آن است که تواتر قرآن، مستلزم ثبوت تواتر قرائات نمی‌باشد. زرقانی به نکته مذکور اعتراف نموده و می‌گوید: برخی نسبت به قرائات سبع مسیر افراط را پیموده و حکم به کفر منکرین تواتر این قرائات نموده‌اند چون از منظر اینان عدم تواتر قرائات، مستلزم عدم تواتر قرآن خواهد بود در حالی که این مبنا ناصحیح بوده و بین این‌دو هیچگونه ملازمه‌ای وجود ندارد. <ref>همان ص 159-160ومن الحق إن تواتر القرآن لا یستلزم تواتر القراءات. وقد اعترف بذلک الزرقانی حیث قال: یبالغ بعضهم فی الإشادة بالقراءات السبع، ویقول من زعم أن القراءات السبع لا یلزم فیها التواتر فقوله کفر، لأنه یؤدی إلی عدم تواتر القرآن جملة، ویعزی هذا الرأی إلی مفتی البلاد الأندلسیة الأستاذ أبی سعید فرج ابن لب، وقد تحیس لرأیه کثیرا وألف رسالة کبیرة فی تأیید مذهبه. والرد علی من رد علیه، ولکن دلیلة الذی استند إلیه لا یسلم. فإن القول بعدم تواتر القراءات السبع لا یستلزم القول بعدم تواتر القرآن، کیف وهناک فرق بین القرآن والقراءات السبع، بحیث یصح أن یکون القرآن متواترا فی غیر القراءات السبع، أو فی القدر الذی اتفق علیه القراء جمیعا أو فی القدر الذی اتفق علیه عدد یؤمن تواطؤهم علی الکذب قراء کانوا أو غیر قراء
</ref>
</ref>
   
   
2- ثبوت تواتر قرائات از پیامبر ص  
2- ثبوت تواتر قرائات از پیامبر ص  
مراد از تواتر این قرائات - در نزد قائلین به آن - تواتر از ناحیه پیامبر ص می‌باشد. بدیهی است این معنا با تواترقرائات از قراء سبع متفاوت خواهد بود چون تنها تواتر قرائات از پیامبر ص است که اثار شرعی بر آن مترتب خواهد بود.  
مراد از تواتر این قرائات - در نزد قائلین به آن - تواتر از ناحیه پیامبر ص می‌باشد. بدیهی است این معنا با تواترقرائات از قراء سبع متفاوت خواهد بود چون تنها تواتر قرائات از پیامبر ص است که آثار شرعی بر آن مترتب خواهد بود.  
   
   
== ادله قائلین به تواتر قرائات سبعه:==  
== ادله قائلین به تواتر قرائات سبعه:==  
خط ۲۲۵: خط ۲۲۵:


آیةالله خوئی در تبیین این دلیل که -ابن حاجب آن را نقل نموده است - می‌فرماید:  
آیةالله خوئی در تبیین این دلیل که -ابن حاجب آن را نقل نموده است - می‌فرماید:  
هرگاه تواتر قرائات را نپذیریم لازمه‌اش این است که برخی از کلمات قرآن از تواتر خارج گردد نظیر "ملک و مالک "– در سوره حمد- و. . . ؛ از طرفی تخصیص تواتر به یک از آندو، ترجیح بلامرجح و باطل خواهد بود. <ref>i همان:الرابع: ان القراءات لو لم تکن متواترة لکان بعض القرآن غیر متواتر مثل " ملک " و " مالک " ونحوهما، فإن تخصیص أحدهما تحکم باطل. وهذا الدلیل ذکره ابن الحاجب وتبعه جماعة من بعده.</ref>
هرگاه تواتر قرائات را نپذیریم لازمه‌اش این است که برخی از کلمات قرآن از تواتر خارج گردد نظیر "ملک و مالک "– در سوره حمد- و. . . ؛ از طرفی تخصیص تواتر به یک از آن‌دو، ترجیح بلامرجح و باطل خواهد بود. <ref>i همان:الرابع: ان القراءات لو لم تکن متواترة لکان بعض القرآن غیر متواتر مثل " ملک " و " مالک " ونحوهما، فإن تخصیص أحدهما تحکم باطل. وهذا الدلیل ذکره ابن الحاجب وتبعه جماعة من بعده.</ref>


نقد آیةالله خوئی به دلیل چهارم:  
نقد آیةالله خوئی به دلیل چهارم:  
خط ۲۶۱: خط ۲۶۱:
ایشان در تبیین دلیل سوم می‌فرماید:  
ایشان در تبیین دلیل سوم می‌فرماید:  


اسناد راویانی که قرائات سبعه را از قراء خاص نقل می‌کنند بیانگر آن است که تواتر "قرائات از قراء" ثابت است در حالی که معیار اصلی ثبوت تواتر "قرائات عن النبی ص" می‌باشد که منشا اثار شرعی خواهد بود. <ref>همان الثالث: اتصال أسانید القراءات بالقراء أنفسهم یقطع تواتر الأسانید حتی لو کانت رواتها فی جمیع الطبقات ممن یمتنع تواطؤهم علی الکذب، فإن کل قارئ إنما ینقل قراءته بنفسه</ref>
اسناد راویانی که قرائات سبعه را از قراء خاص نقل می‌کنند بیانگر آن است که تواتر "قرائات از قراء" ثابت است در حالی که معیار اصلی ثبوت تواتر "قرائات عن النبی ص" می‌باشد که منشا آثار شرعی خواهد بود. <ref>همان الثالث: اتصال أسانید القراءات بالقراء أنفسهم یقطع تواتر الأسانید حتی لو کانت رواتها فی جمیع الطبقات ممن یمتنع تواطؤهم علی الکذب، فإن کل قارئ إنما ینقل قراءته بنفسه</ref>
    
    
دلیل چهارم: اجتهاد قراء سبعه در نوع قرائتشان  
دلیل چهارم: اجتهاد قراء سبعه در نوع قرائتشان  
خط ۲۷۸: خط ۲۷۸:
باید گفت علاوه بر دلائل متقنی که از کتاب البیان فی تفسیر القرآن ذکر گردید نامعقول بودن تواتر قرائات قراء سبعه را می‌توان بعنوان ششمین دلیل - برعدم تواتر- آن دانست. تصدیق این امر با تصوردقیق تواتر قرائات امری بدیهی خواهد بود چون معنای تواتر قرائات قراءسبعه از دیدگاه قائلین بدان آن است که قرآن به این هفت قرائت نازل شده و پیامبر ص آن را به همین گونه قرائت کرده‌اند. بدیهی است تصور این امر – که جبرئیل قرآن را به هفت وجه برای پیامبر ص قرائت و نازل نموده – سبب وهن قرآن بوده و آن را از مرتبه عالی تنزل خواهد داد.  
باید گفت علاوه بر دلائل متقنی که از کتاب البیان فی تفسیر القرآن ذکر گردید نامعقول بودن تواتر قرائات قراء سبعه را می‌توان بعنوان ششمین دلیل - برعدم تواتر- آن دانست. تصدیق این امر با تصوردقیق تواتر قرائات امری بدیهی خواهد بود چون معنای تواتر قرائات قراءسبعه از دیدگاه قائلین بدان آن است که قرآن به این هفت قرائت نازل شده و پیامبر ص آن را به همین گونه قرائت کرده‌اند. بدیهی است تصور این امر – که جبرئیل قرآن را به هفت وجه برای پیامبر ص قرائت و نازل نموده – سبب وهن قرآن بوده و آن را از مرتبه عالی تنزل خواهد داد.  


==6- حجیت یا عدم حجیت قرائات سبعه == <ref>این مباحث با اندکی تغییر-حذف برخی از قسمتها - ازکتاب البیان فی تفسیر القرآن ص 164-168 نقل شده است.</ref>
==6- حجیت یا عدم حجیت قرائات سبعه == <ref>این مباحث با اندکی تغییر-حذف برخی از قسمت‌ها - ازکتاب البیان فی تفسیر القرآن ص 164-168 نقل شده است.</ref>
   
   
از جمله مباحث مهم در مساله قرائات سبعه، مبحث حجیت و عدم حجیت آن است.  
از جمله مباحث مهم در مساله قرائات سبعه، مبحث حجیت و عدم حجیت آن است.  
خط ۳۱۰: خط ۳۱۰:
ایشان در ادامه نسبت به لزوم قرائت سوره کامل بعد از حمد درنماز می‌فرماید:
ایشان در ادامه نسبت به لزوم قرائت سوره کامل بعد از حمد درنماز می‌فرماید:


لازم است سوره‌ای جهت قرائت آنتخاب گردد که اختلاف قرائت دران نباشد. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 167-والحق: ان الذی تقتضیه القاعدة الأولیة، هو عدم جواز القراءة فی الصلاة بکل قراءة لم تثبت القراءة بها من النبی الأکرم - صلی الله علیه وآله وسلم - أو من أحد أوصیائه المعصومین - علیهم السلام -، لان الواجب فی الصلاة هو قراءة القرآن فلا یکفی قراءة شئ لم یحرز کونه قرآنا وقد استقل العقل بوجوب إحراز الفراغ الیقینی بعد العلم باشتغال الذمة، وعلی ذلک فلا بد من تکرار الصلاة بعد القراءات المختلفة أو تکرار مورد الاختلاف فی الصلاة الواحدة، لاحراز الامتثال القطعی، ففی سورة الفاتحة یجب الجمع بین قراءة " مالک "، وقراءة " ملک ". أما السورة التامة التی تجب قراءتها بعد الحمد - بناء علی الأظهر - فیجب لها إما اختیار سورة لیس فیها اختلاف فی القراءة، وإما التکرار علی النحو المتقدم.</ref>
لازم است سوره‌ای جهت قرائت آنتخاب گردد که اختلاف قرائت دران نباشد. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 167-والحق: ان الذی تقتضیه القاعدة الأولیة، هو عدم جواز القراءة فی الصلاة بکل قراءة لم تثبت القراءة بها من النبی الأکرم - صلی الله علیه وآله وسلم - أو من أحد أوصیائه المعصومین - علیهم‌السلام -، لان الواجب فی الصلاة هو قراءة القرآن فلا یکفی قراءة شئ لم یحرز کونه قرآنا وقد استقل العقل بوجوب إحراز الفراغ الیقینی بعد العلم باشتغال الذمة، وعلی ذلک فلا بد من تکرار الصلاة بعد القراءات المختلفة أو تکرار مورد الاختلاف فی الصلاة الواحدة، لاحراز الامتثال القطعی، ففی سورة الفاتحة یجب الجمع بین قراءة " مالک "، وقراءة " ملک ". أما السورة التامة التی تجب قراءتها بعد الحمد - بناء علی الأظهر - فیجب لها إما اختیار سورة لیس فیها اختلاف فی القراءة، وإما التکرار علی النحو المتقدم.</ref>


نکته پایانی آنکه از منظر ایشان در صورتی که مشروعیت قرائتی خاص از ناحیه معصومین ثابت گردد و یا در عصر آنان متعارف بین مسلمین باشد در اینصورت اکتفا به آن - بدلیل عدم ردع آنان از قرائت خاص و نیز از باب" إقرأ کما یقرأ الناس " إقرؤا کما علمتم " - قطعا صحیح بوده و فقط قرائات شاذ فاقد اعتبار خواهد بود. <ref>جهت تفصیل بیشتر رک به: البیان فی تفسیر القرآن ص 164-168 وأما بالنظر إلی ما ثبت قطعیا من تقریر المعصومین - علیهم السلام - شیعتهم علی القراءة، بأیة واحدة من القراءات المعروفة فی زمانهم، فلا شک فی کفایة کل واحدة منها فقد کانت هذه القراءات معروفة فی زمانهم، ولم یرد عنهم أنهم ردعوا عن بعضها، ولو ثبت الردع لوصل إلینا بالتواتر، ولا أقل من نقله بالآحاد، بل ورد عنهم - علیهم السلام - إمضاء هذه القراءات بقولهم: " إقرأ کما یقرأ الناس " إقرؤا کما علمتم " وعلی ذلک فلا معنی لتخصیص الجواز بالقراءات السبع أو العشر، نعم یعتبر فی الجواز أن لا تکون القراءة شاذة، غیر ثابتة بنقل الثقات عند علماء أهل السنة، ولا موضوعة، أما الشاذة فمثالها قراءة " ملک یوم الدین " بصیغة الماضی ونصب یوم، وأما الموضوعة فمثالها قراءة " إنما خشی الله من عباده العلماء " برفع کلمة الله ونصب کلمة العلماء علی قراءة الخزاعی عن أبی حنیفة. وصفوة القول: أنه تجوز القراءة فی الصلاة بکل قراءة کانت متعارفة فی زمان أهل البیت علیهم السلام</ref>
نکته پایانی آنکه از منظر ایشان در صورتی که مشروعیت قرائتی خاص از ناحیه معصومین ثابت گردد و یا در عصر آنان متعارف بین مسلمین باشد در اینصورت اکتفا به آن - بدلیل عدم ردع آنان از قرائت خاص و نیز از باب" إقرأ کما یقرأ الناس " إقرؤا کما علمتم " - قطعا صحیح بوده و فقط قرائات شاذ فاقد اعتبار خواهد بود. <ref>جهت تفصیل بیشتر رک به: البیان فی تفسیر القرآن ص 164-168 وأما بالنظر إلی ما ثبت قطعیا من تقریر المعصومین - علیهم‌السلام - شیعتهم علی القراءة، بأیة واحدة من القراءات المعروفة فی زمانهم، فلا شک فی کفایة کل واحدة منها فقد کانت هذه القراءات معروفة فی زمانهم، ولم یرد عنهم أنهم ردعوا عن بعضها، ولو ثبت الردع لوصل إلینا بالتواتر، ولا أقل من نقله بالآحاد، بل ورد عنهم - علیهم‌السلام - إمضاء هذه القراءات بقولهم: " إقرأ کما یقرأ الناس " إقرؤا کما علمتم " وعلی ذلک فلا معنی لتخصیص الجواز بالقراءات السبع أو العشر، نعم یعتبر فی الجواز أن لا تکون القراءة شاذة، غیر ثابتة بنقل الثقات عند علماء أهل السنة، ولا موضوعة، أما الشاذة فمثالها قراءة " ملک یوم الدین " بصیغة الماضی ونصب یوم، وأما الموضوعة فمثالها قراءة " إنما خشی الله من عباده العلماء " برفع کلمة الله ونصب کلمة العلماء علی قراءة الخزاعی عن أبی حنیفة. وصفوة القول: أنه تجوز القراءة فی الصلاة بکل قراءة کانت متعارفة فی زمان أهل البیت علیهم‌السلام</ref>


==7- بررسی روایات نزول قرآن به سبعه احرف و نسبت آن با قرائات قراء سبعه == <ref>عمده مباحث این قسمت – با تغییرات مختصر- اضافات و حذف - از کتاب البیان فی تفسیر القرآن ص 191-11 نقل شده است. </ref>
==7- بررسی روایات نزول قرآن به سبعه احرف و نسبت آن با قرائات قراء سبعه == <ref>عمده مباحث این قسمت – با تغییرات مختصر- اضافات و حذف - از کتاب البیان فی تفسیر القرآن ص 191-11 نقل شده است. </ref>
خط ۳۲۹: خط ۳۲۹:
4- در روایتی دیگر از پیامبرص نقل شده است که فرمود:قرآن بر هفت حرف علیم، حکیم، غفور، رحیم نازل شده است. <ref>عن أبی سلمة عن أبی هریرة قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): " أنزل القرآن علی سبعة أحرف علیم حکیم غفور رحیم "</ref>  
4- در روایتی دیگر از پیامبرص نقل شده است که فرمود:قرآن بر هفت حرف علیم، حکیم، غفور، رحیم نازل شده است. <ref>عن أبی سلمة عن أبی هریرة قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): " أنزل القرآن علی سبعة أحرف علیم حکیم غفور رحیم "</ref>  


نظیر روایات فوق در منابع مختلف روائی اهل سنت ذکر شده است. <ref>جامع البیان عن تاویل ایه القرآن ج 1ص 29 فتح الباری ج 9ص 23 صحیح مسلم ج 2ص 204 مسند احمد ج 5ص 122</ref>
نظیر روایات فوق در منابع مختلف روائی اهل سنت ذکر شده است. <ref>جامع البیان عن تاویل آیه القرآن ج 1ص 29 فتح الباری ج 9ص 23 صحیح مسلم ج 2ص 204 مسند احمد ج 5ص 122</ref>
   
   
آیةالله خوئی بعد از ذکر روایات مذکور می‌فرماید:  
آیةالله خوئی بعد از ذکر روایات مذکور می‌فرماید:  
خط ۳۴۱: خط ۳۴۱:


اهل بیت ع از پیامبر ص نقل فرموده آند که:  
اهل بیت ع از پیامبر ص نقل فرموده آند که:  
پیک وحی از جانب خداوند متعال بر من نازل شد که امرالهی بر آن تعلق گرفته است که قرآن را بر یک حرف قرائت کنی. به خداوند متعال عرضه داشتم که دستورت را بر امتم وسعت داده و اسان کن. بار دیگر امر الهی بر قرائت به یک حرف تکرار شد؛ برای بار سوم نیز همین اتفاق افتاد اما در مرحله چهارم خداوند متعال فرمود: می‌توانی قرآن را بر هفت حرف قرائت نمائی نظربه اینکه در زمین از اغاز خلقتش، هفت عالم خلق شده است <ref> همان: عن عیسی بن عبدالله الهاشمی، عن أبیه عن آبائه علیهم السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: أتانی آت من الله فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت: یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت: یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک (أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله یأمرک أن تقرأ القرآن علی سبعة أحرف خلق الله عز وجل فی الأرض منذ خلقها سبعة عالمین</ref>
پیک وحی از جانب خداوند متعال بر من نازل شد که امرالهی بر آن تعلق گرفته است که قرآن را بر یک حرف قرائت کنی. به خداوند متعال عرضه داشتم که دستورت را بر امتم وسعت داده و اسان کن. بار دیگر امر الهی بر قرائت به یک حرف تکرار شد؛ برای بار سوم نیز همین اتفاق افتاد اما در مرحله چهارم خداوند متعال فرمود: می‌توانی قرآن را بر هفت حرف قرائت نمائی نظربه اینکه در زمین از اغاز خلقتش، هفت عالم خلق شده است <ref> همان: عن عیسی بن عبدالله الهاشمی، عن أبیه عن آبائه علیهم‌السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: أتانی آت من الله فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت: یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت: یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک (أن تقرأ القرآن علی حرف واحد، فقلت یا رب وسع علی أمتی فقال: إن الله یأمرک أن تقرأ القرآن علی سبعة أحرف خلق الله عز وجل فی الأرض منذ خلقها سبعة عالمین</ref>


در روایتی دیگر از امام باقر ع نقل شده است که: تفسیر قرآن بر هفت حرف می‌باشد که برخی از آنها مربوط به گذشته و برخی از آنها مربوط به اینده است که علم آن نزد ائمه ع می‌باشد. <ref>بصائر الدرجات ص316 عن زرارة عن أبی جعفر ‌علیه‌السلام قال تفسیر القرآن علی سبعة أحرف منه ما کان و منه ما لم یکن بعد ذلک تعرفه الأئمة </ref>
در روایتی دیگر از امام باقر ع نقل شده است که: تفسیر قرآن بر هفت حرف می‌باشد که برخی از آنها مربوط به گذشته و برخی از آنها مربوط به اینده است که علم آن نزد ائمه ع می‌باشد. <ref>بصائر الدرجات ص316 عن زرارة عن أبی جعفر ‌علیه‌السلام قال تفسیر القرآن علی سبعة أحرف منه ما کان و منه ما لم یکن بعد ذلک تعرفه الأئمة </ref>
خط ۴۰۹: خط ۴۰۹:
دیدگاه نهائی ایشان در معنای روایات سبعه احرف این است که مراد از سبعه احرف، اقسام هفتگانه خطاب و بیان درقرآن می‌باشد. <ref>المیزان ج 3ص74 فالمتعین حمل السبعة الأحرف علی أقسام الخطاب وأنواع البیان وهی سبعة علی وحدتها فی الدعوة إلی الله وإلی صراطه المستقیم ویمکن ان یستفاد من هذه الروایة حصر أصول المعارف الإلهیة فی الأمثال فإن بقیة السبعة لا تلائمها إلا بنوع من العنایة علی ما لا یخفی</ref>  
دیدگاه نهائی ایشان در معنای روایات سبعه احرف این است که مراد از سبعه احرف، اقسام هفتگانه خطاب و بیان درقرآن می‌باشد. <ref>المیزان ج 3ص74 فالمتعین حمل السبعة الأحرف علی أقسام الخطاب وأنواع البیان وهی سبعة علی وحدتها فی الدعوة إلی الله وإلی صراطه المستقیم ویمکن ان یستفاد من هذه الروایة حصر أصول المعارف الإلهیة فی الأمثال فإن بقیة السبعة لا تلائمها إلا بنوع من العنایة علی ما لا یخفی</ref>  


دیدگاه آیةالله خوئی <ref>از آنجا که بررسی و تحلیل آیة‌الله خوئی در موضوع روایات سبعه احرف و اقوال مطرح شده در ان نسبت به دیدگاه‌های دیگر از جامعیت بیشتری برخوردارمی‌باشد بهمین جهت در این مرحله به تبیین تفصیلی دیدگاه ایشان می پردازیم</ref>  
دیدگاه آیةالله خوئی <ref>از آنجا که بررسی و تحلیل آیة‌الله خوئی در موضوع روایات سبعه احرف و اقوال مطرح شده در ان نسبت به دیدگاه‌های دیگر از جامعیت بیشتری برخوردارمی‌باشد بهمین جهت در این مرحله به تبیین تفصیلی دیدگاه ایشان می‌پردازیم</ref>  
   
   
ایشان در کتاب ارزشمند " البیان فی تفسیر القرآن " با نگاه مقارن، به بررسی عالمانه و جامع روایات مذکور پرداخته و دیدگاه قائلین به صحت این روایات را بصورت مبسوط مورد نقد قرار داده است. خلاصه نقدهای ایشان به روایات نزول قرآن علی سبعه احرف ونیز اقوال مطرح شده در آن بشرح ذیل می‌باشد:
ایشان در کتاب ارزشمند " البیان فی تفسیر القرآن " با نگاه مقارن، به بررسی عالمانه و جامع روایات مذکور پرداخته و دیدگاه قائلین به صحت این روایات را بصورت مبسوط مورد نقد قرار داده است. خلاصه نقدهای ایشان به روایات نزول قرآن علی سبعه احرف ونیز اقوال مطرح شده در آن بشرح ذیل می‌باشد:


1-مخالفت احادیث مذکور- نزول قرآن علی سبعه احرف- با روایات صحیحه‌ای که از ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است:  
1-مخالفت احادیث مذکور- نزول قرآن علی سبعه احرف- با روایات صحیحه‌ای که از ائمه معصومین علیهم‌السلام وارد شده است:  
ایشان در این رابطه می‌نویسد: مفاد این احادیث با صحیحه زراره که نزول قرآن را بر حرف واحد دانسته و منشا اختلاف در قرائات را راویان می‌داند مخالف است. در روایتی دیگر امام صادق ع قول به نزول قرآن بر سبعه احرف را به دشمنان اسلام نسبت داده و آنرا دروغ می‌داند و اظهار می‌فرماید:. . . ولکنه – قرآن - نزل علی حرف واحد من عند الواحد قرآن. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص177 وهی مخالفة لصحیحة زرارة عن أبی جعفر ‌علیه‌السلام قال:" إن القرآن واحد نزل من عند واحد، ولکن الاختلاف یجئ من قبل الرواة " وقد سأل الفضیل بن یسار أبا عبدالله ‌علیه‌السلام فقال: إن الناس یقولون: إن القرآن نزل علی سبعة أحرف. فقال أبو عبدالله ‌علیه‌السلام: " کذبوا - أعداء الله - ولکنه نزل علی حرف واحد من عند الواحد "</ref>
ایشان در این رابطه می‌نویسد: مفاد این احادیث با صحیحه زراره که نزول قرآن را بر حرف واحد دانسته و منشا اختلاف در قرائات را راویان می‌داند مخالف است. در روایتی دیگر امام صادق ع قول به نزول قرآن بر سبعه احرف را به دشمنان اسلام نسبت داده و آنرا دروغ می‌داند و اظهار می‌فرماید:. . . ولکنه – قرآن - نزل علی حرف واحد من عند الواحد قرآن. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص177 وهی مخالفة لصحیحة زرارة عن أبی جعفر ‌علیه‌السلام قال:" إن القرآن واحد نزل من عند واحد، ولکن الاختلاف یجئ من قبل الرواة " وقد سأل الفضیل بن یسار أبا عبدالله ‌علیه‌السلام فقال: إن الناس یقولون: إن القرآن نزل علی سبعة أحرف. فقال أبو عبدالله ‌علیه‌السلام: " کذبوا - أعداء الله - ولکنه نزل علی حرف واحد من عند الواحد "</ref>


خط ۴۲۹: خط ۴۲۹:
   
   
3-عدم تناسب در سئوال و جواب برخی از روایات مذکور:  
3-عدم تناسب در سئوال و جواب برخی از روایات مذکور:  
در یکی از روایات تعدد قرائات به نقل از ابن مسعود امده است که اظهار داشت در تعداد آیات سوره‌ای از قرآن با جمعی اختلاف داشتیم؛ بنزد رسول الله ص امده و به حضرتش عرضه داشتیم که در قرائت با یکدیگر اختلاف داریم. پیامبر ص برافروخته شده و از شدت ناراحتی فرمود:امتهای قبل ازشما بسبب همین اختلافات هلاک شدند آنگاه امام علی ع از ناحیه پیامبر ص بما فرمود: قرآن را بهمان گونه که تعلیم داده شده اید قرائت کنید. <ref>مسند احمد ج 1ص106 ؛کنزالعمال ج 2ص 339: عن عاصم عن زر عن عبدالله ابن مسعود قال: " تمارینا فی سورة من القرآن، فقلنا: خمس وثلاثون، أو ست وثلاثون آیة. قال: فانطلقنا إلی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فوجدنا علیا یناجیه. قال: فقلنا إنما اختلفنا فی القراءة. قال: فاحمر وجه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم وقال: إنما هلک من کان قبلکم باختلافهم بینهم. قال: ثم أسر إلی علی شیئا. فقال لنا علی: إن رسول الله یأمرکم أن تقرأوا کما علمتم</ref>  
در یکی از روایات تعدد قرائات به نقل از ابن مسعود امده است که اظهار داشت در تعداد آیات سوره‌ای از قرآن با جمعی اختلاف داشتیم؛ بنزد رسول الله ص امده و به حضرتش عرضه داشتیم که در قرائت با یکدیگر اختلاف داریم. پیامبر ص برافروخته شده و از شدت ناراحتی فرمود:امت‌های قبل ازشما بسبب همین اختلافات هلاک شدند آنگاه امام علی ع از ناحیه پیامبر ص بما فرمود: قرآن را بهمان گونه که تعلیم داده شده اید قرائت کنید. <ref>مسند احمد ج 1ص106 ؛کنزالعمال ج 2ص 339: عن عاصم عن زر عن عبدالله ابن مسعود قال: " تمارینا فی سورة من القرآن، فقلنا: خمس وثلاثون، أو ست وثلاثون آیة. قال: فانطلقنا إلی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فوجدنا علیا یناجیه. قال: فقلنا إنما اختلفنا فی القراءة. قال: فاحمر وجه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم وقال: إنما هلک من کان قبلکم باختلافهم بینهم. قال: ثم أسر إلی علی شیئا. فقال لنا علی: إن رسول الله یأمرکم أن تقرأوا کما علمتم</ref>  


آیةالله خوئی ره در نقد روایت مذکور می‌نویسد: در سئوال و جوابی که در این روایت بیان گردیده است تناسبی وجود ندارد چون اختلاف اصلی بین ابن مسعود و دیگران در تعداد آیات یک سوره می‌باشد در حالی که سئوالشان از پیامبرص در زمینه اختلاف درقرائت و در پاسخ پیامبر ص نیز به مطلب دیگری پرداخته شده است. در نتیجه بین سئوال و جواب ارتباطی وجود ندارد. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص178 ومن عدم التناسب بین السؤال والجواب، ما فی روایة ابن مسعود من قول علی ‌علیه‌السلام إن رسول الله - صلی الله علیه وآله وسلم - یأمرکم أن تقرؤا کما علمتم. فإن هذا الجواب لا یرتبط بما وقع فیه النزاع من الاختلاف فی عدد الآیات </ref>
آیةالله خوئی ره در نقد روایت مذکور می‌نویسد: در سئوال و جوابی که در این روایت بیان گردیده است تناسبی وجود ندارد چون اختلاف اصلی بین ابن مسعود و دیگران در تعداد آیات یک سوره می‌باشد در حالی که سئوالشان از پیامبرص در زمینه اختلاف درقرائت و در پاسخ پیامبر ص نیز به مطلب دیگری پرداخته شده است. در نتیجه بین سئوال و جواب ارتباطی وجود ندارد. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص178 ومن عدم التناسب بین السؤال والجواب، ما فی روایة ابن مسعود من قول علی ‌علیه‌السلام إن رسول الله - صلی الله علیه وآله وسلم - یأمرکم أن تقرؤا کما علمتم. فإن هذا الجواب لا یرتبط بما وقع فیه النزاع من الاختلاف فی عدد الآیات </ref>
خط ۶۸۲: خط ۶۸۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:قرآن]]
[[رده:قرآن]]