بنان حمال: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
|-
|-
|نام‎های دیگر
|نام‎های دیگر
|حمّال،بُنان حمّال
|حمّال، بُنان حمّال
|-
|-
|درگذشت
|درگذشت
خط ۱۲: خط ۱۲:
</div>
</div>


'''بُنان حمّال''' عارف و زاهد قرن‌های سوّم و چهارم می‌باشد.
'''بُنان حمّال''' [[عرفان|عارف]] و [[زهد|زاهد]] قرن‌های سوّم و چهارم بود.


=نام اصلی و لقب بنان=
=نام اصلی و لقب بنان=


نام او ابوالحسن بُنان بن محمد بن حَمدان بن سعید و لقبش حمّال است. [۱][۲][۳]
نام او ابوالحسن بُنان بن محمد بن حَمدان بن سعید و لقبش حمّال است <ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲</ref>.  


=تاریخ و محل تولد بنان=
=تاریخ و محل تولد بنان=


تاریخ تولد وی در منابع ذکر نشده است. با این‌که مولدش را در واسط نوشته‌اند. [۴] [۵] [۶]
تاریخ تولد وی در منابع ذکر نشده است. با این‌که مولدش را در واسط نوشته‌اند<ref>محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیه، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶</ref>.


=محل رشد بنان=
=محل رشد بنان=


در [[بغداد]] نشو و نما یافته است، [۷] و شاید به همین سبب، ابونعیم او را «بُنان بغدادی» معرفی کرده است. [۸]
در [[بغداد]] نشو و نما یافته است<ref>ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمود فاخوری و محمد روّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹</ref> و شاید به همین سبب ابونعیم او را «بُنان بغدادی» معرفی کرده است<ref>احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۳۲۴، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷</ref>.


=وجه تسمیه بنان به حمال=
=وجه تسمیه بنان به حمال=


در وجه تسمیه او به حمّال، گویند: در سفر [[حج]] توشه‌ای بر پشت داشت؛ پیرزنی به او گفت : «ای بنان تو حمّالی، زاد بر پشت می‌گیری و به خدا [[توکل]] نمی‌کنی.» پس بنان توشه را به دور افکند. [۹] [۱۰]
در وجه تسمیه او به حمّال گویند: در سفر [[حج]] توشه‌ای بر پشت داشت؛ پیرزنی به او گفت: «ای بنان تو حمّالی، زاد بر پشت می‌گیری و به خدا [[توکل]] نمی‌کنی.» پس بنان توشه را به دور افکند<ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریه، ص۱۷۰، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸</ref>.


=مصاحبت با صوفیان بغداد=
=مصاحبت با صوفیان بغداد=


بنان با جنید و دیگر [[صوفیان]] بغداد مصاحبت داشت و [[ابو الحسین نوری|ابوالحسین نوری]] (متوفی ۲۹۵) را از شاگردان او دانسته‌اند. [۱۱][۱۲][۱۳]
بنان با جنید و دیگر [[صوفیان]] بغداد مصاحبت داشت و [[ابوالحسین نوری|ابوالحسین نوری]] (متوفی ۲۹۵) را از شاگردان او دانسته‌اند<ref>عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۸۴، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۵</ref>.


=بنان و روایت حدیث=
=بنان و روایت حدیث=


همچنین او را از محدثانی می‌دانند که از [[حسن بن محمد زعفرانی]] (متوفی ۲۶۰) و [[حسن بن عَرَفه]] (متوفی ۲۵۷) حدیث روایت کرده است. [۱۴][۱۵][۱۶]
همچنین او را از محدثانی می‌دانند که از [[حسن بن محمد زعفرانی]] (متوفی ۲۶۰) و [[حسن بن عَرَفه]] (متوفی ۲۵۷) حدیث روایت کرده است<ref>عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر والقاهره، ج۱، ص۵۱۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۷</ref>.
 
=مهاجرت به مصر=
=مهاجرت به مصر=


خط ۴۴: خط ۴۳:
=وفات بنان=
=وفات بنان=


و سرانجام بنان در سال ۳۱۶ در همان‌جا (مصر) وفات یافت [۱۷][۱۸] او را در قُرافه به خاک سپردند [۱۹] و به جهت شأن و مقام والایش، بیشتر مردم در تشییع جنازه‌اش شرکت کردند. [۲۰][۲۱]
و سرانجام بنان در سال ۳۱۶ در همان‌جا (مصر) وفات یافت <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۶۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش</ref>. او را در قُرافه به خاک سپردند <ref>عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۸۴، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۵</ref>. و به جهت شأن و مقام والایش، بیشتر مردم در تشییع جنازه‌اش شرکت کردند<ref>ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۲۷۱، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹</ref>.


=خصوصیات بنان=
=خصوصیات بنان=


وی در زهد و عبادت مثل بوده [۲۲][۲۳] و از آمران به معروف و ناهیان از منکر به شمار می‌آمده است. [۲۴][۲۵] گویند که او احمد بن طولون (متوفی ۲۷۰) را به سبب منکری که انجام داده بود، نکوهش کرد. ابن طولون خشمگین شد و دستور داد تا بنان را در قفس شیر بیندازند. اما شیر او را می‌بویید و می‌لیسید. وقتی که وی را از قفس شیر بیرون آوردند، از او پرسیدند: در آن هنگام به تو رنجی رسید؟ گفت: رنجی نبود جز اندیشیدن در اختلاف علما در موضوع نجس یا پاک بودن آب دهان جانوران . [۲۶][۲۷][۲۸]
وی در زهد و عبادت مثل بوده <ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲</ref> و از آمران به معروف و ناهیان از منکر به شمار می‌آمده است<ref>عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۹۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش</ref>. گویند که او احمد بن طولون (متوفی ۲۷۰) را به سبب منکری که انجام داده بود، نکوهش کرد. ابن طولون خشمگین شد و دستور داد تا بنان را در قفس شیر بیندازند. اما شیر او را می‌بویید و می‌لیسید. وقتی که وی را از قفس شیر بیرون آوردند از او پرسیدند: در آن هنگام به تو رنجی رسید؟ گفت: رنجی نبود جز اندیشیدن در اختلاف علما در موضوع نجس یا پاک بودن آب دهان جانوران<ref>محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۸۹، ج۱۴، چاپ شعیب ارنؤوط و اکرم بوشیی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳</ref>.


=طریقه بنان در تصوف=
=طریقه بنان در تصوف=


از بنان سخنان پراکنده‌ای به جای مانده است که طریقه او را در تصوف نشان می‌دهد؛ از جمله: وقتی از او پرسیدند: برترین حال [[صوفیه]] چیست ؟ گفت: اطمینان به آنچه (از روزی ) ضمانت شده است؛ به فرمان‌ها (ی الهی ) عمل کردن؛ رازداری و گسستن از دو جهان با پیوستن به حق تعالی. [۲۹][۳۰][۳۱]
از بنان سخنان پراکنده‌ای به جای مانده است که طریقه او را در تصوف نشان می‌دهد؛ از جمله: وقتی از او پرسیدند: برترین حال [[صوفیه]] چیست؟ گفت: اطمینان به آنچه (از روزی) ضمانت شده است؛ به فرمان‌ها (ی الهی) عمل کردن؛ رازداری و گسستن از دو جهان با پیوستن به حق تعالی<ref>عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۹۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش</ref>.
 
== پانویس ==
=فهرست منابع=
{{پانویس}}
 
(۱) ابن جوزی، صفة الصفوة، چاپ محمود فاخوری و محمد روّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
 
(۲) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
 
(۳) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
 
(۴) احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
 
(۵) عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
 
(۶) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
 
(۷) احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
 
(۸) محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۴، چاپ شعیب ارنؤوط و اکرم بوشیی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
 
(۹) محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیه، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
 
(۱۰) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر والقاهره، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
 
(۱۱) عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۵.
 
(۱۲) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریه، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸
 
=پانویس=
۱. ↑ محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۹۱، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
 
۲. ↑ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
 
۳. ↑ احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۱۰۳، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
 
۴. ↑ محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیه، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
 
۵. ↑ عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، ص۴۰۴، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
 
۶. ↑ ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۲، ص۴۴۸، چاپ محمود فاخوری و محمد روّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
 
۷. ↑ ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمود فاخوری و محمد روّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
 
۸. ↑ احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۳۲۴، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
 
۹. ↑ ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۲۷۳، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
 
۱۰. ↑ عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریه، ص۱۷۰، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
 
۱۱. ↑ محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۸۸، ج۱۴، چاپ شعیب ارنؤوط و اکرم بوشیی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
 
۱۲. ↑ عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۸۴، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۵.
 
۱۳. ↑ محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۹۱، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
 
۱۴. ↑ محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۸۸، ج۱۴، چاپ شعیب ارنؤوط و اکرم بوشیی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
 
۱۵. ↑ عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر والقاهره، ج۱، ص۵۱۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
 
۱۶. ↑ ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمود فاخوری و محمد روّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
 
۱۷. ↑ عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر والقاهره، ج۱، ص۵۱۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
 
۱۸. ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۶۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
 
۱۹. ↑ عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۸۴، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۵.
 
۲۰. ↑ ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۲۷۱، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
 
۲۱. ↑ عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر والقاهره، ج۱، ص۵۱۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
 
۲۲. ↑ ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۲۷۱، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
 
۲۳. ↑ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
 
۲۴. ↑ محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۹۱، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
 
۲۵. ↑ عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۹۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
 
۲۶. ↑ احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۳۲۴، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
 
۲۷. ↑ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۳، ص۲۷۴، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
 
۲۸. ↑ محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۸۹، ج۱۴، چاپ شعیب ارنؤوط و اکرم بوشیی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
 
۲۹. ↑ محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۹۳ـ۲۹۴، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
 
۳۰. ↑ ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۲۷۲، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
 
۳۱. ↑ عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۹۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
 
 
=پانویس=
{{پانویس|2}}


[[رده: تصوف]]
[[رده:تصوف]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۴۹

نام ابوالحسن بُنان بن محمد بن حَمدان بن سعید
نام‎های دیگر حمّال، بُنان حمّال
درگذشت 316ق

بُنان حمّال عارف و زاهد قرن‌های سوّم و چهارم بود.

نام اصلی و لقب بنان

نام او ابوالحسن بُنان بن محمد بن حَمدان بن سعید و لقبش حمّال است [۱].

تاریخ و محل تولد بنان

تاریخ تولد وی در منابع ذکر نشده است. با این‌که مولدش را در واسط نوشته‌اند[۲].

محل رشد بنان

در بغداد نشو و نما یافته است[۳] و شاید به همین سبب ابونعیم او را «بُنان بغدادی» معرفی کرده است[۴].

وجه تسمیه بنان به حمال

در وجه تسمیه او به حمّال گویند: در سفر حج توشه‌ای بر پشت داشت؛ پیرزنی به او گفت: «ای بنان تو حمّالی، زاد بر پشت می‌گیری و به خدا توکل نمی‌کنی.» پس بنان توشه را به دور افکند[۵].

مصاحبت با صوفیان بغداد

بنان با جنید و دیگر صوفیان بغداد مصاحبت داشت و ابوالحسین نوری (متوفی ۲۹۵) را از شاگردان او دانسته‌اند[۶].

بنان و روایت حدیث

همچنین او را از محدثانی می‌دانند که از حسن بن محمد زعفرانی (متوفی ۲۶۰) و حسن بن عَرَفه (متوفی ۲۵۷) حدیث روایت کرده است[۷].

مهاجرت به مصر

بنان از بغداد به مصر رفت و جزو مشایخ تصوّف آن‌جا محسوب شد.

وفات بنان

و سرانجام بنان در سال ۳۱۶ در همان‌جا (مصر) وفات یافت [۸]. او را در قُرافه به خاک سپردند [۹]. و به جهت شأن و مقام والایش، بیشتر مردم در تشییع جنازه‌اش شرکت کردند[۱۰].

خصوصیات بنان

وی در زهد و عبادت مثل بوده [۱۱] و از آمران به معروف و ناهیان از منکر به شمار می‌آمده است[۱۲]. گویند که او احمد بن طولون (متوفی ۲۷۰) را به سبب منکری که انجام داده بود، نکوهش کرد. ابن طولون خشمگین شد و دستور داد تا بنان را در قفس شیر بیندازند. اما شیر او را می‌بویید و می‌لیسید. وقتی که وی را از قفس شیر بیرون آوردند از او پرسیدند: در آن هنگام به تو رنجی رسید؟ گفت: رنجی نبود جز اندیشیدن در اختلاف علما در موضوع نجس یا پاک بودن آب دهان جانوران[۱۳].

طریقه بنان در تصوف

از بنان سخنان پراکنده‌ای به جای مانده است که طریقه او را در تصوف نشان می‌دهد؛ از جمله: وقتی از او پرسیدند: برترین حال صوفیه چیست؟ گفت: اطمینان به آنچه (از روزی) ضمانت شده است؛ به فرمان‌ها (ی الهی) عمل کردن؛ رازداری و گسستن از دو جهان با پیوستن به حق تعالی[۱۴].

پانویس

  1. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲
  2. محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیه، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶
  3. ابن جوزی، صفة الصفوة، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمود فاخوری و محمد روّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹
  4. احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۳۲۴، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷
  5. عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریه، ص۱۷۰، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸
  6. عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۸۴، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۵
  7. عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر والقاهره، ج۱، ص۵۱۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۷
  8. عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۶۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش
  9. عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۸۴، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۵
  10. ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۲۷۱، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹
  11. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲
  12. عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۹۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش
  13. محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۸۹، ج۱۴، چاپ شعیب ارنؤوط و اکرم بوشیی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳
  14. عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۹۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش