بهائیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها'
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
خط ۳۳: خط ۳۳:


=نزاع میان بابیان و بهائیان=
=نزاع میان بابیان و بهائیان=
به هر حال میرزا یحیی صبح‌ازل در برابر ادعای برادرش، میرزا حسینعلی به مقاومت برخاست و میان طرفداران هر دو نزاع‌های سخت رخ داد و چند تن از دو طرف کشته شدند. این حوادث و برخی مسائل دیگر، کارگزاران دولت عثمانی را واداشت تا میرزا یحیی را به قبرس، و میرزا حسینعلی را به عکا تبعید کنند. آن‌گاه به هر یک از این دو عده‌ای از یاران طرف مخالف را همراه کرد تا اخبار فعالیت و دیدارهای آن‌ها را به دولت گزارش کنند. به بهائیان همراه میرزا یحیی تعرضی نشد، اما گفته‌اند که هر ۷ تن ازلیان (پیروان صبح‌ازل) همراه میرزا حسینعلی به دست بهائیان، ظاهراً بدون اطلاع و دستور میرزا حسینعلی، به قتل رسیدند. شیخ ابراهیم بهائی که این داستان را برای براون نقل کرده، و همۀ این ازلیان و قاتلان آن‌ها را دیده، و می‌شناخته، اضافه کرده است که پس از این واقعه، دولت عثمانی میرزا حسینعلی را با خانواده‌اش توقیف کرد، اما چون قاتلان، خود را معرفی کردند و گفتند رهبرشان از این کار بی‌اطلاع بوده است، او را آزاد کردند. <ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، ج۱، ص۵۱۲-۵۱۴، کاشانی).</ref><ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref><ref>حسینی طباطبایی، مصطفی، رهبران وادی ضلالت، ج۱، ص۲۲۷، تهران، ۱۳۷۸ش.</ref>
به هر حال میرزا یحیی صبح‌ازل در برابر ادعای برادرش، میرزا حسینعلی به مقاومت برخاست و میان طرفداران هر دو نزاع‌های سخت رخ داد و چند تن از دو طرف کشته شدند. این حوادث و برخی مسائل دیگر، کارگزاران دولت عثمانی را واداشت تا میرزا یحیی را به قبرس، و میرزا حسینعلی را به عکا تبعید کنند. آن‌گاه به هر یک از این دو عده‌ای از یاران طرف مخالف را همراه کرد تا اخبار فعالیت و دیدارهای آنها را به دولت گزارش کنند. به بهائیان همراه میرزا یحیی تعرضی نشد، اما گفته‌اند که هر ۷ تن ازلیان (پیروان صبح‌ازل) همراه میرزا حسینعلی به دست بهائیان، ظاهراً بدون اطلاع و دستور میرزا حسینعلی، به قتل رسیدند. شیخ ابراهیم بهائی که این داستان را برای براون نقل کرده، و همۀ این ازلیان و قاتلان آنها را دیده، و می‌شناخته، اضافه کرده است که پس از این واقعه، دولت عثمانی میرزا حسینعلی را با خانواده‌اش توقیف کرد، اما چون قاتلان، خود را معرفی کردند و گفتند رهبرشان از این کار بی‌اطلاع بوده است، او را آزاد کردند. <ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، ج۱، ص۵۱۲-۵۱۴، کاشانی).</ref><ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref><ref>حسینی طباطبایی، مصطفی، رهبران وادی ضلالت، ج۱، ص۲۲۷، تهران، ۱۳۷۸ش.</ref>


==تبعید میرزایحیی و حسینعلی==
==تبعید میرزایحیی و حسینعلی==
خط ۴۷: خط ۴۷:
سیدعلی محمد شیرازی که مانند شیخیه، فیض الاهی در هدایت خلق را مستمر می‌دانست، قائل به استمرار دوره‌های «نبوت» بود و «خاتمیت» پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با خاتمیت دورۀ سابقه، و خود را مؤسس دورۀ جدید نبوت می‌خواند. وی معتقد بود که هر «ظهور» ی قیامت ظهور قبل است. مراد از معرفت به حق، معرفت به مظهر اوست. آنچه در مظاهر ظاهر می‌گردد، «مشیت» اوست که خالق هر چیزی و نقطۀ ظهور است و در هر دوری و کوری برحسب دور ظاهر می‌گردد.
سیدعلی محمد شیرازی که مانند شیخیه، فیض الاهی در هدایت خلق را مستمر می‌دانست، قائل به استمرار دوره‌های «نبوت» بود و «خاتمیت» پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با خاتمیت دورۀ سابقه، و خود را مؤسس دورۀ جدید نبوت می‌خواند. وی معتقد بود که هر «ظهور» ی قیامت ظهور قبل است. مراد از معرفت به حق، معرفت به مظهر اوست. آنچه در مظاهر ظاهر می‌گردد، «مشیت» اوست که خالق هر چیزی و نقطۀ ظهور است و در هر دوری و کوری برحسب دور ظاهر می‌گردد.


پس ظهورات را نه ابتدایی است و نه انتهایی. وی آن‌گاه به ظهور کسی، اشرف و اعظم از خود که او را «من یظهره‌الله» خوانده، بشارت داده، و قیامت آیین خود، یعنی «بیان» را در ظهور او دانسته است. <ref>سیدعلی محمد شیرازی باب، بیان عربی، ج۱، ص۳-۱۱.</ref><ref>سیدعلی محمد شیرازی باب، بیان فارسی، ج۱، ص۳۰.</ref><ref>سیدعلی محمد شیرازی باب، بیان فارسی، ج۱، ص۵۰.</ref><ref>سیدعلی محمد شیرازی باب، بیان فارسی، ج۱، ص۸۱-۸۲.</ref><ref>سیدعلی محمد شیرازی باب، دلائل سبعه، ج۱، ص۲-۳.</ref><ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف، «ل ـ لا»، (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref><ref>ابوالفضل گلپایگانی، الفرائد، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۵، قاهره، ۱۳۱۵ق.</ref><ref>احمد شاهرودی، مرآت‌العارفین فی دفع شبهات المبطلین، ج۱، ص۱۲۱، تهران، ۱۳۴۱ش.</ref> ه‌ د، بابیه) از این‌رو، بابیان در انتظار به سر می‌بردند. بیانات میرزا حسینعلی در ایقان که خود تکملۀ بیان باب است، برای اثبات همین معنی است که به خصوص‌ به‌طور گسترده با تأویلات و تعبیرات صوفیانه آمیخته شده، و بیانگر انس و هم‌نشینی او با جماعت صوفیه و تأثر از افکار آن‌هاست. <ref>الهی ظهیر، احسان، البهائیة، نقد و تحلیل، ج۱، ص۱۱۰، لاهور ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.</ref> افزون بر ایقان، این معنی از برخی آثار دیگر او هم‌ برمی‌آید و پیش‌تر نیز اشاره شد که برخی از معتقدانش او را از اقطاب صوفیه می‌دانستند. <ref>حسینی طباطبایی، مصطفی، رهبران وادی ضلالت، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۵، تهران، ۱۳۷۸ش.</ref><ref>عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج۱، ص۲۵۸، قاهره، ۱۳۴۲ق/۱۹۲۳م.</ref><ref>محمد مهدی زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب‌الابواب، ج۱، ص۲۲۷، ترجمۀ حسن فرید گلپایگانی، تبریز، ۱۳۳۵ش.</ref><ref>محمدعلی موحد، اسنادی از آرشیو دولتی استانبول، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۶، همان، تهران، ۱۳۴۲ش، س۶، شم‌ ۱و۲.</ref>
پس ظهورات را نه ابتدایی است و نه انتهایی. وی آن‌گاه به ظهور کسی، اشرف و اعظم از خود که او را «من یظهره‌الله» خوانده، بشارت داده، و قیامت آیین خود، یعنی «بیان» را در ظهور او دانسته است. <ref>سیدعلی محمد شیرازی باب، بیان عربی، ج۱، ص۳-۱۱.</ref><ref>سیدعلی محمد شیرازی باب، بیان فارسی، ج۱، ص۳۰.</ref><ref>سیدعلی محمد شیرازی باب، بیان فارسی، ج۱، ص۵۰.</ref><ref>سیدعلی محمد شیرازی باب، بیان فارسی، ج۱، ص۸۱-۸۲.</ref><ref>سیدعلی محمد شیرازی باب، دلائل سبعه، ج۱، ص۲-۳.</ref><ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف، «ل ـ لا»، (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref><ref>ابوالفضل گلپایگانی، الفرائد، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۵، قاهره، ۱۳۱۵ق.</ref><ref>احمد شاهرودی، مرآت‌العارفین فی دفع شبهات المبطلین، ج۱، ص۱۲۱، تهران، ۱۳۴۱ش.</ref> ه‌ د، بابیه) از این‌رو، بابیان در انتظار به سر می‌بردند. بیانات میرزا حسینعلی در ایقان که خود تکملۀ بیان باب است، برای اثبات همین معنی است که به خصوص‌ به‌طور گسترده با تأویلات و تعبیرات صوفیانه آمیخته شده، و بیانگر انس و هم‌نشینی او با جماعت صوفیه و تأثر از افکار آنهاست. <ref>الهی ظهیر، احسان، البهائیة، نقد و تحلیل، ج۱، ص۱۱۰، لاهور ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.</ref> افزون بر ایقان، این معنی از برخی آثار دیگر او هم‌ برمی‌آید و پیش‌تر نیز اشاره شد که برخی از معتقدانش او را از اقطاب صوفیه می‌دانستند. <ref>حسینی طباطبایی، مصطفی، رهبران وادی ضلالت، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۵، تهران، ۱۳۷۸ش.</ref><ref>عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج۱، ص۲۵۸، قاهره، ۱۳۴۲ق/۱۹۲۳م.</ref><ref>محمد مهدی زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب‌الابواب، ج۱، ص۲۲۷، ترجمۀ حسن فرید گلپایگانی، تبریز، ۱۳۳۵ش.</ref><ref>محمدعلی موحد، اسنادی از آرشیو دولتی استانبول، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۶، همان، تهران، ۱۳۴۲ش، س۶، شم‌ ۱و۲.</ref>


به هر حال، مضمون اصلی کتاب ایقان اثبات همان معانی از راه تأویل اصولی چون «نبوت»، «امامت»، «خاتمیت» و «قیامت»، و مسائلی چون «اسماء و صفات»، «تداوم فیض حق»، «لقاءالله»، «مراتب و سریان وجود» و مانند آن است. چنان‌که آورده است، جمیع اشیاء حاکی از اسماء و صفات الاهیه‌اند و هر کدام به قدر استعداد خود برمعرفت او دلالت دارند. به گونه‌ای که همۀ غیب و شهود را ظهورات اسماء و صفا احاطه کرده است. همۀ انبیا و اصفیا، موصوف به صفات و اسماء الاهی‌اند، خواه بعضی از این صفات و اسماء در آن «هیاکل نوریه» برحسب ظاهر، ظاهر شود و خواه نشود؛ نهایت، بعضی در بعضی مراتب «اشدظهوراً و اعظم نوراً» ظاهر می‌شوند. نه این است که اگر صفتی برحسب ظاهر از آن ارواح مجرده ظاهر نشود، نفی آن صفت از آن شود. پس برهمۀ این «وجودات منیره و طلعات بدیعه»، حکم جمیع صفات الله جاری است. چنان‌که روایات صحیح بسیاری دربارۀ تسلط و سلطنت «قائم» آمده، ولی آن نه سلطنتی است که هر نفسی ادراک نماید. مقصود از سلطنت، احاطه وقدرت آن حضرت است برهمۀ «ممکنات»، خواه از عالم ظاهر به استیلای ظاهری ظاهر شود، یا نشود... <ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۷۹-۸۴، ۱۳۱۰ق.</ref>
به هر حال، مضمون اصلی کتاب ایقان اثبات همان معانی از راه تأویل اصولی چون «نبوت»، «امامت»، «خاتمیت» و «قیامت»، و مسائلی چون «اسماء و صفات»، «تداوم فیض حق»، «لقاءالله»، «مراتب و سریان وجود» و مانند آن است. چنان‌که آورده است، جمیع اشیاء حاکی از اسماء و صفات الاهیه‌اند و هر کدام به قدر استعداد خود برمعرفت او دلالت دارند. به گونه‌ای که همۀ غیب و شهود را ظهورات اسماء و صفا احاطه کرده است. همۀ انبیا و اصفیا، موصوف به صفات و اسماء الاهی‌اند، خواه بعضی از این صفات و اسماء در آن «هیاکل نوریه» برحسب ظاهر، ظاهر شود و خواه نشود؛ نهایت، بعضی در بعضی مراتب «اشدظهوراً و اعظم نوراً» ظاهر می‌شوند. نه این است که اگر صفتی برحسب ظاهر از آن ارواح مجرده ظاهر نشود، نفی آن صفت از آن شود. پس برهمۀ این «وجودات منیره و طلعات بدیعه»، حکم جمیع صفات الله جاری است. چنان‌که روایات صحیح بسیاری دربارۀ تسلط و سلطنت «قائم» آمده، ولی آن نه سلطنتی است که هر نفسی ادراک نماید. مقصود از سلطنت، احاطه وقدرت آن حضرت است برهمۀ «ممکنات»، خواه از عالم ظاهر به استیلای ظاهری ظاهر شود، یا نشود... <ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۷۹-۸۴، ۱۳۱۰ق.</ref>
خط ۵۷: خط ۵۷:


=ادعای ربوبیت و الوهیت=
=ادعای ربوبیت و الوهیت=
دعوی ربوبیت و الوهیتش هم ـ با آن‌که در بسیاری مواضع خود را «عبد» خوانده ـ به نوعی از بعضی نامه‌ها و الواح او که خطاب به اشخاص نوشته، و آن‌ها را کلماتی دانسته است که از «سماء مشیت نازل و ارسال شد» <ref>حسینعلی نوری بهاء، مجموعۀ الواح مبارکه، ج۱، ص۴، چ تصویری.</ref><ref>حسینعلی نوری بهاء، مجموعۀ الواح مبارکه، ج۱، ص۱۳۵-۱۳۶، چ تصویری.</ref> و خاصه از کتاب اقدس او برمی‌آید که در آن به تشریع و وضع احکام (مثلاً انا انزلنا لکم الاحکام؛ انا امرناکم بکسر حدودات النفس...، <ref>بدیع‌الله فرید، کتاب اقدس، ج۱، ص۲، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref>) پرداخته است. <ref>محمد مهدی زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب‌الابواب، ج۱، ص۲۸۲، ترجمۀ حسن فرید گلپایگانی، تبریز، ۱۳۳۵ش.</ref> با این حال، بعضی از مبلغان و طرفداران هوشمندترش که گویا توجیه نتایج چنین ادعایی را ناممکن می‌دیدند، این دعوی را نوعی تمثیل عرفانی یا کلامی، همچون عقیدۀ مسیحیان به حضرت عیسی (علیه‌السلام) قلمداد کرده‌اند. (<ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، ج۱، ص۳۹۶-۳۹۷، کاشانی).</ref><ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، ج۱، ص۴۹۱-۴۹۲، کاشانی).</ref> دربارۀ این‌که بهائیان او را پیامبر می‌نامند، مثلاً نک‌<ref>Thompson، J، ج۱، ص۵، Abdu’l-Bahá، Illinois، ۱۹۴۸.</ref>) اما محافل ملی بهائی امروزه تأکید می‌کنند که بهاء «یکی از مظاهر الاهیه‌ای است که با حقیقت غیبیۀ ذات الوهیت به کلی متفاوت و متمایز است». <ref>آیین جهانی بهائی، ۱۴ (نک‌: ما).</ref>
دعوی ربوبیت و الوهیتش هم ـ با آن‌که در بسیاری مواضع خود را «عبد» خوانده ـ به نوعی از بعضی نامه‌ها و الواح او که خطاب به اشخاص نوشته، و آنها را کلماتی دانسته است که از «سماء مشیت نازل و ارسال شد» <ref>حسینعلی نوری بهاء، مجموعۀ الواح مبارکه، ج۱، ص۴، چ تصویری.</ref><ref>حسینعلی نوری بهاء، مجموعۀ الواح مبارکه، ج۱، ص۱۳۵-۱۳۶، چ تصویری.</ref> و خاصه از کتاب اقدس او برمی‌آید که در آن به تشریع و وضع احکام (مثلاً انا انزلنا لکم الاحکام؛ انا امرناکم بکسر حدودات النفس...، <ref>بدیع‌الله فرید، کتاب اقدس، ج۱، ص۲، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref>) پرداخته است. <ref>محمد مهدی زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب‌الابواب، ج۱، ص۲۸۲، ترجمۀ حسن فرید گلپایگانی، تبریز، ۱۳۳۵ش.</ref> با این حال، بعضی از مبلغان و طرفداران هوشمندترش که گویا توجیه نتایج چنین ادعایی را ناممکن می‌دیدند، این دعوی را نوعی تمثیل عرفانی یا کلامی، همچون عقیدۀ مسیحیان به حضرت عیسی (علیه‌السلام) قلمداد کرده‌اند. (<ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، ج۱، ص۳۹۶-۳۹۷، کاشانی).</ref><ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، ج۱، ص۴۹۱-۴۹۲، کاشانی).</ref> دربارۀ این‌که بهائیان او را پیامبر می‌نامند، مثلاً نک‌<ref>Thompson، J، ج۱، ص۵، Abdu’l-Bahá، Illinois، ۱۹۴۸.</ref>) اما محافل ملی بهائی امروزه تأکید می‌کنند که بهاء «یکی از مظاهر الاهیه‌ای است که با حقیقت غیبیۀ ذات الوهیت به کلی متفاوت و متمایز است». <ref>آیین جهانی بهائی، ۱۴ (نک‌: ما).</ref>


با این همه، بسیاری از سخنان میرزا حسینعلی را که بجا یا نابجا مشحون از اصطلاحات و تعبیرات و عبارت پردازی‌های صوفیانه است، می‌توان به چند وجه و معنی تأویل کرد. اما مدار اصلی کار و تبلیغ بهائیت، نه مباحث و جدل‌ها و استدلال‌های مجرد فکری ـ اعتقادی است که البته از عهدۀ آن بر نمی‌آیند، بلکه اصرار بر عقاید منطبق با جهان وطنی، همچون یکی بودن آبشخور همۀ آیین‌های موجود، قطع نظر از تفاوت‌های ناشی از شرایط تاریخی و زبانی؛ <ref>آیین جهانی بهائی، ۱۴ (نک‌: ما).</ref> (<ref>عباس عبدالبهاء، مقالۀ شخصی سیاح، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۸، تهران، ۱۳۴۱ش.</ref> نیز برای نامۀ او به ناصرالدین‌شاه، نک‌<ref>عباس عبدالبهاء، مقالۀ شخصی سیاح، ج۱، ص۱۳۰، تهران، ۱۳۴۱ش.</ref><ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref><ref>The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic World، ed JL Esposito، ج۱، ص۱۷۶، New York/oxford، ۱۹۹۵.</ref> که به‌خصوص آیین بهائی را به نوعی بازتاب احوال اجتماعی و سیاسی سرزمین‌های اسلامی در آن عصر دانسته است)، و رد تحریف لفظی کتب عهدین است که به استناد آیۀ «وَقَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعونَ کَلامَ اللهِ ثُمَّ یُحَرِّفونَهُ...» <ref>بقره/سوره۲، آیه۷۵.    </ref> مراد از تحریف کتب عهدین را تحریف معانی کلام الاهی دانسته است نه «محو کلمات ظاهریۀ» آن <ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۷۰-۷۱، ۱۳۱۰ق.</ref> این آموزه‌ها خاصه از دیدگاه غربیانی که به بهائیت گرویده‌اند، مهم‌ترین وجه آثار و عقاید میرزا حسینعلی و جانشینان او به‌شمار می‌رود.
با این همه، بسیاری از سخنان میرزا حسینعلی را که بجا یا نابجا مشحون از اصطلاحات و تعبیرات و عبارت پردازی‌های صوفیانه است، می‌توان به چند وجه و معنی تأویل کرد. اما مدار اصلی کار و تبلیغ بهائیت، نه مباحث و جدل‌ها و استدلال‌های مجرد فکری ـ اعتقادی است که البته از عهدۀ آن بر نمی‌آیند، بلکه اصرار بر عقاید منطبق با جهان وطنی، همچون یکی بودن آبشخور همۀ آیین‌های موجود، قطع نظر از تفاوت‌های ناشی از شرایط تاریخی و زبانی؛ <ref>آیین جهانی بهائی، ۱۴ (نک‌: ما).</ref> (<ref>عباس عبدالبهاء، مقالۀ شخصی سیاح، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۸، تهران، ۱۳۴۱ش.</ref> نیز برای نامۀ او به ناصرالدین‌شاه، نک‌<ref>عباس عبدالبهاء، مقالۀ شخصی سیاح، ج۱، ص۱۳۰، تهران، ۱۳۴۱ش.</ref><ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref><ref>The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic World، ed JL Esposito، ج۱، ص۱۷۶، New York/oxford، ۱۹۹۵.</ref> که به‌خصوص آیین بهائی را به نوعی بازتاب احوال اجتماعی و سیاسی سرزمین‌های اسلامی در آن عصر دانسته است)، و رد تحریف لفظی کتب عهدین است که به استناد آیۀ «وَقَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعونَ کَلامَ اللهِ ثُمَّ یُحَرِّفونَهُ...» <ref>بقره/سوره۲، آیه۷۵.    </ref> مراد از تحریف کتب عهدین را تحریف معانی کلام الاهی دانسته است نه «محو کلمات ظاهریۀ» آن <ref>حسینعلی نوری بهاء، ایقان، ج۱، ص۷۰-۷۱، ۱۳۱۰ق.</ref> این آموزه‌ها خاصه از دیدگاه غربیانی که به بهائیت گرویده‌اند، مهم‌ترین وجه آثار و عقاید میرزا حسینعلی و جانشینان او به‌شمار می‌رود.
خط ۶۳: خط ۶۳:
بخشی از فعالیت بهائیان اولیه برای اثبات دعوی میرزا حسینعلی، در گردآوری تمام آثار علی محمد شیرازی و نخستین یاران او برای حذف نام و اشاره به میرزا یحیی صبح‌ازل، تحریف و تغییر آنچه با دعاوی بهاء تناسب نداشت، خلاصه می‌شد. این تحریفات و تغییرات را خاصه در کتاب معروف به نقطۀ الکاف از یکی از بابیان اولیه، گویا حاجی میرزا جانی کاشانی، می‌توان دید <ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref> برخی از نویسندگان، علاوه بر آن‌که این انتساب را درست ندانسته ـ و این البته نافی اعتبار کتاب به عنوان یکی از نخستین و مهم‌ترین منابع راجع به باب نیست ـ و آن را همان کتاب موسوم به تاریخ قدیم شمرده که بهائیان بسیارازآن یاد می‌کردند. بر آن رفته‌اند که ۴ کتاب مشهور در تاریخ بهائیت همه تحریرها و بازنگاشته‌های همان یک اثرند: تاریخ جدید که در ۱۲۹۰ق/۱۸۷۳م گویا به قلم ابوالفضل گلپایگانی نوشته شد؛ مقالۀ شخصی سیاح که در ۱۳۰۳ق/۱۸۸۶م توسط عباس افندی، مشهور به عبدالبهاء پدید آمد؛ الکواکب الدریة اثر عبدالحسین آواره (آیتی) که در ۱۳۴۲ق/۱۹۲۴م نوشته شد؛ و متن انگلیسی تاریخ معروف به تاریخ نبیل در ۱۳۰۶ش/۱۹۲۷م. <ref>محمد محیط طباطبایی، کتابی بی‌نام با نامی تازه، ج۱، ص۹۵۲-۹۶۰، همان، تهران، ۱۳۵۳ش، س۲، شم‌ ۱۱و۱۲.</ref><ref>محمد محیط طباطبایی، تاریخ قدیم و جدید، ج۱، ص۴۲۶-۴۲۷، گوهر، تهران، ۱۳۵۴ش، س ۳، شم‌ ۵.</ref><ref>محمد محیط طباطبایی، تاریخ نو پدید نبیل زرندی، ج۱، ص۷۰۲-۷۰۳، همان، شم‌ ۹.</ref>
بخشی از فعالیت بهائیان اولیه برای اثبات دعوی میرزا حسینعلی، در گردآوری تمام آثار علی محمد شیرازی و نخستین یاران او برای حذف نام و اشاره به میرزا یحیی صبح‌ازل، تحریف و تغییر آنچه با دعاوی بهاء تناسب نداشت، خلاصه می‌شد. این تحریفات و تغییرات را خاصه در کتاب معروف به نقطۀ الکاف از یکی از بابیان اولیه، گویا حاجی میرزا جانی کاشانی، می‌توان دید <ref>براون ادوارد، مقدمه بر نقطة الکاف (نک‌: هم‌، کاشانی).</ref> برخی از نویسندگان، علاوه بر آن‌که این انتساب را درست ندانسته ـ و این البته نافی اعتبار کتاب به عنوان یکی از نخستین و مهم‌ترین منابع راجع به باب نیست ـ و آن را همان کتاب موسوم به تاریخ قدیم شمرده که بهائیان بسیارازآن یاد می‌کردند. بر آن رفته‌اند که ۴ کتاب مشهور در تاریخ بهائیت همه تحریرها و بازنگاشته‌های همان یک اثرند: تاریخ جدید که در ۱۲۹۰ق/۱۸۷۳م گویا به قلم ابوالفضل گلپایگانی نوشته شد؛ مقالۀ شخصی سیاح که در ۱۳۰۳ق/۱۸۸۶م توسط عباس افندی، مشهور به عبدالبهاء پدید آمد؛ الکواکب الدریة اثر عبدالحسین آواره (آیتی) که در ۱۳۴۲ق/۱۹۲۴م نوشته شد؛ و متن انگلیسی تاریخ معروف به تاریخ نبیل در ۱۳۰۶ش/۱۹۲۷م. <ref>محمد محیط طباطبایی، کتابی بی‌نام با نامی تازه، ج۱، ص۹۵۲-۹۶۰، همان، تهران، ۱۳۵۳ش، س۲، شم‌ ۱۱و۱۲.</ref><ref>محمد محیط طباطبایی، تاریخ قدیم و جدید، ج۱، ص۴۲۶-۴۲۷، گوهر، تهران، ۱۳۵۴ش، س ۳، شم‌ ۵.</ref><ref>محمد محیط طباطبایی، تاریخ نو پدید نبیل زرندی، ج۱، ص۷۰۲-۷۰۳، همان، شم‌ ۹.</ref>


در میدان تألیف، چند کتاب به قلم بهائیان مشهور اولیه نوشته شد که مهم‌ترین آنها، کتاب الفرائد اثر میرزا ابوالفضل گلپایگانی است که اصلاً برای پاسخ به شبهات و انتقادهای برخی از علمای شیعه نوشته شده وبه همین سبب، مهم‌ترین عقاید باب و بهاء را در آن می‌توان یافت <ref>ابوالفضل گلپایگانی، الفرائد، ج۱، ص۲۵-۴۰، قاهره، ۱۳۱۵ق.</ref> میرزا حسینعلی نوری هم خود پس از ۴۰ سال دعوی و کوشش برای استقرار عقایدش، چند کتاب و بسیاری رساله و نامه مشتمل بر پند و دعا و تبلیغ دعوی‌های خود و تفسیر برخی از آیات قرآن و احادیث پیامبر اسلام (ص) و امامان شیعه (ع) که به الواح موسوم شده است، برجای گذارد. منابع بهائی شمار این الواح را افزون بر هزار دانسته‌اند و البته گفته‌اند که بسیاری از آن‌ها از میان رفته است. <ref>ابوالفضل گلپایگانی، الفرائد، ج۱، ص۲۵، قاهره، ۱۳۱۵ق.</ref><ref>شوقی ربانی، قرن بدیع، ج۲، ص۱۴۵-۱۴۷، ترجمۀ نصرالله مودت.</ref><ref>بدیع‌الله فرید، کتاب اقدس، ج۱، ص۴، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref>
در میدان تألیف، چند کتاب به قلم بهائیان مشهور اولیه نوشته شد که مهم‌ترین آنها، کتاب الفرائد اثر میرزا ابوالفضل گلپایگانی است که اصلاً برای پاسخ به شبهات و انتقادهای برخی از علمای شیعه نوشته شده وبه همین سبب، مهم‌ترین عقاید باب و بهاء را در آن می‌توان یافت <ref>ابوالفضل گلپایگانی، الفرائد، ج۱، ص۲۵-۴۰، قاهره، ۱۳۱۵ق.</ref> میرزا حسینعلی نوری هم خود پس از ۴۰ سال دعوی و کوشش برای استقرار عقایدش، چند کتاب و بسیاری رساله و نامه مشتمل بر پند و دعا و تبلیغ دعوی‌های خود و تفسیر برخی از آیات قرآن و احادیث پیامبر اسلام (ص) و امامان شیعه (ع) که به الواح موسوم شده است، برجای گذارد. منابع بهائی شمار این الواح را افزون بر هزار دانسته‌اند و البته گفته‌اند که بسیاری از آنها از میان رفته است. <ref>ابوالفضل گلپایگانی، الفرائد، ج۱، ص۲۵، قاهره، ۱۳۱۵ق.</ref><ref>شوقی ربانی، قرن بدیع، ج۲، ص۱۴۵-۱۴۷، ترجمۀ نصرالله مودت.</ref><ref>بدیع‌الله فرید، کتاب اقدس، ج۱، ص۴، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref>


=تألیفات حسینعلی=
=تألیفات حسینعلی=
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش