تأویل: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:


3-1. جمعی هرچند که هر دو واژه را مربوط به معنا و مفاهیم الفاظ دانسته‌‌اند، ولی «تفسیر» را به کشف مراد از لفظ مشکل<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، گروهی از علما، ج 1، ص 39، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1995م.</ref>، یا شرح قصه‌‌ای مجمل و تعریف مدلول الفاظ غریب و تبیین اسباب نزول معنا کرده‌اند<ref> واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج ‏7، ص 349، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق. ‌</ref>؛ اما «تأویل» را به تبیین معنای متشابه<ref>همان.</ref> یا برگرداندن آیه از معنای ظاهر به معنای احتمالی موافق با [[قرآن|کتاب]] و [[سنت پیامبر|سنت]]<ref>جرجانی، سید علی بن محمد، کتاب التعریفات‏، ج 1، ص 50، تهران، ناصر خسرو، چاپ چهارم، 1370ش.</ref>، یا بازگرداندن یکی از دو احتمال به معنای مطابق با ظاهر اختصاص داده‌اند<ref> لسان العرب، ‏ ج ‏5، ص 55.</ref>.
3-1. جمعی هرچند که هر دو واژه را مربوط به معنا و مفاهیم الفاظ دانسته‌‌اند، ولی «تفسیر» را به کشف مراد از لفظ مشکل<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، گروهی از علما، ج 1، ص 39، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1995م.</ref>، یا شرح قصه‌‌ای مجمل و تعریف مدلول الفاظ غریب و تبیین اسباب نزول معنا کرده‌اند<ref> واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج ‏7، ص 349، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق. ‌</ref>؛ اما «تأویل» را به تبیین معنای متشابه<ref>همان.</ref> یا برگرداندن آیه از معنای ظاهر به معنای احتمالی موافق با [[قرآن|کتاب]] و [[سنت پیامبر|سنت]]<ref>جرجانی، سید علی بن محمد، کتاب التعریفات‏، ج 1، ص 50، تهران، ناصر خسرو، چاپ چهارم، 1370ش.</ref>، یا بازگرداندن یکی از دو احتمال به معنای مطابق با ظاهر اختصاص داده‌اند<ref> لسان العرب، ‏ ج ‏5، ص 55.</ref>.
3-2. برخی «تفسیر» را ویژه معنای وضعی لفظ، و «تأویل» را تفسیر باطن لفظ دانسته‌‌اند<ref>ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق، معوض، شیخ محمدعلی، عبدالموجود، شیخ عادل احمد، ج ‏1، ص 45، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.</ref>.
3-2. برخی «تفسیر» را ویژه معنای وضعی لفظ و «تأویل» را تفسیر باطن لفظ دانسته‌‌اند<ref>ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق، معوض، شیخ محمدعلی، عبدالموجود، شیخ عادل احمد، ج ‏1، ص 45، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.</ref>.


3-3. گروهی «تفسیر» را صورت علمی و معنای ذهنی کلام؛ و «تأویل» را حقیقت خارجی وجود «مخبر به»، و فعل مأمور و ترک محظور در امر و نهی معرفی کرده‌‌اند<ref>ر. ک: ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، التفسیر الکبیر، ج 2، ص 103، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی‌تا.</ref>.
3-3. گروهی «تفسیر» را صورت علمی و معنای ذهنی کلام؛ و «تأویل» را حقیقت خارجی وجود «مخبر به»، و فعل مأمور و ترک محظور در امر و نهی معرفی کرده‌‌اند<ref>ر. ک: ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، التفسیر الکبیر، ج 2، ص 103، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی‌تا.</ref>.
خط ۲۷: خط ۲۷:


# تفسیر، بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدالیل آنها است<ref>«التفسیر و هو بیان معانی الآیات القرآنیة و الکشف عن مقاصدها و مدالیلها»؛ ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 4.</ref>. طبق این تعریف، دو مرحله برای تفسیر بیان شده است: مرحله اول بیان معانی آیات، یعنی معناهایی که از آیات به خودی خود و با قطع نظر از دیگر آیات و قرائن فهمیده می‌شود. و مرحله دوم، کشف مقاصد آیات، یعنی آن معناهایی که خداوند از آیات قرآن قصد کرده است.
# تفسیر، بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدالیل آنها است<ref>«التفسیر و هو بیان معانی الآیات القرآنیة و الکشف عن مقاصدها و مدالیلها»؛ ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 4.</ref>. طبق این تعریف، دو مرحله برای تفسیر بیان شده است: مرحله اول بیان معانی آیات، یعنی معناهایی که از آیات به خودی خود و با قطع نظر از دیگر آیات و قرائن فهمیده می‌شود. و مرحله دوم، کشف مقاصد آیات، یعنی آن معناهایی که خداوند از آیات قرآن قصد کرده است.
#
# تفسیر به معنای روشن‌کردن و پرده‌برداری از چهره کلمه، یا کلامی است که بر اساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ایراد شده باشد و معنای آن، آشکار و واضح نباشد. قهراً لفظی که معنای آن بدیهی است، بی‌نیاز از تفسیر است. بنابراین، لفظ مفرد یا جمله‌ای که با تدبر و تأمل خردمندانه در آن، مبادی تصوری و تصدیقی روشنی پیدا می‌کند، نیازمند به تفسیر است، و تفسیر آن عبارت است از: تحلیل مبادی مزبور و رسیدن به مقصود متکلم و مدلول بسیط و مرکب لفظ، و تفسیر به این معنا اختصاصی به متون دینی مانند قرآن کریم ندارد، اگرچه شرح خصوص قرآن به فن تفسیر معروف شده است<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم تفسیر قرآن کریم، ج 3، ص 52، 53، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1378ش.</ref>.
# تفسیر به معنای روشن‌کردن و پرده‌برداری از چهره کلمه، یا کلامی است که بر اساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ایراد شده باشد و معنای آن، آشکار و واضح نباشد. قهراً لفظی که معنای آن بدیهی است، بی‌نیاز از تفسیر است. بنابراین، لفظ مفرد یا جمله‌ای که با تدبر و تأمل خردمندانه در آن، مبادی تصوری و تصدیقی روشنی پیدا می‌کند، نیازمند به تفسیر است، و تفسیر آن عبارت است از: تحلیل مبادی مزبور و رسیدن به مقصود متکلم و مدلول بسیط و مرکب لفظ، و تفسیر به این معنا اختصاصی به متون دینی مانند قرآن کریم ندارد، اگرچه شرح خصوص قرآن به فن تفسیر معروف شده است<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم تفسیر قرآن کریم، ج 3، ص 52، 53، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1378ش.</ref>.
#
# «تفسیر، برگرفتن نقاب از چهرۀ الفاظ مشکل است». و به تعبیر دقیق‌تر: «تفسیر آن‌گاه است که هاله‌ای از ابهام، لفظ را فراگرفته، پوششی بر معنا افکنده باشد، و مفسّر با ابزار و وسایلی که در اختیار دارد در زدودن آن ابهام بکوشد»<ref>معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 273و 274، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ چهارم، 1381ش.</ref>.
# «تفسیر، برگرفتن نقاب از چهرۀ الفاظ مشکل است». و به تعبیر دقیق‌تر: «تفسیر آن‌گاه است که هاله‌ای از ابهام، لفظ را فراگرفته، پوششی بر معنا افکنده باشد، و مفسّر با ابزار و وسایلی که در اختیار دارد در زدودن آن ابهام بکوشد»<ref>معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 273و 274، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ چهارم، 1381ش.</ref>.
#
# «تفسیر عبارت است از: بیان مفاد استعمالی آیات قرآن و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن، بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره»<ref>بابائی، علی اکبر و دیگران، روش‌شناسی تفسیر، ص 23، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1392ش.</ref>.
# «تفسیر عبارت است از: بیان مفاد استعمالی آیات قرآن و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن، بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره»<ref>بابائی، علی اکبر و دیگران، روش‌شناسی تفسیر، ص 23، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1392ش.</ref>.
#
به این معنا که: هر سخن و کلام، یک «مفاد استعمالی» دارد و یک «مراد واقعی». مفاد استعمالی، معنایی است که ظاهر کلام به دست می‌دهد و مراد واقعی معنایی است که گوینده از کلام خویش اراده می‌کند.
به این معنا که: هر سخن و کلام، یک «مفاد استعمالی» دارد و یک «مراد واقعی». مفاد استعمالی، معنایی است که ظاهر کلام به دست می‌دهد و مراد واقعی معنایی است که گوینده از کلام خویش اراده می‌کند.


هر گوینده‌ای می‌تواند به دو روش سخن بگوید: یک روش آن است که تمام مطالب خود را به روشنی همراه با تفاصیل و جزئیات بیان کند که در این صورت، «مفاد استعمالی» همان «مراد جدی» گوینده است؛ یعنی گوینده از الفاظ و کلمات خویش، جز معنای آنها را اراده نکرده است؛ مانند سخنان معمولی مردم.
هر گوینده‌ای می‌تواند به دو روش سخن بگوید: یک روش آن است که تمام مطالب خود را به روشنی همراه با تفاصیل و جزئیات بیان کند که در این صورت، «مفاد استعمالی» همان «مراد جدی» گوینده است؛ یعنی گوینده از الفاظ و کلمات خویش، جز معنای آنها را اراده نکرده است؛ مانند سخنان معمولی مردم.


روش دیگر به این صورت است که گوینده سخنی می‌گوید، ولی معنایی فراتر از معنای الفاظ و کلمات ادا شده را اراده می‌کند؛ در این صورت، مخاطب باید با روش‌هایی(مثلاً استفاده از قراین)، از مفاد استعمالی(الفاظ سخن گوینده) مراد جدی و واقعی او را کشف کند.
روش دیگر به این صورت است که گوینده سخنی می‌گوید، ولی معنایی فراتر از معنای الفاظ و کلمات ادا شده را اراده می‌کند؛ در این‌صورت مخاطب باید با روش‌هایی(مثلاً استفاده از قراین)، از مفاد استعمالی(الفاظ سخن گوینده) مراد جدی و واقعی او را کشف کند.


حال از آن‌جا که قرآن کریم از جهت دلالت بر مقصود، به گونه‌ای است که در موارد بسیاری، مراد جدی و واقعی خداوند، عین مفاد استعمالی آیات کریمۀ قرآن نیست، و جزئیات و تفاصیل آن در آیات دیگر و یا در سخنان [[حضرت محمد (ص)|پیامبر صلی الله علیه]] و [[ائمه |ائمه معصومین علیه‌السلام]] آمده است، به این دلیل، تفسیر قرآن دومرحله‌ای است؛ یعنی ابتدا باید مفاد استعمالی آیات قرآن - اگر ابهامی دارد مانند نامفهوم بودن مفهوم کلمات، یا نامعلوم بودن هیئت فردی یا ترکیبی کلمات و جملات و نامعلوم بودن شرایط صدور کلام و... - بر مبنای ادبیات عرب، روشن شود و سپس با استفاده از «اصول و قواعد عقلایی محاوره» مراد جدی [[خداوند]] متعال کشف گردد<ref>همان، ص12- 25.</ref>.
حال از آن‌جا که قرآن کریم از جهت دلالت بر مقصود، به گونه‌ای است که در موارد بسیاری مراد جدی و واقعی خداوند عین مفاد استعمالی آیات کریمۀ قرآن نیست و جزئیات و تفاصیل آن در آیات دیگر و یا در سخنان [[حضرت محمد (ص)|پیامبر صلی الله علیه]] و [[ائمه |ائمه معصومین علیه‌السلام]] آمده است، به این دلیل تفسیر قرآن دومرحله‌ای است؛ یعنی ابتدا باید مفاد استعمالی آیات قرآن - اگر ابهامی دارد مانند نامفهوم بودن مفهوم کلمات، یا نامعلوم بودن هیئت فردی یا ترکیبی کلمات و جملات و نامعلوم بودن شرایط صدور کلام و... - بر مبنای ادبیات عرب روشن شود و سپس با استفاده از «اصول و قواعد عقلایی محاوره» مراد جدی خداوند متعال کشف گردد<ref>همان، ص12- 25.</ref>.


== تأویل ==
== تأویل ==
تعبیرات در مورد تأویل نیز مختلف است، که در ذیل به یکی از تبیین‌های نسبتا جامعی که در این زمینه ارائه شده است، اشاره می‌کنیم:
تعبیرات در مورد تأویل نیز مختلف است که در ذیل به یکی از تبیین‌های نسبتا جامعی که در این زمینه ارائه شده است اشاره می‌کنیم:


«تأویل به معنای ارجاع و برگرداندن، مفهوم جامعی است که مصادیق فراوان دارد.
«تأویل به معنای ارجاع و برگرداندن، مفهوم جامعی است که مصادیق فراوان دارد.


# گاهی ارجاع در محدوده ماهیت یا مفهوم ذهنی است که در شناخت ماهوی چیزی اعم از حد و رسم به کار می‌رود، یا در شناخت مفهومی استعمال می‌‏شود، از این رهگذر گاهی تأویل را همتای تفسیر دانسته و این دو را مقارن هم می‌‏دانند و گاهی ارجاع در محور مصداق خارجی معنای لفظ است، نه در مدار مفهوم ذهنی که در مرحله تطبیق معنا بر مصداق به کار می‏رود. مثلا تأویل جمله خبری همان تحقق مخبر عنه است، و تأویل جمله انشایی همان امتثال امر یا نهی و مانند آن می‌باشد.
# گاهی ارجاع در محدوده ماهیت یا مفهوم ذهنی است که در شناخت ماهوی چیزی اعم از حد و رسم به کار می‌رود، یا در شناخت مفهومی استعمال می‌‏شود، از این رهگذر گاهی تأویل را همتای تفسیر دانسته و این دو را مقارن هم می‌‏دانند و گاهی ارجاع در محور مصداق خارجی معنای لفظ است، نه در مدار مفهوم ذهنی که در مرحله تطبیق معنا بر مصداق به کار می‏‌رود. مثلا تأویل جمله خبری همان تحقق مخبر عنه است و تأویل جمله انشایی همان امتثال امر یا نهی و مانند آن می‌باشد.
#
# گاهی ارجاع در محور تحلیل و تعلیل یک جریان خارجی است که راز آن مستور بوده و با ارجاع مزبور، رمز آن مشهود می‌‏گردد که در این قسم آنچه از حجاب به در آمد و معلوم شد نه معنای لفظ است و نه مصداق آن، بلکه حکمت و سرّ شیء خارجی است. نظیر آنچه [[خضر|حضرت خضر علیه‌السلام]] برای [[حضرت موسی|حضرت موسی علیه‌السلام]] توضیح داد: «ذلک تأویل ما لم تسطع علیه صبرا»<ref> کهف، 82.</ref>.
# گاهی ارجاع در محور تحلیل و تعلیل یک جریان خارجی است که راز آن مستور بوده و با ارجاع مزبور، رمز آن مشهود می‌‏گردد که در این قسم آنچه از حجاب به در آمد و معلوم شد نه معنای لفظ است و نه مصداق آن، بلکه حکمت و سرّ شیء خارجی است. نظیر آنچه [[خضر|حضرت خضرعلیه‌السلام]] برای [[حضرت موسی|حضرت موسی علیه‌السلام]] توضیح داد: «ذلک تأویل ما لم تسطع علیه صبرا»<ref> کهف، 82.</ref>.
#
# گاهی ارجاع در قلمرو عینی است، نه ذهنی و نه تحلیل و تعلیل یک شیء خارجی به صورت تعلیم ذهنی و نه در محور تطبیق معنا بر مصداق خاص خود، بلکه از سنخ ارجاع مثل به ممثّل و برگرداندن صورت خیالی و مانند آن به ممثل خارجی است، نظیر آنچه [[حضرت یوسف |حضرت یوسف علیه‌السلام]] فرمود: «یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ»<ref>یوسف، 100.</ref>.
# گاهی ارجاع در قلمرو عینی است، نه ذهنی و نه تحلیل و تعلیل یک شیء خارجی به صورت تعلیم ذهنی و نه در محور تطبیق معنا بر مصداق خاص خود، بلکه از سنخ ارجاع مثل به ممثّل و برگرداندن صورت خیالی و مانند آن به ممثل خارجی است، نظیر آنچه [[حضرت یوسف |حضرت یوسف علیه‌السلام]] فرمود: «یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ»<ref>یوسف، 100.</ref>.
#
# گاهی ارجاع مثل به ممثّل است لیکن نه بعد از تحقق عینی آن، بلکه قبل از تحقق، که از آن به تعبیر رؤیا هم یاد می‏‌شود، مانند آنچه بعضی از زندانیان به حضرت یوسف علیه‌السلام گفتند: «نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ»<ref> یوسف، 36.</ref>. و آنچه معبران مصر گفتند: «وَ ما نَحْنُ بِتَأْویلِ الْأَحْلامِ بِعالِمینَ»<ref>یوسف، 44.</ref>.
# گاهی ارجاع مثل به ممثّل است لیکن نه بعد از تحقق عینی آن، بلکه قبل از تحقق، که از آن به تعبیر رؤیا هم یاد می‏‌شود، مانند آنچه بعضی از زندانیان به حضرت یوسف علیه‌السلام گفتند: «نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ»<ref> یوسف، 36.</ref>. و آنچه معبران مصر گفتند: «وَ ما نَحْنُ بِتَأْویلِ الْأَحْلامِ بِعالِمینَ»<ref>یوسف، 44.</ref>.
#
# گاهی نیز ممکن است در مورد دیگران استعمال شود.
# گاهی نیز ممکن است در مورد دیگران استعمال شود.
بنابر این، تأویل معنای جامعی دارد که مصادیق آن گوناگون است و هر اصطلاحی با اصطلاح دیگر اختلاف دارد، لکن در اصل جامع که همان ارجاع و برگرداندن باشد متفق‌‏اند و دلیلی بر حصر موارد استعمال آن وجود ندارد»<ref> منبع :کیهان اندیشه 1371 شماره 42</ref>.
بنابر این، تأویل معنای جامعی دارد که مصادیق آن گوناگون است و هر اصطلاحی با اصطلاح دیگر اختلاف دارد، لکن در اصل جامع که همان ارجاع و برگرداندن باشد متفق‌‏اند و دلیلی بر حصر موارد استعمال آن وجود ندارد»<ref> منبع :کیهان اندیشه 1371 شماره 42</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش