تدارک جنگ بزرگ بر اساس پیشگویی‌های انبیای بنی اسرائیل (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
از سال 1980/ 1359، کشیشان پروتستان در برنامه‌هاى تلویزیونى آمریکا که بنا بر تحقیق نیلسن در سال 1985/ 1364، شصت میلیون بیننده داشت، سعى کردند مردم را متقاعد کنند که لازم نیست در راه صلح بکوشند، بلکه به جاى آن باید جنگ را بخواهند، زیرا که خواست خداست. این کشیشان می‌‌گفتند خداوند از ازل مقرر فرموده است مردمانى که در این نسل زندگى می‌‌کنند باید به این جنگ هسته‌اى دست بزنند. این کشیشان، آیات انجیل و اغلب کتاب حزقیال نبى، دانیال نبى و مکاشفات یوحنا را نقل می‌‌کردند تا اثبات کنند که ما در دوره آخرالزمان هستیم. آنها هرگز این را یادآورى نمى کردند که راه و روش عیسى مسیح، بر قدرت نظامى استوار نبود، بلکه با پیام صلح ظهور کرد. اینک نیز، نظام اعتقادى کسانى که خداشناسى هارمجدون را تبلیغ می‌‌کنند، بر سرزمین انجیلى صهیون و دولت صهیونیستى اسرائیل متمرکز است؛ یعنى آن دو را یکى می‌‌دانند. اینان اعتقاد دارند اسرائیل باید مقر فرود آمدن دومین ظهور مسیح باشد، از این رو سعى می‌‌کنند پرستش سرزمین اسرائیل را به یک آیین مذهبى بدل سازند. <br>
از سال 1980/ 1359، کشیشان پروتستان در برنامه‌هاى تلویزیونى آمریکا که بنا بر تحقیق نیلسن در سال 1985/ 1364، شصت میلیون بیننده داشت، سعى کردند مردم را متقاعد کنند که لازم نیست در راه صلح بکوشند، بلکه به جاى آن باید جنگ را بخواهند، زیرا که خواست خداست. این کشیشان می‌‌گفتند خداوند از ازل مقرر فرموده است مردمانى که در این نسل زندگى می‌‌کنند باید به این جنگ هسته‌اى دست بزنند. این کشیشان، آیات انجیل و اغلب کتاب حزقیال نبى، دانیال نبى و مکاشفات یوحنا را نقل می‌‌کردند تا اثبات کنند که ما در دوره آخرالزمان هستیم. آنها هرگز این را یادآورى نمى کردند که راه و روش عیسى مسیح، بر قدرت نظامى استوار نبود، بلکه با پیام صلح ظهور کرد. اینک نیز، نظام اعتقادى کسانى که خداشناسى هارمجدون را تبلیغ می‌‌کنند، بر سرزمین انجیلى صهیون و دولت صهیونیستى اسرائیل متمرکز است؛ یعنى آن دو را یکى می‌‌دانند. اینان اعتقاد دارند اسرائیل باید مقر فرود آمدن دومین ظهور مسیح باشد، از این رو سعى می‌‌کنند پرستش سرزمین اسرائیل را به یک آیین مذهبى بدل سازند. <br>
جنگ آخرالزمان مسیحیان صهیونیست، در مجدو روى می‌‌دهد. در زمان‌هاى قدیم، مجدو شهر بسیار مهمى بود. این شهر در محل تقاطع دو جاده مهم استراتژیک نظامى و کاروان‌رو قرار داشت. جاده ماریس یعنى جاده باستانى ساحلى که مصر را از راه مجدو به دمشق و مشرق مربوط می‌‌ساخت، از این دره می‌‌گذشت، از این رو این محل همیشه میدان جنگ بوده است. حتى برخى از تاریخ‌نویسان اعتقاد دارند که در این‌جا بیش از هر جاى دیگر در جهان، جنگ روى داده است. فاتحان کهن، همیشه می‌‌گفتند هر فرماندهى که مجدو را داشته باشد می‌‌تواند در برابر همه مهاجمان پایدارى کند. <br>
جنگ آخرالزمان مسیحیان صهیونیست، در مجدو روى می‌‌دهد. در زمان‌هاى قدیم، مجدو شهر بسیار مهمى بود. این شهر در محل تقاطع دو جاده مهم استراتژیک نظامى و کاروان‌رو قرار داشت. جاده ماریس یعنى جاده باستانى ساحلى که مصر را از راه مجدو به دمشق و مشرق مربوط می‌‌ساخت، از این دره می‌‌گذشت، از این رو این محل همیشه میدان جنگ بوده است. حتى برخى از تاریخ‌نویسان اعتقاد دارند که در این‌جا بیش از هر جاى دیگر در جهان، جنگ روى داده است. فاتحان کهن، همیشه می‌‌گفتند هر فرماندهى که مجدو را داشته باشد می‌‌تواند در برابر همه مهاجمان پایدارى کند. <br>
در صحیفه یوشع بن نون (باب 12، آیه 21)، آمده است که چگونه یوشع و اسرائیلیان در این‌جا کنعانیان را شکست دادند، و در باب چهارم و پنجم کتاب داوران آمده که دو قرن پس از آن، نیروهاى اسرائیلى در زیر فرماندهى دبوره و باراق در نبردى بر سیسّرا، سردار کنعانیان، چیره شدند، و بعد چنان که می‌‌دانیم، سلیمان نبى این شهر را مستحکم ساخت و به مرکزى براى اسب‌ها و ارابه‌هایش بدل کرد. جالب این که نزدیک به پایان نخستین جنگ جهانى(1918/1297)، ژنرال انگلیسى آلن‌بى، درست در همین‌جا، یعنى در مجدو به پیروزى قاطعى بر ترک‌هاى عثمانى دست یافت. <br>
در صحیفه یوشع بن نون <ref>باب 12، آیه 21</ref>، آمده است که چگونه یوشع و اسرائیلیان در این‌جا کنعانیان را شکست دادند، و در باب چهارم و پنجم کتاب داوران آمده که دو قرن پس از آن، نیروهاى اسرائیلى در زیر فرماندهى دبوره و باراق در نبردى بر سیسّرا، سردار کنعانیان، چیره شدند، و بعد چنان که می‌‌دانیم، سلیمان نبى این شهر را مستحکم ساخت و به مرکزى براى اسب‌ها و ارابه‌هایش بدل کرد. جالب این که نزدیک به پایان نخستین جنگ جهانى(1918/1297)، ژنرال انگلیسى آلن‌بى، درست در همین‌جا، یعنى در مجدو به پیروزى قاطعى بر ترک‌هاى عثمانى دست یافت. <br>
کلمه عبرى «هار» یعنى کوه که با «مجدو»، «هارمجدو» را می‌‌سازد. واژه‌ هارمجدون تنها یک‌بار در انجیل در کتاب مکاشفه یوحنا، باب شانزدهم، آیه 16 ثبت شده که چنین است: «و ایشان(مسیح) را به موضعى که آن را در عبرانى‌ هارمجدون می‌‌خوانند، فرود می‌‌آورد». هنگامى که مسیح دوباره به زمین یا هرمجدو بازگردد و از آسمان‌ها به ارض اورشلیم نزول کند، همه تاریخ به یک معنى، توسط خداوند رقم می‌‌خورد، و چون همه تاریخ مربوط و متمرکز است بر امت اسرائیل که تخم چشم و برگزیده محبوب خداوندند، از این جهت، در نبرد بزرگ آخرالزمان، خداوند با نزول مسیح و به کمک یهودیان، دوباره زمام تاریخ بشر را به دست خود می‌‌گیرد. <br>
کلمه عبرى «هار» یعنى کوه که با «مجدو»، «هارمجدو» را می‌‌سازد. واژه‌ هارمجدون تنها یک‌بار در انجیل در کتاب مکاشفه یوحنا، باب شانزدهم، آیه 16 ثبت شده که چنین است: «و ایشان(مسیح) را به موضعى که آن را در عبرانى‌ هارمجدون می‌‌خوانند، فرود می‌‌آورد». هنگامى که مسیح دوباره به زمین یا هرمجدو بازگردد و از آسمان‌ها به ارض اورشلیم نزول کند، همه تاریخ به یک معنى، توسط خداوند رقم می‌‌خورد، و چون همه تاریخ مربوط و متمرکز است بر امت اسرائیل که تخم چشم و برگزیده محبوب خداوندند، از این جهت، در نبرد بزرگ آخرالزمان، خداوند با نزول مسیح و به کمک یهودیان، دوباره زمام تاریخ بشر را به دست خود می‌‌گیرد. <br>
به عقیده مسیحیان صهیونیست در زمان این جنگ بزرگ جهانى، و هنگامى که مسیح بازگردد، همه بدکاران را به هلاکت خواهد رساند و درست‌کارانى که باقى خواهند ماند، اعم از نیکوکاران، چه یهودى و چه مسیحى، به درون سلطنت هزار ساله مسیح فراخوانده می‌‌شوند، و مسیح به عنوان پادشاه پادشاهان، مدت هزارسال در زمین حکمرانى خواهد کرد. مسیحیان صهیونیست عقیده دارند وقتى مسیح ظهور کند، مسیحیت و یهود دوباره با هم متحد خواهند شد. <br>
به عقیده مسیحیان صهیونیست در زمان این جنگ بزرگ جهانى، و هنگامى که مسیح بازگردد، همه بدکاران را به هلاکت خواهد رساند و درست‌کارانى که باقى خواهند ماند، اعم از نیکوکاران، چه یهودى و چه مسیحى، به درون سلطنت هزار ساله مسیح فراخوانده می‌‌شوند، و مسیح به عنوان پادشاه پادشاهان، مدت هزارسال در زمین حکمرانى خواهد کرد. مسیحیان صهیونیست عقیده دارند وقتى مسیح ظهور کند، مسیحیت و یهود دوباره با هم متحد خواهند شد. <br>
=پیشتازان توطئه=
=پیشتازان توطئه=
رونالد ریگان به عنوان یک مسیحى صهیونیست، زمانى که فرماندار ایالت کالیفرنیا بود گفت:ابتدا، یهودیانى که به خدا ایمان نداشته باشند، به کنار و گوشه‌هاى جهان پراکنده می‌‌شوند، اما خدا آنها را فراموش نمى کند، بلکه پیش از بازگشت پسر خدا، خدا آنها را دوباره در اسرائیل گردهم می‌‌آورد و حتى جزئیات وسایل حمل و نقل آنها به اسرائیل هم در پیشگویى انبیا آمده است. او می‌‌گفت که بعضى از یهودیان با کشتى به اسرائیل و دیگران به صورت کبوتر به لانه باز می‌‌گردند. به عبارت دیگر، آنها با کشتى یا هواپیما برمى گردند و در طى یک دوره کوتاه، امتى دوباره به دنیا خواهد آمد. <br>
رونالد ریگان به عنوان یک مسیحى صهیونیست، زمانى که فرماندار ایالت کالیفرنیا بود گفت:ابتدا، یهودیانى که به خدا ایمان نداشته باشند، به کنار و گوشه‌هاى جهان پراکنده می‌‌شوند، اما خدا آنها را فراموش نمى کند، بلکه پیش از بازگشت پسر خدا، خدا آنها را دوباره در اسرائیل گردهم می‌‌آورد و حتى جزئیات وسایل حمل و نقل آنها به اسرائیل هم در پیشگویى انبیا آمده است. او می‌‌گفت که بعضى از یهودیان با کشتى به اسرائیل و دیگران به صورت کبوتر به لانه باز می‌‌گردند. به عبارت دیگر، آنها با کشتى یا هواپیما برمى گردند و در طى یک دوره کوتاه، امتى دوباره به دنیا خواهد آمد. <br>
ریگان در سال 1980/1359 به عنوان یکى از نامزدهاى ریاست جمهورى، باز هم درباره هارمجدون صحبت کرد. او در مصاحبه با روحانى انجیلى جیم باکر از شبکه تلویزیونى پى. تى. ال گفت:ممکن است ما همان نسلى باشیم که هارمجدون را می‌‌بیند. ریگان در سه نوبت در سال‌هاى 1982ـ1984 / 1361ـ1363، براى بنگاه‌هاى سخن‌پراکنى مذهبى ملى که اکثریت بسیار بالاى آنان را هواخواهان مشیت الهى تشکیل می‌‌دهند و معتقد به نزدیک شدن یک جنگ هسته اى هستند، درباره هارمجدون سخن‌رانى کرد. جیمز میلز در 1983/ 1362 در مقاله اى سخنان ریگان را به گونه اى دیگر تأیید می‌‌کند و می‌‌نویسد: هارمجدون، در دنیایى که خلع سلاح شده باشد نمى تواند تحقق پذیرد؛ آن هم در دنیایى که همه ملت‌ها سلاح‌هاى بیشتر و بیشترى می‌‌سازند، اما چون هیچ‌کدام از آنها بیشتر و سریع‌تر از ایالات متحده سلاح نمى سازند، پس آمریکا شایستگى رهبرى جنگ آرماگدون را دارد. <br>
ریگان در سال 1980/1359 به عنوان یکى از نامزدهاى ریاست جمهورى، باز هم درباره هارمجدون صحبت کرد. او در مصاحبه با روحانى انجیلى جیم باکر از شبکه تلویزیونى پى. تى. ال گفت:ممکن است ما همان نسلى باشیم که هارمجدون را می‌‌بیند. ریگان در سه نوبت در سال‌هاى 1982ـ1984 / 1361ـ1363، براى بنگاه‌هاى سخن‌پراکنى مذهبى ملى که اکثریت بسیار بالاى آنان را هواخواهان مشیت الهى تشکیل می‌‌دهند و معتقد به نزدیک شدن یک جنگ هسته اى هستند، درباره هارمجدون سخن‌رانى کرد. جیمز میلز در 1983/ 1362 در مقاله اى سخنان ریگان را به گونه اى دیگر تأیید می‌‌کند و می‌‌نویسد: هارمجدون، در دنیایى که خلع سلاح شده باشد نمى‌تواند تحقق پذیرد؛ آن هم در دنیایى که همه ملت‌ها سلاح‌هاى بیشتر و بیشترى می‌‌سازند، اما چون هیچ‌کدام از آنها بیشتر و سریع‌تر از ایالات متحده سلاح نمى سازند، پس آمریکا شایستگى رهبرى جنگ آرماگدون را دارد. <br>
گریس هال‌سل در کتاب خود می‌‌نویسد: در گشت مسافرتى اول، مسیحیانى که تجدید حیات یافته بودند، با پذیرفتن تصور ذهنى امت برگزیده ناگزیر بودند تصور ذهنى امت نابرگزیده را هم بپذیرند. آنها این امت‌هاى برگزیده و نابرگزیده را در نظام اعتقادى خودشان قرار می‌‌دادند که به موجب آن، یهودیان در فلسطین هستند و مسیحیان و مسلمانان بومى که قرن‌ها در فلسطین زندگى کرده‌اند، از فلسطین خارج اند، حتى اگر هم عملا" در آن‌جا مقیم باشند باز هم از آن‌جا غایب و نامرئى اند. وى هم چنین می‌‌نویسد: در گشت مسافرتى دوم، من درک بهترى پیدا کردم از این‌که چرا میلیون‌ها مسیحى انجیلى بنیادگراى آمریکایى اعتقاد دارند که خداوند یهودیان را دوست دارد نه عرب‌ها را، زیرا در این سفر با کسى همسفر بودم که می‌‌گفت:وقتى خداوند جهان را خلق می‌‌کرد، برکت خاص خود را به یهودیان ابراز کرد. به این دلیل یهودیان، با غیریهودیان فرق دارند و از آنان برترند. از این رو اعتقاد دارند که پیش از هر چیز، خداوند خواستار آن است که یهودیان مالک ارض قدس باشند. در واقع، درباره این‌که چه کسانى مالک ارض قدس باشند، خداوند خود مسئله را حل کرد. خداوند همه این سرزمین را به یهودیان وعده داد. به دیگر بیان، خداوند همیشه امت خود، یعنى یهودیان را زیر نظر دارد، و لذا مسیحیان صهیونیست وظیفه خود می‌‌دانند که یهودیان یا امت برگزیده خدا را برکت دهند و از آنها در کوشش‌هایشان حمایت کنند و با آنها همگامى نمایند. <br>
گریس هال‌سل در کتاب خود می‌‌نویسد: در گشت مسافرتى اول، مسیحیانى که تجدید حیات یافته بودند، با پذیرفتن تصور ذهنى امت برگزیده ناگزیر بودند تصور ذهنى امت نابرگزیده را هم بپذیرند. آنها این امت‌هاى برگزیده و نابرگزیده را در نظام اعتقادى خودشان قرار می‌‌دادند که به موجب آن، یهودیان در فلسطین هستند و مسیحیان و مسلمانان بومى که قرن‌ها در فلسطین زندگى کرده‌اند، از فلسطین خارج‌اند، حتى اگر هم عملا" در آن‌جا مقیم باشند باز هم از آن‌جا غایب و نامرئى اند. وى هم چنین می‌‌نویسد: در گشت مسافرتى دوم، من درک بهترى پیدا کردم از این‌که چرا میلیون‌ها مسیحى انجیلى بنیادگراى آمریکایى اعتقاد دارند که خداوند یهودیان را دوست دارد نه عرب‌ها را، زیرا در این سفر با کسى همسفر بودم که می‌‌گفت:وقتى خداوند جهان را خلق می‌‌کرد، برکت خاص خود را به یهودیان ابراز کرد. به این دلیل یهودیان، با غیریهودیان فرق دارند و از آنان برترند. از این رو اعتقاد دارند که پیش از هر چیز، خداوند خواستار آن است که یهودیان مالک ارض قدس باشند. در واقع، درباره این‌که چه کسانى مالک ارض قدس باشند، خداوند خود مسئله را حل کرد. خداوند همه این سرزمین را به یهودیان وعده داد. به دیگر بیان، خداوند همیشه امت خود، یعنى یهودیان را زیر نظر دارد، و لذا مسیحیان صهیونیست وظیفه خود می‌‌دانند که یهودیان یا امت برگزیده خدا را برکت دهند و از آنها در کوشش‌هایشان حمایت کنند و با آنها همگامى نمایند. <br>


=کنفرانسى سیاسى=
=کنفرانسى سیاسى=
۱٬۷۳۸

ویرایش