تصوف جریانی به شدت متکثر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:


یکی از اشکالات عمومی که به صوفیان می‌گیرند هم همین است. هر کدام از این طریقت‌ها یک یا دو پسوند دارند که به نام اصلی طریقت اضافه می‌شود مانند طریقت شاذلیهٔ درقاویه. این شاخه‌شاخه‌شدن هم بخاطر این است که یک شیخی از دنیا رفته و n تا شاگرد داشته که هرکدام از این شاگردان بنا به برداشت خودش مشرب شیخ را ادامه می‌دهد.
یکی از اشکالات عمومی که به صوفیان می‌گیرند هم همین است. هر کدام از این طریقت‌ها یک یا دو پسوند دارند که به نام اصلی طریقت اضافه می‌شود مانند طریقت شاذلیهٔ درقاویه. این شاخه‌شاخه‌شدن هم بخاطر این است که یک شیخی از دنیا رفته و n تا شاگرد داشته که هرکدام از این شاگردان بنا به برداشت خودش مشرب شیخ را ادامه می‌دهد.
=ویژگی متصوفه بالکان=
با در نظر گرفتن ویژگی‌های منطقه‌ای تصوف در خصوص ویژگی‌های صوفیان بالکان می توان گفت پرچمدار بردباری دینی هستند و این طرز تفکر به شدت در آنجا نفوذ دارد. اصلاً اینها سمبل هستند، یعنی حتی مسلمان‌های دیگر آن سامان هم اینطور نیستند.
مسیحیان‌شان هم که ارتدوکس هستند و بطور کلی تعصب دینی میان ارتدوکس‌ها از کاتولیک‌ها بیشتر است. مسلمان‌هایشان هم به دلایل مختلف کمتر صبر و بردباری به خرج می‌دهند. ولی صوفیان‌شان واقعاً سمبل رواداری و زیاده از حد صبور هستند.
جنوب بالکان هم منطقه‌ای صوفی‌خیز است. علتش هم این است که تقریباً شبیه همان اتفاقی که در صفویه افتاد، در عثمانی هم افتاد. صفویه هم اولین امپراطوری سراسری [[ایران|ایرانی]] بعد از ساسانیان بودند که تبارشان به صوفیه می‌رسید نامشان نیز از نام شیخ صفی‌الدین اردبیلی گرفته شده بود که از شیوخ بزرگ صوفیه بود.
نقطه اوج صوفیه در تاریخ ایران، دوران صفویه است. نقطه حضیض هم همین دورهٔ صفویه است. یعنی در حالی که در ابتدای سلطهٔ صفوی، شبکه‌های فعال تصوف در سراسر ایران وجود داشت، در انتهای حکمرانی صفویان شواهد چندانی از تصوف فعال و نهادینه در ایران در دست نیست. حتی برخی سلسله‌های مطرح در این دوران یعنی نعمت اللهیه مرکز فعالیت خود را به هندوستان منتقل کردند.
عیناً همین اتفاق در عثمانی هم افتاد. بکتاشی‌ها در قرن ۱۸ میلادی در امپراطوری عثمانی از بیشترین نفوذ و گسترش برخوردار بودند ولی در اوایل قرن نوزدهم میلادی سلطان محمود دوم در یک پاکسازی خونین اینها را قلع و قمع کرد به نحوی که باقیماندهٔ بکتاشی‌ها به دورترین مناطق دولت عثمانی مثل آلبانی، کوزوو و مقدونیه رفتند.
لذا هرچه به سمت جنوب بالکان بروید، بکتاشی‌ها بیشتر می‌شوند و همانطور که عرض شد بکتاشی‌ها به نوعی افراط در بردباری دینی گرفتارند برای مثال برای دست دادن با خانم‌ها مشکلی ندارند، مشروب می‌خورند و برخی اعتقادات مسیحی دارند و…
از دیگر ویژگی‌های صوفیان بالکان می‌توان به ضعیف بودن مرزبندی میان طریقت‌ها اشاره کرد بطوری که یک شیخ مشترک برای دو طریقت را زیاد می‌بینیم. همچنین از متون عرفان ادبی فارسی زیاد استفاده می‌کنند و یک فقر محسوس علمی در جنبه‌های نظری تصوف از دیگر جنبه‌های تصوف این منطقه است.
=موضع صوفیان بوسنی در مقابل جنایت صرب‌ها=
اکثریت مسلمانان در آنجا تحت امر مشیخت آنجا هستند. مثلاً غالب مسلمانان بوسنی تحت امر مشیخت بوسنی قرار دارند که در سارایوو مستقر است.
صربستان بازماندهٔ یوگوسلاوی سابق است که تجزیه و شش کشور از آن جدا شده‌اند. در همان شهر «نیش» که دومین شهر بزرگ صربستان است، جایی هست بنام Ćele kula یا ستون جمجمه‌ها با طول و عرض ۴ و ارتفاع ۴.۵ متر که از قریب به هزار جمجمه انسانی پوشیده شده است و عثمانی‌ها این ستون را از سرهای کشته‌های یک قیام محلی صرب‌ها در این شهر در ابتدای قرن نوزدهم میلادی، ساخته‌اند و نمادی از بی‌رحمی و خشونت عثمانی‌هاست.
confirmed
۸٬۰۷۹

ویرایش