تصوف در آسیای مرکزی و قفقاز: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(←‏بهاءالدین نقشبند: ویرایش متنی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۳: خط ۸۳:
===رهبر ده بیدیه===
===رهبر ده بیدیه===
رهبر ده بیدیه، مخدوم اعظم سیداحمد خواجگی کاسانی (متوفی ۹۴۹) سلسله خود را در ده بید ، دهکده‌ای در یازده کیلومتری سمرقند بنیان نهاد.
رهبر ده بیدیه، مخدوم اعظم سیداحمد خواجگی کاسانی (متوفی ۹۴۹) سلسله خود را در ده بید ، دهکده‌ای در یازده کیلومتری سمرقند بنیان نهاد.
در ۱۰۲۸، یلنگتوش بی (متوفی ۱۰۶۶)، مرید خواجه محمد هاشم ، در جوار مقبره جدش (مخدوم اعظم) خانقاه و مسجدی بنا کرد.
در ۱۰۲۸، یلنگتوش بی (متوفی ۱۰۶۶)، مرید خواجه محمد هاشم در جوار مقبره جدش (مخدوم اعظم) خانقاه و مسجدی بنا کرد.


===گسترس و نفوذ فراوان===
===گسترس و نفوذ فراوان===
طرفداران سلسله ده بیدیه در بلخ و بدخشان و جوزان ( فیض آباد ) به فعالیت پرداختند و با عنوان خوجه‌های آق داغلیک و قره داغلیک در ترکستان شرقی و سرزمین چین نفوذ فراوان یافتند.
طرفداران سلسله ده بیدیه در بلخ و بدخشان و جوزان (فیض آباد) به فعالیت پرداختند و با عنوان خوجه‌های آق داغلیک و قره داغلیک در ترکستان شرقی و سرزمین چین نفوذ فراوان یافتند.


==شرکت در قیام‌ها==
==شرکت در قیام‌ها==
خط ۹۲: خط ۹۲:


==قرقیزستان==
==قرقیزستان==
تصوف ، بویژه سلسله نقشبندیه ، در اشاعه اسلام در قرقیزستان نیز نقش بسزایی داشته است.
تصوف بویژه سلسله نقشبندیه در اشاعه اسلام در قرقیزستان نیز نقش بسزایی داشته است.
سابقه تصوف در این منطقه به دوره نفوذ خرقه‌پوشان ترکستان بازمی‌گردد.
سابقه تصوف در این منطقه به دوره نفوذ خرقه‌پوشان ترکستان بازمی‌گردد.
توسعه تصوف با تبعید چچنی‌ها به این ناحیه پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ـ ۱۹۴۵) بیشتر شد.
توسعه تصوف با تبعید چچنی‌ها به این ناحیه پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ـ ۱۹۴۵) بیشتر شد.
خط ۹۸: خط ۹۸:


==نفوذ در میان رهبران==
==نفوذ در میان رهبران==
تصوف ماوراءالنهر ، بویژه سلسله نقشبندیه، در سده دوازدهم/ هجدهم به داغستان و قفقاز و در میان رهبران قیام‌های این مناطق نفوذ کرد و تفکر مسلط قیام‌های اقوام آن سامان بر ضد روس‌ها شد؛ چنان‌که گفته شده است که یک صوفی بخارایی نقشبندی، شیخ منصور اُشُرْمه (متوفی ۱۲۰۷ یا ۱۲۰۸/ ۱۷۹۳، رهبر نخستین قیام در داغستان) را در راه سفر به مکه به سلسله نقشبندیه در آورد. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۳۱، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
تصوف ماوراءالنهر بویژه سلسله نقشبندیه در سده دوازدهم/ هجدهم به داغستان و قفقاز و در میان رهبران قیام‌های این مناطق نفوذ کرد و تفکر مسلط قیام‌های اقوام آن سامان بر ضد روس‌ها شد؛ چنان‌که گفته شده است که یک صوفی بخارایی نقشبندی، شیخ منصور اُشُرْمه (متوفی ۱۲۰۷ یا ۱۲۰۸/ ۱۷۹۳ رهبر نخستین قیام در داغستان) را در راه سفر به مکه به سلسله نقشبندیه در آورد. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۳۱، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
گرچه قیام شیخ منصور اشرمه شکست خورد و وی دست‌گیر و در زندان اشلسبورگ اعدام شد، سنّت مبارزه او را دیگر مریدان نقشبندیه در سده بعد ادامه دادند.<ref>جمال گوگچه، قفقاز و سیاست امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۱۴۸ـ۱۵۵، ترجمه وهاب ولی، تهران ۱۳۷۳ ش.</ref><ref>جمال گوگچه، قفقاز و سیاست امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۲، ترجمه وهاب ولی، تهران ۱۳۷۳ ش.</ref><ref>جمال گوگچه، قفقاز و سیاست امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۲۱۲، ترجمه وهاب ولی، تهران ۱۳۷۳ ش.</ref>
گرچه قیام شیخ منصور اشرمه شکست خورد و وی دست‌گیر و در زندان اشلسبورگ اعدام شد، سنّت مبارزه او را دیگر مریدان نقشبندیه در سده بعد ادامه دادند.<ref>جمال گوگچه، قفقاز و سیاست امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۱۴۸ـ۱۵۵، ترجمه وهاب ولی، تهران ۱۳۷۳ ش.</ref><ref>جمال گوگچه، قفقاز و سیاست امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۲، ترجمه وهاب ولی، تهران ۱۳۷۳ ش.</ref><ref>جمال گوگچه، قفقاز و سیاست امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۲۱۲، ترجمه وهاب ولی، تهران ۱۳۷۳ ش.</ref>


خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:


==دو شاخه افراطی یسویه==
==دو شاخه افراطی یسویه==
دو شاخه افراطی یسویه ( لاچی‌ها و ایشان‌های درازگیسو ) در دره فرغانه فعالیت داشته‌اند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۲۴، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
دو شاخه افراطی یسویه ( لاچی‌ها و ایشان‌های درازگیسو) در دره فرغانه فعالیت داشته‌اند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۲۴، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>


==سلسله لاچی‌ها==
==سلسله لاچی‌ها==
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:


===بنیان‌گذار===
===بنیان‌گذار===
این سلسله را ابومطلب ساتیب‌الدیف ، که در ۱۳۱۵ ش/ ۱۹۳۶ اعدام شد، بنیان نهاد.
این سلسله را ابومطلب ساتیب‌الدیف که در ۱۳۱۵ ش/ ۱۹۳۶ اعدام شد بنیان نهاد.


===مرکز ایشان‌ها===
===مرکز ایشان‌ها===
مرکز ایشان‌ها، چلگازی در قرقیزستان بود و در کوه‌های جنوب قرقیزستان و اچ و جلال‌آباد و ارسلان آباد، میان قرقیزها و اقلیتی از ازبک‌ها و تاجیک‌ها هوادارانی داشتند.<ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۵۰ ـ۵۱، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
مرکز ایشان‌ها چلگازی در قرقیزستان بود و در کوه‌های جنوب قرقیزستان و اچ و جلال‌آباد و ارسلان آباد، میان قرقیزها و اقلیتی از ازبک‌ها و تاجیک‌ها هوادارانی داشتند.<ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۵۰ ـ۵۱، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
در ۱۳۴۲ ش/ ۱۹۶۳، گروهی از ایشان‌های درازگیسو به اتهام اقدام برای تشکیل دولتی مسلمان، در بیشکک (فِرونزه) محاکمه شدند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۴۸، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
در ۱۳۴۲ ش/ ۱۹۶۳، گروهی از ایشان‌های درازگیسو به اتهام اقدام برای تشکیل دولتی مسلمان در بیشکک (فِرونزه) محاکمه شدند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۴۸، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>


===حلقه‌های زنانه===
===حلقه‌های زنانه===
خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:


=سلسله کبرویه=
=سلسله کبرویه=
کبرویه به لحاظ قدمت نخستین، و از حیث نفوذ (پس از نقشبندیه و یسویه) سومین سلسله در ماوراءالنهر ، بویژه خوارزم ، است.
کبرویه به لحاظ قدمت نخستین و از حیث نفوذ (پس از نقشبندیه و یسویه) سومین سلسله در ماوراءالنهر بویژه خوارزم است.


==گستره نفوذ==
==گستره نفوذ==
بنیان‌گذار آن نجم‌الدین کبری (متوفی ۶۱۸) بود که پس از کشته شدنش به دست مغولان ، دو مرید معروفش، سیف‌الدین باخرزی <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۴۳۳ـ۴۳۴، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> در ماوراءالنهر و باباکمال جندی در ترکستان، تعالیم او را اشاعه دادند. <ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، ص۱۷۱، ج ۳ـ۴، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref>
بنیان‌گذار آن نجم‌الدین کبری (متوفی ۶۱۸) بود که پس از کشته شدنش به دست مغولان دو مرید معروفش، سیف‌الدین باخرزی <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۴۳۳ـ۴۳۴، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> در ماوراءالنهر و باباکمال جندی در ترکستان، تعالیم او را اشاعه دادند. <ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، ص۱۷۱، ج ۳ـ۴، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref>
با این‌همه، خوارزم مرکز کبرویه باقی ماند و دامنه نفوذ آن در میان قره قالپاق‌های دلتای آمودریا گسترش یافت. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۲۵، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
با این‌همه خوارزم مرکز کبرویه باقی ماند و دامنه نفوذ آن در میان قره قالپاق‌های دلتای آمودریا گسترش یافت. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۲۵، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
"کبرویه در اسلام آوردن طوایف اردوی زرّین (دسته‌ای از مغولان به سرکردگی باتو در ولگای سفلا) نیز مثر بوده‌اند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۴۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
"کبرویه در اسلام آوردن طوایف اردوی زرّین (دسته‌ای از مغولان به سرکردگی باتو در ولگای سفلا) نیز مثر بوده‌اند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۴۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>


خط ۱۹۹: خط ۱۹۹:


=سلسله قادریه=
=سلسله قادریه=
دیگر سلسله صوفیانه معروف در این منطقه، قادریه ، منسوب به عبدالقادر جیلانی یا گیلانی (متوفی ۵۶۱) است.
دیگر سلسله صوفیانه معروف در این منطقه، قادریه منسوب به عبدالقادر جیلانی یا گیلانی (متوفی ۵۶۱) است.


==نفوذ به آسیای مرکزی==
==نفوذ به آسیای مرکزی==
گرچه محل شکوفایی قادریه بغداد بود، به آسیای مرکزی نیز نفوذ یافت؛ چنان‌که در سده ششم، حُجاج بلغاری و بازرگانان عرب این سلسله را از بغداد به قلمرو پادشاهی ولگا و ترکستان، بویژه شهرهای دره فرغانه ، آوردند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۲۲، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۵۱، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
گرچه محل شکوفایی قادریه بغداد بود به آسیای مرکزی نیز نفوذ یافت؛ چنان‌که در سده ششم حُجاج بلغاری و بازرگانان عرب این سلسله را از بغداد به قلمرو پادشاهی ولگا و ترکستان، بویژه شهرهای دره فرغانه آوردند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۲۲، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۵۱، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>


==دوره بی‌رونقی==
==دوره بی‌رونقی==
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:


==بازگشت به دره فرغانه==
==بازگشت به دره فرغانه==
در سده سیزدهم/ نوزدهم، قادریان در شمال قفقاز سربرآوردند و با تبعید چچن‌های قادری به قزاقستان و قرقیزستان، به دستور استالین ، بار دیگر قادریان به محل اولیه خود، دره فرغانه، بازگشتند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۴۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
در سده سیزدهم/ نوزدهم قادریان در شمال قفقاز سربرآوردند و با تبعید چچن‌های قادری به قزاقستان و قرقیزستان به دستور استالین بار دیگر قادریان به محل اولیه خود دره فرغانه بازگشتند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۴۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>


==عامل تجدیدحیات==
==عامل تجدیدحیات==
عامل تجدیدحیات قادریان، چوپانی از قیموق‌ها به نام کونتاحاجی کیشیِفْ بود که به روایتی، در سفر به بغداد و زیارت آرام‌گاه عبدالقادر گیلانی به سلسله قادری پیوست و از ۱۲۷۸/ ۱۸۶۲ به اشاعه آن در قفقاز پرداخت. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۳۴، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
عامل تجدیدحیات قادریان، چوپانی از قیموق‌ها به نام کونتاحاجی کیشیِفْ بود که به روایتی در سفر به بغداد و زیارت آرام‌گاه عبدالقادر گیلانی به سلسله قادری پیوست و از ۱۲۷۸/ ۱۸۶۲ به اشاعه آن در قفقاز پرداخت. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۳۴، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>


==شعار کونتاحاجی==
==شعار کونتاحاجی==
در نتیجه شکست نهضت مریدان و ایجاد وقفه در فعالیت نقشبندیان (از ۱۲۷۶ تا ۱۲۹۷/۱۸۵۹ـ۱۸۸۰)، مریدان که از نبرد طولانی خسته شده بودند، به شعار «عدم مقاومت در برابر شر»، که کونتاحاجی مطرح کرده بود، جذب شدند.
در نتیجه شکست نهضت مریدان و ایجاد وقفه در فعالیت نقشبندیان (از ۱۲۷۶ تا ۱۲۹۷/۱۸۵۹ـ۱۸۸۰) مریدان که از نبرد طولانی خسته شده بودند، به شعار «عدم مقاومت در برابر شر» که کونتاحاجی مطرح کرده بود جذب شدند.


==عاقبت کونتاحاجی==
==عاقبت کونتاحاجی==
دوره هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان صوفیان قادری و حکومت روسیه تزاری دیری نپایید و در پی نفوذ روزافزون قادریان، در ۱۲۸۰/ ژانویه ۱۸۶۴ کونتاحاجی و مریدانش دست‌گیر شدند.
دوره هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان صوفیان قادری و حکومت روسیه تزاری دیری نپایید و در پی نفوذ روزافزون قادریان در ۱۲۸۰/ ژانویه ۱۸۶۴ کونتاحاجی و مریدانش دست‌گیر شدند.
کونتاحاجی در ۱۲۸۴/ ۱۸۶۷ در زندان درگذشت. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۳۵، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
کونتاحاجی در ۱۲۸۴/ ۱۸۶۷ در زندان درگذشت. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۳۵، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>


==عوامل رونق قادریه==
==عوامل رونق قادریه==
مرگ وی و حتی مهاجرتِ گروهیِ برخی از قادریان به ترکیه ، در تداوم رونق قادریه خللی پدید نیاورد.
مرگ وی و حتی مهاجرتِ گروهیِ برخی از قادریان به ترکیه در تداوم رونق قادریه خللی پدید نیاورد.
این سلسله، که بر خلاف نقشبندیه شعارهای عقیدتی ساده‌تر و ساختار داخلی متمرکزتر و مراسم ذکر جلی جذاب‌تری داشت، از غرب به سوی اینگوش و اُسِتیا و از شرق به داغستان گسترش پیدا کرد و بویژه در میان مردم فقیر و روستایی رواج یافت. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۳۵ـ۳۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
این سلسله که بر خلاف نقشبندیه شعارهای عقیدتی ساده‌تر و ساختار داخلی متمرکزتر و مراسم ذکر جلی جذاب‌تری داشت، از غرب به سوی اینگوش و اُسِتیا و از شرق به داغستان گسترش پیدا کرد و بویژه در میان مردم فقیر و روستایی رواج یافت. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۳۵ـ۳۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>


==تقسیمات قادریه==
==تقسیمات قادریه==
خط ۲۳۲: خط ۲۳۲:


=سلسله قلندریه=
=سلسله قلندریه=
افزون بر صوفیان هوادار سلسله‌های نقشبندیه و قادریه و یسویه و کبرویه ، در دهه‌های اخیر بسیاری از صوفیان آسیای مرکزی و قفقاز، مدعی هواداری از سلسله‌های کمتر شناخته شده‌تری چون قلندریه‌اند، که از حضور ایشان در این منطقه، بویژه از سده دوازدهم، گزارش‌هایی در دست است.
افزون بر صوفیان هوادار سلسله‌های نقشبندیه و قادریه و یسویه و کبرویه در دهه‌های اخیر بسیاری از صوفیان آسیای مرکزی و قفقاز، مدعی هواداری از سلسله‌های کمتر شناخته شده‌تری چون قلندریه‌اند، که از حضور ایشان در این منطقه، بویژه از سده دوازدهم، گزارش‌هایی در دست است.
برای نمونه وامبری ، <ref>آرمین وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ج۱، ص۲۰۱، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان، تهران ۱۳۳۷ ش.</ref><ref>آرمین وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ج۱، ص۲۰۷، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان، تهران ۱۳۳۷ ش.</ref> سیاحمجارستانی ، به قلندرخانه‌های بسیاری در اطراف خیوه و خوقند و شوراخان اشاره کرده است.
برای نمونه وامبری ، <ref>آرمین وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ج۱، ص۲۰۱، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان، تهران ۱۳۳۷ ش.</ref><ref>آرمین وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ج۱، ص۲۰۷، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان، تهران ۱۳۳۷ ش.</ref> سیاح مجارستانی به قلندرخانه‌های بسیاری در اطراف خیوه و خوقند و شوراخان اشاره کرده است.
زین‌العابدین شروانی نیز در سفرنامه خود از قلندریه سخن گفته، اما آنان را انشعابی از نقشبندیه دانسته است.
زین‌العابدین شروانی نیز در سفرنامه خود از قلندریه سخن گفته، اما آنان را انشعابی از نقشبندیه دانسته است.
پایه‌گذار قلندریه را شیخ صفای سمرقندی گفته‌اند.
پایه‌گذار قلندریه را شیخ صفای سمرقندی گفته‌اند.
خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:
=صوفیان بدون سلسله=
=صوفیان بدون سلسله=
علاوه بر قلندریه صوفیان دیگری نیز وجود دارند که منکر انتساب به سلسله خاصی هستند.
علاوه بر قلندریه صوفیان دیگری نیز وجود دارند که منکر انتساب به سلسله خاصی هستند.
آنان به « مجذوب » و « ملنگ » مشهورند و بویژه در خوارزم فعالیت دارند.
آنان به «مجذوب» و «ملنگ» مشهورند و بویژه در خوارزم فعالیت دارند.
هم‌چنین گروهی نیز هستند که نیمه صوفی و نیمه شمن‌اند.
هم‌چنین گروهی نیز هستند که نیمه صوفی و نیمه شمن‌اند.


=ویژگی سیاسی و اجتماعی سلاسل=
=ویژگی سیاسی و اجتماعی سلاسل=
در دوره حکومت شوروی (۱۹۱۷ـ۱۹۹۱) بر جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز و داغستان، همه سلسله‌ها در برخورد با شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم، ویژگی‌های کم‌وبیش مشترکی داشته‌اند.
در دوره حکومت شوروی (۱۹۱۷ـ۱۹۹۱) بر جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز و داغستان، همه سلسله‌ها در برخورد با شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم، ویژگی‌های کم‌وبیش مشترکی داشته‌اند.
برخی از این ویژگی‌ها عبارت‌اند از: پرهیز از عضویت در سازمان‌های حزبی و اتحادیه‌های کارگری ، احترام فوق‌العاده به شیوخ خود بویژه آنان‌که در قیام‌ها کشته شده بودند، امتناع از آموختن زبان روسی ، <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۹، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> اشتیاق به برگزاری مراسم ذکر ، <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۳، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> تلاش برای عضوگیری در محیط‌های جمعی نظیر زندان‌ها و پادگان‌های نظامی، <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۸۸، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> داشتن ادبیات زیرزمینیِ خاص مانند دیگر مخالفان نظام شوروی ، <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۱۹، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> نزدیکی نظام قبیله‌ای با سلسله‌های صوفیانه ، <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۸۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> حرمت قائل شدن برای بِقاع صوفیان و زیارت آن‌ها <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۱۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۶۳، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۶۵ـ۱۶۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۹، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۹۶، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۵۵، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> و فعالیت مسلحانه فردی در هیئت ابرک ( راه‌زن شرافتمند <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۳۳، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>).
برخی از این ویژگی‌ها عبارت‌اند از: پرهیز از عضویت در سازمان‌های حزبی و اتحادیه‌های کارگری، احترام فوق‌العاده به شیوخ خود بویژه آنان‌که در قیام‌ها کشته شده بودند، امتناع از آموختن زبان روسی، <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۹، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> اشتیاق به برگزاری مراسم ذکر، <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۳، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> تلاش برای عضوگیری در محیط‌های جمعی نظیر زندان‌ها و پادگان‌های نظامی، <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۸۸، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> داشتن ادبیات زیرزمینیِ خاص مانند دیگر مخالفان نظام شوروی، <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۱۹، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> نزدیکی نظام قبیله‌ای با سلسله‌های صوفیانه، <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۸۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> حرمت قائل شدن برای بِقاع صوفیان و زیارت آن‌ها <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۱۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۶۳، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۶۵ـ۱۶۷، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۹، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۹۶، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۵۵، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref> و فعالیت مسلحانه فردی در هیئت ابرک (راه‌زن شرافتمند <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۳۳، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>).


=انگیزه‌های گرایش به تصوف=
=انگیزه‌های گرایش به تصوف=
انگیزه‌های گرایش به تصوف نیز در این دوره تقریباً یکسان است؛ از جمله، ناامیدی از توانایی نهادهای رسمی مسلمان (چهار مرکز عمده مسلمانان شوروی در اوفا ، تاشکند ، ماخاچ قلعه و باکو ) در حفظ شریعت ، جذابیت تصوف برای روشن‌فکران و دانشگاهیان به منظور گریز از جامعه ملال‌آور تک صدایی شوروی، توجه دوباره به سنن ادبی درخشانی که غالباً از آنِ ادیبان صوفی بوده است، جاذبه‌های مراسم ذکر و سماع و سرانجام انگیزه ملی‌گرایی که متأثر از تلفیق هویت قومی و دینی است.<ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۸۴ ـ۸۶، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
انگیزه‌های گرایش به تصوف نیز در این دوره تقریباً یکسان است؛ از جمله، ناامیدی از توانایی نهادهای رسمی مسلمان (چهار مرکز عمده مسلمانان شوروی در اوفا، تاشکند، ماخاچ قلعه و باکو) در حفظ شریعت، جذابیت تصوف برای روشن‌فکران و دانشگاهیان به منظور گریز از جامعه ملال‌آور تک صدایی شوروی، توجه دوباره به سنن ادبی درخشانی که غالباً از آنِ ادیبان صوفی بوده است، جاذبه‌های مراسم ذکر و سماع و سرانجام انگیزه ملی‌گرایی که متأثر از تلفیق هویت قومی و دینی است.<ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۸۴ ـ۸۶، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>


=عناوین مشایخ=
=عناوین مشایخ=
در پژوهش‌های محققان شوروی، مشایخ سلسله‌های صوفیانه، با عناوینی گوناگون ولی کمابیش یکسان نام برده شده‌اند، از جمله پیر ، ایشان ، مرید ،ذکری ، طریقتی ، شپتونی (نجواگران)، پریگونی (پرندگان)، جدایی‌طلبان زیرزمینی، ملایان بدون مجوز، دُخُونیکی (شکل روسی آخوند از زبان فارسی . <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۹، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۲۱۴ـ ۲۱۵، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>).
در پژوهش‌های محققان شوروی، مشایخ سلسله‌های صوفیانه، با عناوینی گوناگون ولی کمابیش یکسان نام برده شده‌اند، از جمله پیر، ایشان، مرید، ذکری، طریقتی، شپتونی (نجواگران)، پریگونی (پرندگان)، جدایی‌طلبان زیرزمینی، ملایان بدون مجوز، دُخُونیکی (شکل روسی آخوند از زبان فارسی. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۹، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۲۱۴ـ ۲۱۵، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>).


=رابطه رسانه‌ها و تصوف=
=رابطه رسانه‌ها و تصوف=


==قبل از فروپاشی شوروی==
==قبل از فروپاشی شوروی==
به نوشته پیووارف ، جامعه‌شناس معروف شوروی، در ۱۳۵۴ ش/ ۱۹۷۵، نیمی از مسلمانان چچن اینگوش صوفی بودند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۴۵، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
به نوشته پیووارف، جامعه‌شناس معروف شوروی، در ۱۳۵۴ ش/ ۱۹۷۵، نیمی از مسلمانان چچن اینگوش صوفی بودند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۴۵، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
با وجود این، در این دوره رسانه‌ها بیش از پیش برضد تصوف تبلیغ می‌کردند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۵۰، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>
با وجود این، در این دوره رسانه‌ها بیش از پیش برضد تصوف تبلیغ می‌کردند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۱۵۰، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>


==پس از فروپاشی شوروی==
==پس از فروپاشی شوروی==
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، تمایل به احیای سنن صوفیانه در جمهوری‌های تازه استقلال یافته که قلمرو سنّتی تصوف بودند بیش‌تر شد و کتاب‌ها و جزوات و مقالات و روزنامه‌ها و برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی بسیاری در باره صوفیان تهیه گردید.
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، تمایل به احیای سنن صوفیانه در جمهوری‌های تازه استقلال یافته که قلمرو سنّتی تصوف بودند بیش‌تر شد و کتاب‌ها و جزوات و مقالات و روزنامه‌ها و برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی بسیاری در باره صوفیان تهیه گردید.
جمهوری ازبکستان ، بیش از همه مشتاق احیای تصوف بوده است و بویژه در سیاست خود بر زنده کردن سنّت ادبی تصوف، به مثابه جنبه مهم و اساسی میراث طلایی، تأکید داشته است.
جمهوری ازبکستان، بیش از همه مشتاق احیای تصوف بوده است و بویژه در سیاست خود بر زنده کردن سنّت ادبی تصوف، به مثابه جنبه مهم و اساسی میراث طلایی، تأکید داشته است.
جلوه بارز این سیاست ، در ازبکستان و بیش‌تر جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز ، نزدیکی بیش از پیش اسلام رسمی و روحانیان آن با تصوف است، چنان‌که برخی از این روحانیان از نوادگان صوفیان و یا خود صوفی بوده‌اند؛ از جمله، باباخان بن عبدالمجید (متوفی ۱۳۳۶ ش/ ۱۹۵۷) و پسرش ضیاءالدین باباخانف(متوفی ۱۳۶۱ ش/ ۱۹۸۲)، که هر دو از مفتی‌های قزاقستان و نقشبندی بودند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۵۹، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>"
جلوه بارز این سیاست ، در ازبکستان و بیش‌تر جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز ، نزدیکی بیش از پیش اسلام رسمی و روحانیان آن با تصوف است، چنان‌که برخی از این روحانیان از نوادگان صوفیان و یا خود صوفی بوده‌اند؛ از جمله، باباخان بن عبدالمجید (متوفی ۱۳۳۶ ش/ ۱۹۵۷) و پسرش ضیاءالدین باباخانف(متوفی ۱۳۶۱ ش/ ۱۹۸۲)، که هر دو از مفتی‌های قزاقستان و نقشبندی بودند. <ref>آلکساندر بن یگسن و اندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ج۱، ص۵۹، ترجمه افسانه منفرد، تهران ۱۳۷۸ ش.</ref>"


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش