تصوف در آفریقا: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷٬۲۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۰: خط ۵۰:
این طریقه‌ها در آفریقا ابتدا در خاندان وَزّانی (ساکن وَزّان در شمال مغرب)، شکل گرفتند. عبدالسلام‌بن مَشیش، مؤسس طریقه مَدْینیه و مرید ابومَدْین تلمسانی، از مشاهیر این خاندان بود<ref>مونس، همان جا؛ زبیب، ج 4، ص 355</ref> و هر دوی آنها از بزرگ‌ترین شیوخ صوفیه در مغرب بودند.
این طریقه‌ها در آفریقا ابتدا در خاندان وَزّانی (ساکن وَزّان در شمال مغرب)، شکل گرفتند. عبدالسلام‌بن مَشیش، مؤسس طریقه مَدْینیه و مرید ابومَدْین تلمسانی، از مشاهیر این خاندان بود<ref>مونس، همان جا؛ زبیب، ج 4، ص 355</ref> و هر دوی آنها از بزرگ‌ترین شیوخ صوفیه در مغرب بودند.
طریقه قادریه و شاذلیه زودتر و طریقه‌های دیگر مانند تجانیه و جزولیه و ختمیه و سنوسیه دیرتر از طریقه‌های دیگر در آفریقا رواج یافتند. چهار طریقه اخیر اغلب تحت تأثیر قادریه و شاذلیه بودند.<ref>بل، ص 421-422؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Ţarīķa;"؛ غنیمی، ج 6، ص 95</ref> پرطرفدارترین طریقه‌های صوفیه نیز قادریه و شاذلیه و تجانیه‌اند و بسیاری از طریقه‌ها از آنها منشعب شده‌اند.
طریقه قادریه و شاذلیه زودتر و طریقه‌های دیگر مانند تجانیه و جزولیه و ختمیه و سنوسیه دیرتر از طریقه‌های دیگر در آفریقا رواج یافتند. چهار طریقه اخیر اغلب تحت تأثیر قادریه و شاذلیه بودند.<ref>بل، ص 421-422؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Ţarīķa;"؛ غنیمی، ج 6، ص 95</ref> پرطرفدارترین طریقه‌های صوفیه نیز قادریه و شاذلیه و تجانیه‌اند و بسیاری از طریقه‌ها از آنها منشعب شده‌اند.
'''فرقه‌های تصوف در آفریقا''' ابتدا در خاندان [[وَزّانی]] (ساکن وَزّان در شمال مغرب)، شکل گرفتند. [[عبدالسلام‌بن مَشیش]]، مؤسس طریقه‌ [[مدینیه|مَدْینیه]] و مرید [[ابومدین تلمسانی|ابومَدْین تلمسانی]]، از مشاهیر این خاندان بود<ref>مونس، ج 2، جزء 3؛ زبیب، ج 4، ص 355</ref> و هر دوی آنها از بزرگ‌ترین شیوخ صوفیه در مغرب بودند.<ref>همان جا</ref>
طریقه‌ [[قادریه]] و [[شاذلیه]] زودتر و طریقه‌های دیگر مانند [[تیجانیه]] و [[جزولیه]] و [[ختمیه]] و [[سنوسیه]] دیرتر از طریقه‌های دیگر در [[آفریقا]] رواج یافتند. چهار طریقه‌ اخیر اغلب تحت تأثیر قادریه و شاذلیه بودند.<ref> بل، ص 421-422؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Ţarīķa;"؛ غنیمی، ج 6، ص 95</ref> پرطرفدارترین طریقه‌های صوفیه نیز قادریه و شاذلیه و تجانیه‌اند و بسیاری از طریقه‌ها از آنها منشعب شده‌اند.<ref>مونس، ج 2، جزء 3</ref>
=قادریه=
گفته می‌شود که این طریقه از یمن یا حَضْرَموت ابتدا به اتیوپی وارد شد. احتمالاً ابوبکر عبدالله العَیْدروس (متوفی 909 / 1503) اول بار آن را به اتیوپی برد.<ref>کوک، ص 472</ref>
این طریقه در انتشار اسلام در آفریقا نقش مهمی‌داشته است. از برنامه‌های کنونی آن تعلیم قرآن به اطفال و فرستادن پیروان، به سرمایه‌ زاویا، برای تحصیل در مراکز علمی جهان اسلام و مراجعت به وطنشان برای تبلیغ دین اسلام در برابر تبلیغات مسیحیان است.<ref>عقبی، ص 144-145</ref>
== برخی از شیوخ قادری آفریقا ==
برخی شیوخ مهم قادری این اشخاص بودند:
محمد بقّاعی که موجب رواج طریقه‌ قادریه در غرب آفریقا شد؛
مختار کُنْتی (متوفی 1226 / 1811) و شیخ عثمان دان فودیو هر دو از مبلّغان اندیشه‌ اتحاد مسلمین و اصلاحات؛
احمدبن محمدبن ابوبکر، مرید عثمان دان فودیو، که او را مجدِّد (احیاکننده) می‌دانستند و در غرب آفریقا نهضت‌های جهادی را رهبری می‌کرد؛
عبدالرحمان‌بن عبدالله شاشی، سراینده‌ نعت مشهوری به نام شجرةالیقین.<ref>د. ج. اسلام آکسفورد، ج 4، ص 130؛ علم‌الدین، ص 604-605؛ کوک، ص 502</ref>
== عبدالقادر گیلانی و قادریه آفریقا ==
از قرن دوازدهم / هجدهم طریقه‌ قادریه تحت‌الشعاع تجانیه قرار گرفت، اما تأثیر معنوی این طریقه، به خصوص مؤسس آن عبدالقادر گیلانی، باقی مانده است. عبدالقادر هیچگاه به آفریقا نرفت، اما به عقیده‌ مسلمانان این سرزمین، او تلاش بسیار کرد تا کفارِ منطقه‌ شاخ آفریقا را مسلمان کند.
در داستانی گفته شده است که عبدالقادر گیلانی چهل جان داشته است و بدین ترتیب، وجود قبرهای او را در برخی شهرهای آفریقا توجیه می‌کنند.<ref>د. اسلام، همان‌جا؛ ملک شهمیرزادی، ص 75</ref> برخی طریقه‌ها در آفریقا، ادعا می‌کنند که با عبدالقادر گیلانی پیوند معنوی دارند.<ref>د. اسلام، همان‌جا</ref>
== شاخه‌های قادریه در آفریقا ==
بعضی از شاخه‌های منشعب از قادریه عبارت‌اند از:
مُریدیه، که آن را احمدو بامبا (1267-1346 / 1851-1927)، از مخالفان مشهور استعمار فرانسه، در 1304 / 1887 در سنگال بنیان نهاد؛<ref>علم‌الدین، ص 607؛ کوک، ص 170-171غ د. ج. اسلام آکسفورد، ج 4، ص 131</ref>
بهاریه، از شاخه‌های قادریه در سودان و منسوب به تاج‌الدین بهاری، این طریقه در 1155 / 1742 متشتت شد و بسیاری از پیروان آن به تدریج به طریقه‌ ختمیه پیوستند؛<ref>علم‌الدین، ص 588</ref>
فاضلیه، شعبه‌ا‌ی از قادریه در موریتانی که مؤسس آن محمد فاضل (1194-1286 / 1780-1869) بود.<ref>کوک، ص 141-142</ref>
=شاذلیه=
ابوالحسن شاذِلی (متوفی 656 / 1258)، مرید عبدالسلام مَشیش، این طریقه را – که از جمله طریقه‌های اصلاح‌طلب است – در تونس بنیان نهاد.<ref> مونس، ج 2، جزء 3</ref> گفته‌اند که حَمْدا بُودونانه این طریقه را به سودان برد. از مبلغان مشهور آن شیخ خُوجَلی‌بن عبدالرحمان‌بن ابراهیم (متوفی 1155 / 1742) بود،<ref>کوک، ص 428</ref> یکی از شعب مهم این طریقه در آفریقا، درقاویه است که ابتدا در تِلِمسان در قرن یازدهم / هفدهم ظهور کرد.<ref>عقبی، ص 230، 232</ref>
=طَیبیه=
یکی از شاخه‌های شاذلیه است و وزانیه و تهامیه نیز نامیده می‌شود.<ref>کوک، ص 105</ref> این طریقه منسوب به عبدالله‌بن ابراهیم وزانی (متوفی 1089) است و از مشایخ آن عبدالحی کتانی است. او از استادان مسجد جامع قَرَویین بود و به خروج از دین متهم شد. این طریقه از اوایل قرن دوازدهم / اواخر قرن هفدهم وارد امور سیاسی شد و تا قرن سیزدهم / نوزدهم پیروانی داشت.<ref>زبیب، ج 4، ص 357؛ عقبی، ص 227</ref>
=زَروقیه=
یکی دیگر از شاخه‌های شاذلیه است و منسوب است به احمد بُرنسی مشهور به زَرّوق (متوفی 899 / 1494)، عالِم مراکشی. شاخه‌هایی که نَسَب معنوی خود را به او می‌رسانند عبارت‌اند از: رُشدیه یا یوسفیه هر دو در مراکش در قرن دهم؛ ناصریه در مراکش، شیخیه در الجزایر و شابیه در تونس، همه در قرن یازدهم<ref>د. ج. اسلام آکسفورد، ج 4، ص 130</ref> و دَرقاویه منسوب به ابوحمید عرب دَرقاوی (متوفی 1238 / 1823) در قرن دوازدهم. از مشایخ معروف درقاویه، احمد علوی (متوفی 1303 ش / 1924) بود که طریقه‌ علویه‌ منسوب به او در الجزایر رواج دارد. شهرت و نفوذ معنوی وی چنان است که حتی در میان پژوهش‌گران اروپاییِ علاقه‌مند به عرفان پیروانی دارد.<ref>مونس؛ د. اسلام، همان‌جاها؛ زبیب، ج 4، ص 357؛ برای زندگی شیخ احمد علوی ر. ک. لینگز، 1360 ش</ref>
=ختمیه یا مَرغانیه=
پس از وفات سید احمدبن ادریس فاسی (متوفی 1253 / 1837)، میان مریدان او بر سر تعیین خلیفه اختلاف افتاد. سید محمد عثمان میر غَنی (1208-1268 / 1794-1852)، که سید احمد او را برای تبلیغ از مصر به سودان فرستاده بود، طریقه‌ خود را جدا کرد. محمد عثمان ادعا داشت که تعالیم طریقه‌هایی مانند قادریه و نقشبندیه و شاذلیه را با هم جمع کرده و طریقه‌ او خاتم طرق است. وی تلاش می‌کرد تا این طریقه‌ها را یکی کند، اما در نهایت این طریقه نیز طریقه‌ا‌ی در کنار آن طریقه‌ها شد.<ref>ولت، ص 77-78</ref>
محمد عثمان فرزند و جانشین خود، محمد سرّالختم (متوفی 1280)، را مسئول طریقه در یمن کرد و دو فرزند دیگرش، جعفر در حجاز و حسن در سودان، مسئول تبلیغ طریقه شدند. بعد از مرگ محمد عثمان هر کدام از پسران او به استقلال، در منطقه‌ خود زعامت طریقه را برعهده گرفتند.<ref>ولت، ص 134</ref> بدین ترتیب ختمیه به شاخه‌های مختلفی تقسیم شد. مهم‌ترین مرکز آن در سودان است و بیش از همه‌ طریقه‌ها در آنجا پیروانی دارد، چنان‌که برخی طرفداران شاذلیه در سودان به ختمیه پیوستند.<ref>ر. ک. علم‌الدین، ص 540-541؛ کوک، ص 473</ref> علی مایه دورُ گْبا این طریقه را در سومالی معرفی کرد. ختمیه در حوالی موگادیشو و منطقه‌ا‌ی در ناحیه‌ اُوگادِن اتیوپی نیز پیروانی دارد.<ref>ملک شهمیرزادی، ص 76-77</ref>
طریقه‌ ختمیه از مصر و عثمانی کمک‌های مالی دریافت می‌کرد و در درگیری‌ها از حمایت آنها برخوردار بود و برای گسترش خود از نفوذ آنها سود می‌جست. هنگام قیام مهدی سودانی در سودان، ختمیه در زمره‌ مخالفان او بودند و حرکت وی را فتنه‌ا‌ی برضد اسلام می‌دانستند. گرچه قوای مهدی مقاومت نظامی ختمیه را درهم شکستند، پس از سرکوبی قیام مهدی و پس از آنکه سربازان مصری و انگلیسی در 1316 / 1898 سودان را اشغال کردند، این طریقه دوباره قوّت گرفت.<ref> د. ج. اسلام آکسفورد، ج 4، ص 131؛ ولت، ص 148، 296</ref>
=جَزولیه=
این طریقه را ابوعبدالله محمد جزولی،<ref>درباره او و نیز طریقه‌اش ر. ک. دانشنامه جهان اسلام، ذیل «جَزولی، محمد»</ref> صوفی مراکشی، در قرن نهم تأسیس کرد. زاویه‌های آن از تلمسان تا سوس‌الاقصی گسترده است و از طریقه‌های مهم شمال آفریقا محسوب می‌شود. جزولیه، در حوادث سیاسی تأثیر داشتند و با استعمار پرتغال و اسپانیا در شمال غربی آفریقا مبارزه کردند.<ref> بل، ص 421</ref> عبدالله بن مبارک، مرید جزولی، در مبارزه با پرتغالی‌ها در برابر درخواست بزرگان سوس برای تصدی رهبری، شریف سعدی (متوفی 923) را معرفی کرد.
سعدی با لقب القائم بامرالله با مردم بیعت و دولت سعدیه را تأسیس کرد.<ref>ر. ک. بل، ص 421-427؛ غنیمی، ج 6، 113-115؛ حجی، ج 2، ص 483-485</ref> عیساویه یا عیسویه یکی از شاخه‌های جزولیه و منسوب به محمدبن عیسی فهدی (متوفی 931 / 1525)، صوفی مراکشی، است. عیساویه به زیارت قبور شیوخ و سماع اهمیت می‌دادند، ولی علمای دینی با آنان مخالف بودند و آنان را عامل انحطاط اسلام در شمال آفریقا می‌دانستند.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ذیل «جَزولی، محمد»</ref> ملک محمد پنجم، پادشاه مغرب، مجالس سماع آنها را ممنوع کرد و این طریقه را باطل خواند،<ref>زبیب، ج 4، ص 357-358؛ د. اسلام، همان‌جا</ref> با این حال عیساویه هنوز در الجزایر و تونس وجود دارند.<ref>کوک، ص 83، 105</ref>
=سَمّانیه=
این طریقه یکی از شاخه‌های خلوتیه است. بنیان‌گذار آن محمدبن عبدالکیرم سمّانی (1130-1189 / 1718-1775) است. این طریقه را احمدبن طبیب‌بن بَشیر (متوفی 1239 / 1824) در اتیوپی و سودان رواج داد. محمد احمد (مهدی) از مریدان سمّانیه بود و شاخه‌ا‌ی از این طریقه در به قدرت رساندن او سهم مهمی‌داشت.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ذیل «جَزولی، محمد»؛ ولت، ص 153-154</ref> امروزه سمّانیه از طریقه‌های دیگر پیروان کمتری دارد.<ref>علم‌الدین، ص 594</ref>
=رحمانیه=
این طریقت یکی از شاخه‌های طریقه‌ خلوتیه است. بنیان‌گذار آن محمدبن عبدالرحمان ادریسی (متوفی 1208) است. این طریقه، مبارزاتی برضد استعمار فرانسه به خصوص در الجزایر داشت. بیشترین مریدان آن در الجزایر و تونس‌اند.<ref>عقبی، ص 155، 157</ref>
=مجذوبیه=
پیش از آنکه طریقه‌ مجذوبیه به وجود آ‌ید، در مغرب به کسانی که به واسطه‌ جذبه‌ الاهی به مقام قرب می‌رسیدند و صاحب کرامات و باخبر از غیب می‌شدند، مجذوب می‌گفتند. از جمله‌ مجذوبان، علی‌بن احمد صنهاجی دوار (متوفی 949 / 1542) بود که در قصر بزرگان بنی‌وطاس (حک‍: 831-957 / 1428-1550) از او استقبال می‌شد و او هرچه از آنان می‌گرفت به فقرا می‌داد. یکی دیگر از این جذوبان در مغرب، عبدالرحمان مجذوب (متوفی 976 / 1568) مرید صنهاجی بود، هرچند که حالت جذبه‌ وی دائمی نبود. وی مریدان را از اقتدا کردن به افعال خود در هنگام جذب نهی می‌کرد. درباره‌ سیرت و مناقب او آثار بسیاری وجود دارد، دیوان‌هایی به او منسوب است و سخنانی شبیه به سخنان حلّاج و ابن‌عربی از او نقل کرده‌اند.<ref>حجی، ج 2، ص 485-486</ref>
طریقه‌ مجذوبیه را که شاخه‌ا‌ی از شاذلیه محسوب می‌شود، حمدبن محمد مجذوب (متوفی 1190 / 1776) بنیان نهاد. جانشین وی، پسرش قمرالدین (متوفی 1155) معروف به محمد صغیر، مدارس و مساجد بسیاری در سودان بنا کرد. در هنگام انقلاب مهدی سودانی، مجذوبان به او پیوستند و در جنگ با ترک‌ها با قوای مهدی همراه بودند، ولی بعد از دوران مهدی این گروه به اجتماعات کوچک محدود شد.<ref>علم‌الدین، ص 599-601؛ برای زندگی حمدبن مجذوب ر. ک. درنیقه، ص 97</ref>
== پانویس ==
{{پانویس}}
=منابع=
آلفرد بل، الفرق الاسلامیّة فی‌الشمال الافریقی من الفتح العربی حتی الیوم، ترجمه عن الفرنسیة عبدالرحمان بدوی، بیروت 1987.
محمد حجی، جولات تاریخیّة، بیروت 1995.
دانشنامه‌ جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حدادعادل، تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، 1375 ش-.
نجیب زبیب، الموسوعة العامة لتاریخ المغرب و الاندلس، بیروت 1415 / 1995.
صلاح مؤید عقبی، الطرق الصوفیة و الزوایا بالجزائر: تاریخها و نشاطها، بیروت 2002.
سلیمان سلیم علم‌الدین، التصوف الاسلامی: تاریخ – عقائد – طریق – اعلام، بیروت 1999.
عبدالفتاح مقلد غنیمی، موسوعة تاریخ المغرب العربی، قاهره 1414 / 1994.
ژوزف کوک، مسلمانان آفریقا، ترجمه‌ اسدالله علوی، مشهد 1373 ش.
صادق ملک شهمیرزادی، «صوفیان آفریقا»، چشم‌انداز، سال 1، ش 9 (آذر 1376).
حسین مونس، تاریخ المغرب و حضارته، بیروت 1412 / 1992.
جان اوبرت ولت، ‌ تاریخ الطریقة الختمیة فی السودان، ترجمه‌ محمدسعید قدال، قاهره 2002.
[[رده:فرق و مذاهب]]
[[رده:تصوف]]
[[رده:آفریقا]]


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۱۸٬۴۳۱

ویرایش