تصوف در مغرب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ویژگیها' به ' ویژگی‌ها'
جز (جایگزینی متن - '=منابع=↵↵#' به '== منابع == #')
جز (جایگزینی متن - ' ویژگیها' به ' ویژگی‌ها')
خط ۴۰: خط ۴۰:


=== سیر و سیاحت ===
=== سیر و سیاحت ===
توجه به سیر و سیاحت نیز از دیگر ویژگیهای تصوف در این منطقه است، زیرا در این ناحیه کمتر زاهدی را می‌توان نام برد که در محل تولد خویش باقی مانده باشد و اغلب ایشان به دلایل مختلفی از جمله بهره‌مندی از محضر مشایخ دیگر، پیوسته به طور جمعی یا فردی سفر می‌کردند. مقصد بسیاری از آنها نیز مناطق شرقی و به ویژه [[مکه]] بود، چندان که برخی هر ساله به‌‌سفر [[حج]] می‌رفتند. بدیهـی است که ایـن سفرها نقش مهمی در داد و ستد فرهنگی صوفیه در مغرب با دیگر عارفان جهان اسلام داشته است <ref>ابن مریم، ۲۲۷؛ ابن زیات، ۱۸۷، ۲۸۱</ref>.
توجه به سیر و سیاحت نیز از دیگر ویژگی‌های تصوف در این منطقه است، زیرا در این ناحیه کمتر زاهدی را می‌توان نام برد که در محل تولد خویش باقی مانده باشد و اغلب ایشان به دلایل مختلفی از جمله بهره‌مندی از محضر مشایخ دیگر، پیوسته به طور جمعی یا فردی سفر می‌کردند. مقصد بسیاری از آنها نیز مناطق شرقی و به ویژه [[مکه]] بود، چندان که برخی هر ساله به‌‌سفر [[حج]] می‌رفتند. بدیهـی است که ایـن سفرها نقش مهمی در داد و ستد فرهنگی صوفیه در مغرب با دیگر عارفان جهان اسلام داشته است <ref>ابن مریم، ۲۲۷؛ ابن زیات، ۱۸۷، ۲۸۱</ref>.


=== خلوت گزینی ===
=== خلوت گزینی ===
خط ۵۸: خط ۵۸:


=== کرامت گرایی ===
=== کرامت گرایی ===
برخی از ویژگیهای تصوف و مغرب نیز ریشه در سنتهای اقوام بربر داشت که از جملۀ آنها می‌توان به رواج [[علوم غریبه]] و کرامت‌گرایی در میان آنان اشاره نمود. بسیاری از صوفیۀ این ناحیه با اسرار اعداد و حروف سر و کار داشتند و با ابزارهایی چون اسطرلاب آشنا بودند <ref>ابن عسکر، ۴۵؛ ابن مریم، ۲۴۶؛ فتحی، ۵۱؛ ابن خلدون، همان، ۵۳</ref>.  
برخی از ویژگی‌های تصوف و مغرب نیز ریشه در سنتهای اقوام بربر داشت که از جملۀ آنها می‌توان به رواج [[علوم غریبه]] و کرامت‌گرایی در میان آنان اشاره نمود. بسیاری از صوفیۀ این ناحیه با اسرار اعداد و حروف سر و کار داشتند و با ابزارهایی چون اسطرلاب آشنا بودند <ref>ابن عسکر، ۴۵؛ ابن مریم، ۲۴۶؛ فتحی، ۵۱؛ ابن خلدون، همان، ۵۳</ref>.  


داشتن کرامت نیز مهم‌ترین ملاک حقانیت صوفیه در میان عامۀ مردم بود. شرح حال بیشتر زاهدان این منطقه آکنده از کرامات متعددی است که امور خارق‌العاده‌ای همچون فراست، راه رفتن روی آب و شفا دادن به بیماران، تا ارتباط با اجنه و دعای مقبول برای نزول باران را شامل می‌شود. افزون بر این، وجود این باور که پس از مرگ اولیای خدا، کرامات آنان همچنان دوام دارد، سبب گردید تا مزارهای صوفیه به زیارتگاهها و محلهایی برای طلب حاجات تبدیل شوند. بسیاری از این مکانها تا به امروز برپا هستند و زائران بی‌شماری دارند <ref>فتحی، ۷۱؛ کرنل، ۱۱۲, ۱۱۵؛ قیروانی، ۱/ ۵۴۹؛ ابن زیات، ۱۱۹، ۲۰۶؛ ابن قنفذ، ۱۰</ref>.
داشتن کرامت نیز مهم‌ترین ملاک حقانیت صوفیه در میان عامۀ مردم بود. شرح حال بیشتر زاهدان این منطقه آکنده از کرامات متعددی است که امور خارق‌العاده‌ای همچون فراست، راه رفتن روی آب و شفا دادن به بیماران، تا ارتباط با اجنه و دعای مقبول برای نزول باران را شامل می‌شود. افزون بر این، وجود این باور که پس از مرگ اولیای خدا، کرامات آنان همچنان دوام دارد، سبب گردید تا مزارهای صوفیه به زیارتگاهها و محلهایی برای طلب حاجات تبدیل شوند. بسیاری از این مکانها تا به امروز برپا هستند و زائران بی‌شماری دارند <ref>فتحی، ۷۱؛ کرنل، ۱۱۲, ۱۱۵؛ قیروانی، ۱/ ۵۴۹؛ ابن زیات، ۱۱۹، ۲۰۶؛ ابن قنفذ، ۱۰</ref>.
خط ۶۷: خط ۶۷:


=== پیوند با تصوف اندلس ===
=== پیوند با تصوف اندلس ===
یکی از ویژگیهای دیگر تصوف مغرب، پیوند نزدیک آن با تصوف اندلس است. این رابطه از آن سبب بود که از یک سو صوفیۀ اندلس برای بهره‌مندی از مشایخ مغرب، و یا مسافرت به شرق نیازمند گذر از این ناحیه بودند و از سوی دیگر، مدارس و مکاتب معتبری در اندلس وجود داشت که صوفیۀ مغرب را به سوی خود می‌کشید. از این‌رو ست که بسیاری از صوفیان همچون [[ابن عاشر]] (د ۷۶۵ق)، مدت قابل توجهی را در هر دو ناحیه سپری نموده‌اند، چندان که انتساب صرف ایشان به اندلس یا مغرب ناممکن است <ref>کرنل، ۱۹؛ ابن عطاءالله، ۷۵؛ ابن قاضی، ۱۵۳؛ مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۵</ref>.  
یکی از ویژگی‌های دیگر تصوف مغرب، پیوند نزدیک آن با تصوف اندلس است. این رابطه از آن سبب بود که از یک سو صوفیۀ اندلس برای بهره‌مندی از مشایخ مغرب، و یا مسافرت به شرق نیازمند گذر از این ناحیه بودند و از سوی دیگر، مدارس و مکاتب معتبری در اندلس وجود داشت که صوفیۀ مغرب را به سوی خود می‌کشید. از این‌رو ست که بسیاری از صوفیان همچون [[ابن عاشر]] (د ۷۶۵ق)، مدت قابل توجهی را در هر دو ناحیه سپری نموده‌اند، چندان که انتساب صرف ایشان به اندلس یا مغرب ناممکن است <ref>کرنل، ۱۹؛ ابن عطاءالله، ۷۵؛ ابن قاضی، ۱۵۳؛ مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۵</ref>.  


در مقایسۀ تصوف در دو منطقۀ اندلس و مغرب باید گفت که تصوف مغرب بسیار دیرتر از تصوف اندلس به مرحلۀ نظری ‌رسید، زیرا تغییر زبان جامعۀ مغرب از بربری به عربی شتاب چندانی نداشت و بسیاری از صوفیۀ معروف امی بودند و یا عربی نمی‌دانستند، و به همین سبب، تقریباً تا سدۀ ۶ق آثار چندان مهمی در تصوف مغرب تألیف نشد <ref>غرمینی، ۴۴۵-۴۴۶؛ ابن زیات، ۳۲۱</ref>. اما در همین دوره با آمدن فرهیختگانی همچون [[ابومدین]]، از اندلس گونه‌ای ادبیات عرفانی جدید به نام «[[حِکَم]]» شکل گرفت که مبتنی بر جملات قصار مشایخ و یا خلاصۀ سیر و سلوک شخصی ایشان بود.  
در مقایسۀ تصوف در دو منطقۀ اندلس و مغرب باید گفت که تصوف مغرب بسیار دیرتر از تصوف اندلس به مرحلۀ نظری ‌رسید، زیرا تغییر زبان جامعۀ مغرب از بربری به عربی شتاب چندانی نداشت و بسیاری از صوفیۀ معروف امی بودند و یا عربی نمی‌دانستند، و به همین سبب، تقریباً تا سدۀ ۶ق آثار چندان مهمی در تصوف مغرب تألیف نشد <ref>غرمینی، ۴۴۵-۴۴۶؛ ابن زیات، ۳۲۱</ref>. اما در همین دوره با آمدن فرهیختگانی همچون [[ابومدین]]، از اندلس گونه‌ای ادبیات عرفانی جدید به نام «[[حِکَم]]» شکل گرفت که مبتنی بر جملات قصار مشایخ و یا خلاصۀ سیر و سلوک شخصی ایشان بود.  
خط ۹۹: خط ۹۹:


=== سده سوم و چهارم هجری ===
=== سده سوم و چهارم هجری ===
سده‌های ۳ و ۴ق در مغرب، دوران روی کار آمدن دولتهای [[اغالبه]]، [[رستمیون]] و [[فاطمیان]] بود. گزارشهای [[ابن خلدون]] حاکی از آن است که به‌ویژه در زمان فاطمیان گرایشهای موعودباورانه به شدت در مغرب رواج داشت. جالب توجه آنکه این اندیشه ــ که از جملـه ویژگیهای مهـم تصوف مغـرب به شمـار می‌رود ــ در دوره‌های پیش از اسلام نیز در میان بربرهای بومی پیشینه‌ای طولانی، و مدعیان فراوان داشت. این جریان با ورود عقاید شیعی که در اواخر سدۀ ۲ق برخی از شاگردان [[امام صادق(ع)]] با خود به آنجا آوردند، شدت گرفت <ref>ابن خلدون، مقدمه، ۱/ ۶۵۹-۶۶۳؛ عبدالحمید، ۲/ ۲۱؛ بن عربی، ۱۷؛ زبیب، ۱۱۴، ۱۲۰</ref>.
سده‌های ۳ و ۴ق در مغرب، دوران روی کار آمدن دولتهای [[اغالبه]]، [[رستمیون]] و [[فاطمیان]] بود. گزارشهای [[ابن خلدون]] حاکی از آن است که به‌ویژه در زمان فاطمیان گرایشهای موعودباورانه به شدت در مغرب رواج داشت. جالب توجه آنکه این اندیشه ــ که از جملـه ویژگی‌های مهـم تصوف مغـرب به شمـار می‌رود ــ در دوره‌های پیش از اسلام نیز در میان بربرهای بومی پیشینه‌ای طولانی، و مدعیان فراوان داشت. این جریان با ورود عقاید شیعی که در اواخر سدۀ ۲ق برخی از شاگردان [[امام صادق(ع)]] با خود به آنجا آوردند، شدت گرفت <ref>ابن خلدون، مقدمه، ۱/ ۶۵۹-۶۶۳؛ عبدالحمید، ۲/ ۲۱؛ بن عربی، ۱۷؛ زبیب، ۱۱۴، ۱۲۰</ref>.


افـزون بر این، سادات حسنـی ــ معروف به شرفاء ــ همواره نزد عامۀ مردم بسیار گرامی بودند و قطعاً یکی از دلایل محبوبیت صوفیه نیز همین وجه انتساب مشایخ بزرگ ایشان به خاندان پیامبر(ص) بود.  
افـزون بر این، سادات حسنـی ــ معروف به شرفاء ــ همواره نزد عامۀ مردم بسیار گرامی بودند و قطعاً یکی از دلایل محبوبیت صوفیه نیز همین وجه انتساب مشایخ بزرگ ایشان به خاندان پیامبر(ص) بود.  
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
با نفوذ [[دولت عثمانی]] در سدۀ ۱۰ق تصوف مغرب دچار تحولات اساسی گردید. صوفیان ترک که بیشتر از [[بکتاشیه]] یا [[مولویه]] بودند، در گسترش زوایا نقش مؤثری داشتند. اگرچه دو طریقۀ مذکور هیچ‌گاه جایگاه محکمی در مغرب نیافتند، اما شاید رواج سماع و غناء در میان صوفیۀ مغرب را بتوان از تأثیرات ایشان به شمار آورد. برخی نیز بر آن باورند که عثمانیها با رواج خرافات و هدیه بردن نزد مشایخ، تصوف را به سوی دنیاگرایی و انحطاط سوق دادند <ref>سلاوی، ۱/ ۱۴۲-۱۴۴؛ سعدالله، ۱/ ۱۸۱، ۲۶۱، ۴۷۵-۴۷۸</ref>.  
با نفوذ [[دولت عثمانی]] در سدۀ ۱۰ق تصوف مغرب دچار تحولات اساسی گردید. صوفیان ترک که بیشتر از [[بکتاشیه]] یا [[مولویه]] بودند، در گسترش زوایا نقش مؤثری داشتند. اگرچه دو طریقۀ مذکور هیچ‌گاه جایگاه محکمی در مغرب نیافتند، اما شاید رواج سماع و غناء در میان صوفیۀ مغرب را بتوان از تأثیرات ایشان به شمار آورد. برخی نیز بر آن باورند که عثمانیها با رواج خرافات و هدیه بردن نزد مشایخ، تصوف را به سوی دنیاگرایی و انحطاط سوق دادند <ref>سلاوی، ۱/ ۱۴۲-۱۴۴؛ سعدالله، ۱/ ۱۸۱، ۲۶۱، ۴۷۵-۴۷۸</ref>.  


یکی دیگر از ویژگیهای مهم تصوف سدۀ ۱۰ق/ ۱۶م تحزب و تفرق است که احتمالاً ناشی از رشد کمی صوفیه و گسترش حرکتهای [[تبشیری مسیحی]] در شمال آفریقا بوده است. در این دوره از طریقۀ [[جزولیه]]، شاخۀ [[عیساویه]] به رهبری [[محمدبن عیسی فهدی]] (د ۹۳۱ق) در [[مکناس]]، و شاخۀ [[رحالیه]] به رهبری [[رحال الکوش]] (د ۹۵۰ق)؛ از طریقۀ شاذلیه، شاخۀ [[ملیانیه]] به رهبری [[احمدبن یوسف ملیانی]] (د ۹۳۱ق)؛ و فرقۀ [[تباعیه]] توسط [[عبدالعزیز التباع]] در فاس شکل گرفتند <ref>تریمینگام، ۲۷۶-۲۷۷؛ لینگز، ۵۰، حاشیۀ ۳؛ جیلانی، ۳/ ۲۵۰؛ سعدالله، ۱/ ۵۰۳؛ حجی، همان، ۲/ ۴۸۷</ref>. ابن عسکر بسیاری از صوفیان مهم این دوره را در کتاب [[دوحة الناشر]] نام برده است که از آن جمله می‌توان به [[عبدالله غزوانی]] اشاره نمود (ص ۹۶-۹۷).  
یکی دیگر از ویژگی‌های مهم تصوف سدۀ ۱۰ق/ ۱۶م تحزب و تفرق است که احتمالاً ناشی از رشد کمی صوفیه و گسترش حرکتهای [[تبشیری مسیحی]] در شمال آفریقا بوده است. در این دوره از طریقۀ [[جزولیه]]، شاخۀ [[عیساویه]] به رهبری [[محمدبن عیسی فهدی]] (د ۹۳۱ق) در [[مکناس]]، و شاخۀ [[رحالیه]] به رهبری [[رحال الکوش]] (د ۹۵۰ق)؛ از طریقۀ شاذلیه، شاخۀ [[ملیانیه]] به رهبری [[احمدبن یوسف ملیانی]] (د ۹۳۱ق)؛ و فرقۀ [[تباعیه]] توسط [[عبدالعزیز التباع]] در فاس شکل گرفتند <ref>تریمینگام، ۲۷۶-۲۷۷؛ لینگز، ۵۰، حاشیۀ ۳؛ جیلانی، ۳/ ۲۵۰؛ سعدالله، ۱/ ۵۰۳؛ حجی، همان، ۲/ ۴۸۷</ref>. ابن عسکر بسیاری از صوفیان مهم این دوره را در کتاب [[دوحة الناشر]] نام برده است که از آن جمله می‌توان به [[عبدالله غزوانی]] اشاره نمود (ص ۹۶-۹۷).  


=== سده یازدهم هجری ===
=== سده یازدهم هجری ===
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش