تصوف در مغرب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' مکانها' به ' مکان‌ها')
بدون خلاصۀ ویرایش
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
مورخان سده‌های میانه سرزمینهای شمال و شمال غربی [[آفریقا]] را با عنوان عمومی مغرب می‌شناختند و آن را مشتمل بر ۳ ناحیۀ مغرب اقصی، مغرب اوسط و مغرب ادنی می‌دانستند. امروزه این ۳ منطقه شامل بخشهایی از کشورهای [[مغرب]]، [[الجزایر]] و [[تونس]] است <ref>مکین، «تاریخ اولیه...[۱]»، ۳۹۸, ۴۰۳؛ زبیب، ۸۷</ref>. مغرب از ابتدا در مسیر تجارت طلا قرار داشت و همواره پل ارتباطی [[اندلس]] و ممالک غرب آفریقا با شرق جهان اسلام بود. پیش از آنکه سراسر این ناحیه در ۸۴ ق/ ۷۰۳م و بعد از نیم سده مقاومت، به تصرف کامل مسلمانان درآید، جریان‌هایی از فرهنگهای [[بربری]]، [[زردشتی]]، [[مسیحی]]، [[مانوی]] و [[میترایی]] در آن وجود داشت و اقوامی چون واندالها و رومیها بر آن حکومت می‌کردند <ref>لاکوست، ۲۰؛ مکین، همان، ۳۹۸؛ بن عربی، ۱۵، ۱۶؛ جعیط، ۳۴؛ عبدالحمید، ۱/ ۱۱۳، ۱۱۷</ref>. بیشترین جمعیت این منطقه را نیز بربرها و سیاه‌پوستانی تشکیل می‌دادند که دارای اعتقاداتی طبیعت‌گرا بودند و پس از ورود اسلام، به یکی از مذاهب اسلامی گرایش یافتند <ref>گرونباوم، ۳۷۲؛ کرنل، ۱۰۲؛ جعیط، ۱۶۶-۱۶۷.</ref>
مورخان سده‌های میانه سرزمینهای شمال و شمال غربی [[آفریقا]] را با عنوان عمومی مغرب می‌شناختند و آن را مشتمل بر ۳ ناحیۀ مغرب اقصی، مغرب اوسط و مغرب ادنی می‌دانستند. امروزه این ۳ منطقه شامل بخش‌هایی از کشورهای [[مغرب]]، [[الجزایر]] و [[تونس]] است <ref>مکین، «تاریخ اولیه...[۱]»، ۳۹۸, ۴۰۳؛ زبیب، ۸۷</ref>. مغرب از ابتدا در مسیر تجارت طلا قرار داشت و همواره پل ارتباطی [[اندلس]] و ممالک غرب آفریقا با شرق جهان اسلام بود. پیش از آنکه سراسر این ناحیه در ۸۴ ق/ ۷۰۳م و بعد از نیم سده مقاومت، به تصرف کامل مسلمانان درآید، جریان‌هایی از فرهنگهای [[بربری]]، [[زردشتی]]، [[مسیحی]]، [[مانوی]] و [[میترایی]] در آن وجود داشت و اقوامی چون واندالها و رومیها بر آن حکومت می‌کردند <ref>لاکوست، ۲۰؛ مکین، همان، ۳۹۸؛ بن عربی، ۱۵، ۱۶؛ جعیط، ۳۴؛ عبدالحمید، ۱/ ۱۱۳، ۱۱۷</ref>. بیشترین جمعیت این منطقه را نیز بربرها و سیاه‌پوستانی تشکیل می‌دادند که دارای اعتقاداتی طبیعت‌گرا بودند و پس از ورود اسلام، به یکی از مذاهب اسلامی گرایش یافتند <ref>گرونباوم، ۳۷۲؛ کرنل، ۱۰۲؛ جعیط، ۱۶۶-۱۶۷.</ref>


== خاستگاه ==
== خاستگاه ==
خط ۶: خط ۶:
* برخی آن را متأثر از رهبانیت [[مسیحی]] می‌دانند، زیرا در سده‌های نخستین اسلامی هنوز دیرهای بسیاری در شمال [[آفریقا]] فعالیت داشتند <ref>غرمینی، ۲۷۹؛ وارمینگتن، ۱۶۰-۱۶۱</ref>؛
* برخی آن را متأثر از رهبانیت [[مسیحی]] می‌دانند، زیرا در سده‌های نخستین اسلامی هنوز دیرهای بسیاری در شمال [[آفریقا]] فعالیت داشتند <ref>غرمینی، ۲۷۹؛ وارمینگتن، ۱۶۰-۱۶۱</ref>؛
* برخی نیز وجود نام‌های متعدد فارسی را در میان صوفیۀ آنجا نشانه‌ای از تأثیر افکار ایرانی می‌شمارند؛
* برخی نیز وجود نام‌های متعدد فارسی را در میان صوفیۀ آنجا نشانه‌ای از تأثیر افکار ایرانی می‌شمارند؛
* گروهی هم تصوف مغرب را اصیل می‌دانند و آن را ادامۀ گرایشهای معنوی بربرهایی که پیش از اسلام در غارها منزوی بودند، می‌شمارند. به اعتقاد این گروه، زهدطلبی، موعودباوری و معجزه‌گرایی ۳ ویژگی مهم بومیان مغـرب بود که بعـدها زیربنای تصـوف اسلامـی در ایـن دیـار را تشکیل داد <ref>واکر، ۳۱؛ مکین، همان، ۴۰۳؛ غنیمی، ۱۶</ref>.
* گروهی هم تصوف مغرب را اصیل می‌دانند و آن را ادامۀ گرایش‌های معنوی بربرهایی که پیش از اسلام در غارها منزوی بودند، می‌شمارند. به اعتقاد این گروه، زهدطلبی، موعودباوری و معجزه‌گرایی ۳ ویژگی مهم بومیان مغـرب بود که بعـدها زیربنای تصـوف اسلامـی در ایـن دیـار را تشکیل داد <ref>واکر، ۳۱؛ مکین، همان، ۴۰۳؛ غنیمی، ۱۶</ref>.


با این‌همه، چنین به نظر می‌رسد که تصوف در مغرب نیز مانند تصوف اولیۀ [[حجاز]]، [[عراق]] و [[ایران]]، نخست مبتنی بر آموزه‌های شفاهی اولیای مسلمان بوده، و سپس صورتی منسجم به خود گرفته است.  
با این‌همه، چنین به نظر می‌رسد که تصوف در مغرب نیز مانند تصوف اولیۀ [[حجاز]]، [[عراق]] و [[ایران]]، نخست مبتنی بر آموزه‌های شفاهی اولیای مسلمان بوده، و سپس صورتی منسجم به خود گرفته است.  
خط ۱۹: خط ۱۹:


== انتساب به نوادگان پیامبر اسلام(ص) ==
== انتساب به نوادگان پیامبر اسلام(ص) ==
نسب‌نامه‌هایی که سلسلۀ آباء تصوف مغرب را به نوادگان [[پیامبر(ص)]] می‌رساند، همراه با تقدس مزار برخی اصحاب پیامبر(ص) در مغرب و آثار به جا مانده از ارتباط گستردۀ صوفیان مغربی با عارفان اولیۀ شرقی، همگی بیانگر آن است که سرچشمۀ اصلی تصوف مغرب تعالیم اسلامی بوده است <ref>حجی، جولات... ، ۲/ ۴۸۱؛ غرمینی، ۲۴۷- ۲۴۸، ۲۵۰-۲۵۱</ref>، ضمن اینکه تأثیر قطعی برخی از جریان‌های غیر اسلامی در آن را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.
نسب‌نامه‌هایی که سلسلۀ آباء تصوف مغرب را به نوادگان [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)
]] می‌رساند، همراه با تقدس مزار برخی اصحاب پیامبر(ص) در مغرب و آثار به جا مانده از ارتباط گستردۀ صوفیان مغربی با عارفان اولیۀ شرقی، همگی بیانگر آن است که سرچشمۀ اصلی تصوف مغرب تعالیم اسلامی بوده است <ref>حجی، جولات... ، ۲/ ۴۸۱؛ غرمینی، ۲۴۷- ۲۴۸، ۲۵۰-۲۵۱</ref>، ضمن اینکه تأثیر قطعی برخی از جریان‌های غیر اسلامی در آن را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.


== ویژگی‌های صوفیان مغرب ==
== ویژگی‌های صوفیان مغرب ==
خط ۶۰: خط ۶۱:
برخی از ویژگی‌های تصوف و مغرب نیز ریشه در سنتهای اقوام بربر داشت که از جملۀ آنها می‌توان به رواج [[علوم غریبه]] و کرامت‌گرایی در میان آنان اشاره نمود. بسیاری از صوفیۀ این ناحیه با اسرار اعداد و حروف سر و کار داشتند و با ابزارهایی چون اسطرلاب آشنا بودند <ref>ابن عسکر، ۴۵؛ ابن مریم، ۲۴۶؛ فتحی، ۵۱؛ ابن خلدون، همان، ۵۳</ref>.  
برخی از ویژگی‌های تصوف و مغرب نیز ریشه در سنتهای اقوام بربر داشت که از جملۀ آنها می‌توان به رواج [[علوم غریبه]] و کرامت‌گرایی در میان آنان اشاره نمود. بسیاری از صوفیۀ این ناحیه با اسرار اعداد و حروف سر و کار داشتند و با ابزارهایی چون اسطرلاب آشنا بودند <ref>ابن عسکر، ۴۵؛ ابن مریم، ۲۴۶؛ فتحی، ۵۱؛ ابن خلدون، همان، ۵۳</ref>.  


داشتن کرامت نیز مهم‌ترین ملاک حقانیت صوفیه در میان عامۀ مردم بود. شرح حال بیشتر زاهدان این منطقه آکنده از کرامات متعددی است که امور خارق‌العاده‌ای همچون فراست، راه رفتن روی آب و شفا دادن به بیماران، تا ارتباط با اجنه و دعای مقبول برای نزول باران را شامل می‌شود. افزون بر این، وجود این باور که پس از مرگ اولیای خدا، کرامات آنان همچنان دوام دارد، سبب گردید تا مزارهای صوفیه به زیارتگاهها و محلهایی برای طلب حاجات تبدیل شوند. بسیاری از این مکان‌ها تا به امروز برپا هستند و زائران بی‌شماری دارند <ref>فتحی، ۷۱؛ کرنل، ۱۱۲, ۱۱۵؛ قیروانی، ۱/ ۵۴۹؛ ابن زیات، ۱۱۹، ۲۰۶؛ ابن قنفذ، ۱۰</ref>.
داشتن کرامت نیز مهم‌ترین ملاک حقانیت صوفیه در میان عامۀ مردم بود. شرح حال بیشتر زاهدان این منطقه آکنده از کرامات متعددی است که امور خارق‌العاده‌ای همچون فراست، راه رفتن روی آب و شفا دادن به بیماران، تا ارتباط با اجنه و دعای مقبول برای نزول باران را شامل می‌شود. افزون بر این، وجود این باور که پس از مرگ اولیای خدا، کرامات آنان همچنان دوام دارد، سبب گردید تا مزارهای صوفیه به زیارتگاهها و محل‌هایی برای طلب حاجات تبدیل شوند. بسیاری از این مکان‌ها تا به امروز برپا هستند و زائران بی‌شماری دارند <ref>فتحی، ۷۱؛ کرنل، ۱۱۲, ۱۱۵؛ قیروانی، ۱/ ۵۴۹؛ ابن زیات، ۱۱۹، ۲۰۶؛ ابن قنفذ، ۱۰</ref>.


روایتهای متعدد صوفیه از ملاقات با حضرت [[خضر]] یا رؤیت پیامبر(ص) در خواب را نیز باید از مقولۀ کرامات به شمار آورد.  
روایتهای متعدد صوفیه از ملاقات با حضرت [[خضر]] یا رؤیت پیامبر(ص) در خواب را نیز باید از مقولۀ کرامات به شمار آورد.  
خط ۹۹: خط ۱۰۰:


=== سده سوم و چهارم هجری ===
=== سده سوم و چهارم هجری ===
سده‌های ۳ و ۴ق در مغرب، دوران روی کار آمدن دولتهای [[اغالبه]]، [[رستمیون]] و [[فاطمیان]] بود. گزارشهای [[ابن خلدون]] حاکی از آن است که به‌ویژه در زمان فاطمیان گرایشهای موعودباورانه به شدت در مغرب رواج داشت. جالب توجه آنکه این اندیشه ــ که از جملـه ویژگی‌های مهـم تصوف مغـرب به شمـار می‌رود ــ در دوره‌های پیش از اسلام نیز در میان بربرهای بومی پیشینه‌ای طولانی، و مدعیان فراوان داشت. این جریان با ورود عقاید شیعی که در اواخر سدۀ ۲ق برخی از شاگردان [[امام صادق(ع)]] با خود به آنجا آوردند، شدت گرفت <ref>ابن خلدون، مقدمه، ۱/ ۶۵۹-۶۶۳؛ عبدالحمید، ۲/ ۲۱؛ بن عربی، ۱۷؛ زبیب، ۱۱۴، ۱۲۰</ref>.
سده‌های ۳ و ۴ق در مغرب، دوران روی کار آمدن دولت‌های [[اغالبه]]، [[رستمیون]] و [[فاطمیان]] بود. گزارشهای [[ابن خلدون]] حاکی از آن است که به‌ویژه در زمان فاطمیان گرایش‌های موعودباورانه به شدت در مغرب رواج داشت. جالب توجه آنکه این اندیشه ــ که از جملـه ویژگی‌های مهـم تصوف مغـرب به شمـار می‌رود ــ در دوره‌های پیش از اسلام نیز در میان بربرهای بومی پیشینه‌ای طولانی، و مدعیان فراوان داشت. این جریان با ورود عقاید شیعی که در اواخر سدۀ ۲ق برخی از شاگردان [[جعفر بن محمد (صادق‌)]] با خود به آنجا آوردند، شدت گرفت <ref>ابن خلدون، مقدمه، ۱/ ۶۵۹-۶۶۳؛ عبدالحمید، ۲/ ۲۱؛ بن عربی، ۱۷؛ زبیب، ۱۱۴، ۱۲۰</ref>.


افـزون بر این، سادات حسنـی ــ معروف به شرفاء ــ همواره نزد عامۀ مردم بسیار گرامی بودند و قطعاً یکی از دلایل محبوبیت صوفیه نیز همین وجه انتساب مشایخ بزرگ ایشان به خاندان پیامبر(ص) بود.  
افـزون بر این، سادات حسنـی ــ معروف به شرفاء ــ همواره نزد عامۀ مردم بسیار گرامی بودند و قطعاً یکی از دلایل محبوبیت صوفیه نیز همین وجه انتساب مشایخ بزرگ ایشان به خاندان پیامبر(ص) بود.  
خط ۱۰۵: خط ۱۰۶:
این گرایش در سده‌های بعد نیز ادامه یافت، چندان‌که اغلب سلسله‌های مهم همچون [[سنوسیه]]، [[جزولیه]]، [[درقاویه]]، [[کتانیه]] و [[تیجانیه]] به یکی از [[اهل بیت]](ع) ختم می‌گردید و گاه مشایخ آنها با تکیه بر چنین جایگاهی خود را خاتم‌الاولیاء می‌دانستند <ref>طعمی، ۲۰۲؛ ضریف، ۹۱؛ خلیفه، ۱/ ۳۲۹؛ ابن مریم، ۱۶۴؛ گرونباوم، ۳۵۴</ref>.  
این گرایش در سده‌های بعد نیز ادامه یافت، چندان‌که اغلب سلسله‌های مهم همچون [[سنوسیه]]، [[جزولیه]]، [[درقاویه]]، [[کتانیه]] و [[تیجانیه]] به یکی از [[اهل بیت]](ع) ختم می‌گردید و گاه مشایخ آنها با تکیه بر چنین جایگاهی خود را خاتم‌الاولیاء می‌دانستند <ref>طعمی، ۲۰۲؛ ضریف، ۹۱؛ خلیفه، ۱/ ۳۲۹؛ ابن مریم، ۱۶۴؛ گرونباوم، ۳۵۴</ref>.  


با این همه، این گرایشها به مفهوم موافقت رسمی حکومت با مذهب [[شیعه]] نبود و برخی دولتها، همچون [[موحدون]] که با بهره‌گیری از تعالیم مهدوی بر سرکار آمدند، مخالف [[امامیه]] و [[اسماعیلیه]] بودند <ref>عمار، ۱/ ۴۵</ref>.
با این همه، این گرایش‌ها به مفهوم موافقت رسمی حکومت با مذهب [[شیعه]] نبود و برخی دولت‌ها، همچون [[موحدون]] که با بهره‌گیری از تعالیم مهدوی بر سرکار آمدند، مخالف [[امامیه]] و [[اسماعیلیه]] بودند <ref>عمار، ۱/ ۴۵</ref>.


یکی از آثار مهم این دوره تذکره‌ای با عنوان [[طبقات علماء مغرب]]، نوشتۀ [[ابوعرب قیروانی]] (د ۳۳۳ق) بود که نشان‌دهندۀ وجود پرشمار صوفیه در سده‌های ۳ و ۴ق است. به نظر می‌رسد که تاریخ تألیف این اثر به مراتب زودتر از کتاب [[طبقات الصوفیۀ سلمی]] در مشرق باشد. از صوفیان این دوره نیز می‌توان به [[ابوالحسن علی]] (۳۲۴ق) و [[ابوعبدالله نِفَّری]] (د ۳۵۴ق) اشاره نمود <ref>مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۷؛ قیروانی، ۱/ ۵۴۶-۵۵۱؛ مرزوقی، ۱۷-۲۲، ۲۵</ref>.
یکی از آثار مهم این دوره تذکره‌ای با عنوان [[طبقات علماء مغرب]]، نوشتۀ [[ابوعرب قیروانی]] (د ۳۳۳ق) بود که نشان‌دهندۀ وجود پرشمار صوفیه در سده‌های ۳ و ۴ق است. به نظر می‌رسد که تاریخ تألیف این اثر به مراتب زودتر از کتاب [[طبقات الصوفیۀ سلمی]] در مشرق باشد. از صوفیان این دوره نیز می‌توان به [[ابوالحسن علی]] (۳۲۴ق) و [[ابوعبدالله نِفَّری]] (د ۳۵۴ق) اشاره نمود <ref>مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۷؛ قیروانی، ۱/ ۵۴۶-۵۵۱؛ مرزوقی، ۱۷-۲۲، ۲۵</ref>.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۸:
افزایش قابل توجه سطح دانش صوفیه، نشان از کارکرد کیفی زوایای این دوره دارد و عارفان پرشماری که [[ابن زیات]] در کتاب التشوف خویش نام می‌برد، نیز گویای رشد کمی تصوف در این دوره است <ref>بن عربی، همانجا؛ سایح، ۷۹، ۱۳۷؛ ابن ابی زرع، ۱۷۲، ۱۷۶؛ کرنل، ۱۰۶؛ موسی، ۵۳-۵۴</ref>.
افزایش قابل توجه سطح دانش صوفیه، نشان از کارکرد کیفی زوایای این دوره دارد و عارفان پرشماری که [[ابن زیات]] در کتاب التشوف خویش نام می‌برد، نیز گویای رشد کمی تصوف در این دوره است <ref>بن عربی، همانجا؛ سایح، ۷۹، ۱۳۷؛ ابن ابی زرع، ۱۷۲، ۱۷۶؛ کرنل، ۱۰۶؛ موسی، ۵۳-۵۴</ref>.


از صوفیان صاحب مکتب این دوره می‌توان [[علی بن اسماعیل حرزهم]] <ref>د ۵۵۹ق</ref> را نام برد که فقیه و مفسری اهل [[فاس]] بود و سلسلۀ تصوف او به غزالی می‌رسید. وی گرایشهای ملامتی داشت و زاویه‌ای براساس تعالیم [[حارث محاسبی]] بنا نهاد. مکتب [[حرزیه]] بعدها به [[مصر]] و اندلس گسترش یافت <ref>ابن عیشون، ۵۸؛ ابن زیات، ۱۴۸، ۳۱۹؛ ضریف، ۳۶- ۳۸</ref>.  
از صوفیان صاحب مکتب این دوره می‌توان [[علی بن اسماعیل حرزهم]] <ref>د ۵۵۹ق</ref> را نام برد که فقیه و مفسری اهل [[فاس]] بود و سلسلۀ تصوف او به غزالی می‌رسید. وی گرایش‌های ملامتی داشت و زاویه‌ای براساس تعالیم [[حارث محاسبی]] بنا نهاد. مکتب [[حرزیه]] بعدها به [[مصر]] و اندلس گسترش یافت <ref>ابن عیشون، ۵۸؛ ابن زیات، ۱۴۸، ۳۱۹؛ ضریف، ۳۶- ۳۸</ref>.  


صوفی دیگر این دوره، [[علی بن خلف بن غالب]] (د ۵۶۸ق)، در اصل اهل اندلس و از شاگردان ابن عریف بود و مکتب سلوکی [[غالبیه]] را به وجود آورد. وی تألیفات متعددی داشت و در شهر کتامه زاویه‌ای بنا کرد که مجلس درس و حدیث نیز در آن برقرار بود. مکتب غالبیه پس از وی توسط [[عبدالجلیل قصری]] (د ۶۰۶ق) تداوم یافت <ref>مغراوی، ۷۷-۸۲؛ ابن زیات، ۲۱۱</ref>. [[ابوعبدالله امغار]]، [[ابوشعیب ساریه]]، [[ابوالعباس سبتی]] و [[ابویعقوب صنهاجی]] نیز از صوفیان صاحب‌نامی بودند که در اواخر دورۀ مرابطون، مکتب [[شعیبیۀ امغاریه]] را ایجاد نمودند <ref>غرمینی، ۲۷۱-۲۷۳؛ ابن زیات، ۱۹۰-۱۹۲؛ فتحی، ۱۳</ref>.  
صوفی دیگر این دوره، [[علی بن خلف بن غالب]] (د ۵۶۸ق)، در اصل اهل اندلس و از شاگردان ابن عریف بود و مکتب سلوکی [[غالبیه]] را به وجود آورد. وی تألیفات متعددی داشت و در شهر کتامه زاویه‌ای بنا کرد که مجلس درس و حدیث نیز در آن برقرار بود. مکتب غالبیه پس از وی توسط [[عبدالجلیل قصری]] (د ۶۰۶ق) تداوم یافت <ref>مغراوی، ۷۷-۸۲؛ ابن زیات، ۲۱۱</ref>. [[ابوعبدالله امغار]]، [[ابوشعیب ساریه]]، [[ابوالعباس سبتی]] و [[ابویعقوب صنهاجی]] نیز از صوفیان صاحب‌نامی بودند که در اواخر دورۀ مرابطون، مکتب [[شعیبیۀ امغاریه]] را ایجاد نمودند <ref>غرمینی، ۲۷۱-۲۷۳؛ ابن زیات، ۱۹۰-۱۹۲؛ فتحی، ۱۳</ref>.  
خط ۱۲۳: خط ۱۲۴:
یکی از شاگردان ابوشعیب، [[ابویعزی یلنور]] (بوعزه) (د ۵۷۲ق) بود که مکتبی مبتنی بر [[ریاضت]] بنیان گذاشت. مکتب [[یعزاویه]] ظاهراً نخستین مکتبی بود که صورت طریقه به خود گرفت و تا حدود سال ۷۶۱ق نیز فعال بود. ظاهراً به همین سبب است که [[بوعزه]] را پدر تصوف مغرب می‌دانند. از مریدان او می‌توان [[ابوعبدالله هواری]] و ابومدین (د ۵۹۴ ق) را نام برد <ref>همو، ۱۹۵؛ مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۴؛ غرمینی، ۲۸۷، ۲۹۷</ref>.
یکی از شاگردان ابوشعیب، [[ابویعزی یلنور]] (بوعزه) (د ۵۷۲ق) بود که مکتبی مبتنی بر [[ریاضت]] بنیان گذاشت. مکتب [[یعزاویه]] ظاهراً نخستین مکتبی بود که صورت طریقه به خود گرفت و تا حدود سال ۷۶۱ق نیز فعال بود. ظاهراً به همین سبب است که [[بوعزه]] را پدر تصوف مغرب می‌دانند. از مریدان او می‌توان [[ابوعبدالله هواری]] و ابومدین (د ۵۹۴ ق) را نام برد <ref>همو، ۱۹۵؛ مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۴؛ غرمینی، ۲۸۷، ۲۹۷</ref>.


ابومدین نزد شیوخ دیگری همچون [[ابوعبدالله دقّاق]] و علی بن اسماعیل حرزهم نیز به سلوک پرداخت. ابن عربی او را زبان تصوف مغرب می‌دانست، زیرا مواعظ او همواره سرمشق سلوک در مغرب به شمار می‌آمد. طریقۀ [[مدینیه]] با کوششهای شاگردان پرشمار او تا سرزمین مصر نیز گسترش یافت <ref>همو، ۳۳۳-۳۳۵؛ عمار، ۱/ ۴۹؛ ابن قنفذ، ۱۳؛ ابن زیات، ۱۳۵</ref>.
ابومدین نزد شیوخ دیگری همچون [[ابوعبدالله دقّاق]] و علی بن اسماعیل حرزهم نیز به سلوک پرداخت.ابن‌عربی او را زبان تصوف مغرب می‌دانست، زیرا مواعظ او همواره سرمشق سلوک در مغرب به شمار می‌آمد. طریقۀ [[مدینیه]] با کوشش‌های شاگردان پرشمار او تا سرزمین مصر نیز گسترش یافت <ref>همو، ۳۳۳-۳۳۵؛ عمار، ۱/ ۴۹؛ ابن قنفذ، ۱۳؛ ابن زیات، ۱۳۵</ref>.


ارتباط نزدیک ابومدین با [[عبدالقادر گیلانی]] (د ۵۶۱ق) همچنین موجب راه یافتن طریقۀ [[قادریه]] به مغرب گشت. وجود مزاری منتسب به گیلانی در شهر [[بجایـه]] ــ یعنی محل فعالیت ابومدیـن ــ نیز این نظر را تأیید می‌کند. طریقۀ قادریه از معدود طریقه‌های غیربومی مغرب است که فعالیت آن در قالب طریقه‌هایی چون [[فاضلیه]] تا زمان حاضر ادامه دارد. این طریقه در ترویج موسیقی و سماع در مغرب نقش مهمی‌داشته است <ref>خلیفه، ۱/ ۳۲۲، ۳۲۷؛ ویکور، ۴۴۵؛ سعدالله، ۱/ ۵۲۱؛ مکین، همان، ۴۰۶</ref>.  
ارتباط نزدیک ابومدین با [[عبدالقادر گیلانی]] (د ۵۶۱ق) همچنین موجب راه یافتن طریقۀ [[قادریه]] به مغرب گشت. وجود مزاری منتسب به گیلانی در شهر [[بجایـه]] ــ یعنی محل فعالیت ابومدیـن ــ نیز این نظر را تأیید می‌کند. طریقۀ قادریه از معدود طریقه‌های غیربومی مغرب است که فعالیت آن در قالب طریقه‌هایی چون [[فاضلیه]] تا زمان حاضر ادامه دارد. این طریقه در ترویج موسیقی و سماع در مغرب نقش مهمی‌داشته است <ref>خلیفه، ۱/ ۳۲۲، ۳۲۷؛ ویکور، ۴۴۵؛ سعدالله، ۱/ ۵۲۱؛ مکین، همان، ۴۰۶</ref>.  


=== سده هفتم هجری ===
=== سده هفتم هجری ===
سدۀ ۷ق/ ۱۳م مصادف با دورۀ حکمرانی دولتهای مرینی و بنی‌حماد بر بخشهایی از مغرب و اندلس بود و توجه ویژۀ این دولتها به تصوف موجب تداوم فعالیتهای صوفیان و شکل‌گیری طریقه‌ها گردید. در این دوره [[ابوالحسن شاذلی]] (د ۶۵۶ق) و مریدانش طریقۀ [[شاذلیه]] را در نزدیکی [[قیروان]] به وجود آوردند که تا زمان حاضر مهم‌‌ترین سلسلۀ تصوف مغرب به شمار می‌رود. نسب شاذلی به [[امام حسن]] و [[امام حسین]](ع) می‌رسید و او خود از شاگردان [[عبدالسلام ابن مشیش]] (د ۶۲۲ق) بود و سفرهایی نیز به مشرق داشت و تصوفی متعادل و به دور از زهد مفرط را ترویج می‌نمود <ref>همو، «شاذلیه...[۱]»، ۴۸۰-۴۸۴؛ بن عربی، ۱۸؛ عویس، ۲۵۷؛ عمار، ۱/ ۳۰، ۸۰-۸۱؛ خلیفه، ۱/ ۳۰۸</ref>.
سدۀ ۷ق/ ۱۳م مصادف با دورۀ حکمرانی دولت‌های مرینی و بنی‌حماد بر بخش‌هایی از مغرب و اندلس بود و توجه ویژۀ این دولت‌ها به تصوف موجب تداوم فعالیت‌های صوفیان و شکل‌گیری طریقه‌ها گردید. در این دوره [[ابوالحسن شاذلی]] (د ۶۵۶ق) و مریدانش طریقۀ [[شاذلیه]] را در نزدیکی [[قیروان]] به وجود آوردند که تا زمان حاضر مهم‌‌ترین سلسلۀ تصوف مغرب به شمار می‌رود. نسب شاذلی به [[امام حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)]](ع) می‌رسید و او خود از شاگردان [[عبدالسلام ابن مشیش]] (د ۶۲۲ق) بود و سفرهایی نیز به مشرق داشت و تصوفی متعادل و به دور از زهد مفرط را ترویج می‌نمود <ref>همو، «شاذلیه...[۱]»، ۴۸۰-۴۸۴؛ بن عربی، ۱۸؛ عویس، ۲۵۷؛ عمار، ۱/ ۳۰، ۸۰-۸۱؛ خلیفه، ۱/ ۳۰۸</ref>.
[[ابوالعباس مرسی]] (د ۶۸۶ق) و [[ابن عطاءالله اسکندری]] (د ۷۰۹ق) دو جانشینی بودند که بعد از شاذلی میراث مکتوب او را جمع‌آوری و تدوین کردند و طریقۀ شاذلیه را در مغرب و مصر گسترش دادند. [[یحیی بن عمربن حاحی]] و [[عبدالرحمان حزمیری]] نیز به ترتیب در جنوب غربی مراکش و اغمات طریقه‌های [[حیحیه]] و [[حزمیریه]] (اغماتی) را بنا نهادند <ref>غنیمی، ۵۹-۶۰؛ طعمی، ۱۱۴؛ ابن عطاءالله، ۹۹؛ فاسی، ۸۲؛ یوهانسن، ۳۷</ref>.  
[[ابوالعباس مرسی]] (د ۶۸۶ق) و [[ابن عطاءالله اسکندری]] (د ۷۰۹ق) دو جانشینی بودند که بعد از شاذلی میراث مکتوب او را جمع‌آوری و تدوین کردند و طریقۀ شاذلیه را در مغرب و مصر گسترش دادند. [[یحیی بن عمربن حاحی]] و [[عبدالرحمان حزمیری]] نیز به ترتیب در جنوب غربی مراکش و اغمات طریقه‌های [[حیحیه]] و [[حزمیریه]] (اغماتی) را بنا نهادند <ref>غنیمی، ۵۹-۶۰؛ طعمی، ۱۱۴؛ ابن عطاءالله، ۹۹؛ فاسی، ۸۲؛ یوهانسن، ۳۷</ref>.  


خط ۱۳۴: خط ۱۳۵:


=== سده هشتم هجری ===
=== سده هشتم هجری ===
تصوف مغرب در سدۀ ۸ ق/ ۱۴م نیز پویایی خود را حفظ کرد. [[ابن‌قنفذ]] (د ۸۱۰ ق) در گزارشی از طریقه‌ها و مکاتب این دوره، ۶ حلقۀ مختلف را نام می‌برد که اینها ست: [[شعیبیون]]، [[صنهاجیون]]، [[ماجریون]]، [[حجاج]]، [[حاحیون]] و [[غماتیون]] (ص ۶۴-۶۹). از صوفیان این سده، افرادی چون [[محمدبن احمد فرح]] و [[ابوالحسن مراکشی]] شهرت بسیار داشتند و ویژگی مشترک اغلب ایشان، ارتباط با مشاهیر تصوف اندلس بود. نکتۀ دیگر آنکه در این دوره با عقب‌نشینی مسلمانان در [[جنگهای صلیبی]]، بخش عمده‌ای از میراث عرفانی اندلس توسط صوفیانی چون [[ابن دهاق]] و [[ابن سبعین]] به شمال آفریقا منتقل شد و تحول علمی بزرگی را در تصوف مغرب موجب گردید که نشانه‌های آن را می‌توان در تألیفات متعدد عرفانی سده‌های ۷ و ۸ ق یافت <ref>مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۵, ۴۰۸؛ ابن فرحون، ۲/ ۲۸۷؛ ابن قاضی، ۹۰؛ غنیمی، ۵۶</ref>.  
تصوف مغرب در سدۀ ۸ ق/ ۱۴م نیز پویایی خود را حفظ کرد. [[ابن‌قنفذ]] (د ۸۱۰ ق) در گزارشی از طریقه‌ها و مکاتب این دوره، ۶ حلقۀ مختلف را نام می‌برد که اینها ست: [[شعیبیون]]، [[صنهاجیون]]، [[ماجریون]]، [[حجاج]]، [[حاحیون]] و [[غماتیون]] (ص ۶۴-۶۹). از صوفیان این سده، افرادی چون [[محمدبن احمد فرح]] و [[ابوالحسن مراکشی]] شهرت بسیار داشتند و ویژگی مشترک اغلب ایشان، ارتباط با مشاهیر تصوف اندلس بود. نکتۀ دیگر آنکه در این دوره با عقب‌نشینی مسلمانان در [[جنگ‌های صلیبی]]، بخش عمده‌ای از میراث عرفانی اندلس توسط صوفیانی چون [[ابن دهاق]] و [[ابن سبعین]] به شمال آفریقا منتقل شد و تحول علمی بزرگی را در تصوف مغرب موجب گردید که نشانه‌های آن را می‌توان در تألیفات متعدد عرفانی سده‌های ۷ و ۸ ق یافت <ref>مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۵, ۴۰۸؛ ابن فرحون، ۲/ ۲۸۷؛ ابن قاضی، ۹۰؛ غنیمی، ۵۶</ref>.  


=== سده نهم هجری ===
=== سده نهم هجری ===
در سدۀ ۹ق/ ۱۵م وجود زوایای مختلفی که در آنها مریدان پیوسته به مطالعۀ کتب عرفانی مشغول بودند، بقای تصوف را تضمین نمود. در همین دوره محمدبن سلیمان [[جزولی]] (د ۸۷۰ ق) طریقه‌ای به نام [[جزولیه]] را به وجود آورد که با تأثیر پذیرفتن از فضای جنگهای صلیبی، بر آموزه‌های جهادی و عرفانی تأکید می‌کرد و یکی از مریدان او یعنی [[عبدالله بن مبارک]] نیز پس از وی طریقۀ [[مبارکیه]] را در [[سوس]] به راه انداخت <ref>کرنل، ۱۵۷؛ جیلانی، ۳/ ۲۵۵؛ باباتنبکتی، ۲/ ۲۲۵؛ گرونباوم، ۳۵۴؛ حجی، جولات، ۲/ ۴۸۳؛ ابن عسکر، ۵</ref>.
در سدۀ ۹ق/ ۱۵م وجود زوایای مختلفی که در آنها مریدان پیوسته به مطالعۀ کتب عرفانی مشغول بودند، بقای تصوف را تضمین نمود. در همین دوره محمدبن سلیمان [[جزولی]] (د ۸۷۰ ق) طریقه‌ای به نام [[جزولیه]] را به وجود آورد که با تأثیر پذیرفتن از فضای جنگ‌های صلیبی، بر آموزه‌های جهادی و عرفانی تأکید می‌کرد و یکی از مریدان او یعنی [[عبدالله بن مبارک]] نیز پس از وی طریقۀ [[مبارکیه]] را در [[سوس]] به راه انداخت <ref>کرنل، ۱۵۷؛ جیلانی، ۳/ ۲۵۵؛ باباتنبکتی، ۲/ ۲۲۵؛ گرونباوم، ۳۵۴؛ حجی، جولات، ۲/ ۴۸۳؛ ابن عسکر، ۵</ref>.


در این دوره شیخ [[عبدالرحمان بن ابی‌زیان]] (د ۸۰۰ ق) نیز طریقۀ [[زیانیه]] را بنیان گذاشت که شاخه‌ای از شاذلیه به شمار می‌آید. از دیگر صوفیان مشهور این سده می‌توان به [[محمد بن یوسف سنوسی]] (د ۸۹۵ ق)، از مریدان [[حسن ‌بن مخلوف مزیلی]]، و [[احمد زروق فاسی]] اشاره کرد <ref>جیلانی، ۳/ ۲۵۲؛ ابن مریم، ۴۱، ۴۵، ۷۴، ۲۳۷؛ بن عربی، ۱۹؛ حفناوی، ۱/ ۱۷۹؛ طعمی، ۲۰۲</ref>.  
در این دوره شیخ [[عبدالرحمان بن ابی‌زیان]] (د ۸۰۰ ق) نیز طریقۀ [[زیانیه]] را بنیان گذاشت که شاخه‌ای از شاذلیه به شمار می‌آید. از دیگر صوفیان مشهور این سده می‌توان به [[محمد بن یوسف سنوسی]] (د ۸۹۵ ق)، از مریدان [[حسن ‌بن مخلوف مزیلی]]، و [[احمد زروق فاسی]] اشاره کرد <ref>جیلانی، ۳/ ۲۵۲؛ ابن مریم، ۴۱، ۴۵، ۷۴، ۲۳۷؛ بن عربی، ۱۹؛ حفناوی، ۱/ ۱۷۹؛ طعمی، ۲۰۲</ref>.  
خط ۱۴۴: خط ۱۴۵:
با نفوذ [[دولت عثمانی]] در سدۀ ۱۰ق تصوف مغرب دچار تحولات اساسی گردید. صوفیان ترک که بیشتر از [[بکتاشیه]] یا [[مولویه]] بودند، در گسترش زوایا نقش مؤثری داشتند. اگرچه دو طریقۀ مذکور هیچ‌گاه جایگاه محکمی در مغرب نیافتند، اما شاید رواج سماع و غناء در میان صوفیۀ مغرب را بتوان از تأثیرات ایشان به شمار آورد. برخی نیز بر آن باورند که عثمانیها با رواج خرافات و هدیه بردن نزد مشایخ، تصوف را به سوی دنیاگرایی و انحطاط سوق دادند <ref>سلاوی، ۱/ ۱۴۲-۱۴۴؛ سعدالله، ۱/ ۱۸۱، ۲۶۱، ۴۷۵-۴۷۸</ref>.  
با نفوذ [[دولت عثمانی]] در سدۀ ۱۰ق تصوف مغرب دچار تحولات اساسی گردید. صوفیان ترک که بیشتر از [[بکتاشیه]] یا [[مولویه]] بودند، در گسترش زوایا نقش مؤثری داشتند. اگرچه دو طریقۀ مذکور هیچ‌گاه جایگاه محکمی در مغرب نیافتند، اما شاید رواج سماع و غناء در میان صوفیۀ مغرب را بتوان از تأثیرات ایشان به شمار آورد. برخی نیز بر آن باورند که عثمانیها با رواج خرافات و هدیه بردن نزد مشایخ، تصوف را به سوی دنیاگرایی و انحطاط سوق دادند <ref>سلاوی، ۱/ ۱۴۲-۱۴۴؛ سعدالله، ۱/ ۱۸۱، ۲۶۱، ۴۷۵-۴۷۸</ref>.  


یکی دیگر از ویژگی‌های مهم تصوف سدۀ ۱۰ق/ ۱۶م تحزب و تفرق است که احتمالاً ناشی از رشد کمی صوفیه و گسترش حرکتهای [[تبشیری مسیحی]] در شمال آفریقا بوده است. در این دوره از طریقۀ [[جزولیه]]، شاخۀ [[عیساویه]] به رهبری [[محمدبن عیسی فهدی]] (د ۹۳۱ق) در [[مکناس]]، و شاخۀ [[رحالیه]] به رهبری [[رحال الکوش]] (د ۹۵۰ق)؛ از طریقۀ شاذلیه، شاخۀ [[ملیانیه]] به رهبری [[احمدبن یوسف ملیانی]] (د ۹۳۱ق)؛ و فرقۀ [[تباعیه]] توسط [[عبدالعزیز التباع]] در فاس شکل گرفتند <ref>تریمینگام، ۲۷۶-۲۷۷؛ لینگز، ۵۰، حاشیۀ ۳؛ جیلانی، ۳/ ۲۵۰؛ سعدالله، ۱/ ۵۰۳؛ حجی، همان، ۲/ ۴۸۷</ref>. ابن عسکر بسیاری از صوفیان مهم این دوره را در کتاب [[دوحة الناشر]] نام برده است که از آن جمله می‌توان به [[عبدالله غزوانی]] اشاره نمود (ص ۹۶-۹۷).  
یکی دیگر از ویژگی‌های مهم تصوف سدۀ ۱۰ق/ ۱۶م تحزب و تفرق است که احتمالاً ناشی از رشد کمی صوفیه و گسترش حرکت‌های [[تبشیری مسیحی]] در شمال آفریقا بوده است. در این دوره از طریقۀ [[جزولیه]]، شاخۀ [[عیساویه]] به رهبری [[محمدبن عیسی فهدی]] (د ۹۳۱ق) در [[مکناس]]، و شاخۀ [[رحالیه]] به رهبری [[رحال الکوش]] (د ۹۵۰ق)؛ از طریقۀ شاذلیه، شاخۀ [[ملیانیه]] به رهبری [[احمدبن یوسف ملیانی]] (د ۹۳۱ق)؛ و فرقۀ [[تباعیه]] توسط [[عبدالعزیز التباع]] در فاس شکل گرفتند <ref>تریمینگام، ۲۷۶-۲۷۷؛ لینگز، ۵۰، حاشیۀ ۳؛ جیلانی، ۳/ ۲۵۰؛ سعدالله، ۱/ ۵۰۳؛ حجی، همان، ۲/ ۴۸۷</ref>. ابن عسکر بسیاری از صوفیان مهم این دوره را در کتاب [[دوحة الناشر]] نام برده است که از آن جمله می‌توان به [[عبدالله غزوانی]] اشاره نمود (ص ۹۶-۹۷).  


=== سده یازدهم هجری ===
=== سده یازدهم هجری ===
خط ۱۷۶: خط ۱۷۷:


=== سده چهاردهم هجری ===
=== سده چهاردهم هجری ===
در سدۀ ۱۴ق/ ۲۰م فعالیتهای استعماری دولتهای اروپایی اضمحلال سیاسی مغرب را به دنبال آورد، چنان‌که این ناحیه در حدود سال ۱۳۳۱ق/ ۱۹۱۲م تحت‌الحمایۀ [[فرانسه]] گردید و استقلال خود را از دست داد.  
در سدۀ ۱۴ق/ ۲۰م فعالیت‌های استعماری دولت‌های اروپایی اضمحلال سیاسی مغرب را به دنبال آورد، چنان‌که این ناحیه در حدود سال ۱۳۳۱ق/ ۱۹۱۲م تحت‌الحمایۀ [[فرانسه]] گردید و استقلال خود را از دست داد.  


تسلط بیگانگان موجب افزایش نفوذ تصوف در میان عامۀ مردم و احیای طریقه‌های کهن گردید. از جمله طریقه‌های فعال این سده، [[بقالیه]]، [[دغوغیه]] و [[کناوه]] بودند. برخی طریقه‌ها همچون کتانیه نیز در حرکتهای ضداستعماری گسترده‌ای درگیر شدند و در استقلال نهایی مغرب نقش مهمی‌داشتند <ref>جیلانی، ۳/ ۲۵۹؛ حقی، ۲۵۳؛ لوتورنو، ۸۶۸؛ خلیفه، ۱/ ۳۰۶؛ حرکات، ۲۷۳</ref>.  
تسلط بیگانگان موجب افزایش نفوذ تصوف در میان عامۀ مردم و احیای طریقه‌های کهن گردید. از جمله طریقه‌های فعال این سده، [[بقالیه]]، [[دغوغیه]] و [[کناوه]] بودند. برخی طریقه‌ها همچون کتانیه نیز در حرکت‌های ضداستعماری گسترده‌ای درگیر شدند و در استقلال نهایی مغرب نقش مهمی‌داشتند <ref>جیلانی، ۳/ ۲۵۹؛ حقی، ۲۵۳؛ لوتورنو، ۸۶۸؛ خلیفه، ۱/ ۳۰۶؛ حرکات، ۲۷۳</ref>.  
 
در سدۀ ۲۰م تحولات جدید، مرزهای جغرافیایی تازه‌ای را در شمال آفریقا به وجود آورد و مغرب بزرگ به چند کشور مستقل تبدیل گردید که تصوف به عنوان میراث اسلامی مشترک، نقش مهمی را در ارتباط فرهنگی آنها ایفا می‌کند. اما آنچه آیندۀ جریان تصوف را در این مناطق رقم می‌زند، تعامل آن با احزاب متجدد و اصلاح‌طلب در حوزۀ سیاسی، و تقابل آن با نهضت‌های سلفی و بنیادگرا در حوزۀ دینی است <ref>گرونباوم، ۳۷۴؛ ژوف، ۶۸؛ خلیفه، ۱/ ۳۳۱</ref>.
 
== پانویس ==
{{پانویس}}


در سدۀ ۲۰م تحولات جدید، مرزهای جغرافیایی تازه‌ای را در شمال آفریقا به وجود آورد و مغرب بزرگ به چند کشور مستقل تبدیل گردید که تصوف به عنوان میراث اسلامی مشترک، نقش مهمی را در ارتباط فرهنگی آنها ایفا می‌کند. اما آنچه آیندۀ جریان تصوف را در این مناطق رقم می‌زند، تعامل آن با احزاب متجدد و اصلاح‌طلب در حوزۀ سیاسی، و تقابل آن با نهضتهای سلفی و بنیادگرا در حوزۀ دینی است <ref>گرونباوم، ۳۷۴؛ ژوف، ۶۸؛ خلیفه، ۱/ ۳۳۱</ref>.
=پانویس=
{{پانویس|2}}
== منابع ==
== منابع ==
# [[ابن ابی دینار]]، محمد، المؤنس، به کوشش محمد شمام، تونس، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
# [[ابن ابی دینار]]، محمد، المؤنس، به کوشش محمد شمام، تونس، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
خط ۱۸۸: خط ۱۹۱:
# [[ابن خلدون]]، [[شفاء السائل]]، بیروت، ۱۹۵۹م.
# [[ابن خلدون]]، [[شفاء السائل]]، بیروت، ۱۹۵۹م.
# ابن خلدون، شفاء السائل، مقدمه، ترجمۀ محمدپروین گنابادی، تهران، ۱۳۳۶ش.
# ابن خلدون، شفاء السائل، مقدمه، ترجمۀ محمدپروین گنابادی، تهران، ۱۳۳۶ش.
# [[ابن زیات، یوسف، [[التشوف الی رجال التصوف]]، به کوشش آدلف فور، رباط، ۱۹۵۸م.
# ابن زیات، یوسف، [[التشوف الی رجال التصوف]]، به کوشش آدلف فور، رباط، ۱۹۵۸م.
# [[ابن عسکر، محمد، [[دوحة الناشر]]، به کوشش محمد حجی، رباط، ۱۹۷۷م.
# ابن عسکر، محمد، [[دوحة الناشر]]، به کوشش محمد حجی، رباط، ۱۹۷۷م.
# [[ابن عطاءالله اسکندری]]، [[لطائف المنن فی مناقب ابی‌العباس المرسی و شیخه ابی‌الحسن]]، همراه لطائف المنن والاخلاق، به کوشش عبدالحمید احمد حنفی، قاهره، ۱۹۷۴م.
# [[ابن عطاءالله اسکندری]]، [[لطائف المنن فی مناقب ابی‌العباس المرسی و شیخه ابی‌الحسن]]، همراه لطائف المنن والاخلاق، به کوشش عبدالحمید احمد حنفی، قاهره، ۱۹۷۴م.
# [[ابن عیشون]]، محمد، [[الروض العطر الانفاس]]، به کوشش زهرا نظام، رباط، ۱۹۹۷م.
# [[ابن عیشون]]، محمد، [[الروض العطر الانفاس]]، به کوشش زهرا نظام، رباط، ۱۹۹۷م.
خط ۲۴۹: خط ۲۵۲:
#Vikor, K. , «Sufi Brotherhoods in Africa» The History of Islam in Africa, Ohio, ۲۰۰۰.
#Vikor, K. , «Sufi Brotherhoods in Africa» The History of Islam in Africa, Ohio, ۲۰۰۰.


[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:تصوف]]
[[رده:تصوف]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش