تعدد مذاهب و مسأله تقریب و وحدت اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


=چکیده=
=چکیده=
بدیهی است در زمان پیامبر«صلی الله علیه و آله» از آن جا که احکام و مفاهیم به طور مستقیم از سوی آن حضرت صادر می شد نیاز چندانی به اجتهاد وجود نداشت. شیوه اجتهاد پس از وفات پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله» در عصر تابعین متداول گشت، اما پس از این دوره از آغاز قرن دوم، مذاهب و مکتب فقهی شکل گرفت و تا نیمه قرن چهارم تعداد آنها به 138 مذهب رسید. نگارنده پیدایش مذاهب را نشان دهندۀ تکامل خرد اسلامی و ثروت گران قدر فکری برای تمدن اسلامی دانسته و حرکت تقریب مذاهب اسلامی مطرح شده در دهه های اخیر را دارای ریشه هایی در دورترین دوره های اسلامی می داند و به دنبال آن، پایه های قطعی را که همه مذاهب، بدون استثناء، بدان باور دارند، به عنوان محور وحدت آفرین تقریب بیان می نماید و پس از آن، سیاست ها و راهبردهای ضروری را برشمرده و نقش علما و اندیشمندان را در روند تحقق آن گوشزد می کند.
بدیهی است در زمان پیامبر«صلی الله علیه و آله» از آن جا که احکام و مفاهیم به طور مستقیم از سوی آن حضرت صادر می شد نیاز چندانی به اجتهاد وجود نداشت. شیوه اجتهاد پس از وفات پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله» در عصر تابعین متداول گشت، اما پس از این دوره از آغاز قرن دوم، مذاهب و مکتب فقهی شکل گرفت و تا نیمه قرن چهارم تعداد آنها به 138 مذهب رسید. نگارنده پیدایش مذاهب را نشان دهندۀ تکامل خرد اسلامی و ثروت گران قدر فکری برای [[تمدن اسلامی]] دانسته و حرکت تقریب مذاهب اسلامی مطرح شده در دهه های اخیر را دارای ریشه هایی در دورترین دوره های اسلامی می داند و به دنبال آن، پایه های قطعی را که همه مذاهب، بدون استثناء، بدان باور دارند، به عنوان محور وحدت آفرین تقریب بیان می نماید و پس از آن، سیاست ها و راهبردهای ضروری را برشمرده و نقش علما و اندیشمندان را در روند تحقق آن گوشزد می کند.


= پیدایش مذاهب اسلامی=
= پیدایش مذاهب اسلامی=
خط ۹: خط ۹:
اختلاف ها در آن زمان، خیلی ساده بود و وقتی سرزمین اسلام گستردگی یافت، آیه «نفر» با توجه به واقعیت موجود، پایه اجتهاد و «حجّیت خبر واحد» را تشریح كرد. خداوند متعال می‌فرماید: «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ؛ و شایسته نیست مؤمنان همگی ]برای جهاد[ كوچ كنند، پس چرا از هر فرقه‌ای از آنان، دسته‌ای كوچ نمی‌كنند تا[دسته‌ای بمانند و] در دین آگاهی پیدا كنند و قوم خود را ـ وقتی به سوی آنان بازگشتند، بیم دهند، باشد كه آنان [از كیفر الهی] بترسند»<ref>(توبه/22)</ref>
اختلاف ها در آن زمان، خیلی ساده بود و وقتی سرزمین اسلام گستردگی یافت، آیه «نفر» با توجه به واقعیت موجود، پایه اجتهاد و «حجّیت خبر واحد» را تشریح كرد. خداوند متعال می‌فرماید: «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ؛ و شایسته نیست مؤمنان همگی ]برای جهاد[ كوچ كنند، پس چرا از هر فرقه‌ای از آنان، دسته‌ای كوچ نمی‌كنند تا[دسته‌ای بمانند و] در دین آگاهی پیدا كنند و قوم خود را ـ وقتی به سوی آنان بازگشتند، بیم دهند، باشد كه آنان [از كیفر الهی] بترسند»<ref>(توبه/22)</ref>


شیوه اجتهاد در این شرایط و پس از وفات پیامبر اكرم«صلی الله علیه و آله» متداول تر گشت و در عصر تابعین به شكل مؤثرتری ادامه یافت، ولی هنوز مذاهب به شكل مشخص خود، مطرح نشده بود و پس از این دوره، یعنی بعد از «عصر تابعین» بود كه مذاهب مطرح گشت.
شیوه اجتهاد در این شرایط و پس از وفات پیامبر اكرم«صلی الله علیه و آله» متداول تر گشت و در عصر [[تابعین]] به شكل مؤثرتری ادامه یافت، ولی هنوز مذاهب به شكل مشخص خود، مطرح نشده بود و پس از این دوره، یعنی بعد از «عصر تابعین» بود كه مذاهب مطرح گشت.


بنا به اعتقاد استاد سایس، از آغاز قرن دوم تا نیمه قرن چهارم هجری، جهان اسلام شاهد 138 مذهب و مكتب فقهی بود به طوری كه بسیاری از شهرها، برای خود مذهب ویژه‌ای داشتند.<ref>تاریخ الفقه الاسلامی، صفحه 92 به بعد.</ref>  حال آنكه استاد اسد حیدر این رقم را بیش از پنجاه دانسته است.<ref>الامام صادق و المذاهب الاربعة، جلد 1، صفحه 160</ref>  
بنا به اعتقاد استاد سایس، از آغاز قرن دوم تا نیمه قرن چهارم هجری، جهان اسلام شاهد 138 مذهب و مكتب فقهی بود به طوری كه بسیاری از شهرها، برای خود مذهب ویژه‌ای داشتند.<ref>تاریخ الفقه الاسلامی، صفحه 92 به بعد.</ref>  حال آنكه استاد اسد حیدر این رقم را بیش از پنجاه دانسته است.<ref>الامام صادق و المذاهب الاربعة، جلد 1، صفحه 160</ref>  
خط ۱۶: خط ۱۶:


از مذاهب گروه نخست (از میان رفته‌ها) می‌توان به موارد زیر اشاره كرد:
از مذاهب گروه نخست (از میان رفته‌ها) می‌توان به موارد زیر اشاره كرد:
1ـ مذهب حسن بصری (23ـ110ق)؛
1ـ مذهب [[حسن بصری]] (23ـ110ق)؛


2ـ مذهب ابن ابی لیلی (74ـ148ق)؛
2ـ مذهب [[ابن ابی لیلی]] (74ـ148ق)؛


3ـ مذهب اوزاعی (88ـ157ق)؛
3ـ مذهب [[اوزاعی]] (88ـ157ق)؛


4ـ مذهب سفیان ثوری (97ـ161ق)؛
4ـ مذهب [[سفیان ثوری]] (97ـ161ق)؛


5ـ مذهب لیث بن سعد (متوفی سال 175ق)؛
5ـ مذهب [[لیث بن سعد]] (متوفی سال 175ق)؛


6ـ مذهب ابراهیم بن خالد كلبی (متوفی سال 240ق)؛
6ـ مذهب [[ابراهیم بن خالد كلبی]] (متوفی سال 240ق)؛


7ـ مذهب ابن حزم داود بن علی اصبهانی ظاهری (202ـ270ق)؛
7ـ مذهب [[ابن حزم]] داود بن علی اصبهانی ظاهری (202ـ270ق)؛


8ـ مذهب محمد بن جریر طبری (224ـ310ق)؛
8ـ مذهب [[محمد بن جریر طبری]] (224ـ310ق)؛


9ـ مذهب سلیمان بن مهران اعمش (متوفی سال 148ق)؛
9ـ مذهب [[سلیمان بن مهران اعمش]] (متوفی سال 148ق)؛


10ـ مذهب عامر بن شرحبیل شعبی (متوفی سال 105ق).
10ـ مذهب [[عامر بن شرحبیل شعبی]] (متوفی سال 105ق).
و بسیاری دیگر.
و بسیاری دیگر.


و مذاهبی كه تا به امروز ادامه پیدا كرده‌اند عبارت است از:
و مذاهبی كه تا به امروز ادامه پیدا كرده‌اند عبارت است از:
1ـ مذهب امامی اثنی عشری كه امام محمد باقر و امام جعفر صادق«علیهما السلام»، معارف آن را گسترش بخشیدند؛
1ـ مذهب امامی اثنی عشری كه امام محمد باقر و امام جعفر صادق«علیهما السلام»، معارف آن را گسترش بخشیدند؛
2ـ مذهب زیدی؛
[[مذهب زیدی]]؛
3ـ مذهب حنفی؛
[[مذهب حنفی]]؛
4ـ مذهب شافعی؛
[[مذهب شافعی]]؛
5ـ مذهب مالكی؛
[[مذهب مالكی]]؛
6ـ مذهب حنبلی؛
[[مذهب حنبلی]]؛
7ـ مذهب اباضی.
[[مذهب اباضی]].


ما در این جا در پی بررسی زمینه‌های پیدایش مذاهب یا عوامل از میان رفتن یا گسترش آنها ـ كه شامل عوامل علمی، شخصی، سیاسی و اجتماعی و.... می‌گردد، نیستیم؛ آنچه بیش از هر چیز در این بحث برای ما اهمیت دارد، یادآوری نكات زیر است:
ما در این جا در پی بررسی زمینه‌های پیدایش مذاهب یا عوامل از میان رفتن یا گسترش آنها ـ كه شامل عوامل علمی، شخصی، سیاسی و اجتماعی و.... می‌گردد، نیستیم؛ آنچه بیش از هر چیز در این بحث برای ما اهمیت دارد، یادآوری نكات زیر است:


1ـ پیدایش مذاهب، نشان¬دهندۀ تكامل خرد اسلامی به منظور جبران غیبت پیامبر بزرگوار اسلام«صلی الله علیه و آله» و گسستن رشته وحی از یك سو و گستردگی نیازها، فراوانی اتفاق‌ها و پیچیدگی جوامع از سوی دیگر و چه بسا به دلیل تراكم دانش فقهی و مطرح گشتن باب های گوناگون دانش فقه است. بنابراین حالتی طبیعی و در راستای حركت تمدنی به شمار می‌رود.
1ـ پیدایش مذاهب، نشان دهندۀ تكامل خرد اسلامی به منظور جبران غیبت پیامبر بزرگوار اسلام«صلی الله علیه و آله» و گسستن رشته وحی از یك سو و گستردگی نیازها، فراوانی اتفاق‌ها و پیچیدگی جوامع از سوی دیگر و چه بسا به دلیل تراكم دانش فقهی و مطرح گشتن باب های گوناگون دانش فقه است. بنابراین حالتی طبیعی و در راستای حركت تمدنی به شمار می‌رود.


2ـ این مذاهب، در واقع یك ثروت گران قدر فكری برای تمدن اسلامی است كه هرگز نمی‌توان آن را دست كم گرفت، همچنان كه هم برای حاكم اسلامی و هم برای مسلمانان، گستره ای برای انتخاب و گزینش بهینه در عرصه اجرای شریعت و پیاده كردن آن در زندگی فردی (به ویژه در شرایط عدم تقلید از اعلم) و اجتماعی، فراهم می‌آورد؛ زیرا رأی حاصل از یك روند به رسمیت شناخته‌ شده ای چون اجتهاد، كاملاً قابل انتساب به اسلام است و عرصه وسیعی برای مانور و گزینش بهترین نظریات و آرا (حتی اگر حاكم خود و با اجتهاد شخصی خویش با آن رأی موافقت نداشته باشد) فراروی حاكم شرع قرار می‌دهد. حاكم شرع می‌تواند برای دست یابی به نظریه و دیدگاه برتر اجتماعی، به تلفیق و تركیب آرای مختلف فقهی دست بزند كه خود صادقانه ترین بیان انعطاف پذیری اسلامی است.
2ـ این مذاهب، در واقع یك ثروت گران قدر فكری برای تمدن اسلامی است كه هرگز نمی‌توان آن را دست كم گرفت، همچنان كه هم برای حاكم اسلامی و هم برای مسلمانان، گستره ای برای انتخاب و گزینش بهینه در عرصه اجرای شریعت و پیاده كردن آن در زندگی فردی (به ویژه در شرایط عدم تقلید از اعلم) و اجتماعی، فراهم می‌آورد؛ زیرا رأی حاصل از یك روند به رسمیت شناخته‌ شده ای چون اجتهاد، كاملاً قابل انتساب به اسلام است و عرصه وسیعی برای مانور و گزینش بهترین نظریات و آرا (حتی اگر حاكم خود و با اجتهاد شخصی خویش با آن رأی موافقت نداشته باشد) فراروی حاكم شرع قرار می‌دهد. [[حاكم شرع]] می‌تواند برای دست یابی به نظریه و دیدگاه برتر اجتماعی، به تلفیق و تركیب آرای مختلف فقهی دست بزند كه خود صادقانه ترین بیان انعطاف پذیری اسلامی است.


3ـ شكل گیری این مذاهب ـ همچنان كه اشاره گردید ـ نشان دهندۀ غنای زندگی اسلامی، طبیعی و كاملاً قابل انتظار بود. ولی آنچه كه این پدیده طبیعی را به یك پدیده منفی در مسیر تاریخی اسلام تبدیل كرد همان چیزی است كه آن را فرقه گرایی تنگ نظرانه می‌نامیم؛ روحیه  
3ـ شكل گیری این مذاهب ـ همچنان كه اشاره گردید ـ نشان دهندۀ غنای زندگی اسلامی، طبیعی و كاملاً قابل انتظار بود. ولی آنچه كه این پدیده طبیعی را به یك پدیده منفی در مسیر تاریخی اسلام تبدیل كرد همان چیزی است كه آن را فرقه گرایی تنگ نظرانه می‌نامیم؛ روحیه  
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
بنابراین هر كدام از مسلمانان، اعم از استاد یا شاگرد و مجتهد یا مقلّد، باید تحمل رأی مخالف را داشته باشند و به شیوه‌های تهدید و ارعاب و تكفیر متوسل نگردند. در این صورت است كه اختلاف نظرها، برادرانه و دوستانه خواهد بود و آسیبی به دوستی‌ها نخواهد زد.
بنابراین هر كدام از مسلمانان، اعم از استاد یا شاگرد و مجتهد یا مقلّد، باید تحمل رأی مخالف را داشته باشند و به شیوه‌های تهدید و ارعاب و تكفیر متوسل نگردند. در این صورت است كه اختلاف نظرها، برادرانه و دوستانه خواهد بود و آسیبی به دوستی‌ها نخواهد زد.


در این جا به متون و روایات بسیاری باید اشاره كنیم كه مؤمنان را به تحمّل و مدارا و سعه صدر فرا می‌خواند و به سادگی می‌توان آنها را بر اوضاع كنونی مسلمانان انطباق داد. از جمله این حدیث از امام جعفر صادق«علیه السلام» كه چون در محضر ایشان نام گروهی به میان آمد، راوی گفت: ما از آنان تبرّی می‌جوییم، زیرا آنها مانند ما نمی‌اندیشند و باور ندارند. امام فرمود: با ما دوستی دارند ولی مانند شما نمی‌اندیشند به این دلیل از آنان تبرّی می‌جویید؟ راوی می‌گوید: آری. فرمود: این همان چیزی است كه ما معتقدیم ولی شما به آن اعتقاد ندارید پس ما هم باید از شما تبرّی جوییم!... تا آن جا كه فرمود: با آنان دوستی داشته باشید و از آنها تبرّی مجویید. در میان مسلمانان كسانی هستند كه یك سهم و كسانی نیز هستند كه دو سهم دارند... و درست نیست كه صاحب یك سهم، از صاحب دو سهم، خرده گیری كند...» <ref>وسائل الشیعه؛ چاپ: مؤسسه اهل البیت«علیهم السلام» ؛ جلد 16 ـ صفحه 160</ref>   
در این جا به متون و روایات بسیاری باید اشاره كنیم كه مؤمنان را به تحمّل و مدارا و سعه صدر فرا می‌خواند و به سادگی می‌توان آنها را بر اوضاع كنونی مسلمانان انطباق داد. از جمله این حدیث از امام جعفر صادق«علیه السلام» كه چون در محضر ایشان نام گروهی به میان آمد، راوی گفت: ما از آنان تبرّی می‌جوییم، زیرا آنها مانند ما نمی‌اندیشند و باور ندارند. امام فرمود: با ما دوستی دارند ولی مانند شما نمی‌اندیشند به این دلیل از آنان تبرّی می‌جویید؟ راوی می‌گوید: آری. فرمود: این همان چیزی است كه ما معتقدیم ولی شما به آن اعتقاد ندارید پس ما هم باید از شما تبرّی جوییم!... تا آن جا كه فرمود: با آنان دوستی داشته باشید و از آنها تبرّی مجویید. در میان مسلمانان كسانی هستند كه یك سهم و كسانی نیز هستند كه دو سهم دارند... و درست نیست كه صاحب یك سهم، از صاحب دو سهم، خرده گیری كند...» <ref>وسائل الشیعه؛ چاپ: مؤسسه اهل البیت «علیهم السلام» ؛ جلد 16 ـ صفحه 160</ref>   
برخورد پیشوایان مذاهب با یک دیگر خود بهترین گواه بر این حقیقت است. اگر بخواهیم به وقایع تاریخی در این باره بپردازیم، سخن به درازا خواهد كشید.<ref>نگاه كنید به پژوهش آیت ا... واعظ زاده خراسانی در این باره در كتاب خود: «دراسات و بحوث» جلد 1، صفحه 545 به بعد</ref>  
برخورد پیشوایان مذاهب با یک دیگر خود بهترین گواه بر این حقیقت است. اگر بخواهیم به وقایع تاریخی در این باره بپردازیم، سخن به درازا خواهد كشید.<ref>نگاه كنید به پژوهش آیت ا... واعظ زاده خراسانی در این باره در كتاب خود: «دراسات و بحوث» جلد 1، صفحه 545 به بعد</ref>  
   
   
هم چنان كه شاهد آنیم كه پیشوایان مذاهب، باب اجتهاد را بر دیگران نبستند و حتی پیروی از نظریات و آرای خود را در صورت تحقق خلاف آن برای كسی، حرام دانستند. در این باره تنها به موارد زیر اشاره می‌كنیم:
هم چنان كه شاهد آنیم كه پیشوایان مذاهب، باب اجتهاد را بر دیگران نبستند و حتی پیروی از نظریات و آرای خود را در صورت تحقق خلاف آن برای كسی، حرام دانستند. در این باره تنها به موارد زیر اشاره می‌كنیم:


از امام «مالك بن انس» نقل شده كه گفته است: «من خود یك انسانم، ممكن است بر صواب یا خطا باشم، سخنانم را با كتاب و سنت، بسنجید».
از امام «[[مالك بن انس]]» نقل شده كه گفته است: «من خود یك انسانم، ممكن است بر صواب یا خطا باشم، سخنانم را با كتاب و سنت، بسنجید».


امام شافعی نیز می‌گوید: «اگر صحت حدیثی بر خلاف گفته ام ثابت شد، گفته ام را به یك سو نهید».
امام [[شافعی]] نیز می‌گوید: «اگر صحت حدیثی بر خلاف گفته ام ثابت شد، گفته ام را به یك سو نهید».
و امام ابوحنیفه می‌گوید: «این رأی من است و به نظر خودم بهترین است و اگر كسی رأی دیگری آورد از وی می‌پذیرم و چنان چه كسی دلیل مرا نمی‌داند حرام است كه بر اساس نظر و سخن من، فتوا دهد».
و امام [[ابوحنیفه]] می‌گوید: «این رأی من است و به نظر خودم بهترین است و اگر كسی رأی دیگری آورد از وی می‌پذیرم و چنان چه كسی دلیل مرا نمی‌داند حرام است كه بر اساس نظر و سخن من، فتوا دهد».


و امام احمد بن حنبل می‌گوید:
و امام [[احمد بن حنبل]] می‌گوید:
«از كاستی دانش مردان است كه از دیگران تقلید كنند».
«از كاستی دانش مردان است كه از دیگران تقلید كنند».
و این دقیقاً همان نكاتی است كه علمای بزرگ پس از ایشان نیز بر آن تأكید كرده اند.<ref>سخنان فراوان ديگري نيز وجود دارد كه در كتاب¬هاي گوناگوني از جمله «جلاء العينين»(آلوسي)، ص199 و «تلبيس ابليس» (ابن¬جوزي)، ص99 به بعد و «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» (اسد حيدر)، ج1 ص 175، نقل شده است.</ref>  
و این دقیقاً همان نكاتی است كه علمای بزرگ پس از ایشان نیز بر آن تأكید كرده اند.<ref>سخنان فراوان ديگري نيز وجود دارد كه در كتاب هاي گوناگوني از جمله «جلاء العينين»(آلوسي)، ص199 و «تلبيس ابليس» (ابن¬جوزي)، ص99 به بعد و «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» (اسد حيدر)، ج1 ص 175، نقل شده است.</ref>  
==اجتناب از تکفیر و اتهام بدعت گذاری==
==اجتناب از [[تکفیر]] و اتهام بدعت گذاری==
تكفیر از جمله مصیبت‌های تاریخ ماست. به رغم احادیث شریفی كه از یك سو، مسلمانان را در ایراد تهمت به دیگران محدود می‌گرداند و از سوی، دیگر از اتهام كفر به مسلمانان، منع می‌كند<ref>در اين باره مي¬توان به احاديث كتاب «الايمان» در «صحاح» و كتب حديث ديگري چون «جامع الاصول» (ابن¬اثير الجزري) جزء اول، ص207 به بعد مراجعه كرد</ref> ، شاهد این روند ـ كه راه هر گونه مخالفت یا خلاقیتی را بر عقل بسته است – هستیم تا جایی كه مشاهده شده است که فردی كتابی را تألیف كرده و معتقد است مخالفت حتی با یك حرف در آن به كفر منجر می‌شود!  
تكفیر از جمله مصیبت‌های تاریخ ماست. به رغم احادیث شریفی كه از یك سو، مسلمانان را در ایراد تهمت به دیگران محدود می‌گرداند و از سوی، دیگر از اتهام كفر به مسلمانان، منع می‌كند<ref>در اين باره مي¬توان به احاديث كتاب «الايمان» در «صحاح» و كتب حديث ديگري چون «جامع الاصول» (ابن اثير الجزري) جزء اول، ص207 به بعد مراجعه كرد</ref> ، شاهد این روند ـ كه راه هر گونه مخالفت یا خلاقیتی را بر عقل بسته است – هستیم تا جایی كه مشاهده شده است که فردی كتابی را تألیف كرده و معتقد است مخالفت حتی با یك حرف در آن به كفر منجر می‌شود!  


از این روست كه ما همگان را فرا می‌خوانیم تا با الهام از روح قرآن كه حتی در بحث و جدل با كفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت می‌كند و به پیامبرش خطاب كرده كه به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشكاریم» (سبا/24) مسئله را به جای «كفر و ایمان» به «درست و نادرست» (صواب و خطا) تبدیل كنند.
از این روست كه ما همگان را فرا می‌خوانیم تا با الهام از روح قرآن كه حتی در بحث و جدل با كفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت می‌كند و به پیامبرش خطاب كرده كه به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشكاریم» (سبا/24) مسئله را به جای «كفر و ایمان» به «درست و نادرست» (صواب و خطا) تبدیل كنند.
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:


=پانویس ها=
=پانویس ها=
[[رده ها: تقریب مذاهب،وحدت، علمای اسلام]]
۱۸۷

ویرایش