تعلیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ آوریل ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند'
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان')
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند')
خط ۵: خط ۵:


==تاریخچه==
==تاریخچه==
تعلیمیه، فرقه‌ای از [[باطنیه|باطنیان]] شاخه اسماعیله اند که در سده‌ی پنجم هجری قمری در میان اسماعیلیه‌ی نزاری به وجود آمدند. شهرستانی نوشته است که این فرقه از باطنیه و اسماعیلیه را در خراسان به عنوان تعلیمیه نامیدند. <ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم،الملل و النحل، ج 1. ص 192 192/1</ref>گویا منشاء این نوع طرز تفکر در اسماعیلیه و باطنیه از هنگام ظهور حسن صباح (428-518 ق) و پس از تأسیس دعوت جدید او شکل گرفته و بنیان فکری  حسن صباح و پیروان وی در مورد مسائل دینی را تشکیل داده است. وی معتقد بود که خداشناسی منوط به فهم عقل و نظر نیست، بلکه وابسته به تعلیم امام است، زیرا که بیشتر مردم جهان عاقل اند  و هر یک از آن ها  در دین و مسائل آن دارای نظر و عقیده خاصی هستند و اگر در خداشناسی نظر عقل و خرد کافی بود، هیچ مذهب و عقیده‌ای حق نداشت بر غیر  خود اعتراض کند،  بلکه همگان در این باره مساوی بودند، زیرا هر کسی مطابق با فهم خود متدین شمرده می‌شد. اما این که می‌بینیم راه اعتراض و انکار عقائد دیگران و ردّ و اثبات آن ها باز است و بعضی محتاج تقلید از دیگری هستند، ثابت می کند که خداشناسی تنها به وسیله‌ی امام معصوم ممکن است. این همان اساس مذهب تعلیم است که  امام باید  در هر زمان مردم را به تعلیم خود متعلم و متدین گرداند. <ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص 195 و 19</ref>6 <ref>جوینی عطا ملک، تاریخ جهان گشای، ج 3، ص 196</ref>
تعلیمیه، فرقه‌ای از [[باطنیه|باطنیان]] شاخه اسماعیله اند که در سده‌ی پنجم هجری قمری در میان اسماعیلیه‌ی نزاری به وجود آمدند. شهرستانی نوشته است که این فرقه از باطنیه و اسماعیلیه را در خراسان به عنوان تعلیمیه نامیدند. <ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم،الملل و النحل، ج 1. ص 192 192/1</ref>گویا منشاء این نوع طرز تفکر در اسماعیلیه و باطنیه از هنگام ظهور حسن صباح (428-518 ق) و پس از تأسیس دعوت جدید او شکل گرفته و بنیان فکری  حسن صباح و پیروان وی در مورد مسائل دینی را تشکیل داده است. وی معتقد بود که خداشناسی منوط به فهم عقل و نظر نیست، بلکه وابسته به تعلیم امام است، زیرا که بیشتر مردم جهان عاقل اند  و هر یک از آن ها  در دین و مسائل آن دارای نظر و عقیده خاصی هستند و اگر در خداشناسی نظر عقل و خرد کافی بود، هیچ مذهب و عقیده‌ای حق نداشت بر غیر  خود اعتراض کند،  بلکه همگان در این باره مساوی بودند، زیرا هر کسی مطابق با فهم خود متدین شمرده می‌شد. اما این که می‌بینیم راه اعتراض و انکار عقائد دیگران و ردّ و اثبات آن ها باز است و بعضی محتاج تقلید از دیگری هستند، ثابت می‌کند که خداشناسی تنها به وسیله‌ی امام معصوم ممکن است. این همان اساس مذهب تعلیم است که  امام باید  در هر زمان مردم را به تعلیم خود متعلم و متدین گرداند. <ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص 195 و 19</ref>6 <ref>جوینی عطا ملک، تاریخ جهان گشای، ج 3، ص 196</ref>


==عقاید==
==عقاید==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۶۹

ویرایش