تفسیر علامه حلی از امر بین الامرین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' نمی پ' به ' نمی‌پ'
جز (جایگزینی متن - 'معنا شناسی' به 'معنا‌شناسی')
جز (جایگزینی متن - ' نمی پ' به ' نمی‌پ')
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
از لوازم جبر، انکار حکم ضروری حسن مدح نیکوکار و قبح ذم گناهکار و نیز حسن ذم گناهکار و قبح مدح وی است. بنابراین، از نگاه عاقلان، مطیعان مستحق مدح و عاصیان مستحق سرزنش هستند.
از لوازم جبر، انکار حکم ضروری حسن مدح نیکوکار و قبح ذم گناهکار و نیز حسن ذم گناهکار و قبح مدح وی است. بنابراین، از نگاه عاقلان، مطیعان مستحق مدح و عاصیان مستحق سرزنش هستند.


علامه حلی با این نوع بیانات در پی اثبات امر بین‌الامرین و نیز رد کسانی است که انسان را مسئول افعال خود نمی‌دانند به همین دلیل با اشاعره مخاصمه جدی‌ای دارد. البته به عقیده نگارنده، طرح موضوع کسب و دفاع از آن توسط مذاهب اشاعره و ماتریدیه، با تمام تفاسیری که بزرگان دو مذهب از آن ارایه داده‌اند، نمی‌تواند صرفا یک بحث علمی یا بازی با کلمات باشد، بلکه ایده‌ای قابل دفاع است و هدف اصلی از طرح آن به دو مسئله مهم گره می‌خورد.1. نظریه کسب در تقویت مقام توحید در خالقیت است به این معنا که فاعل همه افعال هستی و مصدر آن فقط خداوند است و اگر برای دیگر موجودات خصوصا انسان‌ها فاعلیتی در نظر بگیریم، مرتکب شرک شده ایم. 2. نظریه کسب برای برون رفت از مخصمه جبر که در نتیجه باورمندی به توحید افعالی ایجاد است تا میان خلق فعل و کسب آن تفاوت قایل شویم و خلق افعال را بر عهده خالق و کسب آن را بر عهده انسان قرار دهیم تا مسایل جزای اعمال و بهشت و جهنم، مورد شبهه قرار نگیرد. بنابراین، قابل باور نیست که بگوییم بانیان و مدافعان نظریه کسب برای انسان هیچ مسئولیتی قایل نیستند، چون این ادعا مخالف عقل، فطرت و ارتکاز آدمی است و هیچ عاقلی آن را نمی پذیرد، بلکه آنها کسب را عامل جهت دهی به عمل و فعل می‌دانند که خدای متعال آن را خلق کرده است و انسانِ مختار فعل آفریده شده را ابزار کسب خود قرار می‌دهد. پس این ادعا که پیروان کسب منکر هر گونه فاعلیت برای انسان هستند، به نظر ناشی از عدم توجه کافی به مبانی این نظریه و معنا‌شناسی آن است. بنابراین، هدف اصلی اشاعره از طرح نظریه کسب پاسخی برای شبهات مربوطه است در نتیجه از منظر اینان، اعتقاد به توحید افعالی، به جبر گرایی منجر نخواهد شد.
علامه حلی با این نوع بیانات در پی اثبات امر بین‌الامرین و نیز رد کسانی است که انسان را مسئول افعال خود نمی‌دانند به همین دلیل با اشاعره مخاصمه جدی‌ای دارد. البته به عقیده نگارنده، طرح موضوع کسب و دفاع از آن توسط مذاهب اشاعره و ماتریدیه، با تمام تفاسیری که بزرگان دو مذهب از آن ارایه داده‌اند، نمی‌تواند صرفا یک بحث علمی یا بازی با کلمات باشد، بلکه ایده‌ای قابل دفاع است و هدف اصلی از طرح آن به دو مسئله مهم گره می‌خورد.1. نظریه کسب در تقویت مقام توحید در خالقیت است به این معنا که فاعل همه افعال هستی و مصدر آن فقط خداوند است و اگر برای دیگر موجودات خصوصا انسان‌ها فاعلیتی در نظر بگیریم، مرتکب شرک شده ایم. 2. نظریه کسب برای برون رفت از مخصمه جبر که در نتیجه باورمندی به توحید افعالی ایجاد است تا میان خلق فعل و کسب آن تفاوت قایل شویم و خلق افعال را بر عهده خالق و کسب آن را بر عهده انسان قرار دهیم تا مسایل جزای اعمال و بهشت و جهنم، مورد شبهه قرار نگیرد. بنابراین، قابل باور نیست که بگوییم بانیان و مدافعان نظریه کسب برای انسان هیچ مسئولیتی قایل نیستند، چون این ادعا مخالف عقل، فطرت و ارتکاز آدمی است و هیچ عاقلی آن را نمی‌پذیرد، بلکه آنها کسب را عامل جهت دهی به عمل و فعل می‌دانند که خدای متعال آن را خلق کرده است و انسانِ مختار فعل آفریده شده را ابزار کسب خود قرار می‌دهد. پس این ادعا که پیروان کسب منکر هر گونه فاعلیت برای انسان هستند، به نظر ناشی از عدم توجه کافی به مبانی این نظریه و معنا‌شناسی آن است. بنابراین، هدف اصلی اشاعره از طرح نظریه کسب پاسخی برای شبهات مربوطه است در نتیجه از منظر اینان، اعتقاد به توحید افعالی، به جبر گرایی منجر نخواهد شد.


== تعابیر مسامحی در استفاده از خلق و ایجاد ==
== تعابیر مسامحی در استفاده از خلق و ایجاد ==


بیان این نکته لازم است که به دلیل عدم دسترسی به واژه‌های جایگزین است که می‌بینیم در آیات و روایات و حتی محاورات عرفی، انسان به عنوان خالق و موجد معرفی می‌شود. انسان به طور فطری و ارتکازی اعتراف می‌کند که خالق و آفریننده اصلی هستی خدای متعال است. اوست که همه موجودات را می‌آفریند. بنابراین، معلوم می‌شود که مجادلاتی از این دست، بر اساس اختلاف فهم‌ها و برداشت‌هایی است که از ظواهر متون و نصوص ناشی می‌شود و گرنه حتی متکلمان امامیه نیز نمی پذیرند که انسان مبدع و مخترع افعال باشد به این معنا که موجودی را بیافریند که سابقه عدم داشته است.
بیان این نکته لازم است که به دلیل عدم دسترسی به واژه‌های جایگزین است که می‌بینیم در آیات و روایات و حتی محاورات عرفی، انسان به عنوان خالق و موجد معرفی می‌شود. انسان به طور فطری و ارتکازی اعتراف می‌کند که خالق و آفریننده اصلی هستی خدای متعال است. اوست که همه موجودات را می‌آفریند. بنابراین، معلوم می‌شود که مجادلاتی از این دست، بر اساس اختلاف فهم‌ها و برداشت‌هایی است که از ظواهر متون و نصوص ناشی می‌شود و گرنه حتی متکلمان امامیه نیز نمی‌پذیرند که انسان مبدع و مخترع افعال باشد به این معنا که موجودی را بیافریند که سابقه عدم داشته است.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مفاهیم اسلامی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش