۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[امام جعفر صادق' به '[[جعفر بن محمد (صادق)') |
جز (جایگزینی متن - '[[اهل بیت (علیهم السلام)' به '[[اهل بیت') |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
# در آیۀ شریفه كه در دو سورۀ نحل و انبیا با اختلاف جزئی آمده است؛ خداوند امر میكند كه در هنگام جهل به «اهل ذكر» مراجعه كنید. ظهور آیه در این است كه در صورت عدم آگاهی، واجب است سؤال كنید تا از جهل رها شده و علم پیدا كنید. از اینرو، لزوم رجوع به متخصص كه مقولهای است عقلانی، با این آیه مورد تأیید، بلكه الزام شرعی قرار گرفته و [[خداوند]] متعال مراجعه افراد را در صورت جهل به متخصص واجب شمرده است. | # در آیۀ شریفه كه در دو سورۀ نحل و انبیا با اختلاف جزئی آمده است؛ خداوند امر میكند كه در هنگام جهل به «اهل ذكر» مراجعه كنید. ظهور آیه در این است كه در صورت عدم آگاهی، واجب است سؤال كنید تا از جهل رها شده و علم پیدا كنید. از اینرو، لزوم رجوع به متخصص كه مقولهای است عقلانی، با این آیه مورد تأیید، بلكه الزام شرعی قرار گرفته و [[خداوند]] متعال مراجعه افراد را در صورت جهل به متخصص واجب شمرده است. | ||
# | # | ||
# شأن نزول و مصداق بیان شده برای لفظ «اهل ذكر»، دانشمندان اهل كتاب بوده و در برخی روایات به [[اهل بیت | # شأن نزول و مصداق بیان شده برای لفظ «اهل ذكر»، دانشمندان اهل كتاب بوده و در برخی روایات به [[اهل بیت|اهلبیت(علیهالسلام)]] تفسیر شده است. در كتابهای تفسیری و فقهی نیز، معانی گوناگونی برای «اهل ذكر» بیان گشته، از این جهت هم ممكن است نتوان به صراحت آن را به معنای علمای دین دانست؛ اما قطعاً موارد ذكر شده در شأن نزول و روایات، تنها مصادیقی برای آیه هستند و آیۀ شریفه صرف نظر از اختلافها و با توجه به اینكه زمان و شرایط خاصی در آیه مورد نظر نبوده، این نكته را به روشنی ثابت میكند كه رجوع جاهل به عالم، بهعنوان قاعدهای فراگیر در همه جا، از جمله در رجوع به علمای دین، مطلوب خداوند است. | ||
# | # | ||
# علمی كه بعد از سؤال پیدا میشود، به هر اندازه كه باشد برای عمل، حجیت خواهد داشت؛ حال چه رجوع به فقیه به علم فقاهت منجر شود و انسان را، گرچه جزئاً به شیوه استنباط عالم كند و چه این رجوع تنها برای اطلاع از فتوای [[فقیه]] باشد، نه شیوۀ رسیدن به آن كه در همین حد حجیت داشته و بر اساس آن، عمل به [[فتوا]] شكل میگیرد و تقلید از مشروعیت برخوردار میگردد. | # علمی كه بعد از سؤال پیدا میشود، به هر اندازه كه باشد برای عمل، حجیت خواهد داشت؛ حال چه رجوع به فقیه به علم فقاهت منجر شود و انسان را، گرچه جزئاً به شیوه استنباط عالم كند و چه این رجوع تنها برای اطلاع از فتوای [[فقیه]] باشد، نه شیوۀ رسیدن به آن كه در همین حد حجیت داشته و بر اساس آن، عمل به [[فتوا]] شكل میگیرد و تقلید از مشروعیت برخوردار میگردد. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
در این موضوع چند نوع روایت وجود دارد: | در این موضوع چند نوع روایت وجود دارد: | ||
• برخی روایات [[اهل بیت | • برخی روایات [[اهل بیت|اهلبیت(علیهالسلام)]] بر ارجاع به افراد مورد اعتماد مشتمل است تا در زمان حضور معصوم (علیهالسلام) و عدم دسترسی به ایشان، یا در زمانهای بعد (زمان غیبت معصومان(علیهالسلام) بتوانند محل مراجعه افراد و اشخاص برای آگاهی از دین خود باشند؛ مانند روایت [[احمدبن اسحاق|احمدبناسحاق]]، كه میگوید: از [[امام هادی|امامهادی(علیهالسلام)]] پرسیدم كه من از چه كسی باید مطالب دینی خود را دریافت كنم و سخن چه شخصی را بپذیرم؟! | ||
امام(علیهالسلام) فرمودند: «عَمری ([[عثمانبنسعید]]) مورد اطمینان است. اگر چیزی را از طرف من به تو بدهد، یا بگوید از طرف من و سخن من خواهد بود. سخن او را بشنو و اطاعت كن كه او مورد اطمینان و امین است». | امام(علیهالسلام) فرمودند: «عَمری ([[عثمانبنسعید]]) مورد اطمینان است. اگر چیزی را از طرف من به تو بدهد، یا بگوید از طرف من و سخن من خواهد بود. سخن او را بشنو و اطاعت كن كه او مورد اطمینان و امین است». | ||
همچنین بیان داشته است كه از [[ | همچنین بیان داشته است كه از [[حسن بن علی (عسکری)|امام حسنعسكری (علیهالسلام)]] چنین سؤالی كردم؛ ایشان فرمودند: عَمری و پسر او (محمدبنعثمان) مورد اطمینان هستند و آنچه از طرف من به تو بدهند، یا بگویند از من خواهد بود. سخن آن دو را بشنو و اطاعت كن كه هر دو مورد اطمینان و امین هستند<ref>عاملی، 1409ق، ج18، ص100</ref>!». | ||
در برخی روایات مثل این دو روایت، امام (علیهالسلام) اشخاص معینی را نام برده و برای رجوع به آنها ایجاد اطمینان میكنند تا عموم مردم بتوانند برای دریافت معالم دین خود به آنها مراجعه كنند. در این روایات نیز سؤال راوی در خصوص اعتبار سنجی حدیث نیست، بلكه میپرسد: «عمن آخذ و قول من اقبل؟» و هم پاسخ امام، سخن از نقل عین حدیث نیست و نفرمودند: «فما روی الیك عنی فعنی یروی»، بلكه فرمودند: «فما ادّی الیك عنی فعنی یؤدّی». بنابراین این دسته از روایات به اطلاق خود و با اتكا به اینكه در زمان حصر اهلبیت(علیهمالسلام) و سختی ارتباط راویان و دریافت حدیث از آنان صادر شدهاند، برداشت از احادیث و تطبیق بر موضوعات را هم شامل میشوند؛ مانند جایی كه امام، اصل و قاعدهای را بیان كردند و راوی مورد وثوق حضرت با تطبیق آن، یك فرع یا مصداق را نتیجه گرفته و آن را به امام (علیهالسلام) منسوب میكند. | در برخی روایات مثل این دو روایت، امام (علیهالسلام) اشخاص معینی را نام برده و برای رجوع به آنها ایجاد اطمینان میكنند تا عموم مردم بتوانند برای دریافت معالم دین خود به آنها مراجعه كنند. در این روایات نیز سؤال راوی در خصوص اعتبار سنجی حدیث نیست، بلكه میپرسد: «عمن آخذ و قول من اقبل؟» و هم پاسخ امام، سخن از نقل عین حدیث نیست و نفرمودند: «فما روی الیك عنی فعنی یروی»، بلكه فرمودند: «فما ادّی الیك عنی فعنی یؤدّی». بنابراین این دسته از روایات به اطلاق خود و با اتكا به اینكه در زمان حصر اهلبیت(علیهمالسلام) و سختی ارتباط راویان و دریافت حدیث از آنان صادر شدهاند، برداشت از احادیث و تطبیق بر موضوعات را هم شامل میشوند؛ مانند جایی كه امام، اصل و قاعدهای را بیان كردند و راوی مورد وثوق حضرت با تطبیق آن، یك فرع یا مصداق را نتیجه گرفته و آن را به امام (علیهالسلام) منسوب میكند. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
در گروههای دیگری از [[روایات]] (كه در ادامه، برخی از آنها بیان میشوند) به جای فردی خاص، صفات و ویژگیهای راویان معرفی میشوند تا روایات بر افراد بیشتری در طول زمان، خصوصاً در زمان غیبت معصوم (علیهالسلام) قابلیت تطبیق داشته باشند. | در گروههای دیگری از [[روایات]] (كه در ادامه، برخی از آنها بیان میشوند) به جای فردی خاص، صفات و ویژگیهای راویان معرفی میشوند تا روایات بر افراد بیشتری در طول زمان، خصوصاً در زمان غیبت معصوم (علیهالسلام) قابلیت تطبیق داشته باشند. | ||
در روایت دیگری (توقیع)، [[ | در روایت دیگری (توقیع)، [[حجت بن حسن (مهدی)|امام زمان(عجل الله فرجه)]] فرمودند: | ||
«اما در حوادثی كه اتفاق میافتد، به راویان احادیث ما رجوع كنید كه آنان حجت من بر شما هستند و من هم حجت خدایم<ref>طبرسی، 1403ق، ج2، ص469.</ref>». | «اما در حوادثی كه اتفاق میافتد، به راویان احادیث ما رجوع كنید كه آنان حجت من بر شما هستند و من هم حجت خدایم<ref>طبرسی، 1403ق، ج2، ص469.</ref>». |