تناسخ: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۵: خط ۲۵:
هسته مفهوم تناسخ همان حضور روح در جهان جسمانی پس از مرگ است, اما علل و دلایل اعتقاد به آن و کارکرد آن در نظام‌های مختلف فکری بسیار متنوع است. اصولاً از آن جا که تناسخ در زمینه‌های متفاوتی شکل گرفته است, ادله رد یا اثبات آن نیز متنوع و تابع زمینه تکوین آن بوده‌اند. درباره بسیاری از معتقدان به تناسخ نمی‌توان از دلیل اعتقاد سخن گفت, بلکه باید به اسباب و علل رجوع کرد. این امر به ویژه درباره فرهنگ‌های ابتدایی مصداق دارد. جاندارپنداری (animism) یا نسبت دادن نفس به اشیاء غیر جاندار از عللی است که زمینه روانی این اعتقاد را در میان مردمان بدوی ایجاد کرده است. هم چنین تناسخ در ارتباط با نگرش بدوی به دوری بودن سرشت وجود که مستلزم بازگشت نیاکان به زندگی است, پدید آمده است.
هسته مفهوم تناسخ همان حضور روح در جهان جسمانی پس از مرگ است, اما علل و دلایل اعتقاد به آن و کارکرد آن در نظام‌های مختلف فکری بسیار متنوع است. اصولاً از آن جا که تناسخ در زمینه‌های متفاوتی شکل گرفته است, ادله رد یا اثبات آن نیز متنوع و تابع زمینه تکوین آن بوده‌اند. درباره بسیاری از معتقدان به تناسخ نمی‌توان از دلیل اعتقاد سخن گفت, بلکه باید به اسباب و علل رجوع کرد. این امر به ویژه درباره فرهنگ‌های ابتدایی مصداق دارد. جاندارپنداری (animism) یا نسبت دادن نفس به اشیاء غیر جاندار از عللی است که زمینه روانی این اعتقاد را در میان مردمان بدوی ایجاد کرده است. هم چنین تناسخ در ارتباط با نگرش بدوی به دوری بودن سرشت وجود که مستلزم بازگشت نیاکان به زندگی است, پدید آمده است.


آموزه سرشت دوری وجود در مراحل متأخرتر فرهنگی نیز نزد بسیاری از معتقدان به تناسخ مشاهده می‌شود; برای مثال اوریگن, متکلم مسیحی قرن سوم, هم به تناسخ معتقد است و هم به تکرار دایره وار رخدادها<ref>دایرةالمعارف کاتولیک, ذیل Origen و metempsychosis</ref>. در میان اقوام ابتدایی به و یژه در استرالیای مرکزی و غرب آفریقا تناسخ با توتمیسم (Totemism) و کیش پرستش نیاکان همراه است که یکی از علل آن شباهت نسل‌هاست, امری که موجب تصور بازگشت نسل پیشین به صورت اخلاف خود می‌شده است. در فرهنگ‌های پیشرفته تر تناسخ در زمینه‌ای اخلاقی بسط می‌یابد. وضع خوب یا بد هرکس در زندگی, نتیجه اعمال او در زندگی یا زندگی‌های سابق خود او تلقی می‌شود. در آیین هندو حتی خود فرایند تناسخ نوعی کیفر شمرده می‌شود که باید از آن گریخت<ref>برای اطلاعات بیشتر, نک: دایرةالمعارف دین و اخلاق, ذیل Transmigration, introductory and primitive</ref>.
آموزه سرشت دوری وجود در مراحل متأخرتر فرهنگی نیز نزد بسیاری از معتقدان به تناسخ مشاهده می‌شود; برای مثال اوریگن, متکلم مسیحی قرن سوم, هم به تناسخ معتقد است و هم به تکرار دایره وار رخدادها<ref>دایرةالمعارف کاتولیک, ذیل Origen و metempsychosis</ref>. در میان اقوام ابتدایی به و یژه در استرالیای مرکزی و غرب آفریقا تناسخ با توتمیسم (Totemism) و کیش پرستش نیاکان همراه است که یکی از علل آن شباهت نسل‌هاست, امری که موجب تصور بازگشت نسل پیشین به صورت اخلاف خود می‌شده است. در فرهنگ‌های پیشرفته‌تر تناسخ در زمینه‌ای اخلاقی بسط می‌یابد. وضع خوب یا بد هرکس در زندگی, نتیجه اعمال او در زندگی یا زندگی‌های سابق خود او تلقی می‌شود. در آیین هندو حتی خود فرایند تناسخ نوعی کیفر شمرده می‌شود که باید از آن گریخت<ref>برای اطلاعات بیشتر, نک: دایرةالمعارف دین و اخلاق, ذیل Transmigration, introductory and primitive</ref>.


== غایت تناسخ ==
== غایت تناسخ ==
خط ۳۷: خط ۳۷:


== تناسخ در نقل مسیحیت ==
== تناسخ در نقل مسیحیت ==
از لحاظ نقل در مسیحیت نیز تناسخ به سبب ناسازگاری آن با اصل معاد جسمانی, بهشت و دوزخ, و رستگاری ابدی به واسطه مرگ مسیح, مطرود است. جروم قدیس/ هیرونوموس (حـ 347ـ420م), از آبای کلیسا, تناسخ را به عنوان اعتقاد سری برخی فرقه‌های زمان خود مطرح کرده و آن را مغایر صریح عقاید کاتولیکی همچون رستگاری ابدی خوانده است. اگوستین قدیس (354ـ430) نیز در کتابی بر ضد مانویان تناسخ را مورد استهزاء قرار می‌دهد. در میان نخستین مدافعان مسیحیت تنها اوریگن تناسخ را پذیرفته است, اما باید توجه داشت که او می‌کوشید تا فلسفه نوافلاطونی را با مسیحیت پیوند بزند و از این رو اعتقاد او به تناسخ که تحت تأثیر سنت افلاطونی است نسبتی با اصول عقاید مسیحی ندارد<ref>نک: دایرةالمعارف کاتولیک, ذیل Metempsychosis, Christian Ages و Gilgul); راهنمای فلسفه دین, 556 ـ 568</ref>. درباره یهود هرچند تعالیم ایشان درباره حیات پس از مرگ مبهم تر است, به نحو کلی می‌توان همین موضع را مشاهده کرد<ref>نک: دایرةالمعارف دین, ذیل Transmigration, Western Monothestic Religions; دایرةالمعارف یهود, ذیل Gilgul</ref>.
از لحاظ نقل در مسیحیت نیز تناسخ به سبب ناسازگاری آن با اصل معاد جسمانی, بهشت و دوزخ, و رستگاری ابدی به واسطه مرگ مسیح, مطرود است. جروم قدیس/ هیرونوموس (حـ 347ـ420م), از آبای کلیسا, تناسخ را به عنوان اعتقاد سری برخی فرقه‌های زمان خود مطرح کرده و آن را مغایر صریح عقاید کاتولیکی همچون رستگاری ابدی خوانده است. اگوستین قدیس (354ـ430) نیز در کتابی بر ضد مانویان تناسخ را مورد استهزاء قرار می‌دهد. در میان نخستین مدافعان مسیحیت تنها اوریگن تناسخ را پذیرفته است, اما باید توجه داشت که او می‌کوشید تا فلسفه نوافلاطونی را با مسیحیت پیوند بزند و از این رو اعتقاد او به تناسخ که تحت تأثیر سنت افلاطونی است نسبتی با اصول عقاید مسیحی ندارد<ref>نک: دایرةالمعارف کاتولیک, ذیل Metempsychosis, Christian Ages و Gilgul); راهنمای فلسفه دین, 556 ـ 568</ref>. درباره یهود هرچند تعالیم ایشان درباره حیات پس از مرگ مبهم‌تر است, به نحو کلی می‌توان همین موضع را مشاهده کرد<ref>نک: دایرةالمعارف دین, ذیل Transmigration, Western Monothestic Religions; دایرةالمعارف یهود, ذیل Gilgul</ref>.


== نظریه تناسخ روح الهی ==
== نظریه تناسخ روح الهی ==
خط ۶۷: خط ۶۷:


==== وجود دور در تناسخ بر مبنای شرور ====
==== وجود دور در تناسخ بر مبنای شرور ====
از سوی دیگر, هم چنان که جان هیک, فیلسوف معاصر, اشاره کرده است (335ـ336) مفهوم تناسخ نابرابری‌های انسان‌ها در هنگام تولد را توضیح نمی‌دهد بلکه آن را تا ابد به تأخیر می‌اندازد, زیرا شرایط کنونی را براساس یک زندگی سابق توجیه می‌کند و شرایط آن زندگی سابق را نیز براساس زندگی قبل تر و همین طور تا بی نهایت. این امر شاید در جهت تأیید قِدَم نفس به کار بیاید, اما درباره مسئله شر به نتیجه‌ای نمی انجامد. صورت این استدلال به استدلالی که متکلمان اسلامی در ردّ تناسخ آورده‌اند شبیه است. متکلمان مسلمان نیز به مبدأ فرایند تناسخ توجه کرده‌اند و برای آن علتی خواسته اند. تناسخیان ـ از جمله دو فرقه نصیریه و دروزیه که امروزه نیز حضور دارند<ref>نک: ابوعزالدین, 146ـ147; الهفت الشریف, 49ـ51</ref> عموماً عصیان و گناه در زندگی پیشین را سبب تناسخ معرفی می‌کردند. متکلمان در مقابل چنین استدلال می‌کردند که اگر هر رنجی حفظ کیفر گناه باشد, آن امری که سبب گناه شده است, یعنی نخستین تکلیفی که گناه کاران با تن زدن از آن دچار معصیت شده‌اند, توجیه ناپذیر خواهد بود, زیرا تکلیف در هر حال همراه با رنج و مشقت است و این مسئله به دور منتهی خواهد شد<ref>قاضی عبدالجبار, 13/419; همو, 2/488; جوینی, 280ـ281; شهرستانی, 2/395</ref>.
از سوی دیگر, هم چنان که جان هیک, فیلسوف معاصر, اشاره کرده است (335ـ336) مفهوم تناسخ نابرابری‌های انسان‌ها در هنگام تولد را توضیح نمی‌دهد بلکه آن را تا ابد به تأخیر می‌اندازد, زیرا شرایط کنونی را براساس یک زندگی سابق توجیه می‌کند و شرایط آن زندگی سابق را نیز براساس زندگی قبل‌تر و همین طور تا بی نهایت. این امر شاید در جهت تأیید قِدَم نفس به کار بیاید, اما درباره مسئله شر به نتیجه‌ای نمی‌انجامد. صورت این استدلال به استدلالی که متکلمان اسلامی در ردّ تناسخ آورده‌اند شبیه است. متکلمان مسلمان نیز به مبدأ فرایند تناسخ توجه کرده‌اند و برای آن علتی خواسته‌اند. تناسخیان ـ از جمله دو فرقه نصیریه و دروزیه که امروزه نیز حضور دارند<ref>نک: ابوعزالدین, 146ـ147; الهفت الشریف, 49ـ51</ref> عموماً عصیان و گناه در زندگی پیشین را سبب تناسخ معرفی می‌کردند. متکلمان در مقابل چنین استدلال می‌کردند که اگر هر رنجی حفظ کیفر گناه باشد, آن امری که سبب گناه شده است, یعنی نخستین تکلیفی که گناه کاران با تن زدن از آن دچار معصیت شده‌اند, توجیه ناپذیر خواهد بود, زیرا تکلیف در هر حال همراه با رنج و مشقت است و این مسئله به دور منتهی خواهد شد<ref>قاضی عبدالجبار, 13/419; همو, 2/488; جوینی, 280ـ281; شهرستانی, 2/395</ref>.


== قدمت روح منافی با تناسخ ==
== قدمت روح منافی با تناسخ ==
خط ۸۰: خط ۸۰:


== ادله اثبات تناسخ ==
== ادله اثبات تناسخ ==
در اقامه برهان به نفع تناسخ نیز استفاده از مبانی اثبات نشده مشهود است. نمونه این مطلب را هم در آیین هندو و هم در آیین بودا می‌یابیم. به اعتقاد هندوان نفوس ازلی و ابدی اند, اما بنا به طبیعت خود همواره ملازم بدن اند. بنابراین, باید فرایند تناسخ در کار باشد تا هم جاودانگی نفس حفظ شود و هم نفس از بدن جدایی نگیرد.
در اقامه برهان به نفع تناسخ نیز استفاده از مبانی اثبات نشده مشهود است. نمونه این مطلب را هم در آیین هندو و هم در آیین بودا می‌یابیم. به اعتقاد هندوان نفوس ازلی و ابدی‌اند, اما بنا به طبیعت خود همواره ملازم بدن‌اند. بنابراین, باید فرایند تناسخ در کار باشد تا هم جاودانگی نفس حفظ شود و هم نفس از بدن جدایی نگیرد.


=== استلال بودایی ===
=== استلال بودایی ===
استدلال بودایی به این ترتیب است: همه احوال, معلَّلْ به عللی مقدم بر خود هستند; برخی احوال نفسانی وجود دارد که علت آنها احوال جسمی نیست; بنابراین اولین حالت فاقد علت جسمانی می‌بایست علتی غیر جسمانی داشته باشد; این علت نمی‌تواند خدا باشد ـ زیرا در نظام بودایی خدا وجود ندارد ـ بنابراین, باید یک حالت آگاهی تجربی پیش از تولد وجود داشته باشد و تولدهای پیشین باید نامتناهی باشند.
استدلال بودایی به این ترتیب است: همه احوال, معلَّلْ به عللی مقدم بر خود هستند; برخی احوال نفسانی وجود دارد که علت آنها احوال جسمی نیست; بنابراین اولین حالت فاقد علت جسمانی می‌بایست علتی غیر جسمانی داشته باشد; این علت نمی‌تواند خدا باشد ـ زیرا در نظام بودایی خدا وجود ندارد ـ بنابراین, باید یک حالت آگاهی تجربی پیش از تولد وجود داشته باشد و تولدهای پیشین باید نامتناهی باشند.
   
   
این استدلال پیش فرض‌هایی دارد, همانند این پیش فرض این که هر حالتی باید معلل به علتی مقدم بر آن باشد, در حالی که می‌توان در مقابل گفت که حالات ذهنی فاقد علت جسمی به راستی لایعلل اند<ref>نک: دایرةالمعارف فلسفه, ذیل Reincarnation</ref>.
این استدلال پیش فرض‌هایی دارد, همانند این پیش فرض این که هر حالتی باید معلل به علتی مقدم بر آن باشد, در حالی که می‌توان در مقابل گفت که حالات ذهنی فاقد علت جسمی به راستی لایعلل‌اند<ref>نک: دایرةالمعارف فلسفه, ذیل Reincarnation</ref>.


=== استدلال غرب ===
=== استدلال غرب ===
خط ۹۱: خط ۹۱:


=== برخی ادله دیگر اثبات تناسخ ===
=== برخی ادله دیگر اثبات تناسخ ===
چند دلیل دیگر که می‌توان همانند نینیان اسمارت (دایرةالمعارف فلسفه, ذیل Reincarnation) آنها را دلایل تجربی در اثبات تناسخ نامید, به این ترتیب اند:
چند دلیل دیگر که می‌توان همانند نینیان اسمارت (دایرةالمعارف فلسفه, ذیل Reincarnation) آنها را دلایل تجربی در اثبات تناسخ نامید, به این ترتیب‌اند:


الف) استعدادهای غریزی نوزادان نشان می‌دهد که آنان در زمان و مکان دیگری و بنابراین در بدن دیگری اموری را آموخته اند. وجود کودکان نابغه ـ همانند موتسارت که آهنگ سازی را از خردسالی آغاز کرد ـ شاهد دیگری برای این سخن است.
الف) استعدادهای غریزی نوزادان نشان می‌دهد که آنان در زمان و مکان دیگری و بنابراین در بدن دیگری اموری را آموخته‌اند. وجود کودکان نابغه ـ همانند موتسارت که آهنگ سازی را از خردسالی آغاز کرد ـ شاهد دیگری برای این سخن است.


ب) انسان‌هایی با مراتب بالای معنوی ـ همچون جوکیان هند ـ وجود دارند که زندگی گذشته خود را به خاطر می‌آورند.
ب) انسان‌هایی با مراتب بالای معنوی ـ همچون جوکیان هند ـ وجود دارند که زندگی گذشته خود را به خاطر می‌آورند.


ج) روح که امری بسیط و تقسیم ناپذیر است نمی‌تواند از والدین که دو تن اند پدید آمده باشد پس باید از جای دیگری وارد بدن نوزاد شده باشد.
ج) روح که امری بسیط و تقسیم ناپذیر است نمی‌تواند از والدین که دو تن‌اند پدید آمده باشد پس باید از جای دیگری وارد بدن نوزاد شده باشد.


د) صحنه‌های تکراری نما, تجربه‌ای که در روان‌شناسی dژj`avu خوانده می‌شود, به ادعای معتقدان به تناسخ یادآور زندگی‌های پیشین انسان است. این که بعضی مکان‌ها یا مناظر برای کسی آشنا به نظر برسد بی آن که پیش از این آنها را دیده باشد, حاکی از آن است که او در یک زندگی سابقه در آن مکان‌ها بوده و تجربه‌ای از آن مناظر داشته است.
د) صحنه‌های تکراری نما, تجربه‌ای که در روان‌شناسی dژj`avu خوانده می‌شود, به ادعای معتقدان به تناسخ یادآور زندگی‌های پیشین انسان است. این که بعضی مکان‌ها یا مناظر برای کسی آشنا به نظر برسد بی آن که پیش از این آنها را دیده باشد, حاکی از آن است که او در یک زندگی سابقه در آن مکان‌ها بوده و تجربه‌ای از آن مناظر داشته است.
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:


* در مورد (الف), بعضی می‌گویند علم زیست شناسی می‌تواند تبیین‌های دیگری از وجود غریزه و نبوغ در کودکان عرضه کند که نیازی به فرض تناسخ نباشد.
* در مورد (الف), بعضی می‌گویند علم زیست شناسی می‌تواند تبیین‌های دیگری از وجود غریزه و نبوغ در کودکان عرضه کند که نیازی به فرض تناسخ نباشد.
* در مورد (ب), اگر به خاطر آوردن گذشته مشروط به رسیدن به مراتب والای معنوی باشد نمی‌توان از معیار تجربی برای رسیدن به این مراتب سخن گفت تا به خاطر آوردن گذشته برای همه انسان‌ها قابل حصول باشد, در صورتی که امکان تجربه یک موقعیت برای همه انسان‌ها شرط لازم (تجربی) قلمداد کردن آن است. هم چنین دعاوی بعضی افراد مبنی بر یادآوری زندگی سابق خود از وضوح و تمایز لازم برای قطعی و یقینی شمردن آنها برخوردار نیست. این امر, یعنی مخدوش بودن شرایط تحقیق پذیری فرض تناسخ, وقتی با ادله محکم تری در رد آن همراه می‌شود, اعتبار فرض را به حداقل می‌رساند. به علاوه, تبیین‌های روان شناختی هم می‌تواند به توضیح پدیده صحنه‌های تکراری نما کمک کند.
* در مورد (ب), اگر به خاطر آوردن گذشته مشروط به رسیدن به مراتب والای معنوی باشد نمی‌توان از معیار تجربی برای رسیدن به این مراتب سخن گفت تا به خاطر آوردن گذشته برای همه انسان‌ها قابل حصول باشد, در صورتی که امکان تجربه یک موقعیت برای همه انسان‌ها شرط لازم (تجربی) قلمداد کردن آن است. هم چنین دعاوی بعضی افراد مبنی بر یادآوری زندگی سابق خود از وضوح و تمایز لازم برای قطعی و یقینی شمردن آنها برخوردار نیست. این امر, یعنی مخدوش بودن شرایط تحقیق پذیری فرض تناسخ, وقتی با ادله محکم‌تری در رد آن همراه می‌شود, اعتبار فرض را به حداقل می‌رساند. به علاوه, تبیین‌های روان شناختی هم می‌تواند به توضیح پدیده صحنه‌های تکراری نما کمک کند.
* در مورد (ج), پاسخ بسیار ساده این است که روح بسیط را خدا می‌آفریند و در بدن انسان جای می‌دهد, پاسخ دیگر آن است که اصولاً چنین تصوری مبتنی بر مسلّم فرض کردن تقسیم بندی روح ـ جسم است که خود نیاز به دلیل دارد.
* در مورد (ج), پاسخ بسیار ساده این است که روح بسیط را خدا می‌آفریند و در بدن انسان جای می‌دهد, پاسخ دیگر آن است که اصولاً چنین تصوری مبتنی بر مسلّم فرض کردن تقسیم بندی روح ـ جسم است که خود نیاز به دلیل دارد.
* درباره مورد (د) چند اشکال وجود دارد; نخست آن که معیار تحقق پذیری در این جا هم امکان تجربه تکرار صحنه ها را نفی می‌کند.
* درباره مورد (د) چند اشکال وجود دارد; نخست آن که معیار تحقق پذیری در این جا هم امکان تجربه تکرار صحنه‌ها را نفی می‌کند.
   
   
مشکل مهم‌تر این پرسش است که چرا بیشتر مردم چیزی از این گذشته ادعایی به یاد ندارند. این پرسش را متکلمان اسلامی ـ هم اشاعره و هم معتزله و شیعه ـ نیز مطرح کرده‌اند.
مشکل مهم‌تر این پرسش است که چرا بیشتر مردم چیزی از این گذشته ادعایی به یاد ندارند. این پرسش را متکلمان اسلامی ـ هم اشاعره و هم معتزله و شیعه ـ نیز مطرح کرده‌اند.
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
پاسخ سنتی به این پرسش که می‌گوید علت فراموشی واقعه هولناک مرگ بدن سابق است, از دیرباز مخدوش اعلام شده است. از جمله قاضی عبدالجبار در المغنی (13/411ـ412) با ذکر این پاسخ متذکر می‌شود که طول مدت یا وقفه در کار عقل که ضمن انتقال روح به بدن بعدی پیش می‌آید نمی‌تواند عذری برای فراموشی باشد, زیرا این امور در یادآوری حوادث مهم زندگی هیچ تأثیری ندارد.
پاسخ سنتی به این پرسش که می‌گوید علت فراموشی واقعه هولناک مرگ بدن سابق است, از دیرباز مخدوش اعلام شده است. از جمله قاضی عبدالجبار در المغنی (13/411ـ412) با ذکر این پاسخ متذکر می‌شود که طول مدت یا وقفه در کار عقل که ضمن انتقال روح به بدن بعدی پیش می‌آید نمی‌تواند عذری برای فراموشی باشد, زیرا این امور در یادآوری حوادث مهم زندگی هیچ تأثیری ندارد.


نقد دیگری که می‌توان مطرح کرد این است که اصولاً چه دلیلی برای هولناک تلقی کردن مرگ وجود دارد تا براساس آن از فراموشی بر اثر مواجهه با مرگ سخن بگوییم (دایرةالمعارف فلسفه, همان جا). اما در برابر نقد نخست ـ یعنی این مسئله که چرا بیشتر مردم چیزی از این زندگی گذشته به یاد ندارند ـ می‌توان پاسخ فخر رازی (1/333) را آورد که می‌گوید این فرض ممکن است که یادآوری احوال هر بدنی متوقف بر تعلق به همان بدن باشد. اشکال فخر رازی وارد به نظر می‌رسد, اما مسئله مهم تری را پیش می‌آورد که همان اشکال بنیادین مذکور درباره هویت فردی است. اگر روح در بدن الف فقط بدن الف را می‌شناسد و فقط خاطرات این بدن را ضبط کرده است, چه ملاکی برای اثبات حضور روح در بدن‌های ب,ج,د و… داریم؟
نقد دیگری که می‌توان مطرح کرد این است که اصولاً چه دلیلی برای هولناک تلقی کردن مرگ وجود دارد تا براساس آن از فراموشی بر اثر مواجهه با مرگ سخن بگوییم (دایرةالمعارف فلسفه, همان جا). اما در برابر نقد نخست ـ یعنی این مسئله که چرا بیشتر مردم چیزی از این زندگی گذشته به یاد ندارند ـ می‌توان پاسخ فخر رازی (1/333) را آورد که می‌گوید این فرض ممکن است که یادآوری احوال هر بدنی متوقف بر تعلق به همان بدن باشد. اشکال فخر رازی وارد به نظر می‌رسد, اما مسئله مهم‌تری را پیش می‌آورد که همان اشکال بنیادین مذکور درباره هویت فردی است. اگر روح در بدن الف فقط بدن الف را می‌شناسد و فقط خاطرات این بدن را ضبط کرده است, چه ملاکی برای اثبات حضور روح در بدن‌های ب,ج,د و… داریم؟


==== هیک و هوینت واحد در زندگی ====
==== هیک و هوینت واحد در زندگی ====
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
ملاک نخست, خاطره است. بی شک, ذهنیت یک فرد در دو سالگی با ذهنیت او در سی سالگی تفاوت دارد, اما رشته اتصالی هست که دو سالگی فرد را به سی سالگی او پیوند می‌دهد و موجب می‌شود این دو ذهنیت متفاوت را دو مرحله از حیات یک فرد بشماریم. این رشته اتصال, خاطراتی است که فرد سی ساله, هر چند به صورت ضعیف, از دو سالگی خود دارد. اما در مورد وحدت ادعایی میان روح فردی در قرن بیستم با روح فردی در دو هزار سال پیش از میلاد, این خاطره وجود ندارد و یکی از ملاک‌های وحدت نقض می‌شود.
ملاک نخست, خاطره است. بی شک, ذهنیت یک فرد در دو سالگی با ذهنیت او در سی سالگی تفاوت دارد, اما رشته اتصالی هست که دو سالگی فرد را به سی سالگی او پیوند می‌دهد و موجب می‌شود این دو ذهنیت متفاوت را دو مرحله از حیات یک فرد بشماریم. این رشته اتصال, خاطراتی است که فرد سی ساله, هر چند به صورت ضعیف, از دو سالگی خود دارد. اما در مورد وحدت ادعایی میان روح فردی در قرن بیستم با روح فردی در دو هزار سال پیش از میلاد, این خاطره وجود ندارد و یکی از ملاک‌های وحدت نقض می‌شود.


ملاک دیگر, استمرار جسمانی است. میان جسم فرد در دو سالگی با جسم او در سی سالگی تفاوت زیادی هست, اما در نهایت امری وجود دارد که موجب می‌شود جسم فرد سی ساله را تداوم همان جسم دو سالگی بدانیم, برای مثال, نوعی ارگانیسم که همواره در حال دگرگونی است و مجموعه اتم هایش دائماً تغییر می‌کند, اما همواره یک ارگانسم واحد باقی می‌ماند. در فرضیه و فرایند تناسخ, این ملاک نقض می‌شود; فرد ممکن است در جنسیت‌های متفاوت و گاه در نژادهای متفاوت یا حتی در انواع متفاوت حیات, تناسخ بیابد.
ملاک دیگر, استمرار جسمانی است. میان جسم فرد در دو سالگی با جسم او در سی سالگی تفاوت زیادی هست, اما در نهایت امری وجود دارد که موجب می‌شود جسم فرد سی ساله را تداوم همان جسم دو سالگی بدانیم, برای مثال, نوعی ارگانیسم که همواره در حال دگرگونی است و مجموعه اتم‌هایش دائماً تغییر می‌کند, اما همواره یک ارگانسم واحد باقی می‌ماند. در فرضیه و فرایند تناسخ, این ملاک نقض می‌شود; فرد ممکن است در جنسیت‌های متفاوت و گاه در نژادهای متفاوت یا حتی در انواع متفاوت حیات, تناسخ بیابد.


آخرین ملاک, استمرار روان شناختی آن دسته از حالات ذهنی است که شخصیت فرد را می‌سازد.
آخرین ملاک, استمرار روان شناختی آن دسته از حالات ذهنی است که شخصیت فرد را می‌سازد.


بنابراین, اگر ب تناسخ الف باشد, باید همان ویژگی‌های شخصی الف ـ برای مثال, مغرور و تند مزاج بودن ـ را داشته باشد. اما وجود شباهت در خُلقیات نمی‌تواند معیاری قطعی برای پذیرفتن تناسخ به دست دهد, چرا که شباهت‌های شخصیتی میان همه انسان‌ها وجود دارد. ادعای این همانی براساس صرف این شباهت ها مستلزم آن است که همه افرادی را که در زمان‌های مختلف زندگی می‌کنند و الگوهای شخصیتی مشابهی دارند, یک شخص واحد تلقی کنیم. به این ترتیب, با فقدان ملاک عینی برای ارتباط دادن بدن‌های روح واحد, فرض تناسخ از هرگونه پشتوانه تجربی محروم می‌ماند<ref>هیک, 320ـ326; و نیز پترسون و دیگران, 355</ref>.
بنابراین, اگر ب تناسخ الف باشد, باید همان ویژگی‌های شخصی الف ـ برای مثال, مغرور و تند مزاج بودن ـ را داشته باشد. اما وجود شباهت در خُلقیات نمی‌تواند معیاری قطعی برای پذیرفتن تناسخ به دست دهد, چرا که شباهت‌های شخصیتی میان همه انسان‌ها وجود دارد. ادعای این همانی براساس صرف این شباهت‌ها مستلزم آن است که همه افرادی را که در زمان‌های مختلف زندگی می‌کنند و الگوهای شخصیتی مشابهی دارند, یک شخص واحد تلقی کنیم. به این ترتیب, با فقدان ملاک عینی برای ارتباط دادن بدن‌های روح واحد, فرض تناسخ از هرگونه پشتوانه تجربی محروم می‌ماند<ref>هیک, 320ـ326; و نیز پترسون و دیگران, 355</ref>.


== تناسخ در منابع اسلامی ==
== تناسخ در منابع اسلامی ==
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
سهروردی در آثار مشائی خود ضرورت مطابقت زمانی میان خروج نفس و حدوث بدن جدید را هم به این شرط افزوده است.
سهروردی در آثار مشائی خود ضرورت مطابقت زمانی میان خروج نفس و حدوث بدن جدید را هم به این شرط افزوده است.


اشکال دیگر او آن است که با فرض انتقال نفس انسان به بدن حیوانات, تعداد بدن‌های حیوانات بسیار بیش از تعداد نفوس انسان‌هاست و در صورت انتقال نفس حیوانات به بدن انسان‌ها تعداد نفوس بیشتر است<ref>سهروردی, 4/81, 119ـ120, 236; همو, 3/74, 170</ref>. سهروردی خود در حکمةالاشراق می‌کوشد به هر دو اشکال پاسخ دهد. در مورد بیشتر بودن تعداد بدن ها نسبت به نفوس می‌گوید: نزول نفس به بدن متناسب با آن به نحو تدریجی صورت می‌گیرد, ابتدا از بدن‌های حجیم آغاز می‌شود تا به خردترین جانوران برسد. برای مثال, نفس آزمند پس از طی بدن‌های بسیار و در صورت باقی ماندن رذیلت آزمندی به بدن مورچه تعلق خواهد گرفت. درباره مطابقت زمانی, سهروردی تنها (قوانین سری) این عالم را مطرح می‌کند که آدمیان از آن بی خبراند<ref>سهروردی, 2/219ـ221</ref>.
اشکال دیگر او آن است که با فرض انتقال نفس انسان به بدن حیوانات, تعداد بدن‌های حیوانات بسیار بیش از تعداد نفوس انسان‌هاست و در صورت انتقال نفس حیوانات به بدن انسان‌ها تعداد نفوس بیشتر است<ref>سهروردی, 4/81, 119ـ120, 236; همو, 3/74, 170</ref>. سهروردی خود در حکمةالاشراق می‌کوشد به هر دو اشکال پاسخ دهد. در مورد بیشتر بودن تعداد بدن‌ها نسبت به نفوس می‌گوید: نزول نفس به بدن متناسب با آن به نحو تدریجی صورت می‌گیرد, ابتدا از بدن‌های حجیم آغاز می‌شود تا به خردترین جانوران برسد. برای مثال, نفس آزمند پس از طی بدن‌های بسیار و در صورت باقی ماندن رذیلت آزمندی به بدن مورچه تعلق خواهد گرفت. درباره مطابقت زمانی, سهروردی تنها (قوانین سری) این عالم را مطرح می‌کند که آدمیان از آن بی خبراند<ref>سهروردی, 2/219ـ221</ref>.


ملاصدرا چند دلیل تجربی دیگر در تأیید تناسخ را ثبت کرده و پاسخ گفته است. یک دلیل که در دفاع از تناسخ صعودی آورده‌اند آن است که حیوانات مانند انسان‌ها در عین تغییر اجزای جسمانی در طول زندگی یکسان باقی می‌مانند, پس باید نفس مجرّدی داشته باشند که حافظ حقیقت و هویتشان باشد; هم چنین حیوانات حرکات و اعمالی دارند که داشتن نفس مجرّد را برای آنها مسلّم می‌کند, مثل کندوسازی زنبور یا تقلید میمون و طوطی یا وفاداری سگ به صاحب خود. بنابراین, روا نیست که چنین نفوس مجرّدی پس از مرگ حیوان بدون ارتقا به مرتبه انسانی رها شوند. ملاصدرا به این اشکال این گونه پاسخ می‌دهد که صدور این اعمال از حیوانات به معنای داشتن نفس مجرد نیست, بلکه آنها فرشته‌ای دارند که آنها را به این اعمال هدایت می‌کند. به علاوه, برخی حیوانات که به اوایل مرتبه انسانی نزدیک اند, در آخرت محشور خواهند شد <ref>ملاصدرا, 2, 237; همو, 3, 443ـ444; همو, 1,9/23ـ 25</ref>.
ملاصدرا چند دلیل تجربی دیگر در تأیید تناسخ را ثبت کرده و پاسخ گفته است. یک دلیل که در دفاع از تناسخ صعودی آورده‌اند آن است که حیوانات مانند انسان‌ها در عین تغییر اجزای جسمانی در طول زندگی یکسان باقی می‌مانند, پس باید نفس مجرّدی داشته باشند که حافظ حقیقت و هویتشان باشد; هم چنین حیوانات حرکات و اعمالی دارند که داشتن نفس مجرّد را برای آنها مسلّم می‌کند, مثل کندوسازی زنبور یا تقلید میمون و طوطی یا وفاداری سگ به صاحب خود. بنابراین, روا نیست که چنین نفوس مجرّدی پس از مرگ حیوان بدون ارتقا به مرتبه انسانی رها شوند. ملاصدرا به این اشکال این گونه پاسخ می‌دهد که صدور این اعمال از حیوانات به معنای داشتن نفس مجرد نیست, بلکه آنها فرشته‌ای دارند که آنها را به این اعمال هدایت می‌کند. به علاوه, برخی حیوانات که به اوایل مرتبه انسانی نزدیک‌اند, در آخرت محشور خواهند شد <ref>ملاصدرا, 2, 237; همو, 3, 443ـ444; همو, 1,9/23ـ 25</ref>.


== کتاب نامه ==
== کتاب نامه ==
ابن حجر عسقلانی, فتح الباری (شرح صحیح البخاری), بیروت, دارالمعرفه, بی تا.
# ابن حجر عسقلانی, فتح الباری (شرح صحیح البخاری), بیروت, دارالمعرفه, بی تا.
 
# ابن حزم, الفصل فی الملل والاهواء والنحل, چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره, بیروت, دارالجیل, 1405/1985.
ابن حزم, الفصل فی الملل والاهواء والنحل, چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره, بیروت, دارالجیل, 1405/1985.
# ابن خلدون, تاریخ ابن خلدون المسمی دیوان المبتدا و الخبر, چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار, بیروت, دارالفکر 1408/1988.
 
# ابن سینا, 1: النفس من کتاب الشفاء, چاپ حسن حسن زاده آملی, قم, مکتب الاعلام الاسلامی, مرکز النشر, 1375ش.
ابن خلدون, تاریخ ابن خلدون المسمی دیوان المبتدا و الخبر, چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار, بیروت, دارالفکر 1408/1988.
# ابن سینا,2: الاشارات والتنبیهات (مع الشرح نصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی), تهران, دفتر نشر کتاب, 1403.
 
# ابن سینا,3: النجاه من الغرق فی بحر الضلالات, چاپ محمدتقی دانش پژوه, تهران, دانشگاه تهران 1379ش.
ابن سینا, 1: النفس من کتاب الشفاء, چاپ حسن حسن زاده آملی, قم, مکتب الاعلام الاسلامی, مرکز النشر, 1375ش.
# ابن سینا,4: المبداء والمعاد, چاپ عبدالله نورانی, تهران, مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل با همکاری دانشگاه تهران, 1363ش.
 
# ابن کثیر, البدایه والنهایه, چاپ علی شیری, بیروت, دار احیاء التراث العربی, 1408.
ابن سینا,2: الاشارات والتنبیهات (مع الشرح نصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی), تهران, دفتر نشر کتاب, 1403.
# ابن مرتضی, المنیه والامل فی شرح الملل والنحل, چاپ محمدجواد مشکور, مؤسسه الکتاب الثقافیه, 1988.
 
# ابن ندیم, کتاب الفهرست, چاپ محمدرضا تجدد, تهران, اسدی, 1350ش.
ابن سینا,3: النجاه من الغرق فی بحر الضلالات, چاپ محمدتقی دانش پژوه, تهران, دانشگاه تهران 1379ش.
# ابوحاتم رازی, اعلام النبوه, چاپ ضلاح صاوی و غلامرضا اعوانی, تهران, انجمن فلسفه ایران, 1356ش.
 
# ابوریحان بیرونی, کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند, حیدرآباد دکن, مجلس دائرةالمعارف العثمانیه, 1377/1958.
ابن سینا,4: المبداء والمعاد, چاپ عبدالله نورانی, تهران, مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل با همکاری دانشگاه تهران, 1363ش.
# ابوعزالدین, نجلاء, الدروز فی التاریخ, بیروت, دارالعلم للملایین, 1990.
 
# اشعری قمی, سعدبن عبدالله, کتاب المقالات والفرق, چاپ محمدجواد مشکور, تهران, مرکز انتشارات علمی و فرهنگی, 1361 ش.
ابن کثیر, البدایه والنهایه, چاپ علی شیری, بیروت, دار احیاء التراث العربی, 1408.
# اشعری, ابوالحسن, مقالات الاسلامیین واختلافات المصلین, چاپ هلموت ریتر, ویسبادن: فرانز اشتاینر, 1400/1980.
 
# ایجی, عضدالدین, المواقف فی علم الکلام, بیروت, عالم الکتب. بی تا.
ابن مرتضی, المنیه والامل فی شرح الملل والنحل, چاپ محمدجواد مشکور, مؤسسه الکتاب الثقافیه, 1988.
# بغدادی, عبدالقاهر, 1: الفرق بین الفِرَق, چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید, بیروت, دارالمعرفة, بی تا.
 
# ـــــــ,2: کتاب اصول الدین, استانبول, 1346/1928.
ابن ندیم, کتاب الفهرست, چاپ محمدرضا تجدد, تهران, اسدی, 1350ش.
# تهانوی, موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم, چاپ رفیق العجم وعلی دحروج, بیروت, مکتبة لبنان, 1996.
 
# جصاص, احمدبن علی, احکام القرآن, چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین, بیروت, دار الکتب العلمیه, 1415/1994.
ابوحاتم رازی, اعلام النبوه, چاپ ضلاح صاوی و غلامرضا اعوانی, تهران, انجمن فلسفه ایران, 1356ش.
# جوینی, ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله, کتاب الارشاد, چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید, مصر, مکتبة الخانجی, 1369/1950.
 
# حرّ عاملی, محمدبن حسن, تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة, قم, 1416.
ابوریحان بیرونی, کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند, حیدرآباد دکن, مجلس دائرةالمعارف العثمانیه, 1377/1958.
# حلی حسن بن یوسف, الاسرار الخفیه فی العلوم العقلیه, قم, مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزهُ علمیه قم, 1379 ش.
 
# دبستان مذاهب, منسوب به کیخسرو اسفندیار, چاپ رحیم رضازاده ملک, تهران, 1362 ش.
ابوعزالدین, نجلاء, الدروز فی التاریخ, بیروت, دارالعلم للملایین, 1990.
# ذکاوتی قراگوزلو, علیرضا, (تناسخ و نحله‌های شعوبی متأخر), مجلّه معارف, دوره 17, ش2 (مرداد ـ آبان 1379).
 
# رازی, محمدبن زکریا, 1: السیره الفلسفیه, چاپ پل کراوس, تهران, انتشارات آموزش انقلاب اسلامی, 1371ش.
اشعری قمی, سعدبن عبدالله, کتاب المقالات والفرق, چاپ محمدجواد مشکور, تهران, مرکز انتشارات علمی و فرهنگی, 1361 ش.
# ـــ , 2: رسائل فلسفیه, چاپ پل کراوس, جلد1, قاهره, 1939.
 
# سبزواری,ملاّ هادی, شرح المنظومه, چاپ حسن حسن زاده آملی, تهران, نشر ناب, 1416ـ1422.
اشعری, ابوالحسن, مقالات الاسلامیین واختلافات المصلین, چاپ هلموت ریتر, ویسبادن: فرانز اشتاینر, 1400/1980.
# سهروردی, یحیی بن حبش, مجموعه مصنفات شیخ اشراق, جلد دوم, چاپ هنری کربن, انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی, تهران چاپ دوم, 1373و چاپ سوم 1380; جلد سوم, چاپ سید حسین نصر, چاپ دوم 1373, جلد چهارم, چاپ نجفقلی حبیبی.
 
# شهرستانی, محمد بن عبدالکریم, 1: الملل والنحل, چاپ محمد سید کیلانی, بیروت: دار صعب, 1406/1986.
ایجی, عضدالدین, المواقف فی علم الکلام, بیروت, عالم الکتب. بی تا.
# ـ , 2: نهایة الاقدام فی علم الکلام, چاپ آلفرد گیوم, قاهره, مکتبه المتنبی, بی تا.
 
# صدرالدین شیرازی, محمد بن ابراهیم, 1: الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة, تهران, 1337ش.
بغدادی, عبدالقاهر, 1: الفرق بین الفِرَق, چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید, بیروت, دارالمعرفة, بی تا.
# صدرالدین شیرازی, محمد بن ابراهیم,2: الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیة, چاپ جلال‌الدین آشتیانی, مشهد, 1346ش.
 
# صدرالدین شیرازی, محمد بن ابراهیم,3: المبداء والمعاد, چاپ جلال‌الدین آشتیانی, قم, دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم, 1380ش.
ـــــــ,2: کتاب اصول الدین, استانبول, 1346/1928.
# صدوق, الاعتقادات, چاپ عصام عبدالسید, قم, دارالمفید, 1414.
 
# طبرسی, احمد بن علی, الاحتجاج, چاپ محمدباقر موسوی خرسان, بیروت, مؤسسه الاعلمی للمطبوعات, 1401/1981.
تهانوی, موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم, چاپ رفیق العجم وعلی دحروج, بیروت, مکتبة لبنان, 1996.
# طوسی, محمد بن حسن, الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد, تهران, منشورات مکتبه جامع چهل ستون, 1400.
 
# فخر رازی, محمد بن عمر, 1: محصل افکار المتقدمین والمتأخرین من العلماء والحکماء والمتکلمین, چاپ عبدالرؤف سعد, بیروت, 1404/1984.
جصاص, احمدبن علی, احکام القرآن, چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین, بیروت, دار الکتب العلمیه, 1415/1994.
# فخر رازی, محمد بن عمر,2: المطالب العالیه من العلم الالهی, چاپ احمد حجازی سقا, بیروت, دار الکتاب العربی, 1407/1987.
 
# قاضی عبدالجبار همدانی, 1: المغنی فی ابواب التوحید والعدل, چاپ ابوالعلاء عفیفی, ج13, قاهره, مطبعة دارالکتب المصریه, 1382/1962.
جوینی, ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله, کتاب الارشاد, چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید, مصر, مکتبة الخانجی, 1369/1950.
# ـ ,2: شرح الاصول الخمسه, چاپ عبدالکریم عثمان, قاهره,مکتبه وهبه, 1416/1996.
 
# کاتبی قزوینی, دبیران, حکمة العین, شرح شمس الدین مبارک شاه بخاری, چاپ جعفر زاهدی, مشهد, 1353ش.
حرّ عاملی, محمدبن حسن, تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة, قم, 1416.
# مجلسی, محمدباقر بن محمدتقی, بحارالانوار, بیروت, مؤسسه الوفاء, 1403.
 
# جان هیک, فلسفه دین, ترجمه بهزاد سالکی, تهران,1376.
حلی حسن بن یوسف, الاسرار الخفیه فی العلوم العقلیه, قم, مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزهُ علمیه قم, 1379 ش.
# مایکل پترسون, ویلیام هاسکر, بروس رایشنباخ, دیوید بازینجر, عقل و اعتقاد دینی: درآمدی بر فلسفه دین, ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی, تهران,1376.
 
# مقدسی, مطهر بن طاهر, کتاب البدء والتاریخ, چاپ کلمان هوار, پاریس, 1899ـ1919.
دبستان مذاهب, منسوب به کیخسرو اسفندیار, چاپ رحیم رضازاده ملک, تهران, 1362 ش.
# الهفت الشریف من فضائل مولانا جعفر الصادق(ع), منسوب به مفضل بن عمر, چاپ مصطفی غالب, بیروت, دارالاندلس, 1964.
 
# Philip L. Quinn and Charles Taliaferro, A Companion to Philosophy of Religion, Eds. Blackwell Publishing, 2002.
ذکاوتی قراگوزلو, علیرضا, (تناسخ و نحله‌های شعوبی متأخر), مجلّه معارف, دوره 17, ش2 (مرداد ـ آبان 1379).
# Encyclopedia of Islam, New ed. , Leiden: Brill, 1960 s.v. زNusayriyyaس, by H. Halm.
 
# James Hastings ed. , Encyclopedia of Religion and Ethics, Edinburgh: T. Clark, 1980-1981, s.v. زTransmigrationس.
رازی, محمدبن زکریا, 1: السیره الفلسفیه, چاپ پل کراوس, تهران, انتشارات آموزش انقلاب اسلامی, 1371ش.
# Paul Edwards ed. , The Encyclopedia of Philosophy, New York: Mac Millan, 1972, s.v. زReincarhationس, by Ninian Smart.
 
# Mirca Eliade ed. , The Encyclopedia of Religion, New York: Mac Millan, 1987, s.vv. زReincarhationس, by Y. Bruce Long, زTransmigrationس, by R. J. Zwi Werblowsky.
ـــ , 2: رسائل فلسفیه, چاپ پل کراوس, جلد1, قاهره, 1939.
# Cecil Roth and Geoffery Wigoder eds. , Encyclopedia Judaica, Jerusalem: Keter Publishing House, 1978-1982.
 
# Gershom Sclolem, Major Trends in Jewish Mysticjsm, New York: Schoken Books, 1954.
سبزواری,ملاّ هادی, شرح المنظومه, چاپ حسن حسن زاده آملی, تهران, نشر ناب, 1416ـ1422.
 
سهروردی, یحیی بن حبش, مجموعه مصنفات شیخ اشراق, جلد دوم, چاپ هنری کربن, انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی, تهران چاپ دوم, 1373و چاپ سوم 1380; جلد سوم, چاپ سید حسین نصر, چاپ دوم 1373, جلد چهارم, چاپ نجفقلی حبیبی.
 
شهرستانی, محمد بن عبدالکریم, 1: الملل والنحل, چاپ محمد سید کیلانی, بیروت: دار صعب, 1406/1986.
 
ـ , 2: نهایة الاقدام فی علم الکلام, چاپ آلفرد گیوم, قاهره, مکتبه المتنبی, بی تا.
 
صدرالدین شیرازی, محمد بن ابراهیم, 1: الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة, تهران, 1337ش.
 
صدرالدین شیرازی, محمد بن ابراهیم,2: الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیة, چاپ جلال‌الدین آشتیانی, مشهد, 1346ش.
 
صدرالدین شیرازی, محمد بن ابراهیم,3: المبداء والمعاد, چاپ جلال‌الدین آشتیانی, قم, دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم, 1380ش.
 
صدوق, الاعتقادات, چاپ عصام عبدالسید, قم, دارالمفید, 1414.
 
طبرسی, احمد بن علی, الاحتجاج, چاپ محمدباقر موسوی خرسان, بیروت, مؤسسه الاعلمی للمطبوعات, 1401/1981.
 
طوسی, محمد بن حسن, الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد, تهران, منشورات مکتبه جامع چهل ستون, 1400.
 
فخر رازی, محمد بن عمر, 1: محصل افکار المتقدمین والمتأخرین من العلماء والحکماء والمتکلمین, چاپ عبدالرؤف سعد, بیروت, 1404/1984.
 
فخر رازی, محمد بن عمر,2: المطالب العالیه من العلم الالهی, چاپ احمد حجازی سقا, بیروت, دار الکتاب العربی, 1407/1987.
 
قاضی عبدالجبار همدانی, 1: المغنی فی ابواب التوحید والعدل, چاپ ابوالعلاء عفیفی, ج13, قاهره, مطبعة دارالکتب المصریه, 1382/1962.
 
ـ ,2: شرح الاصول الخمسه, چاپ عبدالکریم عثمان, قاهره,مکتبه وهبه, 1416/1996.
 
کاتبی قزوینی, دبیران, حکمة العین, شرح شمس الدین مبارک شاه بخاری, چاپ جعفر زاهدی, مشهد, 1353ش.
 
مجلسی, محمدباقر بن محمدتقی, بحارالانوار, بیروت, مؤسسه الوفاء, 1403.
 
جان هیک, فلسفه دین, ترجمه بهزاد سالکی, تهران,1376.
 
مایکل پترسون, ویلیام هاسکر, بروس رایشنباخ, دیوید بازینجر, عقل و اعتقاد دینی: درآمدی بر فلسفه دین, ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی, تهران,1376.
 
مقدسی, مطهر بن طاهر, کتاب البدء والتاریخ, چاپ کلمان هوار, پاریس, 1899ـ1919.
 
الهفت الشریف من فضائل مولانا جعفر الصادق(ع), منسوب به مفضل بن عمر, چاپ مصطفی غالب, بیروت, دارالاندلس, 1964.
 
Philip L. Quinn and Charles Taliaferro, A Companion to Philosophy of Religion, Eds. Blackwell Publishing, 2002.
 
Encyclopedia of Islam, New ed. , Leiden: Brill, 1960 s.v. زNusayriyyaس, by H. Halm.
 
James Hastings ed. , Encyclopedia of Religion and Ethics, Edinburgh: T. Clark, 1980-1981, s.v. زTransmigrationس.
 
Paul Edwards ed. , The Encyclopedia of Philosophy, New York: Mac Millan, 1972, s.v. زReincarhationس, by Ninian Smart.
 
Mirca Eliade ed. , The Encyclopedia of Religion, New York: Mac Millan, 1987, s.vv. زReincarhationس, by Y. Bruce Long, زTransmigrationس, by R. J. Zwi Werblowsky.
 
Cecil Roth and Geoffery Wigoder eds. , Encyclopedia Judaica, Jerusalem: Keter Publishing House, 1978-1982.
 
Gershom Sclolem, Major Trends in Jewish Mysticjsm, New York: Schoken Books, 1954.


== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش